کاملاً درست خواندید؛ لطفاً به گیرندههای خود دست نزنید! مطابق آخرین اعترافی که سرانجام مسئولین وزارت نیرو مجبور به پذیرش آن شدند، ممکن است اگر کارون عزیز ما – پرآبترین رود ایران – در اثر تعدد طرحهای انتقال آب و سدسازی خشک هم نشود، به بلای دیگری دچار شده و کیفیت خود را در اثر همآغوشی با گنبدهای نمکی گتوند به شدت از دست داده و شور شود! به نحوی که نخلهای به جان آمده از آب شور در اروند کنار و بهمنشیر، فریاد بزنند که باز هم گلی به جمال آب شیرین خلیج فارس؛ ما دیگر آب کارون نمیخواهیم!
برای این که بدانید چگونه قرار است یک معدن عظیم نمک – که ذخیرهی نمک آن صدها میلیون تن برآورد شده است – به کلی به زیر آب دریاچه سد گتوند فرو رود، بدون آن که عزیزان سدساز در تمام طول این سالها متوجه گاف بزرگ فنی خود شده باشند، لطفاً اعترافنامهی شرکت توسعه منابع آب و نیرو را بخوانید و اگر پرسشی هنوز برایتان باقی مانده بود، سری به سخنان نایب رییس کمیسیون صنایع مجلس، سید شریف حسینی بزنید تا پس از آن، همه در تدارک مراسم شایسته و سزاوارانهای برای بزرگداشت مجلس ترحیم پرخاطرهترین رود همهی ایرانیان در همهی تاریخ برآییم …
باشد که آیندگان از گناه ما درگذرند؛ آیندگانی که هرگز معنای ترانه «لب کارون، چه گل بارون» را در نخواهند یافت! خواهند یافت؟
هر دم از این باغ بری می رسد مهندس جان. البته دیگه باغ و بری نمونده.
سلام. این مطلب را در وبلاگ شکوه میرزادگی دیدم و چون فکر میکنم فیلتر است، قسمتی از آن را برای شما درج میکنم.
“سد ها با نابود سازی جنگل ها در کاهش کیفیت محیط زیست اثر گذار نیستند؟ تنها آبگیری سهٔ سد کارون ۴، کارون ۳ و گتوند سبب نابودی ۶۷۵ کیلو متر مربع جنگل و مرتع کمیاب زاگرسی خواهد شد. اگر در سامانه حساب داری ملی برای هر درخت پهن برگ ارزشی برابر تولید اکسیژن آن، سالانه نزدیک به ۶ میلیون دلار را منظور میکردیم، آیا باز هم در ساخت و سازهای شرکت های نا پاسخگوی دولتی، ارزش جنگل صفر گرفته میشد؟”
اری مادامی که تصمیم به سد سازی توسط مهندسین شهر نشین ( از بالا به پایین) بدون در نظر گیری موارد مهمی چون: نیاز سنجی،گزینه یابی ،تخصیص و هزینه موثر،تحلیل فایده- هزینه اجتماعی / زیست محیطی به اجرا گذارده شود، رفتن یک معدن نمک به زیر آب دریاچه یک سد و مواردی از این دست، نه یکبار بلکه صد ها بار تکرار خواهند شد. و اینجا شما باید به این نادانی جامه مهندسین، سکوت قوه مقننه و مجریه را هم اضافه کنید، ( زیرا نه فقط یک نماینده بلکه تمامی آنان باید در این مورد فریاد بزنند) تا این کمدی الهی تکمیل شود!
ظاهرن کارون یا باید با بسته ظرفیت سنجی در سرشاخه هایش خشک شود و یا با گتوند شور شود
http://www.tabiatbakhtiari.com/archives/581
از اتش سوزي دنا در بويراحمد و درفك گيلان خبربدهيد.
دنا هم در كارون سهم دارد
سلام
دوستی دارم که وقتی کاری را انجام داد بعد از اتمام کار می اید و نظر سنجی میکند و میگوید من این کار را کرده ام. در این زمان دیگه صحبت های ما فایده ای نداره.
حکایت اقایان شده حکایت این دوست من. اقایان با هزار (نگیم دوز من کلک بازی) یک سدی ساختن بعدش تازه فهمیدن که
امید وارم فردا یک مرتبه بیدار نشیم ببینیم که چند دهه از عمرمون پر
غلط نکنم همین حرکات شنیع و موزونی که با ترانه “لب کارون, چه گل بارون” به همراه آلات ممنوعه موسیقی نواخته شده است این بلا را بر ما نازل نموده است تا با خشک شدن رود کارون از بیخ و بن دیگر مردم به سراغ چنین ترانه گمراه کننده ای نروند و به جای آن سرود “چه ملتی, چه دولتی, چه همتی, چه عزتی” را بخوانند.
امیدوارم که حدس شما غلط باشد و روح همون ترانه دوست داشتنی بتونه دوباره کمک کنه تا لب کارون بشه باز هم گل بارون …
درود بر آرش عزیز …
به عباس رسول زاده عزیز:
من هم امیدوارم!
به جواد:
آخه چقدر خبر بد بدهم جواد جان؟!
به هومان خاکپور:
ظاهراً که نه! تحقیقاً.
به میری:
ممنون از اطلاع رسانی شما.
به تنها:
باغ و بر البته هنوز مانده … منتها من نشانی هایش را دیگر لو نمی دهم! بدهم؟