یکی از سایتهای معتبر عکاسی در دنیای اینترنت، بیشک 1x.com است؛ هرگاه که احساس کردید نیاز به هواخوری ذهن دارید، حتمن سری به آن بزنید و در لذت زوایای کمنظیر و چشماندازهای تفکربرانگیزش غرق شوید.
دلم میخواهد به بهانهی 5 سالگی مهار بیابانزایی، این 10 تصویر را به خوانندگان عزیز دلنوشتههای درویش تقدیم کنم. به نظر شما کدامیک واجد ارزش والاتری هستند یا درنگ بیشتری را میطلبند؟
بگویید کدامتان از خواب زندگی بیدار نخواهد شد، آنگاه که روحتان، لذت انگشتان سپید عشق را احساس میکند؟
درختان اشعاری هستند که زمین بر آسمان مینویسد. ما آنها را قطع میکنیم و کاغذ میسازیم، شاید بیهودگیهامان را بر آن ثبت کنیم.
جبران خلیل جبران
چه کسی اندوهگین خواهد شد از دریایی که صورتش را آشکارا مینمایاند، یا از کوهی که در پرتو خورشید میخندد؟
فیلیپوس
فقط هنگامی لال شدم که مردی از من پرسید: تو کیستی؟
وقتی بر قلب زندگی نایل آیی، زیبایی را در همه چیز خواهی یافت، حتا در چشمانی که در برابر زیبایی کورند.
لحظه ی تسلیم …
و سرانجام این پارادوکس!
اين تموم شدن تعطيلات عيد، هر بدياي كه داشت، يه خوبي خيلي بزرگ داشت، وبلاگنويسا و وبلاگخونا رو دوباره دور هم جمع كرد. دلم براي جمعمون تنگ شده بود.
راستي تولد بچه مبارك. من كه كاملاً حس ميكنم وبلاگم بچمه…
قلمتون هميشه هيمنقدر مهرانگيز و پرشور عموخان درويش.
وبلاگنويسش كه من باشم كه بودم! نبودم! وبلاگ خونش هم كه تو باشي؛ بودي! نبودي؟
اشكال جاي ديگر بود! نبود؟
برخي ها بدون دوستشان جرأت وب گردي نداشتند! داشتند؟
.
.
.
از اينها گذشته … ممنون آنيموس عزيز …
اميدوارم در سال جديد بچه ات را كمتر اذيت كني و از اين خونه به اون خونه آواره اش سازي!!
نه موضوع جرات نيست، موضوع حسه…
بدون وجود يك راس حسش كم بود!
منم كه اساساً حسي…
مواظب باش!
مي ترسم آخرش كار دست سنسورهاي “حسي ات” بدي! نمي دي؟
فقط سكوت ميكنم!!!
D:
خيلي عاليه … فكر مي كني در اين محضر عدل الهي، ممكنه هر حرفي كه بزني برعليه ات مورد استفاده قرار بگيره! نه؟
منتها يادت رفته كه سكوت، خودش علامت رضايته! نه؟
من توفيق باشه انشالاه به موقعش يه حرفايي خواهم زد عمو خان درويش!!!
اين “عمو خان” را خوب اومدي! منتها نفهميديم از كي ارتقاي درجه گرفتيم!
از وقتي رفتيد در محضر عدل الهي ديگه!
پاسخ:
حالا خوبه؟
حضور در محضر عدل الهي رو مي گم!
اشتباه لپي شد . منظورم از تصوير آخر ، تصوير پرنده و جوجه هاش بود ، نه تصوير دهم
خُب اين سوتي به اون سوتي در!
البته خداييش اين سوتي بزرگ تر بود! نبود؟
شايد نشه بهش گفت سوتي . آخه آخرين عكس موجود در متن پست بود ديگه . بعديش لينكه و توي يك صفحه ديگه باز مي شه . اما قبول . من اشتباه خودمو مي پذيرم
تحت تأثير شجاعت تان در قبول اشتباه قرار گرفتم! احتمالن شما بايد يه رگه ي بهمني در آبان داشته باشيد! نه؟
“وقتی بر قلب زندگی نایل آیی، زیبایی را در همه چیز خواهی یافت، حتا در چشمانی که در برابر زیبایی کورند.”
این جمله رو خیلی خوشم اومد! از درختای برگ طلایی پاییز خیلی خوشم می آد…
چقدر قشنگه تو یه پست این همه زیبایی و شگفتی!چقدر دنیا قشنگه…
بله واقعن دنیا قشنگه …
در حیرتم که گاه چشم بر این زیبایی ها می بندیم!
درود بر آریتا.
بهمن ؟؟؟
نه . تا جايي كه من مي دونم تا دو نسل پشت من ، بمهني وجود نداره
خب شاید باید نسل سوم را مورد بررسی قرار دهی!
خلاصه حتما باید به بهمنی ها برسی!! حالا نسل سوم نشد، نسل سی ام یا سیصدم یا سه هزارم یا …
درود!
عكس هاي 5 و 7 عالي بودند. دوازده فروردين روز تولدمه.
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی
ودل از آرزوی مروارید
هم چنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست نه به دریا
پریانی که سر از آب به در می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان
هم چنان خواهم راند
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است
که به فواره ی هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده سالهی شهر.شاخه ی معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله. به یک خواب لطیف
خاک.موسیقی احساس تو رامی شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد
خوشحالم كه آن تصاوير را پسنديديد.
تولدتان هم با شش ماه و يك روز تأخير مبارك باشه!
درود …