وحید نوروزی عزیز خبرم کرد از روایت دردمندانهی مرگ سه انسان بیگناه در رودخانهی قمرود. ماجرایی که خبرگزاری مهر در سیزدهمین روز از اردیبهشت ماه 1388، یعنی 34 روز پس از وقوع سیل قم آن را با عنوان: «ماجرای تلخ جان سپردن سه نفر از کشته شدگان سیل قم» روایت کرده است.
راوی داستان که از قضا خود هم روحانی و هم جانباز انقلاب است – حجتالاسلام علیرضا اسداللهی فرد – صراحتاً تأکید میکند: « … در حین ورود به قمرود با هیچگونه مانع فیزیکی و انسانی مواجه نشدیم و عبور چند وسیله نقلیه از جمله خودروی پلیس قبل از ما نیز اطمینان بیشتری به ما داده بود تا از این مسیر عبور کنیم. در طول مسیر قمرود تا پل حجتیه نیز با هشدار هیچ شخصی، در هیچ لباسی و از هیچ ارگانی روبهرو نشدیم. هنگامی که ماشین پرایدمان در زیر پل حجتیه خراب شد نیز مأموران شهرداری کنار پل حجتیه بودند اما به ما هیچ تذکری داده نشد که رودخانه را ترک کنید …» وی ادامه میدهد: « حداقل بعد از نماز صبح روز یازدهم به کسی چیزی گفته نشده بود، یک پلاکاردی یا اطلاعیهای جایی نصب نشده بود. حتی بنده زمانی که در کنار رودخانه بودم از هیچ فردی نشنیدم که احتمال جاری شدن سیل در قمرود وجود دارد، پس مسئولان چگونه اطلاع رسانی کرده بودند؟ »
وحید – که خود یکی از مدیران شهرداری تهران است – در تارنمایش میپرسد: «اگر من جای آن مدیر یا مدیرانی بودم که به دلیل اشتباه روشن باعث میشدم جان چند نفر انسان گرفته شده و میلیاردها تومان خسارت به کشور و شهرم وارد میشد، آیا شبها میتوانستم با خیال راحت سر روی بالش بگذارم؟ آیا میتوانستم از دیدن خندههای پسر کوچولویم لذت ببرم؟ آیا شادی خانوادهام دیگر برایم معنیدار بود؟»
این ها پرسشهای حقی است که ای کاش همهی مدیران این مملکت میتوانستند در خلوت خویش از خود بکنند … امّا و امّا برخی از همین مدیران – به قول روشنک شهبازی عزیز – «آسوده که می خوابن هیچ، خوابای رنگی هم می بینن !» و تازه تهدید هم میکنند که چرا ماجرا را بال و پر میدهید؟ مگر چه شده است؟ اتفاقی است که افتاده!!
نگاه کنید به کامنت هموطنی به نام شهریار که دلش برای شهردار قم سوخته و خیرخواهانه! برایم نوشته: «اتفاق بوده، این همه به کسی گیر ندین. کمک کنین دیگه اینچنین اتفاقی نیفته. نه در قم – که در- تمام سرزمین ایران عزیزمان. خدا را خوش نمیآد به شهردار قم اینقدر گیر بدین.»
به باور من اتفاقاً اگر فاجعهها در این کشور بارها بازتکرار میشوند؛ اگر خسارت ناشی از اشتباههای متأثر از مدیریت سازهای همواره رو به تزاید است و اگر همچنان و به راحتی میتوان گرد فراموشی را بر روی تلخترین حوادث مرگبار کشور پاشید، بدون آن که آب از آب تکان بخورد؛ دلیلش همین بیتفاوتی من و تو است. اگر تصمیمسازان به وظایف خود درست عمل کنند، اگر رسانهها وظیفه و رسالت رکن چهارم دموکراسی را درست تشخیص داده و مطالبات مردم را پیگیری و انتشار دهند و اگر آنقدر شجاعت، تحمل، درایت و دانایی در مدیریت کشور وجود داشته باشد که به جای توجیه خطاها و تهدید آنانی که خطاها را افشا کرده و میکنند، خود را متنبه سازند، شایسته سالاری را محور قرار داده و از پیشگاه مردم عذرخواهی کنند؛ هرگز و هرگز شاهد تکرار شتابناک چنین حوادثی نخواهیم بود.
سیل 11 فروردین قم تمام شد و همین روزها مراسم چهلمین روز درگذشت بیگناهانی که در این فاجعه جان سپردند هم به پایان خواهد رسید؛ امّا سیل در همان قم و یا شهرهایی چون داراب و شیراز و بندر لنگه و کاشان و همین تهران ممکن است دوباره رخ دهد، آیا عبرت لازم را از تکرار اشتباهات مهندسی در سیل قم گرفتهایم؟
سیل قم ناشی از سیلابی با دوره برگشت 50 ساله بود که توانست، حجم دبی به بزرگی 120 متر مکعب بیافریند. یعنی برابر با دبی همین الان رودخانه زاینده رود اصفهان. در حقارت این رقم همان بس که بدانیم، در هیرمند رخداد دبی 3 هزار متر مکعب بر ثانیه موضوعی عادی است و یا در همین کارون خودمان تا دبی 14 هزار متر مکعب بر ثانیه گزارش و ثبت شده است!
حال چگونه است که سیلی با بزرگی 120 متر مکعب بر ثانیه باید اینگونه جان و مال و آبروی توان مهندسی یک کشور را ببرد؟! کافی است نگاهی به دیوارهها و پادگانههای آبرفتی بستر سیلابی قم رود، پیش از ورود به شهر اندازید تا دریابید که حجم آبی که از این بستر عبور کرده، گاه به بالای 1000 متر مکعب در ثانیه هم رسیده است. اگر سیلی با دوره برگشت یکصد، 200 یا 500 ساله رخ دهد. آنگاه چه باید کرد؟! واقعاً اگر آن موانع فیزیکی و ماشینآلات در زیر پل آهنچی گیر کرده و آب به داخل شهر و حریم صحن حضرت معصومه (ع) روان شده بود، چه باید میکردید؟!
بیاییم طبیعت را بشناسیم و با پیروی از قوانینش بر آن حکومت کنیم. همین!
در همین باره:
– فيلم تكاندهنده از غرق شدن شهروندان بيپناه در سيل قم
– اعتراف به يك خطاي تاريخي؛ مهم تر از سخنان استاندار در باره ضرورت تغيير مسير قم رود!
واقعيت تلخ است…بيتفاوتي و البته از اين رهگذر بسياري را سودهاي سرشاري به دست ميايد همه مادي! وقتي هم سخن ميگويي كه اين آب و خاك به من و ما تعلق دارد و هر دخل و تصرفي تجاوز به حريم خانه من هم هست بيمارت ميپندارند… كه چنين به آب و خاك و سرزمين ات دلبستهاي
…آقاي درويش گرامي
چگونه مي توان افرادي كه خود را به خواب زدهاند بيدار كرد؟ محمد قائد در اين باره مطلبي نوشته است كه كاملا با آن موافقم به خصوص جملهآخرش
http://www.mghaed.com/
پيشنهاد ميكنم نگاهي بياندازيد
ممنون از معرفی یادداشت محمد قائد. حتما آن را خواهم خواند. اما یادت باشد بعضی موقع ها لازم نیست افراد به خواب زده را بیدار کرد! می توان آنها را دک کرد پسر!