«دريغ بر ملتي كه دَم برنميآورد، مگر هنگامي كه در تشييع جنازه گام برميدارد؛ خود را نميستايد، مگر در ميان ويرانههايش؛ و عصيان نميكند، مگر هنگامي كه گردنش در ميان تبر و كنده قرار دارد.»
جبران خليل جبران
«كمجان» نام تالابي است ارزشمند، با وسعتي بالغ بر 5250 هكتار – مجموعهای از تالابهای آب شیرین دايمی و فصلی که با پوشش غالب نی و لويی در ناحیهي سفلی رودخانه کُر و دلتای کربال قرار گرفته است – كه به واسطهي برخورداري از ويژگيهايي كمنظير، در سياههي تالابهاي بينالمللي ثبت شده در كنوانسيون رامسر قرار دارد. چرا كه این تالاب یکی از منابع مهم تغذیه و زادآوری پرندگان مهاجر آبزی و کنارآبزی در ناحیهي بختگان به شمار ميرفت. اما همان گونه كه در اين تصوير غمبار نمايان است (با سپاس از علي مزروقي – زمينشناس عاشق وطن – كه اغلب تصاوير اين پست را در اختيار نگارنده قرار داده است)، اينك اين پهنهي خشك و بيحاصل و شور به هر چيزي شبيه است، جز تالابي هوشربا و زيبا؛ جايي كه قرار بوده مأمن امن پرندگان مهاجر باشد نه منزلگاهي شورهزار و تفديده و لميزرع.
هموطن عزيز!
ميداني چرا آن «كمجان» زيبارو و آرامشدهندهي طبيعت فارس به «بيجان»ي چنين پژمان و سوهاندهندهي روح بدل شده است؟!
بيگمان، روستاييان و ديگر اهالي ساكن در حاشيهي دو رودخانهي كُر و سيوند در شرق استان فارس، بيش از هر كس ديگري، پاسخ اين پرسش تلخ را ميدانند …
آري، آنها ميدانند كه چگونه به بهانهي افزايش سطح زير كشت و نويد توليد و درآمد بيشتر براي كشاورزان منطقه، وزارت نيرو با پشتيباني و حمايت مسئولين محلي اقدام به حفر كانالهايي مرگآور به نام زهكش در دشت كربال خرامه و حاشيهي شمال شرقي درياچهي طشك كردند و بدينترتيب، تمامي موجودي آب شيرين تالاب كمجان را نيز با خود برده و نابود ساختند. دردآورتر آن كه، آن اراضي خشك به جاي مانده نيز به حال خود رها شد و هيچگاه زراعتي سبز از پس آن نمايان نگرديد، جز آن كه خود به محلي براي توليد و انتقال رسوب و نمك به اراضي مجاور در اثر فرسايش بادي بدل شد.
و بدينترتيب مرگ پارك ملّي بختگان را به جلو انداختيم؛ زيستگاه ارزشمندي كه پيشينهي حفاظت آن، به عنوان پناهگاه حيات وحش به بيش از 38 سال پيش (15 خرداد 1348) ميرسد و همانگونه كه پيشتر نيز اشاره كردهام، به قول شادروان پروفسور لوفلر اتريشي: «بختگان نظيري در بين درياچههاي جهان ندارد.» (آيا مرگ تالاب كمجان در اثر حفر كانالهاي زهكش و به بهانهي توسعهي كشاورزي، نقض آشكار اصل پنجاهم قانون اساسي نيست و آيا حيات اجتماعي روبه رشد مردمان ساكن در شرق استان فارس را به مخاطره نيانداخته است؟)
گفتني آن كه مساحت منطقهي پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان 357605 هکتار است که 125 هزار هکتار (35 درصد) از آن را آب و 232605 هکتار آن خشکی است. دامنهي تغییرات ارتفاعی اين عرصه نيز بین 1600 تا 2900 متر از سطح دریا متغیر است. افزون بر آن، موقعیت جغرافیايی اين زيستگاه ناهمتا، بین 53 درجه و 14 دقيقه تا 54 درجه و 11 دقيقه طول شرقي و 29 درجه و 11 دقيقه تا 29 درجه و 50 دقيقه عرض شمالي است و همان طور كه اشاره شد، از نقطه نظر تقسیمات سیاسی کشور د ر محدوده شرقی استان فارس قرار دارد.
به طور کلی مجموعه بختگان (پناهگاه حیات وحش و پارک ملی) را میتوان به سه بخش اصلی تقسیم كرد:
الف – دریاچهها و تالابها
ب – مناطق دشتی و کوهستانی واقع در بین دریاچههای بختگان و طشک و اراضی مجاور آن
ج – مناطق کوهستانی واقع در جنوب دریاچه بختگان
مجموعه این سه بخش ساختار کلی سیمای محیط طبیعی منطقه را به تصویر میکشند.
شايان توجه آنكه درياچهي بختگان به دليل برخورداری از 3 ويژگی ارزشمند، يکی از 105 منطقهي مهم زيست پرندگان در کشور هم محسوب میشود. اين ويژگيها عبارتند از: 1- به طور منظم تعداد قابل توجهی از گونههای در خطر تهديد جهانی را نگهداری میکند؛ 2- به طور منظم يک درصد از گونههای منطقهي جغرافيای زيستی يا مسير مهاجرت يا جمعيت خاورميانه (تنها پرندگان آبزی و دريايي) را نگه میدارد و 3- به طور منظم 20 هزار (و يا بيشتر) از پرندگان آبزی را نگه میدارد. افزون بر آن درياچههای نيريز (بختگان و طشک) از زيباترين نمونههای درياچههای شورِ جهان محسوب شده و يکی از 20 تالاب بينالمللی ثبت شدهي کشور در کنوانسيون رامسر به شمار میآيند که به ويژه در زمستانها پذيرای 170 هزار قطعه از انواع فلامينگو و غاز هستند.
حوضهي آبخيز کر و سيوند (اين حوضه را با نام «حوضهي آبخيز درياچههای طشک، بختگان و مهارلو» هم مینامند) با 31511 کيلومتر مربع وسعت، در تقسيمبندی طرح جامع آب کشور، حوضهي نخست از منطقهي چهارم مطالعاتی محسوب و با کد 1- 4 مشخص شده است. از نظر تقسيمبندی کلی آبشناختی ايران، حوضهي مزبور، بخشی از حوضهي آبريز مرکزی بوده و بنابراين برخلاف آبخيز مجاورش (حوضهي رودخانه مُند)، آب آن از کشور خارج نشده و به چالابهای مرکزی ايران هدايت میشود. اين حوضه خود از 5 زيرحوضه تشکيل شده است كه شوربختانه جملگي متأثر از اعمال افراطي مديريت سازهاي، از رژيم طبيعي خويش فاصله گرفتهاند.
– نقش مخرب سدهاي سهگانهي درودزن، ملاصدرا و سيوند در پايداري حوضهي آبخيز کُر و سیوند
این مسأله مهمترین خطر برای آیندهي پارک ملّی بختگان محسوب ميشود؛ زیرا که منبع تغذیهي اصلی آب دریاچههای طشک و بختگان را آوردهای رودخانه کُر و سیوند تشکیل میدهد. در گذشته با احداث سد درودزن، بخش اعظم سیلابهای ورودی به دریاچهها کنترل و از دسترس خارج شد. در شرایط کنونی هم در بالادست سد درودزن، سد ملاصدرا حضور مرگآور خود را اعلام داشته است (مظلوم، شخصيت بزرگي چون ملاصدرا كه نامش بايد بر روي جرثومههايي چنين مرگآور و هزينهبر نهاده شود. آيا كسي هست كه صداي اعتراض و دادخواهي اين فيلسوف بزرگ را بشنود و در برابر اين بدسليقگي نابخردانه به مخالفت برخيزد؟ اميد كه تا پيش از ويراني كامل سدهاي مخزني بزرگ كشور، نام خونآشاماني چون يزيد و شمر يا احمقان گردنكشي چون شعبون بي مخ را بر روي اين سازههاي ناپايداركنندهي سرزمين بگذاريم) و ظاهراً وظیفهي مهار سیلابهایی را که درودزن قادر به کنترل آن نیست، به عهده خواهد داشت. سرانجام آن كه آخرين تير خلاص را بر حيات بختگان، سد سيوند از كمان رها كرده است و بر بنياد مطالعاتي كه گروه مهندسين مشاور تاك سبز به سامان رسانده است، برآورد میشود که با آبگیری كامل دو سد فوق در بالادست حوضهي آبخيز بختگان، عملاً حقابهي دریاچهها از رودخانههاي کر و سیوند به شدت کاسته شده و دریاچههای فوق در معرض نيستي كامل واقع شوند.
نگرانكنندهتر آن كه پیشبینی میشود در صورت خشک شدن دریاچهها علاوه بر نابودی یک دریاچه با ثبت جهانی، آثار زیست محیطی این پدیدهي شوم، کانونهای جمعیتی اطراف، بخصوص آباده طشک را به شدت تحت تأثیر قرار داده و آثار سوء آن تمام عرصه را در برگیرد.
يادمان باشد، خشک شدن دریاچههای طشک و بختگان فقط به معنی از بین رفتن زیستگاه پرندگان در یک ناحیه از کشور نیست، بلکه از بین رفتن این دریاچهها، یعنی افزوده شدن سطحی در حدود 125 هزار هكتار (بيش از دو برابر مساحت كشور سنگاپور) بر سطح کویرهای ایران و تشديد روند بیابانی شدن اراضي در يكي از باارزشترين زيستگاههاي كشور.
در بخشي از گزارش گروه مشاوران تاك سبز مربوط به طرح تفصيلي مديريت زيستمحيطي پارك ملي بختگان ميخوانيم: «بنا به اظهارات مدیر کل منابع طبیعی استان فارس در شرایط کنونی به رغم فعالیتهای مقابله با بيابانزايي، سالانه يك درصد بر سطح بیابانهای استان افزوده میشود و این در حالی است که امروزه بحث توسعه پایدار، دستكم در کلام همگان شنیده میشود، ولی ما سدهایی را احداث میكنيم که عواقب زیستمحیطی شدیدی را برای پائیندست در پی خواهند داشت … در واقع شرایط این دریاچه در وضعيت كنوني، بیشباهت به دریاچهي نمک قم در ازمنه گذشته نیست. این دریاچه در منتهیالیه حوضهي زهکشی رودخانههای کرج و جاجرود واقع شده و تمام جریانات این دو رودخانه به آن منتهی میشد. امّا حضور قارچگونهي شهر تهران و نیاز شدید به تأمین آب، سبب شد تا با احداث سدهای کرج، لتیان، لار و اخیراً ماملو از یک طرف و گسترش اراضی کشاورزی و برداشت آب از رودخانهها، امروزه دیگر تقریباً این دریاچه به پوستهي نمکی خشک در تمام فصول تبدیل شود. تجارب بینالمللی نیز در این خصوص بسیار است و طرحهای آبی در حوضهي درياچهي آرال و عواقب زیستمحیطی آن در کشور شوروی سابق میتواند عبرت خوبی براي مقايسه باشد.»
خواننده گرامي مهار بيابانزايي
آيا ميدانيد يكي از نگرانيهاي بزرگ در افتتاح كامل فرودگاه امام خميني (ره) چيست؟ راستي چرا در ارزيابي و جانمايي اين طرح بزرگ و ملّي كه قدمت آن به بيش از سه دههي پيش ميرسد، كسي متوجه وزش جريانهاي سنگين گرد و غبار و مشكلات فني ناشي از آن براي هواپيماهاي مسافربري نبود؟! جز اين است كه در ارزيابيهاي آن زمان، به هر چيزي فكر ميشد جز آن كه رشد قارچگونهي تهران ميتواند بر نرخ فرسايش بادي و شتاب بيابانزايي در پاييندست شهر تأثيري انكارناشدني و مرگآور باقي نهد.
آيا با چنين رويهاي، ميتوان اميدوار بود كه «كمجان»هاي ديگر اين بوم و بر به «بيجان» بدل نخواهند شد؟!!
مؤخره:
درست يادم هست كه نزديك شش سال پيش، يعني در 28 آذرماه 1380، وقتي در سمينار تخصصي اثرات خشكسالي بر منابع آب شركت كرده بودم؛ سميناري كه به همت مركز پژوهشهاي منابع آب و با همكاري دفتر مطالعات پايهي منابع آب در تالار همايشهاي تماب برگزار شده بود؛ يكي از سخنرانان كليدي، آقاي دكتر اردكانيان، معاون وقت وزارت نيرو بود؛ يعني تنها مدير ايراني كه تاكنون توانسته مقامي رسمي در سازمان ملل متحد بدست آورد. ايشان – كه به تازگي از كنفرانس بن برگشته بود، طي سخناني كه در آن زمان بسيار تأملبرانگيز مينمود، آشكارا بر سياست صرف ساخت سدهاي بزرگ و اتكاي بيش از حد به مديريت سازهاي تاخت و كارايي آن را به عنوان راه برونرفت از مشكلات بحران آب كشور، به شدت مورد ترديد قرار داد. او در آن همايش گفت: از حدود 88 بند قطعنامهي پاياني كنفرانس بن، كه در اوايل ماه جاري ميلادي (دسامبر 2001) در كشور آلمان با محوريت مديريت بهينهي آب برگزار شد، حتا يك بند هم به عنوان نمونه بر مديريت سازهاي به عنوان راهكار خروج از بحران فعلي آب اشاره نداشته است. از عمده دلايل اهميت روشهاي غير سازهاي ميتوان به عدم قطعيتهاي هيدروليكي، هيدرولوژيكي، ژئوتكنيكي و تشديد اثرات اندركنشي (متقابل) اشاره كرد كه سبب شده هزينهي اجراي روشهاي غيرسازهاي عموماً كمتر از روشهاي سازهاي باشد.
از همين رو، ايجاد قوانين و مقررات، ارتقاء فرهنگ عمومي، استقرار مديريت مصرف، نگاه به آب به عنوان يك كالاي اقتصادي و برقراري ارتباط بهسامان بين نهادهاي مرتبط، از جملهي پيشنهادهاي غير سازهاي ارايه شده توسط سخنرانان در آن سمينار، به خصوص دكتر اردكانيان و مهندس عباسقلي جهاني (از مديران ارشد وزارت نيرو) بود.
اين خاطره را گفتم تا بدانيد كه بازوي علمي و كارشناسي در داخل بدنهي سازماني وزارت نيرو تا چه اندازه با نگاه افراطي به سدسازي مخالف بوده و در عين حال، تا چه ميزان در برابر ارادهي سياسي حاكم در آن وزارتخانه دست پايين را دارد؛ چه در كابينهي هاشمي رفسنجاني، چه خاتمي و چه احمدينژاد.
براي همين است كه ايمان دارم نگارنده به همراه تمامي مخالفان احداث سد سيوند و ملاصدرا (سازههايي كه اصولاً حتا فاقد همين مطالعات نيمبند ارزيابي اثرات توسعه بر محيط زيست هستند)، در كوتاهترين زمان ممكن شاهد شكست اهداف درنظرگرفته شده از سدهاي ياد شده و اثبات تشديد ناپايداري سرزمين ناشي از ساخت اين سازههاي آبي، همچون سد پانزده خرداد خواهد بود. و در آن زمان، مديران وقت و كنوني سازمان حفاظت محيط زيست و جهاد كشاورزي تأسف و افسوس خواهند خورد كه چرا آن زمان كه ميتوانستند از اهرمهاي قانوني خويش براي ممانعت از ساخت چنين سدهاي ناآبادكنندهاي بهره نبردند و با مصلحتانديشي، پايداري صندليهاي مديريتي خود و آرامش مديران بالادستي را به پايداري ايرانزمين و آرامش زيستمندان طبيعت وطن ترجيح دادند.
پيوست:
– چند نفر تاكنون از اين منظر به بيابانهاي ايران نگريستهاند؟!
– آيا مظلوميت ديدهبان محيط زيست ايران، هارموني غمانگيزي با سرنوشت تر «آب» در شرايط امروز طبيعت وطن ندارد؟!
– از يكايك دوستاني كه موفقيت اخير «مهاربيابانزايي» را از طريق ايميل، تلفن و يا ثبت در وبلاگهايشان به نگارنده تبريك گفتهاند، قدرداني ميكنم. بيشك حضور نام يك وبلاگ زيستمحيطي در بين سه وبلاگ محبوب فارسيزبان، آن هم به رغم وجود موضوعات ظاهراً جذابتر و پرمخاطبتري كه در اين دنياي مجازي به چشم ميآيد، يك پيام روشن و اميدبخش به همراه دارد: محيط زيست آرام آرام ميرود تا در سبد نيازهاي شهروندان ايراني از جايگاهي درخورتر برخوردار شود. اميد كه قدر اين فرصت را بدانيم و همهي دوستان اهل قلمي كه به اين حوزه نيز تعلق خاطر دارند، بكوشند تا با توليد محتوايي غنيتر، بر جذب مخاطب هوشيار و آگاه بيافزايند و بدينترتيب علاقه و حساسيت ايرانيان را به گرايههاي زيستمحيطي افزايش دهند.
– و سرانجام معصومه ابتكار پاسخ «خجيردوستان» را ميدهد!
چرا كينه ها در دل؟
در ضمن اگر امكان دارد چند عكس جديد از كم جان برايم ارسال داريد.
درود …
[email protected]
سلام خدمت همه عزیزان
دست به دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
من بچه کمجانم ساکن شیراز
دلم به درد می آید از اینکه عده ای انگشت شمار از اهالی روستا تحت القائات بعضی ها(بظاهر بزرگتر و در باطن ؟؟)با احیای تالاب مخالف هستند
از شما بابت احساس مسئولیتتان متشکریم
ما در کنار شما هستیم تا آخر
احیاء تالاب یعنی برگشت زندگی به منطقه کربال
آفرین بر جناب زارع است.
زنده باشید.
بایادو نام دوست که هر چه داریم ازاوست
روزگاری ازغمت سردر گریبان داشتم
وزخیالت دردل خود باغ رضوان داشتم
برسرامدعمرمن درراه بی پایان عشق
چون نظرکردم به مقصد صد بیابان داشتم
سلام
همگی زحمت کشیدید که به فکر کمجان هستید
من یوسف اهل روستای کمجان و عکاس آنجا بودم و شاهد ناظر بر نابودی کربال که الان ساکن شیرازم.
پیگیر خبرها هستم که به یاری اهالی و همت مسئولین انشا الله تالاب کمجان باز مثل قدیم زنده شود تالابی که وقتی پدرم از آن تعریف می کند حال من دگرگون می شود باز مثل همیشه در خدمتم 09179809965 باتشکر از سعید – شکرلله – مهدی و تمامی زارع ها و آقای درویش
این تالاب در گذشته جایگاه زندگی بسیاری از پرندگان نادر بود که در پی خشکسالی پی در پی و همچنین از همه مهمتر در آوردن دو زهکش به اسم کانال جهاد یک و دو باعث خشک شدن کامل این تالاب گردید بطوری که هیچ اثری از این تالاب باقی نماند بطوری که نسل جدید بچه ها ی روستاهای اطراف این تالاب مثل روستای نورآباد سقاباد روبهقان و….. حتی اسم این تالاب هم تا به حال نشنیده اند .و اما در چند ماه گذشته مردم روستاهای اطراف خصوصا روستای کمجان به طور خود جوش بلند شده و با هزینه خود شروع به پر کردن کانالهای جهاد کردند همان کانالهایی که به باور مردم دلیل اصلی خشک شدن این تالاب بین المللی بود و طولی نکشید که این تالاب نمایان شد و حالا بچه های نسل امروز که تا دیروز باور نداشتند که تالاب بین المللی اینجا بوده کم کم باور می کنند که تالابی اینجا بوده و مردم از برکت همین تالاب زندگی خود را می گذراندند .از بزرگوارانی چون یداله زارع بهروز زارع سیروس زارع و حسین زارع جای تشکر دارد و از همگی بانیان این کار خیراز طرف همه مردم روستاهای کربال نهایت تشکر و قدردانی را دارم
انشاء اله همگی ما همکاریهای لازم را برای احیا کامل این تالاب بین المللی داشته باشیم .
آمین.
من عباس زارع ساکن شیراز هستم به امید اینکه تالاب در حال زنده شدن هست و زندگی را به کمجان می آورد میخواهم به روستا برگردم و با همکاری اهالی تالاب را زنده نگه داریم. از توجه جنابعالی به مسئله تالاب تشکر میکنم
درود بر شما
اگر امکان دارد تازه ترین عکسهای تالاب کم جان را برایم ارسال دارید و بگویید چگونه می خواهید از تالاب حفاظت کنید.
زنده باشید
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار
علیرضا احمری هستم اهل کمجان
درود بر دوستان و دوستداران تالاب کمجان
تالابی که در گذشته ای نه چندان دور، جایی بود که در وصف آن هرچه بگوییم کم گفته ایم. حیوانات و پرندگان نادر، زیستگاه پرندگان مهاجر، محل جوجه کشی آنان، گونه های گیاهی مختلف و… .
به همت دوستان واهالی روستای کمجان که در راس آنها آقایان سیروس زارع، حسین زارع و محمد امین احمری، قرار دارند امید است که این سرمایه عظیم دوباره احیا شود تا شاهد تالابی باشیم که نگین درخشان کربال شود.
صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند….. کز کار خلق یک گره بسته وا کند
آفرین بر همت بلندتان.
لطفا گزارشی از نحوه احیای تالاب را برایم ارسال دارید تا به نام خودتان و با عکس منتشر سازم.
موفق باشید.
مهدی زارع وحسین زارع هستیم از کمجان
به امید روزی که کمجان دوباره جان بگیرد.
درود بر شما دو سلحشور عزيز تالاب كم جان.
با اميدتان زنده هستم.
با سلام و درودی فراوان بر شما دلاور عزیز که معنی زندگی را در بوته های سبز و جانداران تالاب کمجان جسته اید. امید است که با وجود حمایت های بی شائبه شما به این ههم(احیای تالاب کمجان)دست یابیم.
من محمدامین احمری هستم. چندین سال است که در شیراز زندگی میکنیم.با یاری آقایان حسین زارع و سیروس زارع و تعدادی از اهالی باحال روستای کمجان علیرغم مخالفت برخی از کوته نظران توانستیم حدود 1000 هکتار از تالاب کمجان را آبگیری کنیم.
با تشکر فراوان از شما و بچه های باحال روستای کمجان.
زنده باشی محمد امین عزیز و درود بر غیرتت …
سلام جناب درویش
عبدالخالق زارع هستم از مرودشت
یک روز که کمجان رفته بودم با دوستان برای بستن کانال های فرعی کنار تالاب رفتیم این عکس ها بیانگر حضور خودجوش جوانان و تغییر حال و هوای تالاب میباشد
البته الان میشود نام تالاب را بکار برد تا یک مدت پیش تا چشم کار میکرد برهوت بود و گرما و خشکی
سپاس فراوان دارم از شما و دیگر عزیزانی که در جهت احیاء تالاب در تلاشند
البته با اجازتون از مطالبتون در وبلاگم باذکر منبع استفاده کردم
دراینجا لازم به ذکر است که تلاش تمام بچه های کربال خصوصا روستاهای همجوار از قلم نیافتد
پیروز و ماندگار باشید شما و بچه های کربال
درود بر بچه های عزیز کربال …
حتما تلاش تان را انعکاس خواهم داد.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مهندس درویش و بچه های با حال کمجان محمود زارع هستم اهل کمجان و ساکن شیراز از تمام عزیزانی که جهت ابادانی کمجان و احیای تالاب همت گماردند کمال تشکر را دارم ودستشان رو میبوسم بخصوص سیروس زارع و حسین زارع که از تمام زندگیشون مایه گذاشتن.انشاالله که نامشان بر صفحه تاریخ روستای کهن کمجان که نام قدیمش کمبوجیان بوده به نیکی میماند
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت اقای عبدالخالق زارع بنده محمود هستم اهل کمجان خواهش میکنم اگه امکان داره چند عکس از تالاب کمجان برایم ارسال کن.فدات [email protected]
جناب محمود زارع عزیز:
خبرها و تصاویر جدیدتر را می توانید در این نشانی ملاحظه فرمایید:
http://mohammaddarvish.com/desert/archives/5409
درود …
با عرض سلام خدمت جناب درویش
با تشکر از زحمات تمام کسانی که در احیائ تالاب کمجان اهتمام ورزیدند. ولی متاسفانه به خاطر خشکسالی و کمبود آب تالاب در حال خشک شدن است که اگر مسئولان فکری به حال آن نکنند تمامی زحمات عزیزان به هدر میرود.
در ضمن چند عکس از غروب زیبای تالاب دارمکه برایتان ایمیل میکنم
ممنون از شما جناب شکرالله زارع عزیز.
سلام من نیز اهل روستای کمجان هستم .چند وقت پیش که انجا بودم واقعا تالاب دیدنی بود از زحمات اقای سیروس زارع وحسین زارع نیز متشکریم .با تشکر از مردم با حال کمجان وههمچنین شما
سلام من اهل روستای کمجان هستم واقعا تالاب به همت این مردم رنگ دیگری گرفته می خواستم ازاقای حسین وسیروس زارع که در جریان این کار بودند تشکر کنم از شما نیز متشکرم.
زنده باشيد خديجه خانم و حميد آقاي زارع.
سلام خدمت همه هم محای های عزیز و مشتاقان تالاب و همه دلسوزان احیای تالاب
من سعید هستم از مرودشت ولی اهل کمجانم . دوستان اون فیام که از صدا و سیما پخش شد و همه ی شما احتمالا اون رو دیدید رو توی این وبلاگ گذاشتم که مخصوص تالاب کمجان تاسیس شده. عکس های جدید رو در سفر اتی به کمجان تهیه و روی وبلاگ قرار خواهم داد . http://www.talabekamjan.blogfa.com
به امید دیدار
درود بر سعید زارع و دست مریزاد بر احساس مسئولیت و عشق پاکش به تالاب کم جان.
مهندس جان حدود 50 عکس جدید از تالاب بین المللی کمجان گرفتم که بعد از اپلودش لینک میدم خدمتتون بزارید توی سایتتون
هرچی باشه سایت شما پر بازدید تره ه ه ه ه ه
مهندس جان من ادرس وبلاگم رو اشتباه نوشته بودم تو پست قبلی
ادرس اینه ها :http://www.irannature.persianblog.ir
شما لطف دارید سعید خان.
درود …
مهندس درویش عزیز
عکس های جدید از تالاب رو گذاشتم تو وبلاگ
لطفا شما هم عکس ها رو بزارید توی سایتتون و هر مطلبی که عشقتون کشید بنویسید براش . هرچی باشه شما بزرگ مایی
http://www.irannature.persianblog.ir
سلام مهندس درویش عزیز
عکس های تالاب کمجان که در روز جمعه 25/4/89 گرفته شده رو گذاشتم توی وبلاگم
شما هم لطف کنید اونها رو بزارید توی سایتتون و هر مطلبی که صلاح میدونید در موردش بنویسید
موفق باشید
به چشم … در هفته آینده آن را بازتاب خواهم داد …
درود.
دوستان عزيز با سلام وخسته نباشي به همه شما،با توجه به شغلم مطالبي را درزمينه حقآبهاي بالادست كه هم اكنون سود آن به همه غيراز مردم اين منطقه ميرسد خدمتتان عرض ميكنم شايد چاره اي بينديشيم.
حوضه آبريز كر ودر اصل تالاب كمجان شامل:
1-سد درودزن با ظرفييت يك مليارد مترمكعب آب
2-سد ملاصدرادربالا دست درودزن كه پشتيبان درودزن ميباشد با گنجايش 450،000،000متر مكعب
3-سد سيوند با گنجايش 350،000،000مترمكعب
آياميدانيد سهم منطقه ما از اين همه آب دراين سالها چقدر بوده ويا چقدر بايد باشدويا چقدر خواهد شد.
آب درودزن رابه شيراز ميبرندتادر شهركهاي صنعتي وديگر جاهها مصرف كنند./ملاصدرازمينهاي زيردست دراقليد تا درودزن را مشروب ميكند/سيوند نيزاز اول دوراهي فاروق با كانال انتقال آب به دشت ارسنجان سرازير ميشود.
دوستان عزيز اندكي تفكروتامل دراين باره مشخص ميكند كه آينده منطقه چگونه است.
ني قصه آن شمع چـــو گل بتوان گفت
ني حـــال دل سوخته دل بتوان گفت
غم دردل تنگ من از آن است كه نيست
يك دوســت كه بااوغم دل بتوان گفت
با تشکرازشما بنده هم به سهم خود از همه کسانی که در زنده نگه داشتن این تالاب زحمت کشیدند تشکر کرده و از صمیم قلب آرزوی سربلندی مردم دیارمان کربال را دارم دوست عزیز پیشنهاد میکنم دور از هر گونه مسائل سیاسی
از ضایع شدن حق آبه چند ساله مردم زحمتکش کربال از رود
کر و درخواست شما وبلاگ نویس محترم از مسئولین برای اعاده
حق از دست رفته مطالبی نوشته شده و دیدگاهای دیگران نیز در آن دیده شود با تشکر
سلام جناب درويش و همه دوستان طبيعت دوست .
عكس هايي جديد و زيبايي از طبيعت تالاب بين المللي كمجان رو آ ماده كردم كه در وبلاگ زير ميتونيد اون رو ببينيد
http://www.irannature.persianblog.ir
موفق باشيد
درود بر شما …
خسته نباشيد و اميدوارم هميشه خوش خبر باشيد.
با سلام و درود خدمت عزيزان و مديريت وبلاك درمورد تحقيق جامعه شناسي روستايي اطلاعات بيشتري از جمعيت – نسبت باسوادي و بي سوادي – و آمارهاي جمعيتي از روستاي كم جان مي خواستم لطفا راهنمايي كنيد
درود بر صادق عزيز
اين اطلاعات را مي توانيد از مركز آمار ايران و نيز كتابچه فرهنگ و آبادي هاي ايران كه سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح منتشر مي كند، بدست آوريد.
سرفراز باشيد.
با سلام خدمت شماو تشکر بابت تلاشهای مستمر شما برای تالاب کمجان.یک سری عکس بسیار زیبا از تالاب به دستم رسیده که به زودی زود براتون میفرستم.
باسلام من تازه با سایتتون آشنا شدم خیلی خوشحالم که یکی پیدا شد تا از کمجان پرجان حمایت کنه
با سلام خدمت شما وتشکر از تلاشهای شما.یه سری عکس جدید از نالاب کمجان به دستم رسیده که به زودی براتون ارسال میکنم
ممنون جناب زارعي عزيز.
موضوع شكايت چيست؟
با سلام خدمت تمام عزیزانی که قلمی یا قدمی جهت سرزندگی و ایستایی منطقه فراموش شده کربال ( کلوار ) برمی دارند
من و تو از تبار بی کسانیم ـ دراین غوغا چه کس را کس بدانیم – کسی نشیده فریاد کمک را – کمک کن تا برای هم بمانیم .
به کربال بااین دید بنگرید که در زمان داریوش و کورش چه قدر به مرکز حکومت آنان نزدیک بوده و چه منطقه سوق الجیشی و مهمی بوده به ذخائر حاصلخیزی و آب وفرهنگ اصیل ومردان بزرگ برخاسته از این منطقه بیاندیشید و نامش را نکو داریم و در آبادانیش کوشاباشیم
پاسخ:
آمین.
سلام جناب درويش
موضوع شكايت كه بالا گفته بودي متن كاملش در خبر گذاري ايلنا اومده . اين مشكلاتي هس كه بيشتر مسولان منطقه نميخواهند تالاب بين المللي كمجان احيا شود . سوالي داشتين در خدمتم .
موفق باشيد
لينك مطلب اينه : http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=155998
واقعا جاي تاسف داره.
به احياكنندگان تالاب بايد مدال داد؛ نه اين كه تنبيه كرد.
درک مطالب راجع به تالاب از پشت قاب شیشه ایی ممکن نیست بادیدن منطقه هر دلی چون من ریش میشود هنوز دیر نشده فرصت جبران اشتباه برای مراجع زیربط هست با آرزوی موفقیت سیروس زارع
امیدوارم از این فرصت استفاده برند …
وبلاگ خوبی دارید ولی چرا به روز نمی شود ؟موفق باشید راستی رشته تحصیلی شما چیست؟
به نظر می رسه که باید به شما یک خسته نباشید عرض شود! نشود؟
برای یافتن پاسختان به درویش کده مراجعه فرمایید …
با سلام :از همه عزيزاني كه به تالاب كمجان علاقه دارند تشكرميكنم.درراستاي فعاليت فرهنگي ازهمه شمادوستان خواهش ميكنم به لحاظ نياز جدي تالاب دراجراوپايداري وارد عرصه شويد.درهرنقطه ازميهن كه هستيدباروي باز خواهان همدلي وياري شما درتمام ضمينه براي ساختن واباداني خصوصاتالاب كمجان هستيم.درصودت تمايل ميتوانيد با اين شماره تماس بگيديد.سيروس زارع09178191719