آن پرسش تلخ اين است: چرا ديواري كوتاهتر از منابع طبيعي پيدا نميشود؟! حدود سه سال است كه تهاجم به عرصههاي منابعطبيعي شتاب گرفته است. در اين ميان، كارگزاران دولتي و بله قربان گويان حكومتي به دليل مأمور بودن و معذور بودن – لابد! – بيشتر از هر زمان ديگري به كاهش مقاومت در برابر طبيعت ستيزان قدرقدرت دولتسالار همت گمارده و ميكوشند تا با كمينهي هزينه، بيشينهي منافع را ايثارگرانه به زمينخواران و طبيعت خوران ببخشايند!
از همين روست كه بعد از ماجراي تأسفبار و سريالي تجاوز به ايستگاه تحقيقاتي كام فيروز در استان فارس، باغ اكولوژي نوشهر، ايستگاه پژوهشي مارگون در كهكيلويه و بويراحمد، ايستگاه تحقيقاتي سيراچال در البرز مركزي و … نوبت به نهالستان ارزشمند و ديرينهي لردگان در منطقهي گرمسيري زاگرس رسيده است تا با مهرورزي براي توسعه مسكن مهر قلع و قمع شود!
غافل از اين كه چگونه ميتوان استمرار حيات را در برهوتي بدون نبات و آب تصور كرد؟
هومان خاكپور كه خود سالها مسئوليت منابع طبيعي خطهي سبز لردگان را برعهده داشته است، اينك با دردمندي و افسوس در تارنمايش از تاراج زحمات ارزشمندي كه به وسيلهي او و همكاران سختكوشش در آن ديار عزيز به سامان رسيده، فغان كرده است.
فرياد كمكش را دريابيد و بكوشيم تا از اين پس حرمت اين اندك جايگاههاي پژوهشي و اجرايي كشور را در حوزهي منابع طبيعي بيشتر بدانيم.
مؤخره:
كابوسم اين است كه به شنيدن فرياد كمك هم عادت كنيم …
کابوس و هراسی که همیشه در پس ذهنم مشوشم می کند را چه زیبا نوشته اید:
“کابوسم این است که به شنیدن فریاد کمک هم عادت کنیم”
و کاش می نوشتید از دست ما جز همدردی چه بر می آید؟
درود بر دوست همیشه فریاد رس …
ممنونیم …
سلام وبلاگ خوبی داری
اگه وقت کردی یه سر هم به من بزن
خوشحال میشم
به امید همکاری با هم
پیروز باشی