سهم پژوهش ایرانی در مهار بيابان‌زايي

    موضوع چهارمین یادداشت نگارنده در صفحه 9 روزنامه پول امروز – هفتم بهمن 1388 – «سهم پژوهش در پايداري زيست‌بوم بياباني و مهار بيابان‌زايي در ايران» بود.
    گفتن ندارد که بیابان‌ها را دوست دارم؛ بر این باورم که اگر بیابان نبود، زندگی چیزی کم داشت! نداشت؟ و فکر می‌کنم اگر آدم «دچار» بیابان نشود و برود، انگار هنوز نیامده است! آمده است؟
    برای همین است که صاحب تارنمای مهار بیابان‌زایی، مهم‌ترین وصیت و سفارشش به هموطنان نیک‌اندیشش آن است که:
    بیابان‌ها را ببینید، بیابان‌ها را بشنوید و بیابان‌ها را بو کنید … بر روی ناهمواری‌های زرینه‌ی درخشان و پاکشان گام بردارید و تا می‌توانید از دیدن بزرگترین گلدان‌های طبیعی جهان، زیباترین کلوت‌ها و کلوتک‌های آن و عظیم‌ترین عمارت‌های داغ و تفتیده‌اش در این فراخنای بی‌انتها لذت ببرید … دمی در کنار شورترین رودخانه‌هایش سکوت کنید و از شنیدن موسیقی شکستن بلورهای نمک در سواحل لذت برید …
    فقط آن گاه است که درمی‌یابید چقدر خوب است که چند پژوهش‌گر هم به عشق بیابان در این مملکت تحقیق می‌کنند … و چقدر بد است که فقط چند پژوهشگر اندک و محدود این رسالت را پیگیری می‌کنند! پژوهشگرانی که در ستاد نهاد متولی تحقیقات منابع طبیعی کشور، شمارشان هرگز از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نکرده است …
    بله این بار از رانت مژگان در پول سؤ استفاده کردم! و کوشیدم تا از رد پژوهش ایرانی  در مهار بیابان‌زایی سخن بگویم … انگار گاه پارتی‌بازی بد نیست! هست؟

    پژوهش را به حق «ديدن آن چيزي مي‌دانند كه ديگران نمي‌توانند ببينند و انديشيدن به كيفيتي كه اغلب مردم از مجال لازم براي درك آن محرومند.» پژوهش به ما مي‌گويد كه در افق‌هاي دور چگونه بايد زيست تا از كمينه‌ي محروميت و بيشينه‌ي رفاه برخوردار باشيم. پژوهش يادمان مي‌اندازد كه چگونه مي‌توان با كمترين مصرف كارمايه، بيشترين بهره‌مندي و توليد را به ارمغان آورد و سرانجام آن كه به مدد بهره‌گيري از توانمندي‌هاي پژوهشي است كه يك ملّت مي‌تواند به خود ببالد كه بيش از سهم جمعيتي‌اش در دنيا، در توليد نرم‌افزار و دانش جهاني مؤثر بوده است.
    بر اين بنياد مي‌تواند ادعا كرد كه شرط بقا و ماندگاري هر تمدّني در جهان امروز بستگي تام به ميزان پژوهش‌محوري و دانش‌بنيادي برنامه‌هاي راهبردي و ملاحظات كليدي‌ كوتاه، ميان و درازمدت دولتي دارد كه متوّلي هدايت و راهبري آن تمدّن است.
    با درك دريافت‌هاي پيش گفته است كه نگارنده به همراه ديگر پژوهش‌گران بخش تحقيقات بيابان مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور در طول 4 دهه‌ي گذشته كوشيده‌اند تا ضمن تبيين و معرفي ارزش‌هاي ناهمتاي بيابان‌هاي كشور، عملي‌ترين راهكارهاي مواجهه با بيابان‌زايي را نيز كاويده و به كاربندند.

    البته بايد اعتراف کرد که در ايران نيز چون اغلب کشورهای جهان، انديشه‌ي پژوهش در عرصه‌ي بيابان – دست‌کم در نخستين سال‌ها و آغازين گام‌ها – به هدف مهار بيابان‌زايي شکل گرفت؛ آن‌هم صرفاً در مفهوم محدود و تنگِ پيش‌گيری از حرکت ماسه‌های روان و گسترش چشم‌اندازهای مشهورِ بيابان‌های طبيعی. امّا همزمان با افزايش غنای علمی و وزين‌تر شدنِ ذخاير دانايي نخبگانِ علوم مرتبط با بيابان‌زايي، آشکار شد مبارزه با اين فرآيند مرگ‌آفرين و پس‌رونده را از هر جا که آغاز کنيم سزاواتر است تا از دل کويرهای سوزان و لم‌یزرع مرکزی کشور؛ فراخنايي که ميليون‌ها سال است جز اقليمی فراخشک، مجالی برای درک آب و هوايي ديگر نداشته‌اند. در اين ميان، مسيری که بخش پژوهش پيموده و آموزه‌هايي که به مددِ بهره‌گيری از ستاده‌های کاربردی يا بنيادی خويش بدست آورده، می‌تواند برای خوانندگان اين سطور مفيد و در مواردی حتا عبرت‌آموز باشد؛ دريافتی که آفرينش 6 راهبرد محوری بخش تحقيقات بيابان را فراهم آورده است. با اين وجود نبايد از خاطر برد که کماکان پژوهش در محدوده‌های موسوم به بيابان واقعی از جايگاه و اعتبار ويژه‌ي خويش برخوردار بوده، امّا نه به انگيزه‌ي کاستن از سرعت پيش‌روی بيابان که به دليل کشف و آشنايي با ويژگي‌های منحصر به فرد زيست‌بوم‌های بيابانی، استحصال كارمايه‌هاي نو، تقويت بوم‌گردي و راه‌های پايداری از ارزش‌های بوم‌شناختی و تنوّع زيستی آنها در کشور.
     از منظری فراخ‌تر، بايد اعتراف کرد: هر دريچه‌ای كه «علم» به پاس سخت‌كوشي، هم‌انديشي و پايمردي نوع بشر، به رويش مي‌‌گشايد، فراخناي بي‌انتهايي است كه هيچ چيز، جز حقيقت وجودي و غيرقابل انكارِ آن دريچه، قطعی نمی‌نمايد. درست است كه بزرگي دانش پيشينيان، در برابر وسعتِ دانسته‌هاي امروزِ ما، ناچيز به نظر می‌رسد، و درست است كه شمارِ دانشمنداني كه هم‌اكنون بر بوم‌سپهر مي‌زيند، بيشتر از نُه دهمِ تعدادِ انديشمنداني است كه جهان در طول تاريخ به خود ديده است، ليكن نبايد از ياد برد كه متناسب با افزايش دانستگي، بر حجم مجهولات بشري نيز افزوده شده است.

     بديهي است، دانايي ما در حوزه‌ي محيط‌زيست، به ويژه زيست‌بوم‌هاي بياباني و فرآيندهاي کاهنده‌ي کارايی سرزمين نيز، از چنين اصلي تبعيت مي‌كند. به سخني ديگر، اگر امروز در مواجهه با جريان ويرانگر بيابان‌زايي، بيشتر از گذشته مي‌دانيم، اين بدان معناست: بيش از آن كه بدانيم چه چيزهايي را مي‌دانيم، مي‌دانيم كه چه چيزهايي را نمي‌دانيم. همين دانستگي را هم بايد مرهون هم‌كوشي و هم‌افزايي انديشه‌مردان و زناني بدانيم كه شايد به قول «كربس»، نمي‌توانستند در زمانه‌ي خويش به چاره‌جويي چالش‌هاي امروزينِ تمدنِ هزاره‌ي سوّم بيانديشند (هانس كربس (Hans Krebs) مي‌گويد: «پژوهش، ديدن چيزي است كه ديگران نمي‌توانند ببينند و انديشيدن در باره‌ي چيزي كه ديگران نمي‌توانند به آن بيانديشند».
    نوع انسان، يك بيست و پنجمِ بيابان‌ها قدمت دارد و بيابان‌ها خود، يك دهم كره‌ي زمين؛ با اين وجود، اين نوزادِ نورسِ زميني هر روز بيشتر از روز پيش در مي‌يابد که بازخوردِ نابخردي‌ها و آزمندي‌هايش تا چه اندازه توانسته است بر ناپايداريِ تنها جايگاه حيات بيافزايد. در چنين شرايطي، به نظر نمي‌رسد كه بتوان با قطعيت در موردِ آنچه كه بايد كرد، سخن گفت و نه مجاز باشيم در موردِ همه‌ي كرده‌ها، با صراحت به قضاوت بنشينيم؛ تنها مي‌توان اميدوار بود در راهِ درستي كه پژوهش پيشِ پايمان نهاده است ثابت‌قدم بوده و هيچ‌گاه اسير يا مرعوبِ درست‌راه‌رفتن، به بهاي راهِ درست رفتن، نشويم. به قول فرهيخته‌ی معاصر (استاد کزازی):

با فضل و عقل و دانش، دادِ سخن توان داد
چون  جمع  شد معانی، گوی بيان  توان  زد

20 فکر می‌کنند “سهم پژوهش ایرانی در مهار بيابان‌زايي

  1. اشکار

    بله نصیب ما بیابان شد و سهم اروپا قاره سبز بودن!
    درویش خان درویش خان…..
    ناراحت نباش بیابن شناسا به تعداد انگشتان یک دست هستند اگر به تعداد ریگ های لوط زنگی احمد هم بودند توفیری نمی کرد اگر همه هم ابر دکتر بودند یک……… رئیس بیابان زدایی میشد راستی مگر اینهمه دکتر و مهندس حاظر در شیلات……….بودند که شخصی اب ندیده را در انجا سکاندار کشتی در شرف غرق شیلات کردند؟
    ها یک کسی به من پاسخ بدهد
    یا مدیریت در شیلات ومنابع طبیعی نیاز به تخصص ندارد و یا اینکه ان همه ادم آنجا فقط می چرخند بی حاصل

    پاسخ:
    یک روز به تو ثابت خواهد شد که بخت ما بهتر از اروپایی ها بوده! نبوده؟

  2. اشکار

    درویش خان در غرب امریکا و مکزیک چگونه از انرژی تابشی خورشید بهره برداری می کنند؟در استپ های جنوب روسیه چطور و یا مصر؟

  3. محمد درویش نویسنده

    حتی در آلمان که در بهترین مناطق جنوبی اش کمتر از بدترین مناطق شمالی ما دریافت انرژی خورشیدی امکان پذیر است، تا 25 درصد از انرژی تولید توسط خورشید و باد تآمین می شود. آمریکا و مکزیک و … که جای خود دارد. البته در مورد روسیه و مصر من خبری نشنیده ام. شما لینکی دارید؟

  4. سروی

    می دانم که هیچ چیز توی دنیا بدون حمت خلق نشده و می دانم که مثلا اگر کرم نبود به قول دوستمان دنیا چیزی کم داشت … عکس های کویر را هم خیلی دوست دارم . مخصوصا عکس هایی شبیه عکس چهارم . اگر اسم علمی دارد ، من نمی دانم . اما آن موج های ایجاد شده روی شن ها را دوست دارم . شاید چون مرا یاد ساحل می اندازد … شاید چون من اهل سرزمینی سبز هستم ، نزدیک دریایی آبی، شاید چون چشمم خو گرفته با رنگ سبز جنگل و آبی دریا … نه اینکه کویر را دوست نداشته باشم … بیشتر می ترسم از کویر … از هر جای بی درخت .. برای من که زادگاهم همیشه سبز بوده ، جای بی درخت یعنی جایی که در آن زندگی وجود ندارد … درخت ِ خونم کم می شود ( مثل قند خون ) اگر به کویر بروم .

    شاید اشتباه می کنم … بگذارید به حساب دلبستگی زیاد به زادگاهم …

    اما هنوز هم عکس های کویر را دوست دارم و برای کویر که بخشی از وطنم هست احترام قائلم .

  5. محمد درویش نویسنده

    خوشحالم که تصاویر کویر را … بیابان را دوست دارید و به عنوان بخشی از قلمرو این کهن بوم و بر مقدس برایش احترام قائلید. امیدوارم یک روز از گام نهادن در کویر و بیابان هم لذت ببرید و علاوه بر احترام، از عماغوشی با این پاره مظلوم طبیعت از فرش به عرش رسیدن را تجربه کنید.
    درود بر شما و امیدوارم همانگونه که کویر خون من هرگز پایین نمی آید، درخت خون شما هم نیاید … پایین را می گویم!

  6. سروی

    الان یه سوال برای من پیش اومد. کویر با بیابان فرق داره؟

    پاسخ:

    بله فرق دارند. کویر به پایین ترین سطح توپوگرافیک در هر حوضه آبخیز گفته می شود. در کویر به دلیل شوری زیاد خاک، هیچ موجود زنده ای امکان حیات ندارد. کویرها عموماً در پایاب رودخانه ها تشکیل شده و دشتهایی کاملاً مسطح هستند. در صورتی که بیابان می تواند در هر ارتفاعی و با هر فاصله ای از دریا و در هر عرض جغرافیایی شکل بگیرد و معمولاً محدودیت شوری خاک ندارد و صاحب تنوع زیستی خاص خود است.
    درود …

  7. سروی

    ممنون از توضیحتون .

    پس توی کویر درخت نداریم .

    توی بیابان چی؟ توی بیابان درخت داریم؟چون گفتید محدودیت شوری خاک ندارد.

  8. محمد درویش نویسنده

    بله در بیابان درختان و درختچه های فراوانی رشد می کنند که از مهمترین و مشهورترین شان می توان به تاغ، گز، اسکمبیل، آتریپلکس، کنار، کهور، اکالیپتوس و … اشاره کرد. خوشحالم که موضوع برایتان جالب است و به دقت آن را پیگیری می کنید. اگر روزی گذرتان به جندق افتاد، آنجا می توانید پایه هایی از درخت زیتون هزار ساله را ببینید که پیش تر در موردش در وبلاگم نوشته ام.
    درود.

  9. شقایق

    من عاشق این پاراگراف شدم:
    “گفتن ندارد که بیابان‌ها را دوست دارم؛ بر این باورم که اگر بیابان نبود، زندگی چیزی کم داشت! نداشت؟ و فکر می‌کنم اگر آدم «دچار» بیابان نشود و برود، انگار هنوز نیامده است! آمده است؟”

    این دچار ؛ انگار اصل اصل اصل خود زندگی است.

  10. الموتی

    آقای درویش، درود
    گفته شده منشا اصلی ریزگردی که چند سال است مشکلاتی را به سرزمین کشورمان تحمیل میکند، در بیابان های عراق است. بر خود لازم دانستم که شما را از موضوعی که با خبرم مطلع سازم و نظر شما را جویا شوم. دولت عراق تنها کشوری است که کنوانسیون 1994 مبارزه با بیابان زایی را تصویب نکرده است. مطالب مندرج در سایت دبیرخانه این پیمان بین المللی گواه این ادعاست. به نظر من لازم است که دولت ایران و همسایگان دیگر این کشور را تشویق نمایند که به معاهده ملحق شود.
    با سپاس و عرض ارادت

  11. سعید

    سلام
    من دارم بر روی رابطه معماری واکوتوریسم(کویر)تحقیق میکنم (کلوت های شهداد).می توانید در زمینه اکوتوریسم کویر کمکم کنید
    میخواستم اگر منابع را می شناسید به من معرفی کنید ممنون

  12. حمید رضا ربیعی

    ای بابا من نمی دانم چرا همه فکر می کنند بیابان از اول بر روی کره زمین وجود داشته از کجا معلوم اسباب بیابانی شدن سطح کره زمین انسان ها نباشند اگر دقت کرده باشید می بینید که بیشتر تمدن های بزرگ دنیا در بیابانهای امروزی واقع شده است نمی دانم شاید مردم آن زمانها یه جورایی از بیابان و بی آبی خوششان می آمده!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.