Tag Archives: ???? ?????

در استقبال از نامگذاری سال 1394، سال بهار سمن‌های ایرانی!

    رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزی خویش، سال 1394 را سال هم‌زبانی و هم‌دلی دولت و ملّت نام نهادند. ایشان ایرانیان را مستحق لمس و تحقق پنج آرزوی بزرگ در سال 1394 دانستند که پیش شرط تحققش، همراهی و تعامل واقعی بین ایرانیان و دولت متبوع‌شان است. عدالت قضایی و اقتصادی، جهش علمی، اقتدار و عزت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، پیشرفت اقتصادی و ارتقای ارزش‌های معنوی در شمار پنج آرزویی است که ایشان آنها را با صفت «دست‌یافتنی» توصیف کردند و گفتند: با توجه به ظرفیت سیاست‌های نظام و نیز ظرفیت‌های ملت بزرگ ایران، این امر می‌تواند در سال پیش رو محقق شود به شرط آنکه به معنای حقیقی کلمه، ملت به دولت اعتماد کند و البته دولت هم توانایی‌های ملت را به رسمیت شناخته و عملاً نشان دهد که به آن ایمان دارد و می‌خواهد که بخشی از وظایف و مسئولیت‌های خود را به مردم برون‌سپاری کند. Continue reading

یک حاشیه‌ی فراموش‌نشدنی از ملاقات دیروز با مقام رهبری!

    سرانجام آن رخدادی که همه‌ی دوستداران محیط زیست ایران منتظرش بودند، به وقوع پیوست و برای نخستین بار در طول حیات جمهوری اسلامی ایران، عالی‌ترین مقام حکومت، گروهی را به حضور پذیرفتند که فقط یک ویژگی مشترک داشتند: جملگی اهل طبیعت و محیط زیست بودند؛ ملاقاتی که نخستین جرقه‌ی شکل‌گیری آن، شاید به تابستان سال 1392 در خانه محیط زیست میدان انقلاب تهران برسد!

یک ملاقات تاریخی

البته حق دارید بپرسید که چرا آنقدر دیر؟! چگونه است که رهبری نظام ایران، در طول 36 سال گذشته، تقریباً صاحبان همه‌ی صنایع، گروه‌های مردمی، بسیج، ارتش، سپاه، اقوام و اقشاری از استان‌های مختلف به تفکیک، دانشجویان، دانش‌آموزان، اساتید دانشگاه، سفرا، دیپلمات‌ها، کارگران، اصناف، هلال احمر، استانداران، نمایندگان ادوار مجلس، خبرگان، عشایر، معلمان، هنرمندان، سینماگران، خطاطان، شعرا، ورزشکاران، فوتبالیست‌ها، وزنه‌برداران، اعضای بزرگداشت روز مهندس، مردم هشترود، مسئولین جهاد دانشگاهی، پرسنل سازمان‌ها و وزارتخانه‌های مختلف و ده‌ها‌ و صدها گروه اختصاصی دیگر را به حضور پذیرفتند؛ اما تا 17 اسفند 1393 نوبت به محیط‌زیستی‌ها نرسید! چرا؟
و البته پاسخ نگارنده به این پرسش تأمل‌برانگیز و منطقی، همان پاسخ سهراب سپهاری عزیز است!
اینکه
پشت سر باد نمی‌آید
پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است
پشت سر روی همه فرفره‌ها خاک نشسته است …
زندگی، آب تنی کردن در حوضچه‌ی اکنون است! نیست؟
خلاصه اینکه دوستان من! مهم نیست که چرا تاکنون ما را آنگونه که باید ندیده بودند، مهم این است که سرانجام ما را دیدند و از قضا با پروژکتورهای پرتابل هم دیدند؛ آنقدر که نور خیره‌کننده‌اش از همان دیروز چشم برخی از طبیعت‌ستیزان قدرت‌سالار را کور کرده و خبر می‌رسد که حتی برخی از جلسه‌های مرتبط با اجرای چندین طرح ضد محیط زیستی و کارگروه‌های وابسته به آنها در چند استان بدون اعلام قبلی لغو شد تا لابد بتوانند از شوک این سخنان تاریخی به درآمده و دوباره لشکر درخت‌افکنان خود را سازماندهی مجدد کنند!

یک ملاقات تاریخی

بگذریم … زیرا گفتنی‌ها را امروز در روزنامه ایران نوشته‌ام.
بیشتر می‌خواهم از یک خاطره، از یک حاشیه‌ی جذاب که برای نگارنده پیش آمد، سخن بگویم!
اینکه وقتی هشت صبح دیروز با اتوبوس از مقابل پارک پردیسان به سمت حسینیه امام خمینی (ره) راه افتادیم، برخی از مدیران محترم و مقامات سازمان حفاظت محیط زیست، نصایحی برادرانه به من کردند که خلاصه‌اش این بود که شما دیگر یک فعال محیط زیستی و یک ان جی اویی نیستی! حالا شما یک مقام دولتی و یک مدیرکل هستی و نباید به گونه‌ای سخن بگویی که هزینه‌هایش را در مجلس یا استانداری‌ها، مجبور باشد سازمان یا برخی از ادارات کل ما بپردازد!
هرچند البته به آن دوستان متذکر شدم که اگر معصومه ابتکار در آبان 1392 درویش را دعوت به همکاری کرد، به دلیل آگاهی و اشرافش به همین ویژگی او بود و اگر مرا با چنین ویژگی‌ای نخواهند، مسلماً در رفتن درنگ نخواهم کرد. اما پس از شنیدن سخنان رهبری نظام، پس از شنیدن حرف‌هایی از آیت‌الله خامنه‌ای که تاکنون محمّد درویش هم با این صراحت مطرح نکرده بود؛ و پس از شنیدن انتقادهای تند ایشان به آنهایی که جنگل‌های شمال کشور را به بهانه‌ی تأسیس یک حوزه‌ی علمیه پاک می‌تراشند، یا آن گروه از کوه‌خوارانی که مشغول تغییر کاربری اراضی در رویشگاه‌های زیبا و کوهستانی شمال شرق تهران یا مشهد هستند؛ دریافتند که شکستنی‌ها شکسته! دیگر احتیاط لازم نیست! هست؟ به ویژه که مقام معظم رهبری آشکارا گفتند که هر بار به کوهستان‌های تهران می‌روند، دلشان می‌لرزد و با نام آوردن از برخی نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات، آشکارا از مردم خواستند تا اجازه ندهند به هیچ بهانه‌ای این مظاهر زیبای طبیعت تبدیل به برج‌های آنچنانی شده و تخریب گردد.

محیط زیست یک مسأله ملی

از امروز من اگر جای 31 مدیرکل محیط زیست و منابع طبیعی در 31 استان کشور بودم، دستور می‌دادم تا هر چه زودتر، بنرهایی از سخنان دیروز معظم‌اله تهیه و بر در و دیوار ادارات متبوع نقش بندد و نیز کلیپ‌هایی حاوی سخنان ایشان تهیه کرده و برای طبیعت‌ستیزان غافل در ادارات وابسته به وزارت نیرو، مسکن و راه‌سازی، وزارت صنایع و معادن، استانداری‌ها، وزارت نفت، وزارت دفاع و … می‌فرستادم و بر روی این بسته‌های اهدایی به رنگ قرمز می‌نوشتم: تقدیم با عشق!

یک خواهش از معصومه ابتکار

     می‌ماند یک خواهش!
به نظرم جا دارد تا چهره‌ی دوست‌داشتنی محیط زیست ایران، مادر مهربان همه‌ی زیستمندان ایرانی، معصومه ابتکار عزیز هم در پاسخ به همراهی همه‌ی دوستداران محیط زیست کشور و انتشار بیانیه‌های صریح در دفاع از تمامیت سازمان حفاظت محیط زیست در مقابل طرحی که 130 نماینده محترم مجلس شورای اسلامی با قید دوفوریت آن را ارایه کرده و خواستار تنزل جایگاه اداری سازمان حفاظت محیط زیست از معاون رییس جمهور به معاون وزیر شدند، پژواکی شایسته نشان داده و در آستانه‌ی نوروز 1394، با لغو همیشگی تفاهم‌نامه‌ی آشوراده، همه را خوشحال کرده و عیدی مقام معظم رهبری به دوستداران طبیعت ایران را کامل کنند.
آمین …

فریاد دادرسی پژوهشگران منابع طبیعی به مقام رهبری رسید

به دنبال تجاوز شرم‌آور طبیعت‌ستیزان به باغ گیاه‌شناسی نوشهر و قتل عام بیش از 11 هزار و 295 اصله درخت، گروهی از اعضای هیأت علمی مراکز تحقیقاتی وابسته به منابع طبیعی کشور، نامه‌‌ای را خطاب به عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی ایران نوشتند که متن آن را در ادامه می‌خوانیم:

به نام خالق زيبايي‌ها

محضر مبارک حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران

با سلام واحترام، همانگونه که تاکنون به استحضار حضرتعالی رسیده در مورخه 8/8/1389  قدیمی ترین و تنها باغ گیاه‌شناسی شمال کشور در نوشهر در صبح زود توسط نیروهای گارد، پرسنل اداری و کارگری بندر نوشهر به بهانه احداث جاده کمربندی، مورد تهاجم قرار گرفت، دیوار باغ  را با ماشین آلات سنگین شکستند و در کمتر از 2 ساعت حدود 8 هکتار از این باغ تخریب را با لودر و بولدوزر تخریب کردند و 11295 اصله درخت و درختچه را ریشه کن نمودند.
احتراماً به استحضار می رسانم ايستگاه تحقيقات نوشهر از سال 1310 وآربراتوم باغ گياه شناسي از سال 1331 پايه گذاري گرديد يعني دقيقاً 79 سال از تاسيس ايستگاه و 58 سال از تاسيس آربراتوم مي گذرد. براي احداث آربراتوم( كه نام ديگر آن مجموعه درخت و درختچه) است زحمات زيادي كشيده شد. در واقع آربراتوم تشكيل شد از گونه هاي خارجي كه دربين سالهاي 1331 تا 1333 كاشته شد و گونه هاي بومي كه بازمانده جنگلهاي جلگه اي شمال می باشند. در حال حاضر در باغ پايه هايي از بلند مازو،  نمدار،  توسكا ، ممرزو … وجود دارد كه بيش از 150 تا 200 سال عمر دارند. دراين باغ حدود 600 گونه متنوع شامل450 گونه درخت و درختچه کاشته شده است، تنها پايه بلوط چوب پنبه در ايران،  قديمي ترين پايه هاي دار تالاب و ژينكو در كشور، 25 گونه كاج، حدود 30 گونه اكاليپتوس و ده ها گونه صنعتي و مهم از سراسر جهان در کنار گونه های بومی کشور این باغ را به یکی از زیبا ترین باغ های گیاه شناسی تبدیل کرده است.  بذر بسياري از پايه هاي موجود تاكنون جهت جنگلكاري صد ها هكتار از عرصه هاي منابع طبيعي كشور به كار گرفته شده است. در سال 1364 در موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور براي شرايط اكولوژيك كشور، احداث 5 باغ گياه شناسي به تصويب رسيد كه باغ نوشهر به دليل قدمت زياد آن به عنوان تنها باغ گياه شناسي در شمال كشور انتخاب شد و از همان سال براي آن طرح توسعه نوشته و تمامي اراضي 35 هكتاري موجود در طرح توسعه باغ داراي طرحهاي مصوب و لازم الاجرا شد. اين باغ در راستاي دو هدف اصلي باغهاي گياه شناسي در سراسر دنيا يعني آموزش به تمامي اقشار مردم (عامه کردن فرهنگ منابع طبیعی همانگونه که معظم‌له فرمودند ) و نگهداري از گونه هاي نادر و در حال انقراض، فعاليت مي كند. تنها جايي كه مي توان دو گونه جديد و منحصر به فرد را كه در سالهاي اخير از استان مازندران به دنيا معرفي شده است( گونه اسپيره نوشهري و افراي مازندراني) به طور  كاشته شده يافت، باغ نوشهر است. در سال 1386 به دليل اهميت بالاي اين عرصه تمام 35 هكتار باغ  به عنوان يك اثر طبيعي در سازمان ميراث فرهنگي به شماره 17795 به ثبت رسيد. در بخشهاي جنوبي باغ كه هم اكنون تخريب يافته و با خاك يكسان شده از گونه هاي مختلف جنگلكاري شده بود و رشد گونه ها سالانه مورد بررسي و آماربرداري قرار مي گرفت. روز شنبه 8/ 8/ 89 علاوه بر سرنگوني هزاران درخت صدها پرنده بي خانمان شدند و آشيانه بسياري از حيوانات بومي مثل قرقاول، خارپشت، گربه وحشي، شانه به سر و غيره از بين رفت و خودشان سرگردان شدند. تاكنون ميلياردها تومان پول نفت و ماليات شهروندان، براي ايجاد و نگهداري اين کلکسيون زيبا هزينه شده تا شايد با روند هولناک تغييرات اقليمي و چالش هاي مختلفي که نسل بشر را تهديد مي کند، ذخيره و مرهمي بر دردهاي نسل هاي آتي باشد.
داستان پر پيچ و خم راه دسترسي بندر به كمربندي نوشهر از سال 1381  شروع شدو با توجه به اين كه متاسفانه  ارزشهاي باغ خيلي بيان نشده و در سطح شهر و استان خيلي به آن پرداخته نشده بود به عنوان باغي ديده شد كه چه بسيار است مانند آن در سراسر خطه  سر سبز مازندران؟ متاسفانه قرعه به نام اين باغ افتاد و تقاضا براي تصرف آن شروع گرديد و تاامروزكه قضيه ختم به خير نشد و اين بلا بر سر باغ افتاد. تاكنون ده ها جلسه در سطح كشور و استان و شهرستان برگزار شد و ساعتها وقت افراد ومديران در سطوح مختلف صرف بحث در اين زمينه شد ولي مشخص  نشد آيا سازمان بنادر راه غير از گذر از باغ را  بررسي و برآورد هزينه كرده است؟ آيا اين برآورد را جهت مصوب كردن مطرح كرده ولي دولت محترم مخالفت  نموده؟ چرا به نظر مشاور زيست محيطي پروژه  اعتنايي نكردند؟ چرا راه آهن نه؟ چرا از جاده هاي موجود استفاده نمي شود؟ براي  جاده اي به طول 1500 متر و عرض 30 متر چرا تخريب باغ؟ جاده به عرض30  متر مورد نظر بود،‏ چرا به عرض100 متر تخريب شد؟آيا به جز سهل الوصول بودن تخريب اين باغ  جهت ايجاد يك راه براي بندر و رفع ترافيك شهر دليل محكم ديگري براي اين انتخاب وجود دارد؟ ترافيك نوشهر را با كدام شهر مقايسه كرده اند كه اين ضرورت را ديده اند، شهري كه يك چراغ قرمز ندارد آيا مشكل ترافيك دارد؟؟ چرا پل شرقي و غربي با طول بيشتر و هزينه چندين ميلياردي ترجيح داده مي شود؟  چرا يك گروه مهندس اين گزينه ها را بي طرف بررسي نمي كند تا بهترين گزينه را براي عزت ميهن اسلامي انتخاب كند؟ در تمامي جلسات ضمن بيان اهميت باغ و لزوم ساخت جاده خارج از باغ، هميشه درخواست بررسي راههاي ديگر و بحث كارشناسي توسط صاحبان قانوني باغ، ارائه مي شد. درآخرين جلسه كه در باغ برگزار شد( در تاريخ 8/٧/89 ، درست يك ماه قبل از فاجعه فوق) قرار شد نقشه با مقياس ارائه گردد تا در وزارت جهاد كشاورزي مورد بررسي قرار گيرد و پس از توافق هيات امناء سازمان تحقیقات کشاورزی، تصميم نهايي اتخاذ گردد كه هيچ وقت اين اتفاق نيافتاد و هيچ نقشه اي مورد تاييد وزارت جهاد قرار نگرفت. با اصرار وزارت جهاد ملزم به استعلام از يك مشاور زيست محيطي براي اين پروژه شدند ولي نظر او را كه گذر از بيرون باغ با رعايت موارد زياد بود‏، ناديده گرفتند.  نقشه اي از باغ و اراضي اطراف آن  جهت استحضار مي آيد، راههای مختلف  موجود و ممکن مشخص شده است. جاي تعجب است در حالي که فرمايشات جنابعالی همواره تاکيد بر عامه کردن فرهنگ منابع طبيعي دارد و سفارش زیادی در دين ما جهت حفاظت از طبيعت شده است، قديمي‌ترين باغ گياهشناسي کشور و نتيجه تحقيق 30 ساله محققین در نوشهر در عرض چند ساعت زير چرخ لودر پرس می شود و11295اصله درخت بدون مجوز قطع مي شود.  ما تعدادی از اعضای هیئت علمی سراسر کشوراز محضر جنابعالی به عنوان بالاترین مقام کشور تقاضا داریم جهت حفاظت از این سرمایه ملی دستورتوقف کامل پروژه عبور راه از داخل باغ ومجازات  متجاوزین را صادر فرمایید.

هشداری از رهبری نظام به متولیان طرح مسکن مهر!

چندین بار تاکنون در همین تارنما تکرار شده که مسکن مهر سزاوار نیست با منابع طبیعی نامهری کند. اینک کلامی از رهبر جمهوری اسلامی ایران – توسط ابوطالب ندری عزیز – به دستم رسیده که بسیار خوشحالم کرد و امیدوارم به واسطه‌ی نفوذ این کلام، دیگر شاهد رخدادهایی چون ماجرای تلخ گیلاوند یا باغ کشاورزی گرگان نباشیم.
در همین باره گفتگوی نگارنده را با نگار حسینی در سبزپرس می‌توانید مطالعه فرمایید.