خوانندگان مهار بیابانزایی، پیشتر با حسن کریمزادگان آشنا شدهاند، اینک بار دیگر این متخصص برجستهی کشور بر نگارنده منت نهاده و حاصل اندیشهها و تجربیات آکادمیک خویش را – برای گریز از بحرانی که دارد طبیعت ایران را به مرز ناپایداری برگشتناپذیری سوق میدهد – با خوانندگان گرامی کلبهی مجازی درویش به اشتراک نهاده است.
کریمزادگان در فرازی از یادداشت ارزشمندش، مینویسد: «ارزش یک درخت راش در طول زندگیاش 1030000000 ریال(یک میلیارد و سی میلیون ریال) است. به عبارت دیگر، کسی که یک راش را قطع میکند باید بتواند معادل ارزش آن، ارزش جایگزین ایجاد کند.»
و این دقیقاً کاری است که برادران آب سالار در وزارت نیرو در هنگام ساخت سد و یا گرامیان راه و ترابری در زمان ساخت جاده و یا عزیزان انتقال دهندهی لوله نفت و گاز دارند انجام میدهند! نمیدهند؟
با هم یادداشت دکتر کریمزادگان را میخوانیم:
رویکرد اقتصاد زیست محیطی، جلوگیری از تبدیل تهدید به فاجعه
مسیری که نظام اقتصادی موجود طی میکند، از نظر زیست محیطی ناپایدار و از لحاظ اجتماعی ناعادلانه است. اگر بنا باشد به توسعه پایدار برسیم، باید اقتصاد متکی بر سوختهای فسیلی، خودرو محور و دور ریزنده مواد را کنار بگذاریم و مدل اقتصادی جدیدی تعریف کنیم. این اقتصاد باید بر پایه منابع انرژی تجدیدپذیر، بازیافت و تنوع سیستم حمل و نقل با فاصله گرفتن از اتومبیل، پایه ریزی شود. این اقتصاد سازگار با محیط زیست احتمالن عادلانهتر و برای همه جهانیان بهتر است.
اگر چه در بخش هایی از جهان نشانه هایی از این رویکرد مشاهده می شود اما در کل جهان ، رشد نظام های اقتصادی از ظرفیت تحمل کره زمین بالاتررفته و تمدن ساخته دست بشر را در قرن 21 میلادی تهدید و روز به روز آن را به فروپاشی نزدیک تر می کند. نظام های اقتصادی موجود در سایه رشد افسار گسیخته و نابخردانه، جنگل ها، مراتع، خاک و منابع آب را نابود و به سرعت آلوده می کنند.این نظام ها با مصرف شدید سوخت های فسیلی گاز های گلخانه ای را به هواسپهر تخلیه می کند که طبیعت فاقد قدرت جذب تمامی آنها ست.جای خوشحالی است که این روند های مخرب محیط زیست مدت هاست مورد توجه قرار گرفته اندو در تعداد محدودی از کشور ها معکوس شده است اما هنوز یکی از آنها نیز در سطح جهانی معکوس نشده است.
در رویکرد اقتصاد محیط زیستی، برای حفظ محیط زیست و مقابله با آلودگی ها ،از مکانیسم قیمت به عنوان یکی از روش ها استفاده می شود.در این روش سعی می شود تا با استفاده از قیمت حقایق اکولوژیکی را نشان داد. نظام اقتصادی موجود بر پایه قیمت هایی شکل گرفته است که به مصرف کننده آدرس های غلط می دهد. قیمت های نادرست بازار های فعلی کالا و خدمات، ارزش خدمات اکولوژیکی و هزینه های خارجی تولید و مصرف را نشان نمی دهد. این امر باعث تخریب تنوع زیستی،آلودگی و در نهایت فروپاشی می شود.
رويداد جاري نابودي تنوع زيستي نتيجه تصميم هاي ميلياردها انسان استفاده كننده از جرياني از فرآورده ها و خدمات تنوع زيستي است. اين مهم، ثمره طبيعت « خدمات بي قيمت» و « فقدان حق مالكيت » محيط زيست، منابع بيولوژيكي و به ويژه تنوع زيستي است. ايده « اثر خارجي» اينجا معنا ميدهد و بدان معني است كه ارزش اجتماعي جريانهاي مختلف كالا و خدمات تنوع زيستي در قيمت هاي بازار اصلاً، يا به اندازه كافي منعكس نمي شود. در نتيجه، توليد حد نامطلوب اجتماعي از اين كالا و خدمات منجر به وضعيتي ميشود كه از نظر اقتصادي حد بهينه اجتماعي نيست. بسياري از فعاليت هاي انساني منجر به نابودي ميزان قابل توجه اي از تنوع زيستي شده است ، كه پايداري اكوسيستم ها و همچنين فراهمآوري كالا و خدمات شان را براي بشر تهديد مي كند . مي توان سئوال كرد چرا؟ ، زماني كه تنوع زيستي فوائد بسياري براي مادارد از آن غفلت شده و اجازه داده شده است كه نابودي تنوع زيستي رخ دهد؟ پاسخ اين است كه بسياري از خدمات تنوع زيستي ، كالاي عمومي در دسترس براي مصرف بدون قيمت در بازار هستند ، كه اين سهل انگاري به نابودي آنها ختم ميشود . لذا دو دليل مهم بنيادي باعث نابودي تنوع زيستي اند. اولي به كوتاهي بازار و دومي به نداشتن حق مالكيت مربوط مي شود. بسياري از فوايد تنوع زيستي، مانند تامين هواي پاك داراي قيمت نيستند، يعني ساز و كاري براي قيمت گذاري بازار كه بتواند چنين فايده هايي را كاملاً نشان دهد وجود ندارد. به عبارت ديگر، بازار در دروني كردن – Internalize – سودمنديهاي حمايت تنوع زيستي قصور مي ورزد. اينها آثار خارجياند – External – يعني آثار غير عمدي خارج از بازار بر رفاه، يا توليد ساير اشخاص. با اين مفهوم، ميزان منافع حفاظت از تنوع زيستي به طور قريب به يقين در رقابت با ميزان سودپروژه هاي عمراني شكست مي خورد. چنين موضوعي، شكست بنيادي در اطلاعات را باعث مي شود، يعني عدم درك ارزش هاي اقتصادي بي شماري كه ممكن است با حفاظت تنوع زيستي همراه باشند.
وقتی قیمت های بازاری ارزش یک درخت راش جنگل های هیرکانی را فقط بر مبنای چوب آن محاسبه می کنند شکی نیست که قطع درختان راش بر حفظ آنها پیشی می گیرد .در سیستم قیمت گذاری فعلی ارز ش های اکولوژیکی درخت راش یعنی کنترل فرسایش خاک،تنظیم شرایط اقلیمی، تولید اکسیژن، جذب دی اکسید کربن و دهها خدمت دیگر اکولوژیکی درخت که بر خوانندگان معلوم است اصلا به حساب نمی آید. نتیجه این قیمت گذاری غلط چیزی جز تخریب بیش از پیش جنگل ها نیست که ترمزی هم برای آن وجود ندارد.اما رویکرد اقتصاد زیست محیطی سعی دارد با تصحیح قیمت ها ترمز را بکشد. به عنوان مثال ارزش سالانه هر هکتار جنگل خزری 9829731 ریال است. دقت کنید این عدد سالانه است یعنی هر سال این ارزش تکرار می شود . ارزش یک راش در طول زندگیاش 1030000000 ریال(یک میلیارد و سی میلیون ریال) است. به عبارت دیگر، کسی که یک راش را قطع می کند باید بتواند معادل ارزش آن ارزش جایگزین ایجاد کند که نظام اقتصادی موجود این ارزش فراوان را نادیده میگیرد و نتیجه آن افزایش خسارات سیل و …. در کشور و جهان است.
به مثالی دیگر برای بیان ضعف نظام اقتصادی موجود جهت پایداری اشاره می کنم.از اعلام نخستین برنامه مقابله با آلودگی هوای شهر تهران 37 سال (سی و هفت سال) می گذرد و در این مدت علی رغم این همه هزینه،سمینار ، همایش و وعده های متعدد مسئولین کیفیت هوای تهران مرتب رو به کاهش بوده است و آلودگی صوتی،تراکم و آب نیز به تهران اضافه شده است. شکی نیست با رویکرد نظام اقتصاد ی موجود این روند ادامه دارد مگر اینکه رویکرد فعلی را کنار بگذاریم و به. رویکرد جایگزین یا اقتصاد زیست محیطی توجه کنیم. در رویکرد اقتصاد زیست محیطی درهر فعالیت یا اقدامی هزینه های خارجی یا منافع خارجی آن محاسبه می شود و تصمیم گیری بر اساس هزینه اجتماعی و منافع اجتماعی انجام می گردد. به عنوان مثال هزینه خارجی آلودگی هوای تهران چقدر است؟ چه کسی آن را ایجاد می کند؟و ایجاد کننده چگونه باید آن را جبران کند؟در رویکرد اقتصاد محیط زیست به این سئوالات پاسخ داده می شود.مطمئن باشید تا پاسخ این سئوالات را ندهیم ،آلودگی هوای تهران با همایش،توصیه اخلاقی و خواهش از مردم برای عدم استفاده از خودرو شخصی حل نمی شود. زیرا موتو محرکه انسان در هر فعالیتی سوداست و برای محاسبه سود، باید انواع هزینه ها و مقدار ریالی آنها را بدانیم. و مشخص شود این هزینه ها را چه کسی باید جبران کند ؟ به عنوان یک مثال، بر اساس مطالعات اینجانب هزینه های خارجی آلودگی هوای تهران را به بخش های زیر می توان خلاصه و محاسبه نمود.
1- هزینه بهداشتی و مرگ ومیر
2- هزینه تخریب ساختمان ها و تاسیسات شهری(هزینه پاک سازی و تعمیر)
3- هزینه تخریب پوشش گیاهی شهر و کاهش تولید محصولات کشاورزی در شهر و حومه تحت تاثیر آلاینده ها
4- هزینه فرصت سوخت(بنزین و سایر سوخت های فسیلی …)
هزینه بهداشتی(مورد اول) به تنهایی 40 درصد از کل هزینههای اجتماعی آلودگی هوای تهران را شامل می شود. این هزینه دست کم به جز هزینههای طولانی مدت نظیر انواع سرطان ها که محاسبه آن بسیار مشکل است، سالانه بر اساس قیمتهای سال 1382 به قرار زیر است: (كريم زادگان، حسن، رحمتيان مرتضي، 1382،”طرح جامع ارزيابي خسارات بهداشتي آلودگي هواي تهران، دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكي تهران”)
اگر هزینه های خارجی موارد 2-4 را به هزینه بهداشتی آلودگی هوای تهران اضافه کنیم(60 درصد باقی مانده، که یک سری محاسبات طولانی است که شاید از حوصله خونندگان به دور باشد). به طور میانگین مصرف هر لیتر بنزین توسط هر فرد صاحب خودروی شخصی در تهران 6 برابر قیمت فعلی بنزین در بازار (4000 ریال) یعنی 24000 ریال هزینه اجتماعی دارد.اگر به طور متوسط ظرفیت هر باک خودرو را 40 لیتر فرض کنیم ، صاحبان خودروی شخصی در هر نوبت سوخت گیری برای جبران هزینه اجتماعی استفاده از خودروی شخصی ،به جای 160000 ریال باید 960000 ریال یا حدود صد هزار تومان بپردازد.در واقع نظام قیمت گذاری فعلی هزینه های بسیار سنگین احتراق بنزین در شهر تهران را در نظر نمی گیرد و این امر مبنای آلودگی هوای تهران است. طبیعی است این رویکرد(پرداخت هزینه های اجتماعی بنزین توسط مصرف کنندگان) باعث رونق بازار انرژی های تجدید پذیر، حمل و نقل عمومی ،دوچرخه و پیاده روی می شود.
البته این سیستم قیمت گذاری را در شرایط فعلی، بنده فقط برای سیاست گذاری و برنامه ریزی دولت و مدیریت شهری نهران پیشنهاد می کنم. یعنی در شرایط حاضر که مسائل اقتصاد کلان (درآمد، قیمت های جهانی ، قیمت خودرو و…) حل نشده است، نمیتوان بحث پرداخت یا دریافت هزینه های اجتماعی در ایران را مطرح کرد. تاکید میکنم در شرایط حاضر این محاسبات فقط برای سیاست گذاری است.
سلام. ممنونم از آقای دکتر کریم زادگان بابت مطلب و آقای درویش عزیز برای انعکاسش. بسیار مطلب جالبی بود. راستش مردد بودم که باید کامنتم را اینجا درج کنم یا نه. اما فکر می کنم جناب دکتر کریم زادگان عزیز از اینجا عبور خواهند کرد و اگر قابل بدانند پاسخ خواهند داد.
سوژهی بحث، موضوع بسیار داغی است و خصوصا به جز بعد داخلی اش که آقای دکتر به طور مفصل آن را پوشش داده اند، ابعاد جهانی هم دارد که نمونه اش موضوع مذاکرات فعلی تغییرات اقلیمی است و خب متاسفانه در آن سطح هم مسدود مانده است.
چند نکته و سوال دارم.
اول موضوع حق مالکیت است که خیلی برایم روشن نشد. دوست دارم بدانم منظور از این حق مالکیت، مالکیت خصوصی است یا دولتی؟ یا مثلا نگاه از جنس مالکیت فکری است. راستش فکر می کنم اگر کمی به اطرافمان نگاه کنیم می بینیم که نه حق مالکیت دولتی توانسته است موجب کنترل و مصرف بهینهی سوختهای فسیلی در ایران شود و نه مالکیت خصوصی زمین مانعی برای تغییر کاربری است. در ادبیات اقتصادی ارتباط قوی و روشنی بین رعایت حق مالکیت و رشد اقتصادی است که فکر می کنم چون تاکیدش بر حق مالکیت خصوصی است، بر اساس شواهد موجود خیلی با اهداف مطرح شده آقای دکتر در دستیابی به توسعه پایدار همخوانی نداشته باشد. این موضوع برایم جای ابهام دارد.
دومین بحث، موضوع مکانیزم قیمت است که حداقل نمونهی پیادهسازی شده اش به طور نسبی در مالیات کربن است. آقای دکتر به صراحت فرموده اند که “در شرایط حاضر که مسائل اقتصاد کلان نمیتوان بحث پرداخت یا دریافت هزینه های اجتماعی در ایران را مطرح کرد” که بسیار صحیح است و حتی محدود به ایران هم نیست. قوانین مرتبط با انرژی و تغییر اقلیم حدود یک ماه پیش در ایالات متحده هم مسدود شد و نخست وزیر استرالیا هم نتوانست از این قضیه جان سالم به در ببرد و مردم این کشور را قانع کند که منتشرکنندگان گازهای گلخانهای باید هزینههای وارده را پرداخت کنند.
اما سوالم اینجا است که به نظر آقای دکتر برای حرکت به سمت پرداخت و دریافت ” هزینه های اجتماعی” و قیمت واقعی بایستی از چه لایهای و چطور شروع کرد؟ آیا باید به سراغ مصرف کنندگان خرد رفت و مثلا به طور تدریجی قیمت بنزین را افزایش داد که بی تردید باعث افزایش نارضایتی عمومی خواهد شد و خصوصا بعید میدانم مبالغ دریافت شده به سرعت به چرخه اقتصادی باز گردد. یعنی برای من ضمانتی وجود ندارد که مثلا اگر فردا برای هر لیتر بنزین شش برابر پرداخت کنم در قبالش فاصلهام تا نزدیکترین مرکز بهداشتی و درمانی نصف بشود و یا آلودگی هوای شهرم در یک بازهی یک ساله نصف شود.
یا اینکه باید به سراغ مصرفکنندگان کلان رفت و مثلا مالیات جدیدی برای مراکز صنعتی بزرگ وضع کرد؟ مثلا از وزارت راه برای ساخت هر جاده ی جدید بابت قطع هر درخت قیمت واقعی را اخذ کرد و یا از مراکزی مثل کارخانه های فولاد هزینه های آلایندگی را دریافت نمود. به نظرم از نظر اقتصادی روشن است که کالاهایی که خصوصا قیمت جهانی ندارند و به طور داخلی و بر اساس عرضه و تقاضا قیمتشان تعیین می شود در صورت وضع هر مالیات جدیدی برای تولیدکننده، این مالیات به شکل افزایش قیمت به سرعت و با تاخیر بسیار کم به مصرفکنندهی نهایی منتقل میشود. خصوصا وقتی این مالیات بر منابعی مثل انرژی وضع شود که از نظر یک بنگاه اقتصادی حداقل در کوتاه مدت قابل جایگزینی با سایر منابع اقتصادی نیستند. اگر هم در جایی امکان انتقال نباشد یا پروژه ارزش سرمایه گذاری اش را از دست می دهد و یا چشم ها به دولت دوخته می شود تا مابه التفاوت را جبران کند.
دوست دارم بدانم آیا آقای دکتر، مبتنی بر نظام اقتصادی فعلی ایران، راهکاری برای پیادهسازی تدریجی این سیستم قیمت واقعی دارند و یا اولویت های خاصی در ذهنشان هست یا نه؟
نگرانی بعدی این است که حتی اگر چنین نظام قیمتی برقرار شود و فشار تقاضا مثلا از روی استفاده از اتوموبیل شخصی به “انرژی های تجدید پذیر و حمل و نقل عمومی” منتقل شود آیا سمت عرضه در این حوزهها آنقدر توانمند هست که بتواند به تقاضا پاسخ بدهد یا این کمبود عرضه باعث با افزایش قیمت بازار را به تعادل میرساند و یا در نهایت موجب بحران می گردد؟
باز هم بابت مطلب از آقای دکتر کریمزادگان عزیز و بابت انتشارش از آقای درویش عزیز ممنونم.
مدتی قبل مقالهای دیدم از حامد قدوسی با عنوان “بازار در خدمت محیط زیست” که لینکش را اینجا درج می کنم و به گمانم مطالب مرتبطی در همین رابطه داشته باشد و شاید برای خوانندگان شما مفید باشد.
http://www.rastak.com/article?id=3271
باسلام درود بر درويش و كريم زادگان عزيز حد اقل ارزش ريالي يك درخت اين است .. تا حالا يك روز گرم تابستان در پي سايه درخت بودين ؟چقدر از ديدن درختان جنگل لذت ميبريد؟اگر درختان نباشند اكسيژن هم نيست.ايا ارزش نبودن اكسيژن فقط يك ميلياردوسي ميليون رياله..ضمنابيست وپنجم شهريور جشنوارهسه روزه ما بختياريها در تالاب چغاخور هست خوشحال ميشيم همه تشريف بيارند
به بهروز:
وظیفه بود و ممنون که این بحث را گرم می کنی … امیدوارم دکتر کریم زادگان نیز همچنان هیزم های بحث را افروخته نگه دارند …
.
.
به شهریاری:
درود بر دوست قدیمی … تلاش می کنم تا خدمت برسیم.
موفق باشید.
اومده بودم كه بگم غير از ارزشهايي كه دكتر كريم زادگان بدرستي ازشون ياد كردن؛ ارزش حظ وافري كه رو ح و روان و باصطلاح پزشكي اعصاب آدمي در طبيعت از اين درختان يا اصلا از محيط زيست ميبره غير قابل محاسبه ست، ديدم آقاي شهرياري هم همين مطلب رو گفتن.
بسيار مطلب مفيدي بود.
وقتي چند پست قبل درباره درياچه اروميه مينوشتين من با خودم فكر ميكردم چطور ميشه ارزش گذاري كرد كه حفظ درياچه اروميه ارزش بيشتري داره يا حفظ و رونق كشاورزي منطقه؟
حالا متوجه شدم كه اين ارزش گذاري از نظر محيط زيستي و اقتصادي قابليت محاسبه هم داره!
اختیار دارید قربان، من استفاده می کنم و لذت می برم.
راستی آقای درویش اگر حوصله اش را دارید این ویدئو را نگاه کنید:
http://www.abc.net.au/tv/populationpuzzle/video.html
مدتی است در استرالیا بحث جمعیت خیلی داغ شده و حتی کارش به انتخابات کشیده. اینکه استرالیا باید مثلا در چهل سال آینده چقدر جمعیت داشته باشد. این وسط برخی عبارت ها مثل “استرالیای بزرگ” و “استرالیای پایدار” هم رد و بدل شد و اعداد بین 25 تا 45 میلیون نفر به میون اومده و مباحثی مثل نرخ رشد صفر پیش کشیده شده. آدرسی که گذاشتم یک برنامه ی مستند است که دیشب از شبکه ی دولتی استرالیا پخش شد با عنوان
Dick Smith’s Population Puzzle
در این ویدئو مباحثی مثل ظرفیت تامین مواد غذایی و مهاجرت هم مورد توجه قرار گرفته. لینک های دانلودش هم هست. متن پیاده سازی شده ی مستند هم اینجا است:
http://www.abc.net.au/tv/populationpuzzle/pdf/dick_smiths_population_puzzle_transcript.pdf
به درويش گرامي :با سپاس از پستهاي مفيد…من هم سوال بهروز گرامي را دارم.
ممكنه اين پست از سوي آقاي كريم زادگان بسط بيشتري پيدا كند و مثلاايشان به شرح و معرفي بيشتر و عملياتي تري از پيشنهادشان بپردازند در همين سراي هميشه روشن و پررونق؟
به بهروز: علاقمند به بحثي كه نوشته ايد در استراليا شكل گرفته، شدم…
هر چند قیمت گذاری درختان و فضای سبز و گسترش نگاه اقتصادی در رابطه با مباحث محیط زیست تغییر و تحولی ریشه ای ایجاد نمی کند ٫ اما امکان این را فراهم میکند که با کنترل غیر مستقیم از تخریب طبیعت جلوگیری کرد. اصولا فشار به جیب متخلفان در تما می زمینه ها ( مثلا تخلفات ترافیکی ) راهکاری خوب برای کنترل رفتار و کاهش تخریب توسط انسانهاست.
ولی در نهایت به این برمیگردیم که آیا اصلا اراده سیاسی برای کاهش تخلفات و تخریبها وجود دارد؟ من که شک دارم !
موضوع اقتصاد محیط زیستی و قیمت گذاری درختان و پوشش های گیاهی بوته ای و علوفه ای در طبیعت، موضوع داغ و از مهم ترین دغدغه های کارشناسان و مدیران ادارات منابع طبیعی و محیط زیست کشور است.
در برخورد با تخریب عرصه های طبیعی و نابودی درختان، نقشه راه درستی دردست نیست و دستگاه های متولی با دستگاه قضایی به زبان مشترکی در خصوص ارزش اقتصادی درختان و میزان جبران خسارت دست پیدا نکرده اند.
در این شرایط که دستگاه قضایی به مبالغ مندرج در قانون حدود 50 سال پیش عمل می کند! و کارشناسان دادگستری هم که دانش کافی در زمینه اقتصاد زیست محیطی را ندارند و زبان مشترکی هم بین آنان و کارشناسان منابع طبیعی وجود ندارد، شوربختانه با عدم اثر گذاری اقدامات قضایی در حوزه پیشگیری از وقوع تخلفات و تعرضات زیست محیطی مواجه هستیم. و شاید مهمترین دلیلی که متخلفین و مجریان پروژه های دولتی مجازات ها و جریمه های قانونی تخریب طبیعت را با اشتیاق به جان و دل وی خرند همین موضوع عدم وجود مکانیسم اقتصاد محیطزیستی و قیمت گذاری واقعی اکولوژیکی مواهب طبیعی است …
منتظر داغ تر شدن این تنور هستیم رفیق …
درود بر استاد کریم زادگان عزیز که این تنور را روشن کردند و حتمن که در روشن ماندن آن تنور، مهار بیابان زایی و خوانندگانش را تنها نمی گذارند …
درویش خان باید پله پله برای پایداشت زیستبوم قدم نهاد در این وادی پر از اژدها و دیو نهاد
بیاد دارید که زمانی صحبت از دادن آیش به جنگل چقدر مخالف داشت؟ و این پیشنهاد بایگانی گردید
می دانید طرح واردات چوب با تعرفه کمتر به دلیل اینکه با انجام آن جلو دزدی و سو استفاده و مدیریت دوستان دزد در…گرفته و از سود آنها کاسته می شود با سنگ اندازی مواجه گردید؟
..ختما بیاد دارید که در چند سال نچندان دور خبری درز نمود که ایران پنجمین کشور صادر کننده چوب خام شده است؟
و بنا بر دلایلی دیگر پاپی این خبر نشدند در گمان کنم نیمه دوم دهه هفتاد این خبر منتشر گردید
آخرین خبر اینکه هند سه منطقه در شمالغربی را برای معرفی مجدد یوز آسیایی در نظر گرفته و حضرات که اکنون یوز را مترادف با غیرت می دانند می گویند یوزی نمی دهیم که مضحک است
پس از اسن خبرها خواندن این اشعار نابجا بسیار بجا استت
..یک دو سه..رفتیم
عمو سبزی فروش . . . بله
سبزی فروش
بله
سبزی کم فروش
بله
من ترب میخوام
بله
تو رو یه ربع می خوام
بله
من جعفری میخوام
بله
تو رو یه وری می خوام
بله
من نعنا می خوام
بله
تو رو تنها می خوام
من لیمو می خوام
بله
تو رو بی مو می خوام
“كس بی مو میخوام”
بله
من پیاز می خوام
بله
تو رو با ناز می خوام
بله
من مرزه می خوام
تو رو هرزه می خوام
من زیتون می خوام
تو رو شیطون می خوام
من کاهو می خوام
یاهو می خوام Cam
من هویج می خوام
تو رو توپیچ می خوام
من کدو می خوام
تو رو با خدو می خوام
من ذرت می خوام
تو رو تو دوره ات می خوام
عمو سبزی فروش ..بله
سبزی کم فروش… بله
سبزیت آشیه ؟ … بله
شورتت شاشیه!!! بله
عمو سبزي فروش بله
سبزي كم فروش بله
سبزيت گل داره بله
درد و دل داره بله
عمو سبزي فروش بله
سبزي كم فروش بله
سبزي آش داري بله
چيكار به جاش داري بله
________
اینهم بیاد و خاطره هومان خان و اون خالویی که رفیقشونه و قیافه خیلی مردونه ای داره!!!!ماشالله!!
به سلامتی
به سلامتیه گاو چون که نگفت من گفت ما،
به سلامتی کرم خاکی نه به خاطره کرمش به خاطره خاکی بودنش،
به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش تکیه میکنه،
به سلامتی مورچه که تا حالا هیچ کس اشکشو ندیده،
به سلامتی خیار نه به خاطره خ اش بلکه به خاطره یارش،
به سلامتی شلغم نه به خاطره شلش به خاطره غمش.
به سلامتیه هر چی نا مرده که اگر نامرد نباشه مردا شناخته نمیشن.
به سلامتیه کلاغ نه به خاطره سیاهیش بلکه به خاطره یه رنگیش.
به سلامتیه سگ نه به خاطره پارسش بلکه به خاطره وفاش
ای داد و بی داد شرمنده از همه پوزش می خواهم این شعر آخری اصلا مناسب اینجا نبود……………………………………….درویش خان پاکش کن
به اشکار:
اوامرتان اطاعت شد! آن هم با سرعت!!
.
.
به هومان:
همش 50 سال؟! گاه اندیشه ها بیش از 500 سال عقب مانده اند!
.
.
به محمد:
یاشاید دانایی سیاسی برای کاهش تخریب ها! نه؟
.
.
به نیره:
حتما اینگونه خواهد شد.
.
.
به بهروز:
حالا سرانجام سر چه رقمی به تفاهم رسیدند و چه رشدی را برای جمعیت خویش مناسب تشخیص دادند؟
.
.
به فلورا:
بله خوشبختانه راه هایی برای ارزشگذاری وجود دارد. اما این ارزشگذاری ها در نهایت چیزی مانند تعیین دیه برای جان انسان است! چه کسی واقعاً فرزند خود را 100 میلیون تومان می فروشد؟!
برای همین است که اعتقاد دارم ارزش خدماتی که طبیعت ارایه می دهد و ارزش حسی که در طبیعت به تو دست می دهد، قابل قیمت گذاری نیست … درست مانند آن طوطی که پرایس لس است! نیست؟
درود …
درویش جان سلام و تشکر از فرمت بسیار زیبایی که برای انتشاراین موضوع انتخاب کردید.امیدوارم تنور بحث داغ بماند چون هدف من نیز سال ها همین است . در کلاس های درسی همواره برای حفظ محیط زیست به دانشجویان یک بسته معرفی می کنم که سه قسمت دارد و هر سه برای حفظ محیط زیست لازم است یعنی آموزش کنترل و نظارت و ابزار های اقتصادی که این سه جز’ هر کدام شان خودشان را دارند و البته من خودم علی رغم اینکه اقتصاد محیط زیست تدریس می کنم به دانشجویان گوشزد می کنم که اول اول و مهمترین بخش این بسته آموزش و فرهنگ سازی برای حفظ محیط زیست است همان چیزی که شما به حق یکی از بزرگان این عرصه در کشور هستید و انصافا یک تنه سایت وزین و مفیدی را در این راستا راه اندازی نموده اید.یکی از سئوالات بهروز عزیز این بود که ما باید از کجا شروع کنیم؟ جواب من اول فرهنگ سازی است.برای بول گرفتن هم باید فرهنگ سازی کرد.الان چطور بسیاری از بازاریان از زیر بار مالیات فرار می کنند ولی همین افراد خمس مالشان را به عنوان وجوهات می دهند.چون روی خمس 1400 سال کار شده است و دولت برای مالیات نتوانسته فرهنگ سازی کنه.
بس می شود فرهنگ سازی کرد ولی همه می دانیم کاری طولانی در بیش داریم ولی لازم است.
همانطور که بهروز گفته ما در اجرای ابزار های اقتصادی نیازمند سیستم کنتر ل و نظارت عادلانه منصف و علمی و دقیق هستیم که تا نباشد نمی توان از سرنوشت بول ها مطمئن بود.در این جاست که در کنار دو مولفه فوق می توان ابزار های اقتصادی را اجرا نمود. اما این آغاز ماجراست.
ابزار های اقتصادی بسیار ظریف و حساس هستند چون اقتصاد چیزی جز رفتار انسان نیست و رفتار انسان بسیار بیچیده است. ابزاری که در یک کشور جواب می دهد ممکن است به همان شکل در کشور دیگر یا حتی در شهر دیگر جواب ندهد.در ایران به نظرم باید به صورت اقتضایی ابتدا یارانه حامل های انرزی را حذف کردو ….
اما نباید فراموش کرد که مسائل اقتصادی مثل حلقه های یک زنجیر هستند.مثلا اصلاح قیمت بنزین و کاهش قیمت اتومبیل در کشور(هر دو به قیمت جهانی) دو حلقه بهم بیوسته و متوالی این زنجیر ویک موضوع هستند ولی متاسفانه الان دولت با طرح هدف مندی فقط به دنبال اصلاح قیمت بنزین است و تعرفه خودرو را کم نمی کند و این اشتباه است . این کار در نهایت به حفظ محیط زیست کمکی زیادی نمی کند. و بسیاری از مسائل ظریف و حساس دیگر که از حوصله این بحث به دور است.
در این خصوص مطالب زیادی وجود دارد که عزیزان می توانند در مرکز تحقیقات اقتصاد محیط زیست بزواک ببیند.
با تشکر از زحمات درویش عزیز
به فلورا
بله هیچ کس و در هیچ جای دنیا نمی توانند برای جان انسان یا حتی یک طوطی ارزش گذاری کند. باید خاطر نشان کنم ما ارزش طبیعت یا انسان را محاسبه نمی کنیم .ما ارزش علاقه انسان به طوطی درخت راش یا یوز را تعیین می کنیم.
چرا؟؟؟
برای سیاست گذاری
برای حل و فصل اختلافات حقوقی
مثلا اگر خدای ناکردده در یک تصادف(نه قتل عمد که قصاص دارد) در یک تصادف رانندگی فرزند یک نفر کشته شد اینجا قانون دیه گذاشته تا به این وسیله اختلافات حقوقی حل شود.
در محیط زیست خودمان هم برای شکار غیر قانونی جریمه داریم
هومان جان
ما این زبان مشتر ک را در دانشگاه وبا مقلات علمی انجام دادیم و الان این قیمت ها وجود دارد .که بخشی از آن را درویش عزیز منتشر کرد.
ولی همانطور که بهروز عزیز و دیگران اشاره کردند اراده قوی برای اجرا ی آن در کشور وجود ندارد.
به نظرم ساز مان های غیر دولتی باید در این زمینه فعال شوند.
اگر مایل بودید من ارقام را برای شما ارسال کنم.
ممنون دکتر جان که مسئولانه پاسخ مخاطبان تان را می دهید …
خوشحالم که این امکان در مهار بیابان زایی تسهیل شده است.
درود …
به نیره عزیز
بله .من سال هاست روی این زمینه فعالیت می کنم و شما را به مقالات وبلاگ مرکز تحقیقات اقتصاد محیط زیست و کتا بهای خودم ارجاع می دهم
به استاد كريم زادگان
سپاس گزارم … منبراي فرهنگ سازي د راين زمينه حاضرم هر كاري بكنم… موضوع محيط زيست، موضع فانتزي وكلاس گذاشتن و قيافه گرفتن نيست .. موضع محيط زيست، موضوع زندگي است، خود زندگي است، موضوع بودن است و بقا… و درودها بر شما و مرداني بزرگ جون جناب درويش كه زندگي را پاس مي داريد…
شاگردي كوچك و علاقمند بر دستان سترگ مردان و زنان زندگي خواه و رنده ساز و نگاهبانان محيط زيست بوسه مي زند… قلمهايتان پربار، انديشه هايتان پر رونق، زندگي تان سرشار از اب و آسمان…
سپاسگزار شما هستم. به نظرم شما به عنوان یک روانشناس و نویسنده کودک بسیار می توانید در آنچه که دکتر کریم زادگان عزیز با عنوان “فرهنگ سازی” از آن یاد کرده است، مؤثر واقع شوید.
درود …
سپاس گزارم. طرحي در همين رابطه دارم كه در حال انجام مقدمات آن هستم و البته به كمك شما نيازمندم.. ما مديون درخت و خاك و آب هستيم.. گرامي بداريمشان و براي نسلهاي بعد، توشه اي برگيريم.
در خدمت هستم … عشق تان به مام طبیعت پایدار باد …
آقای درویش عزیز،
آقای کریم زادگان مهربان،
نوشته بسیار بجا و جالبی بود با پیشنهادهایی که ابتدا ناشدنی مینمایند ولی بنظر من عملی میباشند.
پرسشهای آقای بهروز نیز بجا و قابل انتظار بودند. کلا گمان برم که بدون زمینه سازی فرهنگی و ایجاد تفاهم نتوان کار عملی زیادی را انجام داد. در این زمینه هم در اینجا و هم در تارنگار خود نوشته ام.
اگر قرار است که یاری مردم را بطلبیم، بایستی ابتدا متقاعدشان سازیم.
در اینجا تنها به یک نکته که بتازگی خوانده ام اشاره ای کوتاه و گذرا میکنم. یک درخت کامل رسیده مانند چنار میتواند که اکسیژن مورد نیاز بیست انسان را فراهم سازد.
لازم نیست دوباره چرخ را اختراع کنیم. چرخ اختراع شده تنها بایستی عملکرد مناسب و درخور با شرایط خود برای چرخ بیابیم.
در ضمن توجه شما را به دو نوشته از تارنگار خود جلب میکنم که میتوانند مثالهای (تنها مثال و نه پیاده کردن سریع) جالبی باشند.
http://farhangi-sanati.blogspot.com/2010/08/schrebergarten.html
http://farhangi-sanati.blogspot.com/2010/08/blog-post_05.html
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
درود…
اقتصاد محیط زیستی رقیب سرسختی به نام اقتصاد آزاد و نظام سرمایه داری و توتالیزه داره!
کلا مخالف زیاد داره متاسفانه چون آدمی حرص و ولع بی نهایتی داره :(
با سپاس از دوستان
شب خوش:)
از آقاي كريم زادگان بخاطر توضيحاتشون متشكرم
كاش بشه در اين “زمانه ي پر هاي و هوي لال پرست” اين نقشه ها رو عملي كرد و دهان “كلاغان قيل و قال پرست” رو هم بست.
به فلورا:
دومی را نمی دانم (بخوان بعید می دانم!)؛ اما اولی را امیدوارم …
.
.
به مرد خاکی:
ممنون که در این هنگامه پرواز به آن سوی آب هنوز مهار بیابان زایی را فراموش نکرده ای رفیق …
.
.
به فرهاد:
اکسیژن مورد نیاز 20 انسان چه فایده دارد برای درختی که میوه ندارد!
درود …
به مرد خاکی
درسته. وسوسه دلار و قدرت انسان را به اینجا رسانده.اما مدل اقتصادی مبتنی بر سوخت فسیلی و دور ریزنده مواد قابل ادامه نیست.ما وظیفه داریم این را برای مردم سیاست مداران و سایر تصمیم سازان توضیح دهیم.
ما به عنوان کارشناس باید برای مردم روشن کنیم که چگونه و با چه سرعتی به اقتصاد زیست محیطی برسیم تا از وقوع فاجعه جلوگیری کنیم. ما در قرن 21 چیز های خوبی برای رسیدن به آن داریم.
من راجب شاه کلید این مدل اقتصادی جدید یعنی ایجاد بازاری صادق که حقایق اکولوزیکی را بیان کند صحبت کردم.بازار نهادی قدرتمند است که هیچ نهاد دیگری به این قدرت نیست.اگر این بازار صادق حداقل در سیاست گذاری ها ایجاد نشود انحرافات اقتصادی که ایجاد می کند در آینده مرگ بار تر است.
بیاییم همه برای ساختن یک بازار صادق و معترف به حقایق اکولوژیکی دست به دست هم دهیم …
مهندس این شبیه به سوال مرغ و تخم مرغ است! کدام یک اول بود؟!
آیا یک مدیر آگاه احساس مسئولیت و اراده سیاسی لازم را پیدا میکند و یا مدیر ی که اراده سیاسی برای حل مشکل داشته باشد بالاخره راه حل و دانش کافی را کسب می کند و تصمیم مناسب را میگیرد و اوضاع را تغییر می دهد؟!
شاید ما هر دو را با هم کم داریم!
بسیار مقاله جالب و پر محتوایی بود و ایشان واقعیت را به بهترین شیوه توضیح دادند. من چند سالی است که شغلم در ارتباط با انرژی پاک یا انرژی سبز است. ممکن است در نگاه اول به نظر بیاید که مثلا انرژی خورشیدی گران است و سوخت های فسیلی مقرون به صرفه هستند. ولی اگر تمامی هزینه ها و خساراتی را که سوخت های فسیلی به محیط زیست می زنند را برآورد کنیم در می یابیم که استفاده از انرژیهای غیر فسیلی بسیار ارزان تر است.
برای همین دولت به تمام شرکت ها و مردمی که بخواهند به سمت انرژی پاک حرکت کنند یارانه های کلان می دهد. در واقع دولت پول خسارت هایی را که آن افراد به کشور نمی زنند را نقدی و در همان اول به آنها می دهد.
درود بر استاد کریم زادگان:
اگر لطف کنید و قیمت گذاری بر ارزش درختان – خصوصا” جنگلهای زاگرس – را برایم زحمت بکشید ممنون می شوم. آخرین رقمی که دفتر جنگلهای خارج از شمال در خصوص هر درخت با بیش از 50 سال سن اعلام کرده است معادل 30 میلون تومان است. ضمنا” استاد عزیز این که در دانشگاه به یک زبان مشترک رسیده باشند کافی نیست، مهم این است که مجریان قانون و دستگاه قضایی که متولی برخورد با جرایم و به دنبال آن دست یابی به زمینه پیشگیری است با دستگاه های متولی منابع طبیعی و محیط زیست به این زبان مشترک برسند. مهم این است که متولیان پروژه های عمرانی اجتناب ناپذیر به پرداخت مبلغ جبران خسارتی که توسط منابع طبیعی و محیط زیست اعلام می شود تن در دهند و دستگاه قضایی هم از این مبالغ حمایت کند، والا این که در مراکز دانشگاهی ارقام و قیمت هایی تعیین شود و حتا سازمان جنگلها و سازمان محیط زیست اطلاع چندانی نداشته باشند و تلاشی هم برای نهادینه شدن آن قیمت ها در مراجع قانون گذاری و قضایی و اجرایی نشود دردی را دوا نمی کند …
درود
سلام دوباره به همه. بحث گرمی شده.
بابت پاسخ ها ممنونم آقای دکتر. اول اینکه اگر محبت کنید و منابع مرتبط خصوصا کتاب های خودتان را در این زمینه همین جا معرفی کنید خیلی خوب است چون اگر روزی فرد علاقمندی عبور کند بتواند برای ادامه ی مطالعه ی بحث مسیرش را پیدا کند. من هم در اولین فرصتی که ایران باشم کتاب ها را بخرم.
دوم اینکه اگر یک اشاره ی کوتاه به بحث حقوق مالکیت هم بکنید یا برایش لینکی یا مرجعی را معرفی کنید بسیار ممنون می شوم. راستش سه چهار سالی است روی شبیه سازی بحث حقوق مالکیت کار می کنم و یک سالی است که دارم سعی می کنم موضوع را به محیط زیست و اثرات تغییرات اقلیم مرتبط کنم.
نکته ی مرد خاکی عزیز نکته ی به جایی است. این روزها اگر کسی کمی شدیدتر از برنامه ریزی اقتصادی حرف بزند متهم به داشتن افکار کمونیستی می شود. هرچند این طرف دارند خیلی تلاش می کنند که اقتصاد محیط زیست را در اقتصاد آزاد تعبیه کنند یا بین این دو پل بزنند اما در نهایت به نظر می رسد حتی تفکر رشد اقتصادی پایدار نمی تواند تامین کننده ی توسعه ی پایدار باشد. مثالش همین سوخت های فسیلی است. چند روز پیش سمیناری بودم که ارائه کننده می گفت انرژی حاصله از سوزاندن یک لیتر سوخت فسیلی برابر پنج روز کار 24 ساعته ی یک انسان است. من نمی دانم چطور محرک اقتصادی و یا حرکت اجتماعی و یا فرهنگ سازی عمومی لازم است که در نهایت باعث جایگزینی این سوخت با سایر منابع انرژی پاک بشود.
در نهایت اینکه یک توافق عمومی مجازی در اینجا و آنطور که هومان خاکپور عزیز گفته است یک توافق فیزیکی هم در میان کارشناسان این حوزه وجود دارد خودش مقدمه ی خوبی است هرچند بدون تعارف من هیچ ایده ای ندارم که قدم بعدی چه خواهد بود.
در مورد موضوع جمعیت هم فعلا بحث است آقای درویش. اینها کلا تا سر هر مساله ای حسابی سر و صورت هم را خراش ندهند دست بر نمی دارند اما بحث های مفیدی دارند و خصوصا خیلی به کارهای پژوهشی انجام شده اشاره می کنند (حتی اگر عمل نکنند). همانطور که احتمالا در وب سایت دیده اید یک برنامه ی مستند آنقدر قدرت دارد که وزیر مربوطه را به همراه نمایندگان سایر احزاب پای میز بکشد که در مورد جمعیت صحبت کنند.
سلام بر محمد درویش عزیز قبل از طرح خواهشم از بی ربط بودن نظر با پست پوزش میطلبم.مدتی است فعالیت اینترنتیم را به حالت نیم تعلیق در آوردم در مدت حضور در اینترنت وبروز رسانی وبلاگم و همچنین سر زدن به وبلاگ ها وسایت های مختلف که وبلاگ شما یکی از آنان بود وامیدوارم حداقل حضور بنده در خاطرتان باشد مقالات ومطالب متعددی در زمینه رشته تحصیلیم عمران آب وفاضلاب جمع آوری کرده ام ودر حال نتبرداری و مطالعه این مقالات هستم(فقط در حد یادگیری برای یک دانشجو) از آنجاکه بخش عمده ای از این مقالات در سایت های محیط زیست با بررسی های محیط زیستی روش های تصفیه ویا کارآمدی استاندارد های آن وپیشنهاد روش های جدید تصفیه ویا حداقل نقد آنها بود.
از شما تقاضا دارم اگر سایت ویا وبلاگ ویا هر جای دیگری که در جمع آوری این گونه مقالات مرتبط با رشته تحصیلی بنده را می شناسید برایم در وبلاگم در پیامی ذکر کنید به علت کم شدن فعالیتم در اینترنت به ایمیل ویا حتی وبلاگ های دیگر کمتر سر میزنم وممنون میشوم اگر کمک کنید
با تشکر ستوده
ببخشید حتی ساده ترین ومعروف ترین سایتی که بنظرتون میاد من حتما رفتمم برام بفرستید نمی خواهم سایتی جا بیافتد شاید معروف ها ازنظر متخصص های محیط زیست با معروفهای تو ذهن من فرق کند
با تشکر فراوان ستوده
آقای درویش عزیز،
پیام شما را فهمیدم و اضافه بر آن چه بگویم؟
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
به فرهاد:
زنده باشی رفیق فرزانه من … بله واقعاً گاه آدم کلام کم می آورد!
.
.
به امیر:
چی شده جناب ستوده؟ شما یک پا خودتان آر اس اس وبلاگستان بودید! نبودید؟ حالا من به شما خوراک بدهم؟ شاید بتوانید از طریق تماب (سازمان مدیریت منابع آب ایران) اندکی از مشکلات تان را حل کنید. به هر حال من متخصص رشته عمران و فاضلاب نیستم.
سرفراز باشید.
.
.
به بهروز:
عجب نکته ای را گفتی: “انرژی حاصله از سوزاندن یک لیتر سوخت فسیلی برابر پنج روز کار ۲۴ ساعته ی یک انسان است.” آن هم لابد کار یک انسان در کشورهای شمال نه ایران! درسته؟
تصورش هم هوش رباست …
.
.
به هومان:
به نکته بسیار مهمی اشاره کردی که همواره گ÷ی بزرگ بین اجرا و آموزش ایجاد کرده است. به امید برقراری آن زبان مشترک …
.
.
به آرش:
ممنون که از تجربه های مفیدت در آمریکا برایمان نوشتی … راستش یکی از فلسفه های طرح تحول اقتصادی و حذف یارانه از حامل های انرژی هم باید همین باشد. متاسفانه الان برای هیچکس صرف ندارد تا در حوزه انرژی خورشیدی در ایران سرمایه گذاری کند.
.
.
به محمد:
البته شاید واقعاً همینطور باشد که می گویی! اما باز هم فکر می کنم، دانایی مقدم بر اراده است! نیست؟
.
.
درود …
با تشکر از دکتر کریم زادگان برای این مطلب جالب و همه دوستانی که بحث رو گرم کردند, می خواستم بدونم منابعی در این زمینه به شکل کتاب یا مقاله برای مطالعه موجود هست ؟ اگر آقای دکتر لطف کنند وبفرمایند ممنون می شم.
درود بر ندا هوشنگ:
البته آقای دکتر منابع اصلی را معرفی خواهند کرد … اما برای شروع خوب است به اینجا سری بزنید.
سرفراز باشید.
درود بر جناب درویش عزیز….
آنقدر مطالب زیبا و جالب هستند و دوستان در بحث شرکت کرده اند که آدمی را مثل چسب اوهو جذب می کند :)
از جواب دکتر کریم زادگان و لطف بهروز عزیز هم ممنونم….
روز خوش
آخر بحث مهمی است مرد خاکی جان!
و البته دوستان هم، همه مثل تو لطف دارند …
درود.
بله. ارائه کننده می گفت که برای جایگزینی سوخت های فسیلی باید پنجاه میلیارد برده استخدام کنیم که بیست و چهار ساعته کار کنند. البته این یک محاسبه ی اقتصادی از جنس جایگزینی منابع است اما عمق فاجعه وابستگی به منابع فسیلی را نشان می دهد. چند نموداری هم در مورد منابع انرژی آینده و خصوصا پیک نفت بیان کرد که خب بیشتر از قبل نگران کننده بود. جالب است که دنیا دارد به طور جدی به جهان بدون نفت فکر می کند اما در ایران حرکت جدی در این حوزه دیده نمی شود یا حداقل من سراغ ندارم.
پاسخ:
از شما چه پنهان من هم سراغ ندارم!!
سلام دوباره
یک نکته ای را مانده بودم بگویم یا نه، اما در نهایتش تصمیم گرفتم اینجا بنویسم. امروز خبری دیدم روی سبزپرس اینجا
http://isdle.ir/news/index.php?news=3565
که با شما مصاحبه ای کرده اند در مورد سیل پاکستان. در تیتر خبر آمده است: برخی معتقدند وقوع این سیل بیش از آن که به تغییرات اقلیمی مربوط باشد، به مدیریت رودخانه های این کشور وابسته است.
تیتر سبزپرس دو ایراد دارد:
1- اینکه تغییرات اقلیمی را یکی از عوامل وقوع این سیل معرفی کرده است. راستش من در چند نوبت از قول منابع متفاوتی نوشتم که اینکه تغییرات اقلیمی را عامل بروز سیل ها بدانیم اشتباه و به طور جدی گمراه کننده است. تغییرات اقلیمی می تواند فرکانس و یا بازه ی چنین رویدادهایی را افزایش دهد اما هیچ کس از افراد متخصص چنین جراتی نداشته است که بخواهد تغییرات اقلیمی را عامل وقوع سیل پاکستان بداند.
2- این تیتر مدیریت رودخانه های این کشور را به عنوان یک جایگزین برای عامل اقلیمی معرفی می کند و بعد هم شما را به عنوان نماینده ی این دیدگاه. البته این برداشت من است و ممکن است صددرصد اشتباه باشد. به نظرم هیچ منافاتی ندارد که بگوییم عدم مدیریت صحیح و همچنین تغییرات اقلیمی هر دو می توانند جزو تشدیدکنندگان اثرات سوء چنین رخداد طبیعی باشند.
راستش قصد داشتم در این رابطه زیر اصل مطلب بنویسم، بعد گفتم روی سایت خودم مطلبی بنویسم اما در نهایت گفتم با شما مشورت کنم چون شاید برداشت من کاملا غلط باشد.
پاسخ:
درود بر بهروز عزیز و ممنون از حساسیت سزاوارانه شما. خوشبختانه گویا حساسیت شما جواب داده، زیرا تیتر سبزپرس الان این است: “پیش بینی و دلایل وقوع سیل در گفت و گو با محمد درویش
سدها نمی توانند خطر سیل را از بین ببرند”
همان طور که برای خبرنگار سبزپرس هم توضیح دادم، امکان اظهار نظر در باره اثر تغییرات اقلیمی بر روی رخداد سیل با توجه به نداشتن آمار دراز مدت اقلیمی منطقه عملاً امکان پذیر نیست. در ثانی موضوع تغییرات اقلیمی به عنوان عامل بروز سیل، مساله ای است که مدیران بی کفایت پاکستانی از آن استقبال می کنند، زیرا سبب می شود تا کم کاری هاشان پنهان ماند. درست مثل واکنش برخی از مسئولین ما پس از هر رخداد سیل در شمال کشور که می کوشند آن را به تخریب پوشش های گیاهی بالادست مرتبط نسازند و بگویند سیل بی سابقه بوده است!
البته این مصاحبه به دلیل قطع و وصل فراوان تلفن، گویا نامفهوم بوده و چندین اشکال سهوی در آن به چشم می خورد. از جمله آن که من گفتم: در اثر وقوع سیل، سد کارون 4 در حین اجرا چند بار تخریب شده و 200 میلیارد تومان خسارت به بار آمده است. در صورتی که نوشته شده: اگر سد کارون 4 خراب شود، می تواند خسارتی 200 میلیاردی به همراه داشته باشد. که البته این جمله ای است که سدسازان را بسیار خوش خواهد آمد!
پایدار باشی.
با سلام و تشکر از همه دوستان به خصوص درویش عزیز که این امکان را فراهم نمودند.
بسیاری از دوستان کتاب و منابعی برای مطالعه بیشتر می خواستند که بند ه بخشی از آنها را در وبلاگم منتشر کرده ام که درویش عزیز معرفی نمودند. دو کتاب است که بنده بخشهایی از کتاب ارزش گذاری اقتصادی مواهب طبیعی را در وبلاگ قرار داده ام چون اصل کتاب نایاب است بقیه را نیز منتشر می کنم.
کتاب دوم مبانی اقتصاد محیط زیست است که بسیاری از سئولات و مطالب اقتصاد محیط زیست را در بر دارد که فکر می کنم هنوز در انتشارات نقش مهر موجود باشد .این کتاب را دارم ویرایش جدید میکنم تا انشا ا… بتوانم در چند ماه آینده منتشر کنم.کتاب دیگری بنام ارزش طبیعت است که قصد دارم هر دو را در کتاب جدید مبانی در یک جلد تجدید کنم و لی همه را در فضای مجازی در اختیار قرار داده ام.البته اساتید دیگری در این عرصه کتاب هایی به فارسی ترجمه و تالیف نموده اند که همگی مفید است مثل دنیای بیکران و اقتصاد محیط زیست برای غیر اقتصاد دانان ترجمه دکتر دهقانیان و همکاران و… اما مقالات را به فهرست معرفی می کنم تا دوستان هر مورد را که نیاز داشتند بفرمایند مستقیما ای میل کنم.
– شناسایی و بر آورد هزینه های خارجی حمل و نقل زمینی کشور،1387.
– شناسایی و برآورد هزینه های اجتماعی نیروگاههای حرارتی کشور،1385.
– تدوین طرح دانشگاه سبز،1385 .
– ارزشگذاری اقتصادی مواهب طبیعی جنگل ها و مراتع کشور،1383.
– ارزيابي اقتصادي اثرات بهداشتي آلودگي هواي شهر تهران.(1381 )
– تعيين ارزش اقتصادي مواهب زيست محيطي پخش سيلاب گربايگان، (1378).
– بررسي نقش ابزارهاي اقتصادي در كنترل مواد زايد جامد كشور، (1376).
– بررسي اهميت و نقش استفاده از ابزارهاي اقتصادي براي حفظ محيط زيست ايران، (1374).
– تعيين ارزش اقتصادي بازيافت مواد زائد جامد شهري لاهيجان، (81-1380).
– تعيين ارزش اقتصادی خدمات غير بازاری جنگل ها و مراتع کشور” (1383 )
انتشارات
1- كتاب
– اسلام و توسعه پایدار(در دست چاپ)
– مباني اقتصاد محيط زيست، انتشارات نقش مهر ،تهران، 1382
– ارزشگذاری اقتصادی منابع طبيعی: سازمان حفاظت محيط زيست.1383.
– كاربرد پژوهش عمليات در برنامه ريزي و مديريت . . . ، انتشارات معاونت پژوهشي وزارت بهداشت،1373.
2- مقالات
-تجزیه و تحلیل اقتصادی تامین نیاز آبی زیست محیطی رودخانه هرازدرطرح آبیاری و زهکشی دشت هراز استان مازندران،فصلنامه علوم و تکنولوژی محیط زیست،1387 .
– بررسی طرح تفکیک در مبدا (منطبق با نظام فنی) از دیدگاه اقتصادمحیط زیست و مقایسه آن با طرح سنتی (مطالعه موردی:منطقه 20 تهران) ،فصلنامه علوم و تکنولوژی محیط زیست،1387 .
-برآورد و جايگاه ارزش آماري زندگي انسان در مطالعات زيست محيطي،فصلنامه علمی تخصصی علوم زیستی،تابستان 1386.
– اثرمصرف کود های شیمیایی در تولید گندم کشور بر محیط زیست،مجله اقتصاد کشاورزی و توسعه،شماره 54.
– بررسی توان بازیافت مواد زائد جامد بیمارستانی در کشور،مجله علمی علوم پایه دانشگاه آزاد اسلامی،شماره 23 ،1376 .
– مقاله قرآن و محیط زیست،همایش نوآوری های قرآنی از صدر اسلام تا کنون،دانشگاه آزاد اسلامی.، 1387.
–
-Economic Valuation of Solid Waste Recycling in Lahijan, Journal of environmental studies, N.35, Vol 30, 2004
.
-Study of solid waste collection and disposal in the hospitals and health care centers of Tehran pro vince,Iranian J.Publ. health, Vol.27,pp:53-69, 1998.
-Valuation of environmental assets of grebygan manmade forest by ELES model of Journal of environmental studies, N.26, 2001.
-From Diye to Value of Statistical Life: A case study for Iran
– -Economic Valuation of Air Pollution Health Impacts in the Greater Tehran Are,Iranian jurnal of public health,Vol 37,No.1,2008,pp20-30.
– -Economic Valuation of Premature Mortality and MorbidityInt.J.Environ.Res.1(2):128-135,2007.
– -Valuing forest and rangelands ecosystem Services,International .J. Environ.Res,1(4):363-377,2007.
– – A study on biotechnology Transfer Methods to institutes and Private companies in Iran, 21-23 June, third IEEE conference, 2006, Singapore, Blk998.
Economic Valuation of Premature Mortality and Morbidity:A Case Study of Improving Air quality in The Great Tehran AreaوWEAI conference,Denver,USA,2003
تعیین ارزش اقتصادی ترسیب کربن در جنگل ها و مراتع ایران، کنفرانس ملی روز جهانی محیط زیست دانشگاه تهران ،خرداد
1387
[email protected]
درود بر هومان خاکبور
دیده بان خستگی نابذیر طبیعت بختیاری
عرض اردت ما بر تمام علاقه مندان طبیعت زیبای بختیاری
هومان جان
من در سال گذشته فاز اول ارزشگذاری زاگرس مرکزی را به انجام رساندم.اجرای فاز دوم آن که مربوط به ریالی کردن خدمات اکوسیستمی منطقه است فعلا در ابهام است ولی سعی دارم اگر سازمان محیط زیست هم نخواست آن را انجام دهم. به امید خدا
ولی برآورد اولیه ای از منطقه زاگرس خدمت یکی از کار شناسان داد گستری منطقه تقدیم نمودم.
ممنون دکتر جان و خسته نباشید.
راستی! می شود آن کارشناس دادگستری را نام ببرید؟
درود بر دکتر کریم زادگان عزیز:
من همی امروز هم با کارشناسان بخش حقوقی اداره مان صحبت کردم و قول این کار بزرگ شما – ارزشگذاری جنگلهای زاگرس – را به آنها دادم و قرار شد پس از دریافت برآوردهای شما جلسه ای با حضور مقامات محلی دادگستری و کانون کارشناسان استان در این خصوص داشته باشیم و حتی اگر لازم باشد این برآوردها را در جلسه شورای حفظ بیت المال که – متشکل از بالاترین مقامات قضایی، سیاسی، انتظامی، امنیتی و اجرایی استان است – مطرح کنیم. لذا اگر لطف کنید و این برآوردها را در اختیارم قرار دهید کمک بزرگی به طبیعت بختیاری نموده اید. پیشاپیش از محبت هایی که به این قطعه از سرزمین مادری دارید صمیمانه سپاسگزارم.
منتظریم استاد …
آفرین به پیگیری های جدی و ارزشمندت رفیق …
درویش جان
اسم کارشناس یادم نیست(شاید ابرهیمی بود) ولی برآورد را برای هومن می فرستم و اگر سئوالی داشت با من مطرح کند
پاسخ:
سپاسگزارم دکتر جان. دریافت شد و ارسال گردید.
ممنون استاد … حتمن
سپاس آقای درویش عزیز و درود جناب دکتر کریم زادگان!
مطلبی بسیار کاربردی و آموزنده بود که به راستی بایستی آن را در امور روزانه اجرایی نمود.
با اجازه این مطلب را در وبلاگم لینک می کنم.
باز هم درود و سپاس و به امید سرزمینی سبز و شاداب!
آقای دکتر کریم زادگان، بابت مقالات و لینک ها ممنون. حتما با شما در مورد برخی مواردش مکاتبه می کنم.
راستش آقای درویش اینکه شما حرکتی سراغ ندارید از لحاظ آماری یعنی حرکتی نیست!
برای پاسخ مشروح شما در مورد خبر سبزپرس بسیار ممنونم. باز هم بگویم که تلاش من برای این نیست که ثابت کنم این سیل ناشی از تغییرات اقلیمی بوده است، برعکس، من حس می کنم آن جمله که هنوز در متن خبر هست گمراه کننده است چون نمی شود چنین ارتباطی را برقرار کرد. باید لینک این کامنت را جایی نگه دارم و به آقای عبادی نشان بدهم که من همیشه هم دنبال لینک کردن رخدادها با تغییرات اقلیمی نیستم و عکسش هم رخ می دهد!