ديروز، وقتي مصطفي خوشنويس (مجري طرح ملّي شناسايي و حفاظت از درختان كهنسال ايران)، اين خبر را به من داد، نتوانستم باور كنم. با انوشيروان شيرواني، در گروه جنگل دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تهران تماس گرفتم، ايشان نيز با نگراني اين خبر را تأييد كردند و گفتند صبح امروز از شبكه خبر سيما پخش شده است. دكتر شيرواني گفت: به هر جا كه ميتوانستم خبر دادهام، از مسئولين ذيربط در سازمان حفاظت محيط زيست تا سازمان جنگلها و مراتع و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري. تا بلكه بتوان از گسترش اين فاجعهي حيرتانگيز به ديگر استانهاي كشور جلوگيري كرد. به سايت شبكهي خبر رفتم و در اينترنت جستجو كردم، اما لينك مربوطه را نيافتم. تا اينكه در بخش خبري 20:30 شبكه دوّم سيما مجدداً خبر پخش شد، آن هم به عنوان اقدامي شايان تقدير و مثبت از سوي مسئولين اداره كل اوقاف و امور خيريه استان گيلان و براي مقابله با ترويج خرافهپرستي و سرانجام لينك خبر را هم در پايگاه اطلاعاتي باشگاه خبرنگاران جوان يافتم.
ياد ناصرالدين شاه آكتور سينما، اثر جاودانهي محسن مخملباف افتادم … در سكانسي ماندگار از اين اثر هنري، وقتي كه شاه درمييابد كه سينماتوگراف بدون اجازهي او وارد اندروني شده و اينك چهرهي سوگلي حرمسرا بر روي حلقههاي فيلم به ثبت رسيده است؛ با خشم فراوان دستوري تاريخي صادر ميكند كه اوج بلاهت و حماقت يك پادشاه را در طول تاريخ نشان ميدهد! او فرمان ميدهد تا گردن برادران لومير (مخترع دوربين فيلمبرداري) را از بدن جدا كنند! درصورتي كه اگر تخلفي هم صورت گرفته، اين تخلف متوجه دوربين فيلمبرداري – و طبيعتاً مخترع آن – نيست، بلكه متوجه فردي است كه پشت آن دوربين قرار داشته است!
و متأسفانه اين قصهي مضحك و شرمآور تاكنون بارها در اين آب و خاك اتفاق افتاده و تکرار شده است! كافي است به تاريخ معاصر ايران نگاهي بياندازيم و ببينيم كه چگونه وقتي براي نخستين بار، وسايلي چون راديو، تلويزيون و ويدئو وارد كشور شد و يا نخستين كلاسهاي درس به شيوهي نوين براي كودكان اين آب و خاك سامان ميگرفت و قرار بر آن شده بود تا مكتبخانهها جاي خود را به دبستان و دبيرستانهاي مدرن و امروزي بدهند، برخي از متحجرين با حربهي دفاع از دين و فرهنگ ملّي، چگونه با آنها به مقابله برخواستند، كلاسهاي درس را به آتش كشيدند و كتابسوزان راه انداختند و فرمان تحريم و قدغن بودن استفاده از راديو و تلويزيون و ويدئو و را صادر كردند! همان نگاهي كه متأسفانه هنوز هم رگههايي پرنفوذ از آن را ميتوان در برخورد بدبينانه ی رسمی به اينترنت و ماهواره مشاهده كرد!
در صورتي كه راديو، تلويزيون، ويدئو، ماهواره و نظاير آن، ابزارهايي هستند كه چنانچه خردمندانه و سزاوارانه مورد استفاده قرار گيرند، نهتنها خطري براي پايداري هيچ مردم و ملتي ندارند، كه در شمار ارزانترين و كارآمدترين روشهاي ارتقاء دانستگي عمومي جامعه نيز به شمار ميآيند.
امّا در اين مورد خاص، يعني قطع ديرينهترين و ارزشمندترين درختان گيلان، به جرم مقدس برشمردن آنها از سوي مردم، ژرفاي افسوس، غم و حيرت نگارنده به مراتب بيشتر و عميقتر است!
ايرانزمين در قلمرويي از كرهي خاك گسترده شده كه حدود 90 درصد آن، متعلق به زيستاقليمهاي خشك (Dry Lands) است؛ ما در كشوري زندگي ميكنيم كه مساحت رويشگاههاي جنگلي آن به زحمت از مرز 7 درصد خاك آن تجاوز ميكند. كافي است بدانيم مطابق يكي از آخرين تقسيم بندیهاي فائو که در اجلاس کبک کانادا در سال 2003 ارايه شد، ايران کماکان به همراه 53 کشور ديگر در شمار ممالکی قرار دارد که کمتر از 10 درصد از خاک آنها را جنگل در بر گرفته است که اصطلاحاً به آنها کشورهای با پوشش کم جنگل (LFCCS) يا ” Low Forest Cover Countries ” گفته میشود؛ کشورهايی که با 6/135 ميليون هکتار جنگل (اندکی بيش از يک سوّم مساحت جنگلهای برزيل)، فقط حدود 3 درصد از مجموع گسترهي جنگلهای جهان را در اختيار دارند.
ميبينيد؟! ما در كشوري زندگي ميكنيم كه بايد قدر پوشش درختي خود را بيش از هر كشور و مردم ديگري بدانيم؛ واقعيتي كه ريشه در فرهنگ و سنن ديرينهي اين آب و خاك مقدس هم دارد و حتا پدران زرتشتي ما بيشترين توصيهي ممكن را براي پاسداري از درخت و مواهب طبيعي سرزمين گوشزد كردهاند. حتا پيامبر اسلام (ص) در كلامي ماندگار، صراحتاً فرمودهاند كه شكستن شاخهي يك درخت، همان قدر گناه دارد كه شكستن بال فرشتگان و ملائك پروردگار عالم.
پس چگونه است كه اين گونه جاهلانه به قتل ارزشمندترين پايههاي ديرينهي مرغوبترين گونههاي جنگلي خود در گيلان، اقدام كرده و با افتخار اعلام ميكنيم: تاكنون «40 اصله درخت قديمي مقدسنما در گيلان شناسايي شده كه اين درختان قطع و چوب آن در امور خيريه استفاده ميشود.» آيا به جاي قطع تنههاي اين درختهاي بيگناه بهتر نيست و نبود كه با ريشههاي خرافهپرستي و دلايل تمايل مردم به اين باورهاي افيوني بپردازيم؟ آيا مردمي كه حاجت خود را از درخت طلب ميكنند، با قطع فيزيكي اين درخت، ممكن نيست به سوي درخت، چشمه، كوه و هر چيز زنده و غير زندهي ديگري تمايل يابند؟ آيا اين رويكرد چيزي جز پاك كردن صورت مسأله است؟!
واي بر ما!
جناب حجت الاسلام و المسلمين ميرحسيني اشكوري، مدير كل اوقاف و امور خيريه استان گيلان، روي سخنم با شماست!
اگر ميخواهيد با خرافهپرستي به صورتي جدي مبارزه كنيد، چرا به ريشهها نميپردازيد و رگههاي اين خرافهپرستي و ترويج اوهام مذهبي را در ساخت همين برنامهها و سريالهاي مناسبتي سيماي جمهوري اسلامي ايران رهگيري نميكنيد؟ وقتي اعضاي يك كابينه، ميثاقنامههاي خود را در چاه مياندازند و آن هم نه در يك چاه! بلكه در چاههاي مردانه و زنانه!! وقتي پيوسته سخن از هاله و نور به ميان ميآورند و براي «او» بر سر سفرهي خويش، بشقاب غذايي مجزا كنار ميگذارند، ديگر چه انتظاري از مردم كوچه و بازار داريد؟ وقتي با افتخار اعلام ميكنيم كه در فلان سفر رييسجمهور و در عصر به كارگيري از موبايل و اينترنت و اينترانت، همچنان و در هر سفر آقای احمدی نژاد، چندين كيلو نامه از سوي مردم به ایشان جمعآوري ميشود و چه هزينهها و وقت گرانبهايي را كه به هدر نميدهيم تا اين نامهها، نوشته، فرستاده و خوانده شوند؛ چگونه است كه فقط زورتان به چند درخت بيگناه و ناهمتا رسيده است؟ درختاني كه – متاسفانه باید بپذیریم – اگر همين باورهاي تقدسگونه نبود، بيشك تاكنون چيزي از آنها باقي نمانده بود!
اي برادران و خواهران مسئول در رسانهي ملّي!
آيا بهتر نبود، وقتي چنين خبري را دريافت ميكنيد، پيش از اعلام يكسويهي آن، با چند كارشناس در اين باره گفتگو كرده و سپس به انتشار آن اقدام ميكرديد؟ يعني در آن رسانهي بزرگ و ميلياردي، حتا يك نفر هم وجود ندارد تا يك علامت سؤال در برابر انتشار چنين خبري و عواقب خطرناك آن در برابر خود ايجاد كند؟! آن هم در رسانهاي كه ناظر پخش آن، حواسش است تا مبادا يكي از مهمانان برنامه با حلقهي طلا در انگشت در برابر دوربين ظاهر شود!! آيا خطر صدور و اتشار چنين فرمانهاي نابخردانهاي به مراتب بيشتر از ناديدهانگاشتن خطاي مورد اشاره نيست؟!
ما بايد دردمان را به كه بگوييم؟!
آيا ميدانيد آنچه كه كماكان مورد رشك بومشناسان كشورهاي اروپايي است، وجود همين چند ده درخت ديرزيستي است كه در ايران حضور دارند و زيست ميكنند؟! آيا ميدانيد اين درختان، تاريخ گوياي اين آب و خاك و اندوختهي ژنتيكي بينظير طبيعت وطن هستند؟
به قول دوست عزيزم، دكتر محمد متينيزادهي عزيز: كافي است، براي لحظهاي چشمانمان را بربنديم و به همراه اين ديرينگان سبزپوش، به دل تاريخ نقب زنيم؛ كيست كه باور نكند اين آفرينندگان ناهمتا و ارزشمند، در كنار خود چه اندازه شورها و عشقها، جنگها و صلحها، آتشها و خرميها، خرابيها و آباديها، سرماها وگرماها و سيلها و خشكساليها ديدهاند؟ آيا تجسم مردان و زنان كوچك و بزرگي كه در اين صدها و گاه هزاران سال، در كنار آنها آرام گرفتهاند و رازهاي سر به مهر خويش را به اين ايستادگان بردبار گفتهاند، دشوار است؟ و اصلاً چرا نتوان تصور كرد كه آنها، همهي بزرگان و مشاهير ما را ديدهاند … و همهي امامزادهها را، بوعليسيناها، حافظها، فردوسيها و … را خوب ميشناسند …
اما از آن سو، با وجود تحمل همهي گرماها و سرماهاي طاقتفرسا، توفانها و زلزلهها … چه ماندني كردهاند. با اين همه رنج و ايستادگي! فرزندان زيادي را از ريشه و بذر خود جدا و ارزانيمان ساختند و در اين تقديم، چه سخاوت و صبري پيشه كردند.
افسوس كه قدرشناس نيستيم؛ افسوس كه اين همه سخاوت و بردباري آنها را در نيافتيم. در گوشه و كنار و جاي جاي اين مرز و بوم، از بلنداي البرز و زاگرس تا سواحل بيانتهاي لوت حضور دارند، امّا اغلب ما آنها را نميبينيم و حرمت نمينهيم. غافل از اينكه چه بسيارند مردمي در جهان كه آرزوي داشتن فقط يكي از آنها را دارند.
پس تو را به هر كه ميپرستيد، دست از اين قساوت و جنايت بيبديل در حق طبيعت وطن و نسل بيگناه فرداي اين آب و خاك برداريد. بس است ديگر، اگر به بهانهي ساخت سد، احداث جاده، توسعهي شهرها و فضاهاي صنعتي تاكنون درختان ديرزيست بسياري را ايستاده به مسلخ فرستادهايد، ديگر بس است و حالا به گناه ناباورانهي مقدس بودن، آن چندپايهي ديگر را نابود نسازيد.
باور كنيد كه اگر در هر كشور ديگري، چنين جنايتي در حق ارزشمندترين درختان يك سرزمين رخ داده بود، تمام مسئوليني كه مسبب آن بودند، نهتنها بايد استعفا ميدادند، بلكه چارهاي جز پرداخت خسارت و تحمل زندان نداشتند. نه اينكه اين گونه راحت و با افتخار و در رسميترين و پرنفوذترين تريبونهاي يك مملكت گزارش بيلان داده و از عملكرد خود دفاع كنند!
به خدا دلم گرفته … دلم از اين همه نابخردي و بيتفاوتي گرفته و اگر گاه به گاه از شنيدن چنين اخباري، اشك مجالم را ميبرد، فقط براي اين است كه فلج نشوم … به قول تامارو: «اشكهايي كه از چشم فرو نميريزند، در قلب جمع ميشوند و با گذشت زمان آن را فلج ميكنند.»
واپسين كلام آن كه اين كهنسالان راستقامت و سبزپوش تاريخ، چيز زيادي از ما نميخواهند، فقط مواظبتي كه شايستهي آنها باشد و احترامي درخور براي فرزندان نجيبشان. همين.
عزیزشان بداریم …
در همین باره:
– با هدف مبارزه با خرافات؛درخت مقدس نما در رضوانشهر قطع شد!
– حجت الاسلام حسینی اشکوری تقدیس درخت، سنگ و کوه را بت پرستی ناآگاهانه خواند و اظهار داشت: در استان گیلان بیش از 50 درخت وجود دارد که عده ای ساده لوح به آنها سبز می بندند، نذر می کنند و در واقع خرافه پرستی می کنند.
درودبرشما.
فرقي نميكندبه چه بهانه اي .امابراي عده اي مهم است كه درختان قطع شوند.باوركردني نيست كه به خاطرمبارزه باخرافات اين كارصورت گرفته باشد!!!!!!!!!زيراباكشيدن يك حصاردورآن اين قضيه خاتمه مي يافت.ضمنا اگراين طوراست باامامزاده هاچه بايدكرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
ممنون از همراهي تان. درست مي گوييد، به هر صورت كه به اين فاجعه نگاه كنيم، غير قابل باور و شديداً تاسف بار و غم انگيز و شرم آور است.
درود
جناب آقای محمددرویش ؛ سرور ارجمند
تا جایی که به یادمی آورم
مقدس جلوه دادن و شفا دادن یک درخت ، پیش از این ها
توسط همین دوستان ترویج میشد ؟
حال چه شده است ؟ ما را چه می شود؟
بهر روی مقاله دردمندانه شما؛ در رویه یکم سایت
به دید همگان درامد .
با شما همدردم
بدرود
پاسخ:
جناب پريزاد عزيز
همدردي و همراهي ات را پاس مي دارم و ممنون كه در نشر اين يادداشت سزاوارانه مي كوشيد.
یکی بر سر شاخ بن می برید …نه ،نه درخت افکن بود کم زندگانی !بازهم نه … دوستان درخت کش ما واکسینه اند !
اگر در هر درختی سوراخی تعبه بود که در آن پول می ریختند آیا بازهم عزیزان می آمدند این منبع کسب فیض !!!! را قطع کنند !؟
البته از نخ سبز که عایدی در نمی آید می دانید که تورم است و خرج بالا چرخ زندگی باید بگردد !!
یادش به خیر گل آقا “تصمیمات آبدارخانه ” است دیگر !
و چه زیبا گفت رسول خدا که درد آوری قطع شاخه ای از درخت به سان بریدن بال فرشته ای است !
پاسخ:
اميدوارم كه تحليل تان درست نباشد!
شرم آوره. اميدوارم جلوي اين حماقتها گرفته بشه.
ممنون ازلطف شما.مارفيق نيمه راه براي محيط زيست كشورمان وجهان نخواهيم بود.باسپاس.
درود
بازتابها:
http://greennews.ir/detail_fa/?iData=326&iCat=330&iChannel=1&nChannel=News
http://greennews.ir/detail_fa/?iData=328&iCat=347&iChannel=1&nChannel=News
https://www.savepasargad.com/Nov.08/Derakhtan-e-ghat-shode.htm
پاسخ:
سپاسگزارم سپهر عزيز.
چقدر عالي به سينماتوگراف و ناصرالدين شاه اشاره كردهايد. واقعيتي آشكار است.
خيلي از دانشمندان علوم جنگل و علوم گياهي در دنيا آرزومند حضور فقط يك پايه از اين درختان در سرزمين خود هستند. چون علم تازهشدهاي به نام دندروكرونولوژي و محققانش ميتوانند تاريخ رويدادهاي مختلف طبيعي سرزمين خود را از درون همين درختان بيابند،
به هر حال من فكر نميكنم كه پشت اين فاجعه دلسوزي براي اعتقاد مردم حضور داشتهباشد، تاجرهاي چوب و درخت از هر روزنهاي براي رسيدن به آمال خود بهره ميگيرند.
پاسخ:
زنده باشي دكتر جان.
بی تو زالزالک ها
میهمان کدام باغچه شوند ؟
زنبورها
کندوهایشان را بر شانه ی کدام درخت بیاویزند ؟
گنجشک های خسته زیر کدام سایه بیارامند؟
کفشدوزک ها کجا عاشق شوند ؟
راست می گفت پدر بزرگ
درخت یعنی زندگی …
پاسخ:
حيف كه در زمانه اي زندگي مي كنيم كه ديگر حرف پدربزرگها و مادربزرگها حرمت ندارد …
براي چندمين بار شنيدن خبر اينچنيني تنم را به لرزه درآورد نميدانم آيا اين اعتراض ها راه به جايي دارد يا مانند هميشه آنها كه بايد توجه كنند نسبن به آن بي تفاوتند.اين اقدامات نشان دهنده جهل و حماقت است اميد است لااقل يك مسئول دلسوز براي جلوگيري از اين كار پيدا شود
پاسخ:
من هم اميدوارم.
واقعا شوکه شده ام.هرگز تصور نمی کردم میزان بلاهت و ساده اندیشی در میان حوزه دیده های ما اینقدر بالا باشد.ختم کلام را با مثال ناصرالدین شاه گفته اید. واقعا متاسفم که از فرهنگ و تمدنی چنین عظیم تنها و تنها نامش به یادگار ماند. اگر به دوستان برنخورد می توان با کمی تامل ثابت کرد مردم ما رفته رفته به زوال رسیده و جزو بی فرهنگ ترین ها شده اند. جناب درویش واقعا متاسفم که شما چنین خبری را می نویسید و من چنین خبری را می خوانم.
پاسخ:
سلام بر جناب همايوني عزيز
من هم متاسفم … اما بيشتر براي آن مقام مسئولي كه در پاسخ به خبرنگاران مي گويد: فقط دو درخت بريده اند، آن هم در اراضي خودشان!! مثل اين است كه بگوييم: فقط بچه خودشان را كشته اند، آن هم در ملك شخصي! و مگر نه اينكه چارديواري، اختياري!!
درود بر شما دکتر. متاسفانه در جامعه خرافه ساز این ها رایج می شود. اما قطع درخت مقدس نما از همه چیز سخت تره. درخت هم در سیستم دولت نهم می تواند دشمن دولت باشد. راستی این درخت معدوم حاجتی هم روا کرده بود ؟؟؟؟ پس امامزادهها چی ؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
مهمترين حاجتي كه درختان كهنسال روا كرده و مي كنند، حفظ ذخيره ژنتيكي كشور و كمك به پايداري حيات نوع بشر است. ممنون حسام الدين عزيز از نازك انديشي هايت.
واقعا بابد برای درختهابی این چنین قداست قایل شد. چون منحصر به فرد و دارای ارزشهای خاصی هستند که شما به خوبی آنها را شرح داده اید.
پاسخ:
ممنون از همراهي تان.
جناب درویش عزیز
ممنون از اینکه حداقل می دانید مدتی نبوده ام. اما دلیلش نوع رهپویی من نیست. از اردیبهشت ماه امسال در بستر بیماری بودم. تزدیک به 5 ماه با آن دست و پنجه نرم کردم تا اینکه بالاخره توانستم تیعات و تاثیرات منفی آن را از بین ببرم. اما دریغ از یک دوست وبلاگ نویس محیط زیست دوست که حتی برایش سوال نشد که شخصی حقیقی به نام بهنام همایونی که در تمام صفحات زیست محیطی روزنامه ها حضوری فعال داشت چرا به یکباره از تمامی صفحات محو شد. گاه فکر می کنم حتی نوشتن هم برای دیده شده است اما نه دیده شدن موضوع که عطش دوستان ما به مطرح کردن خودشان بسیار بیشتر از موضوعات است. به هر حال من بار دیگر برخاسته ام و این بار با تجربه 5 ماه تنهایی که گرههای بسیاری را برایک گشود دوباره فعالیت خواهم کرد، اما نه در حوزه خبررسانی که معتقدم کار عمیق تری باید انجام شود. به زودی اخباری مبنی بر انجام چند برنامه فرهنگی در مقابله با قطع همین درختان (مقدس)خواهید شنید.
پاسخ:
متاسفم از مشكلي كه برايتان پيش آمده بود و خوشحالم كه دوران بيماري را پشت سر نهاده ايد. حتما مرا از فعاليتهاي فرهنگي تان در مورد درختان كهنسال آگاه فرماييد.
موفق باشيد
اگر چه به جز اندوه و افسوس چيزي نمي شود گفت اما شايد بشود كاري كرد اولين كار اين است كه حد اقل از طرفداران ،گروه هاي محيط زيست و مردم هر منطقه خواسته شود زنجيره انساني دور درخت تشكيل دهند تا بلكه حضرات!به خاطر ترس از ايجاد اغتشاش عمومي منصرف شوند و دوم smsاست بياييد از همه بخواهيم اين ماجرا را به هم smsكنند تا وجدان عمومي جلوي اين ماجرا را بگيرد شايد
بايد به مردم گيلان گفت
آي مردم گيلان خودتان از درختان نظركرده تان حمايت كنيد
پاسخ:
هميشه همينگونه است … ما بايد ياد بگيريم كه خودمان حافظ طبيعت ارزشمندمان باشيم و برايش هزينه كنيم. ممنون از ابراز همراهي تان.
درخت بهار
سروی است بلند بالا
چون ستون فقراتم
درخت بهار
او از پایین به بالا
و من از بالا به پایین
خمیده ایم
عصب هایم پیکان وار
روییده بر کمرم
چون شاخه های تنومند
پیچاپیچ
بغلم کرده اند
درخت بهار شکوفه می زند
برگ می دهد
هزاران خورشید می دمد
در اتاق بدنم
در فضای زمان
در فضای جهان
از سرما آمده ام
ولی
دوباره از لاشه ام
می دمد دَمی
می دمد جوانه ای
می دمد ستاره ای
من آن درخت را
بر دوشم
می کشانم
در اندیشه ام
می بینم هم
همچون آذرخش
شاخ هایش
از ابرِ مغزم
چون دست هایی چوبین
برآمده از خاکِ مغزِ زمین
رویین نمایند
درخت بهار
لجوج تر از تاریخ
زنده است
چرا که او
رونگاری است
از درخت من
درخت من
چهار فصل را در دو فصل
و دو فصل را در یک فصل
همانند سروی سبزرو
همیشه
در هوای جان و تن
زنده می دارد
گویا باید وی را فرا خواند
تا بیاید بهارم
از درونم برون
هر آنکس که در گلستان گیلانزمین
تیشه زد بر سرو سهی ایرانزمین
یاد کاشمر کن بگیر مچش مرد دلیر!
میهن از دست دزدان رها، واز کینِ دین
تا کجا احمق شده ایم؟ چقدر دیگر باید بلاهت را تحمل کنیم.
وقتی خبر را خوواندم گریستم. چون نمی دانم درختانی که دوستشان دارم کی به جلادهای حماقت سپرده می شوند؟ درختانی که شاگردانم را می بردم تا بر تنه های قدیمشان دست بکشند و نیرو بگیرند.
حیف که خدا از قاموس دینداران! ما حذف شده و حیف …
سلام عليكم حجت اله والمسلمين حاجاآقا مير حسيني اشكوري خسته نباشيد از كار شما خوشم آمد كه قاطعانه در برابر خرافات ايستاديد اين مردم حقشان است حتي اگر خودشان را هم از صحنه ي روزگار قطع مي كرديد اشكالي نداشت !!!!
اما من سئوالي دارم جماعتي رامي شناسم كه دريا را مقدس مي دانند و براي نذر و نيازشان پارچه هاي سبزي در آن مي ريزند روش پركردن درياها و اقيانوسها را مي خواستم بدانم آيا پيمانكاري مي شناسيد كه بتوانددريا راپركند؟ لطفآ تلفن و آدرس آن را ذكر فرماييد.راستي براي حذف كره زمين بايد چه بكنم؟ چون مردماني را مي شناسم كه بر روي كره زمين معصيت مي كنند لطفا راهنمايي فرماييدمتشكرم. بهر حال بنده هميشه پشت شما هستم در ضمن تبر خوب خواستي من سراغ دارم.
پاسخ:
نوشته طنازانه شما مرا برد به سالهاي دور … دوران خوش آبدارخانه شاغلام … ياد كيومرث صابري عزيز به خير … ممنون از همراهي تان.
با سلام. متن فوق را خواندم. علاقه ی شدید شما به محیط زیست برای من محترم است. اما می خواستم از شما بپرسم آیا شما رفتار امیر المومنین علی (ع) با شتر سپید موی جنگ جمل را یک رفتار وحشیانه بر علیه حیوانات می دانید؟!!!!
آیا بت شکنانی مانند ابراهیم و محمد را تخریب کنندگان آثار باستانی می دانید؟!!! آیا معتقديد محمد و ابراهیم نباید بت ها را می شکستند و به صورتی ریشه ای تفکر مردم را نسبت به بتها عوض می کردند؟!!! آیا تا وقتی بتی شکسته نشود(و درختی که مقدس شناخته می شود قطع نشود) می توان به مردم فهماند که این بت و این درخت جز سنگ و چوب نیستند؟
پاسخ:
جناب آقاي محمد حسين بني طبا
ممنون از پرسش مهمي كه طرح كرديد. نخست آنكه در چنين جستارهايي شايد سزاوارتر آن باشد كه دو طرف بدون دستاويز قراردادن احكام شرعي و مذهبي به نقد نظرات يكديگر و يا دفاع از پندارينه هاي خويش بپردازند. دوم اينكه به باور شما، آيا امير المومنين در 1400 سال پيش و در نزد مردمي كه به راحتي حتا دختران خود را زنده به گور مي كردند و آن را ننگ مي دانستند، چاره ديگري هم داشت؟ دوست من! ما در هزاره سوم زندگي مي كنيم و ابزارهاي فرهنگي بسياري براي ارتقاء ظرفيت سازي اطلاعاتي مردمان و تكامل ايشان را در اختيار داريم. سالانه صدها ميليارد تومان فقط بودجه دستگاه هاي جورواجور فرهنگي كشور از صدا و سيما گرفته تا وزارت ارشاد، سازمان ميراث فرهنگي و سازمان تبليغات اسلامي و … است. اينك در دانشگاه ها متخصصان بسياري در اين حوزه ها مشغول تدريس هستند. به گمان شما، آيا امروز هم زيبنده ترين راه تقدس زدايي از درختان كهنسال – كه تنها 400 پايه آن در ايران وجود دارد – ريشه كن ساختن آن است؟ يا بايد به ريشه ها بپردازيم و دريابيم كه چه عواملي سبب شده تا هنوز برخي از مردم حاجت خود را از درخت طلب كنند و براي رييس جمهور محبوبشان 6 كيلو 6 كيلو نامه بنويسند؟!
آري برادر! بت ها را بايد شكست؛ اما بت ها در فكر و ذهن ما ريشه دارند و تا اين بت ها شكسته نشوند، همچنان مي توان سنگ، درخت، انسان، ساختمان، كوه، حيوان و هر چيز ديگري را مورد تقدس قرار داد و خاك پاي شان را سرمه چشم كرد! آيا لازم است تا بيشتر مساله را بشكافم؟!
چه کارشون مثل آدمه که این یکی باشه
شما گفته اید: ” پیامبر اسلام (ص) در کلامی ماندگار، صراحتاً فرمودهاند که شکستن شاخهی یک درخت، همان قدر گناه دارد که شکستن بال فرشتگان و ملائک پروردگار عالم.”
آیا پیامبر منظورش این بوده که بی دلیل شاخه را نشکنید یا اینکه اگر داشتید از سرما منجمد می شدید هم حق ندارید به شاخه های درختان دست بزنید وگرنه جیز می شید!!! آخه این سخن جایگاهی داشته، وگرنه خود پیامبر نون رو توی ماکروفر که نمی پخته!!!
پاسخ:
آيا شما براي ريشه كن كردن درختي كه مي دانيد در ماجراي تقدس گناهي نداشته و از نظر بوم شناختي خدمات فراواني را به تداوم حيات انسان و ديگر موجودات ارايه داده و مي دهد، مي توانيد بهانه مبارزه با خرافه پرستي را كافي بدانيد؟! اگر پاسخ پرسش شما مثبت است، واي بر ما … طالبان هم با همين بهانه تنديس هاي ناهمتاي بودا را نابود ساخت و ننگي ابدي در تاريخ تمدن جهان براي خود به يادگار نهاد.
حقيقتش را بخواهيد برايم بسيار سخت بود كه باور كنم هنوز چنين انديشه هايي در پيرامون ما و از بين جماعت تحصيل كرده وجود دارد. اما شما اين باور را براي من تسهيل كرديد! خوب است برايتان بگويم كه نماينده ولي فقيه در وزارت جهاد كشاورزي نيز ضمن تقبيح اين عمل، درصدد برگزاري همايشي براي همكسوتان ناآگاه خود است تا از تكرار چنين فجايع شرم آوري در آينده جلوگيري كند.
البته ببخشید شتر سپید مو نبود، سرخ مو بود، اصلا مگه فرقی هم می کنه!!!
سلام
از اينكه يك نفر پيدا شد تا فقط تمجيد نكند و نظر مخالفي هم بدهد خوشحالم. آقاي محمد حسين بني طبا را ميگويم. نظرشان را به چند نكته جلب ميكنم
آيا شتر صالح را كه پيامبر خدا مقدس شمرده بود ميتوان بت ناميد و قوم ثمود كه ان را پي كردند مبارزه كنندگان با بت پرستي به حساب آورد؟
آيا تنه درخت نخل “ستون حنانه” كه در فراق پيامبر ناله كرد تا بدين نام خوانده شد جايي براي مقدس شمرده شدن ندارد؟
تفاوت سنگهايي كه در بناي خانه كعبه بكار رفته با ساير سنگها چيست كه ميليونها نفر با لمس آن ارامش ميجويند؟
لابد وهابيون محترم كه حتا بارگاه پيامبر را برنمي تابند و معتقدند بايد روزي آن را به شكل بقيع درآورد موحدان درج يك هستند؟
نگاهي كه ما به اين مظاهر طبيعت داريم اهميت دارد اگر گمان داريم نگاه اشتباه است بايد نگاه را اصلاح كرد. به طور مثال حتا اگر يك شيعه به بارگاه پيامبر كه برترين جايگاه را دارد نگاهي شرك الود داشته باشد
ان را بايد مردود بدانيم اما ايا اين فكر به ذهنمان هم خطور ميكند كه براي پديد نيامدن چنين اشباهي پس بارگاه پيامبر را از بين ببريم؟
نابود كردن مظاهر بي همتاي خلقت پروردگار، هم او كه تمام موجودات عالم را هوشمند معرفي ميكند، كجا و موحد بودن كجا؟
در نگاه توحيدي پيشينيان ما كه از متن قرآن گرفته اند از زبان موجودات ميگويد:
ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم.
اگر ما نتوانستهايم از اين باورهاي پاك مردم بهره گرفته آن را هدايت كنيم تا نهضتهاي مردمي حمايت از طبيعت به راه بياندازيم، در جوار اين نمونههاي ديرپاي طبيعت برنامههاي سالم آموزش محيط زيستي فرهنگي، ورزشي ودهها فكر بكر ديگر داشته باشيم گناه اين درختان معصوم چيست و آيندگاني كه از ديدار و بهره گيري از فضاي آرامش بخش و الهام برانگيز اين گوهرهاي دردانه محروم ميشوند تاوان چه گناهي را پس ميدهند؟
كمي انديشيدن هم بد نيست…
پاسخ:
از داشتن چنين خوانندگان فهيم و فرزانه اي به خود مي بالم.
دوست عزیز!
درخت که سهله در تاریخ اسلام برای مبارزه با بی دینی مسجد هم خراب شده(مسجد ضرار)لطفا فقط در حیطه ی مسایلی که تخصص دارید اظهار نظر کنید و باقی را بگذارید برای اهل آن.
باشد که نااهلان سوءاستفاده نکنند!
بین دو واژه ی نیست و نمیدانم فاصله بسیار است.
بعضی از ماها حتی از خواندن دو رکعت نماز صحیح هم عاجزیم ولی به خودمان اجازه میدهیم در مورد فتاوی اظهار نظر کنیم…
پاسخ:
با سپاس از شما به دليل درج نظر مخالفتان. قابل يادآوري است كه توجه من همان حفظ ميراث طبيعي و منحصر به فرد سرزمين مادري است كه مطابق اصل پنجاه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، پاسداري از آن وظيفه اي عمومي تلقي شده و هر فرد ايراني مي تواند در اين خصوص رأساً اقدام كند. همچنین ماده 686 قانون مجازات اسلامی از بین بردن یا قطع عالمانه و عامدانهي درختان موضوع ماده یک قانون گسترش فضای سبز را جرم فرض كرده و مرتکب را اعم از هرشخص و نهادی، مستوجب کیفر تعزیری دانسته است. بنابراین، نظر به اینکه قطع یا از بین بردن درختان وتخریب محیط زیست طبق قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی به هر علت و بهانهای، ولو به قصد مبارزه با ترويج خرافهپرستي، ممنوع و جرم است، مشاهده مي كنيد كه من و بسياري ديگر از علاقه مندان به محيط زيست وطن تنها به وظيفه قانوني و ملي خود عمل كرده ايم. ناگفته پيداست قانونگذاران محترمي كه اين قوانين را تصويب كرده و مورد پذيرش فقهاي شوراي نگهبان هم قرار گرفته است، از تحليل ماجراي مسجد ضرار و نظاير آن هم غافل نبوده اند!
موفق باشيد.
معلوم نیست چرا با درخت و سرسبزی مشکل دارند و در هر شهر و دیاری به بهانه های واهی درختان را قطع می کنند.
جنگل های تهران، نخل های اهواز… و حالا درختان کهنسالی که جزو گنجینه های این مرز و بوم محسوب می شوند.
پاسخ:
چون هميشه دوست داشته ايم كه با كمترين مطالعه و پژوهش، بيشترين گامها را با سرعت برداريم! حالا اينكه در چه جهتي اين گامها برداشته مي شود و چه منافعي خواهد داشت؟ اولويت اول ما – معمولا – نبوده است!!
ممنون از همراهي تان
هر روز از این باغ بری می رسد…..
شما جدا تعجب کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باز هم سلام. گريزي از پرچونگي نيست مرا ببخشيد!
همه ما نسبت به انديشهاي كه خداوند به ماداده مسووليم و درباره مسابلي كه به ما و آيندگان ما مربوط ميشود بايد بيانديشيم و درست عمل كنيم. حساب احكام شرعي از لحاظ استنباط جداست اما حتا در خصوص انطباق با مصداقها خود مردم موظفاند دقت كنند و راه را از بيراهه تشخيص دهند.
ظاهرا دو موضوع متفاوت دارند با هم يكي گرفته ميشوند. مثال آقاي بني طبا در مورد شتر عايشه و اشاره آقا يا خانم روشول در بارهي داستان مسجد ضرار با موضوع مقدس شمردن درختان ديرزيست تفاوتهاي اساسي باهم دارند.
بعضي وقايع در تاريخ اسلام رخ داده كه در شرايط دشمني بدخواهان و در گيرو دار جنگ بوده و تصميمهاي ويژهاي نياز داشته. در شرايط جنگ اگر دشمن خاك ما رابگيرد و در خانه شخصي ما تجمع پيدا كند ما حاضريم خانهمان را با افراد درونش يكجا خراب كنيم تا دست دشمن را قطع كرده باشيم. در جريان جنگ جمل نيز عایشه سوار بر شتر بود، سپاه ناکثین گرد شتر او جمع بودند و این شتر حکم پرچم آنها را داشت، براي پرهيز از خونريزي بيشتر شتر را از پا درآوردند. كما اينكه خون بسياري انسانها و حيوانات در جنگ ريخته ميشود. همچنين مسجد ضرار با هدف دودستگي و ايجاد مركزي براي افراد بي مسووليت و منافق كه از جهاد در جنگ تبوك سر باز ميزدند و درپي فساد در مدينه در غياب پيامبر بودند ساخته شد. پيامبر به دستور مستقيم خداوند مسجد را تخريب كرد.
مقدس شمردن درختان، امروز و ديروز و براي مبارزه با راه خدا به وجود نيامده و كسي آنها را به جاي خدا پرستش نكرده است. بگوييد چه كسي در حال عباذت به سمت قبلهي درخت تا كنون ديده شده است؟ مردم ساده دل عشايردر مسير كوچ و يا روستاييان در را چراي دام با خدا عهد ميكنند حاجتشان روا شود و به نشانهي آن پارچهاي به يك نشانه ماندني در طبيعت ميبندند و باور دارند كه با گشايش كارشان گره نيز باز ميشود. چه بسا خداي مردم نواز كه خلق را عيال خود ميداند همين عهد ساده را ميپسندد و براي حفظ مخلوقات طبيعياش اين باور را نهادينه كرده است… نمي دانيم. اما اين را ميدانيم كه خداي آن مردم پاك بسيار نزديكتر به آنهاست تا خداي ما كه لابه لاي منيتهاوكوته نظريهايمان او را گم كردهايم. بنابراين كسي از دشمنان دين نيامده درخت بنشاند تا مردم را گمراه كند، بلكه اگر كسي درد دين دارد ميتواند و بايد با اين پديده فرهنگي با ظرافت برخورد كرده و از دستآوردهاي اين عادت هزاران ساله براي حفظ طبيعت و تعميق باورهاي توحيدي بهره برداري كند
دوستان! اگر اين مردم خورشيد را محترم ميشردند شما در فكر نابودي آن ميافتاديد؟!..
با سلام به دوستان ….فقط می تونم بگم متاسفم !!! حقیقتا دیدگاهی که مرگ پسند ه با هر عرصه ای از حیات مخالفت می کنه !! و این بار نوبت به منافذ حیات زمین یعنی درختان رسیده !! چه غم انگیز و چه جبران ناپذیر !!! نمیدونم اینجام پای منافع بی سرانجام عده ای نقش آفرینی می کنه ؟؟! یا فقط مبارزه با خرافاته ؟!!!
چگونه باید پاسخگوی نسلهای آینده باشیم که به ناچار باید در بیابان زندگی کنند ؟!!
شادوپیروز باشید .
سلام رفیق خوشحالم که می بینم هنوز کسانی نگران طبیعت و درختان به تاراج رفته بخصوص گیلان هستند. می خواستم هم تشکر کنم و هم کسب اجازه که اگر مشکلی نیست مطلبتون رو با ذکر منبع ( سایت شما ) تو وبلاگم بذارم.
تا تیفنگا گورره یا بیشتاوست
خودکه دکفت چنگره کشا…
کله هیمه بوران
امی گازانه صیدایه بیشتاو
ئخر بئدئی پرنده دار ه س بینیشت
بودئن کی خستیا
کی خستئگئه
جه مردومه بجئستیا…
“بشئم
نشئم”
جه دس بوش
(تا خوتکا صدای غرش تفنگ را شنید
به اغوش چنگر پناه برد…
اجاق هیمه طوفان
صدای دندانهای ما را بشنو
اگر بر شاخه ای پرنده ای دیدی
بدان که خسته است
که خستگی اش را از آدمی جسته است…
پرنده ای که بر درخت نشست
“بروم
نروم”
از دست رفت )( شعر از ” استاد گروسی ” )
ممنون ازشما.اين كوچكترين كاري است كه دراين زمينه ازدستم برمي آمد.ضمنااطلاعيه اي درهمين رابطه روي بردمحيط زيست دانشگاه نصب كردم.
گنه كرد در بلخ آهنگري به شوشتر زدند گردن مسگري
(آيا بهترين راه حل يك مساله، پاك كردن صورت مساله است ؟)
افسوس كه اين زاهدان ظاهرپرست از ژرفناي لطمه نابخردانه اي كه در پوشش مبارزه با خرافه پرستي به سيماي فرهنگ طبيعت پرور اين مرز وبوم زدند آگاه نخواهند شد و كوركورانه دوست داران طبيعت را محكوم به خرافه پرستي مي كنند.
زاهد ظاهر پرت از حال ما آگاه نيست
در حق ما هر چه گويد جاي هيچ اكراه نيست
بنده پير خراباتم كه لطفش دائم است
ر نه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست
جناب آقاي … تو هيچ نمي داني كه چه كرده اي و ترسم كه تو و امثال تو تا ابد در اين جهل مركب بمانيد و با ابزارهاي قدرتي كه از بد زمانه در اختيار شماست، تيشه به ريشه شاهدان خاموش اين ديار كهن بزنيد.
آنكس كه نداند و نداند كه نداند
در جهل مركب ابد ُدّهر بماند
حال ماييم و كهنه دردي كه هيچ گاه فراموش نخواهد شد. حيف كه پاي عمل دوست داران طبيعت ايران زمين در دستگاههاي اجرايي لنگ است و دستانمان از دست يابي به ابزارهاي قدرت براي برخود مستقيم با اين تفكرات جاهلانه كوتاه است.
پاي ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما كوتاه و خرما بر نخيل
تا اينچنين است بايد ناله و فرياد كرد. به اين اميد كه اميري به فريادمان رسد و يا شنونده ¬اي ناله امان را بشنود و به گوش اميران رساند. ولي چه سود كه :
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست
آن چه البته به جايي نرسد فرياد است
اين درختان كهن شاهد خاموشي برتمامي خوب و بد ايام در سده هاي اخير بوده¬ اند و چه ميدانستند كه در يك مملكت اسلامي به نام دين و به بهانه مبارزه با خرافه پرستي، به دست جاهلان زمانه قطع خواهند گرديد.
هر چند به ظاهر جلو اين اقدام متهجرانه گرفته شد اما بر ماست كه با آگاهي دادن به نسل جوان و پي گيري موضوع جلوي اقدامات مشابه (به هر دليل) گرفته شود.
هر چند دوست داران طبيعت و محيط زيست ايران در سطوح بالاي دستگاههاي اجرايي كشور فاقد ابزارهاي لازم جهت برخورد قانوني و سريع با اين قبيل كج انديشي ها هستند؛ اما به هر حال اين موضوع نشان داد كه كه اتفاق و همفكري ما ميتواند گره گشاي بسياري از كاستي ها باشد. آري به اتفاق جهان مي توان گرفت.
آخر سخنم با مراجع معظم تقليد است. در حديثي نبوي نقل شده است كه : در مسايل زمانه به عالمان دين امتم مراجعه نماييد. حال كه كه ابزار دين ملعبه و دست مايه گروهي متهجر قرار گرفته ، وظيفه عالمان دين نبوي است كه ساكت ننشسته و با برخوردي آگاهانه و بر اساس شرايط و مصلحت زمانه ريشه خرافه پرستي را نه با قطع درختان كهنسال، بلكه با افزايش سطح بصيرت و آگاهي مردم نسبت به مسايل ديني، خشك نمايند. به هر حال سكوت جايز نيست. بد نيست كه گوشه چشمي نيز به مسايل منابع طبيعي كه جزء انفال بوده و از جمله مصاديق مسايل زمانه محسوب مي گردد داشته باشيد.
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند
شما پاسخ های مرا در مورد نظرات خودتان و آقا مجتبی سانسور کردید. واقعا شما نشان دادید که نگاه مخالف را بر نمی تابید و مانع از بیان دید گاه های مخالفتان می شوید و با اینکه مجموع نظراتی که من در وبلاگ شما منتشر کردم بسیار کمتر از نظرات برخی موافقان شما بود باز ترجیح دادید نظرات موافقان را منتشر کنید. آیا بهتر نیست قضاوت را به عهده ی عموم بگذارید و از سانسور کردن دیدگاه های مخالفانی که به دور از توهین بیان می شود بپرهیزید و به جای آن دست به سانسور دیدگاه موافقانی بزنید که با وجود حمایت از نظرات جنابعالی دیدگاه خود را همراه با توهین(مردم ما رفته رفته به زوال رسیده و جزو بی فرهنگ ترین ها شده اند) و افترا (معلوم نیست چرا با درخت و سرسبزی مشکل دارند و در هر شهر و دیاری به بهانه های واهی درختان را قطع می کنند.) بیان می کنند؟!
حقیقتش را بخواهید برایم بسیار سخت بود که باور کنم هنوز در میان ما قشر تحصیل کرده ی جامعه افرادی وجود دارند که در مقابل افکار مخالفشان که به دور از هر گونه توهین و زشتی بیان می شود اینگونه دست به سانسور بزنند. اما شما، بله شما باور این مساله را برای من مثل آب خوردن کردید! با این حال یک بار دیگر پاسخ های خودم را با کمال احترام به استحضار جنابعالی می رسانم. امیدوارم با نظر مساعد جنابعالی محرومیت بازدیدکنندگان وبلاگتان از خواندن دیدگاه های مخالفین نظرات شما رفع گردد. ضمنا بخش فوق را جداگانه می فرستم که اگر احساس کردید لازم نیست منتشر شود آن را حذف کنید ولی لطفا به مخاطبین خود احترام بگذارید و پاسخ های مرا که در بخش جداگانه ای ارسال می گردد و هیچ توجیهی برای سانسور آنها وجود ندارد در اختیار عموم قرار دهید.
پاسخ:
جناب آقاي بني طباي عزيز
متاسفانه وبلاگ من دو هفته پيش توسط يك گروه عرب، هك شد و بسياري از كامنتها و آخرين يادداشتهاي آن پاك شد. باز هم متاسفم.
پاسخ به آقا مجتبی عزیز:
اولا: آیا درختان خطه ی سرسبز گیلان را با شتر صالح مقایسه می کنید؟!! اگر پیامبر جدیدی در آن خطه ظهور کرده و درختان آنجا را مقدس نامیده است او را به ما هم معرفی کنید، شاید پیروش شدیم؟!!! شتر صالح از دل کوه بیرون آمد و به اذن خدا و قول پیامبر او مقدس شد، درختان ادعایی شما به چه اعتباری مقدس شده اندا؟!!! آیا جز این است که جماعتی جاهل دور آن جمع شده اند و به تقدس آن پرداخته اند؟!!! از این نظر درختان مذکور مشابه شتر صالحند یا شتر عایشه؟
ثانیا: من همه ی آفریده های خداوند را جلوه ای از زیبایی ها ی خداوند می دانم و آنها را دوست دارم و نظر شما را درباره ی کوتاهی های کسانی که باید با برنامه ریزی مناسب مانع از ایجاد چنین فضاها و تفکراتی می شدند کاملا قبول دارم.
ثالثا : قطع درختان تا زمانی که مقدس شمرده شدن آنها فراگیر نشده است نباید انجام شود و نمی شود چون خیلی چیزها ممکن است از طرف خیلی افراد مقدس شمرده شود. اما اگر این مساله فراگیر شد و خرافات به شدت در میان عده ای شیوع پیدا کرد و آن درخت به بتی برای عده ی قابل توجهی تبدیل شد باید ریشکن شود. همین اصل را در مورد حرم مطهر نبی اکرم اسلام قبول دارم به این معنی که اگر روزی حرم مطهر رسول خدا به عنوان جایگاهی که در آن به خداوند شرک ورزیده می شود شناخته شود باید تخریب شود اما معتقدم تعداد کسانی که با چنین تفکری به زیارت حرم آن عزیز می روند نسبت به کسانی که دید صحیحی نسبت به مساله دارند در حال حاضر کم است و نمی توان حرم مطهر رسول خدا را بتخانه نامید.
باز هم پاسخ به آقا مجتبی عزیز:
شتر جنگ جمل تنها از پا در نیامد، بلکه پس از کشته شدن (از نظر شما به طرز وحشیانه ای) جسدش سوزانده شد.
آیا پیامبرانی مانند ابراهیم و محمد بت ها را در شرایط جنگی می شکستند؟
ضمنا اگر کسی قرار است در زدن مثال دقت کند آن شخص شما هستید که خواسته یا ناخواسته با مثال زدن شتر صالح در این زمینه، به طور غیر مستقیم بر باور شخصی خود در زمینه ی مقدس بودن درختان تاکید کرده اید. پس دیگر چرا می گویید باید کار فرهنگی می شده و کوتاهی از مسوولین فرهنگی بوده، در حالی که شما با اصل موضوع که درختان قطع شده مقدس اند ظاهرا مشکلی ندارید؟!!!
بسیار خوشحالم که خواسته یا ناخواسته جواب پرسشم را که در یکی از دیدگاه هایم مطرح کرده بودم داده اید :”آری برادر! بت ها را باید شکست؛ اما بت ها در فکر و ذهن ما ریشه دارند و تا این بت ها شکسته نشوند، همچنان می توان سنگ، درخت، انسان، ساختمان، کوه، حیوان و هر چیز دیگری را مورد تقدس قرار داد و خاک پای شان را سرمه چشم کرد!”
این پاسخ را به محمد و ابراهیم هم می دهید؟!!!
آنها ضمن آنکه برای اصلاح تفکر مردم با کمال دلسوزی تلاش می کردند، هر جا که لازم بود دست به کار می شدند و نمادهای کفر و شرک را نابود می کردند. آیا شما این نسخه را برای آنها هم پیچیده اید؟!!
آن نحله ی اندیشگی که در ابتدای انقلاب ، ساختمان ها و یادگارهای تاریخی را به بهانه ی “طاغوتی” بودن نابود می کرد ، اینک به جان درختان افتاده است . خدا کند که تغیی و تحول بزرگ دیگری در این مملکت رخ ندهد ، و گر نه چه بسیار چیزهایی که امروزه از سوی همین آقایان مقدس خوانده می شود ، به دست گروهی خشک اندیش دیگر نابود نشود …!
جناب آقاي بني طباي عزيز
اگر احترام به اشياي بي جاني كه توسط مسلمانان به عنوان نماد و مظهر عظمت خداوند و يا افراد عظيم الشان شناخته مي شوند همان بت پرستي است؛ پس نعوذبالله بوسيدن سنگ حجر السود نماد كامل شرك و بت پرستي است. پس نظر شما راجع به بارگاه ائمه معصومين و بوسيدن در و دروازه آنها چيست ؟ در مورد طواف اطراف خانه كعبه كه فقط از سنگ و خاك ساخته شده چه نظري داريد ؟
در قرآن كريم آمده است كه (حتي) ستاره پرستان، در صورتي كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته و عمل نيك انجام دهند از روز قيامت ترس و هراسي نداشته و اندوهگين نباشند.
برادر بزرگوار، نه اين درختان به واقع مقدسند و نه مردمي كه به آنها دخيل مي بندند مشرك. اين احترام به درختان ريشه در آيين مقدسي دارد كه براي نخستين بار زرتشت در اين مرز و بوم بنا نهاد. درخت در نزد ما ايرانيان به عنوان نمادي از قدرت خداوند مورد احترام است؛ همانطوريكه يهوديان معتقدند حضرت موسي نور خداوندي را در كوه طور در ميان درختي مشاهده كرد و همانطوريكه مسيحيان به درخت نخل به عنوان حامي و نگهبان حضرت مريم احترام قائلند.
فتنه اخير فقط توسط گروهي سودجو مطرح شده و متاسفانه با حمايت كوركورانه جمعي زاهد ظاهرپرست همراه شده است.
برادر عزير، خوشحالم كه در اين زمانه شما از معدود زاهدان اهل مطالعه ايد. باز جاي شكرش باقي است. اميدوارم كه مسايل زمانه را با معيار علم و خرد زمانه بسنجيد و اتفاقات 1400 سال قبل را مبنايي براي تصميم گيريهاي فعلي ندانيد. اگر فتنه اخير ادامه يابد همچون لكه ننگي براي تاريخ ما باقي خواهد ماند و آينده گان هيچ گاه ما را نخواهند بخشيد.
مي گويند در زمان فتح ايران، خليفه دوم دستور داد كه تمامي كتابهاي كتابخانه هاي ايران سوزانده شوند؛ با اين استدلال كه اين كتابها اگر مخالف قرآن باشند كه كاملا شركند و اگر در راستاي قرآن باشند، خوب، قرآن ما را كافي است. استدلالهاي شما براي قطع درختان بر مبناي حوادث مسجد ضرار و شتر عايشه نشان دهنده باقي بودن تفكراتي از نسل تفكرات خليفه دوم، اما بعد از 1400 سال(!) ، مي باشد. اميدوارم كه از اين جهل مركب بيدار شويد و هيزم در تنور سودجويان و فتنه گران زمانه نريزيد.
آن كس كه نداند و نداند كه نداند
در جهل مركب ابدالدهر بماند
متاسفم
سلام
هر درختی به اندازه روزهای عمرش برای ادمی فایده و ثمر دارد خیلی کم الطفی است به این شیوه با انها رفتار شود.متاسفم .
كي باشه ريشه ي آخو … رو از ته بزنن
خر عیسا،گرش به مکه برند،چو باز گردانند ،باز خر باشد!
این گفتارها و دلسوزی های به گوش کسی ویا کسانی می رود
که ” هر ” را از ” بر ” تمیز دهند.شور بختانه یاسین به گوش خر می خوانید .اگر برای حضرات!؟لازم باشد ،گفتار
پیامبر که سهل است ،خدا را هم انکار می کنند !
به آنان که به بهانه ی مبارزه با خرافات ، تیشه بدست
می خواهند ریشه ی ” درختان کهنسال ” رااز بن ،برکنند .
می توان رشتهء این چنگ گسست .
می توان کاسهء آن تار شکست .
ما توان فرمان داد:
” های !
ای طبل گران،
زین پس خاموش بمان ! ”
به چکاوک اما
نتوان گفت مخوان !
اين عده اي كه نسبت به قطع اين درختان معترضند يا نمي فهمند يا خود را به خريت زده اند . وقتي عده اي از مردم دور درختي جمع مي شوند و آرزوها و خواسته ها و شفاي بيمارانشان را از درخت مي خواهند در واقع درخت را جاي خداوند نشانده اند و اين يعني شرك و هر كسي كه با اين خرافه مبارزه مي كند بايد دستش را بوسيد و به شجاعتش احسنت گفت.
این جالب تربن حکمی بود که در وادی حقوق محیط زیست دیده امو خوانده ام .حیف که ما چه یاد گرفته ایم و در این سویی دنیا حم بر چه می زنیم و در گشور خودمان حکم بر جه؟!!! افسوس ؛ حالا می فهمم چر پدر و مادر من مرتب دلشون می خواهد من بیچاره را برگردون ایران.
استاد درویش می شود خواهش کنم عکس این حکم را بفرستید شاید بشود در این سویی دنیا در گروه حقوق محیط زیست ورازت دادگستر ی این ها اقدامی کرد. شاید شدیم، وکیل مدافع این درخت بیجاره .
من نمی دانم چی بگم واقعا نمی دانم چی باید بگوییم
الان برای همکاران تعریف کردم که این حکم صادر شده بر و بچه ها می گویند شاید بشود از طریق ما اینجا کاری کرد.
متا سفم که این حکم مسخره(ببخشید) و باور نکردنی صادر شده است ولی حالا که شده باید کار ی کرد.
با سلام خدمت تمامی دوستاران درخت و طبیعت
من یک گیلانی هستم و متاسفانه بیشتر از هر جای دیگری در گیلان شاهد قطع درختان هستیم. و متاسفانه صدای اعتراضمان هیچ وقت به جایی نرسیده است. امروز در کمال تاسف خبر صفحه اول روزنامه همشهری درمورد قطع ده هزار اصله درخت در منطقه زاگرس برای گازکشی از عسلویه به شمال کشور دیدم. خواهش می کنم برای حفظ محیط زیست آیا ارگانی وجود ندارد که مسئولیت پذیر باشد. برای اعتراض به این مسئولان بی تدبیر چه اقدامی باید انجام دهیم. خواهش می کنم گردهمایی و یا راهپیمایی اعتراض آمیز لازم است که این مسئولان بی فکر و بی نفع را به فکر و اندیشه درمورد این موجودات پرفایده بیندازیم.
مدام خبرهایی درمورد قطع درختان در منطقه کلاردشت به خاطر ساخت جاده های بی اهمیت و توریستی و یا ساخت جاده در قزوین رشت که کاملا غیرمسئولانه انجام می گیرد، که به خاطر این مسئله منابع طبیعی روزبه روز در حال از بین رفتن است… چرا کسی کاری نمی کند…
سلام. با تشکر . ماهنامه تالش در این باره در یکی از شماره هایش مطلبی نوشته است.
سپاسگزارم.
سلام برادر عزیز که جان و قلبتان برای حفاظت از درختان می تپد ای کاش خبر ها را دقیقتر دنبال میکردید ،خوب است بدانید که کسی قصد قطع کردن 40 درخت کهنسال را ندارد اولا آن درختی که قطع شد تو خالی، خشک و در زمین موقوفه ای بود که اداره کل قصد ساخت و ساز در آن را داشت و ثانیا تلاشهای زیادی در حوزه فرهنگی برای زودودن چهره خرافه گرایی انجام شده که البته این یک کار همگانی می باشد .البته در بقاع گیلان علاوه بر حفظ درختان هر ساله در هفته درختکاری فعالیتهایی صورت میگیرد