تهدیدی که در منجیل به فرصت بدل شد!

این تصویر را نگاه کنید:

به درختان دقت کنید که چگونه تاب شدت وزش باد را نداشته و شکل رویشی شان متناسب با قدرت و جهت غالب وزش باد تغییر کرده است.

اینجا منجیل است، سرزمینی که به بادهای سرد و سوزانش مشهور بوده و امتدادش تا دشت شال در بویین زهرا ادامه می یابد؛ چالشی و تهدیدی که سبب شده بود تا زندگی و تولید در این سرزمین با لکنت روبرو شود.

اما … و اما …

حال به این تصویر نگاه کنید:

ماجرای منجیل، درس بزرگی برای همه ی ماست … این که همیشه می توان از هر تهدیدی، از هر چالشی؛ فرصت ساخت؛ اگر یادمان باشد و بماند که برای نگاه به یک رخداد، یک منظر دید وجود ندارد.

و برای کشف پنجره های جدید، باید از تلاطم ها نترسید …

حسرت نبرم به خواب آن مرداب

کآرام درون دشت شب خفته است

دریایم و نیست باکم از توفان

دریا همه عمر، خوابش آشفته است.

محمّدرضا شفیعی کدکنی

13 فکر می‌کنند “تهدیدی که در منجیل به فرصت بدل شد!

  1. فلورا

    خيلي قشنگ نوشتین چون به “اعجاز انسان هنوز اميد داريد” ‎
    پيران پيش از مانصيحت وار گفتند:
    ديراست ديراست/
    تاريكي روي زمين را/
    نیروي صدچون ماندايي در كويراست/
    نوحي دگرمیبايدوطوفان ديگر/
    دنیاي ديگرساخت بايد/
    وزنو درآن انسان دیگر/
    اماهنوز اين مرد تنهاي شكيبا/
    باكوله بارشوق خود ره ميسپارد/
    تااز دل اين تيرگي نوري برآرد/
    درهركناري شمع شعري ميگذارد/
    اعجاز انسان راهنوز اميد دارد.

    زنده ياد فريدون مشيري

  2. پروانه

    در وزارت نیرو ، انرژی باد در دسته انرژی های نو قرار دارد در صورتی که ایرانیان باستان با بهره جستن از انرژی باد چرخ چاه را به گردش در می آوردند
    و آّب را به سطح زمین می رساندند تا زمین هایشان را آبیاری کنند.
    شاید هنوز خرابه های آسیاب های بادی دربرخی مناطق باشد. آسیاب آبی را من در کودکی در روستای محمد آبد گرگان به خاطر دارم.
    وزارت نیروز کلی تبلیغات که ما با طراحان و نوآواران چنین می کنیم و چنان می کنیم و به شرکت ها ی تابعه سپرده است که با طراحان همکاری کنید . چندی پیش یکی از بستگانم در کانادا که در اندازه و کاربردهای گوناگون این نیروگاههای بادی کار کردو خودش سازنده بود، پس از سی و پنج سال به ایران آمد و حاضر بود دانش خود را در اختیار بگذارد و مات و مبهوت از برخوردها بی هیچ کار سودمندی به کانادا باز گشت.
    پیش از اینکه بیاید برایش نوشتم اینجا هیچ آغوش بازی برای تو نیست خودت باید در راه به تولید رساندن این نیروگاه ها کفش پاره کنی و با دیوان بجنگی.
    ولی کو مرد جنگی!

    درود بر شما

  3. مریم بانو

    “دریا” ام و “ساحل” ام نیاز است…
    ساحلی …
    تا که در روزهای طوفانی موج هایم را به صخره هایش بکوبم
    تا که در روزهای آفتابی شن هایش را نوازش کنم

    درود…

    پاسخ:

    طفلکی ساحل! چه گناهی کرده آخه؟

  4. غزاله

    خیلی عالی بود مهندس جان ، به راستی که فقط یک منظر برای دیدن وجود نداره !

    درود

  5. بازتاب: مهار بیابان زایی » بایگانی » عکس تلخی که ممکن است به سرانجام خوشی برسد!

  6. حسین مالکی

    من در منجیل متولد شدم و ریشه درآن دارم ، تورا هم دوست دارم که از آن نوشتی .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *