پارکملّی گلستان؛ یعنی یکی از زیباترین و متنوعترین مناطق حفاظتشدهی ایران که از آن با عنوان گنجینهی گونهگونی زیستی وطن یاد میشود، همچنان در حال سوختن است.متأسفانه بارانی هم نمیخواهد ببارد و در این لحظهی شب، هیچ نیروی امدادی هم نمیتواند به داد پارک برسد و او همچنان میسوزد …
یکی از محیط بانهای زحمتکش منطقه، طی پیامکی برایم نوشته است: «به رییسها در پایتخت بگویید: پارک ملّی گلستان همچنان دارد میسوزد و نابود میشود؛ لطفاً سری بزنند!»
چشم، من میگویم و امیدوارم عالیترین فرد سبز در کابینه دهم – جناب محمدیزاده – بداند که امروز مهمترین وظیفه برای او پاسداری از موجودیت پارک هاي ملّی اي چون گلستان و کویر است و بس.
دستکم اگر نمیتوانید آتش را خاموش کنید، با زیستمندان مظلوم پارک و همهی زحمتکشانی که در این یک هفته کوشیدهاند تا آتش را مهار کنند، میتوانید همراهی و همدردی کرده و با حضور در منطقه، عملاً نشان دهید که مصیبت و جراحت واردآمده بر پارک، مصیبت همهی ماست، نه فقط اهالی دو استان گلستان و خراسان شمالی.
همچنان درحیرتم که چرا ما نباید در تمام طول این سالها به صرافت راه اندازی و تجهیز یگان مستقل هوایی برای اطفاء حریق ر عرصه های منابع طبیعی و محیط زیست بیافتیم؟
مشکل کار در هر جا که باشد، مسلماً در بی پولی نیست! هست؟
کاری از ما برنمی آید؟
چه باید گفت؟
عجب سخنی بر زبان می آورید !
ایشان گفته اند که همگی حرف های نشاط آور بر زبان بیاورند ف حالا شما قصد سیاه نمایی را دارید
اینجا که جنگل های کالیفرنیا نیست که به محض آتش گرفتن آن جام جم گذارش لحظه به لحظا را با شور و نشاط بدهد .
در این همه مدت و با این همه کارشناسانی چون دکتر پرهمت چرا تعجب می کنید که به فکر ایجاد یک یگان با کارایی واقعی برای میارزه با حریق در جنگل نیافتاده اند ؟
امروز همدکتر صدوق به آنجا می رود البته چون یوز که ناموس است گر نگرفته ، چندان جای نگرانی نیست ، روز بعد چند نفر از اعضای فلان دانشگاه پس از گرفتن یک پروژه و پول می گویند که این تغییر طبیعی و گردش اکولوژیکی در راستای تبدیل جنگل به چمنزار می باشد ، اصلا جای نگرانی نیست ؟!
چون گفتند خبر نشاط انگیز اگویید من هم این چرندیات بی مایه را نوشتم
وقتی قرارداد یک میلیارد تومانی با دانشگاه ها برای بالا بردن لول دانش امضا می شود صد البته چه نیاز به یگان اطفای حریق
درود…
آقا کجا بره بنده خدا تو این سرما!!!
تازه اونجا الان پر دود و خاکستره نمی تونه نفس بکشه طفلی . تازه کت و شلوارشم خاکی می شه!!!
سلام
امروز صبح در پیک بامدادی صحبت از این می کردند که دارند تمام تلاش خود را برای مهار آتش انجام می دهند ولی لحن کسی که صحبت می کرد جالب بود که گفت سعی می کنیم از پیش روی آتش جلوگیری کنیم و بحث از خاموش شدن کامل نبود و نتونست بگه که تا پایان امروز خاموشش می کنند و با شک و تردید صحبت می کرد.
تعجب آوره که چرا نمیشه برای یکی دو روز چند تا بالگرد رو برای این کار اختصاص داد. خیلی عجیبه!
مگه بالگردهای ویژه ای برای این کار نیاز هست؟
راستی علت آتش سوزی چه بود؟ چگونه شروع شد؟
بله … در سراسر دنيا و به ويژه براي اطفاي حريق در عرصه هاي جنگلي، نوع خاصي از بالگرد و هواپيما طراحي شده است كه مي تواند در كمينه زمان اثربخشي فراواني در مهار آتش سوزي – به خصوص در مناطق صعب العبور – نشان دهد.
و متاسفانه دو نهاد اصلي اين حوزه فاقد ناوگان هوايي براي اطفاء حريق هستند!
چرا؟
.
در مورد علت آتش سوزي اخير هم سري به اين لينك بزنيد.
به رسول خوارزمي:
خب مي تونه از تن پوش سبز محيط بان ها استفاده كند! نمي تواند؟
به اشكار:
زياد هم بي مايه نبود رفيق! شكسته نفسي مي فرماييد ها …
به علي:
بايد گفت: چرا معاون رييس جمهور و رييس سازمان حفاظت محيط زيست يا وزير جهاد كشاورزي از توان و اتوريته لازم براي تجهيز سازمان خود به يگان هوايي ويژه اطفاء حريق عاجز هستند؟!
بله … دست كم مي توانيد اعتراض خود را به چنين وضعيتي با تلفن 110 سبز به گوش مسئولين برسانيد.
فكر كنيد اگر 100 هزار نفر چنين پيامك اعتراض آميزي را ارسال كنند چه وزني پيدا خواهد كرد اين اعتراض.
معلومه كه نيست محمد درويش مهربان /در بي توجهي است/در نديده گرفتن است / در اولويت نبودن است در خوشبينانه ترين قضاوت /
انگار رسم بر اين است كه اتفاقا به صراحت لبه تيز اين رفتارها چشم دلسوزان را كور كند تا همه فقط مجري فرمان باشند نه دلسوز!
صداي فرياداين درختهاي ناز كه اينهمه با ما مهربان بوده اند در عين نامهرباني هايمان/ كمتر از ضجه هاي انساني در حال التماس و طلب كمك براي نجات نيست هست؟
اين ماجراي تامل برانگيز ميدان كاج از نمونه انسنانهايي است كه مي خواهند بسازند نه؟…اين «انسان» است؟!
ماجراي تلخ و شرم آور ميدان كاج را هر بار كه مرور مي كنم؛ ياد شعر آشناي اردلان سرفراز مي افتم كه چه عجيب و شگفت انگيز و البته دقيق دارد به واقعيت تبديل مي شود:
.
.
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار
فصل شکفتن فلز سال سیاه دوهزار
سال سقوط عاطفه تا بینهایت زیر صفر
نهایت معراج ذهن اندیشه تفسیر صفر
تو ذهن ماشینهای سرد معنای عشق و احتیاج
روی نوار حافظه یعنی یه درد بیعلاج
سال به بنبست رسیدن پنجه به دیوار کشیدن
از معنویت گم شدن تن به غریزه بخشیدن
قبیله یعنی یه نفر همخونی معنا نداره
همبستگی خوابیه که تعبیـر فردا نداره
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار
پاییـــز تلخ و بیبهارسال سیاه دوهـزار
سالی که خون تو رگها نیست قلب فلزی تو سینه است
وقتی که تصویر زمان شکستگی آیــــنه است
تو اون روزهایی که میاد کسی به فکر کسی نیست
هرکی به فکر خودشه به فکر فریادرسی نیست
همه به هم بیاعتنــا حتی به مرگ همدیــگه
کسی اگه کمک بخواد کی میدونه اون چی میگه
توی کتابهای لغـت سفیده برگها همیشه
نه دشمنی نه دوستی هیچی نوشته نمیشه
این ناگزیره واسه ما سیر صعودی تا سقـوط
همیشه قصه صـدا تمومه با حرف سکوت
وقتی که آیینه عشق سیاه بشه زیر غبار
وقت طلوع فاجعه است میرسه سال دوهـــزار
.
براي همين است كه مردم مرگ درخت و نبات و جانور را ؛ مرگ طبيعت را فراموش كرده اند …
البته بادگرم پاییز هم موثر است اما نمی دانم چرا این مسیر آتش یعنی بعد از تونل مرا یاد پروژه تعریض می اندازد
از قضا آرش جان خبرهاي رسيده حكايت از سرما و سوز شديد حاكم بر منطقه دارد!
ما اینجا با وزن ده نفر اعتراض کردیم استاد !
زنده باشيد …
مي شود اين موضوع را در قالب يك پيامك به 5 نفر از دوستان ارسال كرد و از آنها هم خواست كه با 110 سبز تماس گرفته و واكنش نشان دهند.
درود.
عجبا. اقای صدوق زاده گفته بود، در عرض این چند روز به همراه هلال احمر و 600 نیروی انسانی، دو بالگرد به اطفائ حریق کمک کردند و روز شنبه ساعت 14 دو بالگرد دیگر هم به منطقه اعزام شدند.و من شاد شدم. ولی اینطور که از شواهد و قرائن برمیاید.تمام سخنان ایشان درست نبوده.
………
او هم با ما قهر کرده است چون با خودمان هم قهریم!
واقعا تاسف برانگيزه اونقدر كه من دير باور هم باور كردم كه ماجراي پشت پرده اين قتلها و اين تعريض جاده و اين آتش سوزيها چيز ديگري ست به اين لينك توجه كنين
http://tehranreview.net/articles/5915
سلام بر درویش عزیز خسته نباشید امیدوارم زودتر شما را ملاقات کنم.دوستان در سازمان محیط زیست فعلا وقت تماشا که ندارند هیچ وقت کمک به مهار آتش و که اصلا ندارند چون جناب محمدی زاده واعوان واکوان در حال آماده شدن برای برپایی جشنواره محیط زیستند و هر لحظه نزدیک شدن این جشنواره رو پیامک می کنند تازه یکی از موضوعات جشنواره آهوی ایرانیه آدم خودش آهو رو بده بعد بگه کیه !کیه! وجشنواره برگزار کنه. راستی نشانی برنامه پنجشنبه تقدیم می شه برای شنیدن نسخه صوتی
http://iranseda.ir/Fulllive/?g=804760
یکشنبه سی ام آبان 1389
گلستان می سوزد-آقای رییس از خواب گران،خواب گران خیز
روزی که آقای محمدی زاده در بازدید از پروژه تله کابین رامسر ،که با همراهی مسئولین گوناگون از جمله خانم صدیقه رحیم مشایی -مدیر امور مالی شهرداری رامسر – انجام پذیرفت و به این پروژه نمره ۲۰ داد با خود گفتم مگر میشود پروژه ای که به گفته مدیرکل دفتر اکوبیولوژی دریایی سازمان حفاظت محیط زیست : هر گونه خاکریزی در دریا خلاف قانون و ارزشهای زیست محیطی است و پیگیریهای لازم برای متوقف کردن فعالیت این پروژه را از سر می گیریم. اینجا و محمد باقر نبوی این اقدام را غیر قانونی خواند و افزود: هیچ مجوزی برای خاکریزی دریا در اختیار هیچ دستگاهی قرار نمی گیرد و اگر عملیاتی در حال انجام است غیر قانونی و بر خلاف مقرارت است. همچنین اینجا ،نمره ۲۰ داد؟
با اجازه صاحبخانه محترم وبلاگ گوناگوما تنوع زیستی
نمره 20 كلاس رو نمي خوام
بهترين هوش و هواس رو نمي خوام
دختر خوشگل شهر پريا
اونكه جاش تو قصه هاست رو نمي خوام
چشاي يه كمي شيطون نمي خوام
موهاي خيلي پريشون نمي خوام
عشق مخفي عشق پنهون نمي خوام
آره تنهام ولي مهمون نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
عاشقي با قد رعنا نمي خوام
چشاي خوشگل و گيرا نمي خوام
دوست دارم قايق سواري رو ولي
جز تو از هيچ كسي دريا نمي خوام
بي تو هيچ چيزي از عالم نمي خوام
تو فرشته اي من آدم نمي خوام
مي دونم خيلي زيادي واسه من
هميشه عادتمه كم نمي خوام
نه نمي خوام
نمره 20 كلاس رو نمي خوام
بهترين هوش و هواس رو نمي خوام
دختر خوشگل شهر پريا
اونكه جاش تو قصه هاست رو نمي خوام
بي تو وعده بهشت رو نمي خوام
تو كه نيستي سرنوشت رو نمي خوام
يكي پرسيد اگه آخرش نشه ؟
حتي اين خيال زشت رو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
بي تو هيچ چيزي از عالم نمي خوام
تو فرشته اي من آدم نمي خوام
مي دونم خيلي زيادي واسه من
هميشه عادتمه كم نمي خوام
از خدا يه عشق تازه نمي خوام
اون كه مي گه اهل سازه نمي خوام
من فقط مي خوام تورو داشته باشم
واسه اينم اجازه نمي خوام
نمره 20 كلاس رو نمي خوام
بهترين هوش و هواس رو نمي خوام
دختر خوشگل شهر پريا
اونكه جاش تو قصه هاست رو نمي خوام
نامه هاي راه دورو نمي خوام
عاشقهای جورواجور رو نمي خوام
واسه چي برم ستاره بچينم؟
ماه من ماه من ماه من تويي نور رو نمي خوام
نه نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
من تورو مي خوام تورو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي تو مي دوني هوارو نمي خوام
ناموس … غیرت … جوراب شیشه ای …. دستمال یزدی
… کت بر روی دوش … ضامن دار
… نه بابا پس خبر نداری ! یوزی در فنس … روح ماریتا( که از خر خوری و خرگوش گیری مرد ) در کنارش در حال پرواز … خط تولید یوز با ظرفیت اسمی سالی 500 قلاده … گلستان در اتش … کویر تقدیم شد …. زیستگاه جدید یوز قوچ خوار پازن کش و آهو گریز کشف شد !!!
تیرم تیرم….آخ جون
می خوام برم …وای جون
بیا جلو….آخ جون
توباغ نو….آخ جون
عدس پلو….آخ جون
بخور و برو….آخ جون
داش داش.. داش داش.. داش داش، داشم من
نشئه خشخاشم من
تو چمن آبپاشم من
عاشق تنبکم من
صیادم اردکم من
وای وای وای
مامانم حالت چطوره
حال و احوالت چطوره
جون من حالت چطوره
حال امسالت چطوره
تو که همچنین نبودی
مامان چرا دیر اومدی
تو که غمگین نبودی
از عمر خو سیر نبودی
وای وای وای
—-
تیرم تیرم….آخ جون
می خوام برم …وای جون
بیا جلو….آخ جون
توباغ نو….آخ جون
عدس پلو….آخ جون
بخور و برو….آخ جون
داش داش.. داش داش.. داش داش، داشم من
نشئه خشخاشم من
تو چمن آبپاشم من
عاشق تنبکم من
صیادم اردکم من
وای وای وای
مامانم حالت چطوره
حال و احوالت چطوره
جون من حالت چطوره
حال امسالت چطوره
تو که همچنین نبودی
مامان چرا دیر اومدی
تو که غمگین نبودی
از عمر خو سیر نبودی
وای وای وای
—–
تیرم تیرم….آخ جون
می خوام برم …وای جون
بیا جلو….آخ جون
نرو نرو….آخ جون
تو پنج دری ….آخ جون
قرکمری….آخ جون
شراب می خواهم ، یالا
کباب می خواهم ، یالا
شراب می خواهم ، یالا
کباب می خواهم ، یالا
عجب دنیای وانفسای وای
آدم چی چی بگه ، نمی دونه والله
آدم چی چی بگه ، نمی دونه والله
این اهنگ هم به سلامتی اینکه ما هم آخرش چهاردهمین کشود دارنده ببر شدیم !!!!؟؟؟؟
ریاست محترم هم به سنت پترزبورگ تشریف برده اند تا درباره ببر صحبت بفرمایند
( چی جنگل گلستان ؟ برو آقا اصلا جنگل را کز دادیم تا بجای میانکاله که پتروشیمی می شود در بوته زارهای پارک گلستان ببر سیبری ( زبونت رو گاز بگیر ) مازندران را احیا کنیم )
مشب چه شبیست شب مراد است امشب
امشب چه شبیست شب مراد است امشب
این خانه پر از شمع و چراغ است امشب
این خانه پر از شمع و چراغ است امشب
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
—
كوچه تنگه بله عروس قشنگه بله
كوچه تنگه بله عروس قشنگه بله
دست به زلفاش نزنید مرواری بنده بله
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
—
این حیاط و اون حیاط میریزن نقل و نبات
این حیاط و اون حیاط میریزن نقل و نبات
به سرعروس ودوماد میریزن نقل ونبات
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
—
كوچه تنگه بله عروس قشنگه بله
كوچه تنگه بله عروس قشنگه بله
دست به زلفاش نزنید مرواری بنده بله
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
—
عروسی شاهانه ایشالا مباركش باد
جشن بزرگانه ایشالا مباركش باد
گل به گلستانه ایشالا مباركش باد
نوبت مستانه ایشالا مباركش باد
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
مبارك و مبارك ایشالا مباركش باد
—
عروسی شاهانه ایشالا مباركش باد
جشن بزرگانه ایشالا مباركش باد
گل به گلستانه ایشالا مباركش باد
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
بادا بادا مبارك بادا ایشالا مبارك بادا
خاله سوسکه کجا میری؟ – خاله سوسکه و درد پدرم! – من که از گل بهترم، بگو خاله غزی، چادر یزی (یزدی)، کفش قرمزی، دست بلوری، پا بلوری، کجا میری؟ میخام برم بر همدون، شوور کنم بر رمضون ، قلیون بلور بکشم ، نون گندم بخورم، منت مردم نکشم
یکی بـود، یکی نبـود، سر گنبد کبود، پیرزنی نشسته بـود، اسبـه عصاری می کـرد، گربـه بقالی می کرد، شتر نمدمالی می کرد، پشه رقاصی می کرد، عنکبوته بنبازی می کرد (بند بازی)، موشه ماسوره می کرد، مادر موش ناله می کرد ، فیل اومد به تماشا، پاش سرید به حوض شا (شاه)، افتاد و دندونش شیکس
این حرف ها از شدت خوشی نیست ، من چرا باید حرص بخورم ؟ اونهایی که باید تنشون بلرزه باکشون نیست
می بینم که اشکار خان دوباره فرمان را بریده اند!
به علیرضا:
بسیار سپاسگزارم.
به فلورا:
لینک تان فیلتر است!
به مرد خاکی:
بله با خودمان هم قهریم …
به میری:
در همین لحظه – ساعت 23:19 – پارک ملی گلستان همچنان دارد می سوزد …