يوزپلنگ‌ها كه مي‌روند، يعني كسب و كار بيابان سازي پررونق است!

كسب و كار بيابان‌سازي مدت‌هاست كه در اين بوم و بر پررونق است؛
كيست كه بگويد: نيست؟
تقريباً همه‌ي ما … تأكيد مي‌كنم كه همه‌ي ما در تقويت اين رونق مرگ‌آفرين سهيم بوده و مشاركت داريم؛

كيست كه بگويد: نداريم؟
اغلب 180 رودخانه‌ي اصلي ايران از هميشه كم‌آب‌تر شده‌اند؛ بسياري از كاريزها خشك شده و دود از دهانه‌ي آنها درآمده است؛ بايد منفذهاي فراواني را در پاي دامنه‌هاي البرز و زاگرس و بينالود رصد كني تا مگر همچنان چشمه‌اي خروشان را چون چشمه مرغاب داران در سال‌هاي دور بيابي؛ تقريباً مي‌شود گفت كه ديگر هيچ تالابي در اين سرزمين نمانده كه ادعا كند: حالش خوب است! هرچند اگر از زبان متوليانش بشنوي كه حال همه‌ي ما خوب است … اما تو باور نكن!
به جاي همه‌ي آن چشمه‌ها و رودها و كاريزها، تا دلتان بخواهد جرثومه‌هاي سيماني غول‌آسا به نام سد ساخته شده و از هر دشتي چون قارچي سمي، ده‌ها و صدها چاه نيمه عميق و عميق روييده است؛ به اين بهانه كه عملكرد در واحد سطح در بخش كشاورزي افزايش يابد و امنيت غذايي شهروندان ايران‌زمين تأمين گردد؛ امّا راست آن است كه اين عملكرد همچنان انتظارها را برآورده نمي‌كند؛
كيست كه بگويد: مي‌كند؟
سرانه‌ي آب در دسترس ايرانيان هم مانند سرانه‌ي فضاي سبزشان، پيوسته با شيبي كاهنده روبرو بوده و از منظر بسياري از شاخص‌هاي بين‌المللي چون فالكن ماركر، سازمان ملل و يا مؤسسه بين‌المللي مديريت آب در شرايط بحراني قرار گرفته‌ايم؛
كيست كه بگويد: قرار نگرفته‌ايم؟
اين ها را گفتم تا تأكيد كنم: اغلب نشانزدهاي محيطي در كشور هشدار مي‌دهند كه ايران زمين با شتابي دمادم افزاينده مي‌رود تا شكافي ژرف‌تر با استانداردهاي بهره‌مندي از سرزميني شاد و پايدار را برخوردار شود. چنانچه در حد فاصل 3 سال اخير از 2006 تا 2009، رتبه وطن در جدول شاخص سرزمين شاد -(Happy Planet Index (HPI –  از 67 به 81 كاهش يافته است. اين در شرايطي است كه  تعداد كشورهاي مورد بررسي در سال 2006 به 178 مي‌رسيد، در حالي كه در سال 2009 فقط 143 كشور در اين ارزيابي شركت كرده بودند. يعني وضع ما مي‌توانسته بدتر هم شده باشد؛ واقعيتي كه نزول فاحش ايران در شاخص عملكرد زيست محيطي جهان در سال 2010 –  Environmental Performance Index – هم آن را تأييد مي‌كند.
كيست كه بگويد: نمي‌كند؟

خب پس از اين ديباچه‌ي جانگداز، شايد بپرسيد چه ربطي وجود داشت بين اين روضه‌ي سبز! با يوزپلنگ؟
ربطش اين است كه قرار است فردا و پس فردا – 24 و 25 شهريور 1389)، چهارمين جشنواره روز ملي يوزپلنگ در محل باغ وحش تهران – پارك ارم برگزار گردد و اين شايد فرصت خوبي باشد براي آشنايي با كوشش‌هايي كه براي نجات آخرين بازمانده‌هاي سريع‌ترين گربه‌سانان جهان – يوزپلنگ آسيايي – در ايران انجام شده تا بتوانند نسل ايشان را كه شمارشان از هشتاد قلاده تجاوز نمي‌كند در خارتوران و بافق و نای‌بندان و جاجرم حفظ كنند.
هرچند شايد چاره‌اي نداشته باشيم كه به تلخي بپذيريم: اين يوزپلنگ‌هاي انگشت‌شمار هم به زودي به سرنوشت هم‌نسلان منقرض شده‌ي خود در پاكستان، عراق، عربستان و … پيوسته و رونق شتابناك بيابان‌سازي انساني و پيش‌روي پرسروصداي عمليات تكنوژنيك ، چاره‌اي باقي نخواهد گذاشت جز آن كه آخرين بازماندگان خوش شانس‌شان را در حصارهايي آهنين به صرف خرگوش حفاظت كنيم.

کیست که بگوید: چاره ای باقی مانده است؟

67 فکر می‌کنند “يوزپلنگ‌ها كه مي‌روند، يعني كسب و كار بيابان سازي پررونق است!

  1. محمد درویش نویسنده

    درود بر تمامت تنهايي گرامي:
    ممنون كه ميزان بالاي هزينه مورد نياز براي تعمير و تيمار نيروگاه هاي گازي را براي مان يادآوري كردي.
    در مورد ايران خودرو، بد نيست كه بداني اغلب يوزهايي كه تاكنون در اثر تصادف كشته شده اند؛ به خودروهايي برخورد كرده اند كه ساخت ايران خودرو بوده اند!!
    سرفراز باشيد.

  2. سیمین

    سلام
    وقت همگی بخیر
    در مورد سد سازی مطلبی در یک وبلاگ دیدم شما هم ببینید
    http://sadrizadeh.persianblog.ir/post/4677
    در این مطلب نظرات سید فتح الله صدری زاده فوق لیسانس مهندسی سازه از دانشگاه علم و صنعت ایران منعکس شده است

  3. محمد درویش نویسنده

    درود بر شما و ممنون از اطلاع رسانی تان.
    البته این لینک مربوط به مصاحبه خبرگزاری فارس با مسئول سد کارون 4 است که روزنامه سیاست روز آن را منتشر کرده و آقای صدری زاده هم آن را در وبلاگشان بازانتشار داده اند!

  4. سیمین

    بله شما درست ميگيد
    كمي عجله كردم
    البته اسم مدير سد كارون رو به نظر ميرسهكه ذكر نكرده.
    من فكر كردم شايد خود ايشون باشند.
    به هر حال متشكرم

  5. محمد درویش نویسنده

    مدیر سد کارون 4 آقای حسین رنجبران هستند که در متن اتفاقاً به نام ایشان اشاره شده است.
    به هر حال باز هم ممنون.
    جالب این که مقاله منتشر شده نصفه و نیمه هم هست!!

  6. سیمین

    سلام
    اينو هم ببينيد
    در تاريخ 11 خرداد 88 نوشته شده است ولي متنش رو كه خوندم به نظر ميرسه كه مربوط به قبل از سال 83 است چون در قسمت نيروگاه هاي خورشيدي اين مطلب نوشته شده كه :
    “در ایران نیز تحقیقات و مطالعاتی در زمینه این نیروگاه ها انجام شده و پروژه یک نیروگاه تحقیقاتی با ظرفیت ۳۵۰ کیلووات توسط سازمان انرژیهای نو ایران در شیراز در حال انجام می‌باشد و انتظار می‌رود تا پایان سال ۸۳ به بهره‌برداری برسد.”

    مي خواستم بدونم كه آيا كسي از موفقيت اين نيروگاه تحقيقاتي كه قرار بوده در سال 83 راه بيفته خبري دارد؟
    نتيجه اين تحقيق مي تواند بسيار مهم باشد.
    اگر كسي اطلاعي دارد خوشحال ميشوم در جريان قرار گيرم.

    بد نيست يادآوري كنم كه در منطقه ماهشهر يك سري از منازل كاركنان شركت هاي پتروشيمي را مجهز به آب گرمكن هاي خورشيدي كرده اند عليرغم اينكه اين آب گرم كن ها يك سري مشكلات فني و تكنيكال دارند ولي اين مشكلات براحتي با بازنگري در طراحي سيستم هاي ابزاردقيق و سيتم هاي ديگرش قابل رفع است و كل ماجرا (يعني آب گرمكن خورشيدي) را زير سوال نمي برد.
    منطورم اينه كه اگر كسي بگويد كه طرح آب گرمكن هاي خورشيدي براي اين منازل با شكست روبرو شده است دليلش اشكالاتي است كه ربطي به موضوع دريافت انرژي خورشيدي ندارد و صرفا” مشكلات فني ديگر (عمدتا” ابزار دقيقي) است.

    ابن مطلب نشان ميدهد كه مي توان از انرژي خورشيدي براي موارد ديگر غير از آب گرمكن هم استفاده كرد.

    البته آب گرمكن ها در كشور ما عمدتا” اگر اشتباه نكنم گازي هستند و كمتر برقي هستند ولي به هر حال موضوع، دريافت و تبديل انرژي خورشيدي به انرژي هاي مورد نياز است كه مي توان به آن فكر كرد و لازم نيست كه تنها به فكر نيروگاه خورشيدي باشيم (كه البته در جاي خود لازم است دنبال شود) بلكه مي توانيم به استفاده هاي ديگر از انرژي خورشيدي غير از احداث نيروگاه خورشيدي فكر كرد كه در سابت معرفي شده در بالا به خيلي از موارد اشاره شده است.

    فكر مي كنم متولي پيگيري اين موضوعات همان وزارت نيرو باشد كه اميدوارم در واقع هم همينطور باشد و بطور جدي اين موضوع را در قابل پروژه هاي مختلف مطالعاتي و تحقيقاتي و اجرائي دنبال مي كنند و در واقع من (نوعي) از اين اقدامات بي خبر مانده ام نه اينكه كاري در اين زمينه (انرژي خورشيدي) انجام نشود و تمام فكرها و نيروها و توان مندي ها براي نيروگاه هاي آبي صرف شود كه نگراني هاي مدافعان محيط زيست را بدنيال داشته باشد.

    آقاي درويش
    باور كنيد از موقعي كه با وبلاگتان آشنا شدم يكي از نگراني هاي بزرگ من شده و در هر محفلي دوستانه يا رسمي و يا كارشناسي ، به همين موضوع سدسازي ها و افزايش بيايان ها اشاره مي كنم.
    خلاصه ما رو هم نگران كرده ايد !!!!!!!!!!

    انشالله هميشه پيروز و موفق باشيد

    متشكرم

  7. محمد درویش نویسنده

    درود دوباره بر سیمین بانوی گرامی:
    خوشحالم که محتوای مهار بیابان زایی توانسته چنان تأثیری در مخاطبان فرزانه اش بیافریند که آنها را نسبت به دغدغه ها و گرایه هایش بیشتر درگیر کند …
    ممنون از حمایت ها و اطلاع رسانی های تان که بی شک به غنای بیشتر این تارنما کمک خواهد کرد.
    پایدار باشید.

  8. سیمین

    سلام
    از ویکیپدیا تعریفی از توسعه پایدار را آوردم:
    Sustainable development is a pattern of resource use that aims to meet human needs while preserving the environment so that these needs can be met not only in the present, but also for generations to come. The term was used by the Brundtland Commission which coined what has become the most often-quoted definition of sustainable development as development that “meets the needs of the present without compromising the ability of future generations to meet their own needs.”

    Sustainable development ties together concern for the carrying capacity of natural systems with the social challenges facing humanity. As early as the 1970s “sustainability” was employed to describe an economy “in equilibrium with basic ecological support systems.” Ecologists have pointed to The Limits to Growth,[citation needed] and presented the alternative of a “steady state economy” in order to address environmental concerns.

    The field of sustainable development can be conceptually broken into three constituent parts: environmental sustainability, economic sustainability and sociopolitical sustainability

    باید ببینیم آیا در این سدسازی ها هر سه مورد: “پایداری زیست محیطی” و “پایداری اقتصادی” و “پایداری اجتماعی-سیاسی” به یک اندازه بها داده شده اند؟ یا اینکه زمینه های افتصادی و اجتماعی-سیاسی آن به اولی یعنی زیست محیطی چربیده است؟

    از لطفتون متشکرم آقای درویش.
    خسته نباشید

  9. محمد درویش نویسنده

    ممنون از شما كه اين بحث را پي مي گيريد … البته كاش اين موضوع را در آخرين يادداشت اين وبلاگ پي مي گرفتيد كه هم مرتبط تر بود و هم دوستان بيشتري از آن بهره مند مي شدند.
    نكته جالب توجه اين است كه هر سه نوع پايداري در ماتريس ارزيابي هاي محيط زيستي سدها ظاهراً لحاظ مي شود؛ منتها ما به پايداري اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي معمولاً ضريب 2 مي دهيم و همين سبب مي شود تا ماتريس اغلب سدها مثبت گردد!
    درود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.