انگار پس از ترور تأسفبار بینظیر بوتو، بختکی از منفیترین و مرگبارترین “ترین” ها افتاده بر سر مردم و سرزمین پاکستان و رهایش نمیکند.
کافی است به تیترهای این چند وقت نگاهی بیاندازید:
فاجعهبارترین سیل در طول یکصد سال اخیر در پاکستان
مرگبارترین حادثهی هوایی در طول تاریخ پاکستان
بزرگترین عملیات انتحاری در پاکستان
دهشتناکترین زلزله در پاکستان
بزرگترین ریزش کوه در پاکستان
وقوع خشکسالی و بیابانزایی بیسابقه در بخشهای بزرگی از پاکستان
و به همهی اینها اضافه کنید گردنکشیهای تندروهای طالبان در این کشور که امنیت و آرامش را به کیمیایی سخت نایاب بدل ساختهاند.
راستی! حکمت این همه درد و رنج تؤامان برای یک ملت چیست؟
راست این است که پاکستان 100 میلیون نفر بیشتر از ایران جمعیت دارد، در حالی که وسعتش اندکی بیش از نیمی از مساحت ایران است! خود همین موضوع به تنهایی کفایت میکند تا سرزمینی را به شدت ناپایدار کرده و تمامی زیستمندان و محیط طبیعیاش را با چالشی بنیانکن مواجه کند.
همین!
کاش اونایی که به دو بچه کافی است انتقاد دارن یه کم اطلاعات عمومی شون بالا بود.. البته شاید هم باشه و می خوان نقشه نابودی ایران رو تکمیل کنن که همه چیزمون به هم بیاد .. بدبختیم
: لُپ گلي از خجالت… اگه گربه رو ببينم…
(كامنت خصوصي بين عمو و برادر زاده و بيربط به پست)
😉
نه بابا عمو! رشد جمعيت خيلي خوبه، بگذاريد ملت بچه دار بشن هر چند تا دلشون ميخواد، بالاخره جوبهاي تو كوچه رو كه ازمون نگرفتن، بچهها توش بزرگ ميشن بابا… خيلي سخت ميگيريدها، اصلاً شما همهش ميخوايد يه چيزايي رو به هم ربط بدين كه خيلي ارتباطي به هم ندارن، رها كنيد اين جمعيت رو بابا، آيندگان گلّهاي… فلّهاي دور هم زندگي ميكنن، بالاخره يه نون و نمكي هست دور هم ميخورن، سخت نگيرين خيلي…
بله؟ چي فرمودين؟تربيت؟ شعور؟ تحصيلات؟
اي بابا مگه ما كه بيتربيت و بيشعور بزرگ شديم چِمونه؟!
رفاه اجتماعي؟ بيخيال چه حرفا ميزنيدا، رفاه اجتماعي رو بزاريد در كوزه من خودم آبشو ميخورم يه پوزخندم تحويل ملت ميدم…
هي ملت اگه تونستيد بخوريد و بياشاميد ولي اسراف؟ اگه به اونجاها رسيد اسرافم بكنيد…
(يه بلانسبت بچسبونينون تنگ همه جملههاي فوق)
نه از گذشته مان عبرت می گیریم و نه از دیگران ؛ انگار باید به سرمان بیاید و بعد چه کنم ، بگوییم …
در ضمن ؛ آن “همین” ِ آخر متن ، آخرش بود !
خدا به فریادشان برسد .
چرا گاهی ما انسانها حکمت اتفاقات را در نمی یابییم؟
چرا گاهی حضور خدا کمرنگ می شود؟
چرا گاهی ستمگران در عرش و نیکی کنندگان بر فرش اند؟
سلام درويش عزيز
امروز تصادفن برف سياه آقاي ابراهيم نبوي را خاندم. و الان اين مطلب شما را!
چقدر فلاكت توي مملكت خودمون هست. آمار تصادفات، منقرض شدن يك نسل در بم به خاطر اينكه ملتي هستيم كه از استحكام خانهي خودمان هم ميزنيم، برف گيلان، سيل گلستان، سقوط هواپيما و …
وضع خودمان اسفبارتره، نيست؟
به قباد:
نه … اسف بارتر نیست قباد عزیز … و امیدوارم که هیچگاه هم نباشد!
.
.
به فرزانه:
پرسش های خوبی است، جوابش را پیدار کردی برای ما هم بگو … منتها از من به تو نصیحت، وقت پربهای زندگیت را برای یافتن چنین پرسش های بی پاسخی به هدر مده!
.
.
به نیما:
خدا فقط به فریاد ملتی می رسد که خودش آستین همت بالا زده باشد!
.
.
به شقایق:
من اما همچنان امیدوارم که عبرت بگیریم … تا دیر نشده هم عبرت بگیریم …
.
.
به آنیموسی:
چسبوندم … بلانسبت را می گویم!
.
.
به مهتا:
من امیدوارم آنها که بر طبل افزایش جمعیت در ایران می کوبند، آدمهای نادانی باشند.
درود …
بازتاب: مهار بیابان زایی » بایگانی » پدیده هشت پای آلمانی ، نشانه بیابان زایی! – 3