معجزهها در لحظهها پدید میایند، آماده باش و بخواه که آنها را ببینی.
وین دابلیو دایر
پدرسوخته، البته کلمهی قشنگی برای به تصویر درآوردن ارادت آدم به معشوقش نیست! امّا اگر عشق، عشق باشد و با معشوق ندار باشی، گاه میتوانی او را در اوج طنازیها و عشوهگریهایش، پدرسوخته هم خطاب کنی! نمیتوانی؟
به نظر من این پروانههای شیشهای هم که انگار مانند گبههای وطنی رنگآمیزی شدهاند یا آن مرغابی هفترنگ، مصداق بارزی از پدرسوخته میتوانند باشند … به خصوص اگر توجه کنیم که در پسزمینهی این مرغابی خوش خط و خال، یک درخت مشکوک سوزنیبرگ و غیر مثمر خودنمایی میکند! نه؟
خواستم بگویم: من فکر میکنم شکارگر ِ این لحظهها، آمادهی دیدن این معجزهها بوده است، وگرنه مثل خیلی از ما ممکن است روزش را به شب برساند، بدون آن که پروانهای در برابر چشمانش به رقص درآید …
راستی! گفتم که آدم میتواند به معشوقش “پدرسوخته” هم بگوید؛ امّا نگفتم که این پروانهها و مرغابیها معشوق من هستند! گفتم؟
حال میگویم …
سلام نه دیگه واجب شد .با اجازه صاحب خانه !یا الله
نام وبلاگم( مردی به رنگ خاک )
آدرسشwww.naraviazyadam.blogdoon.com می باشد.
پذیرای حضور گرمتان هستم.خوش آمدید .خانه دوست نبود که آنقدر دنبالش بگردید .همین دیوار به دیوارتونیم.
سلام همسایه جان
ممنون
راستی آقای درویش عزیز این روزها گویا حس خوشایند و دل انگیزی دارید.انتخابهای زیبایتان این روزها محشر است.
شاد و خرسند باشید!
خیلی عالی بود..
عکسها بی نظیر یودند
ونوشته ها ..عالی
موفق باشید
معجزهها در لحظهها پدید میایند، آماده باش و بخواه که آنها را ببینی
واین جمله بسیار زیبا
ممنون از لطفتان و خوشحالم كه شما هم طرفدار آفرينش لحظه اي معجزه ها هستيد!
ورودتان را به باشگاه “ناغافلكي ها” تبريك مي گويم!
درود …
بازتاب: بعضی وقت ها … « یادداشتها و دلمشغولی های یک مهندس در وب