به این تیربرق نگاه کنید که چگونه در وسط کوچه جاخوش کرده است و عبور و مرور اهالی را با دشواری روبرو ساخته. تصور میکنید اگر به جای این تیر برق، یک درخت آن جا کاشته شده بود، باز هم میتوانست به راحتی به حیات خودش ادامه دهد؟
اگر شک دارید در پاسخ این سؤال، بدانید که خانم مه لقا کاشفی – ناجی قورباغه های عاشق پیشه ناهار خوران – برایم نوشته است که چند روز پیش در جوار همین تیربرق عزیزدردانه، سه درخت تنومند را شبانه بریدند تا رفت و آمد اهالی را تسریع بخشند و البته آب هم از آب تکان نخورد! خورد؟
همان گونه که پیشتر از ماجرای آن تیربرقها در پیکانشهر هم نوشته بودم و البته از تیربرقهایی که در پشت سدهای طالقان و کارون 4 مانده بودند و یا ماجرای دکلهای مشهور حریم توس!
خلاصه انگار در این دیار، حرمت تیربرقها و دکلها را بیشتر از درختها میدانیم! نمیدانیم؟
سالهایی که بچه بودم یه باغ قدیمی کنار خونه پدر بزرگ بود که یه سرو خیلی خیلی بلند توش بود که از هرچی درخت تو عمرم دیدم بلند تر.. براش داستان ساخته بودن که هر کی اومده اینو ببره درخت جیغ کشیده و برای همین صاحب باغ اجازه نمیداد اون ببرن .. اما همین که صاحب باغ مرد وراثش همه درختهای اون رو بدون این که صدای جیغشون کسی بشنوه قلع و قمع کردن… حالا که بزرگ شدم و یادم به اون درخت میفته فکر میکنم اون درخت واقعا جیغ می کشیده ولی افسوس که فقط صاحب باغ درکش میکرده..
ما قدرت درک نداریم.. اگه داشتیم صدای ضجه درختها می شنیدیم.. چقدر ما بی رحم هستیم که هرچه موجود زنده هست از دستمون به تنگ اومده..
شاید اگه درختها هم قلم داشتند می نوشتند ای کاش ما تیر چراغ برق بودیم ..
جالب بود استاد
حق با شماست .
پاسخ:
درود …
كلا در ايران امنيت به شكلي تعريف شده كه معناي آن براي هر كس و هر چيزي متفاوت است. مشكل اين قضيه براي تير برق و درخت هم در همين است.
اصلن امنیت را برای درخت با کدام الف باید نوشت امیر جان؟!
توی یکی از جلسه های توانیر ؛ همین موضوع ِ بقای تیرهای شریف برق ،مطرح بود و کلی استدلال پشتش و نهایت حرف این بود که : آقا جان این ها گرونند، کلی خرجشون کردیم!
خب، درخت های بی نوا که از نظر دوستان ، قیمتی ندارند، دارند؟!
راستی!من یک درخت ِ خوش بخت می شناسم که وسط کوچه است یا
بهتر بگویم اول او بوده و بعد کوچه از خانه ی او سر درآورده !
و “هنوز “بریده نشده است ،
اتفاقن اهالی آن کوچه چقدر هم مواظب و دوستدار آن دردانه هستند.
پاسخ:
بهتره تا دیر نشده یه چند تا عکس از این درخت بگیری.
درود …
درسته . ايران كشوريست كه در آن از اين وارونه ها بسيار است و …
درود
عجب!!!
راستي از وقتي با شما و اكيپ محيط زيستي آشنا شدم، انگار ناخودآگاه حواسم بيشتر به محيط اطرافم هست.
هر چي بيشتر ميگيد من حساستر ميشم، شدم يه عضو افتخاري طرفداران محيط زيست انگار!
پاسخ:
چه خبر خوبی. درود بر این عضو افتخاری عزیز و سبزاندیش.
آقا شما هم با این پست هاتون دارید برقی ها رو شرمنده می کنیدها!
فکر نکنم شرمنده شوند مونترا جان! نگران مباش …
بازتاب: Tweets that mention دل نوشته ها » ایران؛ سرزمینی که در آن تیربرقها امنیت بیشتری دارند تا درختها! -- Topsy.com
درویش خان!
یک فکر بکر!!
چرا شما از فضای وبلاگتان برای تبلیغات استفاده نمی کنید؟با این تعداد افرادی که هرروز بازدید می کنند تبلیغ در این صفحه بسیار جالب می شود.دنیای امروز عصر پروپاگاندا است.
حالا نمی خواهد مشاورین املاک رابینسون آکهی بدهند ولی شرکت های مرتبط با منابع طبیعی و کشاورزی و محیط زیست می توانند با آگهی و رپرتاژ آکهی درآمد خوبی برای شما ایجاد کنند.شما هم قادر می باشید این درآمد را به کارهای مفید اختصاص بدهید
..بین خودمان باشد رستوران ها هم می توانند آگهی های خوبی بدهند.از پیتزا گرفته تا دیزی سنگی…فراورده هایی مانند لبنیات هم عالی است
باور کنید درویش خان شما باید بابت این پیشنهاد کارآفرین پورسانتاژ هم مرحمت بفرمایید
..وقتی پولدار شدیم دو نفری می رویم کاستاریکا هیچ کسی را هم باخودمان نمی بریم.البته شما باید از فضای برادر مکتبی دهه 60 در سواحل اقیانوس آرام دربیایید
بی خیال فردوسی….یادتان می آید اوایل کله حکیم طوس را در میدان فردوسی بریدند!!!!بیایید درویش خان پولدار شویم حالا ارومیه خشک شد به…..!!!!!!فدای ابروی هومان خان.اصلا هومان خان هم می تواند تولیدی با بسته بندی شکیل ذغال سناتور ایجاد کند.بسته بندی لوکس کرفس و سبزی های کوهی هم در تهران خوب فروش دارد
درود بر اشکار عزیز …
در ایران؛ آن هم در حوزه محیط زیست؛ آن هم در دنیای مجازی؛ خواهش مادی نوعی لطیفه است!
درود …
الحق که خوب شناختیدشون. ولی من که می شم…
شما را برقی نمی دونم! شما شرقی هستید تا برقی! نیستید؟
سلام من داشتم تصاویر پلنگ کشته شده روی دکل برق در گناباد را دنبال میکردم که با وبلاگ شما برخوردم عجب قرابتی در نوشته شما با مرگ این پلنگ بیجاره داشت/