توصیههای اعتیادآور یک دندانپزشک تهرانی …
آنچه میخوانید، حاصل گفتگوی نگارنده با یک دندانپزشک خوش ذوق تهرانی است که به بیمارانش توصیه میکند برای برخورداری از سلامت جسمانی و روانی، معتاد شوند!
ادامهی خواندن
توصیههای اعتیادآور یک دندانپزشک تهرانی …
آنچه میخوانید، حاصل گفتگوی نگارنده با یک دندانپزشک خوش ذوق تهرانی است که به بیمارانش توصیه میکند برای برخورداری از سلامت جسمانی و روانی، معتاد شوند!
ادامهی خواندن
بیست و ششم آبان 1394 در ادامه سلسله سخنرانیهای ماهانهی علمی که دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست برگزار میکند، نوبت به دکتر محمّد فاضلی؛ مرد شماره 2 مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری رسید تا در پنجمین کارگاه آموزشی از منظر یک جامعهشناس، به موضوع مهم اما مغفولماندهی خدمات متقابل علوم انسانی و محیط زیست بپردازد. در حقیقت محمّد فاضلی در یک سخنرانی شورانگیز که بیش از 80 دقیقه و یک نفس طول کشید، تلاش کرد از جای خالی گفتمان محیط زیستی به عنوان یک فضیلت ارزشی یا پارادایم در جستارهای روشنفکری زمانه معاصر سخن گوید.
هنگامی که سخنان این استاد برجسته دانشگاه شهید بهشتی تمام شد، نخستین جرقهای که در ذهنم آتش افروخت؛ دریافت این حقیقت بود که اگر در طول 25 سال گذشته که نخستین تلاشهای جدی نگارنده و همفکرانش برای توجه دادن مردم و رهبران کشور به موضوع محیط زیست شکل گرفته است، روشنفکران وارسته و شجاعی چون محمد فاضلی و محمد فاضلیها را هم در کنارمان داشتیم، شاید خیلی زودتر از امروز مدیران ارشد کشور به این صرافت میافتادند که نهتنها نباید در مراسم آبگیری گرانقیمتترین پروژه سازهای کشور – سد داریان – شرکت کنند، بلکه تا آنجا که امکان دارد باید خود را به بیاطلاعی زده و حاضر به مصاحبه در مورد این پروژه 25 هزار میلیارد تومانی هم نشوند! این در حالی است که تا همین چند سال پیش، برای افتتاح سازههایی که کمتر از یکصد میلیارد تومان هزینه دربرداشتند، صف مقامات برای قیچی کردن روبان قرمزرنگ مشهور! بیپایان مینمود.
بگذریم …
در اینجا میکوشم تا به مهمترین فرازها از سخنان این مرد بزرگ بپردازم، مردی که حضورش و سخنرانی گیرایش در تالار سرو پردیسان، سبب شد تا برای نخستین بار، این تالار با مشکلی به نام کمبود جا و صندلی روبروشود؛ واقعیتی که منجر شد در کارگاه ششم – ساعت 10 صبح هفدهم آذر – که نوبت به دکتر محمود سریعالقلم میرسد، دراندیشه تدارک تالاری بزرگتر چون سالن شهدای پردیسان باشیم. ادامهی خواندن
روز گذشته، ستار محمودی، قائم مقام وزیر نیرو در کارگاه آب و رسانه در نیروگاه طرشت، گفت: اگر از ظرفیت رسانهها به خوبی استفاده کنیم به راحتی میتوانستیم در خصوص سدسازی با جامعه سخن بگوییم.
وی افزود: ارتباط نداشتن با رسانهها باعث شده عده ای بگویند سدسازی خوب است و عدهای بگویند نه سدسازی اقدامی نادرست است. پس مدیران آب باید توجه کنند که باید ادبیات مشترک داشته باشند و از دادن آمارهای مختلف خودداری کنند.
وی اظهار داشت: در طی هفتههای گذشته متأسفانه در بسیاری از نقاط کشور شاهد وقوع سیلهای مخرب بودیم در همین مدت از بسیاری از نهادها و حتی مراکز علمی با وزارت نیرو تماس گرفتند که چرا به اندازه کافی سد ساخته نشده است؟!
ستار محمودی در حالی به همکاران ارشد خود در وزارت نیرو توصیه میکند که ادبیات مشترک داشته و آمارهای مختلف ارایه نکنند که به نظر میرسد تیغ تیز انتقادهای وی، قبل از همه متوجه خودش باشد! چرا که او در همین 23 مهرماه و در جریان برگزاری گردهمایی مدیران عامل شرکتهای آب منطقهای کشور در ارومیه، سخنان تندی را بر زبان آورد که یکی از پایگاههای اطلاعرسانی وابسته به همین حوزه یعنی نیرو نیوز، با این تیتر به استقبال سخنان ستار محمودی رفت: «انتقاد بی سابقه یک مدیر ارشد وزارت نیرو از روند سدسازیها در گذشته» وی صراحتا در آن گردهمایی گفت: «برگزاری مسابقه سدسازی در گذشته عامل مهم وجود پروژههای نیمه کاره بسیار زیاد در بخش آب کشور است.»
برای اینکه میزان تبسم خوانندگان عزیز مهار بیابانزایی کامل شود، باید یادآوری کنم که فرد بعدی مورد نظر جناب قائممقام وزیر نیرو که باید ظاهراً توصیه ایشان را رعایت کنند، از قضا خود حمید چیت چیان، رییس مافوقش است که در تیتر نخست روزنامههای 16 شهریور 1394 پایتخت، این جمله وی خودنمایی میکرد: پایان عصر سدسازی! سیاستی که رسماً آن را اعلام کرد و مورد استقبال گسترده دوستداران محیط زیست قرار گرفت؛ به ویژه که چیت چیان به این هم بسنده نکرده و با اعلام خرید هر کیلو وات برق به قیمت 900 تومان از طریق استحصال انرژیهای نو، عملاً آب پاکی را بر روی دست سوداگرانی که به بهانهی ساخت سدهای برقآبی بیشتر، به دنبال جذب ریالهای بیشتر بودند، ریخت. ادامهی خواندن
یادداشت پیش رو، شاید یکی از مهمترین دستنوشتههای محمّد درویش در طول نزدیک به سه دهه حضورش در عرصه محیط زیست و منابع طبیعی کشور باشد. این یادداشت – که به دلیل اهمیت و جایگاه راهبردی موضوعی که طرح کرده، نخست در پایگاه شمس، ارگان مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری منتشر شده است – میتواند به شکلی پایدار و مصون از هزینههای هنگفت تحمیل سدسازی و طرحهای انتقال آب بینحوضهای به عنوان مانیفست جدید وزارت نیرو مطرح شود. یادمان باشد که ما نمیتوانیم انکار کنیم و یا این واقعیت تلخ را از یاد ببریم که هنوز در سوسنگرد و بستان و بسیاری از مناطق زیر دست بزرگترین و غرورآفرینترین سد کشور، یعنی کرخه، هموطنان عربزبان ما از این سد با عنوان «سد عرب کُش» یاد میکنند! کافی است نگاهی به زوال مظاهر معیشت و زندگی بومی این هموطنان که از محل صیادی در تالابهای اقماری پایین دست حوضه آبخیز کرخه تا هورالعظیم و نیز حصیربافی تأمین میشد، بیاندازیم تا درک کنیم که چنین صفتهای ناخوشایندی ریشه در چه خطاهای راهبردیای دارد.
هنوز فرصت هست. بیاییم شجاعانه اشتباهات خود را بپذیریم و با تلاش جامعهی علمی برای به روز کردن شیوههایی چون بهبود نرمافزاری تقاضا برای آب و به روزکردن شگردهایی چون آبخوانداری، آبخیزداری و کاریز و در نهایت استفاده از آبشیرینکن های خورشیدی سازگار با محیط زیست، آیندهی بهتری را برای فرزندان ایران زمین رقم زنیم.
آمین …
در ادامه اصل یادداشتم در شمس با عنوان: زمان پایان دادن به تفکرات سازهای در مدیریت آب آمده است … ادامهی خواندن
مطابق نتایج یک نظرسنجی که بر روی تارنمای مهار بیابانزایی قابل رصد است، از مجموع 2380 نفر که در این نظرسنجی شرکت کردهاند، سدسازی با 21.8 درصد آرا پس از فقر مدیریتی (با 45.7 درصد)، دومین عاملی معرفی شده که به تشدید جریان بیابانزایی در کشور کمک کرده است. پس از این دو مؤلفه، به ترتیب: حفر چاه عمیق (6.3 درصد)؛ عدم جلب مشارکت مردم (5.6 درصد)؛ ضعف نظام آموزش عالی (5.2 درصد)؛ نبود قوانین حمایت کننده (4.1 درصد)؛ تغییر اقلیم (3.8 درصد)؛ طرحهای انتقال آب بینحوضهای (3.6 درصد)؛ شرایط جغرافیایی کشور (2.4 درصد) و کمبود اعتبار (0.9 درصد) در رتبههای سوم تا دهم قرار گرفتهاند. ادامهی خواندن
حتی اگر خسارتهای جبرانناپذیر سدسازی به توان اکولوژیک کشور را در نظر نگیریم و حتی اگر به فجایع محیط زیستی ناشی از اجرای طرحهای انتقال آب بین حوضهای توجهی نکنیم؛نمی توانیم جراحتی که غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب کشور بر رابطهی بین اقوام ایرانی نهاده را فراموش کنیم.
و خسارت بزرگ تهدید امنیت ملی و همبستگی ایرانیان ناشی از اجرای این طرحهای آزمندانه و نامتناسب با توان بومشناختی فلات ایران است. ادامهی خواندن
رویاییترین شرایطی که پیش از انقلاب بر عرصه طبیعت ایران حاکم بود، برمیگردد به دورهای که اسکندر فیروز در رأس سازمانی مقتدر به نام محیط زیست قرار داشت و ناصر گلسرخی هم در رأس وزارتخانهای به نام منابع طبیعی. به نظر میرسد اینک نیز دوستداران محیط زیست و فعالان حوزهی منابع طبیعی کشور باید خواستار تشکیل وزارتخانهای قدرتمند به نام منابع طبیعی شده که سازمانهایی چون هواشناسی، شیلات و نقشه برداری به علاوه سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کنونی را شامل شود. در عین حال، سازمان حفاظت محیط زیست با تقویت اقتدار خود در بدنهی دولت، باید همچنان به وظایف نظارتی و حاکمیتی خود ادامه دهد. بدینترتیب، وزن گرایههای محیط زیستی در وزنکشیهای درون کابینه هم به نفع محیط زیست و منابع طبیعی سنگینتر خواهد شد، چرا که در اغلب موارد، متولیان این دو نهاد راهبردی، نظراتی مشابه را پیگیری میکنند که به نفع پایداری بومشناختی کشور است. ادامهی خواندن
دهم دی ماه 1393، زمانی که تمامی فرمانداران مراکز استان در یزد گردهم جمع شده بودند، مرتضی میرباقری – قائم مقام وزیر کشور در امور اجتماعی و فرهنگی – با لحنی آرام اما هشداردهنده خطاب به31 فرماندار حاضر یادآوری کرد: وضعیت سرمایه اجتماعی در کشور نگران کننده است. وی با اشاره به وجود سالانه نزدیک به 14 میلیون پرونده قضایی در محافل قضایی، یادآور شد که چنین حجم عظیمی از پروندههای باز برای جامعهای که از 22 میلیون خانوار تشکیل شده و حدود سه میلیون خانوار هم، زنان سرپرستی خانواده را برعهده دارند؛ بسیار تأسفبار است. چرا که نشان میدهد تقریبا از هر سه خانواده، دو خانواده درگیر دادگاه و محاکم قضایی هستند و حاصل آن، 600 هزار زندانی جدید در سال است! در آن گردهمایی که موسوم به نشست تخصصی ملّی مشارکتهای نهادمند اجتماعی بود، میرباقری آمارهای تکاندهندهتر دیگری هم مطرح کرد که جملگی حکایت از افول شاخصهای مرتبط با سرمایه اجتماعی؛ یعنی پایه چهارم ثبات و پایداری هر حکومتی داشت. از این رو، از فرمانداران کلانشهرهای ایران خواست تا با کاهش نگاههای امنیتی و تسهیلکردن شرایط، زمینه را برای بازگرداندن نشاط به فعالیتهای مدنی در قالب تشکلهای مردمنهاد فراهم سازند. توصیهای که بیشک سازمان حفاظت محیط زیست برای تحققش در طول دو سال گذشته جانانه کوشیده است. از همین رو، سه شنبه گذشته در ادامه سلسله سخنرانیهای علمی ماهانهای که دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست برگزار میکند، بحث سرمایههای اجتماعی در ایران در دستور کار قرار گرفت و با حضور دکتر سلیمان پاکسرشت، در تالار سرو پردیسان، فرازها و فرودهای این موضوع مهم واکاوی شد. ادامهی خواندن
در بین ازدحام کمسابقهی وظایف و مسئولیتهای متعددی که معصومه ابتکار این روزها برعهده دارد. روز گذشته خود را به مشهد رساند تا شخصاً در آیین کلنگزنی از نخستین هنرستان جم شرکت کرده و بدینترتیب، اعتقاد خود را به تأسیس مدارس جم (جامع محیط زیستی) نشان دهد.
این شاید خوشترین خبر برای عبدالحسین وهابزاده، بهمن عظیمی، محمّد درویش، شادی دیبایی و همهی ایرانیانی است که آرزوی واقعیشان، برخورداری نظام آموزش و پرورش کشور از مفاهیم، آموزهها و هنجارهای محیط زیستی در پرورش دانشآموزان ایرانی است. ادامهی خواندن
درود بر یاران عزیز مهار بیابانزایی …
کانال اطلاعرسانیام در تلگرام با نشانی زیر، در دسترس هموطنان عزیزمقرار گرفته است. لطفا علاوه بر عضویت در آن، درویشنامهی تلگرامیام را به دوستانی که طبیعت وطن را دوست دارند، معرفی کنید …
بعضی از آدمها ترجمه شدهاند
بعضی از آدمها فتوکپی آدمهای دیگرند
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند
بعضی از آدمها فقط جدول و سرگرمی دارند
بعضی از آدمها خط خوردگی دارند
بعضی از آدمها را چند بار باید بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم
و بعضی از آدمها را باید نخوانده کنار گذاشت
از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدمها جریمه.
شادروان قیصر امینپور
یکی از مؤلفههای نشاندهندهی نشاط و بالندگی در هر سازمانی، به ویژه سازمانی چون محیط زیست که برای حسن انجام مأموریتهایش نیاز به ظرفیتسازی اطلاعاتی و افزایش آگاهیهای عمومی دارد، عیار دست به قلم بودن و میزان آمادگی کارشناسان و مدیرانش در پاسخگویی در برابر نمایندگان رکن چهارم دموکراسی (رسانههاست) و خلاصه میزان حضور داوطلبانه در بین مردم است. بر این بنیاد، در شمار اولویتهای سازمان حفاظت محیط زیست، وضع مشوقها و ارایهی تمهیداتی است که با سهلتر شدن شرایط و کاهش نگاههای مراقبتی، نهتنها اجازهی انتشار دیدگاهها به صورتی آزادانه به تمامی کارشناسان علاقهمند داده شود، بلکه محرکهایی برای تشویق آنها که سکوت نمیکنند و منفعل نمیمانند هم در نظر گرفته شود.
از همین منظر، حتی دورههای آموزشی برای برخی از کارشناسان سازمان به منظور مواجههی حرفهایتر با اربابان جراید در همان آغازین روزهای کار معصومه ابتکار تدارک دیده شد. با این وجود، مدرسان این دورهها در گفتگوهای شخصی با نگارنده، آشکارا از واقعیتی تلخ سخن میگفتند: اینکه اغلب حاضرین در این دورهها که خود در شمار نیروهای کاربلد سازمان هم محسوب میشدند، میگفتند: هیچ رغبتی به مواجهه در برابر رسانهها یا نگارش یادداشتهای تحلیلی/ انتقادی ندارند! چرا که به تجربه دریافتهاند هر چه ساکتتر و بیسروصداتر خدمت کنی، کمتر آسیب خواهی دید و مورد عتاب و خطاب قرار خواهی گرفت. ادامهی خواندن