در پنجمین بخش از این مجموعه گفتارها که به بهانهی ظهور پدیدهی رسانهای جدیدی به نام پل – اختاپوس آکواریوم اوبرهاوزن آلمان شکل گرفت، ابراز نگرانی کردیم که ظاهراً آدم زمینیها راه را گم کردهاند، هرچند، برخی از خوانندگان گرامی مهار بیابانزایی با درج نظرات ارزشمندشان، در این که اصولاً راه گم شده یا به صورتی عمدی به بیراهه بدل شده، تشکیک کرده و مهمترین آفت اجتماعات انسانی را در برتری هوشمندی بر خردورزی دانستهاند؛ موضوعی که اگر صحت داشته باشد، باید قبول کنیم که برای بازگشت به شرایط مطلوب، شاید هرگز زور خردمندان به توان هوشمندان نرسد! میرسد؟
چنین است که در ششمین و آخرین بخش از این سلسله گفتارهای هشتپایی، کوشیدهام تا خیال همه را از این بابت راحت کنم!
مطابق برآورد دانشمندان در آغاز هزارهی سوّم، اگر ميخواستیم شتاب بيابانزايي را مهار كرده، توان توليد سرزمينها را افزايش داده و امنيت غذايي شهروندان زميني را ارتقاء بخشيم؛ بايد تا 20 سال بعد، بين 10 تا 22 ميليارد دلار در سال هزينه كنيم. البته اين رقم به مراتب كمتر از حدود 42 ميليارد دلار خسارت سالانه ناشي از از اُفت توليد محصولات كشاورزي ناشي از بيابانزايي بود. با اين وجود، متأسفانه آمارها دلالت بر آن دارد كه دولتها آنقدر كه ظاهراً نشان ميدهند، در عمل از برنامههاي مهار بيابانزايي حمايت نميكنند. در واقع بودجهاي كه سالانه به اين امر اختصاص داده ميشود، كمتر از يك ميليارد دلار است كه هيچ تناسبي با نياز واقعي امروز جهان ندارد.
امّا آيا حقيقتاً تأمين بودجهی 10 ميليارد دلاري، آنقدر براي جامعهی جهاني كمرشكن است كه به زحمت بتواند تنها يک دهم آن را مهيا كند؛ آن هم هنگامي كه بدانيم، هزينهی مصرف جهانيان از مرز 40 هزار ميليارد دلار در سال گذشته است و لشکرکشی آمریکا به افغانستان، 300 میلیارد دلار هزینه روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی نهاده است.
وقتی هزینهی آرایش دو کاندیدای ریاست جمهوری فرانسه در طول انتخابات سال گذشته (نیکولا سارکوزی و سگولین رویال) به 87 هزار یورو میرسد؛ وقتی برای اجاره دو ساعته یک سگ در تالار مد، 70 هزار دلار پرداخت میشود؛ وقتی مایکروسافت، برای تبلیغات سالی 518 میلیون دلار هزینه میکند؛ وقتي اروپاييان سالي 50 ميليارد دلار (يعنی دقيقاً به اندازهی مجموع کمکهايي که سالانه توسط ممالک ثروتمند شمال با کلی دردسر و شرط و شروط در اختيار کشورهای جنوب قرار میگيرد) به آتش سيگار دود ميكنند؛ وقتي آمريكاييها سالي 31 ميليارد دلار پول آبجو ميدهند (در حالي كه هزينهی جلوگيري از سوء تغذيهی كودكان جهان در طول يك دهه مطابق برآورد يونيسف تنها 25 ميليارد دلار است)؛ وقتي ژاپنيها سالي 35 ميليارد دلار را در عشرتکدهها خرج میکنند و 35 ميليارد دلار ديگر را به سفارش آگهيهای تجارتي اختصاص ميدهند و چينیهای مقتصد نيز 40 ميليارد دلار را به همين امر اختصاص میدهند؛ وقتي ايتالياييها سالي 2.5 ميليارد دلار براي فالگيري هزينه ميكنند وقتی استرالياييها سالی 3.7 ميليارد دلار برای خريد لوازم آرايشی هزينه میکنند و تجارت جهانی لوازم آرایشی به حدود 150 میلیارد دلار میرسد (حیرتانگیزتر آن که تازهترین بررسیهای انجام شده نشان میدهد که هر یک از شهروندان مؤنث جهان در طول زندگیشان معادل 300 گرم سرب را در قالب 2 کیلوگرم رژ لب نوش جان میکنند که 68 درصد میزان سرطان را افزایش میدهد. گفتنی آن که درصد بالایی از رژ لبها دارای ترکیباتی از اکسید آهن، پلی اتیلن و دی اکسید تیتانیوم است که خطر ابتلا به سرطانهای ریوی و سینه را تا 55 درصد بالا میبرد. حیرتانگیزتر آن که سالانه دولتها چیزی در همان حدود هم خرج میکنند تا عوارض چنین سرطانها و بیماریهایی را کاهش دهند! یعنی 150 میلیارد دلار برای خوشگلتر کردن و 150 میلیارد دلار دیگر هم برای درمان عوارض خوشگلکردن هزینه میکنیم! حالا شما پیدا کنید رد خردمحوری را در این ماجرا!) ؛ وقتی مهم ترين تفريح 80 درصد اسپانياييها جابجايي ميلياردها دلار در پاي ميز قمار و رمالی و گاوکشی است؛ وقتی و وقتی …
نبايد در تأمين چنين مبلغي براي مهار بيابانزايي ناتوان باشيم! به طور مثال، در حالی که برنامهی محيط زيست سازمان ملل (UNEP) براي حفظ بودجهی سالانه 100 ميليون دلاري خود به دست و پا افتاده است، هزينهی نظامي جهان به بيش از 2 ميليارد دلار در روز بالغ شده است. در همین حال سازمانهای محیط زيستی هشدار میدهند که برای نگهداری از نواحی حفاظت شدهی فعلی، يعنی يگانه ذخاير ژنتيکی و ميراث مشترک حيات با کسری بودجهی 2.5 ميليارد دلاری مواجه هستند (اين تخمين توسط “مرکز بين المللی حفاظت از محيط زيست برای علوم کاربردی تنوّع زيستی” مستقر در آمريکا، دانشگاه کمبريج بريتانيا و مؤسسه بينالمللی حيات پرندگان که متشکل از گروههای طرفدار محيطزيست است و در بيش از 100 کشور فعاليت میکند در جريان کنگره پارک های جهانی در دوربن، آفريقای جنوبی منتشر شد). آيا به راستی اين ناتوانيها، خود شواهدي گويا بر عمق مناسبات نابخردانه و آزمندانهی حاكم بر جهان امروز و عدم تقدّم ملاحظات محيط زیستی و فرارشتهای بر مصلحتهای بخشی و اقتصادی و رمالی نيست؟
خواستم بگویم:
ماجرای هشت پای آلمانی و توجه کمنظیر جهانی به این اختاپوس کوچولو، بار دیگر نشان داد که بشر تا چه اندازه هنوز از خرد و ارادهی لازم برای شناسایی و حل مهمترین مشکلات فرا راه تحقق یک زندگی باکیفیت و پرنشاط فاصله دارد؛ واقعیتی که ثابت میکند: این خوشخیالی بسیار بزرگی است که بپنداریم، آدمی میتواند از ارادهی لازم برای مهار جریان بیابانزایی و کاهش اثرات سؤ تغییر اقلیم تا پایان قرن پیش رو برخوردار شود. زیرا ریشهکنی بیابانزایی و مهار جهانگرمایی با ریشهی انسانی، به پرهیز از جزیرهنگری و توانایی ذبح مصلحتهای بخشی و منطقهای در پای مصلحتهای ملّی و جهانی نیاز دارد؛ آموزهای که دستیابی به آن، دولتمردانی خردمند را برای اداره جهان میطلبد نه هنرپیشگانی باهوش را!
برخی دیگر از مراجع به کار گرفته شده در این مجموعه گفتارهای شش گانه:
1- اخلاصپور، ش. 1372: شهرها؛ ميدانهاي جديد كارزار. همشهري، ش 216، ص 6.
2- اسپينوزا، باروخ. بيتا: مباني زندگي اخلاقي؛ در مجموعهی “فلسفهی نظري”، جلد اول(برگردان ابوطالب صارمي، 1343). تهران. مركز انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ سوم(1362)، ص 119-91.
3- اسلامي ندوشن، محمدعلي. پيش درآمدي بر مجموعهی 12 جلدي تاريخ بزرگ جهان. تهران. انتشارات يزدان.
4- الحق، محبوب. 2000: توسعهی انساني در كشورهاي اسلامي(برگردان مريم بيژني، 1379). اطلاعات، ش 21987، ص 12.
5- بازلو، جان. 1989: جهان استيون هاوکينگ (برگردان حبيبالّله دادفرما، 1372). انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 195 صفحه.
6- برانت، ويلي. 1980: جهان مسلح، جهان گرسنه(برگردان هرمز همايون پور، 1365). تهران. انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، 228 صفحه.
7- پرانک، ژان و محبوب الحق. 1991: گزارش لاهه – پيشزمينهی توسعهی پايدار؛ از فکر تا عمل (برگردان مصطفی مهاجری، 1380). تهران. فصلنامهی محیطشناسی، ش 28، زمستان 1380، صص 99-85.
8- پرزدكوئيار، خاوير. 1996: تنوع خلاق ما، گزارش كميسيون جهاني فرهنگ و توسعه(برگردان هادي غبرائي و همكاران، 1377). تهران. انتشارات كميسيون ملي يونسكو در ايران، 328 صفحه.
9- تارو، لستر. 1992: رويارويي بزرگ(برگردان عزيز كياوند، 1372). تهران. انتشارات موسسه عالي پژوهش در برنامهريزي و توسعه، 387 صفحه.
10- تامارو، سوزانا. 1994: برو آنجا كه دلت ميگويد (برگردان شهرزاد ميچلي، 1376). تهران. نشر كتاب، 226 صفحه.
11- توحيد، محمّدعلی. 1380: تحليلي بر زمينههای بروز فساد اقتصادی. تهران. همشهری، ش 2636، مورخ 10/11/1380، ص 5.
12- خالدی، شهريار. 1380: بلاياي طبيعي. تهران. انتشارات دانشگاه شهيد بهشتی، شمارهی 300، 291 صفحه.
13- خراساني، نعمتالله. 1371: پيشگفتار در مجموعهی مقالات سمينار بررسي مناطق بياباني و كويري ايران، ص 9-6. تهران. دانشگاه تهران.
14- دورانت، ويل و آريل. 1967: تاريخ تمدن- جلد دهم(برگردان ضياءالدين علايي طباطبايي، 1369). تهران انتشاارت آموزش انقلاب اسلامي، 694 صفحه.
15- رحيمي، حسين. 1380: بررسي اثر فقر بر محيطزيست. تهران. اطلاعات سياسي/ اقتصادي، ش 170-169، صص 221-214.
16- رسولاف، جلال. 1377: تغيير الگوهاي مصرف امروز در جهت توسعهی انساني فردا (گزيدهاي از گزارش توسعهی انساني UNDP در سال 1998). تهران. فصلنامهی اقتصاد كشاورزي و توسعه، سال ششم، ش 24، ص 20-7.
17- ريفكين، جرمي و تد هوارد. 1989: جهان در سراشيبي سقوط(برگردان محمود بهزاد، 1375). تهران. انتشارات سروش، 313 صفحه.
18- ريلي، باب. 2000: هزينهی حضور ارتش آمريكا(گزارش خبري). ايران، ش 1590، ص 4.
19- ريوز، هيوبرت. 1991: ساعت سرمستي(برگردان رضا فرنود و سيروس سهامي، 1371). تهران. نشر قطره، 339 صفحه.
20- طراوتي، حميد.1379: ناسازگاري آب و هوا، حاصل توسعهی ناپايدار. همشهري، ش 2295، ص 7.
21- طلوعي، محمود. 1372:روز جهاني زمين و كودكان جهان. تهران. دنياي سخن، ش 60، ص 17-16.
22- عبدالسلام، محمد. 1984:آرمانها و واقعيتها(برگردان ناصر نفري و مرتضي اسعدي، 1369). تهران. انتشارات انجمن فيزيك ايران، 413 صفحه.
23- عنان، کوفی. 2002: پيش گيری از مناقشات مسلحانه – گزارش دبیرکل ملل متحد. نيويورک. مركز اطلاعات سازمان ملل متحد در تهران، 56 صفحه.
24- قصاص، محمد. 1983: حفظ سپهر زيستي، حفظ زندگي(برگردان علي اسدي، 1370). تهران. انتشارات آموزش انقلاب اسلامي.
25- كارتر، و. فيندلي و جان م. راثني. 2000: جهان در قرن بيستم (برگردان بهرام معلمي، 1379). تهران. انتشارات ققنوس، 861 صفحه.
26- کربی، الکس. 2003: کمبود شديد منابع مالی مناطق حفاظت شده. برگرفته از تارنمای: http://www.bbc.co.uk/persian/science/030913_h-si-species.shtml
27- کرمی، ناصر. 1381: تاريخ تازه آغاز میشود. تهران. همشهری، ش 2811 (25/5/1381)، ص 9.
28- کوئيلو، پائولو. 1999: نامههای عاشقانهی يک پيامبر (برگردان آرش حجازی، 1378). تهران. انتشارات کاروان، 175 صفحه.
29- لومبرگ، بيورن. 2002: اكونومي عليه اكولوژي (برگردان كوروش فخر طاولي، 1381). تهران. همشهري، ش 2762 (6/4/81).
30- ماتلاک، جان ل. 1989: آشنايی با طراحی محيط و منظر – جلد اوّل (برگردان معاونت آموزش و پژوهش سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران، 1379). تهران. حوزهی معاونت خدمات شهری شهرداری تهران، 340 صفحه.
31- مايور، فدريكو. 1998: آينده؛ يا مشترك خواهد بود، يا اصلاً وجود نخواهد داشت(برگردان محمد جعفر پوينده، 1378). تهران. پيام يونسكو، ش 336، ص 37-36.
32- مکیآبادی، محمّد. 1380: فناوری عنانگسيخنه، رودررو با محيطزيست. تهران. همشهری، ش 2652، مورخ 27/11/1380، ص 20.
33- نايت، ميخائيل.2000: آلودگي آب. ضميمهی اطلاعات، ش 20841، ص 3.
34- هانت، اي .ك. 1999: تكامل نهادها و ايدئولوژيهاي اقتصادي (برگردان كهزاد بابايي، 1379). همشهري، ش 2197، ص 7.
35- Daily, Cretchen C. 1997: Restoring value to the world’s degraded lands.p 235-242. Population and Environment In Arid Regions. Edited by J. Clark and D.Noin. UNESCO.In:Paris.
36- Glubev, Genady N. 1999: On public participation in Combating Desertification, proceeding of the international symposium held in Tehran, Iran. 12-15 oct. 1998. Tokyo. UNU Desertification Series, No. 1.
37- Grace, J.Craig and Don Baucum. 2002: Human development (ninth edition). New Jersey prentice hall.
38- Hunt, David & Catherine Johnson. 1995: Environmental Management Systems. McGRAW-HILL Book Company. 299p.
39- Miller, G. Tyler. 1997: Living in the Environment.(Tenth Editions). U.S.A. W and ITP co. 761p.
40- Miller, G. Tyler.1999:Environmental Sceince(seventh edition). Canada. Wads Worth pub. 601p.
41- Mohaghegh Damad, M. 2000: A Discourse on Nature and Environment from Islamic Perspective. Tehran. Departman of Environment.
42- Murc, Barbara; Brian J.Skinner & Stephan G.Porter.1997: Dangerous Earth; an introduction to Geologic Hazards. John Wiley & Sons, Inc. 300p.
43- Nebel, Bernard J.and Richard T. Wright. 1998: Environmental Science, The Way theworld works (Sixth Edition). USA. Prentice-Hall International. Inc. 698p.
44- UNDP. 2003: Human Development Report 2003
Millennium Development Goals: A compact among nations to end human pover. http://www.undp.org/hdr2003/.
قربان چشم شما روشن باشه به جمال کروکدیل استرالیایی ها که امروز برنده ی انتخابات پس فردای مملکت را پیش بینی کرده. امیدوارم باعث بشه یک سری یادداشت جدید در حوزه ی توسعه بنویسید
http://www.abc.net.au/news/stories/2010/08/19/2987787.htm
این گونه مقایسه ها جان کاه است !
خصوصن وقتی می بینی که خودت هم ناخواسته سهمی در سنگین شدن ِ آن طرف ترازو به نفع اشتباه داری …
تمایزی که بین دو واژه ی هوشمندی و خردورزی داده بودید ؛ قابل تامل بود .
به بهروز:
این ها همه از نتایج سحر است رفیق من … بعد از لاکپشت و هشت پا و کروکودیل باید منتظر کوسه و نهنگ خشمگین هم باشیم …
نگران ربط آنها هم با توسعه نباش!!
.
.
به شقایق:
امید که خردورزان عالم بتوانند بر لشکر هوشمندان هالیوودی و بالیوودی و … پیروز شوند …
درود.
بقول شاعر:
دور دوره میرزا جلاله یک زن به دو شوهر حلاله!!
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
در زیراین آسمان نیلگون و این گنبد گردون به هرکجا که بنگری آسمان همین رنگ است
..ما خوب و یا بد در یک جامعه جهانی زندگی می کنیم که از ده هزار سال گذشته تا کنون لباس غذا بهداشت و فن آوری تغییر کرده ولی خوی بشری چندان تغییر نیافته اشت
پاسخ:
حقیقت این است که خوی بشری هم تغییر کرده اشکار جان …
حالا کمتر می شود خنده ها را باور کرد و بر روی دیوار کسی که می گوید: چاکرتیم، یادگاری نوشت!
ولی بین خودمان باشد
ماها هم آیا در کشوری بودیم که سطح درآمد سالانه نه فردی بالا بود آیا اینگونه عمل نمی کردیم؟
آمریکایی سالی 35 میلیارد پول ماالشعیر دبش و سنگین تگری می دهند ما هریال چقدر دوغ آب علی و زمزم می نوشیم؟
حساب کردید چقدر بانوان ایرانی از شمسی خانوم و بدری خانوم با سینه های آویزون غرق در چربی و دنبه و کثافت و خرافات و شهوت رانی تا رزیتا جون و فی فی جون مند بالا و بینی عمل کرده که با رنگ سبزه برنزه آنگولایی سفره رفتنش قطع نمی شود چقدر لوازم آرایشی مصرف می کند؟
پاسخ:
به طور متوسط ایرانیان، 5 الی شش برابر متوسط جهانی مصرف می کنند، به ویژه در حوزه انرژی، آب و نوشابه …
درویش خان احسان نراقی از دوران تخصیل در فرانسه می گوید…..
با نوه هانری دونان موسس صلیب سرخ همکلاس بودیم و دران روزگار جو چپ زدگی در همه جا شیوع داشت . من هم به طبع آن اندیشه به تمام نهاد های بین المللی بد بین بوده و ایراد می گرفتم . نوه هانری دونان روزی بمن گفت : کاملا حق با شضما است اما اگر روزگاری شما در جایی گرفتار شوی و پس از مدت ها از یکی از همین نهاد های فرا مرزی کمکم حتی در حد یک بیسکوییت به شما شود چقدر اثر مثبتی دارد
پاسخ:
خب … که چی؟!
شما را نمی دانم اما اگر من پول داشتم….هی هی هی..کاستاریکا کجایی؟
گریه آور است ولی نهاد های جهانی نگران این هستند که کمک های فوری جهانی به عوض اینکه بدست سیل زدگان سند برسد در جیب دزدان دولتی فروبرود….الان همه دزدان دولتی بشکن زده و صیغه بلغت را برای بلعیدن کمک ها می خوانند ..البیه ایران را نمی دانم انشالله که اینجا همه چیز در امن و امان است .
ژاپنی ها 35 میلیارد دلار در عشرتکده ها خرج می کنند؟؟
ببینم اگر در اینجا هم خانه عفاف بود حساب سرانگشتی کردید چه گردش مالی عظیمی داشت؟ ها نداشت ؟
پس ژاپنی ها را مقصر ندانید درویش خان
پاسخ:
نرخ فساد پوشیده در کمتر کشوری همانند ایران فاجعه بار است.
درویش خان
هرکشوری که دیدید بجز نیروی کار و مدیریت از برکت کشور های ضعیف دیگر قدرت مند تر و غنی تر می گردد این قانون طبیعی بوده است نظام بهره مشی نظامی است که به جنگل های کوهستانی ژاپن دست نمی زند ولی چوب های گرانبهای فیلیپین برای مصارفی چون ساخت قابل سیمانی ؟ به یغما می رود
اما مگر ایرانیان در اوج قدرت خود نیز چون باقی تمدن ها نبودند؟ این همه کشتاری که شاه عباس در گرجستان کرد ازبرای چه بود؟در دوره ساسانی و هخامنشی وسعت کشور بزرگ و دولت قوی و مدیریت تا پیش از فروپاشی و فساد درونی مثال زدنی بود اما آیا در آن موقع هم مانند زمان کنونی قدرت مندان عمل نمی کردند؟
درویش خان خیلی بجوش بیایم مجبور می شوم شعر شب شبه ماه و نوره شب شب عشق و شوره را کامنت بگذارم ها…
راستی اگر دارایی و پول بد است می شود ان لب تاب خوشگلتان را بمن هدیه بدهید ؟
جان می دهد برای فیلم دیدن در اتوبوش!!!
این جمله ات سخت درست است: “نظام بهره کشی، نظامی است که به جنگل های کوهستانی ژاپن دست نمی زند؛ ولی چوب های گرانبهای فیلیپین برای مصارفی چون ساخت قابل سیمانی ؟ به یغما می رود.”
کاش به جای شب شب شعر و نور، از این جمله ها بیشتر می نوشتی رفیق مازنی من!
.
.
در ضمن اینجا کسی قصد تطهیر شرق یا ایران در برابر غرب را ندارد که تو مدام مثال نقیض می آوری …
کار از پای بست مشکل دارد … البته به جز کاستاریکا!!
ما « فقط » یک پله از غرب عقبیم.
اونا بجز خودشون دلشون برای هیچ کس دیگه نمیسوزه. ما نه دلمون برای دیگران میسوزه و نه دلمون برای خودمون میسوزه !
به من نگوئید که ضریب هوشی ما ایرانیها پائینه!
چشم نمی گویم محمد جان!
اما تو برایم بگو به کسی که – به قول خودت – دلش نه برای خودش و نه دیگران نمی سوزد، چگونه می توان هوشمند گفت؟!
درود …
مهندس جان . فرهنگ رشد که همان فرهنگ خوددوستی است هنوز به ایران نیامده. شاید چند صد سال طول بکشه. حقیر بیشتر از ۳۰ سال هم شرقرا دیدم و هم غرب . تا به امروز هیچ ملتی را ندیدم که توانا و قدرتمند شود بدون آنکه در ابتدا فرهنگ خوددوستی را در جامعه خود رشد داده باشد. ضریب هوشی کافی را داریم اما بنا به دلایل مختلف هنو ز فرهنگ خوددوستی در ما رشد نکرده و به نوعی هنوز عمیقا مستعمره ( فرهنگی ) هستیم.
ما باید یاد بگیریم و عملاً نشان دهیم که هم خودمان می توانیم خوب باشیم و هم دیگران می توانند خوب باشند.
این همه دشمن دشمن کردن؛ یعنی چه؟ یعنی من خوب هستم، اما تو خوب نیستی!!
و این یکی از نشانه های بیماری مدیریت حاکم بر این کشور است که شوربختانه به مردم هم سرایت کرده است و کار به جایی رسیده که ناخودآگاه یا خودآگاه می گوییم: من بد هستم، تو هم بد هستی!
درود …
من فکر میکنم بعد از این همه سال دیگه وقت آن شده که رئالیسم سیاسی را به جای ایده آلها راهنمای اعمال خود قرار دهیم. فصل ایده های دست نیافتنی گذشته باید واقع گرا شد . این اولین قدم است .
مصداق واقع گرایی چیست؟ نخستین گام کدام است رفیق من؟
مهندس چطور یک فرهنگ را توضیح بدهم که بنا به دلایل مختلف همانطور که در بالا نوشتم هنوز در کشور و زبان ما شناخته شده نیست! اما شاید بتوان گفت مصداق
« فقدان واقع گرایی » را درتمام سطوح فرهنگی ٫ فکری ٫ اقتصادی و سیاستها میتوان دید.
چطور باید حرکت کرد؟ چگونه باید دیواری را بنا کرد که خشت نخستینش کج نباشد؟
من به گمانم باید از همین اخلاق مداری شروع کنیم …
محمد عزیز:
ما باید هنگام رفتن در پشت سر خویش، رد پایی روشن روی شن های زمان برجای نهیم … چقدر باید با هر دولت و حکومت نو، از صفر شروع کنیم؟!
مهندس تجربه نشان داده که درست همین – اخلاق مداری – در تمام سیاستهای خارجی کشورهای پیشرفته غایب بوده در حالی که در داخل مرزهای خودشون شدیدا – اخلاق مداری – را توسعه داده اند.
شاید این همان مصداق واقع گرایی است.
پاسخ:
درست بر عکس ما! نه؟
آمار مقایسه ای تکان دهنده ای بود …
سپاس
درود بر هومان عزیز …
آمار نگو … که ما “آمار” را خراب کرده و آبرو برده ایم! نبرده ایم؟
چقدر مارکسی بود این مطلب
بگم منظورم نه این مارکسیسم بلغور هستا.. خود شخص مارکس سرشت انسان راستین رو می گم
من که منظورت را نفهمیدم! امیدوارم بقیه فهمیده باشند!!
درود …
چند وقت پيش تو ماهنامه صنايع بهداشتي يه مطلب خونده بودم كه آمار استفاده از لوازم آرايشي در ايران 2.5 برابر كشورهاي توسعه يافته ست. و سن استفاده از اين وسايل هم به طور متوسط 3 سال پايينتره، پس ما هم اگر عرصه رو مساعد ببينيم خوب جولان ميديم ها!
راستي!
مطلب امروزتون رو تو روزنامه شرق خوندم
واقعا نميشه باور كرد كه درياچه اروميه هنوز يه تيم حفاظت نداره!
يعني واقعا يك آزمايشگاه مستقل يك تيم زيست محيطي براي درياچه اروميه نداريم؟
فكر نميكردم كه ديگه اينقدر محروم باشيم!!
در مورد اشتیاق خانم های ایرانی، عرب و ترکیه اخبار زیادی منتشر شده است که مدعای شما را تأیید می کند!
اما در مورد دریاچه ارومیه، واقعاً ماجرا بیشتر کمدی است تا تراژیک!
درود …
« …. آمار استفاده از لوازم آرایشی در ایران ۲٫۵ برابر کشورهای توسعه یافته ست. و سن استفاده از این وسایل هم به طور متوسط ۳ سال پایینتره، ….»
فکر میکنم آمار استفاده از رنگ مو آمار به مراتب بالاتری داره ! راستی چرا اینطوره؟! آیا با مشکل هویتی در رابطه است؟
به نظرم آنهایی که سهم عمده ای از وقت با ارزش خود را در شبانه روز صرف آرایش ظاهری شان می کنند، از جاذبه های درونی و ماندگار خویش غفلت ورزیده اند و این البته فقط به بخش مؤنث جامعه محدود نمی شود؛ برخی از مردان هم آنگونه در خیابان و محافل حضور می یابند که انگار کار دیگری جز آرایش خود ندارند!
فکر کن به جای آن همه وقت و پولی که اینچنین به هدر می رود؛ می شد چقدر کتاب خواند یا به تماشای زیبایی های طبیعت شتافت …
فروم یه کتاب داشت در باره مارکس. اسمش هست سرشت انسان راستین . تو این کتاب فروم در باره خود شخص مارک نوشته و این که چقدر دغدغه فقرا داشته. دغدغه سودجویی های کاراخانه داران قرن 18 و شکم گرسنه کودکان… منظورم این بود که این دغدغه ها شبیه اون بود..
————————-
در باره تعطیلات خوب چون پسر بودینخوشتون میومده !! اگر دختر بودین و تو یه شهر کوچیک اونوقت درک می کردین مصائب تعطیلات طولانی اون زمانه ها .. حالا که دیگه همه چی فرق کرده
فروم یه کتاب داشت در باره مارکس. اسمش هست سرشت انسان راستین . تو این کتاب فروم در باره خود شخص مارک نوشته و این که چقدر دغدغه فقرا داشته. دغدغه سودجویی های کاراخانه داران قرن 18 و شکم گرسنه کودکان… منظورم این بود که این دغدغه ها شبیه اون بود..
————————-
در باره تعطیلات خوب چون پسر بودینخوشتون میومده !! اگر دختر بودین و تو یه شهر کوچیک اونوقت درک می کردین مصائب تعطیلات طولانی اون زمانه ها .. حالا که دیگه همه چی فرق کرده
عجیبه که این نشانه های بارز بی هویتی و بیماریهای اجتماعی توسط «فعالان» مباحث اجتماعی مورد کالبد شکافی ونقد و بررسی قرار نمیگیرد. فکر میکنم منتظر خارجی ها هستند تا دلایل این رفتارهای زننده را برای ما تعریف کنند. چند وقت پیش فرانسویها در مورد « مد» بودن عمل بینی در ایران فیلمی ساختند که شخصیت جوانهای ما را در ردیف زباله به پائین بردند. بعید دور از انتظار نیست اگر در مورد رنگ کردن موی خانمها هم چیزی در دست تهیه داشته باشند.
سلام
وبلاگ شما در فهرست وبلاگهای خواندنی ایران در سایت روزنامه نگار آزاد قرار گرفت . از این پس وقتی که مطلب جدیدی را بنویسید نوشته تان بطور اتوماتیک در بالای فهرست “جدیدترین مطالب وبلاگهای خواندنی” ظاهر میشود . امیدوارم که از این طریق جمع جدیدی از خوانندگان سایت روزنامه نگار با مطالب سایت – وبلاگ شما آشنا شوند
روند رو به رشد مصرف گرایی خیلی ریشه دار تر از این است که صرفن با تبلیغات به پیش برود . خیلی وقتها بشر برای جبران کمبودها در بخش های دیگر زندگی ، یک قسمت از زندگی اش را پررنگ تر می کند .
مدینه ی فاضله ای که در آن خردورزان بتوانند بر هوشمندان برتری پیدا کنند به یک هوشیاری جمعی نیاز دارد که هیچ نشانه ای از آن در گوشه کنار عالم دیده نمی شود .
حرکت های کوچک بوجود آمده در بعضی سرزمین ها، اگر نگوییم حرکات انتحاری ، بیشتر شبیه شوهای تبلیغاتی است .
خردورزی ، هزینه دارد و گمان نمی کنم در این دوره و زمانه ، افراد زیادی باشند که این متاع را بخرند.
در جامعه ای که ۳۰۰ میلیارد دلار هزینه روی دست مالیات دهندگانش باقی می ماند – به دلیل خودخواهی و زیاده خواهی سیاست مدارانش – فضا برای هزینه ی ۵۱۸ میلیون دلاری مایکروسافت ایجاد می شود .
مردم خسته از جنگ ، خسته از سیاست ، خسته از دروغ ، خسته از بی عدالتی ، خسته از خودشان … به سرگرمی های نو نیاز دارند… در تمام دنیا و این ، در جهان سوم نمود بیشتری دارد.
نکته ی آخر اینکه : شخصن بحث استفاده از لوازم آرایش در دنیا را خیلی خیلی پیچیده تر از “خوشگل شدن” می دانم .
خودمانیم ، همین “خوشگل ها” اگر بدون آرایش به خیابان بیایند و همه شان هم سرشار از خرد و دانش و آراستگی های باطنی باشند ، چند درصد از مردان این “خوشگل های سابق” را می پذیرند؟
با سلام تشکر
به مهتا:
ممنون از توضیحات تکمیلی تان.
.
.
به محمد:
نشانه های بارز بی هویتی همانگونه که گفتی فراوان است و یکی از مأنوس ترین آنها، شکوفایی هشت پای آلمانی و کروکودیل استرالیایی و لاکپشت آرژانتینی است!
.
.
به عبداللطیف عبادی:
سپاس.
.
.
به سروی:
یعنی خانم ها صرفاً برای جلب مردان این کار را می کنند؟!
.
.
به شهریاری:
درود …
صرفا خیر!
ولی یقینا یکی از دلایلش همین است … تاکید می کنم ، یکی از دلایلش.
علاقه به زیبایی ها و نیاز به زیبا بودن و زیبا دیده شدن ، جزء مسائل انکارناپذیر است که هیچ اشکالی هم ندارد . اما تاکیدی که در برخی جوامع روی این مساله وجود دارد و من آن را ناشی از دور شدن از فرهنگ بومی آن منطقه می دانم ، باعث شده این مساله رواج بیشتری پیدا کند .
در فضای مجاور این جا – دلنوشته ها- شما از جدولی حرف زدید که ایران در سطر نخست آن قرار دارد . هیچ جای فرهنگ و تمدن ایرانی ، رنگ سیاه و تیره مورد پذیرش و اقبال نبوده . لباس های سنتی ایرانی سرشار از رنگ و زندگی بودند ، اما آنچه امروز جایگزینش شده ، لباس هایی است که معلوم نیست رنگ و ریشه در تاریخ و تمدن کدام سرزمین دارد .
سیاهی ها و تیرگی ها که جایگزین رنگ ها شدند ، تعبیر و تفسیر زیبایی ها هم تغییر کرد . آن وقت برای زیبا شدن و زیبا دیده شدن که خواست فطری هر انسانی است ، لوازم آرایش به کمک آمدند .
نه ، من فکر نمی کنم ، خانم ها فقط برای جلب مردان آرایش می کنند ، من فکر می کنم معیار زیبایی تغییر کرده .
مترسک ناز می کند
کلاغ ها فریاد می زنند
وما سکوت می کنیم…
این مزرعه ی زندگی ماست
خشک و بی نشان
برای تازه شدن دیر نیست
به سروی:
به نکات تأمل برانگیزی اشاره کرده اید … ما در بحث توسعه پایدار و درخور، بر اصلی تأکید داریم که برگردان ساده ی آن این است: «توسعه باید در تمامی سطوح و به صورتی متوازن رخ دهد تا پایدار باشد و بماند.» کشوری که فقط به توسعه ی بادکنکی علوم مرتبط با مثلاً فیزیک بپردازد؛ یا صرفاً بخواهد در پزشکی سرمایه گذاری کند و یا صنعت توریسم را رونق بخشد، بدون آن که توجهی شایسته به دیگر بخش ها و الزامات پایداری توسعه بکند، بی شک مشابه یک صندلی خواهد شد که پایه های آن هم قد نیستند! و معلوم است که چنین صندلی ای نخواهد توانست ایستا بماند.
آدمی نیز از این اصل مبرا نیست … یک انسان کوشنده و فعال اگر می خواهد هرگز دچار فروافت شخصیتی و افسردگی نگردد، باید بتواند با مدیریت درست زمان، توشه ای مناسب برای روزهایی که ممکن است جذابیت های ظاهری اش دیگر نتواند ارضایش کند، بردارد.
حرفم این است که توجه و هزینه های افراطی جامعه امروز به برجستگی های ظاهری و جذابیت های دیداری به جای زیبایی های رفتاری و سلوک اخلاقی، یکی از دلایل مواجهه ی آدم زمینی ها با انبوهی از مشکلات هنوز حل نشده و رشد شتابان کاهش امنیت روانی و غذایی در جهان است.
جان کلام آن که “بیابانزایی” در سرزمینی مهارناپذیرتر مینماید که هوشمندان آن سرزمین، کلید سعادت خویش را در تقویت راهبردهای دیداری بیابند و به ارتقای دانایی، ظرفیت سازی فرهنگی، ارزشهای اخلاقی و مبانی حقوق بشر و بیودموکراسی بیتوجه باشند.
.
.
به رسول خوارزمی:
خردم به من می گوید: دیر است! اما هوشمندی ام نمی خواهد واقعیت را بپذیرد!!
درود بر دیده بان عزیز و سختکوش پارک ملی خبر …
به سروي عزيز
خوب خرد انسان اگر همپاي هوشمنديش بباله، هم از زيبايي ظاهريش بهره ي كافي ميبره هم فرزندانش رو طوري تربيت ميكنه كه حداقل-نه بيشتر- باطن يك زن رو هم به اندازه ي ظاهرش دوست بدارن و براش اهميت قائل باشند اينطوري آدمي هيچكدوم از كاركترهاي زيبا بودن و خردمند بودن رو از دست نميده!
در ثاني در 99درصد زنهاي ايراني افراط در مصرف وسايل آرايشي اينقدر زياده كه اصل چهره ي شخص پيدا نيست كه بفهميم اون آدم به شخصه زيباست يا تابلوي زيبايي هست!!
اين افرط هست كه در اين پست نكوهيده شده، نه زيبا بودن، و خود را زيبا تر كردن!
ببخشيد آقاي درويش كه يه خورده بحث زنونه شد و خارج از موضوع البته!
به نکته درستی اشاره کردید …
چند سال پیش یکی از دوستانم که همسری ایتالیایی داشت را دیدم و آنچه که به نظرم جلب توجه می کرد، ظاهر ساده و بدون آرایش همسر ایشان بود. اما اخیراً که دوباره آن زوج را دیدم، با کمال حیرت متوجه شدم که خانم ایتالیایی ایشان به مقدار فراوانی از ابزارآلات آرایشی برای بزک کردن خویش بهره برده اند! وقتی دلیل این تغییر آشکار را از این خانم ایتالیایی جویا شدم، با خنده و طعنه گفت: به دلیل عدم امنیت از ربایش همسرم توسط خانم های ایرانی، مجبور شدم به رنگ جماعت درآیم!!
درود …
به آقای درویش عزیز:
با حرفهاتان موافقم
زنده باشید
به فلورا عزیز :
بله ، حرفهاتان کاملن درست است ، اما بحث این پست همین است که متاسفانه در حال حاضر ،در اکثر جوامع ، خرد همپای هوشمندی رشد نمی کند که اگر این طور بود خیلی از مشکلات حل می شد .
اگر خردمندان ما کمی هوشمندتر و یا هوشمندان ما کمی خردمندتر بودند ، این همه تصمیم و قانون نادرست در تمام جهات و مسائل در جامعه دیده نمی شد.
تصمیماتی که گاهی خیلی عجولانه و غیرکارشناسانه هستند .
تصمیماتی که رابطه ای اتخاذ می شوند نه ضابطه ای .
تصمیماتی که عمرشان به اندازه ی عمر مدیریت مسئولی! است که آن را اتخاذ کرده.
به قول آقای درویش عزیز ، در چنین جامعه ای خیلی نمی توان امید به مهار بیابان زایی داشت که هیچ! امید به خیلی چیزهای دیگر هم نمی توان داشت.
ممنون …
فقط من فکر می کنم: اگر کسی خردمند بود، حتمن هوشمند هم هست. اما اگر کسی هوشمند بود، دلیلی ندارد که حتمن خردمند هم باشد.
درود …
بله حتمن هست اما الزامن هوشمندی اش به پای خردمندی اش نمی رسد .
مثل خردمندانی که هوشمندانه وارد سیاست نمی شوند و …
و هوشمندانی که اگر چه خردمند نیستند اما هوشمندانه سیاست را به بازی می گیرند
از قضا به نظرم خطرناک ترین آدمها آنهایی هستند که هوشمندی شان به پای خردمندی شان می رسد یا از آن عبور می کند!
تمامی خونریزان تاریخ در این رده قرار می گیرند …
درود …
هوشمندانی که از “وسیله” ی خرد ، بد استفاده می کنند .
چون تیغ در دست زنگی مست …
جمله ای که مو لای درز درستی اش نمی رود! می رود؟
درود …
فكر كنم يه بار اينجا نوشتم كه بزشك برزيلي برنده جايزه نوبل-اسمشون يادم نيست- كفتن بودجه اي كه براي تحقيقات درمورد جراحي هاي زيبايي اختصاص داده شده 250 برابر بودجه اي هستش كه صرف تحقيقات درمورد آلزايمر ميشه! ودر آينده ما با انسانهاي بسيار زيبايي مواجه ميشيم كه قدرت لذت بردن از زندكي و زيبايي شون رو ندارن!!
بي خردي ازين زيباتر!
چقدر ناامید کننده بود فلورای عزیز
بله واقعاً بي خردي از اين زيباتر نمي شود فلورا! مي شود؟
درود و ممنون از يادآوري اين نكته ارزشمند و ظريف.
راستی سوال بیربطی به این پست هم داشتم !!
تو این وبلاگ دیدم که بخشی داری تخت عنوان بیشترین کامنتها و محبوبترین ها .این ها را چه جوری بایدبه وبلاگ اضافه کرد؟
ممنون
درود بر رگبار عزيز …
اينها ابزارك هايي است كه وردپرس به مشتركان خود في سبيل الله هديه مي دهد!