نگاه کنید به این زیباروی افسانه ای … به فرمانده بزغاله ها که در کنار یکی از زیباترین تالاب‌های ایران در بام وطن چگونه می خرامد و در برابر دوربین طنازی می کند …
آیا می‌توانید ردپای خنده را در چشمان و صورت پرصلابتش رصد کنید؟
آن موجود خندان در دومین روز از بهار 1389 و در کنار تالاب بین‌المللی چغاخور، به نوروز ایرانیانی که خود را به آن چمن‌زار سبز رسانده بودند، طعم و مزه‌ای دیگر داد …
انگار در این طبیعت زیبا و ناب، بزغاله‌ها و گوسفندها هم از همیشه زیباتر هستند!
باور نمی‌کنید به تصاویر نیمای عزیز، دوست هنرمند و عزیزم – در سفری که امسال با هم به بام ایران داشتیم – نگاه کنید تادریابید که زندگی تا چه اندازه می‌تواند با ما مهربان باشد؛ اگر مجال داشته باشیم تا به چشمان بزغاله‌ها خیره شویم.
خیلی زیباست…چه رنگ و روی داره!
درسته…انگار در این طبیعت زیبا و ناب ، جانداران زیبا تری زندگی می کنند!
بله واقعن این رنگ ها سحرانگیزه …
و همه چیز تر و تازه تر و افسون کننده تر است …
درود …
من یه بار جلوی یه کسی (!) گفتم این بز ِ رهبر ِ گله است ؛
کم مونده بود فک و چانه ام را در اثر کاربری نادرست ِ کلمه ی رهبر از دست بدم!
من از طرف ایشون از شما عذرخواهی می کنم!
باید هم این بز خوشحال و سرحال باشد هرچه نهال و شاخ و بن است را می خرود و به ریش منابع طبیعی و سازمانهای عریض و طویل و دکترها می خندد.در ثانی زباله نمی خورد(می خرود یا نمی خورد من چغاخور را ندیده ام ولی گمان کنم انجا را هم در روزهای تعطیل به لجن بکشند)
…درویش خان چرا کسی درباره پرونده زیرگرفتن رئیس محیط زیست آستارا و قطع درختان بلوط دنا چیزی نمی گوید؟
پاسخ :
خودت چی فکر می کنی رفیق؟
زیباست .
جناب استاد محمد درویش بسیار عزیز و دوست داشتنی
می خواهم به شکل جدی به این یادداشت شما اعتراض کنم! این تمجید و تعریف که نیت خیری در آن آشکار است به شکلی دهشتناک مغایر با تمام چیزهایی است که تلاش می کنیم برای بقای آن . همین طبیعتی که برایش زنده مانده ایم و جان می دهید!
تحلیل گفتمان این یادداشت کار چندان دشواری نیست اما مجالی بیش از این نظر گاه می خواهد. چند کلمه را برای مثال با هم مرور کنیم:
بام ایران، تالاب ، بُـــز .
1- بام ایران بدون شک تداعی کننده سرزمینی مرتفع است و می دانیم این مناطق از هر جایی آسیب پذیر ترند به ویژه مراتع مرتفع !
2- تالاب . چیزی نمی نویسم در مقابل این کلمه!
3- و اما” بـُز ” دشمن مراتع و چمن زارها . بلایی که اگر چه شما زیبا و لطیف توصیفش کرده اید اما امان از پوزه و دندان های نابود کننده و ریشه کن که در پس لبخند نازش پنهان است ! میدانید چرای یک بز تخریبی بسیار وسیع تر از هر علف خوار دیگری دارد؟ آن هم در ایامی که نخستین روزهای بهار است . چه می گویند عالمان این دانش : ” چرای زود هنگام”! عاملی که نابودی مطلق سال های اخیر را در مراتع کوهستانی کشور به دنبال داشته.
عکس پایانی یادداشت شما خود سندی بر عمق و گستردگی این فاجعه است . من هم بُز ها را دوست دارم . من هم نگاه های آنها و زیبایی هاشان را در جای جای ایران عزیز به قاب خاطره ثبت کرده ام اما باور دارم:باید در بیان هر موضوعی آن هم به زبان و قلم بزرگی چون “محمد درویش” بسیار دقیق و محتاط و جامع نگر بود.
– چرای بی رویه دام
– چرای زود هنگام
– چرای بیش از ظرفیت مراتع ، در کنار شکنندگی مراتع کوهستانی و مرتفع مسائلی بسیار جدی هستند که غفلت مدام و مستمر ما در ایران اندک اندک زاگرس را همچون کویری در بالا دست های کشور ساخته . سیاست های غلط و عوامانه ی عده ای که فقط شعار بلد بودند و اینک شعارشان ته کشیده و دروغ به خورد مردم می دهند از 30 سال گذشته تا کنون کشاورزان و دامداران ایرانی را روز به روز بیچاره تر کرده . سی سال است ما بیش از 30 بار در واردات گندم و محصولات کشاورزی گاه خودکفا شده ایم و بی گاه رتبه نخست واردات را کسب کرده ایم!!! این طنز تلخ را چگونه می توان نادیده گرفت و چرای زودهنگام بـــــُز در مراتع بام ایران آن هم در حریم تالاب !!! را شاعرانه توصیف کرد؟!!!
دامداری سنتی در سال 2010 به نوعی چنان در این یادداشت شما زیبا توصیف شده گویی که تمام توانمان را باید معطوف به حفظ و گسترش آن کنیم. شک ندارم دانش و آگاهی عمیق شما در مقابل دانسته های سطحی این کم توان به شواهد انکار ناپذیر قابل خدشه نبوده و نیست و خوب می دانید که چه کار ها در آلپ برای قدرتمند تر کردن دامداری و کشاورزی کرده اند و می کنند؟ آنها بیشترین بـُز را در مرتفع ترین مراتع جهان دارند و روز به روز تعداد و تُناژ محصولات خود را بالا می برند و زیبایی دام و مرتع را هم توامان دارند. عقل حکم می کرد ما از تجربیات همنوعانمان بهره بگیریم ؛شاهد این ادعا سخن محمد بن عبدالله پیام آور آسمانی ((ادعای پیروی آن بنده خدا از سوی حاکمان ما گوش خود ایشان را هم برده!)) که گفت: دانش را فراگیرید ولو در چین ! اما حاکمان ما می گویند آنها کافرند و ما مسلمان . چندی است به اجبار ترک وطن کرده و در سوئد عافیت طلبی پیشه ساخته ام و روز به روز از 30 سال دروغ و دغل و نیرنگ و فسادی که به نوعی من هم در آن همراه بوده و شاید همچنان هستم ! شرمسار و سرافکنده تر می شوم؛ چرا که مسلمانی ناب و تحقق آیه به ایه قرآن را اینجا می بینم . هنوز فکر می کنم در رویا به سر می برم. امید که این رویا تا پایان حیات جسمی من دوام داشته باشد .
با دوستی و ارادت
فرشید فاریابی
پاسخ:
درود بر فرشید عزیز و ممنون از توجه همیشگی ات به یادداشت های درویش.
– نخست آن که من استاد نیستم؛
– دوم این که محتوای این یادداشت، همان طور که می دانم، می دانی، در پی چیز دیگری بود!
– سوم این که “بز” یا گوسفند یا انسان موجودات خطرناکی نیستند! آنها هنگامی خطرناک می شوند که درست مدیریت نشوند و فضای کافی برای زندگی در اختیار نداشته باشند.
بزهای اهلی قدمتی 9 هزار ساله در فلات ایران دارند؛ قدمتی که در هیچ جای دیگر جهان گزارش نشده است. افزون بر آن، چرای پوشش های مرتعی چنانچه به قاعده باشد برای شادابی گیاهان و افزایش توان رویشی شان مناسب و مفید هم هست. دست آخر آن که کود ناشی از تردد این حیوانات می تواند بر افزایش حاصلخیزی سرزمین بیافزاید.
درود …
سلام
چه جالب ! يه چيز تو مايه هاي سينه سرخ ( rabeen) !! هست!
مهندس جان فارغ از شوخي در طبيعت ب سو كه بنگري زيبايي خودش را دارد همان حيوان كريه و زشت هم از زشتي زياد زيباست . آن درخت كوتاه و به ظاهر بي خاصيت اگر بنگري زيبايي هايش نمايان مي شنود بستگي دارد كه ديد ما به محيط اطرافمان چگونه باشد ، اينگونه نيست؟
ضمناً روي نام دوست شما كه كليلك مي كرديم فقط يك عكس مي آمد درسته؟
بدرود.
پاسخ:
در آن لینک خواستم چهره عکاس (نیما) را نشان دهم ابوحنانه عزیز.
با اجازه ممدآقا كه تو آفه
جناب فرشيد فارابي عزيز نكات خوبي در مورد چراي زود هنگام ونحوه ريشه كني بزها فرمودي اما بنظر نميرسد جناب درويش در مورد سر چوپان گله كه اين بز را به بام ايران اورده سخن گفته باشد.انسان اشرف مخلوقات است اما بعضي وقتا همين اشرف يه كارهايي ميكنه كه ديگران از انسان بودن خود خجل ميشوند.صحبت سر لبخند وقشنگي وصفا وصميميته نه چيز ديگه نگراني شما ودغدغه دوستان ارزشمند است ولي در جاي ديگر.
پاسخ:
زنده باد مهرداد مسیبی عزیز …
از من که خیلی خوشگلتره :))
خیلی نازه … چه کرده این طبیعت ..
پاسخ:
شکسته نفسی هم حدی داره دختر!
سلام خواستم به وبلاگ شما رای دهم ولینمی دانستم که چگونه .
در قسمت نظرات سایت مربوطه نظری گذاشتم و از پنج ستاره موجود همه را انتخاب کردم . بیش از این نمی دانستم که چه کنم.
پاسخ:
ممنون از تلاشتون.
دریاجه ارومیه: نگذارید بمیرم
با این عکس بنده را به خاطرت 35 الی 25سال پش بردید که در صحراهای گلپایگان گوسفند می چرانیدم و یک چوپان به تمام معنا بودم یادش به خیر
پاسخ:
با چوپان ها زیاد بوده ام … روزگار عجیب و دنیای جالبی دارند …
وای، چه قد بانمک و پرانرژیه. دوسش دارم…
ولی زین پس کسی نباید همین جوری از واژه ی “زیبا” استفاده کنه ها! “زیبا” تبدیل به شد به صفت اختصاصی این بز جان عزیز بختیاری.
پاسخ:
چشم … تلاش می کنم تا زین پس از “زیبا” با اجازه استفاده برم!
درود …
خيلي نازه. ولي نكنه من اين را نوشتم بعضي ايراد بگيرند بزه با من نامحرم بود و نبايد اين حرف را مي زدم؟
از شوخي گذشته با بز بازي كردي،ائنطوري كه روي دوپا بلند مي شه و بعد با شاخهايش به نرمي نوازشت مي كنه؟
پاسخ:
نه امیر جان. من با بز بازی نکرده ام، اما بازی کنندگان با بز را دیده ام و ارادت هم دارم خدمت شان!
رنگاش قشنگه …
اما قشنگ تر از اون ، نگاهشه … عین ِ بز داره به آدم نگاه می کنه
پاسخ:
نه! عین بزغاله داره نگاه می کنه! نمی کنه؟
درود
یادم آمد به اون روزی که رییس جمهور وقت ( بله درست نوشتم “رییس جمهور” چون این سخنرانی قبل از انتخابات 22 خرداد انجام شد ) روشنفکران رو یک عده بزغاله خطاب کرد …. احتمالا اگر ایشان با طبیعت زیبای ایران آشنا بود… اگر این بزغاله را دیده بود … شاید روشنفکران را بزغاله هم خطاب نمی کرد !
پاسخ:
بز و بزغاله حیوانات بسیار سختکوش و مفیدی هستند. به شرط آن که البته در حد ظرفیت سرزمین حضور داشته باشند. شاید، از این منظر، منظورشان بوده است! نبوده است؟
الو سلام صدا مياد صداي شما رو ندارم .نه من صداتو ندارم .اصلن تو به من يه زنگ بزن .من كه چيزي نميشنوم.از ديروز هر تماس ميگيرم جواب نميدي.بيا رو خط
پاسخ:
شرمنده مهرداد جان …
هیچ نشانی از تو بر روی صفحه گوشی من ظاهر نشده است
اون طرف که به ما گفت گوساله و بزغاله عمرا اگه می دونست بزغاله به این خوشگلی هم هست به ما نمی گفت!به خودش میگفت!!!
من منظورتان را در نمی یابم از اون طرف و این طرف! مگر ما هنوز شهروند درجه یک و دو داریم برادر من؟!
با سلام.
از اینکه ساعاتی را در کنار شما در چغاخور بودم خیلی افتخار میکنم.دوست عزیز یک کشف جالب از اون شب…
اگر حروف اول اسم افراد آن گروه را کنار هم بگذاریم کلمه ی همسفران تشکیل می شود…هومان…محمد…سعید…فرهاد…رضا…اروند…نیما
درود بر جناب شهریاری عزیز … برای ما هم شبی به یادماندنی بود و خاطره آن کرسی را در روستای دستگرد هرگز فراموش نمی کنیم.
سلام و درود همه همسفران ارزانی تان باد …
قشنگ است . ولی آقای درویش عزیز ! ما خودمان مال آنجا بوده و بز چران بوده ایم ! رنگ قرمز آن طبیعی نیست . سابقا حنا می زدند و جدیدا رنگ های جدید . البته این موضوع از ارزش کار زیبا شناختی شما نمی کاهد .
درود بر جناب دلاور عزیز …
برایم جالب است … یعنی رنگ مصنوعی علاوه بر هندوانه حالا به بزها – آن هم در طبیعت بختیاری – سرایت کرده است؟
امیدوارم همچنان تعلق خاطرتان را به محیط زیست حفظ کرده و با کلان نگری های بیشتر – با توجه به سابقه مدیریت خود – از مهم ترین راهبردهای خویش برای افزایش وزن ملاحظات محیط زیستی در وطن سخن بگویید و در دنیاس مجازی این دیدگاه ها را به اشتراک نهید.
درود
چقده زیباست
با یه مطلب درباره توسعه انگللورانتوس در پارک ملی خبر به روزم
ممنون رسول جان.
حتمن مطلبت را خواهم خواند.
بزغاله هم خوبه …
http://www.time.com/time/specials/packages/article/0,28804,1972075_1972078_1972577,00.html
چه نیمرخش قشنگه !.. البته تمام رخش هم خوشگله .. کلوزآپ و لانگ شات همه اش زیباست چون ژستش طبیعیه .. ببین چه مغرور و از خودراضی داره به عکاس نگاه میکنه .. احتمالن داره میگه : از من خوشگلتر محاله که دیگه ببینی !.. از هر زوایه که بهم نگاه کنی خوشگلم !.. : ) ..
خودمونیم … خوب زبون بزغاله ها رو می فهمی ها روشنک خانوم!
درود …
نعجب بز قشنگی هست . می دانم چقدر با بزهای ایرانی آشنا هستید؟ این بز لری هست . موی بلند ، پیشانی برآمده ، گوشهای خوابیده به پشت و شاخ خوابیده اش مشخصش از بقیه بزها مشخصش می کند . با گوسفندها راحت کنار می اید و به همین دلیل می شود گلهء بز و گوسفند را با هم یکی کرد . خیلی بازیگوش است و سگ گله مجبور است دائما کنترلش کند . از نظر شباهت ظاهری به بز ترکی شبیه است اما اخلاقش فرق می کند . البته شیرش زیاد نیست . اما گوشتش نسبتا” زیاد است . در خوزستان هم بز لری هست و هم بز عربی . بزهای عربی فوق العاده قشنگ هستند . به دلیل زندگی در گرما اهل جست و خیز نیستند و یسیار آرامند . وقتی بزهای عربی و لری با هم توی یک گله قرار بگیرند جالب میشود . در روستاهای کوهپایه وقتی گوسفندها را با این بزهای لری در یک گله قاطی می کنند وضعیت خنده داری پیش می آید . بزها از کوه بالا می روند و گوسفندها هم دنبالشان راه می افتند و بالا می روند . بعد بزها پایین می آیند ولی گوسفندها می ترسند و همان بالا می مانند! من نمی دانم آدمها چه جوری دلشان می آید این بزهای قشنگ و دوست داشتنی را بکشند؟
اصلاح خطای تایپی دو جملهء اولم :
عجب بز قشنگی هست . نمی دانم چقدر با بزهای ایرانی آشنا هستید؟
به راستي كه بزغاله زيبائي است ، راستي اين زيباروي نر است يا ماده ؟
آخه ميگن موجودات نر زيباترند ،البته در بين حيوانات :))))
راستي دروووووووووووووووود
از یه زمان خاصی به این طرف روشنفکرا و بزغاله ها همدیگه رو خیلی خوب درک می کنن درویش خان .. ; )) ..
بسیار عالی و بسیار زیبا.
بنظر من یه جاندار دیگه که دیدن و تماشا کردنش حس و حال خاصی داره خروسه! 😛 البته نه اون خروس‌هایی که برای جنگیدن و شرط‌بندی استفاده میشن.
merci doost jan. in boze kheili khoshkele ha. ba do kar beroozam . pish ma bia
با سلام. آقای درویش آیا می تونم از عکس اول در این نوشته این وبلاگ در یکی از نوشته هایم استفاده کنم؟ آیا این عکس را شما گرفتید؟ من برای وبسایتی در آلمان به این عکس احتیاج دارم – برای نشان دادن زنگوله روی گردن حیوان اهلی. در صورت تمایل بعد از انتشار مطلب بر روی وبسایت رسمی، آدرس آن را برایتان می فرستم. ممنونم – فریبرز
درود بر شما فریبرز خان.
اشکالی ندارد. موفق باشید.
خیلی زیباست اما کاش درباره سرنوشت تراژیکی هم که در انتظارش هست می نوشتید: این بز زیبا خواه ناخواه سلاخی خواهد شد تا هوس شکمبارگی انسان به گوشت را ارضا کند.
سلام ادب ارادت احترام
دوست عزیز نوشته شما زیباست
دست مریزاد
سلام اقا فریبرزانشالله که خوب هستی . خواستم اجازه بگیرم و عکس بز لری را تو تحقیقم استفاده کنم. البته اگه اجازه بدی؟ متشکرم