در خبرها نيامده بود كه مرگ زنبورها ، يعني : مرگ زندگي ؛ يعني: بيابان‌زايي!

       در بيست و پنجمين روز از ارديبهشت‌ماه 1387 بر روي خروجي درگاه خبرگزاري كشاورزي ايران، خبري را ديدم كه به نقل از رئيس هيأت مديره اتحاديه پرورش زنبورعسل اعلام شده بود: «سرماي طولاني سال گذشته باعث از بين رفتن 70 درصد از زنبورهاي عسل استان تهران شده است

مرگ زنبورها يعني: بيابان زايي …مرگ زنبورها، يعني: مرگ زندگي!زنبورها را دريابيم …


       با خود گفتم: اغلب ما در رخدادهاي ناهنجار طبيعي، مانند خشكسالي، سرمازدگي، سيل، زمين‌لغزش، طوفان  و … به دنبال بررسي مؤلفه‌ها يا شاخص‌هايي هستيم كه به شيوه‌اي ملموس بتواند ابعاد فاجعه‌ي رخ‌داده و خسارت‌هاي به وقوع پيوسته را تصوير‌سازي كند. شاخص‌هايي كه با طرح پرسش‌هايي نظير تلفات انساني چقدر بوده است؟ چند هكتار از اراضي زراعي يا باغ‌هاي ميوه آسيب‌ديده است؟ به خانه‌هاي مسكوني چه خسارت‌هايي وارد آمده؟ تأسيسات زيربنايي تا چه اندازه متحمل خسران و تخريب گشته‌اند؟ بر جمعيت دام و طيور چه تلفاتي تحميل شده؟ چند حلقه چاه يا چند دهنه كاريز كور شده است؟ چه مقدار جاده، اراضي زراعي و مناطق مسكوني در زير شن مدفون گشته است؟ و نظاير آن، مي‌كوشيم تا تبيين‌شان سازيم.
    امّا – اغلب – هرگز كسي نمي‌پرسد كه در اين فجايع طبيعي، چه بر سر زيستمنداني مي‌آيد كه در ابعادي ميكرو روزگار مي‌گذرانند و ظاهراً در زندگي آدم‌زميني‌ها ديده نشده و وزني هم ندارند! زيستمنداني كه شايد بيشتر از هر جاندار و گياه درشت‌اندامي و مهم‌تر از هر سازه‌ي گران‌قيمت و ارزشمندي در پايداري حيات همين آدم‌زميني‌ها نقش داشته و دارند.
    سال‌ها پيش در يكي از رساله‌هاي فيلسوف نام‌آشناي تمدن بشري، افلاطون؛ جمله‌اي را ديدم كه گمان نبرم هيچگاه از يادم برود. آن رساله نامش “Eroded Attica” بود كه از تاريخ انتشارش بيش از 2400 سال مي‌گذشت! امّا هنوز حاوي بينش و جامع‌نگري‌اي بود كه كمتر در زندگي ماشيني و پرسرعت امروز مي‌توان نظيرش را ديد و درك كرد.

افلاطون

    آن نابغه‌ي همه‌ي اعصار كه جهانيان او را “Plato” صدا مي‌زنند، از روي بررسي بقاياي خانه‌هايي كه صدها سال از قدمت بنايشان مي‌گذشت و ميزان كمي و كيفي مصالح چوبي به كار رفته در آنها، از جمله ساختمان‌هاي مقدس باستاني (با توجه به اينكه در زمان افلاطون ديگر از آن نوع تنه‌هاي چوبي بلند، در ساختمان خانه‌ها خبري نبود)، حدس مي‌زند كه لابد زماني اين منطقه، پوشيده از درختان جنگلي بوده، امّا در اثر بهره‌برداري بي‌رويه و تغيير كاربري زمين، به دشت‌ها و مناطقي لخت و لم‌يزرع بدل شده‌اند. وي بدين‌ترتيب، به روايت تاريخ 9 هزار ساله‌ي گذشته آتن مي‌پردازد و به مسايلي همچون انتقال خاك در اثر سيل‌هاي عظيم و در نتيجه كاهش حاصلخيزي آن اشاره مي‌كند. وي حتا مي‌گويد: «اين مسأله بر روي پوشش گياهي تأثير منفي گذاشته، زمين، لخت شده و آب باران از روي چنين زميني به سوي دريا روان مي‌شود، در حالي كه درگذشته، خاك رسي در بالادست، آب را در خود نگه مي‌داشت و از آن طريق به صورت چشمه به مجاري نهرها در دشت هدايت مي‌كرد.» (به نقل از: Hunt, David & Catherine Johnson. 1995: Environmental Management Systems. McGRAW-HILL BOOK COMPANY. 299p)
    آنگاه افلاطون در فرازي ديگر از بررسي‌هايش، با درايت و بينشي كم‌نظير از نخستين شناسه‌هاي تخريب ‌سرزمين (بيابان‌زايي) در زادگاهش سخن مي‌گويد و چنين مي‌نويسد: «آنچه كه امروز باقي مانده، در مقايسه با چيزي كه در گذشته وجود داشته است، مانند اسكلت يك مرد مريض است. زمين‌هاي پرمحصول، نرم و حاصلخيز از بين رفته و تنها چارچوبِ خشك و سختِ آنها باقي مانده است … اكنون در كوهستان‌ها، تنها براي زنبورها غذا يافت مي‌شود، در حالي كه در گذشته‌اي نه چندان دور، در اين نواحي درختان زيادي وجود داشته است .»

 

آيا زيبا نيست؟!

    نگاه كنيد كه چگونه افلاطون در صدها سال پيش و با درايتي كم‌نظير، به توصيف شناسه‌هاي بيابان‌زايي در زيست‌بومش پرداخته و به مردمش هشدار داده است؛ هشداري كه شوربختانه آن گونه كه سزاوار بود نه شنيده شد و نه اگر شنيده شد، جدي گرفته شد.
    آن روز اگر افلاطون از آن مي‌نالد كه در سرزمين فرسوده‌اش كار را به جايي رسانده‌اند كه فقط غذا براي زنبورها يافت مي‌شود، اينك ما مردم متمدن و مسلط به ابزار فناوري فرامدرن در عصر ديجيتال، كاري كرده‌ايم و بلايي بر سر آبادبوم خود آورده‌ايم كه حتا زنبورها هم مجالي براي زيستن ندارند …
    و اين نه فقط داستان ايران، كه ماجراي تلخي است كه در اثر فرآيند جهان‌گرمايي (Global Warming) و تغيير اقليم، گريبان بسياري از زيستگاه‌هاي كره زمين در آمريكا، اروپا، آفريقا و آسيا را گرفته است. به نحوی که گزارش‌هاي رسيده حاكي از آن است: دست‌كم یک چهارم از جمعیت 5/2 میلیونی زنبورهای عسل آمریکا به طرز مرموزی به واسطه درهم ریختگی و نابسامانی در نظام اجتماعی خود  به صورت کندوهایی متروکه درآمده‌اند. بحران اینک در حال گسترش به سمت اروپا است و هر چند، سیاست‌مداران نابودی زنبورهای بریتانیا را انکار می‌کنند، اما آنها در بريتانيا هم کاهش یافته‌اند؛ به نحوي كه وزیر کشاورزی انگلستان، ”لرد روکر” هشدار داده است که جمعیت زنبورها ظرف 10 سال آینده از میان خواهد رفت.
    شعار امسال روز جهاني مقابله با بيابان‌زايي، بر نقش كشاورزي پايدار در مهار بيابان‌زايي تأكيد داشت. در كشاورزي پايدار نه‌تنها بايد در انديشه‌ي بيشينه‌ي توليد در كمترين واحد سطح و با بهترين كيفيت بود؛ بلكه همچنان لازم است تا بر بنياد توان بوم‌شناختي (اكولوژيك) سرزمين، نسبت به چيدمان اراضي كشاورزي و محصولات باغي و توليدات دامي اقدام كرده و هرگز مباني زيست پايدار را در پاي مصلحت‌هاي كوتاه مدت اجتماعي قرباني نسازيم.
    كشاورزي پايدار، آن نوع كشاورزي است كه بتواند به ازاي هر متر مكعب آب مصرفي، دست كم 1500 گرم ماده خشك توليد كند، درصورتي كه هم‌اكنون، اين ميزان از 700 گرم به ازاي هر متر مكعب آب تجاوز نمي‌كند. كشاورزي پايدار بايد به سوي افزايش راندمان آبياري در حد – دست كم – 60 درصد حركت كند و بايد بتواند ضايعات مواد غذايي و محصولات برداشت شده‌ي خود را به كمتر از 5 درصد برساند. آرماني كه درصورت تحقق نه‌تنها اندوخته كنوني آبي كشور مي‌تواند جوابگويش باشد، بلكه ديگر نيازي نخواهد بود تا با صرف هزينه‌اي هنگفت و تحمل خسارت‌هايي جبران‌ناپذير بر ميراث‌هاي طبيعي و تاريخي سرزمين، همچنان به ساخت سدهاي جديد مخزني اقدام كنيم.

    كلام آخر آنكه
    بيابان‌زايي را مي‌توان مهار كرد و بيابان‌ها را نيز مي‌توان آباد؛ به شرط آنكه از جايي كه هميشه نشسته‌ايم، برخيزيم و از منظري تازه‌تر به اين چالش سرزمين مادري بنگريم؛ چالشي كه با درايت مي‌توان آن را به فرصت بدل كرد (البته اگر از انديشه‌ي صدور يونجه به امارات بگذريم!).

انشاالله

4 فکر می‌کنند “در خبرها نيامده بود كه مرگ زنبورها ، يعني : مرگ زندگي ؛ يعني: بيابان‌زايي!

  1. Indian Recipes

    “Hrmm that was weird, my remark acquired eaten. Anyhow I wished to say that it is good to know that an additional individual furthermore mentioned this as I had bother discovering the similar facts elsewhere. This was the first location that instructed me the reply. Many thanks.”

    ——————————————–
    my website is
    http://learnitalianlanguage.info

    Also welcome you!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.