كسب و كار بيابانسازي مدتهاست كه در اين بوم و بر پررونق است؛
كيست كه بگويد: نيست؟
تقريباً همهي ما … تأكيد ميكنم كه همهي ما در تقويت اين رونق مرگآفرين سهيم بوده و مشاركت داريم؛
كيست كه بگويد: نداريم؟
اغلب 180 رودخانهي اصلي ايران از هميشه كمآبتر شدهاند؛ بسياري از كاريزها خشك شده و دود از دهانهي آنها درآمده است؛ بايد منفذهاي فراواني را در پاي دامنههاي البرز و زاگرس و بينالود رصد كني تا مگر همچنان چشمهاي خروشان را چون چشمه مرغاب داران در سالهاي دور بيابي؛ تقريباً ميشود گفت كه ديگر هيچ تالابي در اين سرزمين نمانده كه ادعا كند: حالش خوب است! هرچند اگر از زبان متوليانش بشنوي كه حال همهي ما خوب است … اما تو باور نكن!
به جاي همهي آن چشمهها و رودها و كاريزها، تا دلتان بخواهد جرثومههاي سيماني غولآسا به نام سد ساخته شده و از هر دشتي چون قارچي سمي، دهها و صدها چاه نيمه عميق و عميق روييده است؛ به اين بهانه كه عملكرد در واحد سطح در بخش كشاورزي افزايش يابد و امنيت غذايي شهروندان ايرانزمين تأمين گردد؛ امّا راست آن است كه اين عملكرد همچنان انتظارها را برآورده نميكند؛
كيست كه بگويد: ميكند؟
سرانهي آب در دسترس ايرانيان هم مانند سرانهي فضاي سبزشان، پيوسته با شيبي كاهنده روبرو بوده و از منظر بسياري از شاخصهاي بينالمللي چون فالكن ماركر، سازمان ملل و يا مؤسسه بينالمللي مديريت آب در شرايط بحراني قرار گرفتهايم؛
كيست كه بگويد: قرار نگرفتهايم؟
اين ها را گفتم تا تأكيد كنم: اغلب نشانزدهاي محيطي در كشور هشدار ميدهند كه ايران زمين با شتابي دمادم افزاينده ميرود تا شكافي ژرفتر با استانداردهاي بهرهمندي از سرزميني شاد و پايدار را برخوردار شود. چنانچه در حد فاصل 3 سال اخير از 2006 تا 2009، رتبه وطن در جدول شاخص سرزمين شاد -(Happy Planet Index (HPI – از 67 به 81 كاهش يافته است. اين در شرايطي است كه تعداد كشورهاي مورد بررسي در سال 2006 به 178 ميرسيد، در حالي كه در سال 2009 فقط 143 كشور در اين ارزيابي شركت كرده بودند. يعني وضع ما ميتوانسته بدتر هم شده باشد؛ واقعيتي كه نزول فاحش ايران در شاخص عملكرد زيست محيطي جهان در سال 2010 – Environmental Performance Index – هم آن را تأييد ميكند.
كيست كه بگويد: نميكند؟
خب پس از اين ديباچهي جانگداز، شايد بپرسيد چه ربطي وجود داشت بين اين روضهي سبز! با يوزپلنگ؟
ربطش اين است كه قرار است فردا و پس فردا – 24 و 25 شهريور 1389)، چهارمين جشنواره روز ملي يوزپلنگ در محل باغ وحش تهران – پارك ارم برگزار گردد و اين شايد فرصت خوبي باشد براي آشنايي با كوششهايي كه براي نجات آخرين بازماندههاي سريعترين گربهسانان جهان – يوزپلنگ آسيايي – در ايران انجام شده تا بتوانند نسل ايشان را كه شمارشان از هشتاد قلاده تجاوز نميكند در خارتوران و بافق و نایبندان و جاجرم حفظ كنند.
هرچند شايد چارهاي نداشته باشيم كه به تلخي بپذيريم: اين يوزپلنگهاي انگشتشمار هم به زودي به سرنوشت همنسلان منقرض شدهي خود در پاكستان، عراق، عربستان و … پيوسته و رونق شتابناك بيابانسازي انساني و پيشروي پرسروصداي عمليات تكنوژنيك ، چارهاي باقي نخواهد گذاشت جز آن كه آخرين بازماندگان خوش شانسشان را در حصارهايي آهنين به صرف خرگوش حفاظت كنيم.
کیست که بگوید: چاره ای باقی مانده است؟
آقای درویش بسیاری از حقایقی رو که گفتید،(متاسفانه)تلخ بودند.اما جمله ی آخر تلخترین آنها…
استاد عزیز پدرم تعریف می کرد از هفتاد سال پیش که با دوستانش برای کندن خار به بیابان می رفتیم در مسیر بیابان و در دشتهای اطراف حدود هر دو الی سه کیلومتر که راه می رفتیم گله های کوچک آهو می دیدم که در حال چرا بودند( در آن زمان بیابانها گلپایگان مثل امروز خشک و بی آب و علف نبود)تا چند سال پیش انقلاب هم آهو بود و حتی یکبار یک بره آهو گرفته بود که به ده آورده بود و اهلی شده بود همچنین ایشان تعریف می کرد در بیابانهای گلپایگان یکی از عموهایم جسد پلنگ پیدا کرده بود ولی امروز چی؟ حتی منطقه موته که هم اکنون حفاظت می شود دیگر صدتاآهو ندارد
واقعا تاسف بار است.
نه دین داریم و نه آزاده ایم
دین اسلام و دین زردشت تایید زیادی بر حفظ طبیعت و آباد کردن دارند حال ما به سوی ویرانی هدایتش می کنیم
ادیان توانایی تغییر انسان را ندارند. برای نجات باید ابتدا بپذیریم انسان موجودی خودخواه٫ مخرب و تجاوزگر است. سپس قوانینی برای مهار این حیوان دو پا بوجود آوریم و در اجرای این قوانین بکوشیم.
به عاطفه:
گاهی چاره ای نیست جز آن که تلخی حقیقت را به بهای افزایش حساسیت و آگاهی مردمان تحمل کرد.
.
.
به حسین عبیری:
یاد آن روزها در دشت های گلپایگان به خیر … دیگر هرگز چنین صحنه هایی برای فرزندان ما تکرار نخواهد شد … هرگز!
.
.
به صبا:
تقریباً هیچ دینی وجود ندارد که پیروانش را به تخریب طبیعت تشویق کرده باشد؛ با این وجود، پیروان هیچ دینی هم نشان ندادند که می توانند پاسدار طبیعت خویش باشند.
.
.
به محمد:
امیدوارم بشود سرانجام آن قوانین را تا دیرنشده بیابیم و به کار گیریم.
.
.
درود …
با “پر رونق بودن کسب و کار بیابان سازی” تان کاملن موافقم، در حالی که سرزمین بختیاری سالی پربارش را پشت سر گذاشته است اما شوربختانه شاهد بزرگترین قحطی آب در جند دهه اخیر – در نزدیک به یک چهارم از مناطق شهری و روستایی آن و تقریبا” تمامی دشت های آن – هستیم.
هرچند عامل خشکسالی در یکی دو سال گذشته بی تاثیر نبوده است اما عوامل انسان ساز بودند که نقش اصلی در این بیابانی سازی را در بام ایران – سرزمین آبها – بر عهده داشته اند.
درود
سلام و خسته نباشید به آقای درویش که امروز وبلاگشان را یکی از دوستداران محیط زیست به من معرفی کردند
و سلام به آقای هومان خاکپور که در وبلاگ آقای درویش با ایشان و وبلاگشان آشنا شدم
البته من سوادی در زمینه محیط زیست و منابع طبیعی ندارم ولی عاشق طبیعت بکر هستم
وقتی در ماه گذشته به چغاخور مسافرت کردم و دیدم تالاب چغاخور از سال های قبلش خشک تر شده واقعا” ناراحت شدم
همچنین از سرزمین بازفت دیدن کردم البته اولین باری بود که به سرزمین پدرانم مسافرت کردم ولی با شنیده هایم از پدرم خیلی تفاوت داشت او همیشه از طبیعت زیبا و بکر و پر از حیوانات وحشی (مثل پازن و غیره) سخن می گفت ولی اون منطقه ای که من دیدم به نظر نمی رسید چنین چیزهائی داشته باشد البته باز هم فکر می کنم از جمله مناطقی است که کمتر انسان شهرنشین پایش به آنجا باز شده هنوز درختان بلوط وحشی در اون منطقه وجود داردولی با این روندی که در پیش است منتظر خشک شدن رودخانه بازفت و بیابانی شدن اون منطقه هم باید باشیم فیلمهائی که از این رودخانه در سالهای گذشته دیده بودم که کوچ عشایر را نشان می داد رودخانه ای بمراتب پر آب تر را به نمایش می گذاشت.
واقعا” چه کاری از یکی مثل من بر می آید؟ شما بگین.
البته ببخشید که پیامی که نوشتم ربطی به یوزپلنگ نداشت
سلام
من در وبلاگم یه نظرسنجی در مورد بهره برداری از جنگل گذاشتم خوشحال میشم شما هم نظر بدین.
http://indeliblememoir.blogfa.com/
جناب اروند سلام کامنتم غیر مرتبطه …
به هومان خاکپور:
وضعیت سال جاری در چهارمحال و بختیاری و به ویژه در خوزستان، گواهی انکارناپذیر از فرصت سوزی در بخش مدیریت منابع آب کشور بوده است.
.
.
به سیمین:
همه ی نشانه هایی که اشاره کرده اید، درست است و تأیید می کند که کسب و کار بیابان سازی و فروافت سرزمین در بام ایران هم پررونق است. به نظرم همه ی ما با کاهش شتاب مصرف، با روشنگری در زمینه مهار رشد جمعیت و با مطالبه محوری در برابر مسئولین کشور در چارچوب اصل 50 قانون اساسی می توانیم به نجات طبیعت ایران کمک کرده و از دامنه تخریب آن بکاهیم.
درود …
شوربختانه ،
کار و بار ِ بیابان سازی که سکه می شود ،
بخت ِ سبزینه ها از آن روی سکه می افتد … .
پاسخ:
و شوربختانه تر آن که شمار آنهایی که متوجه این واقعیت تلخ هستند، قابل صرف نظر کردن است!
درود …
گوش بكنين داره مياد يه صدايي از مدينه
حواستون رو جمع كنين صاحب اون صدا کیه
صدا ميگه امت من پيغمبر شما منم
دين خدا تو غربته از همتون دارم گله
قرآن ميگه در طبيعت نشانه هايي است آشکار
واي بر شما كه ميكنين اين نشانه ها رو خراب
گوش بكنين داره مياد يه صدايي از تو نجف
لباتونو ببنديد و هرگز نباشه هيچ حرف
صدا ميگه من ولي ام شير خدا من علي ام
سيد من غصه داره از همتون ناراضي ام
گوش بكنين داره مياد يه صدايي از مدينه
…
پاسخ:
امیدوارم همه بتوانیم روزی مزه حقیقت را بچشیم.
درود …
امیدوارم روزی فرا رسد که ما خبرهای خوبی را در وبلاگ شما در مورد کشورمان بخوانیم. البته نه خبرهای آماری از جنس نقش خزندگان خوش خط و خال بلکه خبرهایی که نشان از سامان واقعی این مرز و بوم داشته باشد. حالا من نمی دانم گوشت خرگوش در ایران کیلویی چند است ولی اگر واقعا به آن یوزپلنگ های بخت برگشته روزی یک دانه خرگوش هم برسد وضعشان از خیلی از آدم هایی که در آن طرف حصار هستند بهتر خواهد بود.
در ضمن آقای درویش عزیز, از این که به وبلاگ من سر می زنید بسیار خوشحال می شوم و از این لطف شما بسیار سپاسگزارم.
پاسخ:
درود بر آرش عزیز … همین که در این مملکت و در چنین شرایطی هنوز هستند عده ای که دلشان با یوزپلنگهاست و برایشان جشنواره ترتیب می دهند و نمایشنامه برای کودکان اجرا می کنند، خبر خوبی است.
امروز در باغ وحش تهران از مشاهده انبوه مردمی که از جشنواره یوز دیدن می کردند، شوکه شدم. کاش قدر این ظرفیت سازی ها را بیشتر بدانیم.
درود …
•با سلام و عرض ادب واحترام
من خدابخشی رییس هیئت مدیره انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان هستم که مدتی است مطالب شما را دنبال می کنم بسیار خوشوقتم و بر خودم می بالم که متخصص هموطنم دارای رتبه های برتر وبلاگ نویسی و فعالیت های زیست محیطی است اما با خواندن مطالب علی الخصوص در خصوص سد سازی که اینجانب تجربه کوچکی در آن دارم مواردی لازم به ذکر دیدم که در زیر به آنها اشاره ای کوچک می کنم:
۱- با توجه به ابنکه خوانندگان این وبلاگ از میان دانشجویان هم می باشند مطلق گرایی در حمایت یا ردموضوعی کاملاً علمی و تخصصی که نیاز به بررسی و مطالعات جامع دارد را صلاح نمی بینم چون طرح موضوعات در این وبلاگ یا سایت های مشابه اشاره گونه است و با توجه به کمبود وقت وفضا امکان طرح جوانب مختلف موضوعات فراهم نیست همانگونه که در بحث مخالفت در سد سازی دوستان فقط مخالفت مطلق آنرا متوجه گردیده اند و نه یک راهکار بودن آنرا ولو اینکه آخرین راهکار باشد.
۲- سد سازی مطلقاً بد نیست به شرط اینکه راهکار های دیگه بررسی شده باشد و به جواب نرسیده باشیم و ضمناً در هنگام سد سازی هم زمان تمامی موضوعات اجتماعی زیست محیطی فنی و اقتصادی رعایت شود و اقدامات آبخیزداری و کنترل رسوب آن با مشارکت مردم و با نگرش مدیریت نرم افزاری اجرا شود.
در واقع سد سازی در کشور ما مشکل عمده ضعف در اجرای مطالعات انجام شده وجود دارد تا خود فیزیک سازه مثال آن نیز مطالعات D & R بر روی سد دز و حوزه آن است که بعد از ۴۰ سال هنوز اقدامات آبخیز داری پیش بینی شده آن انجام نشده ولی این سد واقعاً نقش مهمی را ایفا می کند.
۲- در مطالعات برقابی مقایسه با سایر نیروگاه ها به طور واقعی انجام می شود.
در مطالعات اقتصادی نیروگاه های برقابی ،نیروگاه ها با ارزش برق تولیدی از ارزانترین انرژی در کشور یعنی گاز مقایسه می شوند که در محاسبات انصافاً نیرو گاههای برقابی با این نیروگاهها برابری می کنند در این مقایسه شرایط کشور ما را با هیچ کشور دیگری نمی توان مقایسه کرد در بسیاری از کشور ها منابع تولید برق دیگری وجود ندارد که سراغ تولید از انرژی خورشیدی با انرژی های دیگر می روند . مطالعات تولید برق از جذر ومد ،انرژی باد ، خورشید(فتوولتاییک)،زمین گرمایی ، بیوگاز، پیل سوختی را ما در خوزستان انجام دادیم که تماماً نسبت به نیروگا ه های گازی گران و وابستگی اقتصادی زیادتری دارند در نیروگاه های برق به لحاظ اقتصادی ابتدا حرارتی های گاز سوز سپس برقابی و کمتر وابسته شدن ابتدا برقابی و سپس گاز سوزها هستند در بین انرژی های نو صرف نظر از وابستگی به تکنولوژی دیگر کشورها فقط نتایج مطالعات اقتصاد نیروگاه های بادی نزدیک به برقابی است و شرایط توسعه آن محتمل تر ولی با توجه به سیاستگزاری خارجی کنونی کشور ، قطعاً مبادلات تجاری در این زمینه محدودیت شدید دارد و امکان پذیر نیست(ایران از این تکنولوژی پیچیده برخوردار نیست )در صورتیکه رشد مصرف برق وانرژی در کشور روزافزون و قابل کتمان نیست واین نیاز ضروری را دولتمردان باید در لحظه پاسخگو باشندوگرنه مشکلات سیاسی گریبانشان را خواهد گرفت.
۳- ذکر این موارد به معنای تاییدمسیر در پیش گرفته شده در سیاستگزاری های بخش انرژی نیست و فقط برای انتقال تجربیات است قطعاً کشوردر سیاستگزاری دچار اشتباه شده و مسیر باید اصلاح شود ولی اینکار زمانبر است . اصلاح سیاست های اقتصادی ما وابسته به اصلاح سیاست های داخلی و خارجی است و به قول استاد کاشانی باید سیاست اقتصادی داشت نه اقتصاد سیاسی.
۴-در مطالعاتی ۲۰ سد و نیروگاه برقابی جدید را مطالعه نمودیم هم اکنون اعتقاد دارم در برخی از موارد هیج راهکاراقتصادی تری جز سد سازی برای تامین آب شرب و اقتصاد برخی از مناطق کشور وجود ندارد.
۵-با توجه به تنوع موجود در نیروگاه های برقابی توجه داده شود که نیروگاه های بزرگی مد نظر است که از مخازن سدهای بزرگ انرژی آنها تامین می شود.در حوصله این نظر نیست که انواع آنها توضیح داده شود برای همین عذر خواهی می کنم.
۶- با توجه به جایگاه مطلوب این وبلاگ در بین مخاطبان انتظار داریم از اظهار نظرهای احساسی که خصوصیت جدانشدنی ما ایرانی هاست پرهیز شود وبه نقد مستدل و منصفانه بیشتر پرداخته شود.
۷- انجمن ما ضمن اعلام آمادگی برای هر گونه همکاری از نقد های سازنده استقبال کرده و مشوق کارهای خوب و منتقد اقدامات اشتباه است و با بسیاری از سیاست های حوزه آب و اترژی کشور مخالف است از جمله موضوع انتقال آب حوزه به حوزه و عدم توجه به آبخیزداری و محیط زیست و رضایتمندی اجتماعی
۸- از حوصله شما سپاسگزاری می نمایم و آماده پاسخگویی به سوالات شما هستیم
حمیدرضا خدابخشی
رییس هیئت مدیره انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان
ضمناًباعث افتخار خواهد بود که از سایت ما که برخی از مطالب وبلاگ شما نیزآنجا منعکس است دیدن فرموده نظرات خود را برای بهتر شدن آن به ما بفرمایید.www.abnamanews.com
پاسخ:
درود بر شما و ممنون از محبت تان. در پست قبلی پاسخ دادم.
آقای درویش عزیز،
شوربختانه در برابر آمارهایی که داده اید برگی برنده در دست نیست تا بتوان ردشان کرد، اما هنوز خوشبختانه در نوشته تان چیزی هست که بتوان در مقابلش ایستادگی کرد. البته اگر خواست واقعی برای ایستادگی در برابر آن در میان ما وجود داشته باشد و آنهم چیزی نیست جز جمله آخرتان.
چاره باقی مانده است و آنهم خود ما هستیم.
فراموش نکنید که همیشه گفته ام و بازهم میگویم :
تا ریشه در آب است امید ثمری هست.
روزی که امیدوارم آنروز هیچگاه نرسد بتوانیم قاطعانه بنویسیم کاری نمیشود کرد، یعنی روزی که روحا و باطنا شکست را پذیرفته ایم و تسلیم محض هستیم.
تا آنجا که من میدانم، هستند هنوز محیط بانانی که با وجود شرایط سخت از هرنظر، هنوز هم در تلاشند.
لطفی که شما و امثال شما میتوانید بکنید اینستکه تلاش این هموطنان دلسوز را بگوش دیگران برسانید تا به حمایت عملی از ایشان همت گمارند.
تاثیر کار خودتان را دستکم نگیرید هرچند که نتیجه با طمأنینه میآید.
موفق و پیروز باشید.
فرهاد
پاسخ:
درود بر فرهاد فرزانه که قوت قلب می دهد و سزاوارانه حمایت می نماید.
با سلام
در خصوص مطلب آقای خدابخشی در رابطه با برابر بودن مزینه های احداث نیروگا های برقابی و نیروگاه های گازی مطلبی را می خواستم بعرض برسانم:
در مطالعات امکان سنجی که قبل از اجرای هر طرحی انجام می گیرد بر اساس “توسعه پایدار” لازم است عواقب و هزینه های زیست محیطی را نیز لحاظ کنیم.
در صورتیکه مشکلات زیست محیطی ناشی از احداث نیروگاه های برقابی را در نظر بگیریم که هزینه هائی گزاف را در پی دارد مطمئنا” به اقتصادی تر بودن نیروگاه های گازی پی خواهیم برد. البته با توجه به صادرات گاز از کشور معلوم نیست دیگر گازی برای این کار وجود داشته باشد.
موضوع نیروگاه های خورشیدی را بیشتر باید مورد توجه قرار داد و در مطالعات امکان سنجی طرح ها لازم است موضوع تخریب محیط زیست را نیز در هزینه ها لحاظ فرمائید آنوقت به نطر می رسد نیروگا های خورشیدی مورد اشاره اقای دوریش (که در کشورهای اسکاندیناوی احداث می شوند) هم از نیروگا های آبی اقتصادی تر خواهد شد. تفاوت ما با آنها این است که آنها تخریب محیط زیست را در هزینه های مطالعات امکان سنجی می آوردند و از نظر آنها بسیار بسیار اهمیت دارد.
به هر حال پیشنهاد می کنم که بعنوان یک نمونه جزئیات هزینه ها و درآمدهای ناشی از سدسازی را برای یکی از سدهائی که هم اکنون در دست اقدام است بیاورید تا کارشناسان محترم محیط زیست در ابن وبلاگ هزینه های تخریب محیط زیست را نیز به آنها اضافه کنند تا غیر اقتصادی بودنش مشخص شود.
متشکرم
موفق باشید
پاسخ:
من هم امیدوارم این ظرافت ها و دقت ها به صورتی کمی تر در محاسبات لحاظ شود. من نمی دانم چگونه ممکن است سدی که برای ساختش 200 هزار درخت بلوط را باید نابود کرد و 1200 میلیارد تومان هم هزینه کرد؛ می تواند به پایداری طبیعت ایران کمک کند؟!
درود …
محمد جان مي بينم كه در پوستر سرنوشت يوز آسيايي را در دست ايرانيان گذاشته اند! فكر كنم بايد از دست اندركاران جشنواره تشكر كرد.نه؟
پاسخ:
نه! امروز در باغ وحش تهران متوجه شدم که سرنوشت یوز آسیایی را در دستان مدیران ایران خودرو نهاده اند رفیق عزیز من!! زیرا قرار است سایپا (اسپانسر آهوی ایرانی) بشود طعمه یوز!!!
درود …
در خصوص توسعه پایدار این تعریف آمده است:
توسعه پايدار يا Sustainable Development در حقيقت ايجاد تعادل ميان توسعه و محيط زيست است.
متشکرم
مرسی از آقای خدابخشی و خانم سیمین گرامی،
اول اینکه ای کاش این بحث زیر همان مطلب سدها دنبال بشود که مرتبط است. آقای درویش اگر صلاح دانستند مطالب را منتقل کنند.
خانم سیمین، دوم اینکه راستش من ضمن رد مجدد هرگونه ارتباط فامیلی با سدسازان عزیز دل، بگویم که شما بدون عدد و رقم و نتایج همان امکان سنجی هایی که گفته اید نمی توانید ارجحیت برق آبی را به گازی رد کنید.
سوم اینکه بنچمارک در این حوزه بایستی به دقت انجام بشود و نمی شود به راحتی دو کشور یا منطقه را با هم مقایسه کرد. نروژ جزو همان اسکاندیناوی ها است، اما بیش از نود درصد برقش از منابع برق آبی است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Renewable_energy_in_Norway
دانمارک در همان منطقه ی اسکاندیناوی دارد روی منابع بادی سرمایه گذاری می کند
http://en.wikipedia.org/wiki/Wind_power_in_Denmark
و در همان محدوده کمی آن طرف تر فنلاند دارد از گرمای مرکز زمین استفاده می کند.
من با وجود انکه به طور جدی استفاده از تجربه ی دیگران را موثر و مفید می دانم اصلا قیاس را برای مبنای تصمیم قبول ندارم.
در مورد تعریف توسعه پایدار هم اگر شما به تعاریف رسمی دقت کنید حرف مستقیم بیشتر پیرامون منابع است و تعادل میان نسل ها تا بحث توسعه و محیط زیست. اگر هم نکته ای باشد احتمالا روی رشد است نه توسعه.
به نظرم تعریفی که شما ارائه می کنید بیشتر به سمت رشد صفر میل می کند که خب شاید هم بد نباشد. ضمنا من با تخریب کنندگان محیط زیست هم نسبت فامیلی روشنی ندارم فقط سعی می کنم بگویم که باید کمی واقع بین باشیم.
رو به راه باشید.
پاسخ:
بهروز جان راحت باش … اینجا خطری تهدیدت نمی کند! می کند؟
این بحث را آنجا هم انتشار داده ام. امید که همیشه بتوان در مسیر تعادل و توازن حرکت کرد. و یکی از واقعیت ها این است که نیاز آب شرب ما، فقط 3 درصد کل آب قابل استحصال کشور است! رقمی که به راحتی می توان آن را در اغلب مناطق کشور از مسیری غیر از سدسازی هم تآمین کرد! نه؟
با تشکر از دوستان ضمن اینکه کاملاً با حرکت به سمت استفاده از انرژی های سبز موافقیم ولی در پاسخ سیمین خانم عرض کنم از کلمه خوبی استفاده فرمودید “امکان سنجی” در امکان سنجی درست است که لازم است عواقب و هزینه های زیست محیطی را نیز لحاظ کنیم(که در مطالعات لحاظ می شود) ولی بسیاری موارد دیگر هم لحاظ می شود از جمله اقتصاد و تکنولوژی ساخت که متاسفانه کشور در این مورد آخر شدیداً ضعف دارد جهت استحضار بگویم که علیرغم این همه ادعا در خصوص خود کفایی و قدمت در ساخت نیروگاههای برقابی و گازی ، نیروگاهای برقابی قبل از تحریم ها عمدتاً از زیمنس آلمان یا آلستوم فرانسه تهیه می شد و اکنون کشور نیاز خود رااز محصولات چین تامین می کند که اتفاقاً بی کیفیت هستند ،تجهیزات نیروگاه های گازی نیز روسی هستند . توربین های نیروگاههای بادی و سایر نیرو گاهها با انرژی های پاک نیز تکنولوژی پیجیده و گرانی دارند که حتی در شرایط غیر تحریم هم کشورها حاضر به انتقال تکنولوژی نیستند(تجربه ما در نیروگاههای بادی و نیروگاههای برقابی میکرو) فقط یک نوع توربین نیروگاههای بادی 600 کیلو واتی در کشور با نظارت دانمارکی ها در شرکت سدید مونتاژ می شد(با تکنولوژی منسوخ شده) که آن هم قابلیت کاربرد در همه شرایط را ندارد پس ملاحظه می فرمایید در این شرایط امکان رشد متوازن و در نظر گرفتن تمامی موارد و حذف خسارات وجود ندارد و در چنین حالاتی فقط بحران مدیریت می شود یعنی نیاز وخسارت فوری تر(تیاز به تولید برق) را در نظر می گبرند و آینده را فدای حال می کنند . نه اینکه راه حل نداشته باشیم ،داریم : برنامه ریزی برای آینده(استفاده از مدیریت استراتژیک به جای مدیریت بحران) ،توجه بنیادی به آموزش و پژوهش و خصوصی سازی و ایجاد امنیت در سرمایه گذاری برای انتقال تکنولوژی های جدیدو … ولی با توجه به سیاست های داخلی و خارجی در پیش گرفته شده فکر می کنید این مدیران از عهده چنین کاری بر می آیند؟ یادآوری می کنم که در جلسات کارشناسی و مدیریتی در بخش های دولتی نیز این موارد مطرح می شود و تصمیم گیران از این موارد اطلاع دارند ولی افسوس مدت زیادی است کشور در شرایط مساعدی برای حفظ محیط زیست و توسعه متوازن و پایدار نیست و اراده ای هم فعلاً برای آن وجود ندارد.
از جناب درویش نیز به خاطر اظهار لطفشان سپاسگزارم و بابت طرح این موضوع در این بخش عذر خواهی می کنم.
ضمناً بیانیه مخالفت با سد سازی را حدود دو ماه پیش درسایت خبری آبنمانیوز منعکس نمودیم اما چون مطلقاً سدسازی را رد می کرد و بخش هایی از آن کارشناسی نبود آنرا مورد تایید قرار ندادیم.
پاسخ:
درود دوباره و ممنون از حضور مؤثر شما:
همچنان بر این باورم که اگر بخواهیم و اراده ای همچون پیوستن به باشگاه اتمی ها هم در حوزه انرژی های نو وجود داشته باشد، می توانیم موانع تکنولوژیک استحصال برق از خورشید را رفع کنیم و آن را به مرحله ای سودمند و اقتصادی برسانیم.
جناب آقای خدابخشی سپاس از روحیه پاسخگوی شما
و اما چند پرسش :
از ابتدای تمدن بشری از بند و ید برای مهار آب جهت کشاورزی و جلوگیری از سیلاب استفاده می گردید در ایران اثار زیادی از بند ها وجود دارد مانند بند امیر بر روی رود کر در فارس و گمان کنم در دوره ساسانی هم بند در این منطقه ساخته شده اما آیا احداث این بندها هرچند جمعیت به اندازه امروز نبود باعث خشکیدن کارون ، پیشروری دریا و پس زدن آب شیرین و خشکاندن نخیلات و خشک شدن بختگان و گاوخونی می گردید ؟
ایران در خاورمیانه نخستین کشوری است که زیستبوم آن تحت تاپیر تغییر رژیم رودخانه ای قرار گرفت .
زدن سد های متعدد بر هیرمند و عدم قاطعیت برای دریافت حق آبه از افغانها انی بر سر انبار غله ایران جلگه سیستان آورد که هنگان شاهد هستیم .
در مورد عدم دسترسی به فناوری جدید و به صرفه هم از شما که کارمند دولت می باشید تعجب می کنم ، مه که در همه موارد خودکفا گردیده ایم چگونه بهره برداری از انرژی خورشیدی و بادی به صرفه نیست اما سدسازی مشتریان زیادی دارد ؟
آیا جز این نیست که در ساخت سد بودجه بیشتری نسبت با اخداث یک نیروگاه خورشیدی هزینه و یا بهتر بگویین قربانی می شود و دست اندرکاران سدسازی به دلیل عدم داشتن دانش لازم در حد یک معمار در ابعد بزرگ تنها می توانند سازه ای بتونی بسازند و آیا در مورد سدهایی که پس از افتتاح با تانکر پر شده اند چیزی شنیده اید و سدهایی پر شده از رسوب چون سد انحرافی رودخانه چالوس و یا سدی در استان همدان را که تا نزدیکی تاج مملو از لای می باشد را ملاحظه فرموده اید ؟
تمام کارهایی که در مورد تغییر سیستم آبی ایران و خشکاندن تالاب ها و دریاچه ها مشاهده می فرمایید در شوروی انجام شده بود که اکنون نمکزار آرال یادگاری سیاه و تلخ از یک دریاچه زنده بود . در اوایل فاجعه و خشک شدن دریاچه ، دولتمردان شوروی برای ممانعت از بیکاری کارخانه های کنسرو سازی اطراف دریاچه آرال با صرف مبالغی هنگفت و با راه آهن از دریای خزر ماهی به ان کارخانه ها می فرستادند…..
…. مشت نمونه خروار است
شادکام باشید
متاسفانه در فرآیند سدسازی در کشور آنچه که تاکنون به هیچ عنوان لحاظ نشده است، حق آبه طبیعی پایین دست است. دشت مسیله قم، دریاچه ارومیه، تالاب هایی چون بختگان و طشک و گاوخونی و هورالهویزه و شادگان و … در شمار آشکارترین این نمونه ها هستند. همچنین سدها به عنوان دشمن شماره یک انقراض ماهی رودخانه ای شناخته شده اند.
درود بر اشکار عزیز.
با تشکر از جناب درویش عزیز و تایید فرمایشات شما باید بگویم حتی فقط به ارزش اقتصادی بسیار زیاد تالاب ها – ونه دیگر جنبه های مادی ومعنوی آن- توجه شودمی توان گفت سیاست اقتصادی کشور مناسب است و در چنین تصمیم گیری هایی (پیوستن به باشگاه اتمی ها)دقیقاً مفهوم اقتصاد سیاسی معنی می شود و شما برادر ارجمندم آقای اشکار عرایض بنده نیز تایید همین مطالبی است که شمافرمودید اما در مورد این قسمت از فرمایشات شماکه : «در مورد عدم دسترسی به فناوری جدید و به صرفه هم از شما که کارمند دولت می باشید تعجب می کنم ، مه که در همه موارد خودکفا گردیده ایم چگونه بهره برداری از انرژی خورشیدی و بادی به صرفه نیست اما سدسازی مشتریان زیادی دارد ؟» مادر تکنولوژی تجهیزات نیروگاهی خودکفا نیستیم و تجهیزات( و نه تکنولوژی طراحی وساخت) نیروگاههای نوین را قبلاً خیلی گران پای ما حساب می کردند ولی اکنون که اصلاً حتی به قیمت گزاف هم حاضر به فروش نیستند.
اینجانب و هموندانم با سد سازی به عنوان اولین راهکار ذخیره آب و یا رفع مشکلات اقتصادی یک منطقه مخالفیم ولی با سد سازی به عنوان یک راهکار هر چند آخرین باشد وبا در نظر گرفتن تمامی تمهیدات هم زمان از جمله اقدامات زیست محیطی و جلب رضایت مردم و آبخیزداری و… موافقیم.
رفع تمامی این اشکالاتی هم که فرمودید در سد سازی ها بوجود می آید راهکار دارد که عدم رفع آنها تاکنون در اثر ضعف مدیریت بوده است نه عدم وجود علم و راهکار
پاسخ:
راستش برخي از مشكلاتي كه هم اكنون گريبان صنعت سدسازي و طرح هاي انتقال آب را گرفته، آن است كه مصلحت هاي سياسيو ملاحظات اجتماعي و اقتصادي بر آموزه ها و واقعيت هاي بوم شناختي سرزمين ارجحيت يافته است. وگرنه چرا بايد آب را هزاران كيلومتر منحرف كنيم و در كرمان لاستيك بارز توليد كنيم يا در يزد لاستيك دنا كه در شمار پرمصرف ترين صنايع وابسته به آب هستند؟! و آنگاه جلگه خوزستان و رود عزيز كارون و اروند را به اين روز سياه بنشانيم؟! چرا بايد كشاورز يزدي هم به توليد يونجه در سرزميني كه 4 هزار ميليمتر تبخير دارد، فخر بفروشد؟
درود …
خوشبختانه یا بدبختانه یا هر چیز دیگری!, چین تمام تجهیزات مربوط به نیروگاه های خورشیدی را تولید می کند و کیفیت آن هم در قیاس با دیگر تجهیزاتی که در سدسازی به کار می رود چندان پایین نیست.
پس بهتر است که پسامد سیاست گذاری های غلط و مدیریت ناکارآمد و احیانا زبانم لال فساد اقتصادی را به گردن تحریم و عدم دسترسی به تکنولوژی نیاندازیم.
ببخشید دوباره مصدع اوقات شدم. این جمله هم در گلویم گیر کرده بود که می بایست بگویم!
اگر ما به جای عروسک هایی که از چین وارد کرده بودیم و به تعداد آنها پنل خورشیدی وارد می کردیم الآن نیاز ما به سوخت فسیلی به یک سوم کاهش پیدا کرده بود!
پس محمد جان وامصیبتا! تشکر دیگه جواب نمی ده باید یک فکر دیگه کرد. البته شاید اینجوری انحصار بیافته دست یوز آسیایی؟ نه؟
موافقم امير جان …
تشكر ديگه جواب نمي ده! بايد لوح تقدير يا نشان سازندگي اي چيزي فراهم كنيم! نكنيم؟
.
.
به آرش:
خوب شد آن حرف را هم زدي و نگذاشتي در گلويت بماند رفيق ناديده من! ما حتا در واردات خود هم مي توانستيم بسيار خردمندانه تر و با برنامه تر عمل كنيم. جايي خواندم كه جمهوري اسلامي ايران بيش از 250 نوع آدامس و 600 نوع شكلات وارد مي كند!!
بکنیم عزیزم، بکنیم! منظورم همون فراهم کردنه! (کپی از درویش دات اینفو)
ممنون که رویالتی اش را از یاد نمی بری رفیق!
یوز را که می بینی
دلت پر می کشد برای صحرا
تاریخ صحراکه ورق می خورد پر است از یوزهایی که شکارشان کردند و شکارچی همیشه برنده ی میدان نیست هست
شکار بوده ای یا شکارچی نمی دانم
اما نیک می دانم در این میدان همگی زندگی را باخته ایم
کاش در برداشتن آجر از دیوارها
یادمان باشد آجر پی را در نیاوریم خانه فرو می ریزد
درود بر امير عطاي عزيز و فرزانه:
چه هوشمندانه زنهار داده اي كه اينجا همه وارد يك بازي باخت باخت شده ايم و برنده اي وجود ندارد.
باشد كه اصلن هيچ آجري را در نياوريم مگر آن كه نشسته بر ديوار كج باشد.
سرفراز باشيد.
به دریا که می رسی
خنکای نسیم دریا تشنگی را از یادت می برد
به کویر که می رسی
سکوت بیابان تو را از یادت می برد
صدای آب را که می شنوی
یادت می رود کم آبی را
صدای باد در رقصان درختان مست پروازت می دهد
کاش یادمان باشد زمین سفت زیر پایمان را
صدای برهنه ی پای من
به یادم می آورد مردی را که صدای قدمهایش یکی نبود
اما می خندید
برای همین است که می گویند:
مهم نیست که درست راه می روی یا نه
بلکه مهم این است که راه ِ درست می روی یا نه!
.
درود … و ممنون از هوای خنکی که به مهار بیابان زایی می پاشی …
سلام
از آقای خدابخشی متشکرم که با حوصله پاسخ دادند و به موضوع تکنولوژی اشاره کرده اند.
نیروگا های گازی بعضی از پتروشیمی های منطقه ماهشهر که یکی از آنها 250 مگاوات برق تولید می کند متعلق به شرکت ABB آلمان است كه فكر كنم روابط خوبي با آلماني ها داشته باشيم (يا حداقل تا پيش از تحريم ها داشتيم)واتفاقا” تكنولوژي قديمي اي نيست.
من فكر مي كنم در همه نوع نيروگاه ها وابستگي تكنولوژيكي داريم (اگر درست فهيده باشم)پس چرا نيروگاه گازي را انتخاب نكنيم كه مشكلات زيست محيطي كمتري دارد. البته مجددا” بگويم كه با توجه به صادرات گاز ديگر اين منبع را نيز در دسترس كافي نداريم.
و لازم است از اقاي خدابخشي كه در حوزه تخصصي ايشان وارد شدم عذرخواهي كنم. در واقع شما اين صحبت ها را بعنوان سوال قابل پاسخ تلقي فرمائيد.(هر وقت فرصت داشتيد)
به بهروز گرامي
آقاي خدابخشي در كامنتشان نوشته بودند كه هزينه احداث نيروگاه برقابي با نيروگاه گازي برابري مي كند. لذا منبع نظر اينجانب نوشته آقاي خدابخشي بود كه در اين امر متخصص هستند و خودم عدد و رقمي را براي ارائه ندارم.
سپس نتيجه گرفتم كه چون “عواقب زيست محيطي” احداث نيروگاه هاي برقابي بمراتب بيشتر از نيروگاه هاي گازي است (كه البته در اين مورد هم خودم تخصصي ندارم و به مطالب و نوشته هاي متخصصين اين امر از جمله آقاي درويش استناد كرده ام) بنابراين به نظر ميرسد بر اساس “توسعه پايدار” كه اساسا” موضوعش توسط سازمان هاي بين المللي حفاظت از محيط زيست در سالهاي اخير مطرح و به دنيا معرفي شد(اگر اشتباه مي كنم لطفا” تصحيح فرماييد)لذا در كل هزينه برقابي بيش از گازي خواهد شد.
البته آقاي خدابخشي در پرانتز عنوان فرمودند كه عواقب زيست محيطي احداث طرح ها در مطالعات امكان سنجي لحاظ مي گردد كه البته در اين خصوص از كارشناسان محيط زيست و منابع طبيعي لازم است استعلام گردد كه بنظر بنده باتوجه به اينكه خودم هم كارمند دولت هستم و معمولا” نهادهاي مختلف دولتي ارتباطات كارشناسانه كافي اي با هم ندارند لذااينگونه ارتباطات قوي دولتي اگر بين دو نهاد دولتي وجود داشته باشد مايه مباهات است.
از بهروز و آقاي خدابخشي بخاطر توضيحاتشان سپاسگذارم.
اگر جمله بندي هايم روان نيست ببخشيد چون باعجله نوشتم
درود بر شما …
هر نوع دخل و تصرف در قوانين طبيعي و نظام هيدرولوژيك رودخانه ها، مي تواند تبعاتي جبران ناپذير به بار آورد. اين دخل و تصرف ها فقط زماني مجاز است كه ما ناچار از تحمل درد براي نجات يك بيمار رو به مرگ داريم؛ درست مانند تيغ جراحي.
در صورتي كه گاه از سدسازي و توليد انرژي برق آبي به مثابه پوست كندن سيب و خيار و پرتقال بهره مي بريم!
يه پژوهش بزرگ با شركت يك هزار دانشمند انجام شده و در طي آن 45 هزار سد مورد بررسي قرار گرفته اند. نتايج واقعاً عجيب بوده است. كه هفته آينده طي يادداشتي به آن خواهم پرداخت.
درود …
درود بر دوستان
در مضرات سد سازی در بسیاری از مواقع شکی نیست، صحبت از محدودیت های تولید برق و مدیریت غلط است که مسئولین را مجبور به انجام کار اشتباه می سازد.
کار را که به کاردان نسپرند ، سدهای 15 خرداد ، سیوند،کارون 4 و… ساخته می شود ، درختان و طبیعت مولد نابود،آثار باستانی تخریب می شود و مردم مجبور به ترک دیار و بریدن از تعلقات زیست بوم خود می شوند – کیک زرد تولید می شود و با دنیا هم سر شاخ می شویم به جای سبزی ، خشکی وزردی به ارمغان می آوریم و یادمان می رود که دین و آیین ما پیام آور سبزی ، صلح و دوستی است .
سیمین خانم باور بفرمایید مطالعات زیست محیطی در سدها زمانی که بنده مدیر مطالعات سد های خوزستان بودم(1381-1384) به دقت انجام می شده است و توسط کارشناسان محیط زیست سازمان آب و برق خوزستان که اتفاقاً از مدرسان مجرب دانشگاههای مختلف هم هستندو کارشناسان سازمان حفاظت محیط خوزستان و کشور کنترل و مورد بررسی قرار می گرفت اما مشکل در مطالعات نیست در اجرا ومدیریت است .
پیدا کردن من و همکارانم نیز سخت نیست کافی است سری به سایت آبنمانیوز بزنید اطلاعات را با کمال میل ارائه خواهیم نمود.
ضمناً ABB هم اکنون شرکتی چند ملیتی است که در چندین کشور دفتر دارد ولی خواستگاه آن سوئد بوده است.
http://www.abb.com/cawp/abbzh252/c2db8bbe34ab0961c1256aed003368b8.aspx
آقای خدابخشی همکار قدیمی
از مطالب تخصصی که فرموده بودید خیلی استفاده کردم
ولی هنوز من از ساخت 10 تا سد و چندین انحراف آب روی یک رودخانه قانع نمی شوم
آقای خدابخشی همشهری عزیز حتما شما هم در خانه دستگاه چند هزار تومانی تصفیه آب دارید. ندارید؟ حتما از خشکسالی های پی در پی در عذاب هستید. حتما شما هم از ریزگرده هایی که هر چند روز یکبار در شهر عزیزمان اهواز رخ می دهد در امان نیستید.
مهندس جان اینها نشان از چیست
وقتی اتلاف برق در حوزه انتقال و توزیع چیزی بیش از 23 درصد است. وقتی نیروگاههای گازی و بخار ما فقط از 30-40 درصد انرزی سوخت را استفاده می کنند و بقیه به صورت حرارت تلف می شود که با آن هم می توان برق تولید کرد وقتی برق را بهینه استفاده نمی کنیم وقتی همه دستگاههای برق ما 220 ولت هستند وقتی در ساختمان سازی به مسئله بهینه سازی مصرف ( چه سوخت و چه برق ) اهمیت نمی دهیم و هزاران وقتی دیگر
چرا برای کمبود برق باز باید روی یک رودخانه سد زد و برای جبران آن محیط زیست پیرامونمان را خراب کنیم
من 35 سالم است آیا اهواز امروز مانند اهواز روزیست که من به دنیا آمدم
آیا خوزستان امروز هیچ شباهتی به خوزستان زمان آتش بس دارد؟
برای پر کردن جیب بعضی ها و به دلیل کمبود برق که نمی شود منکر همه چی شد
ما هم اکنون هم در بحث سد سازی و ساختن نیروگاههای بخاری و گازی محتاج کشورهای غربی و ژاپنی هستیم گرچه این احتیاج دارد به کشور چین تبدیل می شود که خود این مسئله به خاطر پایین بود کیفیت تجهیزات چینی هزینه سنگینی را به دولت تحمیل کرده است
پیروز و سربلند باشید
آقای خدابخشی همکار قدیمی
از مطالب تخصصی که فرموده بودید خیلی استفاده کردم
ولی هنوز من از ساخت 10 تا سد و چندین انحراف آب روی یک رودخانه قانع نمی شوم
آقای خدابخشی همشهری عزیز حتما شما هم در خانه دستگاه چند هزار تومانی تصفیه آب دارید. ندارید؟ حتما از خشکسالی های پی در پی در عذاب هستید. حتما شما هم از ریزگرده هایی که هر چند روز یکبار در شهر عزیزمان اهواز رخ می دهد در امان نیستید.
مهندس جان اینها نشان از چیست
وقتی اتلاف برق در حوزه انتقال و توزیع چیزی بیش از 23 درصد است. وقتی نیروگاههای گازی و بخار ما فقط از 30-40 درصد انرزی سوخت را استفاده می کنند و بقیه به صورت حرارت تلف می شود که با آن هم می توان برق تولید کرد وقتی برق را بهینه استفاده نمی کنیم وقتی همه دستگاههای برق ما 220 ولت هستند وقتی در ساختمان سازی به مسئله بهینه سازی مصرف ( چه سوخت و چه برق ) اهمیت نمی دهیم و هزاران وقتی دیگر
چرا برای کمبود برق باز باید روی یک رودخانه سد زد و برای جبران آن محیط زیست پیرامونمان را خراب کنیم
من 35 سالم است آیا اهواز امروز مانند اهواز روزیست که من به دنیا آمدم
آیا خوزستان امروز هیچ شباهتی به خوزستان زمان آتش بس دارد؟
برای پر کردن جیب بعضی ها و به دلیل کمبود برق که نمی شود منکر همه چی شد
ما هم اکنون هم در بحث سد سازی و ساختن نیروگاههای بخاری و گازی محتاج کشورهای غربی و ژاپنی هستیم گرچه این احتیاج دارد به کشور چین تبدیل می شود که خود این مسئله به خاطر پایین بود کیفیت تجهیزات چینی هزینه سنگینی را به دولت تحمیل کرده است.
پاسخ:
درود بر شما … تصور اهواز امروز و کارون امروز حتا با اهواز در زمان جنگ هم دل آدم را کباب کرده و شرمنده آیندگان می سازد. شوربختانه ما بزرگترین رودخانه خود را در پای طرح هایی آزمندانه و نابخردانه قربانی کردیم و روزی باید پاسخ گو باشیم.
دروش جان چند روزی است در سایتهایت کامنت می گذارم ثبت نمی شود
پاسخ:
درود بر شما … نمی دانم مشکل چیست؟ اما وردپرس کامنتهای شما را به صورت اتوماتیک اسپم فرض کرده بود که اصلاحش کردم.
شرمنده.
سلام دراستان سیستان وبلوچستان 2 قلاده یوز در کوههای بیرگ خاش وجود دارند
درود بر شما حامد عزیز.
اگر امکان دارد اطلاعات بیشتری برایم ارسال کن تا پیگیری کنم.
انگار نوی دوردست ها خبری هست, آنجا که گزارشش به هیچ و- ز-ا-ر-ت خانه ای نمی رسد, یوزها با چنگ و دندان می خواهند بمانند…. وحشی بمانند… اصیل… دست آموز و ضابطه ی نان نمی خواهند….
سپاس!
بله یوزها دوست دارند که وحشی بمانند و از حق حیاتی که مادر طبیعت برایشان قایل شده، بهره مند گردند …
باشد که آنها را از این حق محروم نکنیم.
فقط کافی است کسب و کار بیابان سازی را از رونق بیاندازیم!
همین.
درود …
سلام مجدد
امروز تعمیرات واحدهای نیروگاه دوباره شروع شد. و من یادم افتاد به حرفهای دوستمان که گفته بود کلی هزینه لازم است برای تمیز کردن صفحه های خورشیدی
خواستم بگم برای تعمیرات واحدهای بخار و گازی میلیاردها تومان خرج می شود ولی اکثر مواقع این واحدها به دلیل توان بالای نیروهای متخصص داخلی و کیفیت بالای لوازم چینی و وفور لوازم اصلی کارخانه سازنده نیروگاه !!!!!!!!!! بعد از تعمیر تریپ می کند و یا مشکلات عدیده ای برایش به وجود می آید و هیچگاه راندمان واحد بیش از 30 درصد نیست.
شما فکر می کنید تمیز کردن صفحه های خورشیدی چقدر طول می کشد.
و چقدر هزینه لازم دارد؟
درویش جان کامنتی رو برای فتوبلاگت برای تصویر “سرنوشت یوزها در دست ایرانیان” گذاشته بود که فکر کنم دوباره اسپم شده.
نوشته بودم :
تصور کنید که یک پژو ساخت ایران خودرو خرامان خرامان و مست غرور یوزی را که در جاده یافته می برد که تحویل پارکهای حفاظت شده بدهد چه اتفاقی می افتد:
پژو ناگهان آتش می گیرد
حالا چی ؟
حالا یوز را بچسبیم ؟ راننده و سرنشینان خودرو را یا ایران خودرو را ؟
پیدا کنید پرتقال فروش را !!!!!!!!!