بیژن را همه میشناسند و عشق کمنظیرش را به مواهب ناب سرزمین مادری باور دارند. دربارهاش پیشتر هم نوشتهام و با اشکهایش برای لاکپشتهای قشم مثل بسیاری دیگر از هموطنان عزیزم – از جمله سام خسروی فرد – گریستهام.
اینک او در مصاحبه با خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران، صراحتاً میگوید: آیش 5 سالهی طبیعت ایران، نهتنها لازم است که کم هم هست؛ حتا آیش 50 ساله هم ممکن است جواب ندهد! چه رسد به 5 ساله.
حال از آنجا که میدانم نویسندهی آتشینمزاج آتش نوشت – که در زادگاه ماهاتیر محمّد دارد مشق حیات وحش مینویسد و میخواند، آن هم در مقطع دکترا – بیژن را به عنوان یک متخصص و عاشق واقعی طبیعت به رسمیت میشناسد، امیدوارم اندکی با انعطاف و مهربانی بیشتر با آیش 5 ساله روبرو شود. چرا که دیگر نمیتوان بیژن را با رمالی و موجسواری و … مرتبط دانست! میتوان؟
تازه بیژن، سام را یاد این شعر شاملو هم میاندازد:
جادهها با خاطرهی قدمهاي تو بيدار ميشوند
كه روز را پيشباز ميرفتي
هر چند سپيده تو را از آن پيشتر دميد
كه خروسان بانگ سحر كنند…
بیارتباط:
پیشتر هم اشاره کردهام که اغلب بزرگان محیط زیست ایران، از جمله اسکندر فیروز عزیز هم صراحتاً به نگارنده گفتهاند که سالهاست تفنگ شکاری خود را کنار گذاشته و دیگر هرگز به چنین کاری فکر نمیکنند. خوب است تمام شکارچیانی که خود را مدعی مریدی از مراد خود میدانند، از اسکندر فیروز تبعیت کرده و اسلحههای شکاری خود را برای همیشه به دیوار بیاویزند و به فرزندان خود، عملاً درس مهرورزی با زیستمندان طبیعت دهند. باور کنید، طبیعت ایران – در صورت اعمال مدیریت خردمندانه – آنقدر جاذبه و استعداد دارد که بینیاز از درآمد حاصل از توریسم شکار هم بتواند به بقای خود امیدوار بماند.
راستی!
کسی میداند صدور 700 مجوز شکار در طول شش ماههی گذشته توسط سازمان حفاظت محیط زیست را باید نشانهی داشتن آمار دقیق از سوی سازمان از جمعیت حیات وحش دانست یا نشانهی هرج و مرج و حاکمیت یک بام و دوهوایی در آنجاها؟!
واقعاً اگر مجوز شکار صادر میشود، یعنی ما آمار داریم و میدانیم در کجا جمعیت وحوش بیش از حد نرمال وجود دارد؛ پس چرا آمارها را اعلام نمیکنیم؟ و اگر آمار دقیقی نداریم و وضعیت محیط زیست و زیستگاههای حیات وحش خراب است – که هست – چگونه مجوز شکار صادر میکنیم؟
می گویم نکند ماجرا به قصه سفارت آلمان ربط دارد! ندارد؟
در همین ارتباط:
– طرح آیش از نظر مردم ساکن در اطراف تالاب گندمان – هومان خاکپور
درويش عزيز
با تمام احترامي كه براي بيژن خان دره شوري قايلم بايد عرض كنم كه نتيجه تلاشهاي سازمان او پيش از انقلاب باعث شد ملت بريزند و مناطق را غارت را كنند منظورم آن بگير و ببندهاست كه شما هم به آن اشاره كرده بوديد همان افراط ها.
مطمئنم كه اگر از دره شوري بپرسيد راه حلش چيست نميگويد حراست ميگويد حفاظت! اگر مهسا خانم خواننده وبلاگ شما مرا متهم نكند به رونويسي جزوه درسي بايد بگويم اين دو عبارت با هم متفاوت است. و اگر باز از بيژن خان سوال شود چگونه حتما مي گويد با مشاركت مردم! همان كاري كه او در قشم كرد. نكرد؟ اما اين مردم چه كساني هستند در موضوع شكار؟ همان ذينفعان كه من اشاره كردم. نكردم؟ به هر حال نحوه ترفندهاي سوال و تنظيم يك مصاحبه را بعد از 13 سال تجربه در اين حوزه ما هم اين سو آموخته ايم!
بحث روشن است شما و ديگران كه سرشان در حساب است متوجه شدهاند، نشده اند؟
اما دوست عزيز، من با شكارچيان سروكار داشته ام و با آنان سفر رفتهام براي آشنايي بيشتر با رويكرد و نگاهشان. اتفاقا آنهاهم عاشق طبيعت هستند اما قرايت خود را دارند از آن.
كاري نكنيم اوضاع از اين كه هست بدتر شود! به صدوق فشار بياوريم براي مثلا آموزشهاي بيشتر! كارشناسي كنيم و از نگاه كارشناسي به موضوع بپردازيم نه ژورناليسم. همان كه يك بار به شارلاتانيزم مطبوعاتي هم تعبير شد. نشد؟ يادتان هست؟ حتما هست و ميدانيد از كه سخن ميگويم.
شما خودتان را دار بزنيد سازمان محيط زيست آمارش را اعلام نميكند. اگر يك بار شد چون هوشنگ ضيايي شريف راس كار بود مثل امسال. اما سالهاي قبل اعلام نميشود…در عين حال گمان ميكنيد آن آمار واقعي است؟
براي همين ميگويم بايد رفت داخل مناطق و تجربه كست كرد. از محيطبان بازنشسته و شاغل شنيدم كه ميگفتند آمار را بيشتر اعلام ميكيم چون فكرميكنند ما كارمان خوب نبوده اخراج ميشويم يا توبيخ! مدير منطقه هم همين نظر را دارد و مدير شهرستان و مديركل استان نيز هم!
راهكارش مشخص است…محيطبان بيش و پيش از هر كس ميداند چه تعداد وحوش (آنچه شكار مي گويند خودشان)كجا هست…بايد به او اطمينان داد كه اخراج و توبيخ كه نميشود هيچ جايزه هم ميگيرد.
درويش عزيز نقل قول نصفه ديگران را مصادره به مطلوب نكنيم آنچه من مينويسم و اشاره دارم همان هايي است كه در مكتب بيژن درهشوري و اسكندر فيروز و هوشنگ ضيايي و ديگراني كه ميدانيد آموختهام! نه پشت ميز دانشگاه و مدرسه و سرزمين خودمان يا مال ماهاتير!
لطف عالي مستدام!
درود بر سام عزیز:
نخست آن که
از قضا من در طول یک دهه اخیر از نزدیک و به واسطه مسئولیتی که در طرحهای مدیریت مناطق حفاظت شده داشتم، در مناطقی چون دنا، میانجنگل، پارک ملی کویر، بمو، تنگ صیاد، دشت ارژن و دریاچه پریشان، هامون، نایبند، باشگل، قمچقای بیجار، سبزکوه، اشترانکوه و گاندو زندگی کرده ام و تقریباً اغلب محیط بانهای آن مناطق را دیده و می شناسم و پای درد دلشان هم نشسته ام. چند گزارش هم از مجموع مشاهدات و یافته هایم اینجا و آنجا منتشر شده است. به جرات می توانم بگویم: به جز در مواردی معدود (تنگ صیاد، قمچقای، پارک ملی کویر و باشگل)، خبری از شکار وجود ندارد و نتیجه ساعتها و روزها دوربین انداختن چیزی را نصیبم نکرد! در حالی که مدام محیط بانها می گفتند: نه هست … یه خورده دیگه صبر کنید! هست … خواهید دید!
دوم اینکه:
مگر ما می گوییم طرح آیش باید بدون مشارکت مردم و لحاظ ظرایف فنی آن اجرا شود رفیق؟
سوم این که
از کدام نقل قول نصفه حرف می زنی؟!
و دست آخر این که
این مهسا بهارمست مرا کشت! ترا نکشت؟
درود …
اول اینکه مهسا بهارمست (بنازم به ذوق و سلیقهء کسی که این اسم مستعار را ساخته!) هر چه گفت به من گفت . پس خواهش می کنم منبعد همه حرفهای این آی دی را نادیده بگیرند.
من شخصا” تصور می کنم همهء ما با ویرانگر بودن هر نوع شکار در ایران با هم توافق نظر داریم. اتفاقا” بهترین اصطلاح را هم خود سام بکار برده که گفته ” شکار در ایران در واقع نه برداشت کردن از محصول بلکه خوردن از بذر است” . اما در اینکه با این مصیبت “شکار کردن” چه باید کنیم یک مقدار با هم اختلاف نظر داریم. جناح ناصر کرمی ( که از سوی محمد درویش و سفارت آلمان تغذیه میشوند) معتقدند که طرح آیش پنج ساله خیلی عالی و قابل اجراست. جناح یک نفرهء من (که سفارت انگلیس در مقابل توطئه هایش لنگ می اندازد) معتقد است که طرح آیش پنج ساله خیلی عالی اما غیر قابل اجراست . و جناح سام خسروی ( که اعصاب معصاب ندارند و آدم می ترسد باهاشان شوخی کند) معتقدند که طرح آیش پنج ساله اساسا” ناکاراست. جناح مهسا خانم هم ( که الهی جیز جیگر بگیرن) مشغول عصبانی کردن نیروهای سام خسروی هستند. الان که مشخص شده مهسا بهارمست هر چی گفته به من گفته و “حالا بچه بوده یه حرفی زده” پس بهتر است صلوات بفرستیم تا یک مقدار آرام شویم. دعوای مدارک تحصیلی را هم بگذاریم برای یک فرصت بهتر (آگهی : دکترای آکسفورد اصل با مهر و امضای پروفسور جکسون که مدتی نایاب بود رسید!). در نتیجه بهتر است به نتایج مثبت این مبحث توجه کنیم. اگر یادتان باشد بنده همان روزی که ناصر کرمی جدول مندلیف وحوشش را اعلام کرد عرض کردم به این ارقام مطلقا” باور ندارم . البته ناصر این آمار را مراجع بالاتر نقل کرده بود. بعد که رفقای بیشتری وارد ماجرا شدند و بنا به سنت حسنهء ایرانی اولش یک مقدار با هم بزن بزن کردیم، وسط دعوا مشخص شد که محیط بانها از ترس اخراج نشدن هر روز تفنگ و دوربینشان را بر می دارند تا از میش و کل و بزهایی که وجود خارجی ندارند محافظت کنند. سازمان محیط زیست هم که ظاهرا” در عرض شش ماه به اندازهء چهار برابر میزان احتمالی وحوش حلال گوشت پروانهء شکار صادر کرده است، از ترس رفته توی کمد قایم شده و حاضر نیست آمار دقیق جانوران موجود در مناطق حفاظت شده را اعلام کند. بیژن دره شوری هم که منجی لاک پشت های قشم بوده به کمتر از پنجاه سال آیش رضایت نمی دهد. ناصر کرمی هم کار و زندگی اش را گذاشته کنار و به این صدوق بیچاره گیر سه پیچ داده که یالا بیا آیش راه بنداز . صدوق هم گفته شیش میلیون می دهم که بگویید اسم من را کی یاد ناصر کرمی داده؟ درویش هم مشغول سرشماری آیت الله های سبز شده و نمی داند که این بیچاره ها تا بخواهند به مسئول ستاد ائمهء جمعه و جماعات کشور بگویند که بابا ما سبز اینجوری هستیم نه سبز اونجوری! ، صد من باقالی بارشان کرده اند. مهسا هم گفته تا شوهر برایش پیدا نکنیم هفته ای دو بار در کامنت دانی درویش مینویسد که سام بی سوات است!
پاسخ:
درست می گویی: عبارت سام را باید با آب طلا نوشت که می گوید: «شکار در ایران در واقع نه برداشت کردن از محصول بلکه خوردن از بذر است.»
باید فکری کرد تا این نوع شکار برای همیشه بازنشسته یا بازخرید شود.
در مورد عبارت های توصیفی ات در باره من و آخوندهای سبز و ناصر کرمی و سام و به ویژه مهسا! طبق معمول محشر بود. استعداد طنزنویسی ات حرف ندارد پسر!
اتفاقاً بعضی وقتها که بحث زیادی داغ می شود، خیلی هم خوب است این طنازیهای قلمی و لطیف! نه؟
درود …
درويش عزيز
دارم به اين نتيجه ميرسم كه واقعا دچار لكنت قلم هستم؛ چون به يك اشاره گمان ميكردم منظور مشخص شود پس بهتر است اين را هم اضافه كنم
– چگونه از بيژن درهشوري سوال شده است؟
– آيا پرسيدهاند روش كار چيست؟
– آيا پرسيدهاند نقش مردم چيست؟
-آيا پرسيدهآند شكارچيان را بايد چگونه همراه كرد؟
– آيا پرسيدهاند كه با كدام گارد و محيطبان ميتوان حفاظت كرد؟
– آيا پرسيدهاند كه بايد حفاظت كرد يا حراست؟
– آيا پرسيدهاند روش مقابله با توسعه لجام گسيخته دولتي چيست؟
– سوال نصفه و نيمه نبود؟ اگر از هر كسي بپرسيد طرح آيش (كه البته واژه اشتباهي است شما بهتر ميدانيد معني آيش چيست) شكار خوب است يا بد. ميگويم خوب است اما … كه البته اما هايش را توضيح داده ام.
درويش عزيز به ايرن اشاره كرديد نگاه كردم و ديدم واقعا در مقايسه با سبزپرس چه ميزان خبرهاي توليد آن كاهش پيدا كرده است واقعا حيف است. نيست؟ به نظر شما دليل آن چيست؟ بالاخره خبرگزاري مستقل است و بايد با استقلال حرف بزند نه؟ اما همه يادمان هست موضع گيري درباره بررسي كارنامه چهار ساله محيطزيست دولت نهم چگونه بود.
و اضافه كنم؛ همان شكارچيان بيمروتي كه شما اشاره مي كنيد خبر دادند تالاب بندعلي خان در حال خشك شدن است. مي دانيد كه مهمترين تالاب فصلي و ايستگاهي است براي پرندگان مهاجر. به دوستان خبرنگار اين حوزه گفتم اما دريغ از يك واكنش! دليل خشك شدن چندان كه گفتهاند مهار آب براي توسعه كشت پستههاي آقايي بوده است…راستي خبرگزاري مستقل به اين موضوعات ميپردازد؟
پاسخ:
درود بر سام عزیز و خسته نباشی … می بینی که به رغم همه تلاش هایی که صورت دادیم و دادی، یخ خیلی ها نشکست و در این بحث مشارکت نکردند. راستش دوست دارم در حوزه محیط زیست افراط باشد تا بی تفاوتی … دوست دارم هیاهو باشد تا با چراغ خاموش راه رفتن … یکبار هم برایت نوشتم که از خیل لشکر متخصصین این حوزه، به تعداد انگشتان دست هم حاضر نیستند وقت بگذارند و وارد میدان شده به ظرفیت سازی فرهنگی بپردازند … امیدوارم این بحثها و هماوردی های قلمی دوستان تصمیم ساز را نیز تشویق به حضور بیشتر و پربارتر سازد.
راستش من نمی دانم چگونه از بیژن سوال شده، اما در پاسخش اما و اگر ندیدم! دیدم؟ (بخوان دیدی؟)
در باره ایرن هم به نظرم درست می گویی و امیدوارم ناصر عزیز به تولید محتوای ارژینال بیشتر توجه کند. هر چند که هم تو و هم من محدودیتها را در این حوزه می دانیم و بر تنگناهای مالی واقفیم. به هر حال یادت باشد که ایرن تنها رسانه سبز کشور است که دارای پیج رنک 5 در نظام رتبه بندی گوگل است. این یعنی مخاطبش از همه بیشتر است. موضوعی که برای یاسر انصاری عزیز هم گوشزد کردم.
درود …
سلام
http://www.bona.ir/details.php?id=4102_0_21_0_C
بدرود
پاسخ:
ممنون از اطلاع رسانی ات. حتماً آن را پوشش می دهم.
درود بر جناب درویش عزیز
بنده همانطور که در وبلاگ اقای خسروی فرد هم عرض کردم با شکار مخالم ولی طرح آیش 5 ساله رااز همین لحظه شکست خورده ميدانم. چرا از تجارب گذشته درس نمی گیریم.
جناب درويش اين طرح هاي افراطي سرانجامش تفريط است و غارت هر آنچه داريم و قرار بود داشته باشيم.
بهتر نيست به جاي اين همه اصرار و پافشاري روي طرح آيش به راهكاري موثرتري بيانديشيم.
نظرات مخالفان طرح آیش هم جالبه . البته هنوز نمی دونم کی داره درست می گه .
درسته … هم موافقان و هم مخالفان بر پایه خردمندی و اصول خاصی از مواضع خود دفاع می کنند و درستش هم همینه. چون هر دو گروه عاشق طبیعت ایران هستند و در مجموع ما اقلیتی بیش در برابر فوج بی تفاوتها و یا طبیعت ستیزهای قلدر نیستیم! هستیم؟
برای همین است که باید قدر خود را بیشتر بدانیم و بر همدلی ها و هم افزایی ها بیافزاییم.
درود و ممنون که موضوع را پیگیری می کنید.
زنده باشی شروین عزیز …
مشتاقم به شنیدن راهکار مؤثرتری که شما به آن رسیده اید …
درود.
سلام بر درویش بیطرف (بخوانید طرفدار ناصر کرمی)
اگر نظرات شما را کمی تا قسمتی در حوزه تخصصی تان بشود تحمل کرد (البته خدای نکرده ناراحت نشوید منظورم آن قسمتی است که تحت تاثیر موضع گیری دارید)،به درستی راجع به دنیای رنکینگ سایت اطلاعات اندکی دارید.
بر اساس آنچه که صاحبنظران می گویند معتبرترین رنکینگ سایت ها را باید در رتبه بندی آلکسا جستجو کرد نه در رتبه بندی گوگل به هزارو یک دلیل، یکی را من میگویم بقیه را خودتان تحقیق کنید و بدانید.
1- پیج رنکی که گوگل در تولبارش نشان می دهد با آن که عملا در سیستم رتبه بندی اش از آن استفاده می کند، تفاوت دارد. در حقیقت تولبار گوگل دیر به دیر به روزرسانی می گردد و خود گوگل نیز به این موضوع اعتراف کرده است.
در رتبه بندی آلکسا وضعیت سبز پرس به مراتب از ایرن بهتر است و جالب اینکه سایت حضرتعالی با تفاوت کمی از سبز پرس هم بهتر است البته قدمت سایت و تعداد لینک ها هم تاثیر دارد.
همچنین نظر شما را به سایتهای دیگری نظیر http://bizinformation.orgویا
http://www.valuatemysite.com
که هر دوی آنها از سیستم متفاوت اندازه گیری برخوردارند و با فاصله زیادی تعداد بازدیدکننده سبز پرس را نسبت به ایرن بیشتر نشان می دهند.(750 بازدید کننده ایرن و 1600 بازدید کننده برای سبز پرس)
بنده دغدغه شما را درک میکنم ولی لطفا شیطنت نکنید و اطلاعات غلط به نفع دوست خود به خورد طرفداران محیط زیست ندهید و بی دلیل یک سایت را برتر از دیگری معرفی نکنید.
مطمئن باشید اگر سمت این اشتباه سهوی یا عمدی شما به سمت سبز پرس هم بود من همین مواضع را داشتم .
موفق باشید
پاسخ:
درود بر دوستدار محیط زیست …
ممنون از اطلاعات مفیدی که ارایه دادید. اعتراف می کنم که در دنیای رنکینگ اطلاعاتم در حد اکابر است. من شنیده بودم که پیج رنگ گوگل شاخص مهمی است. حالا شما می گویید از آن مهم تر هم هست. امیدوارم دوستان دیگری که در این حوزه صاحب نظر هستند هم ارایه دیدگاه بفرمایند.
به هر حال من این نکته را به خود یاسر هم انتقال دادم. هدف من این است که اتفاقاً این رقابت بین سبز پرس و ایرن وجود داشته باشد. چرا که محیط زیست از آن سود خواهد برد.
در ضمن درویش واقعاً هم ناصر و هم یاسر و هم سام را دوست دارد و برایشان احترام قایل است … حتا نمی دانم چرا؟ ولی احساسم به شمایی که نمی شناسمتان، بسیار مثبت است.
به امید روزهایی بهتر و با هم افزایی مؤثرتر.
محمد عزیز
میخواهم درباره همین کامنت آخر مطلبی بنویسم. دوستان میدانند علاقه من به سبزپرس اگر بیشتر از ایرن نباشد کمتر نیست، مضاف بر اینکه مهار بیابانزایی و گرین بلاگ را از هر دو بیشتر دوست دارم و البته گمان میکنم کماکان قلم سبز مرحوم موثرترین رسانه ریست محیطی بوده، رسانه ای که عمده سبزنویسهای موجود به نحوی فرزند معنوی آن محسوب میشوند. از ایرن هم خیلی انتقاد دارم. میدانی که ایرن دبیر تحریریه و دبیر اجرایی و مدیر عامل خودش را دارد و من در طول روز شاید ده دقیقه هم با آن دوستان در تماس نباشم. خودم هم از اول میخواسته ام که در ایرن بک خبرنگار باشم نه بیشتر. اگر یادداشتی هم بنویسم واقعا برایم فرق نمی کند در ایرن چاپ بشود یا جای دیگر. انتقاد من هم ار ایرن تولید کم آن و تبدیل شدن صرف آن به یک خبرگزاری حوزه تنوع زیستی ( همین ایراد را سبزپرس هم دارد) و نه یک خبرگزاری تو سعه پایدار است. از این جهت همبشه به دوستان ایرن توصیه کرده ام به حوزه های اجتماعی و اقتصادی هم توجه کنند که ظاهرا به دلیل مشکلات مالی تاکنون نتوانسته اند. البته با ورود آقایان نوری و حقیقیان قرار است به زودی آنجا یک تحول مطلوب پیدا کند با این امید که سرانجام یک خبرگزاری جامع توسعه پایدار داشته باشیم. در باره آماری هم که گفتهاند البته من تعجب میکنم چونکه طبق آخرین اطلاع اکنون باید هیت ایرن بالای 3000 مورد در روز
باشد. البته همه آنها که با رسانه الکترونیک سروکار دارند میدانند که ملاک اعتبار یک سایت اتفاقا رده بندی گوگل است نه تعداد کلیک و هیت چون نشان مبدهد چقدر سابت مورد رجوع قرار دارد.
موخره: نصف شبی از سر بیکاری این چیزها را نوشتم. و گرنه آدمی که بی نام و نشان کامنت میگذارد ارزش این همه صرف وقت ندارد. میتوانی در این باره همچنین رجوع کنی به توصیه برشت در باره کشتی گرفتن با خوک!
پاسخ:
ممنون از دوستدار محیط زیست عزیز که سبب شده تا ناصر خان تنبل، نصف شبی کلبه درویش را منور کند! پیش به سوی زایش سایتی که 100 هزار بازدیدکننده در روز داشته باشد؛ بازدید کننده هایی که عشق شان طبیعت باشد. این از همه چیز مهم تر است.
ناصرخان به شما چرا برخورد؟!طرف من جناب درویش بود.
اما چند نکته:
1- تا آنجاییکه حافظه من اجازه می دهد و تقریبا هم مطمئن هستم این جمله نغز را که هیچ ربطی هم به موضوع ندارد و احساس می کنم که از روی احساسات شما یا شاید عصبانیت مطزح کردید را برنارد شاو گفته است نه برشت.
2- آماری که ارائه شد قابل دسترسی است وو احتمالا شما با روزی یک دقیقه هم که وقت بگذارید می توانید بررسی فرمایید.نهایتا قضاوت را می گذاریم به خوانندگان.
3- بنده راجع به سیاستگذاری های سبز پرس و ایرن اظهار نظر نکردم و جنابعالی هم اجازه بدهید دوستان خودشان تصمیم بگیرند.
4- هستند افرادی که بواسطه همان کمرویی که جنابعالی هم از آن رنج می برید و در مجامع حاضر نمی شوید از معرفی خود در دنیای مجازی معذورند،عیبی دارد؟
آرزوی موفقیت برای تمامی دوستدارن و طرفداران واقعی محیط زیست
پاسخ:
قبول کنیم که تنوع خبری سبز پرس و تعداد خبرهایش بیشتر از ایرن است. اما طراحی سایت ایران و رنگ بندی آن، حرفه ای تر است. امیدوارم که هر دو سایت سبز ایران بیش از پیش تکامل یافته و به اعتباری درخورتر دست یابند.
جناب دوستدار محيط زيست
شما كدام دوستدار محيط زيست هستيد؟ اين يكي كه الان اينجاست آدم مودب و فهميده اي است كه بايد با دقت به حرفش گوش داد. آن يكي كه در وبلاگ من كامنت گذاشته بود آدم بي ادبي بود. ببخشيد شما را با آن يكي اشتباه گرفته بودم. و اما دو نكته: از كامنتي كه در بالا و در پاسخ شما نوشته ام بدم مي ايد و اگر ميتوانستم آن را حذف ميكردم. البته كاري است كه شده. نكته اين است كه با هر نوع ارزش گذاري در مواردي كه كيفي هستند مخالفم. ممكن است جوان كم سن و سالي در روستاي دوري يك بار توي وبلاگش مطلبي بنويسد كه بيارزد به يك عمر نويسندگي ده نفر مثل من. نمونه اش هم همين خاكپور( البته او كم سن و سال نيست!) يك تنه دارد كار يك خبرگزاري را ميكند و بي هيچ ادعا و توقعي هميشه هم مفيد و موثر مينويسد. باز هم ميگويم به خاطر انرژي صادقانه ياسر ، مژگان و الهه موسوي و ديگر دوستان آنجا سبزپرس را واقعا دوست دارم و هميشه هم سعي كرده ام مشوق و معرف اين خبرگزاري باشم. ضمنا دوست عزيز كمرويي من و اجتنابم از حضور در جمع هاي شلوغ اصلا مابازاي كار شما نيست. من تا حالا هرگز با امضاي مستعار مطلبي ننوشته ام و هميشه و در همه حال خودم بوده ام حرف خودم را زده ام و پاي همه حرفهايم هم ايستاد ه ام. و بلدم هم طوري حرف بزنم كه بتوانم هميشه حرف بزنم! اما بي امضا اينور و آمور نوشتن را نمي فهمم. حرف امشب شما هم مفيد بوده هم منطقي. پس چرا ابا داريد از معرفي خودتان؟ به هر حال خوب است كه همه هميشه همين طور دوستانه با هم حرف بزنيم. به قول درويش سرجمع ما سبزنوبسان بيست نفر آدم بيشتر نيستيم و از آن طرف مهاجمين به طبيعت ايران به گمان من عبارتند از همه به جر همين بيست نفر! با هم باشيم و انرژيمان را هم در بحثهاي بيهوده هدر ندهيم.
پاسخ:
درس بزرگی در این پاسخ بود و شجاعت تحسین برانگیزی. شجاعت اعتراف به اشتباه و دعوت برای هماغوشی با هم به هدف هماوردی در برابر طبیعت ستیزان بی بنیاد.
به امید آن روز.
ناصرخان کرمی
ابایی نیست دنیا بسیار کوچک است و فکر کنم به وقتش به هم معرفی خواهیم شد .
من از ابتدا هم دوست بودم و فقط به عنوان یکی از طرفداران جدی سبز پرس در مقام دفاع از آن بر آمدم و تاکید می کنم از جناب درویش گله کردم چون ایشان همواره گله های خود را در هر جا و هرمکانی بدون تعارف بیان می کنند.
گرچه به بسیار از عقاید شما انتقاد جدی دارم ولی هیچوقت کامنتی خارج از ادب در وبلاگ شما نگذاشتم.
با یکدیگر بودن هم بسیار موافقم ولی در حوزه محیط زیست بخصوص در چند سال اخیر هیچ وقت خاطره خوبی از یکدستی و همراهی نداشتم
متاسفم که تجربه های شما از یکدستی و همراهی در حوزه محیط زیست مثبت نبوده … اگر نتوانیم بین خود … بین جمع محدود خود به زبانی واحد برسیم، نباید گله مند باشیم از آن که تارو پود طبیعت وطن این گونه به تاراج می رود …
درود …
ما قبل از انقلاب یک خبرگزاری داشتیم بنام پارس که بعد شد خبرگزاری جمهوری اسلامی و ایرنا و غیره و تا آنجایی که می دانم بنیانگزار واقعی اش هم یک هنرپیشه بود! اما بهرحال با حداقلهای استاندارد خبرگزاری ها شروع بکار کرد. الان در کشورمان بیش از پنجاه خبرگزاری داریم که هیچکدامشان خبرگزاری نیستند بلکه سایتهایی خبری هستند. با بقیه کاری ندارم اما ایرن هم به نظر من یک سایت خبری – گزارشی هست . یک سایت خبری – گزارشی (و البته تحلیلی) را می شود با دو سه همکار پاره وقت و یک دفتر کار دو اتاقه و ماهی یک میلیون تومان هزینهء جاری اداره کرد. اما وقتی اسمش را خبرگزاری بگذاریم آنوقت اوضاع متفاوت میشود. یعنی یک مشکل بزرگ پیش می آید. به این ترتیب که دارایی و امکانات گردانندگان آن (شامل پول نقد ، همکار ، مترجم ، عکاس ، خبرنگار ، ساختمان و کارمند دفتری) در حد یک سایت خبری – گزارشی هست اما توقعی که از آن می رود در حد یک خبرگزاری هست . حداقل استاندارد یک خبرگزاری هم داشتن دست کم سی نماینده در استانهای مختلف کشور و چهل – پنجاه خبرنگار تمام وقت و پنج شش نفر عکاس همیشه در صحنه و ده دوازده مترجم زبانهای مختلف و چندین نفر کارمند و متصدی اداری و فنی و یک ساختمان دو سه طبقه و بودجه ای بالای صد میلیون تومان در ماه است. ایرن قطعا” اینها را ندارد . در دنیای امروز تولید حرفه ای مطلب (از قبیل خبر ، گزارش ، عکس و تحلیل) جهت فروش آن مطلب هست . من تصور می کنم ایرن فروش مطلب هم ندارد . درآمد دیگر یک سایت خبری نشر آگهی هست . ایرن این را هم ندارد . علاوه بر اینها، سایتهای حرفه ای حامی (اسپانسر) هم دارند . مثلا” خبرگزاری جهانگردی و حفط میراث فرهنگی از سوی سازمانی دولتی به همین نام تغذیهء مالی و امکاناتی میشود. در کشورهای غربی پشت هر سایتی مانند ایرن ده سازمان و نهاد و شرکت و موئسسهء دولتی و خصوصی و دانشگاهی هستند که تقویت مالی و علمی و امکاناتی اش می کنند. ایرن اینها را هم ندارد. اما با اینحال، سایت موئسسهء عظیم نشنال جیوگرافیک با آن عظمتش هنوز حاضر نیست خودش را خبرگزاری بنامد چرا که نگران است مبادا نتواند توقعی که از یک خبرگزاری می رود را برآورده کند. این چیزی است که خودشان بارها به صراحت گفته اند. در هر حال اینکه رفقای نادیدهء ما ایرن را چه می دانند یا در آن چه می کند حوزهء کاری خودشان هست و بنده در این زمینه نه نظر می دهم و نه پیشنهاد . اما سئوال اینجاست که وقتی ایرن (احتمالا”) تا این حد دست خالی و دست تنها هست، ما برای کمک به آن چه کرده ایم؟ خود شخص من برنامه هایی داشتم که دست کم ترجمهء اخبار و گزارش های مربوط به محیط زیست هم بخشی از آنها میشد و تصمیم داشتم حق نشر آنها را به ایرن هم بدهم (قربتا” الی الله!) که متاسفانه برنامه هایم روی کاغذ ماندند. اما حس می کنم بهرصورت همین حالا هم میشود بقدر سهم خودم مطالبی را از این طرف دنیا فراهم کنم و به ایرن بدهم. تصمیمش را گرفته ام اما زمان تخمینی شروع به انجامش را نمی دانم. هر کدام از ما می توانیم یک خبرنگار یا عکاس یا گزارشگر برای ایرن – یا هر سایت دیگری – باشیم . شما تصور کنید اگر هر کدام از خوانندگان ایرن که در کشرهای مختلف دنیا یا شهرهای مختلف ایران هستند، ماهی فقط یک خبر یا گزارش را بنویسند یا ترجمه کنند و همراه با عکسهای مربوطه برای ایرن بفرستند کیفیت مطالب این سایت چه قدر بالا می رود .
پاسخ:
پيشنهاد شايسته اي است. اميدوارم خودت پيش قدم شوي و بيش از گذشته با ايرن و سبزپرس همكاري داشته باشي.
درود …
جناب اقای درویش سبز اندیش عزیز
به عنوان یک دوستدار بیطرف محیط زیست حسب دستور فرد ناشناس طرفدار محیط زیست که در خصوص سایت های سبزپرس و ایرن و شمار بازدید کنندگان ان به سایت هایhttp://bizinformation.orgویا
http://www.valuatemysite.com
استناد کرده اند بنده مراجعه کردم و شمار بازدید کندگان سایت ایرن را دقیقاَ3698 بازدید کننده در روز دیدم.مراجعه دوستان به سایت معرفی شده قطعاَ حقایق را آشکار خواهد کرد.
پاسخ:
ممنون از پیگیری و دقت نظرتان جناب مولوی عزیز.
فقط جهت اطلاع:
This is interesting: website components of isdle.ir
* Pageviews per day: 6,049
* Daily revenue from ads: $21
* Host Name: isdle.ir
* Host IP: 91.98.99.194
This is interesting: website components of iren.ir
* Pageviews per day: 3,698
* Daily revenue from ads: $13
* Host Name: iren.ir
* Host IP: 94.101.186.35
با آرزوی موفقیت هر دو سایت
پاسخ:
درود …
حرف حساب جواب ندارد! دارد؟
ممنون از اطلاع رسانیتان. اگر امکان دارد بگویید چگونه و از چه آدرسی می شود این کار را برای سایت خودم انجام دهم؟
درود بر جناب درویش
دقایقی پیش از طریق یکی از دوستان از ستون آزاد ایجاد شده و تبادل نظرات دوستان و بعضا مقایسه های انجام شده مطلع شدم،با توجه به ارتباط موضوع و اینکه دوستان از جمله شخص استاد هم چند بار عنایت فرموده ذکر نام کردید ،بیان نکاتی را بر خود لازم دیدم
1-به جناب ناصر خان کرمی درود میفرستم و برای ایشان احترام قائلم به هر حال وجود این سایت تخصصی(ایرن)در دنیای مجازی مایه مباهات همه ما مدعیان محیط زیست است ،کاری با کیفیت و کمیت مطالب نداشته و میدانم قضاوت محتوایی همه سایتها با خوانندگان است، مهم هدف است .
به شخصه از تعاملات فعال بین 2 پایگاه خبری استقبال کرده و حتی شخصا چند باری با اصرار از ناصر خان خواستم که یادداشتی را جهت درج در ستون دیدگاه به سبزپرس برساند تا به آن طرفدار عزیز محیط زیست هم ثابت شود آنگونه که خود ناصر نان هم فرمودند،ایشان معرف و مشوق سبزپرس هستند و ما هم متقابلا…که ظاهرا سعادت ما را یاری نکرد، بار دیگر هم تاکید میکنم سبزپرس تریبون همه دوستداران،دغدغه مندان و کارشناسان حوزه محیط زیست است و خود را در رقابت با هیچ سایت یا …نمیداند
2-ما هم به ضعف های خود آگاهیم و علت آن را بیشتر در مسائل مالی میدانم. راه اندازی پایگاه جامع خبری در حوزه منابع طبیعی،فضای سبز و محیط زیست برای بستر سازی توسعه پایدار از آرزوهای بنده در این حوزه بوده
که با کمک دوستان بزرگواری همچون الهه موسوی،مزگان جمشیدی،مریم نظری،حمیدمیرزاده،پریساخلف بیگی،لیلامسروری،بهار فرجی ،محمد شریعتی و حمایتهای دوستان بزرگواری همچون مونا قاسمیان ودیگر دوستانی که به نوعی در حال نوشتن این متن، نامشان از ذهنم جا ماند،بخشی از آن محقق شد
3-سبزپرس علارغم بی بهره بودن از رانت های مطبوعاتی به نظر ،در جایگاه نسبتا خوبی قرار دارد و البته همگی مدیون تلاش و تعصب یاران و دوستان در تحریریه و سایر دلسوزان محیط زیست ایران میدانم،البته هیچگاه ادعای یک خبرگزاری (به معنای شش دانگ)را نداشته وندارم
3-همچنان به حمایت تک تک اعضای خانواده بزرگ محیط زیست اععم از درویش عزیز و ناصر خان و.. سخت محتاجیم و برای خبرگزاری مستقل محیط زیست آقای دکتر کرمی عزیز هم در راه نیل به اهداف آرزوی توفیق دارم.
پاسخ:
درود بر یاسر عزیز و به امید دیدن روزهایی بهتر و تعاملی سازنده تر بین ایرن و سبزپرس.
خوشحالم که سبزپرس اینگونه پربیننده دارد به پیش می رود … امیدوارم نگرانی آن روزت در پای تلفن هم هرگز رخ ندهد …