كوهها يادآور همهي آن چيزهايي است كه به بشر درس استقامت، بلندپروازي و حفيرشمردن مشكلات را ميدهد. كوه كه بروي و از آن بالا به شهر و آدمهايش نگاه كني، تازه درمييابي كه چقدر بزرگي و تا چه اندازه آن چه را كه بزرگ ميپنداشتي و عظيم تصورش ميكردي، ريز است و قابل صرفنظر كردن!
اگر آدمهايي را كه روزگاري از عمرشان را در كوه سپري كرده باشند، بشناسي؛ خوب ميفهمي كه چه ميگويم؟
عباث جعفري يكي از آن انسانهاي فرازميني بود كه هرگز گرايههاي آدمزمينيها نتوانست او را جذب كند كه هيچ؛ در مواجهه با ادا و اصولهاي اين پايينيها اغلب خندهاش ميگرفت! نميگرفت؟
امّا فارغ از اين نازكانديشيهاي فرازميني! كوهستانها در پايداري و ماندگاري و نشاط و شادابي مردمان پايابنشين نقشي انكار ناشدني دارند.
ما بايد نشان دهيم كه مانند مردمان سر رود، آب را ميفهميم و تمام تلاشمان را كرده و خواهيم كرد تا آن را نهتنها گلآلود نسازيم، بلكه با حفاظت و حراست از سبزينههاي خوش رنگ و بوي كوهستانها، بيش از پيش به زلاليت و شفافيتش كمك كنيم.
كوهها بزرگترين و قابل اعتمادترين اندوختهگاههاي آب شيرين جهان هستند؛ سرزميني كه از نعمت داشتن كوهستان محروم باشد؛ هرگز نخواهد توانست كابوس زوال تمدن خويش را به افسانه بدل سازد.
و ايران ما، سرزمين مقدس و عزيز من و تو از اين منظر جايگاهي استثنايي دارد؛ جايگاهي كه سبب شده به رغم قرار گرفتن در خشكترين نوار جغرافيايي جهان (عرض 35 درجه شمالي) همچنان با 400 ميليارد متر مكعب ريزشهاي آسماني در سال، زندگي پايستهاي براي زيستمندانش به ارمغان آورد. نزديك به 6 هزار متر اختلاف ارتفاع در پهنهاي كه فقط 1.2 درصد از خشكيهاي جهان را به خود اختصاص داده؛ گواه آن است كه مادر طبيعت، ايرانيان را بسيار دوست دارد و ما بايد ثابت كنيم كه سزاوار اين مهرورزي كمنظير هستيم.
يادمان باشد كه مردمان برلين حاضرند ميلياردها يورو هزينه كنند تا فقط يك كوه هزارمتري بدست آورند؛ پس چگونه است كه ما سجدهي شكر براي داشتن دماوند و دنا و سبلان و تفتان و سهند و الوند و آرارات و بينالود و بابا موسي و توچال و … به جا نميآوريم و قدر اين آيههاي استوار زمين را در این کهن بوم و بر نميدانيم.
چگونه است كه كوهستانها را به زبالهدان بدل كرده و ميزان نرخ فرسايش آبي را در آنها تا 100 تن در هكتار افزايش داده و ميدهيم؟ آیا هیچ می دانیم که البرز مرکزی را در بیخ گوش تهران خطر بیابان زایی تهدید می کند؟!
11 دسامبر برابر با 20 آذر 1388 روز جهاني كوهستان است؛ روزي كه به همين مناسبت دوستداران پرشمار كوهستان، آيينهايي به نكوداشت اين موهبت ناهمتا در جاي جاي وطن برگزار خواهند كرد و می کوشند تا در زمینه مدیریت بلا در کوهستان (شعار امسال روز جهانی کوهستان) اقدام به روشنگری کنند.
در تهران هم گويا مراسمي در فرهنگسرای ملل پارک قیطریه از روز چهارشنبه 18 آذرماه به مدت 3 روز برگزار خواهد شد. افزون بر آن، گروه دیدهبان کوهستان انجمن کوهنوردان ایران، پنجمین «جشن کوهستان» را با همکاری باشگاه فرهنگی ورزشی آرارات و هیأت کوهنوردی استان تهران، از ساعت 17 تا 20 روز جمعه بیستم آذر در محل باشگاه آرارات برگزار خواهد کرد كه نگارنده هم در آن سخنراني خواهد داشت.
اطلاعات بيشتر را ميتوانيد در تارنماي آقايان عباس محمدي و حسين عبيري گلپايگاني بيابيد.
درود بر جناب درویش عزیز…
از پست قبلی تان بسیار خوشحال شدم…جالب بود برام…
راستی قبل از روز کوهستان روزجهانی خاک رو به شما مرد عزیز تبریک میگم…
روز جهانی خاک است…یک دقیقه سکوت کنیم….
روز خوش
ممنون مرد خاكي عزيز. من هم يك دقيقه سكوت مي كنم!
:)
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی
اهمیت کوهستان همین بس که اگر کوه ها زنجیره وار در فلات ایران نمی بودند حال و روزمان چون ترکمنستان(قراقوم) و عربستان می گردید
یک بابایی در دهه 60 برای رفع آلودگی هوای تهران پیشنهاد کندن کوه از تهران تا شمال را داده بود
چه کیفی می کرد پیمان کارش!
راستی درویش خان نمی خواهید کپنهاگ بروید؟
خوب است دکتر ناصرالحکما را هم با خودتان ببرید!
نگران او نباش رفیق! او الان یه جایی همان دور و برهاست!
چقدر دلم کوه خواست و البته همدلی و همراهی توامانش را.
خدا نكند روزي را كه آدمها ديگر دلشان كوه نخواهد … دلشان اوج گرفتن نخواهد و دلشان نخواهد همسفر جويباري زلال در سپيده دمي خيس شوند …
سلام اگه اجازه میدید من از این مطلبتون با ذکر منبع در یک روزنامه محلی استفاده کنم . ؟
خواهش می کنم.
مانعی نیست. لطفاً نام نشریه محلی را ذکر فرمایید.
درود بر شما
تا خیلی زود دیر نشده باید یه کاری کرد
خدا قوت
با افتخار لینک شدید
سپاسگزارم و خوشحال که در آن خطه هم ورزش کوهنوردی را زنده نگه می دارید.
می اید روزی که پدرم با مژه های یخ زده به خانه بیاید .می اید روزی که پنجره ها پر از بوته زار یخی شود همان بوته همان ومن روزها منتظر اب شدن کو چه های برفی شوم میشودبر زمین های پر برف باران شب وروز ببارد .می شود صدای ناودان بی وقفه ترانه کوچه ساکت شود .می شود برف باشد وگرگ /// وگوسفند در گرمای اغل بیاساید
دیگر نذر کرده ام برای باران روزه بگیرم برای درختان برای چشمه برای کوه برای جنگل برای اورومیه که مرا به این صفحه اورد برای پریشان فراموش شده روزه می گیرم برای زندگی تف زده جنگل برای زمین تشنه
چه نذر سبزی …
باشد که توفیق یابید …
درود.