مردم يا دولت! فقر فرهنگي يا فقر مديريتي ؛ متهم رديف نخست كيست؟!

    شامگاه چهارشنبه‌ي گذشته – 17 مهرماه – مهمان راديو گفتگو بودم تا به همراه دكتر اسماعيل كهرم (پرنده‌شناس مشهور) و دكتر محمد تقي رهنمايي (مدير گروه جغرافياي انساني دانشگاه تهران) در بحث داغ و زنده ای مشاركت كنيم كه هدفش يافتن سهم مؤلفه‌هاي مخرب محيط زيست ايران در بخش‌هاي دولتي و غير دولتي بود. موضوع چالش‌برانگيزي كه كهرم، بيشترين سهم آن را به عملكرد مخرب دولت داد، تقي رهنمايي، هم دولت و هم مردم را در پديدآمدن اين معضل به يك اندازه مقصر مي‌دانست و نگارنده نيز، متهم شماره يك را مردم معرفي كرد! همان مردمي كه نشان داده‌اند، اگر موضوعي برايشان جدي باشد، آنقدر مقاومت مي‌كنند تا دولت و كارگزاران و قانون‌گذاران قدرتمندش عقب نشينند، همان گونه كه در لايحه‌ي حمايت از خانواده چنين شد و يا در بحث اخذ افزايش 3 درصد ماليات، بازاري‌ها دولت را به عقب‌نشيني واداشتند. بنابراين، چگونه است كه سيوند آبگيري مي‌شود، گاوخوني و هامون و بختگان و هورالعظيم خشك مي‌شوند، درياچه اروميه به چنين وضع رقت‌باري مي‌افتد، تالاب انزلي به گنداب انزلي بدل مي‌شود، رويشگاه مانگرو در پارس جنوبي به سوي انحطاط پيش مي‌رود و طنين چندش‌آور اره‌هاي برقي و موتورپمپ‌هاي آبي همچنان به قتل درختان و مكيدن آخرين قطره‌هاي آب از ژرفناي زمين ادامه مي‌دهند و هيچ اعتراض مؤثري را نمي‌شنويم؟ چرا مردم ما در برابر خاموشي صداي طبيعت، خاموش مانده‌اند؟!

 اين پرسشي است كه در بخش نظرسنجي اين تارنما نيز به طرح آن پرداخته‌ام كه البته تاكنون، حاصل نظرات داده شده، بيشتر در تأييد باور اسماعيل كهرم است.
    خوشحال خواهم شد تا دوستان علاقه‌مند به محيط زيست در اين نظرسنجي بيشتر مشاركت كنند.

    این برنامه ۶۰ دقیقه ای را در ۹ فایل صوتی می توانید از اینجا دانلود کرده و بشنوید.

2 فکر می‌کنند “مردم يا دولت! فقر فرهنگي يا فقر مديريتي ؛ متهم رديف نخست كيست؟!

  1. farnaz

    مهمترین علتی که مردم اقدامی نکرده اند عدم اطلاع رسانی به ایشان از سوی مطبوعات و یا موارد نظیر آن است و در ایشان ایجاد حساسیت نشده است

    پاسخ:
    با سپاس از شما
    هرچند ممكن است در برخي موارد نظر شما به واقعيت نزديك باشد، اما در موارد متعددي هم مي توان مشاهده كرد كه مردم با وجود آگاهي همچنان نسبت به تخريب و آلوده كردن محيط زيست ادامه مي دهند. به عنوان مثال مي توان به فاجعه شرم آور ريختن زباله از درون خودروهاي عبوري در جاده ها و خيابانها اشاره كرد كه به ويژه چهره جاده هاي شمال كشور را نازيبا و متعفن كرده است. غم انگيزتر آن است كه اغلب اين خودروها در شمار خودروهاي گران قيمت قرار دارند و معلوم است كه اين تخريب و آلوده ساختن ناشي از فقر و عدم آگاهي نيست!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.