گزارش مصور همکلاسی عزیز سال های دورم، مهرداد مسیبی را حتمن ورقی بزنید تا دریابید که در همین بیخ گوش پایتخت، طرح مرتعداری یعنی چه و محل استقرار سیاه چادرهای مشهور عشایری و تولیدکنندگان گوشت قرمز ما در چه موقعیتی قرار دارد و از همه مهمتر آن که، شیرابهی آن همه زباله، پس از 7 کیلومتر حرکت نرم و روان، چگونه به رودخانه دماوند ریخته و از آنجا در پشت دریاچه سد مخزنی ماملو آرام میگیرد تا بخشی از آب 10 میلیون تهرانی ساکن در پایتخت ایران را مزه دهد!
گاه با خود میاندیشم، وقتی وضعیت بهداشتی سکونتگاهی که 85 درصد نخبگان ایران را در خود جای داده، اینگونه است، دیگر چه انتظاری باید از مراکز دوردستتر به پایتخت داشت؟ مراکزی مانند رشت که به زودی گزارشی از فاجعهی محیط زیستی آن دیار هم انتشار خواهم داد.
ممدآقانقل میکردند که یکی از بچه های عشایر مبتلا به آسم است وروزها باید در نقط های دیگر گذران کند تا این دود وبو به آن نخوردو…ما که نتونستیم چند دقیقه بیشتر پیش زباله ها بمانیم.ممنون
ممنون از گزارش خوب و دقیقت مهرداد جان.
درود …
درود بر مهرداد عزیز و پرتلاش …
مهرداد تازه گی ها دارد به شکلی عمل می کند که می شود نامش را دیده بان مراتع ایران نهاد.
مهرداد جان قبلش حتما” یه صحبتی با من بکن! ؛ درسته محمدجان؟
دقیقن درسته!
انگار باید همان توصیه ی قبلی شما را به کار گیریم!
نکته ی مثبت این گزارش همانا گیاه خوار شدن است به علاوه ی تشکرات فائقه البته!
پاسخ:
بله تشکر را باید تشکر کرد!
ببخشید دوستان، بنده هنگام مشاوره شما اینجا نبودم. البته مشکل اینجاست که افتخار نمیدید تو پست اصلی کامنت بذارید. در هر صورت بنده حکم شاگرد شما و هومان خان رو که کم کامنت میذاره یا اصلن نمیذاره رو داریم. در هر صورت ما قیفی اومدیم که یه کار واسه این عشایر میکنیم! البته دوستان باید کمک کنند. ممدآقا که لطف خودشو به این بچه ها کرد. هومان خان بعدن خدمت شما هم تلفنی یا ایمیلی میرسیم.
حالا چه جوری می خوای برسی؟!
مهرداد جان فقط توی کامنت حق با شماست؛ نه محمد؟
حق؟!
مگر حق می تواند با ما باشد؟!!