دیدهبان طبیعت بختیاری، تارنمای ارزشمند، متین و متفاوت دوست و همکار دیرینهام؛ هومان خاکپور در مرداد 1388 به دنیا آمد و نخستین یادداشت جدیاش را پس از چند پست آزمایشی در 24 مرداد ماه سال گذشته با عنوان: “خشكی زندهرود و نقش خشكساليهاي اخير و چالشهاي مديريتي دو استان” منتشر کرد.
بیتردید، حضور دیدهبان طبیعت بختیاری در دنیای وبلاگستان فارسی، نهتنها امیدبخش و انرژیدهنده بود؛ بلکه شاید تأثیری بزرگتر و ماناتر را بر روی کارشناسان، مدیران و علاقهمندان به منابع طبیعی و محیط زیست در سطح استان چهارمحال بختیاری باقی نهاده است؛ تأثیری که برخی از آثار آن از هماکنون آشکار است و برخی دیگر از آن نیز به مرور هویدا میگردد.
خوشبختانه در طول این مدت، وبلاگ دیدهبان طبیعت بختیاری، توانست از حالت اجارهای هم درآمده و دامینی مستقل را به نام خود ثبت کند که این، نشانهی دیگری بر جدیگرفتن موضوع از سوی هومان خاکپور است؛ مردی که گاه یک تنه برای مهار آتش، شب را در دامنههای سبزکوه به سرآورد و یا برای نجات خرسهای گرسنه، هرچه در توان داشت، پیشکش کرد تا بتواند مردم محلی را با خود همراه کند.
برایش بهترینها را همیشه آرزو کرده و دارم و امیدوارم روزی همهی اهالی دیار زیبای بختیاری، نام هومان خاکپور را با افتخار صدا زده و پاداشی سزاوارانه برای مجاهدتهای بیمنتش بدست آورد.
پاداشی که البته هماکنون نیز از سوی مادر طبیعت به او ارزانی شده و هیچکس نیست که نداند، دیدهبان امروز طبیعت بختیاری، به مراتب عاشقتر، مسئولیتپذیرتر، کوشاتر و داناتر از دیروز در خدمت طبیعت وطن به سلحشوری خویش ادامه میدهد.
برای همین است که با جرأت میگویم: تارنمای دیدهبان طبیعت بختیاری، بی شک یکی از سرفرازترین و موفقترین و پرمخاطبترین فرزندان مجازی مهار بیابانزایی بوده است؛ فرزندی که کلبه مجازی درویش به وجودش افتخار میکند …
نخستین سالروز ورودت به دنیای مجازی مبارک باد دیده بان …
مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانست
مقصود و مقصد را بگذار کنار …
اینها همه توهم مسافری است که در راه مانده است! نمانده است؟
استاد درویش
یکی از خوبیهای وبلاگ مهار بیابان زائی به این است که گذاشتن کامنت برای همه ممکن است ( یعنی فقیر و غنی نمی شناسد و همه را به یک چشم می بیند )و دیگر ویژگی آن وجود افرادی هستند که کامنت می گذارند. ولی شاید وجود کامنتهای آقااشکار شما و آقای کوشان مهران ما به لحاظ سبک ادبی منحصر به فرد باشدو همچنین اطلاعات تاریخی ایشان واقعا” خواندی می باشد در ضمن وقتی با ایشان در مورد شما صحبت می شود عجیب شما ابراز ارادت دارد و شما دوست دارد.
با کمال شرمندگی متن بالا تصحیح می گردد
استاد درویش
یکی از خوبیهای وبلاگ مهار بیابان زائی به این است که گذاشتن کامنت برای همه ممکن است ( یعنی فقیر و غنی نمی شناسد و همه را به یک چشم می بیند )و دیگر ویژگی آن وجود افرادی هستند که کامنت می گذارند. ولی شاید وجود کامنتهای آقا”اشکار شما” و “آقای کوشان مهران ما” به لحاظ سبک ادبی منحصر به فرد ایشان می باشدو همچنین اطلاعات تاریخی ایشان واقعا” خواندی می باشد در ضمن وقتی با ایشان در مورد شما صحبت می شود عجیب ایشان به شما ابراز ارادت دارد و همچنین شما را خیلی دوست دارد.
اشکار جان
سلام
امروز روز با صد سال گذشته فرق می کنه
دیگه شاهنامه خونی دردی رو دوا نمی کنه
نه می شه دست به دامان قران شد و نه نمی شه به زور مردمو وادار به شاهنامه خونی کرد. دشمنی با طبیعت و آثار باستانی دیرگاهی است در گوشت و خونمان رسوخ کرده. در وبلاگ دل نوشته درویش در پست ماتادورهای خوزستانی یکبار برای درویش نوشتم که ” بدجوری حس ناسیونالیستی مرا هدف قرار دادی” و درویش نوشت “که همین حس است که تخریبگر است” ولی من هنوز فکر میکنم که با بیدار کردن این حس در مردم به خصوص بچه هایمان می توانیم حداقل طبیعت ایران و حیات وحشش را نجات دهیم. اگر اهالی توران حس ناسیونالیستشان بیدار شود به دور از گرسنگی و فقر به داد یوزهایی که در جاده های می میرند می رسند. اگر بختیاری های دنا و لردگان و دهکرد و … حس ناسیونالیستیشان بیدار شود به داد درختان بلوط و پاژن می رسند . اگر خوزستانی ها حس ناسیونالیستیشان بیدار شود به داد تالاب شادگان و کارون می رسند.
بیاید به جای حرف عمل کنیم . و از خودمان شروع کنیم
فکر می کنم هومان عزیز یکی از آنهایی است این کار را شروع کرده است
مثل اینکه منهم به درد تو دچار شدم و هی دارم می نویسم
تبریک گرم به هومان خاکپور عزیز
به بهروز:
ممنون از همراهی ات.
.
.
به تمامت تنهایی:
شاهنامه خونی اگه فقط شاهنامه خونی نباشه، می تونه از قضا دردهای فروانی را دوا کنه. اما شوربختانه شمار آدم هایی که از سطح می گذرند، اندک است. این کلام فردوسی بزرگ است که می گوید:
«خرد چشم جان است چون بنگری / تو بی چشم شادان جهان نسپری»
.
و همه ی درد ما این است که آن چشم را از دست داده ایم.
.
.
به حسین عبیری گلپایگانی:
ممنون … به نظرم کوشان مهران دارد بیش از همه در حق خودش نامهربانی و کم لطفی می کند … او می تواند در حوزه تاریخ تنوع زیستی ایران و جهان در شمار نخبگان قرار گیرد؛ اگر آنقدر جاده خاکی نزند و کاستاریکا و دهه ی شصت را فراموش کند!
درود …
سلام جناب درویش
منم به نوبۀ خودم این سالگشت را به همۀ دوستداران و حامیان محیط زیست فرخندهباد میگم.
یه نکتهای را هم بد نیست یادآور کنم:
همونطوری که در اینجا
http://xakestar.wordpress.com/2010/07/29/ameretata
هم مطرح کردهم، بکار بردن واژۀ مرداد برای پنجمین ماه سال اشتباهه و باید از واژه امرداد استفاده بشه.
بخصوص در این وبلاگ که زندگی را فریاد میزنه و بویژه توسط شما که قلمی توانا و نثری فاخر دارین.
به امید روزی که همه به زندگی بها بدیم.
بسیار ممنون از این یادآوری ارزشمند.
قدردان مجاهدت های شما در حوزه ادب و فرهنگ پارسی هستم و از این پس فقط خواهم نوشت: امرداد.
با عرض تبريك خدمت جناب آقاي خاكپور
وجود جناب عالي ، آقاي درويش و تمامي كساني كه نظريات خود و افكار ديگر هم فكرانشان را از طريق اين دريچه كوچك مونيتور در سراسر ايران عزيزمان انتشار مي دهند و اين امكان را فرآهم مي آورند كه شبكه اي از ايرانيان دل به وطن داده با يكديگر همدلي كنند ، يك سرمايه هميشه جاويد است . ترديدي نداشته باشيد كه جناب عالي و امثال جناب عالي نامشان در تاريخ محيط زيست ايران ثبت شده و به نيكي نيز ثبت مي شود .زماني كه تاريخ حفاظت محيط زيست در اروپا را مطالعه مي كنيم ، به نام هاي بي شماري برخورد مي كنيم؛كساني كه از خود گذشتگي نشان دادند و وقت خود را- اين سرمايه تجديد ناشدني – مصروف حفاظت از محيط زيست و خصوصا” حفاظت از طبيعت نمودند .ترديدي نيست كه زماني كه تاريخ محيط زيست ايران نگاشته شود ، از درويش ، خاكپور ، كرمي ، جمشيدي و بسياري ديگر از ياران راستين محيط زيست به نيكي ياد خواهد شد . و چه چيزي ارزنده تر از نام نيك .با آروزي سلامتي و موفقيت براي جناب عالي و كليه همكاران ، كامبيز بهرام سلطاني
سپاسگزارم استاد عزیز …
دلگرمی های شما همیشه توشه ی راه و قوت قلب ماست …
درود.
سلام!
الان من و خانم شریفی کلی از خواندن این پست و دیدگاههای خوانندهها مسرور شدیم. افتخار خواندن وبلاگهایی مثل دیدهبان طبیعت بختیاری و مهار بیابانزایی آنقدری هست که آدمي همیشه با یادآوریاش به خود ببالد، حال چه برسد به اینکه اقبال دیدن نویسندههایشان را هم پیدا کرده باشد. شکی نیست هر کاری که امثال ما دو نفر در زمینه محیط زیست انجام دهند، تحت تاثیر شما دو بزرگوار است!!! آرزومندیم هر نوشتهی شما، سبزی بخش گوشه ای از ایرانمان باشد.
با سپاس.
ممنون از دعای قشنگتون … سلام ما را به شیرازی های بامعرفت و سبزاندیش در دانشکده داروسازی برسانید.
بهترین ها را برایتان می خواهیم.
آقای درویش عزیز،
من نیز بکسال تلاش و کوشش دیجیتالی آقای خاکپور را در زمینه آشنا نمودن دیگران با گوشه ای نه چندان زیاد شناخته شده و درست ارزشیابی شده ایران و فرهنگ سازی و آگاه سازی که مسلما پایه و زمینه های عملی نیز دارند را پاس میدارم و برایشان آرزوی موفقیت و پیروزی پیوسته دارم.
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
سپاسگزارم فرهاد جان …
به سرور ارجمندم استاد کامبیز بهرام سلطانی:
اینکه تلاش ها و نوشته های ناچیز من مورد لطف و عنایت بزرگ مردی چون شما در عرصه پاسداری و صیانت از محیط زیست وطن قرار گرفته است بزرگترین پاداش دوران خدمت من خواهد بود و به شاگردی امثال شما افتخار می کنم. همچنان در انتظار راهنمایی های شما استاد عزیزم در دیده بانی از طبیعت کم همتای بختیاری خواهم بود.
زنده و پایدار باشید استاد بزرگ
تردیدی ندارم که محبت های دوستانی چون اشکار، حسین عبیری، نیره، تمامت تنهایی، بهروز، شنگول، بابازاده، شریفی و فرهاد عزیز باعث دلگرمی من و قوت قلبی کم نظیر در راه دیده بانی از طبیعت زیبای بختیاری بوده است.
از مرام و معرفت همه دوستانم در این دنیای مجازی صمیمانه سپاسگزارم.
درود
درود بر رفیق بامرام و معرفت شناس خودم …
درود بر هومان خاکپور امیدوارم هر روز در راه نجات طبیعت چهارمحال وبختیاری موفق تر از دیروز باشد و ما مردم هم بتوانیم او را در این راه یاری دهیم