نویسنده و شاعرهی فرزانه، خاطره حجازی، نامی شناخته شده برای فرهنگ دوستان و شیفتگان ادبیات ایران است. اخیراً در سفری به بیابانهای خور در شمال شرقی اصفهان، توفیق دیدار ایشان و خانواده محترمشان را از نزدیک داشتم. از قضا دریافتم که چه شیفتگی شوقبرانگیزی نسبت به طبیعت و محیط زیست ایران دارند و هماکنون نیز همهی همت و تلاش خود را مصروف پاسداری از سمندر امپراتور در لرستان کردهاند.
ایشان، یکی از تازهترین سرودههای خویش را تقدیم ما کردهاند … سرودهای در ستایش شاید ارزشمندترین موجود زنده کره زمین که بیشک بدون او، زندگی وجود نداشت. شعری بر وزن افسانه نیما …
با هم میخوانیمش در حالی که توجه شما را به یکی از زیباترین بلندمازوهای عالم با عمری بیش از 220 سال جلب میکنم که در باغ گیاهشناسی نوشهر حضور دارد و من در چهارمین روز از اسفند 1391 آن را ثبت کردهام:
در دل من صدای غریبیست
.مثل باران که بر دف ببارد
یک نفر شب که در خواب خوابم
پشت پلکم پری میگذارد
روز پیشین درختی تناور
نام من را به گرمی صدا کرد
توی خانه به هر چه زنم دست
بوسه ای بر کفم مینشاند
این سلام جهان بی طمع نیست
کاری ازدست من برمیآید
اتفاقی قرار است بیفتد
شعر و شاعر کلام و کلیم اند
می گریزم از این پیک مخصوص
شانه ام در خور آسمان نیست
من غریبم غریبم غریبم
حرف دل کی کسی می دهد گوش
صورت دیگری می پذیرد
آن صدا که فقط یک صدا بود
کنج تنهایی ام را حضوری
می کند با قدومش تبرک
می برد دست خود در گلویم
در دلم بلبلی می گذارد
ناگهان غربتم می گریزد
می شوم با جهانم یگانه
یکسره هستی ام صادقانه
می دهد ساحتش را نشانم
می توانم زمین را به یک ضرب
عاشقانه بگیرم در آغوش
وانهاده به من هر دو کف را
تا بگویم چه در پیش رو هست
آخر کار عالم چه سبز است
شاعران ترجمان امیدند
هر کسی می تواند بکارد
ضربه های تبر رفته از یاد
در ترازوی قانون مساویست
حق ما با حقوق درختان
می تواند پرنده بسازد
بر سر انگشت ما آشیانه
عاشقان زمین با درختان
اولین راز خود می گشایند
کودکان در کنار درختان
روشن از عشق و صلح و صفایند
روح سبز جهان می کند پر
کاسه ی جان صاحب هنر را
چوب مرده صدایش صدا نیست
ساز زنده خیال و درخت است
تا که از چشم دل دیدم این را
پیش پایم درختی نشاندم
آخر و ابتدای جهان را
با درختان به هم می کنم وصل
دیگر احساس غربت ندارم
معنی رابطه کرده تغییر
برای آشنایی با دیگر تألیفات پرشمار این ادیب طبیعت دوست وطن، میتوانید اینجا را نگاه کنید. همچنین، در این نشانی، تحلیلی از سرودههای خاطره حجازی را میتوانید بخوانید.
و دست آخر آن که این هم شیوهی جدیدی برای فراموشی به ابتکار خاطره حجازی!
به به … مي نزده مست شدم …
اين قسمت چقدر زيباست : توی خانه به هر چه زنم دست / بوسه ای بر کفم مینشاند
و اين قسمت : .مثل باران که بر دف ببارد
زنده باشند دكتر منصوري عزيز و خانم حجازي دوست داشتني …
سلیقه ات هم که خوبه! بی خود نیست هنوز نتونستی یار مورد نظرت را انتخاب کنی!
چه عکس خووووووبی. من نمیدونستم خانم حجازی در کنار پروفسور منصوری هستند. سال 80 یک کتاب گفتگوی بسیار ارزشمند ایشون با استاد چاپ شده بود به نام “فیزیک بی فیزیک” که بسیار خواندنی است و آموختنی درباره علم فیزیک و نگاه به جهان هستی.
بله … به نظر من هم یکی از بخت یاری های استاد رضا منصوری، داشتن چنین همسر فرزانه ای در کنارشان بوده است.
درود …
اینجاست که جمله “در کنار هر مرد موفقی یک زن آگاه و دانا هست” مصداق پیدا می کند. این زوج را باید از نزدیک دید تا معنی این جمله بیشتر درک شود.
و البته عکس آن هم صادق است چرا که بی شک وجود پرمهر استاد منصوری بزرگوار در کنار ایشان در سرودن چنین شعرهایی پر معنا و زیبا بی اثر نیست.
لذت بردم از این شعر خاطره حجازی عزیز!
در ترازوی قانون مساویست حق ما با حقوق درختان
از این حرف درست تر هست؟
البته من به كامنت سيمين خانم جان اضافه كنم كه در كنار هر زن موفقي الزاما يك مرد آگاه و دانا نيست !
فکر کنم داریم وارد مقوله خطرناک و پرسر و صدایی می شویم مسعودجان!
موضوع مقایسه زنان و مردان در طول تاریخ بشر حل نشده و هیچ وقت حل نمیشه.
شاید به تعداد زوج های روی کره زمین، موفقیت و عدم موفقیت مردان (با حمایت یا بی حمایت) و زنان (با حمایت یا بی حمایت) ، تعریف منحصر به فرد خودش را پیدا می کند.
بیا از خیر این بحث بگذریم!
🙂
به نظر من هم این ماجرا مثل شرط لازم و کافی در ریاضیات جدید می ماند!
این که اگر زنی یا مردی موفق را بتوان یافت، احتمالاً همسران آن زن یا مرد هم آدم های موفقی هستند؛ منتها برعکسش ممکن است صادق نباشد!
آفرین آفرین
اتفاقا می خواستم همین رو بنویسم ولی گفتم بذار موضوع را کلا بی خیالش بشم.
عجیبه! این احتمالاً نخستین باری است که می بینم یک آذرماهی داوطلب بی خیال شدن در یک موضوع می شود! نه؟
اتفاقا این اولین بار در عمرم است که بی خیال موضوعی می شوم.
این نشون می ده که اخیراً با آبان ماهی ها یا بهمن ماهی ها، زیاد نشست و برخاست داشته اید که به نفع بالغ، بی خیال کودک درون تان شده اید! نه؟
البته بیشتر این “والد” های درون هستند که “کودک” های درون را سرجای خود می نشانند ! خصوصا کودک لجباز درون را! البته نقش بالغ را نیز نمی توان نادیده گرفت.
راستی آذرماهی ها درسته که کودک فعالی دارند ولی این کودک قبلا از بالغ فرمان گرفته است البته بالغ خودش نه بالغ آبان ماهی ها یا بهمن ماهی ها!
چی شد این نوشته 🙂
راستی روزهای دوشنبه صبح برنامه طلوع مهمانش دکترعلی بابایی زاد است که تخصصش تحلیل روابط متقابل است. برنامه جالبی دارند ایشون. البته حتما شما بهتر از من می دانید!
برنامه طلوع که تمام شد و پنج شنبه گذشته دود از دهانه آن به درآمد!
بازتاب: تصویری که بارها تماشایش خواهید کرد! | نیوزآپ
بازتاب: تصویری که بارها تماشایش خواهید کرد! | شبکه خبری ایلیا نیوز
بازتاب: تصویری که بارها تماشایش خواهید کرد!
بازتاب: تصویری که بارها تماشایش خواهید کرد! | پایگاه خبری 40کلاغ
ببخشید، میشه لطفا یکی به من بگه، چطور اسم “شعر” روی این متن، گذاشته شده؟ در 52 مثلا بیت در آن فقط 3 قافیه وجود دارد.
شما را به خدا بر روی هر متنی نام “شعر” را نگذارید.
درخت را می خواهید نجات دهید، چرا تیشه بر ریشه ادبیات زیبای فارسی می زنید؟ آیا در قانون شما، ادبیات ایران به اندازه مردم و درختان آن حق ندارد؟