ماجرای افزایش ارتفاع سد اکباتان را که یادتان هست! نیست؟ سدی که 45 میلیارد تومان برایش هزینه شد تا ارتفاعش 25 متر دیگر افزایش یابد تا بتواند جوابگوی نیاز آب شرب همدان باشد. بدون توجه به این واقعیت که چرا باید در فاصلهی زمانی کوتاهتر از محاسبات کارشناسی، دریاچه سد به چنان فلاکتی برسد که از شدت رسوب، نفس کمبیاورد. آن روز پرسیدم که آیا اگر آن پول صرف افزایش پایداری بومشناختی بالادست سد میشد تا بتوان نرخ تولید رسوب در آن را متعادل کرد، اقدامی خردمندانهتر به شمار نمیآمد؟
البته آشکار است که هرگز پاسخی بر آن پرسش دریافت نکردم، منتها وقتی متوجه شدم که طرح افزایش ارتفاع تاج سد اینک به دز هم رسیده است؛ پاسخ خود را دریافت کردم! نکردم؟
جالب است که جناب اسماعیل صالحی، یکی از مدیران سازمان آب و برق خوزستان در توصیف این مطالعه و کوشش برای افزایش 10 متری سد دز فرمودهاند: «این طرح یكی از معدود طرحهایی است كه در دنیا درحال مطالعه است.»
پرسش این است که آیا این خبری خوب است یا بد؟! چرا در دنیا طرح افزایش ارتفاع یک سد باید اینگونه یگانه و تنها بماند؟! چرا هیچ عاقل دیگری به صرافت اجرای چنین ابتکارهای گرانقیمتی جز ما نمیافتد؟
ایشان همچنین پرده از واقعیت دیگری هم برداشتهاند: «آمار 40 ساله بهرهبرداری از سد نشان میدهد حجم قابل توجهی از رسوب به دلیل جوان بودن سازندهای زمین شناسی حوضه و بالا بودن پتانسیل رسوب خیزی به دریاچه سد وارد شده، به گونهای كه میزان رسوب مخزن به 30 متر بالاتر از دریچههای آبیاری سد رسیده و تنها 10 متر تا رقوم آبگیر نیروگاه فاصله دارد.»
خب چرا نباید برای کاهش رسوبخیزی حوضه اقدام کرد؟ چرا در طول 47 سال گذشته متوجه نشدیم که اگر میخواهیم تا بیشینهی کارایی را از سد دز انتظار داشته باشیم، باید در اندیشهی مهار فرسایش پیشبرندهی سراب آبخیز باشیم! نباید باشیم؟
راستی چرا هیچکس نمیپرسد که چرا هنوز شبکههای آبیاری پشت این سد 47 ساله کامل نشده و به بهرهبرداری واقعی نرسیده است؟
حرفم این است:
اگر به راستی برای ما منافع ملّی در اولویت باشد، هرگز نباید فراموش کنیم که هنگامی میتوان از سرمایهگذاریهای کلان رخ داده در بخش صنعت سدسازی بهرهی درست و اصولی را انتظار داشت که پیش از آن، توانسته باشیم بر معضل نرخ فرسایش و رسوبخیزی در اغلب آبخیزهای کشور – به میزان شش برابر میانگین جهانی آن – فایق آمده باشیم.
کاری که ما در حقیقت میکنیم، بسیار شبیه ساخت خانهای شنی توسط یک کودک در ساحل دریاست؛ خانهای که میدانیم ممکن است هر لحظه با نخستین موج دریا نابود شود. امّا البته کسی کودک را به دلیل این جانمایی غلط مؤاخذه نخواهد کرد! ولی مسئولین وزارت نیرو را حتمن روزی مورد بازخواست قرار خواهند داد! نخواهند داد؟
همین ماه گذشته، بازدیدی از سد کرخه داشتم و در گفتگو با مسئولین سد، آنها آشکارا از روند افزایندهی رسوب در پشت سد که به حدود 220 میلیون مترمکعب رسیده بود، ابراز نگرانی میکردند. ظاهراً قرار بوده تا یک سد رسوبگیر دیگر در بالادست بزنند که البته هنوز نزدهاند و به گفتهی رییس وقت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، اصولاً مطالعات آبخيزداري سدهاي كرخه، كارون ۳ و ۴ و سدهايي كه در حوضه آبخیز زاگرس در حال احداث هستند، در مطالعات اوليه ديده نشده و مورد توجه قرار نگرفته بودند!
گفتنی آن که سد مخزني دز در فاصله 25 كيلومتري شهرستان انديمشك بر روي رودخانه دز احداث شده و ارتفاع كنوني آن از پي 203 متر و طول تاج آن 212 متر است.
در همین باره:
– در صورت انجام نشدن عمليات آبخيزداري، مخزن سد دز تا 15 سال آينده پر از رسوب مي شود!
نابخردی و فقر دانایی از جایی که از آن انتظار دانش و اندیشه می رود … .
ظاهرن همه سدهای حوضه زاگرس دارای چنین سرنوشتی هستند، نرخ فرسایش و رسوبخیزی در اغلب زیر حوضه های کارون 4 تا 40 تن در هکتار گزارش شده است. جنگل های آن حوزه هم به شدت تهدید می شوند و شخم اراضی جنگلی – آن هم غیر اصولی و در جهت شیب – بسیار گسترده و کم سابقه است. حالا تازه مطالعات آبخیزداری حوضه این سد در دستور کار قرار گرفته البته آن هم فقط در سطحی معادل 10 درصد وسعت حوضه که مشرف به دریاچه سد می باشد …
درود
به سخن پردازی ماهرانه ی آقای مدیر توجه کنید: تقصیر پر شدن سد از رسوب، بر عهده ی “سازندهای زمین شناسی و پتانسیل” منطقه است، و نه چرای مفرط دام و بد مدیریتی مراتع. و راه “علاج بخشی” هم باز ساخت و ساز است که در بهترین حالت، یکی دو دهه ی دیگر بر عمر سد می افزاید!در این میانه، کسی که هیچ تقصیری ندارد، آقای مهندسی است که سد را ساخته و نه به پتانسیل رسوب خیزی منطقه توجه داشته و نه سازندهای زمین را می شناخته و نه اصلا فکر کرده که آب دریاچه بدون شبکه به زمین های پایین دست نمی رسد!
نباید از نظر دور داشت که سازندهای زمین شناسی نظیر مارن ها تاثیر زیادی در تولید رسوب دارند. به ویژه آن که بسیاری از سدها در مناطق تپه ماهوری (احتمالا مارنی) که معمولا در معرض کشت و کار دیم و چرای بی رویه است احداث شده اند. چون فاصله محل فرسایش تا محل مخزن بسیار کوتاه است، بسیاری از رسوبات به سدها تحویل می شوند و شانس کمی برای نهشته شدن در مسیر را دارند.
نکته مهم آن است که بیشتر متخصصان به صورت سنتی در وهله اول انگشت اتهام را به سوی دیمکاران و دامدارن نشانه می روند و آن ها را مقصر اصلی تولید رسوب می دانند. مشاهدات محدودی که داشته ام (و نه الزاما پژوهش فراگیر) به من می گوید که اقدامات عمرانی بدون رعایت اصول حفاظتی (بخوانید بی رویه) شامل خاکبرداری ها و خاکریزی های گسترده در ویلاسازی، راه سازی، مسیرهای دستکاری شده در طبیعت برای خطوط انتقال نیرو، لوله های نفت و گاز و نظایر آن که بخش عمده ای از آن ها در همان مناطق تپه ماهوری هستند نقش مهمتری در تولید رسوب (به ویژه به صورت حرکت های توده ای و فرسایش خندقی) دارند.
ارتقا فرهنگی توده بهره برداران کشاورزی-دامپروری به طوری که بر اساس اصول مورد نظر کارشناسان رفتار کنند زمانی طولانی نیاز دارد. حال آنکه موظف کردن دستگاه های دولتی برای رعایت اصول حفاظتی (مثلا رها نکردن خاکبرداری ها و خاکریزی راه سازی ها به حال خود بدون اقدامات حفاظتی) به تصویب مجموعه ای از قوانین و استانداردها نیاز دارد و سریع تر قابل حصول به نظر می رسد.
پیشنهاد می شود محمد درویش عزیز با قلم شیوای خویش چند پست را به این موضوع اختصاص دهند.
مخلصیم دکتر جان … به چشم در خدمت هستم.
اصولاً از همین روست که عملیات تکنوژنیک به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی بیابان زایی در فرآیند تولید نقشه های حساسیت اراضی به بیابان زایی لحاظ می شود. در همین سد اکباتان، این معادن سیلیس و ماشین آلات وابسته به آن هستند که بر طبل ناپایداری در بالادست سد می کوبند …
درود …
به عباس محمدی:
عباس جان حالا تو خونت را در آستانه 20 آذر کثیف نکن!
سرفراز باشی رفیق …
به هومان خاکپور:
40 تن در هکتار؟!
وحشتناک است … وحشتناک
به مسعود:
از خیلی جاهای دیگر هم چنین انتظاری می رود! نمی رود؟
آیا آن انتظارها هم برآورده می شود؟!!
سلام.در همین رابطه مقاله ای از لینک” کمیته نجات پاسارگاد ” نقل میکنم. به باور ما، ادامه ساخت بی رویه ی سدهای بزرگ مخزنی در کشوری که هنوز نمیداند یا نمیتواند از اب ذخیره شده در پشت 93 سد مخزنی خود با بازدهی دست کم پنجاه درصدی بهره برداری کند ، عملی نابخردانه است. ان هم در کشوری که صاحب یکی از بالاترین نرخ های جابجایی و فرسایش خاک است . ایا نباید الویت را به اقدامات ابخیز داری و اصلاح مراتع به ویژه در دامنه های پر شیب کوهستانی داد? ( بگفته رییس سازمان جنگلهاو مراتع: این سازمان میتواند با اجرای برنامه های خود در حوزه ابخیز داری ده برابر بیش از بخش سد سازی اب مورد نیاز بخش کشاورزی را تامین کند) چگونه است وقتی راندمان ابیاری در بخش کشاورزی حدود سی درصد است،بجای کمک نرم افزاری وسخت افزاری به این بخش، ثروت مملکت را در مسیر ذخیره سازی ابی هدر می دهیم که نمیتوان ان را به ماده خشک تبدیل کرد? در سالهای اخیر مرگ رودخانه های کشور اهنگ سریع تری داشته. سدها به شکل چشمگیری بوم سازگان) اکوسیستم) رودخانه ای را با کاهش تراز اب،تغییر زمان بندی جریانات،ممانعت از جابجایی گونه های مهاجر و یا تغییر دمای اب و سطح اکسیژن، تحت تاثیر قرار میدهند و باعث میشوند ویژگیهای اب شناختی و کیفیت اب در پایین دست و ریخت شناسی رودخانه، تغییر کند. سدها علاوه بر خطر افرینش زمین لرزه فقط میتوانند سیل های کوچک و متوسط را مهار کنند و در زمان رخداد سیلابهای بزرگتر خود به عاملی خطر ناکتر تبدیل شده و خطرشکستن دارند. مسئولان به بهانه ابیاری اراضی کشاورزی سد نیشابور را احداث کردند و ان باعث خشک شدن قنات هزار ساله ای شد که تمام اراضی کشاورزی پایین دست منطقه را سالیان دراز ابیاری میکرد و در مورد سد سیوند واثرات سوئ ان در تخریب میراث فرهنگی ، تاریخی تنگه بلاغی و دشت پاسارگاد را همگان باخبر هستند.سد کرخه به تنهایی حداقل چهل میلیون متر مکعب تبخیر در سال دارد. و این با مدیریت پایدار اب در تناقض است……..لازم به اشاره است که اثرات منفی سدها بر محیط زیست فیزیکی،بیولوژی و اجتماعی انقدر زیاد است که برخی از کشور های توسعه یافته مانند امریکا،کاناداو فرانسه از دهه 90 به این سو نه تنها سدی نمی سازند بلکه به بهانه هایی چون احیای رودخانه ها ،زیستگاه های ماهی ازاد و…. شروع به برچیدن سدهای ساخته شده کرده اند. و در ایران تاکنون بیش از پانصد سد ساخته شده که حتی برای نمونه یک ارزیابی تطبیقی بر ساخت این سدها انجام نگرفته و اشکار نیست تاکنون چند درصد از کانال های ابیاری پشت همین سدها به بهره برداری رسیده و اگر نرسیده، باید تکمیل انها- که با روند کنونی به هفتاد سال زمان نیاز دارد- در الویت قرار گیرد. پس نباید سخن از ساخت سدهای جدید برانیم، مگر اینکه هدف چیز دیگری باشد.
و متاسفانه انگار هدف چیز دیگری است میری جان!
در مورد سد اکباتان مطلبی در همدان پخش شد که میخوام براتون یادآوری کنم.
2 دیدگاه برای سد اکباتان وجود داشت :1 افزایش ارتفاع 2 رسوب برداری
در همدان پخش شد که یگ گروه ژاپنی برای برداشت رسوب حاضر شده اند.
و هزینه پیشنهای نصف هزینه ساخت تاج برای سد است.
خوب مثل همیشه چون قرار به خود کفایی و از اینجور حرفها که به قول دوستامون چرا پولو بدیم خارجی ها خودمون میخوریمش مطرح شد و مصوبه برای افزایش ارتفاع سد گرفتن که بعد باعث شد مجبور شوند زمین های بالا دست سد که اراضی کشاورزی مردم بود را هم بخرند.
اگر این مطالب را به یک بی سواد بگویند زودتر و بهتر میتونه تصمیمی عاقلانه تر از 15 کارشناس ارشد امور آب استان همدان با 100 ساعت جلسه برای بررسی دو دیدگاه گفته شده بگیرند.
بعد میگویند بدنه کارشناسی د….و…ل…ت
سد دز هم روش اصلا تو تموم دنیا سد شازی نشان بیتجربگی و بی لیاقتی است تو کشور ما نشان افتخار ملی
اصلا بی خیالش من میرم دنبال پیگیری آتش سوزی های جنگلهای مریوان
راستی مهندس گرامی امروز به 842 مورد رسید.
دلم پره اون کاری را که گفته بودیم داره انجام میشه.
به امید دیدار
درود بر محمد سوزنچی عزیز.
ممنون از اطلاعاتت در باره سد اکباتان.
و متاسفم که تعداد آتش سوزی ها به 842 مورد رسید!
وای بر ما …