هفته گذشته و در مسیر بازدید از ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی خجیر، از قلب منطقه حفاظت شده جاجرود واقع در شمال خاوری پایتخت ایران و در کنار پارک ملی خجیر گذر کردم و با مشاهدهی این صحنههای آشنا، دریافتم که آسمان هر کجا همین رنگ است!
وقتی درجهی پایبندی به تعاریفی چون منطقه حفاظت شده و پارک ملّی در بیخ گوش رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور اینگونه است، دیگر چه انتظاری باید از لکنتهای مدیریتی حاکم برمناطق حفاظت شده ما در کرمان و کهکیلویه و بویر احمد و بوشهر و … داشت؟!
یاد سخن استاد بهرام سلطانی افتادم که برایمان نوشت:
چنین عرصههای حفاظتشدهای را باید پارکهای کاغذی نامید و بس!
آقای درویش عزیز،
خوشحالم که دوباره در راه هستید و دیگران را مطلع میکنید.
دو پرسش دارم.
نخست اینکه نتیجه سفرتان به منطقه پارس جنوبی چه بود؟ موفق شدید که نوآوری در افکار عمومی ایجاد کنید؟ پاسخ این پرسش برای من خیلی جالب است.
دوم اینکه هیچوقت از خودمان پرسیدم منطقه حفاظت شده یعنی چه؟ در مقابل چه کسی بایستی منطقه حفاظت شود؟ در مقابل ما؟ یعنی ما قابلیت درک خوب و بد را نداریم و باید مهار شویم؟ همین مایی که دم از افتخارات هزاران ساله و تمدن میزنیم؟ مناطق حفاظت شده معلولها هستند. علت را که ما باشیم بایست دریافت. از اینهمه بطری پلاستیکی و حتی چرخ خودرو را در منطقه حفاظت شده یک محیط بان هرچه قدر هم که ساعی باشد نمیتواند جلوگیری کند. کار بد مصلحت آنستکه مطلق نکینم.
شما نمیتوانید در پشت هر خم و در پس هرکوچه شحنه ای بایستانید.
از اینگونه عکسها بیشتر نشان دهید تا آینه ای در برابر صورت خاطیان گرفته باشید که در آن بتوانند خود را ببینند.
موفق و پیروز باشید.
از نوع زباله ها چنین بر می آید که متعلق به زمان سوزاندن زباله های شهری در آن حوالی است. زیرا زباله هایی که در عکس دیده می شود گذری نیست و احتمالا با یک وسیله حمل زباله از داخل شهر به آنجا منتقل شده است تا بعدا سوزانده شود.
حالا آقای درویش عزیز, من یک سوال دارم. آیا تا به حال امتحان کرده اید که به شهرداری و یا مرکز جمع آوری زباله و یا هر فرد مسئولی تماس بگیرید و محل زباله ها را به آنها گزارش دهید؟
علت این پرسش من این است که این زباله ها با یک وانت و دو کارگر بیل به دست در کمتر از یک ساعت تمیز می شوند در حالی که ممکن است چندین سال در آنجا باقی مانده اند و انسانهای مختلفی هم از کنار آن گذشته اند و فقط از تاسف سر تکان داده اند ولی کسی برای تمیز کردن آنجا هیچ اقدامی نکرده است.
نه حتما تمیزش می کنند بگذارید نتایج قرعه کشی جواز شکار در مناطق حفاظت شده در آید تمیزش می کنند بد است جلوی شکارچی ها
با درود و ادب
به سایت تان آمدم اثری از دونا ندیدم
شرمنده شدم که لایق حضور در مهار بیابان زایی نیستم
هه و خوشی = همیشه شاد باشید
کیانوش فرهادی نژاد
http://www.donaa.blogfa.com
درودی دوباره
اشتباهی رخ داد
گویا هم چنان در این مهار نقشی دارم
با سپاس
وبسایت بسیار زیبا و پر محتوایی بود
خوشحال میشیم ما رو هم لینک کنید
http://www.RadepaGroup.Com
به کیانوش:
منظورتان را نفهمیدم!
.
.
به آرش حبیبی:
بله واقعاً خیلی بد است!!
.
.
به آرش از سانفرانسیسکو:
آرش جان پیشنهاد خوبی است که من در یک مورد (مربوط به پلنگ دره در قم) نتیجه گرفتم. اما گمان نبرم هیچ ماشین شهرداری خود را به منطقه حفاظت شده برای نظافت برساند!
درود …
.
.
به فرهاد:
نخست آن که نتیجه سفرم به پتروشیمی بندر امام بسیار بهتر از آنی بود که تصور می کردم. اما فکر نکنم خودم شاهد خوبی برای این مدعا باشم!!
دوم این که کاملاً موافقم. باید با فرهنگ سازی و اطلاع رسانی بکوشیم تا مردم را به سلحشوران محیط زیست بدل سازیم.
.
.
درود …
درود..
صحنه های غمناکی که سراسر وطن مارو تسخیر کرده. اگه می خای بیشتر جوش بیاری به آدرس زیر هم برو
http://www.khabrnationalpark.blogfa.com/post-101.aspx
عجب روزگاریه….
خواستم به دوستی این وبلاگ رو معرفی کنم، نوشتم”مهار بیابان زدایی”! نمی دونم لابد ریشه در حافظه جمعی داره،خیلی هم بی مسما نیست!
به رسول خوارزمی:
بله سراسر وطن را تسخیر کرده و انگار فرقی بین بشاگرد و تهران هم وجود ندارد! چرا؟
.
.
به کیانوش:
لینک شما در بخش زیستکده که فعال است!
به گمنام
بله!
باید بیابان زدایی را هم مهار کرد!
درود …
سلام
مرداد ماه گذشته از باغ تيمورخان در چغاخور ديدن كردم و شاهد صحنه هاي وحشتناك از زباله در كنار رود جاري در آن بودم. زيبائي و زشتي در كنار هم! آم مي مونه كه زيبائي ها رو بايد ببينه يا زشتي ها رو! هر چقدر هم تلاش كني زيبائي ها رو ببيني زشتي ها نميذارن!
واقعا” ناراحت كننده بود.
راستش هيچ سطل زباله اي هم نديدم.
پاسخ:
يكي از مشكلات هم همين است كه امكانات لازم و زيرساخت هاي ضروري براي توسعه گردشگري همساز با طبيعت در اغلب نقاط فراهم نشده است.
اميد كه قدر باغ هايي چون تيمورخان ها را بيشتر بدانيم.
درود …
آقاي درويش عزيز، اول:سپاس و درود
دوم:متن زير را جند وقت پيش از طريق ايميل دريافت كردم،مي خواستم بدانم آيا چنين چيزي صحت دارد؟!
“… ادعا کرده است که آرزو دارد ایران مورد تحریم بنزین قرار بگیرد و وزیر نفتش نیز مدعی است که مجموعهی زیر نظر وی توانایی تولید روزانه 15 میلیون لیتر بنزین در واحدهای پتروشیمی را داراست. اما چگونگی و عملی بودن این ادعا بحث نشده است. واقعیت این است که بزرگترین واحد تولید بنزن و آروماتیک دنیا در ایران قرار دارد و پتروشیمی های برزویه، بوعلی و چند مجموعه ی دیگر دارای این واحد هستند که عموما محصولاتشان به عنوان خوراک واحد پاراگزیلن به مصرف می رسند که دارای ارزش افزوده ی بالاتریست و از بنزین به مراتب گرانتر است. ترکیبات آروماتیک در راه باکهای بنزین اتوموبیلهای ایرانیان هستند تا ماسک خودکفایی بر چهره ی بی کفایت یک دولت فرصت سوز بنشیند.
به نظر میرسد دولت در راستای اقداماتي كه به تخریب منابع و زیرساختهای مملکت مي انجامد، این بار چنين تصمیمي را گرفته كه در حقيقت آتش زدن به ثروت ملی است … جدا از جنبهی منفی اقتصادی این طرح، باید به اثرات بسیار مخرب زیست محیطی آن اشاره کرد که آلودگی بنزنی (نه بنزینی!) چندین برابر را برای هوایی که تنفس می کنیم به همراه خواهد داشت. به عبارتی دیگر … سرمايه ملي را آتش خواهند زد تا برایشان سرطان به ارمغان بیاورند و همه ی اینها را تحت عنوان خودکفایی بنزین به ملت غالب کنند!
جای خالی رسانه های آزاد در ایران به شدت احساس می شود. رسانه هایی که بتوانند با مقالات کارشناسی به مردم هشدار دهند و آنها را از بلایی که در انتظارشان است آگاه کنند.”
ممنون مي شوم اگردر اين زمينه مرا آگاه كنيد.
پايدار باشيد
درود بر سما:
حقيقت داستان اين است كه من در اين باره فاقد اطلاعات فني لازم هستم و نمي توانم اظهار نظر كنم. اما با برخي از دوستان در پتروشيمي بندر اما كه صحبت كردم، جملگي تآكيد داشتند كه اگر مجبور شوند بنزين بيشتري توليد كنند، بسياري از محصولات ثانويه و باارزش تر را ديگر نخواهند توانست توليد كنند.
سرفراز باشيد.
آقاي درويش عزيز
چشم اميد ما كه شهروند عادي اين مملكت هستيم و دستمان از هر جا كوتاه،به انسانهاي دلسوز و فرهيخته ايي مثل شماست.
در پناه حق باشيد
زنده باشيد شما …
تلاشم اين است كه درخور چنين مهرباني هايي باشم.
درود …
سلام
بنزین تولیدی پتروشیمی ها از نظر عدد اکتان (درجه خوش سوزی) بسیار بسیار مرغوب ولی از نظر مقدار بنزن (که یک ترکیب آروماتیکی سرطان زاست) از حد مجاز بالاتر است. ولی برخی از محصولات تولیدی پالایشگاه ها که عدد اکتان پائینی دارند ولی بنزن (ماده سرطان زا)اصلا” ندارند طبق دستورالعمل پژوهشگاه صنعت نفت با بنزین تولید پتروشیمی مخلوط می شوند و نهایتا” بنزین مخلوطی هم از نظر عدد اکتان و هم از نظر مقدار بنزن در محدوده مجاز قرار می گیرد و به نظر می رسد زیاد جای نگرانی نیست.
تا آنجائی که اطلاع دارم پتروشیمی ها هم اکنون نیز در حال اقداماتی برای حذف همان مقدار بنزن قبل از مخلوط سازی هستند.
در کشورهای همجوار ما شرکت هائی هستند که محصولات مختلف نفتی را خریداری می کنند و از طریق مخلوط سازی محصولات مختلف تولید و صادر می کنند و بسیار هم برای آنها ارزش افزوده دارد و سودآور است. منظورم این است که مخلوط سازی ترکیبات نفتی همه جا مرسوم است.
درود..
ميگم نميشه يك راه حلي براي آگاهي مردم پيدا كرد؟ البته اصلا منظورم رسانه ملينبود چون بدان اميدي نيست!!
مثلا يه بروشور تخصصي زيست محيطي البته نه فقط براي قشر خاص!!كه داخل اون بشه يه سري مطالب زيست محيطي رو بيان كرد. يا يه صفحه توي يكي از روزنامه ها به اين كار اختصاص داده بشه( البته به اين نظر دوميم خودمم خندم گرفت!!)
ولي بايد يه حركتي كرد ديگه. نمي شه كه فقط خودمونو توي چندتا وبسايت محصور كنيم . تازه همه هم بهش دسترسي ندارن. بايد يه كاري كرد. حرف رو به عمل تبديل كرد
آقای درویش
فکرکنم دوباره دارم براتون کار می تراشم!
تقصیر خودتونه دیگه!
به سيمين:
تا باشه از اين جور كارها باشه. بسيار سپاسگزارم كه دانش فني ارزشمندتان را بي منت با ديگر خوانندگان گرامي مهار بيابان زايي به اشتراك مي نهيد. اميدوارم كه نگراني sama نيز با اين توضيح شما برطرف شده باشد.
.
.
به رسول خوارزمي:
حق داري به خندي! به خصوص به پيشنهاد دومت!! زيرا روزنامه نخواني مردم در اين روزگار به جايي رسيده كه حتا كارمندان و خبرنگاران فلان روزنامه هم رغبت چنداني به خواندن مطالب آن ندارند. وضعيت مخاطب رسانه ملي هم كه مشخص است! اين را مي توان از توجه مردم به قهوه تلخ در برابر سريال ارزشمند جناب ميرباقري دريافت! فكر كنم با اين وضع كارگردان هاي سينما و تلويزيون براي آن كه فيلم شان ديده شود، ناچار شوند از روش مديري بهره گيرند!
رسول جان، به نظرم مشابه كاري كه با عنوان هميار پليس در مقاطع ابتدايي صورت گرفت، بايد در مورد فرهنگ سازي در محيط زيست هم رخ دهد تا اثربخشي اش پايدارتر باشد و بماند.
درود …
اون کاری که گفتم برانون تراشیدم (تقریبا”) در رابطه با همین صحبت آقای خوارزمی است
راستش به نظر من ناآگاهی بزرگترین مشکل کنونی در رابطه با مسائل زیست محیطی است هم مردم و نمایندگان مردم(برای اینکه مطالباتشون در جهت حفظ محیط زیست باشد) و هم مسئولین (که تصمیماتشون مشکلات زیست محیطی نیافریند.
حقيقت ماجرا اين است كه درويش براي ارتقاي ظرفيت سازي در حوزه محيط زيست – در حد بضاعت فني و دانش اندكش – چند سالي است كه دارد مي كوشد. زماني كه آغاز كردم، شش ماه طول كشيد تا هزار نفر مطالبم را بخوانند و امروز در هر دو ساعت اين اتفاق رخ مي دهد. هدفم البته اين است كه روزي بتوان روزنامه اي تمام قد را به محيط زيست اختصاص داد؛ روزنامه اي كه انتشارش نشان دهنده وزن درخور ملاحظات محيط زيستي در وطن باشد.
درود …
سلام جناب آقای درویش
نمیدانم دیگر صدایم به کسی میرسد یا نه دل سوخت
اگر بدانید که الان در مریوان و سرآباد و منطقه حفاظت شده کوهسالان و شاهو چه میگذرد یک لحظه نمی نشستید
آتش سوزی به 527 مورد رسید واقعا باید فکری کرد
من مدتی دنبال شماره موبایلتون گشتم ازتون مشورت بگیرم پیدا نکردم اگر این متن را خوندید لطفا یک ایمیل به من بزنید
خواهش میکنم
البته من در همین وب منتظر جوابتون خواهم ماند
درود بر شما جناب سوزنچي
شماره همراهم را برايتان ارسال كردم.
در خدمت هستم.
درود..
اتفاقا این مسئله همیار پلیس خیلی خوب جواب داد واقعا چرا کسی نمی خاد این مسئله رو در مورد محیط زیست امتحان کنه؟؟یکی از بهترین روش هاست.
نمی شه یه درخواست حالا در قالب تومار بنویسیم واسه این دکتر عزیز سازمان؟؟
من هم امیدوارم که این موضوع به حقیقت بدل شود. می شه از وزیر آموزش و پرورش هم چنین درخواستی را مطرح کرد.
درود …
اصوات
باید خواسته های خودمان را به گوش مسئولین برسانیم. وقتی صدا ی موسیقی (که از نوع اصوات و یک نوع زبان است ) در سنگ و گیاه تاثیر می گذارد ٫ شاید خواسته ها و انتقادات ما هم (که از نوع اصوات است ) وقتی به گوش مسئولین برسد تاثیری بگذارد و نتیجه ای بدهد.
باور کنید اکثر مسئولین ما با اینکه انواع درجات دکترای دانشگاهی را دریافت کرده اند اما در حقیقت از محیط زیست چیزی نمی دانند.
درود بر محمد عزیز …
اگر محیط زیست برای مردم ما به اندازه چای در سبد غذایی شان مهم شود، آنگاه بی شک آن مردم نمایندگانی را انتخاب کرده و مدیرانی را به کار می گمارند که محیط زیست را بفهمند و حرمت نهند.
سرفراز باشید.
دو چیز در درویش ما تحسین آمیزه .
اول
امید و امیدواری بی حد و مرز او
دوم
مردم داری درویش است که حتی جایی برای تبلیغات سایت کاسبان گرانفروشی مثل «دونا» هم در مهار بیانبانزایی اختصاص میدهد.
سلام آقای درویش عزیز, اگر روزنامه منتشر کردید ستون طنز و سرگرمی آن را به من بسپارید :)
چشم حتما و با كمال ميل اين كار را خواهم كرد. تو فعلاً دعا كن كه يك سرمايه گذار علاقه مند به حوزه محيط زيست بيابم!
به محمد:
شما لطف داريد دوست گرامي. اما فكر كنم داشتن اميد و مردم دار بودن بايد در شمار اختصاصات همه ي آدم هايي باشد كه در حوزه هاي اجتماعي و فرهنگي مي كوشند؛ به ويژه اگر ادعاي طبيعت دوستي هم داشته باشند. طبيعت دوستان بايد بيش تر از همه بتوانند گذشت كنند، صبور باشند، توهين نكنند، عصبي نگردند و نيمه ي پر ليوان را ببينند. درست مانند فضاي اندكي كه در اختيار دوستاني قرار دادم تا بتوانند به رونق ورزش كوهنوردي بيافزايند. اميدوارم آن دوستان هم به قول شما گرانفروشي نكنند و هواي علاقه مندان به اين ورزش مفرح را بيش از پيش داشته باشند.
درود …
این نمی دانم چندمین باری است که می بینم منطقه ای که حفاظت می شود بشدت برباد می رود .. گرچه آنچه که حفاظت نمی شود هم .. اما انگار کم و بیش مردم محترمی هستند که هنوز حفاظت کنند ! یا امیدوار باشیم !
این ضرب المثل را خطاب به بعضی ها دوست دارم :
مارا به خیر تو امید نیست شر مرسان !!!
در خصوص پیشنهاد خوارزمی عزیز(مشابه طرح همیار پلیس) باطلاع برسانم طرح همیار طبیعت نزدیک به 2 سال است که در سازمان جنگلها اجرایی شده و تعدادی کارت های همیار طبیعت هم صادر شده است – البته در سطح محدود – که به نظر می رسد این پروژه بایستی در سطح گسترده اجرا شود …
درود
گفتگوی داغ سبز به روز است.
hotgreen. b l o g h a a .com
خسته نباشی احمد جان. عباس محمدی را چه کردی آخر؟!
به هومان خاکپور:
به نظر باید هم گسترده ترش کرد و هم وزارت آموزش و پرورش را بیشتر با طرح درگیر نمود.
درود …
به فرناز:
حقیقت این است که آسیب های وارد شده به خجیر و سرخه حصار و جاجرود، شاید در کل کشور بی نظیر باشد. پارک ملی خجیر که بیشتر به یک شوخی می ماند! اخیراً وزارت نیرو رودخانه را به کل بسته است و حتا قطره ای از آب رودخانه جاجرود به سد ماملو هم نمی رسد! تا دلتان هم بخواهد جاده و شهرک و کارخانه و … می بینی!!
درود …
کاملن درست است، در حال حاضر بیشتر برای محافظان افتخاری و اعضای شوراهای اسلامی روستاها اقدام به صدور کارت همیار طبیعت شده است که کافی نیست و بایستی از ظرفیت های کم نظیر آموزش و پرورش و دانشگاه ها و مراکز آموزشی هم استفاده کرد.
درود محمد عزیز
زنده باشی هومان جان.
امید که چنین شود.