بایگانی دسته: لحظه‌ها و نكته‌ها

امیدوارم سگی را نوازش کنی

ويكتور هوگو

 

    سال‌هاي سال پيش (در نيمه نخست قرن نوزدهم ميلادي)، آفريننده‌ي بزرگ «بينوايان»، آرزوهاي دل‌پذيري براي هم‌نوعان خود كرده بود … او بر اين باور بود كه اگر حتا بخشي از اين آرزوها محقق شود، تاريخ جهان به گونه‌اي ديگر رقم خواهد خورد و بي‌شك مردمان ِ جهان ويكتور هوگو، كمتر نام جنگ، نام نسل‌كشي، نام خيانت، نام دروغ و نام جنايت را خواهند شنيد … در بخشي از آرزوهاي ويكتور هوگو براي من و تو مي‌خوانيم:

امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرنده‌ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبايی خواهی یافت، به رایگان.

امیدوارم که دانه‌ای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد …

   اين آرزوهاي كوچك، امّا شيرين را كه خواندم، بي اختيار ياد سهراب خودمان افتادم كه مي‌گفت: مي‌‌دانم، سبزه‌اي را بكنم خواهم مرد … و مي‌گفت: آب را گل نكنيم، شايد اين آب روان مي‌رود پاي سپيداري …

سهراب سپهري

   ياد اين فرزانگان در شرق و غرب عالم گرامي باد؛ فرزانگاني كه يادمان مي‌اندازند: حفظ حرمت طبيعت و مهرباني با زيستمندان آن تا چه اندازه مي‌تواند اوقاتي خوش و حالي بهشتي برايمان بيافريند.
  و شايد تنها آرزو براي من آن باشد كه نسلي را بتوانيم درك كنيم كه بيشتر و بيشتر به  تحقق آرزوهاي هوگو و سهراب و مانند آنها همت گمارد …

    متن كامل‌تري از آرزوهاي ويكتور هوگو براي شما را مي‌توانيد اينجا بخوانيد.

شادي‌ها را به فردا نينداز!

هفته گذشته در ايستگاه انجدان، واقع در منطقه‌ي حفاظت شده هفتاد قله در استان مركزي بودم. ارتفاع منطقه از سطح دريا، 2100 متر ، واقع در غرب منطقه لته در (35 كيلومتري جنوب شرقي شهرستان اراك) است. درمنه، استيپا و آستراگالوس نيز، تيپ غالب گياهي مراتع منطقه را تشكيل مي‌دهد.

در آنجا «او» را ديدم كه در كمترين فضاي ممكن، آرام گرفته بود … وقتي محو تماشايش بودم، به ياد جمله‌ي بزرگي افتادم كه مي‌گفت: « درست است كه بايد به افكار بزرگ انديشيد، امّا اين دليل نمي‌شود كه از شادي‌هاي كوچك لذت نبريم.»

به نظر مي‌رسيد كه زمين ناپايداري را براي ماندن انتخاب كرده است … اما يادم رفته بود كه او پرنده است! و پرنده حتا مي‌تواند بر پرتگاه آشيان بسازد.

آمده بودم تا در معيت گروه ارزشيابي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور(آقايان دكتر طبايي عقدايي، دكتر حسين سردابي و دكتر قادر كريمي)، از نزديك در جريان ميزان پيشرفت طرح‌هاي تحقيقاتي مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان مركزي قرار بگيريم. اما به دليل سرماي شديد سال گذشته، خشكسالي امسال، عدم تخصيص اعتبار لازم و نيز نبود همكاري جوامع محلي منطقه و تجاوز به منطقه‌ي محصور شده طرح، پيشرفت محسوسي مشاهده نشد.

خوشبختانه مشاهده‌ي او و صبوري‌هايش، درد پژوهش را – در اين زمان – برايم تحمل‌پذير كرد … هم اويي كه يادم انداخت، شادي لحظه‌ها را در «لحظه‌ها» درك كنم و به فردا نياندازم.
طبيعت درس‌هاي بزرگي براي ما دارد، به شرط آن كه مجال شنيدن و ديدنش را به خود بدهيم.