تازه‌ترین هنرنمایی پرویز کردوانی در دانشگاه هنر!

    دکتر پرویز کردوانی، در تازه‌ترین موج از پیشنهادهای حیرت‌انگیزش برای بهبود وضعیت ایران، توصیه کرده تا برای نجات مردم آذربایجان و پایان دادن به غم و درد و رنج آنها، مرگ دریاچه ارومیه را پذیرفته و این بیمار مرگ مغزی در حالت کما را بیش از این زجر نداده، سرم‌ها و آمپول‌های غذایی و مسکن را رها کنید و محترمانه به خاکش سپارید و پس از ریختن 10 سانتی‌متر خاک بیابان‌های ایران بر مزارش، گل برویانید و سبزه درو کنید. ساده‌تر آن که این استاد بازنشسته دانشگاه تهران بر این باور است که برای نجات مردم منطقه و صرفه‌جویی در هزینه‌ها، چاره‌ای جز پایان‌دادن به زندگی دریاچه ارومیه نداریم؛ راهکاری که آشکارا بر این باورم که خطایی فاحش است؛ چرا که از قضا نگارنده و بسیاری از فعالان و متخصصان حوزه محیط زیست، منابع طبیعی و امور آب بر این باورند که نجات پایدار کیفیت زندگی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در گرو نجات دریاچه ارومیه است. در این میان البته یک نکته غم انگیز دیگر، واکنش منفعلانه و سکوت سنگین حاکم بر همه‌ی آن سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها، استانداری‌ها، دانشگاه‌ها و نمایندگان مجلسی است که ظاهراً بارها نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه ابراز تأسف کرده و خواهان احیای مجدد آن شده‌اند و حتا در عهدنامه یا توافق‌نامه “باری”، وظایفی هم برای خویش تعیین کرده‌اند و اینک همه گوشه‌ای نشسته و واکنشی نشان نمی‌دهند! چرا؟
و باز البته همه‌ی خبرها بد نیست! چرا که در همین پیشنهاد اخیرشان، به صراحت پذیرفته‌اند که پیشنهاد قبلی‌شان در مورد انتقال آب از  رودخانه زاب به دریاچه ارومیه غلط است و نمی‌تواند مشکل دریاچه ارومیه را حل کند؛ یعنی همان نکته‌ای که نگارنده در پاییز سال گذشته در مناظره با ایشان در برنامه گفتگوی داغ سبز بر آن پای می‌فشرد، اما دکتر کردوانی زیر بارش نمی‌رفت و همچنان می‌گفت: تنها راه نجات دریاچه انتقال آب از زاب است.

    در این باره امروز، یادداشتی را در روزنامه اعتماد به چاپ رسانده‌ام که به همراه دو یادداشت دیگر از استاد اسماعیل کهرم و دکتر ناصر کرمی، در صفحات نخست و ششم این روزنامه انعکاس یافته است:

 

    پیشنهادی خطرناک‌تر از خشک شدن دریاچه ارومیه!

    هفته گذشته، دکتر پرویز کردوانی طی سخنانی در تالار شهید آوینی دانشگاه هنر ، دست به یک هنرنمایی جدید زد و مشکل دریاچه ارومیه را برای همیشه حل کرد! پیشنهادی که ناگفته پیداست تا چه اندازه می‌تواند مورد توجه و استقبال همه‌ی آن مسئولین بومی، نمایندگان مجلس و مدیرانی در وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، استانداری‌های سه استان درگیر و سازمان حفاظت محیط زیست قرار گیرد که سیمای امروز دریاچه ارومیه، نتیجه‌ی عملکرد نابخردانه‌ و مدیریت کلنگی آنها در طول چند دهه‌ی اخیر بوده است. چرا که یکبار و برای همیشه کابوس خشک شدن دریاچه و ناتوانی مدیران در احیای دوباره‌‌ی آن را از یک تهدید به یک فرصت بدل می‌سازد تا همه یک نفس راحت کشیده و مجدداً همه چیز آرام شود! آرامشی که البته به نظر نگارنده، خطرش حتا بیشتر از وقوع توفان‌های گرد و غبار و ریزگرد نمکی در سواحل خاوری دریاچه ارومیه است.

    نخست، ببینیم دکتر کردوانی دقیقن چه گفته است؟

    ایشان، پیشنهادی در چهار مرحله ارایه داده‌اند:

1- روند خشک شدن دریاچه را خودمان افزایش دهیم و با آمپول این بیمار رو به مرگ را بیش از این زجر ندهیم؛

2- از ورود هر نوع آبی، حتا آب ناشی از بارندگی به درون حریم دریاچه ممانعت به عمل آوریم؛

3- همزمان طرح نمک‌روبی از بستر دریاچه آغاز و به اجرا درآید؛

4- در آخرین مرحله، سطح دریاچه را به ضخامت 10 سانتی‌متر از شن و ماسه بپوشانیم و سپس در آن تخم گیاه بپاشیم تا سبز شود.

    روش دکتر کردوانی در ساده کردن مسایل طبیعی، البته قابل تقدیر است، اما آیا به راستی روند قهقرایی اجزاء درهم‌تنیده و سامانه‌ی چند بعدی و پیچیده یک بوم‌سازگان (اکوسیستم) آبی/خشکی پهناور مانند دریاچه نیم‌میلیون هکتاری ارومیه را می‌توان به مرگ یک انسان تشبیه کرد؟ چگونه قرار است از ورود هر نوع آبی به دریاچه جلوگیری کرد؟ مگر دریاچه زهکش طبیعی حوضه آبخیز 5.2 میلیون هکتاری ارومیه نیست و مگر می‌توان شیب منطقه را تغییر داد؟ حتا اگر منظور آقای دکتر چراغ سبز نشان دادن به وزارت نیرو برای ساختن سدهای بیشتر بر روی یازده رودخانه اصلی منتهی به دریاچه است، باید بدانند که هیچ سدی تاکنون در جهان ساخته نشده که بتواند از گذر تمامی آب رودخانه جلوگیری کند. در مورد نمک روبی و جابجایی حجم عظیم نمک موجود در بستر دریاچه که به گفته‌ی معاون وقت سازمان حفاظت محیط زیست (دکتر صدوق) میزان آن بین 8 تا 10 میلیارد تن است، چه ابزاری مد نظرشان است و در چه زمانی می‌توان این حجم عظیم را انتقال داد و بر فرض که همه‌ی این نمک را هم جارو کرده و سوار بر کامیون‌های موجود در همه‌ی کره‌ی زمین کردیم، آنگاه کجا ببریم؟! نکند قرار است یک جا دپو شود تا به تدریج نیاز هزار سال آینده بشریت به خمیر دندان را رفع کند؟!

    و دست آخر اینکه آن حجم عظیم شن و ماسه به ضخامت 10 سانتی متر را از کجا و با چه هزینه‌ای باید بیاوریم؟ و آیا آن ماسه‌ها خود فرسایش بادی را در منطقه تشدید نخواهند کرد؟ آیا حرکت و تردد حجم عظیم ماشین آلات برای بردن نمک‌ها و سست کردن ساختار آنها، خود منجر به تشدید سونامی نمک در منطقه نخواهد شد؟ آیا طرح‌های مرتع‌کاری ما در اراضی به مراتب مطلوب‌تر که در زیر خاک 10 سانتی‌متری‌اش هم نمک نیست، جملگی جواب داده، که اینک می‌خواهیم چنین طرحی را به اجرا درآوریم؟ و مهم‌تر آن که آیا هزینه‌ی انجام این عملیات، کمتر از هزینه‌هایی خواهد بود که به هدف احیاء مجدد دریاچه قرار است صورت گیرد؟

    و البته به نظرم، خطرناک‌ترین وجه پیشنهاد دکتر کردوانی آن است که این پیام را به همه‌ی طبیعت‌ستیزان می‌دهد: بزنید، ببرید، خشک کنید و نگران هم مباشید؛ فوقش در نهایت، آن تالاب و دریاچه خشک شده را تبدیل به مرتع می‌کنیم یا یک بیابان و کویر زیبا به جایش می‌آفرینیم و تمام!

    آیا دکتر کردوانی نمی‌دانند که در دنیا صدها مؤسسه علمی و هزاران دانشمند و کارشناس در حال تلاش هستند تا به کمک تشکل‌های مردم‌نهاد مرتبط، ده‌ها دریاچه و تالاب در حال خشک شدن را نجات دهند؟ آیا فلسفه فهرست مونترو در کنوانسیون بین‌المللی رامسر را فراموش کرده‌اند که تاکنون توانسته‌اند شمار قابل توجهی از تالاب‌های رو به انقراض را دوباره با اعمال تمهیداتی بخردانه نجات دهند؟ لطفاً دانش‌واژه‌ی  Lake restoration را در موتورهای جستجوگر، بکاوید تادریابید که چه تعداد دریاچه و تالاب در آمریکا، اروپا، استرالیا، آسیا و … تاکنون از خطر مرگ در جهان نجات یافته‌اند.

 

    درست است که دریاچه ارومیه در حال مرگ است، اما به راستی تاکنون جز حرف، چه اقدام عملی و جدی برای نجاتش انجام داده‌ایم که اینک اینگونه مأیوسانه خواهان قتل عمدی‌اش شده‌ایم و چگونه می‌خواهیم چنین جنایتی را برای نسل آینده توجیه کنیم؟ دریاچه آرال بیش از 40 سال است که خشک شده، اما هنوز دارند تلاش می‌کنند تا شتاب مرگش را به تأخیر اندازند و ما اینگونه نامهربانانه با نگین فیروزه‌ای آذربایجان رفتار می‌کنیم. به خدا سزاوار نیست! هست؟

     بیشتر بدانید:

    – رد پای دکتر پرویز کردوانی و اندیشه هایش در این تارنما

44 فکر می‌کنند “تازه‌ترین هنرنمایی پرویز کردوانی در دانشگاه هنر!

  1. سیمین

    یک پیشنهاد هم من دارم! اون آب نمک ها را الکترولیز کنیم و باهاش کلر و سودسوزآور تولید کنیم. نه؟ اونوقت با کلر برویم پی وی سی درست کنیم و صادر کنیم!

  2. zara

    با سلام واقعا از خواندن ودیدن این مطلب بسیار ناراحت شدم . خدای بزرگ نجاتمان دهد.

  3. mojtaba rezvani

    حافظا چو پیر گشتی ز میخانه برون شو:
    از فرمایشات گهر بار اخیر این استاد کهنسال حفظ محیط ذیست و علاقمند به مسائل کویری در باره دریاچه مظلوم ارومیه سخت متعجب و متاسف شدم.
    هنوز جوهر امضای اختصاص بیش از یکصد میلیون دلار از طرف سازمانهای بین الملی برای احیا مجدد این دریاچه خشک نشده است که این یزگوار چنین فرمایشاتی را پیشنهاد میکنند. شاید از شدت عشق به کویرها مایلند به افزایش آنها کمک کنند.سلامت و سر حال باشید

  4. هومان خاکپور

    جسارتن باید بگم که دیگه به سلامت عقل جناب کردوانی شک کرده ام! به رغم احترامی که برای این تحصیل کرده حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشورمان دارم، حقیقتن دارم به این باور میرسم که کهولت سن بر افکار و دانسته های علمی ایشون تأثیر گذاشته و این این استاد دانشگاه را داره به یک ظرفیت تهدید کننده و سودجویی برای طبیعت ستیزان قدرتمند کشور تبدیل می کنه …
    کاش می شد تدبیری اندیشید تا ایشون در این سال ها به استراحت می پرداختند و از هر گونه اظهار نظر علمی خودداری می کردند ….

  5. عباس محمدی

    درود بر درویش عزیز که همچون همیشه، بهنگام واکنش نشان داده است.

    من از جامعه ی دانشگاهی (به ویژه استادان دانشگاه تهران) درخواست کرده ام که در برابر این شکرشکنی های دکتر کردوانی واکنش نشان دهند تا تتمه ی اعتبار دانشگاه هامان به باد نرود. لطفا نگاه کنید به:
    http://isdle.ir/news/index.php?news=8864

  6. دانش

    آقای درویش عزیز, من دیروز این خبر را در یکی از سایت های اجتماعی خواندم. باور کنید در ابتدا فکر کردم شاید آقای دکتر که قبلن مسئله فروش نمک دریاجه ارومیه را مطرح کرده بود, قصد دارد این بار طریقه ی فروش آن و سود حاصله را محاسبه کرده و در اختیار دولت قرار دهد ولی با خواندن تمام مطلب, اول فکر کردم شاید ایشان میخواسته اند این مطلب را بصورت جوک از طرف کسی دیگر بازگو کنند, ولی در ادامه, متوجه شدم که نه! این عین حقیقت است و نظر خود ایشان همین هست.

    محمد جان, منهم مثل هومان عزیز, فکر میکنم این استاد به دلیل کهولت سن, یک اشکالی در سیستم مغزی ایشان پدیدار گشته و نمیداند چه چیزی دارد میگوید. به نظر من همانطور که آقای عباس محمدی عزیز هم یادآور شده اند, استادان و صاحب نظران جامعه ی دانشگاهی ما بایستی هر چه سریعتر با این مسئله برخورد جدی داشته باشند و جلو انتشار اینگونه هجویات گرفته شود تا حداقل, اعتبار دانشگاهایمان از بین نرود. چون پیشنهاد و ارائه ی چنین نظرات مخربی از طرف یک استاد محیط زیست مطلقن قابل قبول نیست.

  7. عباس محمدي

    به دوستانی که می پندارند آقای کردوانی در دوران کهولت، این گونه سخن می گویند یادآور می شوم که ایشان از چند دهه پیش و تقریبا در تمام کتاب هایشان همین گونه سبک و بی پشتوانه ی علمی دقیق سخن گفته اند.

  8. ايرج

    سلام
    پارسال همين موقع ها بود كه مرحوم كامبيز بهرام سلطاني جوابيه اي را در روزنامه شرق به چاپ رسانده بود. اي كاش اون مطالب را هم مي آورديد .

  9. roya

    آقای کردوانی بچه کویر هستند علاقه های خود را به همان کویر روانه کنند شاید فرجی شود ودر مورد دریاچه اروهیه بی نظر باشند سنگینترند چو قرار نیست که انسانها رد مورد همه موارد نظر بدهند.

  10. مریم کمالی

    دریاچه ای بیمار هستم که ساکنین سرزمین ام دوستم دارند بسیاری مرا ندیده
    اند اما از دور دوستم داشتند دریاچه ای هستم با ساحلی از نمک های درخشان
    شب ها من وکشتیهای رها شده گریه میکنیم صبح همه گریه هایم بلور میشود
    دریای بیماری هستم که پزشگ حاذق شهر از درمان ام ناامید است ؟؟؟!!!
    دوستداران نجات مرا روزی وقتی به عیادت من آمدند به زمین زدند حالا اشک
    شورشان از پشت مبله ها به من می پیوندند سالها چشمان ام بی ثمر به
    آسمان خیره بود برای باران ابر دروغین وچشمه هاخشک آیا من باید کشته
    شوم من محکوم به مرگم ؟!!!اینجا جایی برای زندگی دریاچه هم نیست مرا
    زنده دوست دارند مردم کشورم درد من تشنگی تنها نیست نا امیدی است نومیدی
    بزرگ من توصییه تیرخلاصی است که مردی از کویر توصیه میکند زنده بگوری
    من در شن ها ی هیچ ستان من دریاچه ای بیمارم که جذام نمک مرا میخورد
    اآیا پابان جذامی دفن است

  11. نغمه پورپزشک

    واقعاً متاسفم و جدا سوال دارم حال ایشان خوبست؟ در زمینه کویر زدایی سالها بحث است که باید روند کویرزایی را متوقف کنیم و نباید کاری به کویرهای واقعی داشته باشیم و غیره… چرا که با زیست بوم منطقه در تضاد است، کدام آدم عاقلی به خشک شدن یک دریاچه دست می یازد؟ در ضمن، خشک شدن دریاچه ارومیه به علت خشکسالی های پی در پی نیست، این علت شاید آخرین علت باشد، روندهای ضد محیط زیستی به هر عنوان باعث این شده، پاک کردن صورت مسئله (عذر میخواهم) سفیهانه است.

  12. کوشان مهران

    آقا بیایید نقبی به گذشته نه چندان دور یعنی سلب 2009 بزنیم تا مشخص شود دکتر ناصرالحکما چه دفاع جانانه ای از دون پرویزو کردووانینی نموده است!!!!!

    …اما در همين حوزه خاص قطعا يك چهره علمي جهاني است با خدمات علمي ماندگار!

    بابا دکتر ناصرالحکما شیطون پیش شما حضرت استاد لنگ نمی اندازد، قالیچه کرمون هم پهن نمی کند!!

    کف هال و پذیرایی را پارکت می کند!!!!

    بابا تو دیگه کی هستی؟؟!!

    سد گتوند

    مشاور سایپا

    نابغه

    چرچیل

    گوبلز

    Read more: http://mohammaddarvish.com/desert/archives/1259#ixzz2CBBPUJDz

    ناصر كرمي گفته است :

    یکشنبه 11th ژانویه 2009 در 01:58

    محمد عزيز
    به عنوان يك خواننده دائمي وبلاگت به خودم اين حق را ميدهم كه از بخشي از حال و هواي تازه آن انتقاد كنم. به اين و آن پريدن و حرفهاي مجلسي زدن متعلق است به وبلاگهاي جوانسالتر نه وبلاگ جا افتاده و وزين مهار بيابانزايي. اين مطالبي هم كه دوستان در كنايه به دكتر كردواني و با اشاره به گندم بريان لوت گفته اند يك سره بي ربط است. خوشبختانه من هم لوت را خيلي خوب گشته ام، هم سوابق مطالعات علمي مربوط به آن را ميدانم و هم اينكه در باره آن نه فقط چند مقاله و گزارش بلكه يك رمان نسبتا بلند( تلخاك-انتشارات پاسارگاد-1377) نوشته ام.هرگز دكتر كردواني نگفته گندم بريان ژرفترين جاي لوت يا گرمترين نقطه كره زمين است. اصلا اين حرف متعلق به ايشان نيست. اواخر دهه چهل گروه اعزامي دانشگاه تهران به سرپرستي دكتر مستوفي تحقيقي در لوت انجام داده و همانجا دماي 60 درجه را در تير ماه ثبت كردند. در كتابهاي اقليم از صحراي ليبي با 58 درجه دماي بيشينه به عنوان گرمترين نقطه كره زمين ياد شده است و از اين نظر گروه اعزامي دانشگاه تهران مركب از بيش از ده جغرافيدان و اقليم شناس كه دكتر كردواني هم يكي از آنها بود مجاب شدند كه چاله مركزي لوت را كه حداقل 100 كيلومتر با گندم بريان فاصله دارد به عنوان گرمترين نقطه كره زمين معرفي كنند.
    ضمنا دوستان جواني كه ذوق زده مدركهاي تحصيلي تازه كسب شده خود هستند فراموش نكنند كه دكتر كردواني بيش از پنجاه سال در بيابانهاي ايران در زمينه كشاورزي در خاكهاي شور با آب شور تحقيق كرده است و اگر چه ورودش به حوزه هايي كه بعضا تخصص او نيست به چهره علمي اش لطمه ميزند اما در همين حوزه خاص قطعا يك چهره علمي جهاني است با خدمات علمي ماندگار!

  13. کوشان مهران

    به گمان من برای فعال محیط زیستی شناخته شدن در ایران اصلا دانش و پژوهش نه تنها لازم تیست بلکه بسیار زیان بار می باشد.

    شروط مهم بدل شدن به یک فعال آنکاره محیط زیست ایران برای به چنگ آوردن پول و نام:

    1. کپی پیست! فراموش نکنیم ما در ایران کشوری که از هفت دولت آزاد است زندگی می کنیم و یا خداقل اینطور فکر می کنیم. برای پر کردن صفجه وبسایت با وجدانی آسوده حاصل کار دیگران را کپی پیست نمایید تا به پربار شدن! وبسایت کمک کرده باشید.

    2. رحمت به شیر پاک مرحوم گبلز که فرموده بود:

    … دروغ هرچه قدر بزرگتر باور کردن آن ساده تر

    هرچه دل تنگت خواست بگو! چه کشی پاپی این خواهد شد که مثلا وضع درباچه ارومیه بسیار خوب است و سطخ آبی وجب به وجب در حال بالاامدن است.
    فراموش نکنید که ایرانیان فاقد حافظه تاریخی و فرهنگی نوشتاری می باشند.

    3. در ابتدای کار برای کوبانیدن میخ تا جا دارد از سازمان های مربوطه همچون جنگل ها و مراتع و محیط زیست انتقاد کرد و کار را به سیاه نمایی و لجن پراکنی بکشانید. اطمینان داشته باشید که پس از مدتی پاکت های سبک وزن و سنگین قیمت و پروژه های انچنانی مملو از درخترکان شوخ و شنگ ولی متاسفانه لافر و سبزخ رو بسوی شما برای نمک گیر کردن پروار می نمایند.

    4. وقاحت: فراموش ننمایید که شرط واجب و اصلی زندگی کردن و نه زنده ماندن در این سه رکن اساسس پ.پ.پ یعنی پول، پر رویی و پارتی می باشد. تا می توانید فخاشی نمایید. بهتر است با یکی از دوستان هم شریک شوید تا به پروژه های نان و آبدار دست یابید.

    کله پوک من به زحمت به این چهار رکن دست یافت.

    از خوانندگان محترم و محترمه که برخی دست شیطان را از پشت بسته اند خواهشمندم شروط دیگر را که لازمه زندگی و پول در آوردن در این دزد بازار است را در ادامه این ارکان پایدار بنگارند.

  14. امير رياضي

    سلام به استاد عزيز آقاي درويش
    آقاي كردواني كه اينجا بايد به اصطلاح نام استاد را به ايشان بدهم نشان دادند كه از زيست بوم و طبيعت هيچ چيز نميدانند و به گفته آقاي درويشتا كنون هيچ سدي نتوانسته كه جلو جريان رودخانه را بگيرد . به فرض كه هم اين كاررا انجام دهيم آيا حساب نميكنند كه خشك شدن درياچه اروميه باعث بروز سيل گرد و خاك و از بين رفتن كشاورزي و اقتصاد منطقه ميشود . براي ايشان متاسفم .

  15. بهزاد ترکاشوند

    دوستان عزیز وقتی خرد جای خود را با موقبعت عوض میکندو زمانی که داتش و علم جای خود را به جایگاه سنجی میدهدو به اعتقاد من یاز هم شاهد اینگونه سخنان خواهیم یود .آنجا نگران کننده است که مجریان و متولیان هم پیاله عنان از کف بدهند پای پیش بگذارند.یه قول مادر بزرگ بعضی ها که پیر میشوند بهتر است حرف نزنندچون یک عمر وقت داشتند چیزی نگفتند حالا ابن آخر عمری یادشان افتاده……

  16. آیلا

    آقای پرویز کردوانی … کرده در مورد دریاچه ارومیه و آینده ملت … این نظر … را داده این آقا به جای نظر دادن در مورد دریاچه برود در مورد همان کویرهایی که در تخصصش است نظر بدهد و دریاچه ما را به کویر تبدیل نکند.
    البته بیشتر مشکل از خودمان است که سرنوشت مان را داده ایم دست افرادی مثلا متخصص که هیچ هدفی جز … ندارند

  17. دانیال

    هر دم از این گل بو و بری میرسد البته چیز تازه ای نشنیده ایم در کشور ما ایران این مسائل بسیار زیاد است و فعلا روز زوز همین آقایان بزرگوار با ایده های بی نظیرشان است خدا انشالله خودش رهم کند و چیزی از این طبیعت زیبای کشورمان برای ایندگان بماند.

  18. پرستو

    با سلام
    من خودم دانشجوی دکتر کردوانی هستم
    وقتی دکتر این موضوع رو تو کلاس بیان کردن همه ی ما شک زده شدیم
    اما این یک واقعیت تلخه
    چون اگر به همین منوال پیش بره تمام باغات آذربایجان شرقی خشک میشه
    چون شیب آذربایجان شرقی به سمت دریاچه است و من که خودم یک تبریزی هستم دارم با چشمای خودم میبینم
    تمام باغ های ما داره خشک میشه
    زمانی باید به فکر دریاچه میبودیم که اجازه ی زدن چاه های عمیق انقدر راحت صادر نمیشد
    حالا درگیری بین آذربایجان شرقی غربیه
    آذربایجان غربی فقط خود دریاچه رو میبینه و آذربایجان شرقی شور شدن آبهای زیر زمینی و خراب شدن محصولاتش رو!

  19. مرتضی خاکپور

    peace4khakpour.persianblog.ir/‏
    peace23khakpour.persianblog.ir/‏
    طرح در وبلاک من باید که اجرایی شود .
    و انتقال مستقیم آب ( انتقال آب دریای خزر به خلیج فارس و بالعکس ) و به دریاچه ها . و بدون تصفیه . که هم نیاز به این کار نیست و هم انتقال آب سریعتر انجام می شود و هم هزینه خیلی کمتری دارد .
    و با استفاده از این لوله ها فاضلآب ها را به خلیج فارس بفرستیم .
    و دریاچه ها و تالاب های کم آب و خشک شده را پر آب کنیم . آی شور برای زمین شور . و آب شیرین برای زمین شرب و کشاورزی .
    و آب شیرین شرب و کشاورزی کل ایران را از رود ها و سد ها تامین کنیم .
    و این طرح اگراجرا شود دریاچه ارومیه را از خشکی و منطقه را از طوفان نمک واهالی رااز فرار از منطقه نجات می دهد ؟!
    راه دیگری وجود ندارد ؟!

  20. uzun

    متاسفانه يك سري تفكرات شوونيستي در بعضي از مسئولين … بيداد ميكند و ميخواهند با اين قبيل كارها آتش در خانه طرف بيندازند و با اين كار (خشكاندن درياچه اورميه)عواقب خطرناك زيست محيطي كه گريبانگير منطقه و كشاورزي و … خواهد شد … اين منطقه را به بيابان و كوير لوت تبديل كنند آنگاه همين مثلا آقايان!!! ميخواهند آب درياي خزر را براي آباداني كوير لوت به آنجا هدايت كنند == پس نمايندگان عزيز استانهاي آذربايجان و اردبيل در مجلس دارند چكار چكار چكار چكار ميكنند؟؟؟؟؟؟

  21. مسعودآسيوندزاده

    محمددرويش عزيز طبيعت كارخودش رامي كنداگرميشددايناسورهارانگه داشت آنوقت مي شد غيرآنراهم نگه داشت زماني نه چندان دور همين اطراف اروميه تمساح هاي آدم خوار امان مردم رابريده بودندوبيشه هاي ايران پربودازگربه سانان جورواجور آيامي شودمانع رشد وتوسعه وافزايش جمعيت همنوعان خودشويم اين درياچه دهان باز كرده وهرچه آب است مي خواهد ببلعدناچاربايد مثل مردم عصرضحاك كه مغز جوانان خودرابه خوردمارهاي دوش هاي ضحاك مي خوراندند ماهم جلوي رشدجمعيت رابگيريم يامهاجرت اجباري را بپذيريم تااين اژدهاي هفت سر كه عقل هاراربوده همهي آبهاي روان اذربايجان راببلعد
    دوست من سونامي كشك است ودروغي است براي تركاندن احساسات اهالي وخشك كردن قدرت عقل وفكر مردم مگر اولين باراست درتاريخ كره ي زمين كه درياچه اي خشك مي شود اين سروصداها درنتيجه ي شيطنت سرويس هاي جاسوسي استكبار وصهيونيسم جهانخوار است براي ايجاد معضلات لاينحل براي مردمي كه اراده كرده است ريشه ي انهارا به بركت ايمانش ودرايتش بخشكاند

  22. مسعودآسيوندزاده

    محمددرويش عزيزرشدوتوسعه اب مي خواهداشتغال واباداني اب لازم داردان هم اب شيرين نه اب شور وبي خاصيت محصولات اذربايجان بايد به تمام دنياصادر شود نه اينكه به قدر كفاف باشد مدتي بعد اگر كمبود اب داشته باشيم ودليلش هم درياچه باشدبايد به واردات روي بياوريم وهم مجبور به صدورجمعيتمان شويم يعني مهاجرت اجباري چرا ؟چون درياچه مثل اژدهاي هفت سر اب عامل رشدوتوسعهخ رامي بلعد وبه مردم وجوانانش فرصت رشدوتوسعه نمي دهد دوست مننمك دريا كه روي زمين اطراف درياچه مي ماندباهربارش حل شده ووارددرياچه مي شودواب وهواي مديترانه اي به بركت كوه هاي زاگرس منطقه ي مارا دركل شمالغرب وغرب كشور مستعد رويش گياهان نموده است وخطري به نام بادهاي نمكي ياسونامي دروغي است به همان بزرگي وگستردگي كوههاي زاگرسوازمغز سياه سرويس هاي جنگ نرم سياوموسادوام آي6 تراوش كرده است بشنويدوبخنديدولي حق فريب خوردن نداريد

  23. محمد درویش نویسنده

    مسعود خان!
    ماجرا را سخت کردی برادر من و باز هم که دست امپریالیسم نخ نما شده را به میان آوردی!!
    آیا وجود 30 هزار حلقه چاه غیر مجاز را هم انکار می کنی؟
    آیا راندمان 35 درصد در بخش آبیاری را هم انکار می کنی؟
    آیا کاهش محسوس ظرفیت گرمایی ویژه منطقه را هم انکار می کنی؟
    و آیا نمی دانی که در صورت استمرار چنین شرایطی دیگر ادامه حیات ممکن نخواهد بود؟!

  24. محمد-شین

    با سلام
    بیایید تعصب بی خودی رو بذاریم کنار .
    دریاچه ارومیه حوض خونمون نیست که توش سنگ پرت کنیم حالشو ببیم .
    بعضی از واقعیت ها تلخ هستند ولی باید بپذیریمشون . متاسفانه هر چی هم که الان سر دریاچه ارومیه اومده حاصل سوءمدیریت و عدم برنامه ریزی درست و دقیقه که از 50 سال قبل اجرا شده . وبعضی از راهکار ها شاید به مذاق ما خوش نیاد ولی درست باشن . کمی واقع بین باشیم .

  25. مقدم

    از ميان كامنت هاي نوشته شده دلسوزان و طبيعت دوستان درياچه اروميه يك نوشته بيشترين تاثير را برمن به جاي گذاشت و علتش اين بود كه با زبان شعر كه صميمي ترين زبان خداست و با زبان درياچه اروميه سخن گفته بود. خانم مريم کمالی خطيبي خلاق است كه از بهترين شيوه بيان و سبک سخن, كه سخن گفتن از زبان خود موضوع است در نگارش خود استفاده كرده است . او با خلاقيت خود‌ و با استفاده از زبان شعر از بهترين شيوه اثر گذار در بيان مقصود بهره جسته و با زبان درياچه اروميه با مخاطبين صحبت کرده است. در متن او هر واژه برای بيان مقصود اصلي به خوبی به کار گرفته شده است.
    از جناب مهندس درويش درخواست مي كنم به پاس ارائه شعرتاثيرگذار خانم مريم كمالي در صورت امكان متن شعر زير را با عنوان « زبان شـعـر صـميـمی تـريـن زبان خـداســت » كه برگرفته شده از وبلاگ حــريــم عــشــق است را نيز بگنجانند.

    http://rahelayar.persianblog.ir/1384/9/26/

    زبـان شــعــر زبـان حـقـــيــقـت بـشــر اســت
    زبـان عـشـق و نـجــابـت زبـان معـتــبـر اســت
    نـمـی شــود که بـه يـک واژه اش تـمـام کـنـيـم
    ويـا بـه گـفــتـــــن بـيـتـی در او مـقــام کـنــيــم
    بـه هـر نـفــس تــپـش و قـصـه گـفــتــنـی دارد
    و دفـــتـــر ســـخـــن دل شــگــفــتـــــنـی دارد
    شـبـيـه خـنـجر خـورشيـد داغ و دل سـوز اسـت
    چـو جـلوه های غـم عـاشقـی دل افــروز اســت
    درون سـيـنـه عـجـــــــــــب گـونـه آتـشـی دارد
    غــريــو و نـالـه مـــوزون و ســــرکـشــی دارد
    هـمـاره بــر سـرانـگشــــت شــعــلـه مـی کـارد
    شـــــراب مـیـــــشـود و دانــه دانــه مــی بــارد
    نـه آن صـداسـت کـه مـا را بــه مـنـجـلاب بــرد
    جــمــاعــــــت دگــری را پــی ســــــراب بــرد
    ويــا حـقـيـقـت مـا را بـه پـيــــــــچ و تــاب بـرد
    بـه ســرزمـيــن گنــــــــاهان بـی حـســاب بــرد

    درايــن حـــــــــــوالی اگـر طـالــب بـقـا بـاشــی
    سـعـادتـيـســت کـه از خــويـشـتــن رهـا بـاشـی
    تـمـام عـمـر ريـاضــــــــــــت کـشـيـدنــت بـايــد
    بـه مـوج خـون جگــــــــــــر آرمـيـدنــت بــايــد
    زشــوره زار هــــــــــوس هـا بـريـدنــت بــایــد
    بـه سـر بـه ســوی حقيــــــــقــت دويـدنــت بـایـد
    صـــدای نـــعـــره پــاکــان شـــنــيــدنـــت بــايــد
    از آنــچـه نـفـس بخـــــــواهـد رمــيــدنــت بـایــد
    اگــر زصــخــره و از سنـــگ هــا گـذر بــکــنـی
    و پــا بـه پــای غـم عــاشــــقــان ســفـــر بـکـــنـی
    چــو روح در تـــن مــرده دمـیــــــــــدنـــت بــايــد
    چـو قــطــــره قـطــره بـه دريـا رسـيـــدنــت بـايــد
    اگــرچــه عشــــق مـسـيـحــا نــفــس بــود جـانــم
    مـقـام و مــنــزلـتــش چـــــون نــفــس بــود دانــم
    بـه جــز بـه زمـزمـه ی شــعـــر بــر مــلا نـشـود
    و حــــق عـاشـــــــقـی عــاشــــقــان ادا نــشـــود
    زبــان شـعـر صـمـيـمـی تــريــن زبـان خــداســت
    کسـی هــنــوز نــمـــی دانـد انــتـهـاش کـجـاســت

  26. مسعودآسيوندزاده

    دوست محترم آقای محمد درویش وجود30هزار حلقه ی چاه وراندمان35درصدی درکشاورزی و..یعنی اب کم است وابهای موجودراهدرندهیدونیازکشاورزی وصنعت وتوسعه ورشد واشتغالزایی وتولید وصادرات وشادابی مردم همه وهمه درگرو استفاده ی صحیح از اب های موجود است وبیخودی انرا به دریاچه ای درحال موت نریزید وهدر ندهید دریاچه فدای مردم اذربایجانشود نه اینکه مردم فدای دریاچه شود بیخودی دریاچه رابت نکنیدامیدوارم رشدوشکوفایی اذربایجان را درکنار همه ی جهانیان ببینم ضمناتابه حال دیده اید که اصفهانی ها به خاطر نجات باتلاق گاوخونی خودرا فداکنند یامردم استان مرکزی به خاطر دریاچه ی نمک یا مردم پیرامون دریاچه ی آرال می بینید که مردم این مناطق اب رودها ی سرزمین خودرا صرف توسعه ی کشاورزی وصنعت کرده اند وبه فکرنجات وپیشرفت جوانان هستند ودریاچه های مزاحم را ازاب های شیرین محروم کرده اند حالا چه شده دریاچه ی ارومیه برای عده ای بت شده است ایا استان های اذربایجان باید رشد جمعیت خودرا متوقف کنند وحتی انرا تقلیل دهند ویامهاجرت کنند یا اب را از جاهای دیگر وارد کنند برای شربشان وخوراک ومصرفشان یابرای کوری بدخواهان ودشمنان مکار واب زیرکاه تمام امکانات خودرابسیج کنند چرا اسرائیل به اب سرزمین های اطراف چنگ می اندازد اما عده ای بازیخورده می خواهند اب شیرین وگرانبهای اذربایجان رابابهانه قراردادن یک دریاچه از جریان رشدوتوسعه خارج کنند ایا پشت قضییه دست شیطان رانمی بینید؟!!!اگر باترفندهای جنگ نرم اشنا باشید متوجه ان خواهیدشددرهرحال پاسخ شما به اظهارات بنده متناقض است وبیشترنظر مراتایید می کندراه حل نجات کشاورزی وسفره های زیرزمینی ریختن اب رودارس وسایر رودها به دریاچه نیست بلکه کنترل انها وهدایت به سمت اراضی بایر وموات ومزارع دیمی وجلوگیری از هدرروی است ودریاچه نباید مپل اژدها ابهای اذربایجان راببلعد هزاران سال پیش جمعیت کم بودواب رودها به دریاچه می ریخت وهیچ سدی هم نبود وحالا ما نمی توانیم جمعیت اذربایجان رافدای دریاچه کنیم.بایدحداکثر استفاده راببریم ونیازی به دریاچه نداریم.

  27. مسعود آسیوندزاده

    مسعودآسیوندزاده گفته است :

    سه شنبه ۲۹م مرداد ۱۳۹۲ در ۱۰:۱۲
    Hidden due to low comment rating. Click here to see.

    دوست محترم آقای محمد درویش وجود۳۰هزار حلقه ی چاه وراندمان۳۵درصدی درکشاورزی و..یعنی اب کم است وابهای موجودراهدرندهیدونیازکشاورزی وصنعت وتوسعه ورشد واشتغالزایی وتولید وصادرات وشادابی مردم همه وهمه درگرو استفاده ی صحیح از اب های موجود است وبیخودی انرا به دریاچه ای درحال موت نریزید وهدر ندهید دریاچه فدای مردم اذربایجان شود نه اینکه مردم فدای دریاچه شوند بیخودی دریاچه رابت نکنیم امیدوارم رشدوشکوفایی اذربایجان را همراه با همه ی جهانیان ببینم ضمناتابه حال دیده اید که اصفهانی ها به خاطر نجات باتلاق گاوخونی خودرا فداکنند؟!!! یامردم استان مرکزی به خاطر دریاچه ی نمک ؟!!!یا مردم پیرامون دریاچه ی آرال…؟!!! می بینید که مردم این مناطق اب رودها ی سرزمین خودرا صرف توسعه ی کشاورزی وصنعت کرده اند وبه فکرنجات وپیشرفت جوانان هستند ودریاچه های مزاحم را ازاب های شیرین محروم کرده اند حالا چه شده دریاچه ی ارومیه برای عده ای بت شده است ایا استان های اذربایجان باید رشد جمعیت خودرا متوقف کنند؟!!! وحتی انرا تقلیل دهند؟!!! ویامهاجرت کنند ؟!!!یا اب را از جاهای دیگر وارد کنند برای شربشان وخوراک ومصرفشان؟!!! یابرای کوری بدخواهان ودشمنان مکار واب زیرکاه تمام امکانات خودرابسیج کنند چرا اسرائیل به اب سرزمین های اطراف چنگ می اندازد؟!!! اما عده ای بازیخورده می خواهند اب شیرین وگرانبهای اذربایجان رابابهانه قراردادن یک دریاچه از جریان رشدوتوسعه خارج کنند!!! ایا پشت قضییه دست شیطان رانمی بینید؟!!!اگر باترفندهای جنگ نرم اشنا باشید متوجه ان خواهیدشددرهرحال پاسخ شما به اظهارات بنده متناقض است وبیشترنظر مراتایید می کندراه حل نجات کشاورزی وسفره های زیرزمینی ریختن اب رودارس وسایر رودها به دریاچه نیست!!! بلکه کنترل انها وهدایت به سمت اراضی بایر وموات ومزارع دیمی وجلوگیری از هدرروی است ودریاچه نباید مثل اژدها ابهای اذربایجان راببلعد!!! هزاران سال پیش جمعیت کم بودواب رودها به دریاچه می ریخت وهیچ سدی هم نبود وحالا ما نمی توانیم جمعیت اذربایجان رافدای دریاچه کنیم.بایدحداکثر استفاده راببریم ونیازی به دریاچه نداریم

    Read more: http://mohammaddarvish.com/desert/archives/7845#ixzz2diHgyxQS

  28. مسعود آسیوندزاده

    آیا عقل می پذیردرشدجمعیت واشتغال وتوسعه ی صادرات را فدای دریاچه کنیم؟!!!چرا درکشورها واستانهایی که آب وهوایی خشک دارند کسی به فکر حفظ دریاچه هایشان نیست؟!!!آیااصفهانی های اقتصاددان وزیرک برای باتلاق گاوخونی دل می سوزانندیا مردم اطراف دریاچه ی آرال آب گرانبهای سیحون وجیحون را دودستی به آرال تقدیم می کنند وخودشان را برایش فدامی کنندوازاین نمونه ها هم داخل وهمخارج ایران کم نداریم.
    دوست محترم آقای محمد درویش
    وجود۳۰هزار حلقه ی چاه وراندمان۳۵درصدی درکشاورزی و..یعنی اب کم است وابهای موجودراهدرندهیدونیازکشاورزی وصنعت وتوسعه ورشد واشتغالزایی وتولید وصادرات وشادابی مردم همه وهمه درگرو استفاده ی صحیح از اب های موجود است وبیخودی انرا به دریاچه ای درحال موت نریزید وهدر ندهید دریاچه فدای مردم اذربایجان شود نه اینکه مردم فدای دریاچه شوند بیخودی دریاچه رابت نکنیم امیدوارم رشدوشکوفایی اذربایجان را همراه با همه ی جهانیان ببینم ضمناتابه حال دیده اید که اصفهانی ها به خاطر نجات باتلاق گاوخونی خودرا فداکنند؟!!! یامردم استان مرکزی به خاطر دریاچه ی نمک ؟!!!یا مردم پیرامون دریاچه ی آرال…؟!!! می بینید که مردم این مناطق اب رودها ی سرزمین خودرا صرف توسعه ی کشاورزی وصنعت کرده اند وبه فکرنجات وپیشرفت جوانان هستند ودریاچه های مزاحم را ازاب های شیرین محروم کرده اند حالا چه شده دریاچه ی ارومیه برای عده ای بت شده است ایا استان های اذربایجان باید رشد جمعیت خودرا متوقف کنند؟!!! وحتی انرا تقلیل دهند؟!!! ویامهاجرت کنند ؟!!!یا اب را از جاهای دیگر وارد کنند برای شربشان وخوراک ومصرفشان؟!!! یابرای کوری بدخواهان ودشمنان مکار واب زیرکاه تمام امکانات خودرابسیج کنند چرا اسرائیل به اب سرزمین های اطراف چنگ می اندازد؟!!! اما عده ای بازیخورده می خواهند اب شیرین وگرانبهای اذربایجان رابابهانه قراردادن یک دریاچه از جریان رشدوتوسعه خارج کنند!!! ایا پشت قضییه دست شیطان رانمی بینید؟!!!اگر باترفندهای جنگ نرم اشنا باشید متوجه ان خواهیدشددرهرحال پاسخ شما به اظهارات بنده متناقض است وبیشترنظر مراتایید می کندراه حل نجات کشاورزی وسفره های زیرزمینی ریختن اب رودارس وسایر رودها به دریاچه نیست!!! بلکه کنترل انها وهدایت به سمت اراضی بایر وموات ومزارع دیمی وجلوگیری از هدرروی است ودریاچه نباید مثل اژدها ابهای اذربایجان راببلعد!!! هزاران سال پیش جمعیت کم بودواب رودها به دریاچه می ریخت وهیچ سدی هم نبود وحالا ما نمی توانیم جمعیت اذربایجان رافدای دریاچه کنیم.بایدحداکثر استفاده راببریم ونیازی به دریاچه نداریم

    Read more: http://mohammaddarvish.com/desert/archives/7845#ixzz2diHgyxQS

  29. صابر تقی پور(پایشگر جنگل و محیط زیست ایران)

    همه دارن فقط حرف میزنن رئیس جمهور وزیر ، استاندار و کردوانی!… چرا اینقدر تاخیر تو یه پروژه منتظر چی هستین؟ از اون اتاق های خنک و دل انگیزتون بیاید بیرون وقتی می بینم به چه راحتی و سرعتی تو چیتگر تهران دریاچه مصنوعی درست کردن به لیاقت و توانایی مسئولین استانم شک می کنم، تو همین چند سال اخیر با پیشروی خشکی دریاچه ارومیه چندین هزار هکتار به کویر ها و شوره زارهای کشور اضافه شده ، این همه بودجه صرف میشه برای بیابان زدایی ولی انگار همش هیچ میشه ،به عنوان یک کارشناس حفاظت منابع طبیعی هشدار میدم و نگرانم چون دولت و مسئولین اجرایی به مسائل و بحران های زیست محیطی این کشور بی اعتنا هستند و مسائل زیستی که باید در اولویت سیاست های یک کشور باشه از دید مسئولین ما در اولویت های خیلی پایین قرار گرفته البته سیاه نمایی نمیکنم چون کار از اساس ایراد داره سازمان های زیست محیطی در ایران عملا قدرت ندارند و همیشه مغلوب سیاست های کلان مدیرتی هستن . واقعا کی به فکر آینده این مملکت و مردمانش هست؟

    دنیا از هر نظر درگیر ناملایمت و بی مهری انسان ها قرار داره افزایش جمعیت و نیاز به تامین غذا و انرژی مهمترین دلایل این بی مهری هست که باعث بروز اثرات و پیامد های اقلیمی شده اگر بخوام خیلی مثال ساده ازین اثرات بزنم همین گرمای هوایی هست که امسال تو ایران حکم فرماست و من به شما قول میدم سال های آینده بیشتر و تشدید خواهد شد ، البته این اثرات از دیدگاه زیست محیطی هست و اگر بخوام از زاویه دیگه مثل ژئوپولوتیکی و جغرافیایی به قضیه نگاه کنم و اثراتی که در این موارد حاصل خواهد شد جای تامل بیشتری داره و جالب اینه که همین الان که من دارم اینارو مینویسم در حال رخ داد هست.

    ایران در کمربند خشک و بیابانی کره زمین قرار گرفته اگر به شانس و این جور چیزا معتقد باشید میشه گفت که عجب شانس بدی داشتیم و این اثرات برای ما که اکوسیستم های طبیعی شکننده ای داریم خیلی ملموس تر هست و خواهد بود ، متاسفانه میتونم بگم کشور ایران از چند ناحیه ژئواستراتژیک مهم و مرزی با تهدید مواجه هست که این تهدیدات اگر فکر و چاره ای براشون نشه معلوم نیست چه بر سر ایران خواهد اومد، برای مثال خشک شدن دریاچه ارومیه عواقبی از قبیل تبدیل شدن اراضی مستعد کشاورزی منطقه به شوره زار ، ایجاد سونامی نمک ، مهاجرت روستانشینان و حتی شهرستان های حاشیه دریاچه و در نتیجه خالی شدن از جمعیت و به دنبال آن کاهش فعالیت و زندگی عادی خواهد شد این کاهش تراکم در نقاط ژئو استراتژیک کشوری مانند ایران در آینده ضربات سنگینی بر پیکرش خواهد زد چون زمینه ای برای دست اندازی آسان و سریع از سوی کشور های متخاصم خواهد شد ، نمونه این بحران را در غرب ایران شاهد هستیم که ذرات معلق و گرد و غبار حدودا هجده استان ایران را درگیر کرده است واقعا انسان ها چقدر تحمل این وضعیت را دارند؟ به نظرم این بحران باعث کاهش شدید تراکم جمعیتی غرب ایران خواهد شد و عواقبی به نسبت شدید تر از مواردی از جمله مهاجرت را که در مورد دریاچه ارومیه گفتم خواهد داشت ، اگر این مهاجرت گسترده که البته از نظر من شروع هم شده اتفاق بیفته این مردم به کجا باید مهاجرت کنن؟! چه بحران هایی گریبان گیر مناطق میزبان این ها خواهد شد با کمبود منابع زیستی و آب و غذا چگونه خواهند ساخت؟

    یک مدل عینی و عملی دیگری ار بحران که در جنوب شرق ایران و تاحدودی شرق ایران اتفاق افتاده ، گسترش بیابان در استان های سیستان و بلوچستان و کرمان باعث کاهش تراکم جمعیتی این مناطق و مهاجرت آنها به مناطق خوش آب و هوا مثلا استان گلستان و شهر های بزرگتر شده و این کاهش تراکم جمعیتی در آن منطقه حساس که مهم ترین و آسان ترین دروازه ورودی ایران از راه اقیانوس است یک بحران استراتژیک است که آرام آرام بروز خواهد کرد ، خبر هایی هم منتشر شده مبنی بر نفوذ فرقه تکفیری وهابی در جنوب شرق و پول هایی که از طریق لابی های صهیونیستی و کشور های عربی معاند وارد کشور کرده اند اقدام به خرید زمین ها و عرصه و اعیان روستاهای آن منطقه یکی پس از دیگری می کنند و در اصطلاح سیاسی جامعه سازی می کنند، این کار در منطقه ای مثل سیستان و بلوچستان زمان زیادی نخواهد برد زیرا روستاه و آبادی های از یکدیگر فاصله زیاد حتی چند صد کیلومتری دارند و عرفا دارای قلمرو خواهند شد که این بحران منو یاد تصرف الجزایر توسط ناپلئون میندازه که چگونه بشکه به بشکه تونست اونجارو فتح کنه، چون بشکه هارو به عنوان هدف تعیین میکرد و به طرفشون حرکت می کرد در مورد بشکه به بشکه اگه خواستین سرچ کنید اینجا طولانی میشه اگه بگم.

    با این وضعیتی که هست و بحران زیست محیطی که کشور مارو احاطه کرده به نظر شما مسئولین کشور ما در زمینه محیط زیست چه کار هایی کردن؟ چیزی به نام ترویج فرهنگ زیست محیطی هست؟ چه کارهایی باید انجام داد؟ آیا دیر نشده؟ اگه دیر نشده پس این همه تعلل چرا؟ آیا ما با این سیاست ها کشور برتر منطقه خواهیم شده؟ اگر اقدامات عاجلی صورت نگیره چه عواقبی دامن گیر ایران در دراز مدت خواهد شد؟ فقط خواهشا نگید این مسائل جهانی هست که اینارو خودم میدونم ، و دیگر اینکه قضاوت با شما.

  30. حسین بدری پور

    با سلام. قطعا باید برای حفظ دریاچه تلاش شود. مرگ و نابودی دریاچه مرگ شهرهای آباد غرب کشور را هم در پی خواهدداشت. اما اقدامات دو هفته اخیر دولت ظاهرا در راستای خشک کردن دریاچه استتا احیا آن.

  31. مسعود آسیوندزاده

    جهت طرح دربرنامه ی مناظره حول دریاچه ی ارومیه
    متاسفانه واردات آسان گندم ومحصولات کشاورزی باارزنفتی سبب شده است تا ارزش آب درکشورنیمه خشک وکم بارش ایران به درستی درک نشودوگرنه کسی حاضر نمیشد آب رودها به دریاچه ی شور وبی حاصل ارومیه ریخته شود درحالی که همه ی مسئولین خبردارند که دراطراف دریاچه ازشدت کم آبی 30هزار حلقه چاه برای تامین آب کشاورزی حفرشده وهنوز کافی نمی باشد
    2.وقتی اکثریت اراضی آذربایجان وایران به صورت دیم وموات وبایر وتشنه ی قطره آبی برای کشت وکار است آیا صحبت از احیای دریاچه وهدر دادن آب رودها باریختن به آن عاقلانه است ؟!!!
    3.دولت و مسئولین وان جی او هاباید به مقوله ی آب درایران وخاورمیانه نگاه راهبردی وبلندمدت داشته باشند وسیاست های اسرائیل رادر این خصوص ازجمله درسودان وسرچشمه ی رودنیل زیرنظربگیرندو راز تجزیه ی سودان راکه متحد جریان مقاومت است دستکم نگیرند.
    4.نگاه راهبردی دلسوزان ودست اندرکاران به تولیدات کشاورزی وتوجه به حداکثرصادرات سبب اقتدارجریان مقاومت درخاورمیانه وکم شدن نفوذ استعمار در خاورمیانه وافریقای گرسنه خواهدشد.موفقیت دراین راستا درگرو توجه اقتصادی به مهار آب های سطحی درکشور است.
    5.آب بسترساز اشتغالزایی درکشاورزی وتامین کننده ی نیاز اساسی جوانان به کار بلندمدت وکم هزینه است وافزایش تولیدات سبب کاهش قیمتها وتورم وموفق نمودن دولت درجلب افکارعمومی است.
    6.بااستفاده از تکنیک آبخیزداری وآب رودها سراسر آذربایجان ومناطق پیرامونی را می توان زیرکشت محصولات باغی وزراعی ومراتع برد.
    7.بارواج دادن دروغ مضحک سونامی وغبارنمکی وتحریک برخی افرادبه ناامنی وخلق گروه فشارتلاش می شود آب به عنوان مهمترین بسترساز رشد وتوسعه از چرخه ی عمران واقتدار محلی وملی خارج شود.وتابلندمدت فقر وفشار روانی واقتصادی برشمالغرب سایه افکند که پیوسته زمینه ساز تحریکات خارجی خواهدشد.
    8.هیچ دلیل منطقی وعلمی پشتوانه ی دروغ سونامی وغبارنمکی نمی باشد وبرعکس دلایل کاملا ساده ی علمی دروغ بودن ادعاهای فوق را ثابت می کند
    9.انگلیسی ها درایجادپروسه های تفرقه افکنانه بین مسلمانان وجهان سوم مهارت دارند(بهائیت وهابیت ترویج قومیتگرایی وباستانگرایی و….)ومدعیان دروغ سونامی وغبارنمکی دانسته این توهمات رارواج می دهند.
    10. خاورمیانه گرفتاربحران کم آبی است واسرائیل واستعمار صهیونیستی درصدد مدیریت منابع آب این منطقه اند ودریاچه ی ارومیه پتانسیل تشدیدکم آبی وبحرانسازی رادرایران به عنوان قلب مقاومت خاورمیانه دارد ومسئولان بایدبه مقوله ی آب نگاه راهبردی داشته باشند.

  32. مسعود آسیوندزاده

    تاملی درمناظره ی محیط زیستی با محوریت دریاچه ارومیه شبکه 1سیما جمعه 29شهریور1392
    ضمن سلام
    محمددرویش عزیز

    درمناظره ی ساعت۱۶و۳۰جمعه مورخه ی ۲۹شهریور۱۳۹۲نظرات مدعوین محترم رابه دقت شنیدم. شما به عنوان یک فعال عرصه ی محیطزیست خیلی راحت!!! ازمیلیون ها کشاورز پیرامون دریاچه خواستید برای حفظ دریاچه خاک مستعدوحاصلخیزوآب مهیای بهره برداری رارهانموده تغییرشغل دهند!!!ومثل مردم شیخ نشین های لم یزرع وبی آب جنوب خلیج فارس به دلالی وتجارت بپردازند!!!ولی نگفتید همان شیخ نشین ها باصرف میلیونهادلار آب شور خلیج فارس را شیرین کرده ودراراضی کم حاصل تلاش می کنند مزارع نمونه پدید آورند!!! اگر از مردم حاشیه ی دریاچه خواسته شود به خاطر حفظ آن یکباره خودراقربانی کنند این عمل ازتغییرشغل آسانتروبه مطلوب شمانزدیکتر نیست؟!!!

    دوست محترم

    وقتی این همه تعلق خاطر به دریاچه ای شور رامی بینیم بایدآن را بتی بدانیم همردیف گوساله ی سامری!!! برخی هم برخلاف شما تصور می کنند مقداری کشاورزی!!! به شرط حفظ دریاچه !!!اشکالی ندارد!!! به همه ی شما هموطنان عزیز بایدیاداوری کنم:

    دوستان انواع درختان پرسود وفایده وانواع پوشش های گیاهی مفید ودرآمدزا وتجدیدپذیر که صادرات محصولات آنها رفاه واشتغال وارزآوری ورشدوتوسعه را درحداعلا فراهم می آوردهم جزءاصلی وپراهمیت محیط زیست می باشندوخیلی خوب وبارعایت حقوق ومنافع سایر بلکه اکثریت قریب به اتفاق مردم هم سازگاری دارد وواقعا دلیل قانع کننده ای نمی بینم که برای حفظ دریاچه ای که این همه مزاحم سعادت مردم است اینقدر حساسیت اعمال شود ؟!!!

    درجریان مناظره یکی از شرکت کنندگان ازخطر سونامی نمک وجریان وزش بادازغرب به شرق صحبت کرد همچنین درگزارش تصویری ضمیمه ی مناظره خانم محترمی اظهار فرمودنداگر دریاچه خشک شود هم کشاورزی وهم زندگی شهری اطراف آن نابود می شود!!!وسابقا هم یکی از مقامات محترم محیط زیست از رسیدن غبارنمکی دریاچه تا استان های تهران وزنجان وقزوین گفته بود وازاین نوع اظهارنگرانی هاموارد دیگری هم وجودارد.

    درپاسخ باید عرض کرد اولاخواص شیمییایی وفیزیکی نمک فی نفسه هیچ شباهتی ونسبتی با ریزگردها که از صحاری اردن وعربستان وعراق بلند می شود ندارد که اگر داشت پس از خشک شدن بیش از ۷۰ درصد دریاچه باید کمترین نشانه ای ازادعای فوق را نه مردم استان های تهران وزنجان وقزوین بلکه ساکنان حاشیه ی دریاچه آن هم قسمت شرق دریاچه یا کارکنان جاده ی داخل دریاچه می دیدند ولمس می کردند. نمی بینندولمس نمی کنند چون ذات وطبیعت نمک باتبدیل شدن به ریزگرد منافات دارد.

    دوستان محترم مگر شرایط آب وهوای مدیترانه ای ورشته کوه های زاگرس که این همه غرب وشمالغرب ایران راتحت تاثیر خود قرار داده است اجازه ی بیابانزایی را می دهد ؟!!!حتی درشرایط خشکسالی چندسال اخیر رشد پوشش گیاهی ومراتع درغرب چنان بوده که مانع مهمی برسرارتزاق دام ها وتولیدگوشت وشیر وسایرمحصولات دامی وکشاورزی نبوده است.

    اگر ازساحل شرقی دریاچه به سمت مناطق شرقی تر برویم ونگاه دقیقمان را به اراضی بدوزیم خواهیم دید که به ازای هرمتری که ازدریاچه دورتر می شویم از وسعت وضخامت رسوبات نمک انباشته وسنگ شده ی دریاچه به سرعت کاسته می شود وچندصدمتربعدتربرتعداد بوته های خودرو رفته رفته چنان افزوده وانبوه می گردد که گله های دام مشغول چرایند وکمی جلوتر ودرهمان نزدیکی هامزارع وباغات به لطف حضور مردم بانشاط وزحمتکش چشم نوازی می کنند. ازسمت شرقی دریاچه گقتم چون یکی از حضارمحترم درمناظره به وزش بادهای ازغرب به شرق اشاره کرده بودند دیگروضعیت سایر سواحل دریاچه نیازبه گفتن ندارد. همینقدر هموطنان محترم بدانندکه کلان شهر آباد وزیبا وباعظمت وپرجمعیت ارومیه که مرکز استان آذربایجان غربی است فقط در۱۴کیلومتری غرب دریاچه واقع است ودرهمین فاصله روستاها ومزارع آباد وپرنشاط کم نیستندو سایر سواحل دریاچه مملو از پوشش گیاهی مصنوع دست انسان یاخودرو می باشدوحالابه مرکزنشینان کشور ازکدام سونامی سخن گفته می شود؟!!!

    همچنین ناراحتی خودرا از انتقال آب پشت سدها به مزارع که به صورت غیر قانونی صورت می گیرد اعلام نمودید(که البته به نظرمن قانونی تر ازاین امکان ندارد) وگفتید متصدیان درمقابل درخواست شمابه ممانعت اعلام کردند نمی شود چون خطر شورش رادرپی دارد.(آیا همین مشاهدات ومسموعات شما کافی نیست تانقش مهم کشاورزی درحیات ومعیشت مردم دانسته شودتااز آن هانخواهیدتغییرشغل دهند) همینطور شماوهمه ی شرکت کنندگان درمناظره تاییدکردیدکه دراطراف دریاچه ۳۰هزارحلقه چاه حفرشده تاآب حاصل از آنها به مصرف کشاورزی برسدالبته منابع آب زیرزمینی زمانی باید موردبهره برداری قرارگیرندکه منابع آب سطحی دردسترس نباشند ومتاسفانه هم اکنون وضع همینگونه است یعنی آب رودها وپشت سدها به راحتی وبه عنوان یک تکلیف دولتی وملی وراهبردی وواجب به پای مزارع کشیده نشده است. وکشاورزان که ازیکطرف حاصل زحمات آنها توسط بخش دلالی چپاول می شود درتامین آب ناچار از هزینه نمودن برای حفرچاه می باشندوحتی مسئولان احساس وظیفه نمی کنند برای تحدیدمصرف آب های زیرزمینی کنتورنصب و آموزش ها ونظارت های لازم رااعمال کنند..چیزی که هست بخش کشاورزی مردمی وبخش های نظارتی مرتبط دولتی ومحیط زیستی بیشتر درتقابل با همدیگرند واین عدم تناسب وعدم درک متقابل برای منافع عمومی زیانبخش است.

    دوست محترم بنده نیز مثل شما موافق حفظ وسلامت سفره های زیرزمینی هستم اما به شرطی که آب های رودها وپشت سدها خیلی آسان وارزان دراختیار کشاورزان قرار بگیرد تاانشاءالله ارزانی وفراوانی نصیب مردم وصادرات انبوه وارز آوری قابل توجه نصیب کشاورزان اعم از خاص!!! یا عام بشود(مگرما بخیل هستیم که مخالف باشیم باید دعاگوی همه ی زحمتکشان عرصه ی کشاورز ی هم باشیم).

    درهرحال هم وطن محترم

    درحفظ سلامت محیط زیست همه باشما موافقند ولی به خاطر بسپاریم محیط زیست مثل یک موجود زنده انعطاف وتحول پذیر است وعامل انسانی مهمترین نقش را درتحول متعالی آن می تواندایفاکند ونباید اصرار داشته باشیم که ثبات برمحیط زیست حکمفرما باشد وحکما وحتما وبه هرقیمت دریاچه ای شور ومزاحم رشد وتوسعه ادامه ی حیات یابدچون شدنی نیست وسرنوشت محیط زیست آذربایجان غربی ازقاعده ی فوق مستثنی نیست ودرخت وپوشش گیاهی برای آذربایجان بهترین عناصر محیط زیست هستند وعامل انسانی با توجه به نیاز های به حق ومشروعش دربهره برداری ازمنابع طبیعت درتحول وتغییر محیط زیست فعلی به بهترین شرایط که همانا تسریع وامداد رسانی درکاشت حداکثری انواع گیاهان مفید است بایددرحداعلی بکوشد. زیرا انواع پوشش گیاهی علاوه بر ویژگی تجدید پذیری باتلطیف هوا وممانعت از انعکاس گرمای خورشید شرایط مطلوبی برای تجدید بارندگی ودرنتیجه افزایش ذخایر زیرزمینی به وجود خواهد آورد که تحت تاثیرآن دریاچه هم بهره خواهدبرد.

  33. رضا

    باسلام به جای دعوا و اتهام زدن به یکدیگر با مشورت و همکاری به نجات دریاچه فکر کنید؟

  34. حسین

    باسلام من فکر میکنم حرف استاد کهرم نوعی تلنگر به مسئولین بوده نه خواست قلبی ایشان

  35. علی

    با سلام و تبریک سال نو
    دکتر جان در ابتدای روز های اول سال دوباره موضوع مطرح شده دکتر کردوانی را سایت های خبری پوشش دادند و من و یکی از سایت های دیگر باذکر منبع این مقاله را برای جواب ایشان بازنشر کرده ایم . به خاطر این مقاله و تلاش های محیط زیستی شما از شما و همکارانتان متشکرم و آروزی بهروزی و سعادت و عاقبت بخیری برای شما از خداوند خواهانم .

    متشکرم

  36. مسعودآسیوندزاده

    دوستان محترم محمد درویش ورفقاآذربایجان را باید نجات داد از طریق مهار ابهای شیرینی که در کمترین فاصله ی زمانی وبلااستفاده وارد دریای خزر ودریاچه ی ارومیه می شوند با این آبها که در سرزمین خشک ونیمه خشک ایران بسیار غنیمت وگرانبها است می توان طرح های آبخیزداری وآبخانداری را چنان توسعه داد که تمام خاک آذربایجان را زیر پوشش گیاهان مفید واقتصادی برد ودهها هزار شغل ایجادکرد.می توان آب های سطحی را به سر مزارع وباغ ها برد .می توان مراتع را شکوفا نمودوارز فراوانی را از قبل صادرات نصیب کشور نمود.ارزانی وفراوانی را جایگزین گرانی وتورم نمود از طریق طرح های آبخانداری آب شیرین مازاد جذب سفره های زیر زمینی شده وبا افزایش فشار از نشت آب شور دریاچه به چاههای آب ممانعت به عمل خواهد آمد مضاف بر آن وقتی نیاز کشاورزان از طریق آبهای سطحی تامین گردددیگر نیاز آنها به آب چاهها برطرف می گردد وهمین نکته نیز به تقویت وافزایش فشار آب سفره های زیر زمینی کمک خواهد کرددرنتیجه آب شور دریاچه ارومیه اجازه ی ورود به سفره های زیر زمینی را از دست خواهد دادودر مناطق کم باران کشور بالطبع سفره های زیرزمینی در خدمت کشاورزان زحمت کش خواهد بود.
    دوستان محترم
    چطور دلتان برای زمین های بایر وموات ومزارع دیم نمی سوزد ؟!!!برای فقر وبیکاری هزاران جوان نمی سوزد واین همه عاطفه را به دریاچه ای شور ایثار می کنید که مثل هیولا هستی مردم را که همان آب شیرین است نابود می کند!!! درحالیکه اسرائیل به سرچشمه های رود نیل پنجه افکنده و روی پرچم این رژیم اشغالگر تصویر دو رود فرات ونیل حک شده که نشان می دهد نگاه راهبردی ودراز مدت به آب دارند شما در سرزمین خشک ایران دلتان برای دریاچه ای شور می سوزد ؟!!!لطفا داستان نخ نما ومسخره ی سونامی را تکرار نکنید چون واقعیات چنان غلبه دارند که کسی برایش گوشی را بدهکار نیست

  37. حمیدرضا علیزاده

    با سلام و تبریک سال نو به همگی خوانندگان وبلاگ جناب آقای مهندس درویش.
    به نظرم رسید نکاتی را در مورد یادداشت های بالا بنویسم.
    اینکه موضوع دریاچه اورمیه بسیار مهم است شکی نیست اما دلیل ندارد از عبارات و کلمات نامناسب برای یک استاد دانشگاه استفاده شود. طی دوران های مختلف افرادی تاثیرگذار در عرصه منابع طبیعی حتی در کسوت استاد دانشگاه و مدیران عالی رتبه حرف هایی زدند و اقداماتی انجام دادند که در آن مقطع زمانی فوق العاده بوده و در آینده به فاجعه ملی تبدیل شده. خوشبختانه امروز آگاهی در جامعه طوری افزایش یافته که قابل مقایسه با بیست سی و یا چهل سال گذشته نیست و تنها مسئله عدم امکان حضور کارشناسان خبره در مشاوره برای تصمیم سازی های منابع طبیعی بوده و امروز بارقه هایی از امید بوجود آمده که بر مبنای آنچه طبیعت و منابع طبیعی طلب یا بعبارتی دیکته می کند و به لفظ علمی تر با ملاحظات اکولوژیک تصمیم برای حل مسائل منابع طبیعی کشور از جمله مسئله دریاچه اورمیه گرفته شود.
    بنابراین در این آگاهی عمومی زمان حاضر جایگاهی برای عمل به برخی پیشنهادات و اظهار نظرهای مغایر با اصول اکولوژیک باقی نمی ماند و با دیدن و شنیدن این گونه نظرات که در سطور بالا تکرار هم شده است باید از کنار آنها گذشت و کار را به کاردانان دست اندرکار سازمان های مدیریت کننده و مرتبط با منابع طبیعی در کشور سپرد.
    امید است دیده بانی ها و نکته سنجی های امروز کمک کند تا در مورد دریاچه اورمیه با رویکرد اکولوژیک و البته فراخوان کارشناسان صاحب نظر اقداماتی انجام شود که نسل آینده تحسین گوی سکان داران امروز مدیریت منابع طبیعی کشور باشند.

  38. ناصر

    واقعا متاسفم اقای دکتر اسما و مدرکا شاید دکتر باشند تحصیل در دانشگاهها به زبان مادریی را از ملت اذر بایجان منع کردن هویت تاریخی ملت اذر بایجان را زیرسوال بردند وحال می خواهند دریاچه ای ارومیه راکه نگین اذربایجان هست خشک کنند

  39. میلان

    دکتر کردوانی که وضعشون معلومه.علاقه ایشون بیشتر به چهره شدنه تا علم یا خدمت و….
    اما تعجبم از اینه که ما ایرانی ها چرا انقدر دوست داریم خود فریبی کنیم و الکی خودمونو بزرگ کنیم

  40. ناصر جعفرزاده

    با سلام
    دلسوزی جنابعالی نسبت به محیط زیست قابل تقدیر است اما باید یک موضوع را قبول کرد که مقابله با طبیعت تا حدی لازم و مفید فایده است بعضی مواقع مقاومت بیهوده و از دست دادن زمان و هزینه است جنگ با طبیعت بی معناست جهان در حال گرم شدن است اگر آب دریاچه خزر را هم به ارومیه ببریم باز هم دریاچه ارومیه روال طبیعی خود را پیش خواهد گرفت

  41. az

    دوستان عزیر چرا دارید از روی احساس حرف میزنید .(ما خاورمیانه ای ها همه احساسی هستیم ). به هر حال ایشان نظریاتشان را در مورد دریاچه ارومیه بیان کردن و طبق علم و دانشی که دارن راهکارهایشان را نیز ارائه داده اند حالا جناب آقای درویش شما که این حرف ها رو رد و نقد (نقد غیر علمی ، چون نقد اصول خاصی دارد) کردید بفرمایید دست به کار بشید و دریاچه را نجات دهید و در این مورد نه من و شما بلکه زمان قضاوت میکند یه ده بیست سالی هم میشینیم و نگاه میکنیم .
    شما باید موقعی به فکر بودید که به هزارها مجوز برای زدن چاه در حوضه ابریز ارومیه داده شد نه الان .
    بعدشم خواهشا ابرارو بار دار کنید تا یه بار دیگه مردم پاکستان و افغانستان رو باسیل غافلگیر کنید و یکم غرامت بپردازیم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.