این روزها دوباره به دلیل قطع چند درخت چنار در تهران و سخنان حیرت انگیز یک مقام مسئول در شهرداری تهران، یاد این تابلوی هنرمندانه افتادم. ادامهی خواندن
بایگانی دسته: نقاشی
بهترین هدیه برای کودکان: هیزم شکنی که جنگلبان شد!
همیشه گفتهام که یکی از مؤثرترین و در عین حال سادهترین و کمخرجترین روشهایی که میتواند به بهبود وضعیت محیط زیست در هر کشوری بیانجامد، آن است که آموزش جذاب و هدفمند گرایههای محیط زیستی را به مقاطع دبستان و پیش دبستانی گسترش دهیم. تجربه موفقیت آمیز سه ساله دبستانفرزندم در تهران – فرهنگ سعادت – گواه همین واقعیت است که امیدوارم روزی در سطح همهی دبستانهای همهشهرهای ایران تعمیم یابد.
در این میان، یکی دیگر از ابزارهای مفید، تشویق نویسندگان توانا به آفرینش آثاری با مضامین محیط زیستی برای کودکان و نوجوانان است. یادم هست، چندی پیش چند داستان کوتاه از خانم مه لقا کاشفی – از اعضای جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست – را مطالعه کردم؛ داستانهایی به غایت اثرگذار و جذاب که دربردارندهی محتوایی غنی از مضامین و پیامهای محیط زیستی هم بود؛ اما متأسفانه کمتر ناشری هنوز به خود این جرأت را میدهد تا با حمایت از انتشار چنین آثاری، برگی زرین از آینده سبز وطن را به نام خود جاودانه سازد.
امروز اما میخواهم، کتابی با عنوان “هیزم شکنی که جنگلبان شد” را معرفی کنم که به قلم سرکار خانم آزیتا پایگانی صومعه سرایی به رشته تحریر درآمده و به همت انتشارات بعثت در تابستان 1391 و در شمارگان 2 هزار نسخه منتشر شده است. این داستان کوتاه و مصور 12 صفحهای که به قیمت فقط یک هزارتومان هماینک در دسترس همهی ایرانیان است، قصهی هیزمشکن نادان و منفعتطلبی را روایت میکند که به دلیل ماجرایی عبرتآموز که برایش پیش آمد، تصمیم میگیرد به جای آن که شکارچی درختان باشد، حافظ جان آنها شده و جنگلبان گردد.
امیدوارم یک روز هم فرزندان این دیار، قصهی شکارچیانی را بخوانند مانند اسکندر فیروز بزرگ که اسلحه را کنار گذاشتند و به شکاربان تبدیل شدند.
پس تا زمانی که کتاب “شکارچیای که شکاربان شد” را برایتان معرفی کنم، از شما هموطنان عزیزم میخواهم تا با خرید قصهی این هیزمشکن ِ نادم که جنگلبان شد، از انتشار چنین آثاری در جامعه حمایت کرده و مشوقی باشید برای نویسندگانی چون مه لقا کاشفیها و آزیتا پایگانیها.
شماره تلفن برای سفارش و خرید این کتاب: 88574412 و 09126592292
وقتی که فلامینگوهای میانکاله نقاشی میشوند!
لابد ماجرای شکسته شدن پای فلامینگوها را یادتان هست! نیست؟ همهی بچهها کوشیدند و کوشیدیم تا دوران محرومیت دیدهبان از میانکاله به پایان رسد که رسید؛ هرچند بخت زیاد با تارنمایش یار نبود! بود؟
چندی بعد، ماجرا را با ابوطالب ندری، عکاس سختکوش خبرگزاری مهر در گلستان مطرح کردم و او هم چُست و چالاک فرصت را از دست نداده و در کوتاهترین زمان ممکن به اتفاق چند تن از همکارانش راهی میانکاله شد که لابد حاصل شکارگریهای هنرمندانه او و یونس خانی را تاکنون در درگاه مجازی خبرگزاری مهر تماشا کردهاید! نکردهاید؟
به هر حال، یکی از این هنرمندیها، صید این تصویر هوشربا بود که دل و جان بیننده را آناً با خود میبرد! نمیبرد؟ آنقدر که پس از اعلام این موضوع در آن یکی کلبهی مجازیام، خانم پروانه قدیمی، یکی از نقاشان معاصر کشور از دیار زندهرود، برایم نوشت: میخواهد این تصویر دلربا را در قاب نقاشیهای هوشربایش به ثبت رساند و تقدیم ِ درویش کند؛ کاری که سرانجام دیروز انجام داد و مرا بیش از پیش شرمندهی مهربانیهایش ساخت …
حالا ماندهام که از کی باید تشکر کنم؟ از آن فلامینگوهای پاشکسته؟ از حر منصوری؟ از ابوطالب ندری؟ از یونس خانی؟ از خبرگزاری مهر یا از پروانه قدیمی؟
هر چند که از قدیم گفتهاند: کار را که کرد؛ آن که تمام کرد! نکرد؟
هر دیواری با رنگ سبز زیباتر میشود! نمیشود؟
دیروز که داشتم از اداره به سمت منزل میراندم، این تابلو نقاشی توجهم را جلب کرد؛ آن هم در آن برهوت ازدحام سیمان و تیرآهن و دود و …
جلوتر که آمدم دیدم اصلاً تابلویی در کار نیست!
شما هم اصل ماجرا را ببینید تادریابید که چه میگویم؟
خواستم درود بفرستم به صاحب آن ملکی که همشهریانش را آنقدر دوست دارد و دلش میخواهد مناظر زیباتری از آن هموطنانش کند.
کار ارزشمند او به باورم بیشتر میتواند به طراوت شهرمان بیافزاید تا کار من نوعی که فقط حرف میزنند و حرف …
به قول خلیل جبران:
یک آدم منصف، شیطان را بیشتر ناراحت میکند تا یک میلیون معتقد نادان.
و راستی که هر دیواری با رنگ سبز، با رنگ طبیعت زیباتر میشود؛ نمیشود؟
همیشه سبز ؛ همیشه آبی!
دیروز به اتفاق اروند از نمایشگاه نقاشی ماه منیر هوایی، یکی از دخترکان پاکنهاد و هنرمند وطن بازدید کردم و کلی صفورا و عباس محمدی عزیز را درود فرستادم که از برگزاری چنین نیلوفرانه ای خبرمان کرده بودند.
نقاشیهای ماه منیر 13 ساله، مثل نام نابش، سخت به دل مینشیند و عجیب حس و حالی اصیل و در عین حال فراوطنی به آدم میدهد.
ماه منیر یادمان میاندازد که زندگی پر از رنگ است؛ آن هم رنگهای تند و جیغ! و ما حق نداریم هیچکدام از این رنگهای انرژی بخش را به هیچ بهانهی مقبول یا غیر مقبولی حذف کنیم.
نگاه رنگی ماه منیر، به ویژه آنجا که در این تابلو از دو رنگ سبز و آبی یاد میکند، سخت اثرگذار است.
نقاشیهای ماه منیر مثل شعر سیاوش کسرایی عزیز است و زنهارمان میدهد که:
زندگی زیباست ای زیباپسند …
به دیدنش بروید، دستمریزادی نثارش کنید و تا میتوانید از قاب پنجرهای که به زندگی نگاه میکند؛ به زندگی نگاه کنید.
او به صورتی ناخودآگاه به عبادت طبیعت و ستایش محیط زیست زمین پرداخته است.