ماجرای سدسازی در شمار شگفتآورترین ماجراهای حوزهی مدیریت سرزمین در ایران محسوب میشود. علاوه بر بسیاری از جوامع محلی، اغلب متخصصان و تمامی طرفداران محیط زیست با آنچه که به عنوان سدسازی در طول دو دههی اخیر در ایران رخداده، آشکارا مخالفت کرده و میکنند. به نحوی که بسیاری از اساتید دانشگاه از سدسازی با عنوان مهمترین عامل بیابانزایی در ایران یاد کرده و یا محمدباقر صدوق – عالیترین مقام در حوزهی محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، آن را بزرگترین مشکل محیط زیست ایران نام نهاده است. ادعایی که پیشتر از او هم مقامات عالیرتبهی دیگری در وزارت جهاد کشاورزی تکرار کرده بودند. از جمله در 20 اسفند 1385، رییس وقت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور چنین گفت: «هزينهي عمليات آبخيزداري و آبخوانداري براي ذخيرهي يك متر مكعب آب، به طور متوسط يك دهم هزينهي تمام شده از طريق احداث سدهاي بزرگ است. بنابراين، خردمندانهتر و اقتصاديتر اين است كه دولت به جاي حمايت از بخش سدسازي، از عمليات تنظيمي آبخيزداري و آبخوانداري حمايت كند.» معاون وقت وزیر جهاد کشاورزی در دولت نهم این را هم اضافه کرد که «اغلب سدهاي كنوني ما، عملاً به تشتكهاي تبخير تبديل شدهاند و فقط آب و پول كشور را به هدر ميدهند؛ چرا كه نه تمهيدات مديريتي لازم در اراضي بالادست را ديدهاند و نه شبكههاي پاييندست راهاندازي شده است.»
با این وجود و در طول این چهار سال، ذرهای از قدرت مافیای سدسازی در ایران کاسته نشد! و آن یکی همچنان به تنهایی بر علیه همه گردنفرازی کرده و سوار بر اسب مراد خویش، چهار نعل تاخته است!
که اگر نتاخته بود، نباید امروز عزای مرگ بختگان و گاوخونی و ارومیه و طشک و کارون و … را میگرفتیم.
در همین رابطه، اخيراً 38 نهاد و تشكل مردمنهاد فعال در حوزه محيط زيست، منابع طبيعي، آب و كشاورزي با انتشار بيانيهاي واحد، به آنچه كه نامديريت آب در كشور خوانده شده، اعتراض كرده و نسبت به عواقب آن در تشديد فرآيند بيابانزايي در سرزمين ايران هشدار دادهاند. اين شايد بيسابقهترين اجماع تشكلهاي مردمنهاد فعال در اين حوزه باشد كه جملگي خواستار اصلاح رويكرد و شيوههاي مديريتي در بخش آب كشور شدهاند؛ بخشي كه ميتوانست و ميتواند به بزرگترين عامل افزايش ضريب امنيت غذايي و حفظ پايداري بومشناختي (اكولوژيكي) سرزمين ايران بدل شود، اما عملاً خود به مؤلفهاي ناپايداركننده بدل گرديده است كه كارمايههاي بومشناختي سرزمين را به هدر داده و فرصتها را يكي يكي و پي در پي ميسوزاند! توگويي آب سالاران طبيعت ستيز، به تنهايي از چنان قدرتي بهرهمند شدهاند كه ميتوانند بر عليه همه قد برافراشته و به سياستهاي ناپايداركنندهي خود در كمال امنيت ادامه دهند. به ويژه اگر يادمان باشد كه انتشار اين بيانيه، آغاز راه نبوده و تاكنون بسياري از نخبگان و فعالان خوزه محيط زيست به عواقب اصرار بيش از حد بر مديريت سازهاي در بخش آب هشدار دادهاند. از جمله در اسفند ماه سال گذشته هم نامهای در راستای درخواست اصلاح رویکرد سختافزاری در بخش آب کشور با امضای 30 تن از اساتيد دانشگاه صنعتی اصفهان برای مسئولان طراز اول کشور فرستاده شد که البته اغلب دريافتكنندگان نامه هم قول پيگيري دادند. هرچند با توجه به موانع ديوانسالارانهي موجود در چرخهي مديريتي كشور و عدم مشاهدهي عزم جدي مديران دولت براي اولويتقراردادن به ملاحظات محيط زيستي، دورنماي اين پيگيريها و قول و قرارها نميتواند زياد روشن باشد.
چنين است كه به نظر می رسد تا اجرایی شدن و توقف کامل ساخت سدهای بیفایده (بخوان مخرب!) در کشور راه درازی در پیش باشد. مگر آن كه روشنگريها شتاب بيشتري گرفته و نهادهاي علمي و دانشگاهي داخل و خارج از كشور و همهي ايرانياني كه دلشان در گروه آبادي اين ملك و ملت است، به پاخواسته و مطالبات خويش را به شكلي مؤثرتر و فنيتر فرياد كشند.
از اين منظر است كه ميتوان اقدام اخير اين 38 تشكل مردمنهاد را بسيار مهم و مثبت ارزيابي كرد و اميدوار بود كه چنين حركتهايي تا رسيدن به سرمنزل مقصود نه تنها دوام يابد، بلكه بيش از پيش نيز از منظر محتوا و حجم افزايش پيدا كند.
شايد مرور برخي از مهمترين فرازهاي بيانيهي اخير بيشتر بتواند اهميت اين روشنگريها را نمايان سازد:
• بسیاری از سدهایی که به نام کشاورزی ساخته شدند، مانند سد حنای اصفهان، سد سیوند فارس، اصلاً در پرونده¬شان هیچ نشانی از اراضی نیازمند به آب وجود نداشه است!
• سد زاینده رود حقابهی هزاران هکتار زمین کشاورزی در پائین دست را ضایع کرد.
• ورزنه، شهری تاريخي با صنعت بومی در حوزهي پارچهبافی و متکی به پنبهزارهای منطقه، با غصب حقابههایش به وسیلهی سد زاینده رود، مزارع پنبه و ناگزیر پارچهبافی خود و نیز مزاياي ماهیگیری و گردشگری در تالاب گاوخونی را از دست داد و اينك با 13 هزار نفر جمعيت ميرود تا براي هميشه متروكه شود.
• سد زرینه رود (حوضه آبخيز درياچه اروميه)، اراضی پائین دست رودخانه در میاندوآب را که پیش از آن نیز آبی بودند، زهدار کرد.
• در حقيقت همهی 40 سد ساخته شده در حوضهي آبخیز درياچه ارومیه تکرار همین تجربه تلخ (در زرينه رود) هستند. تقریباً نزدیک به180 هزار هکتار از سطح دریاچه ارومیه به شوره زار خطرناکی بدل شده است و اراضی کشاورزی منطقه با پراکنش غبار نمک از این شوره زار، در خطر کاهش است (بيم آن مي رود تا بزرگترين مهاجرت قرن در پي خشكي كامل درياچه اروميه رخ دهد و تنشهاي اجتماعي غيرقابل پيشبيني بيافريند).
• سد کرج حقابه زمینها و باغهای کرج و شهریار را همانند همه سامانههای انتقال حوضه به حوضه، بی توجه به صاحبان آنها منحرف کرد و همین بلا بر سر حقابهبران جاجرود (پس از ساخت سد لتیان)، لار (پس از ساخت سد لار) و شاهرود (پس از ساخت سد طالقان) آمد.
• سد بار نیشابور، سد نهرین طبس و سد ماشکید سیستان بلوچستان افزون بر تخريب قنوات پايين دست خود، عملاً از سطح اراضی آبی منطقه هم کاستند.
• سد میناب هرمزگان نشان داد که آب حبس شده در برابر آفتاب در این مناطق چه زود به زوال میرسد و نه بهدرد شرب می خورد و نه بهدرد کشاورزی.
• برخی میگویند آبی که به دریا میرود بهتر است در سدی جمع شود. باید پرسید چرا هرگز به راهکارهایی مانند جنگلکاری و احیای پوشش گیاهی برای جذب اسفنجی آب و هدایت آن به سفرههای زیرزمینی بدون زوال و تبخیر آب توجه نمیشود، که بسیار پایدارتر و کم هزینهترند و به تخریب دهانهها و قطع جریان ورودی بسیار ضروری آب شیرین به دریا نمیانجامند؟
• 320 میلیون مترمکعب تبخیر سالانه از سد کرخه بسیاری از کاربردهای این آب، از مصارف کشاورزی تا جلوگیری از خشکیدن خطرناک هورالعظیم را، نابود میسازد (يكي از عوامل تشديد پديده ريزگرد).
• گرانترین و خسارتبارترین شیوه تولید برق، برقآبیها هستند. اما تحلیلی برای مقایسه برقآبی با نیروگاههای گازی یا خورشیدی انجام نشد. آیا تجربه ساخت نیروگاههای خورشیدی در کشورهای کم آفتابِ اسکاندیناوی نباید مارا به اندیشه میانداخت تا درسرزمین مهر تابان، ساخت برقآبی بسیار گرانقیمت با پیآمدهای زیان بار آن برای موجودات زنده را متوقف کنیم؟
در پايان اين بيانيه هم به صراحت تأكيد شده كه “خرد جمعی چنین حکم میکند که ساخت و ساز 1000 سد کنونی با اصول توسعهی پایدار و مصلحتهای این سرزمین همخوانی ندارد.”
و در انتها تنها ميخواهم اين را اضافه كنم كه آيا اصولاً ما توانستهايم 400 سد كنونيمان را از آب پر كنيم كه حال ميخواهيم در طول 5 سال برنامه پنجم، ششصد سد جديد با اعتبار 61 هزار ميليارد تومان هم به آن بيافزاييم؟! مگر همهي آب سطحي كه در اختيار داريم بيشتر از 80 ميليارد متر مكعب نيست؟
نكند دوباره ميخواهيم آن پند تاريخي و طنزناك در زمان شاه سلطان حسين را تكرار كنيم كه خطاب به چاهكنهايي كه در شورهزار دنبال آب بودند، پاسخ شنيدند: مهم نيست اينجا آب دارد يا ندارد؛ مهم اين است كه براي ما نان دارد! ندارد؟
در این باره بیشتر خواهم نوشت …
* 38 تشكل مردم نهاد تأییدکننده بیانیه عبارتند از:
1 انجمن آسماری بختیاری(خوزستان) ؛ 2 انجمن اپک (تبریز)
3 انجمن ارگ زندهرود (روستای قورتان اصفهان) ؛ 4 انجمن اسفندگان روزمهر ایرانی
5 انجمن ایرانشناسی کهندژ (همدان) ؛ 6 انجمن ایلامشناسی ایران
7 انجمن بارگاه مهر (اصفهان) ؛ 8 انجمن بوم آب و آفتاب (اهواز)
9 انجمن جوانان سپید پارس(بابل)
10 انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز
11 انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا (خوزستان)
12 انجمن دوستداران میراث فرهنگی کاسپین(قزوین)
13 انجمن دوستداران میراث فرهنگی ناملموس(مینا) (تهران)
14 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری امرتاد (اصفهان)
15 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری نجفآباد
16 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری ورزنه (ورزنه اصفهان)
17 انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (کردستان)
18 انجمن دهکده سبز(تهران)
19 انجمن کوه نوردان ایران
20 انجمن میراثبانان زندهرود (لنجان اصفهان)
21 انجمن وحدت جوانان ایرانزمین (اصفهان)
22 جمعیت آرتان (تبریز)
23 خانه فرهنگ جاودان
24 دروازههای سبز پارس
25 دیده بان کوهستان
26 فرزندان اهورایی ایران(مشهد)
27 فریوان سپینود (تهران)
28 کانون اندیشه سپید (تبریز)
29 کانون جوانان پارس (شیراز)
30 کانون سیمرغ اندیشه (نجفآباد)
31 کانون گردشگران خاک ایران (تبریز)
32 کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ(اصفهان)
33 کمیسیون انجمنهای میراث فرهنگی مازندران
34 موسسه دید خرد (اصفهان)
35 موسسه میزان (تبریز)
36 موسسه ندای دانش (تبریز)
37 موسسه نوآوران (تبریز)
38 کانون سرزمین مادری(تهران)
متاسفانه پنل های فتوولتیک چون از لایه های سیلیکون ساخته شده اند در مکان های گرم کارآیی لازم را ندارند و مثلا اگر در کویر درجه حرارت از چهل درجه سانتیگراد بالاتر رود کارایی پنل ها و حتی اینورتورها بسیار کاهش پیدا می کند. از طرف دیگر تمیز نگه داشتن پنل ها نیز یکی دیگر از مشکلات این صنعت است و اگر پنل ها را در بیابان رها کنند پس از یک یا دو سال بازدهی آن به صفر می رسد. برای همین در امریکا بیشتر پروژه های خورشیدی توسط خود مردم و یا صنایعی پیاده می شود که قابلیت نگهداری آن را داشته باشند و در واقع با مهندسی معکوس به جای ساخت نیروگاههای عظیم خورشیدی, با بسط و تشویق ساخت نیروگاه های کوچک و خانگی میزان تقاضای برق فسیلی را پایین می آورند. در حال حاضر با 24 هزار دلار و نصب سه کیلو وات می شود یک خانه متوسط را خورشیدی کرد. از این مبلغ 12 هزار دلار را دولت امریکا پرداخت می کند و 12 هزار دلار بقیه را طوری تنظیم می کنند که در پنج سال پرداخت کنید و در واقع به جای پرداخت قبض برق قسط تجهیزات را پرداخت می کنید. و پس از پنج سال شما دیگر هزینه ای برای برق نخواهید داشت. جالب اینجا است که با نصب کنتورهای موازی و نتمترینگ حتی اگر شما برق کمتری از تولید خورشیدی خود مصرف کنید اداره برق آن را می خرد و به شما پول پرداخت می کند و در نهایت نیروگاههای کوچک خانگی, شبکه سراسری برق را تقویت می کنند.
و سرانجام نیز برای یک شهر پر چمعیت تقاضای برق فسیلی به شدت کاهش پیدا می کند و دولت مجبور نیست که نیروگاههای خود را گسترش دهد. و مردم هم خودشان مسئول نگهداری و تمیز کردن تجهیزات خورشیدی خودشان هستند.
اگر قبض برق را در امریکا نگاه کنید می بینید که حتی هزینه های آلودگی محیط زیست بر اثر سوخت فسیلی و اتمی را هم جداگانه با مشتری خود حساب می کنند و مبلغ آن هم طوری است که همیشه صاحب یک خانه را به این فکر می اندازد تا به سمت انرژی خورشیدی حرکت کند.
درود بر آرش عزيز و ممنون از بيان شگردهايي كه دولت آمريكا به كار مي برد تا مردم را به سوي استفاده از انرژي خورشيدي سوق دهد.
البته به نظرم با افزايش راندمان سلول هاي فتوولتاييك و تولد نسل جديد پانل هاي خورشيدي كه از فناوري نانو بهره مي برند، لكنت هايي كه گفتي هم بسيار كم اثر شود. هر چند هم اينك نيز چند پروژه بزرگ در بيابان هاي آمريكا و نواحي خشك هندوستان و اسپانيا كليد خورده است.
اين هم نمونه هايش:
.
.
.
.
.
.
سرفراز باشي رفيق …
استاد عزيز و گرامي جناب درويش
به مناسبت نزديك شدن روز 30 شهريور مصادف با 21سپتامبر روز جهاني صلح، براي آشنايي نوجوانان و جوانان عزيز با اين روز و پيشينه و فعاليتهاي جهاني مربوط به آن، مطالب و لينكهايي در وبلاگ جمع آوري شده است و همچنين لوگويي زيبا توسط يكي از دوستان عزيز طراحي شده، كه اميدواريم با قرار دادن آن در وبلاگ يا سايت خود حامي اين فعاليت داوطلبانه باشيد .
كد لوگو:
شاد وموفق باشيد
وب لاگ نوجوانان
سلام
در ارتباط با این موضوع ایمیلی داشتم که براتون فوروارد می کنم.
پایدار باشید
سلام دوست عزیز
امید که این اطلاع رسانی وفعالیتها در حوضه آب از ساخت سدهای غیر ضرور اجتناب نماید.همیشه یه یادت بودم حتی اگر نبودم
استاد عزيز واقعاً كارتون حرف نداره، به اميد اينكه با اطلاع رساني و فعاليتهاي شما و ديگر دوستان بتوانيم براي محيط زيست كاري كنيم.
به مریم وثوقی فر:
سپاسگزارم. امید که همراهی با طبیعت هر روز رنگ و بویی جدی تر یابد.
.
.
به مهرداد:
خدا نکنه که نباشی رفیق قدیمی …
درود.
.
.
به امرداد:
ممنون، حتمن آن را پیگیری می کنم.
.
.
به وب لاگ نوجوانان:
من کد لوگویی نمی بینم! می بینم؟
.
.
سرفراز باشید.
سلام. اطلاعرسانی گسترده لازم است. با اجازه ی جناب درویش نشانی این مقاله را با توضیح کوتاهی در وبلاگم می گذارم.
ممنون از حمایت و همراهی شما.
درویش جان
سلام
باید هر فردی از علاقه مندان به محیط زیست هر کاری که می تواند برای حفظ آن انجام دهد. من نیز در درس انرژی و محیط زیست در دانشگاه حداقل دو جلسه برای دانشجویان راجب اثرات سوئ سدها صحبت می کنم تا دانشجویان با این موضوع آشنا شوند.
ضمنا هزینه های اجتماعی تولید برق از نیر وگاه های فسیلی کشور را نیز محاسبه نموده ایم که متوسط آن به ازا’هر کیلو وات ساعت 1350 ریال در سال 1385 شد که به روز هم می شود.
با این عدد می شود استفاده از نیرو گاه های خورشیدی و بادی را توجیه اقتصادی نمود.این هم ریز محاسبات که انشائ ا… به زودی به صورت مقاله منتشر می شود.
ممنون دکتر جان. منتظر انتشار مقاله ارزشمندتان می مانیم.
درود …
این عکس های سلول ها خورشیدی برایم نو بود.
در سفر اخیرم به ترکیه در سراسر آن سرزمین،روی پشت بام خانه ها و ساختمان های بلند و مجتمع های مسکونی سلولهای خورشیدی نصب بودالبته ده سال پیش هم که آنجا بودم این منظره را دیدم
نا گفته نماند یکی دیگر از انرژی هایی که در ایران می تواند خیلی مورد استفاده قرار گیرد انرژی باد است که خیلی روی آن سرمایه گذاری نشده است.
با درود و سپاس
سلام
مامانم امروز به من گفت پای اروند شکسته .خیلی ناراحت شدمپای منم یکبار تو بازی بسکتبال خیلی بد پیچید اونقدر درد داشتم که وقتی مامانم به من مسکن میداد می گفتم اینو اشتباهی دادن، مسکن نیست و پامم2هفته تو باند و 3 ماه تو گچ بود .
آرزو میکنم پای اروند زودتر خوب بشه.
به اروند سلام برسونید.
با درود
سلام
مامانم امروز به من گفت پای اروند شکسته .خیلی ناراحت شدمپای منم یکبار تو بازی بسکتبال خیلی بد پیچید اونقدر درد داشتم که وقتی مامانم به من مسکن میداد می گفتم اینو اشتباهی دادن، مسکن نیست و پامم۲هفته تو باند و ۳ ماه تو گچ بود .
آرزو میکنم پای اروند زودتر خوب بشه.
به اروند سلام برسونید.
با درود
به سالار:
ممنون سالار جان … حال اروند رو به بهبود دارد … منتها تا آخر مهرماه باید در گچ بماند …
.
.
به پروانه:
چقدر دوست دارم روی پشت بام های منازل در ایران را هم اینگونه ببینم. در ضمن هم اکنون در ایران سه نیروگاه بادی در منجیل و بینالود و تبریز کار می کند و طرح توسعه آن شتابناک تر از انرژی خورشیدی است.
درود …
با سلام و عرض ادب واحترام
من خدابخشی رییس هیئت مدیره انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان هستم که مدتی است مطالب شما را دنبال می کنم بسیار خوشوقتم و بر خودم می بالم که متخصص هموطنم دارای رتبه های برتر وبلاگ نویسی و فعالیت های زیست محیطی است اما با خواندن مطالب علی الخصوص در خصوص سد سازی که اینجانب تجربه کوچکی در آن دارم مواردی لازم به ذکر دیدم که در زیر به آنها اشاره ای کوچک می کنم:
1- با توجه به ابنکه خوانندگان این وبلاگ از میان دانشجویان هم می باشند مطلق گرایی در حمایت یا ردموضوعی کاملاً علمی و تخصصی که نیاز به بررسی و مطالعات جامع دارد را صلاح نمی بینم چون طرح موضوعات در این وبلاگ یا سایت های مشابه اشاره گونه است و با توجه به کمبود وقت وفضا امکان طرح جوانب مختلف موضوعات فراهم نیست همانگونه که در بحث مخالفت در سد سازی دوستان فقط مخالفت مطلق آنرا متوجه گردیده اند و نه یک راهکار بودن آنرا ولو اینکه آخرین راهکار باشد.
2- سد سازی مطلقاً بد نیست به شرط اینکه راهکار های دیگه بررسی شده باشد و به جواب نرسیده باشیم و ضمناً در هنگام سد سازی هم زمان تمامی موضوعات اجتماعی زیست محیطی فنی و اقتصادی رعایت شود و اقدامات آبخیزداری و کنترل رسوب آن با مشارکت مردم و با نگرش مدیریت نرم افزاری اجرا شود.
در واقع سد سازی در کشور ما مشکل عمده ضعف در اجرای مطالعات انجام شده وجود دارد تا خود فیزیک سازه مثال آن نیز مطالعات D & R بر روی سد دز و حوزه آن است که بعد از 40 سال هنوز اقدامات آبخیز داری پیش بینی شده آن انجام نشده ولی این سد واقعاً نقش مهمی را ایفا می کند.
2- در مطالعات برقابی مقایسه با سایر نیروگاه ها به طور واقعی انجام می شود.ادامه در نظر بعدی …
در مطالعات اقتصادی نیروگاه های برقابی ،نیروگاه ها با ارزش برق تولیدی از ارزانترین انرژی در کشور یعنی گاز مقایسه می شوند که در محاسبات انصافاً نیرو گاههای برقابی با این نیروگاهها برابری می کنند در این مقایسه شرایط کشور ما را با هیچ کشور دیگری نمی توان مقایسه کرد در بسیاری از کشور ها منابع تولید برق دیگری وجود ندارد که سراغ تولید از انرژی خورشیدی با انرژی های دیگر می روند . مطالعات تولید برق از جذر ومد ،انرژی باد ، خورشید(فتوولتاییک)،زمین گرمایی ، بیوگاز، پیل سوختی را ما در خوزستان انجام دادیم که تماماً نسبت به نیروگا ه های گازی گران و وابستگی اقتصادی زیادتری دارند در نیروگاه های برق به لحاظ اقتصادی ابتدا حرارتی های گاز سوز سپس برقابی و کمتر وابسته شدن ابتدا برقابی و سپس گاز سوزها هستند در بین انرژی های نو صرف نظر از وابستگی به تکنولوژی دیگر کشورها فقط نتایج مطالعات اقتصاد نیروگاه های بادی نزدیک به برقابی است و شرایط توسعه آن محتمل تر و با توجه به سیاستگزاری خارجی کنونی کشور ، قطعاً مبادلات تجاری در این زمینه محدودیت شدید دارد و امکان پذیر نیست چون ایران از این تکنولوژی پیچیده برخوردار نیست در صورتیکه رشد مصرف برق وانرژی در کشور روزافزون و قابل کتمان نیست واین نیاز ضروری را دولتمردان باید در لحظه پاسخگو باشندوگرنه مشکلات سیاسی گریبانشان را خواهد گرفت.
3- ذکر این موارد به معنای تاییدمسیر در پیش گرفته شده در سیاستگزاری های بخش انرژی نیست و فقط برای انتقال تجربیات است قطعاً کشوردر سیاستگزاری دچار اشتباه شده و مسیر باید اصلاح شود ولی اینکار زمانبر است . اصلاح سیاست های اقتصادی ما وابسته به اصلاح سیاست های داخلی و خارجی است و به قول استاد کاشانی باید سیاست اقتصادی داشت نه اقتصاد سیاسی.
4-در مطالعاتی 20 سد و نیروگاه برقابی جدید را مطالعه نمودیم هم اکنون اعتقاد دارم در برخی از موارد هیج راهکاراقتصادی تری جز سد سازی برای تامین آب شرب و اقتصاد برخی از مناطق کشور وجود ندارد.
5-با توجه به تنوع موجود در نیروگاه های برقابی توجه داده شود که نیروگاه های بزرگی مد نظر است که از مخازن سدهای بزرگ انرژی آنها تامین می شود.در حوصله این نظر نیست که انواع آنها توضیح داده شود برای همین عذر خواهی می کنم.
6- با توجه به جایگاه مطلوب این وبلاگ در بین مخاطبان انتظار داریم از اظهار نظرهای احساسی که خصوصیت جدانشدنی ما ایرانی هاست پرهیز شود وبه نقد مستدل و منصفانه بیشتر پرداخته شود.
7- انجمن ما ضمن اعلام آمادگی برای هر گونه همکاری از نقد های سازنده استقبال کرده و مشوق کارهای خوب و منتقد اقدامات اشتباه است و با بسیاری از سیاست های حوزه آب و اترژی کشور مخالف است از جمله موضوع انتقال آب حوزه به حوزه و عدم توجه به آبخیزداری و محیط زیست و رضایتمندی اجتماعی
8- از حوصله شما سپاسگزاری می نمایم و آماده پاسخگویی به سوالات شما هستیم
حمیدرضا خدابخشی
رییس هیئت مدیره انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان
درود بر جناب خدابخشی عزیز و ممنون از لطف شما.
مهم ترین نقد ما به جریان سدسازی کنونی آن است که شتاب این حرکت به هیچ وجه با دیگر الزامات تحقق آن تناسب ندارد. خوشبختانه به نظر می رسد شما هم با این نقد موافق هستید. زیرا بارها گفته ام که به سد باید به عنوان آخرین گزینه نگاه کرد و نه نخستین آن.
متاسفانه تجربه ساخت بسیاری از سدها در یکی دو دهه اخیر نشان می دهد که آنها ساخته شدند تا نشان لیاقت دولت متبوع شان باشند تا این که بخواهند مشکلی را حل کنند. تجربه سد 15 خرداد، میناب، سیوند، وفرقان و بسیاری از سدهای ساخته شده در بالادست دریاچه ارومیه گواهی بر این مدعاست … چگونه است که ما سد می سازیم در حالی که می دانیم با سرعت دست کم 300 میلیون تن در سال در حال پرشدن هستند؟ چگونه است که در سد اکباتان همدان به جای آن که نرخ فرسایش را کاهش دهیم، ارتفاع سد را بالا می بریم و 50 میلیارد تومان را می سوزانیم؟
در حوزه انرژی برق آبی و قیمت تمام شده آن و نیز دشواری های فنی استحصال انرژی های نو، می خواهم بپرسم که آیا این دشواری ها بیشتر از ساخت کیک زرد آن هم در شرایط تحریم شدید کنونی بود و هست؟
چرا آنجا موفق هستیم و اینجا نه؟!
سرفراز باشید.
جناب آقای درویش کاملاً با شماموافقم، یادآوری من فقط برای این بود که حذفی به قضیه سد سازی نگاه نکنیم ، نگرشی تحلیلی و عددی داشته باشیم و واقعیت های تصمیم گیری ها هم طرح و نقد کنیم -به جای کیک زرد دشت سبز می خواهیم. مرسی
درود مجدد و به اميد آفرينش دشت سبز.
سرفراز باشيد.
آقای خدابخشی همکار قدیمی
از مطالب تخصصی که فرموده بودید خیلی استفاده کردم
ولی هنوز من از ساخت 10 تا سد و چندین انحراف آب روی یک رودخانه قانع نمی شوم
آقای خدابخشی همشهری عزیز حتما شما هم در خانه دستگاه چند هزار تومانی تصفیه آب دارید. ندارید؟ حتما از خشکسالی های پی در پی در عذاب هستید. حتما شما هم از ریزگرده هایی که هر چند روز یکبار در شهر عزیزمان اهواز رخ می دهد در امان نیستید.
مهندس جان اینها نشان از چیست
وقتی اتلاف برق در حوزه انتقال و توزیع چیزی بیش از 23 درصد است. وقتی نیروگاههای گازی و بخار ما فقط از 30-40 درصد انرزی سوخت را استفاده می کنند و بقیه به صورت حرارت تلف می شود که با آن هم می توان برق تولید کرد وقتی برق را بهینه استفاده نمی کنیم وقتی همه دستگاههای برق ما 220 ولت هستند وقتی در ساختمان سازی به مسئله بهینه سازی مصرف ( چه سوخت و چه برق ) اهمیت نمی دهیم و هزاران وقتی دیگر
چرا برای کمبود برق باز باید روی یک رودخانه سد زد و برای جبران آن محیط زیست پیرامونمان را خراب کنیم
من 35 سالم است آیا اهواز امروز مانند اهواز روزیست که من به دنیا آمدم
آیا خوزستان امروز هیچ شباهتی به خوزستان زمان آتش بس دارد؟
برای پر کردن جیب بعضی ها و به دلیل کمبود برق که نمی شود منکر همه چی شد
ما هم اکنون هم در بحث سد سازی و ساختن نیروگاههای بخاری و گازی محتاج کشورهای غربی و ژاپنی هستیم گرچه این احتیاج دارد به کشور چین تبدیل می شود که خود این مسئله به خاطر پایین بود کیفیت تجهیزات چینی هزینه سنگینی را به دولت تحمیل کرده است
اگر بتوانیم فقط همان اتلاف 23 درصدی برق را در حین انتقال از بین ببریم؛ یعنی دو برابر برق تولیدی از سدهای کشور صرفه جویی کرده ایم!
درود …
درود
چقد این تصاویر ماهواره ای دریاچه ارومیه با تصاویر ماهواره ایکه از روند خشکی دریاچه هامون گرفته شده شباهت عجیبی داره!!!
درود بر رسول عزيز …
بله اين تصاوير به هم شباهت دارند … زيرا جملگي نشانه نابخردي و آزمندي بشر در مديريت سرزمين هستند …
افسوس كه درس نمي گيريم …
با سلام خدمت همه دلسوزان طبیعت
مطالب جالبی بود.
چیزی که همواره سد سازان ما رو متهم میکنن اینه که میگن شماها احساسی با بحث سدسازی برخورد میکنید.آمار دقیقی ارایه نمی دید.اگه یک مقاله اقتصادی درمورد یک سد با آمار وارقام اقتصادی ارایه کنید که ساختن اون سد را نفی کنه ممنون میشم.
درود بر آقا مصطفی:
یک واقعیت تلخ این است که وزارت نیرو تاکنون نه اجازه ارزیابی تطبیقی هیچ یک از 900 سد خود را در طول نیم قرن گذشته داده و نه بودجه ای در اختیار پژوهشگران قرار می دهد تا این ارزیابی را انجام دهند.
درکشورما اکثر بارندگیها بصورت سیلابی وهراز چند سال است ومیبینیم که در هرکدام از این بارندگیها سیلابهای شدیدی راه می افتد که به فکر همگان می افتد که این آبها را باید ذخیره کرد .اگر این سیلابها راپشت سد جمع آوری کنیم با توجه به تبخیر سالانه که گمان می کنم بیشتر از سه متر در سال باشد (منظورم در مناطق گرمسیر و بیابانی ایران است که بیش از دوسوم مملکت ما را دربرمیگیرد ) مگر چقدر ازاین آب میماند که به مصرف شرب ،کشاورزی ویا هر چیز دیگری برسد بهتر نیست این آب را درزیر زمین به وسیله حفظ واحیای پوشش گیاهی نگه داری کنیم؟ بهتر نیست امروز برای تولید برق از ساماندهی زباله وروشهای دیگر استفاده کنیم؟ به سهم خودم توصیه میکنم مخالفین و طرفداران سدسازی باهم در جرایn وصداوسیما مناظره کنند ما افراد غیر متخصص در این زمینه هم بنشینیم وگوش کنیم ببینیl کدام گروه منطقی ترند
خسته نباشید مرسی به خاطر این مطلب مفید
سلام.وبسایت خیلی خوبی دارید.خیلی زحمت میکشید بابتش و ازین بابت کمال تشکر رو دارم
اقا خیلی وبسایتتون عالیه