آيا كلاردشت 1387 را ديده‌ايد؟!

     همكاران عزيزم، آقايان دكتر احمد رحماني و مهندس هاشم كنشلو، از پژوهشگران بخش تحقيقات جنگل مؤسسه متبوع، هفته‌ي گذشته بازديدي از منطقه‌ي عمومي كلاردشت داشتند، عرصه‌اي كه قرار بوده بهشت ايران باشد؛ امّا به شهادت دو تصويري كه ملاحظه مي‌كنيد، مي‌رود تا به پهنه‌اي دوزخي بدل شود كه ديگر نه هويت كوهستاني و جنگلي خود را دارد و نه حتا مي‌توان از آن انتظار كاركردي بياباني، با چشم‌اندازهاي جذاب اين بوم‌سازگان گرم و خشك را داشت.

عرصه لم يزرع در كلاردشت؛ بهشت سابق ايران! - شهريور ۸۷هجوم اراضي كشاورزي و ويلا به سوي جنگل در كلاردشت - شهريور ۸۷ - شيب شمالي

 

به هر حال، همان طور كه پيش‌تر هم يادآوري كرده بودم، نمونه‌ي كلاردشت، شاهد گويايي است كه نشان مي‌دهد: سؤ مديريت و انكار توانمندي‌هاي سرزمين در چيدمان توسعه تا چه اندازه مي‌تواند مخرب و بنيان‌كن باشد، حتا اگر اين نابخردي انساني در بوم‌سازگان توانمندي چون كلاردشت رخ داده باشد.

آيا كجور هم كلاردشتي ديگر خواهد شد؟!

 
و اين درست همان سرنوشت شومي است كه با ديدن تابلوهاي رنگارنگ و غول‌پيكر تبليغاتي بر در و ديوار شهر، انتظار كجور، كندلوس، جواهرده و ديگر زون‌هاي اقماري هيركاني را مي‌كشد. 

15 فکر می‌کنند “آيا كلاردشت 1387 را ديده‌ايد؟!

  1. عمو اروند

    کلاردشت را اولین بار در سال ۱۳۵۰ بدیدیم و دیگر بار به سال ۱۳۸۳. تفاوت این دو دیدار همان تفاوت میان “ماهِ من و ماهِ گردون” بود.
    درختان جای خود را به برج‌های سیمانی داده بودند و سبزه‌زارها به اسفالتی نه چندان مرغوب.

    پاسخ:
    يادش به خير …

  2. محمد

    اون اسامی که در پایان یادداشت شما آمده بود پشت من را لرزاند . یک لحظه تو ذهنم اونجاها را هم مثل کلاردشت امروز دیدم . واقعا مصیبته!!
    باید یه کاری کرد . من که نمیدونم چه کاری …
    موفق باشید

  3. دینا داستانگو

    متوسفانه همین طور است که شرح دادید. کلاردشت چون منطقه ای مورد توجه و شناخته شده است شاید بیشتر در عموم ایجاد حساسیت کند اما شما که در بطن تحقیقات جنگل قرار دارید مطمئنا بیش از دیگران شاهد وخامت اوضاع هستید. مطالعه دوره ای تصاویر ماهواره ای سالهای اخیر به وضوح گویای این مطلب است. در حال به عنوان یک ایرانی دوستدار طبیعت از دقت نظر شما و همکارانتان سپاسگزارم.

  4. بهروز

    آیا شما آبشار آب سفید الیگودرز را دیدید. من با خانم و بچه‌هایم بنا به اصرار فامیل ساله گذشته رفتیم به این ابشار، باور کنید من از دیدن این ابشار و بلائی که سرش آوردن اشک از چشمانم سرازیر شد، آبشاری که سالهای ۵۷ فقط آدم می‌تونست پای پیاده بره اونجا الان آسفالت شده و آبی که از اشک چشم هم زلال تر بود الان بی‌ نجاست میده، تمامش شده اشغال و پلاستیک. ننگ بر محیط زیسته ایران اگه این آب زبان داشت به ملت ما بد‌و بیراه میگفت

  5. محمد پور مقدم

    سلام بزرگوار وبلاگ جالبی بود نوشته ها زیاد بودند بیشتر می خونمشون فقط روی مطلب “عکس گرفتن در کنار لاشه شکار به چه معنی است ” کلیک کردم خیلی ناراحت شدم از این کار افتخاری ندیدم بجز تاثر وتاسف .

  6. memarian

    با درود و خسته نباشید
    درقسمت اشتراک گذاری ایمیل من فبول نمیشه برای دریافت مطالب
    باید از چه میلی استفاده کنم !
    با سپاس

  7. محمد درویش نویسنده

    درود بر شما …
    متاسفانه ظرفیت پذیرش مشترک پر شده است. اما در انتهای ستون یک فید جدید معرفی شده که می توانید در آنجا ثبت نام فرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.