نگارنده البته فرصت تماشای هیچ یک از سریالهای تلویزیونی را ندارد. امّا امشب و به هنگام تماشای اتفاقی سکانسی از یک سریال به نام تاوان – که البته اروند چهار چشمی ماجراهایش را دنبال میکند! – دریافتم که ظاهراً چیز زیادی را هم بابت این عدم فرصت از دست ندادهام! دادهام؟
قصه از این قرار بود که خانمی نشسته بر سجادهی نماز، در حال راز و نیاز به درگاه پروردگار بود و از معبودش میخواست تا دعایش را برآورده سازد – که البته تا اینجای داستان اشکالی ندارد – امّا ناگهان، آن خانوم میانسال! برای آن که لابد برآورده شدن دعایش را دوقبضه تضمین کرده باشد، به خداوند یادآوری کرد که مادربزرگش همیشه میگفته پروردگار دعای زن حامله را هرگز رد نمیکند و من الآن حامله هستم!
خواستم بگویم، تشویقهای رییسجمهور و وزیر بهداشتش کم بود، حالا رسانهی ملّی هم آمده وسط تا نرخ رشد جمعیت در ایرانزمین دوباره شتاب بگیرد! یکی هم نیست این وسط بپرسد: وقتی هماکنون هم در اغلب مناطق ایران، به ویژه سکونتگاههای اصلی آن، نشانههای کسری موازنهی بومشناختی (اکولوژیکی) آشکار شده است؛ وقتی ایرانیان در طول ۳۰ سال گذشته، ذخیرهی هزار سالهی آب زیرزمینی خود را به یغما بردهاند؛ وقتی سرانهی آب دردسترس برای هر ایرانی به کمتر از ۲ هزار متر مکعب (مرز تنش آبی) کاهش یافته است؛ وقتی جنگلهای زاگرس به عنوان منبع تأمین آب ۴۰ درصد از ایرانیان، با تخریبی بیسابقه، هجوم آفت، آتشسوزیهای گسترده و غلظت بیامان و پیشبرندهی عملیات تکنوژنیک و ریزگردهای عربی مواجه شده است؛ وقتی تقریباً تمامی تالابهای کشور به عنوان مهمترین عامل تعادل بومشناختی در فلات مرکزی ایران رو به خشکی کامل نهاده و بدل به چشمههای تولید گرد و خاک شدهاند؛ وقتی کابوس خاموشی و اُفت کیفی آب شرب هنوز دست از سر همین هفتاد و پنج میلیون ایرانی برنداشته و وقتی هنوز میشود چنین مدارس و کلاسهایی را در ایران ردیابی کرد؛ دیگر برای چرا باید بر طبل افزایش جمعیت بکوبیم و آن را در غالب سریالهای جذاب به خورد مخاطب عام بدهیم؟
آیا بهتر نیست در چنین نمایشنامههایی بکوشیم تا مردمان را با طبیعت آشتی داده و یادشان بیاندازیم که ایرانی که نتواند پذیرای زیستمندان گیاهی و جانوریاش باشد؛ نخواهد توانست پذیرای فرزندان آیندهاش هم باشد.
راستی چرا به گذشتهی خود نمینگریم و خطاهای خویش را در آن نمیبینیم؟!
مؤخره:
این هم یک جمله از سریال زیر هشت در شبکه یک سیما:
زن اجاق کور به درد کوفت هم نمیخوره!
نتیجهگیری اخلاقی:
خداوند رحم کرد که من وقت ندارم سریال ببینم، وگرنه حتماً یک اشکالاتی پیدا میکردم! نمیکردم؟
ردپای جمعیت در این تارنما:
– تازهترین گام دولت دهم برای افزایش ناپایداری سرزمین!
– شمار انسانها یا سلوک انسانها! کدام خطرناکتر است؟
خودتان را عصبانی و ناراحت نکنید… منظور دولتمردان خیلی خیراندیش و صدالبته عاقبت اندیش اینه که بانوان باردار زیاد شوند و به درگاه خدا نیایش کنند و مکررا به یا او بیاورند که حواسش باشد یک روزی یک جایی به یک مادربزرگی گفته است که دعای زن باردار را مستجاب می کندو آن وقت بای حفظ طبیعت و فروزان شدن سرچشمه های آب و سرسبز شدن بیابانها دعا کنند … آن وقت می بینید که به عدد همین بانوان درخت و گل و سنبل سبز می شود…وآن وقت نوع بشر در میان آن گل و بلبلها حتما برای این دولتمردان خیلی عاقبت اندیش دعا می کنند و هورا می کشند… وکور شوم اگر دروغ بگویم!!!!
راستی یک اعتبار درشت از دولت بگیرید… پوستر این تصویر خانواده خیلی هیجان انگیز را دردنیا پخش کنید… جایزه نوبل بابتش می گیرید.. نمی گیرید؟
کور شوم اگر… چشمشونداشته باشم ببینم!
با سلام. حرف از سریال زدید، خواستم بگم در سریال باغ شیشهای خیلی جالبه که از یک طرف مرتب پیامهای صرفه جوئی در مصرف انرژی داده میشه، ولی از طرف دیگه اعضای خانوادهٔ نقش آفرین تو این سریال تو سرمای زمستون هر روز دور هم تو باغ جمع میشن و واسه گرم شدن یه آتیش به چه بزرگی روشن میکنن. اونم وسط حیاط. یکی نیست بگه آتیش روشن کردن و سوزوندن بی مورد چوب اونم تو تهران آلوده کجاش با پیامهای صرف جوییتون هماهنگی داره؟!
به نیره:
خوشحالم که توانستید منظر مثبت و طنازانه ای برای نگاه به این رخداد تلخ بیابید.
درود …
.
.
به سامان:
آفرین … به نکته بسیار درستی اشاره کرده اید سامان خان. به نظرم پیش از مردم، باید یک کلاس توجیهی در باره آشنایی با الفبای دانش محیط زیست برای همین کارگردان های دوریال ساز تلویزیونی گذاشت!
بعد از آن ماجرای خوشایند ِ کارناوال (!) هنرمندان گرامی ، همان دو سه ساعت احتمالی در هفته ، که تلویزیون ملی را می دیدیم ؛ هم دیگر نمی بینیم !
اصلن این جوری خیالمان هم راحت تراست !
پیام های ضد آموزشی شان را هم نمی گیریم !
(مجبور به خود سانسوری چهار خط شدم ! دلم نمی آید در این فضا ، گزک دست آن جماعت بدهم ! شما خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !)
دکتر جان استاد معظم دانشگاشون می اد میگه مرده شور هیکل زنی رو ببرن که نمیخواد بچه دار بشه! شما توقع بیشتری داشتین!!!!!!!۱۱۱؟
این طنز رو بخونین ،
باید خندید بهش ولی من گریه م میگیره
http://anidalton.blogfa.com/post-700.aspx
به مسعود:
خودسانسوری را خوووب اومدی!
.
.
به پارسا:
راست می گویی … طنز اشک برانگیزی بود …
درود …
اول از روی ادب یه سلام بلند بالا و اینا…
دوم، ما به شدت در سنگریمها عمو جان. همین گوشه کنارا، دلمان به سبک قدیم تنگ همه آبیها هست.
سوم که مخلصات و چاکراتیم.
چهارم که من هم بعد از مدت طولانیای یه نیمنگاهی به تلفیزیون انداختم و از بخت من هم درست به همون نماز استجابت شده رسیدم و نوری که چشمان دخترک رو روشن کرد!!!
یعنی خدایی بکنه و دعای ما هم اینقدر زود مستجاب بشه و اینا!!!
یعنی حضرت خدا نشستن که بانوان حامله دست به دعا بشن.
والا من در مرکز دایرهای نشستم که حداقل در چهار شعاعش، به فاصله حداکثر ۵۰۰ متر از هر طرف یک خانوم باردار هست، اگر مورد شفاعت یکی از اینها باشم، و فقط دعای یکیشون در حق من مستجاب بشه، من الان باید روی ابرها مجلل زندگی کنم و مغرورانه گام بردارم!!!
بعد میگن چرا فارسی وان، اینقدر طرفدار داره، چرا مردم رو جذب کرده، چرا رسانهی داخلی رو ترکونده!!!
خوب وقتی بلانسبت شما مردم رو احمق فرض میکنن آقایون نویسنده و کارگردان، خوب آدم رویگردون میشه دیگه نه!!!
در مورد آبهای زیر زمینی هم بعدن حرف بزنیمف عصبانی میشم هر وقت یادم میافته که کسی شعورم رو زیر سوال برده…
درود بر آنیموسی عصبانی!
به نکته خوبی اشاره کردی … یکی از مهم ترین دلایلی که مردم رسانه ملی را نمی بینند آن است که پیوسته به شعور ایشان توهین می کند؛ به جای آنها تصمیم می گیرد؛ از قول ایشان حرف می زند و یا این که دایم نصیحت شان می کند تا اگر می خواهند، دعایشان مستجاب شود؛ حامله گردند! البته منظور فقط مخاطبین مؤنث رسانه ملی بود ها!
چون مذکرهایش که مدتهاست …
بگذریم! نگذریم؟
.
.
در ضمن مواظب آن دایره ای که به محاصره ات درآورده هم باش!
درود …
خب به این می گن هماهنگی دیگه نه؟بالاخره ما باید همه چیمون بهم بیاد ؟! که میاد/رئیس جمهور و وزیر بهداشت (:آب تهران به نیترات آلوده است/بچه ها و زنان حامله نخورند/سکانس بعدی خود خانم وزیر چیزی رو که اصلا نگفته تکذیب می کنه:آب تهران آلودگی میکروبی نداره! ما هم باور کردیم و آون جسد متلاشی شده تو مخزن پونک رو که سرو صداش تو سرو صداهای مهمتر اون روزها گم شد رو اصلا یادمون نمیاد دیگه/بیچاره همکارم که ساکن همون حوالی بود یک هفته برای تهوع و اسهال و …بیمارستان خوابید)و رسانه ملی و… همه هماهنگ و هماهنگ …
بله ماجرای آن جسد کشف شده در مخزن آب پونک را به خاطر دارم …
خوشحالم که الحمدالله شما هم به این جمع بندی رسیده اید که “همه چیز هماهنگ است! هماهنگ نیست؟
درود …
جناب مهندس اونهائی که دارند میگن رحمته ، نعمته ، برکته و هزارتا چیز خوبه دیگه و تازه شاید در کنار همون اجاق کورها فخر بفرشوند و بهشون بنازند و یا شاید هم با دیده ی ترحم نگاهشون کنند که چقدر اونها در زندگیشون کم دارند ! تازه در تعداشون هم چشم و هم چشمی دارند همین جماعت عوام و یا شاید هم خواص مثلا تحصیلکرده !!! البته ما که بخیل نیستیم امید که خدا به همه سالم و شایسته اش رو بده و هر چندتائی که می خوان ( اینجا رو مثل همون ننه بزرگها گفتم درست مثل جمله ی خودتون که خدا دعای زن …. 🙂
خدا رو شکر که مدتهاست که ما صدا و سیمای سراسر ناراست رو تحریم کردیم و باز هم خدا رو شکر که از این بابت نه اینکه چیزی از دست نمیدم بلکه عمر و زمانمان رو هم صرف کارهای مهمتر و بهتری نگه میداریم !
راستی عکس جوجه کشی حرف نداره 🙂
درود
تبریک می گویم به دلیل مدیریت زمان شایسته ای که در منزل اعمال کرده اید. به امیر خان هم تبریک مرا ابلاغ فرمایید.
درود …
سلام به همگی
دیگه بدجوری عادت کردم که به اینجا سربزنم
از صبح تا حالا اینگار یه چیزی گم کرده بودم . هاااااااااااا!!!!!!!
حالا آمدم. آخی .
خوب قضیه چی بود . آهان بچه دار شدن به صورت تکرار شونده
بابا ما خودمون یکی داریم موندیم توش ( با عرض معذت ولی آدم رو مجبور می کنن بی ادب باشه ) تازه ۲ ساله شه ولی وقتی عکسهای ۲ سال پیش رو نگاه می کنم می بینم ۲۰ سال پیر شدیم.
هر دو می ریم سرکار اینو داشته باشید تا بگم که چه اتقاقاتی هست
در دوران بارداری حالت بده می خواهی بری مرخصی . عمرا ۵۰۰۰ ساله زنها حامله می شن توهم مثل بقیه
مرخصی زایمان = از دست دادن شغل یا سقوط به آخر جدول
شرکت مامان مهد کودک نداره
مهد کودکهای شرکتها خصوصی و یا تعطیل شده
مهد کودکها مثل هتل ها ستاره دار شدن
مهد کودهای ستاره بالا از پذیرش بچه هایی که دستشویی نمیرن معذورن
باید پرستار بگیرید
پرستار کی چه جوری با چه تاییدیه ای ؟
آیا مراکز پرستاری مثل ما کارمندها که موقع استخدام از هفت خوان رستم باید بگذریم پرستار استخدام می کنن معلومه که نه . بابا چه ساده هستید هااااا
( هر کس از راه برسه که خودم با انواع و اقسامش در طول این ۲ سال دست و پنجه نرم کردم و چه مصیبت ها کشیدیم )
دست مزد پرستار =خدا تومن
شرکت مامان کمک هزینه به اندازه مهدکودک ستاره پایین می ده
مامان می شنیه خونه = بیمه قطع – سابقه کار خراب – هزینه زندگی که حالا شده ۴ برابر ( چون بچه به اندازه ۲ نفر خرج داره دست پایین اگر مریض نشه ) بابا اعصابش قاط می زنه توی خونه همیشه بگو نگو
مامان بر می گرده سرکار = بچه عصبی – مادر عصبی خسته تر از همیشه- بابا شاکی که بهش توجه نمی شه- مادر خسته تر از همیشه
شیر خشک گیر می آید ؟ توش ملامین نباشه ؟!!!!!!!!!!
بچه می رود مهد کودک – کجا نزدیک خونه مهدش خوب نیست
بچه هرروز موقع ورود به مهد گریه و فغان می کنه و اعصاب خرابترمی شه هر هفته درمیان بیمارستان به دلیل اسهال و استفراغ ( باز هم پوزش می طلبم )
مهد خوب : گرانی گرانی، سکه برای روز معلم برای مدیر و معاون و مربی و کمک مربی و ……
بچه می ره مدرسه = تا ساعت چند : مامان تا ۵ سرکاره !
بعد از مدرسه چی : پرستار ؟ دوباره مهد ؟ یا مدارس کیف در مدرسه با ثبت نام ۲-۳ میلیونی
کلاسهای فوق برنامه چی ؟ نقاشی- سفالگری- موسیقی – و از همه مهمتر زبان؟
بچه می خواد بره دانشگاه – کدوم دانشگاه کنکور کلاس کنکور و ….
بچه می خواد بره سرکار = پارتی دارید ؟
بچه می خواد ازدواج کنه ؟ خونه ماشین جهیز خرج عروسی
حالا در نظر بگیرید یک ، ۲ بشه یا ۳ بشه یا… ضرب نکنید به توان برسونید
ببخشید خیلی حرف زدم
آقایان جیباشون پر از پوله برای بچه هاو نوه ها و نتیجه ها و ندیده ها و نبیره ها و …. زمین و ملک و جزیره و کارخونه ارثیه می ذارن خوب بچه هم …
ما چی بابا توی یک لقمه نون خودمون مموندیم
مادر شوهر و مادر زن و خاله ها و عمه ها کم بودن دولتمردان و صدا و سیما هم اضافه شد. خدا به داد تازه عروسها برسه !!!!!!!!!
ببخشید اینو یادم رفت بگم
زمین و طبیعت گنجایش شهرها و زباله سازها ( واتو واتو یادتون هست ) آلودگی هوا و زمین و زیر زمین و غیره بماند.
فقط به خاط ازدیاد نسل ایرانی
باید تعدادمون از دشمن بشتر باشه دیگه !!!!!!!!!
سلام
گفتین “خداوند رحم کرد که من وقت ندارم سریال ببینم، وگرنه حتماً یک اشکالاتی پیدا میکردم! نمیکردم؟” یه اشکالاتی که سهله! هرچی بیشتر گذشت دیدم انگار نشستم جلوی روی کسی که یا مسخره ام میکنه یا بهم فحش میده! کلاً آنتن رو جمع کردیم و یه نفس راحت کشیدیم!
ما که به دلایل فوق الذکر در خانه اصلا وقت دیدن هیچ گونه برنامه ای رو نداریم. بعضی وقتها که در مواردی قضیه بسیار جدی می شود. همکارها می پرسند ” دیشب دیدی فلانی چی گقت ” یا “دیشب فلان برنامه رو دیدی خیلی جالب بود”
ما هم از همه جا بی خبر دهانمون باز می مونه !!!!!!!!!!!!!
ممنونم و به روی چشم مهندس جان !
متن رو خوندم
کامنت ها رو هم به همچنین
دلم گرفت از اوضاع کاش از طبیعت بنویسی دلمان باز شود
آقای درویش عزیز،
نقل قولی که از آقای جهانبگلو در آغاز نوشته خود آوردید، عجیب بر دل مینشیند.
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
من سالهاست که تلویزیون نگاهنمی کنم .. نه به صورت مطلق… مگر مستند خوب یاتفاقی به تورم بخوره یا مثلا میزگردی هر ۵ سال یک بار مثلا.. این فیلمهاهم که آخر و عاقبتش معلومه… خوب تا حالا هی می بردن هنرپیشه ها رو تو امام زاده ها یا زیر بارون یا سرطانیشون می کردندو ناگهان یک شب دلشون می شکست و نعمات و رحمات الهی نازل می شد و شفا م گرفتن و از این رو بهاون رو می شدند و… الی آخر… باز خوبه… بانوی باردار دعا کرده باز نرفتند تو عالم برزخ و انوع و اقسام بچه شیطونها رو درست نکردند…
راستی یک چیزی یادم آمد ، می گویند: هر آن کس که دندان دهد نان دهد.. خدا اصلا قول آبرسانی نداده… نون می ده …از اون ور هم می گن: تو برو به فکر نون باش خربزه آبه… بالاخره خدا نون می ده ما بریم اب پیدا کنیم یا بریم به فکر نون باشیم که خربزه ها آب را تامین می کنند یا چی؟!
سلام جالب است که دولت خود در راستای پدیده انفجار جمعیت همت مضاعفی دارد و وقتی همین موضوع در برنامه نگاه روز نقد میشود ، کمی بهشان بر میخورد که چرا در بین مردم شنونده کسی برای موافقت با طرح با برنامه تماس نگرفت اما سیل تلفنهایی بود که اعلام مخالفت میکرد !
احتمالا اینتصویر الگوی موفق خانواده ایرانی رابا بهترین نماد ممکن خواسته نشان بده.. مگه نه؟!
استاد درویش
فقر یکی از عوامل واقعی تخریب محیط زیست می باشد و افزایش تعداد جمعیت در یک مملکت در حال توسعه می تواند دومین عامل تخریب محیط زیست باشد حال اگر افراد فقیر دارای تعداد فرزند زیاد نیز باشند دیگر وای به حال محیط زیست که قرار است این افراد در آن زندگی کنند.
راستی جناب درویش شما با این همه مطالب نویس در وبلاگهایتان ( مهار بیابان زائی و دلنوشتها ) و این همه جواب کامنت آیا فرصتی به سر خاراند دارید که بخواهید تلویزیون نیز تماشا کنید .
به حسین عبیری گلپایگانی:
من که گفتم خوشبختانه وقت تماشای تلویزیون را ندارم. منتها گاه عبوری یه چیزایی رو می بینم که ایکاش نمی دیدم! نه؟
.
.
به نیره:
به نظرم اتفاقاً باید نون را رها کنیم و به دنبال آب باشیم!
.
.
به عاطفه بنایی:
واقعاً تشویق به انفجار جمعیت در سیاست های دولتی که هنوز نتوانسته مشکل بیکاری و رکود اقتصادی را حل کند؛ شگفت انگیز است.
.
.
به فرهاد:
موافقم … جمله جهانبگلو حرفهای فراوانی برای گفتن دارد …
.
.
به نیما:
به چشم …حتما تلاشی مضاعف خواهم کرد!
.
.
به غزاله:
درود و ممنون.
.
.
به تمامت تنهایی:
خوشحالم که اهلی خانه مجازی درویش شده اید … به این اهلی شدن ها افتخار می کنم …
.
.
به فاطمه:
بله … گاه تماشای برنامه های تلویزیون اعصاب پولادین می خواهد.
.
.
درود …
اهلی ؟ !!!!!!!!!!!!
ممنونم که مرا به عنوان اهل خانه مجازیتان قبول کردید.
باعث افتخار است …
هرچند که یادت باشد اغلب، قصه اهلی شدن سرانجامش به اشک و آه می کشد! نمی کشد؟
سوای بحث “بر طبل افزایش جمعیت کوبیدن” که روایات تاکیدکننده بر این امر رو باید از “بانوی مجتهده” مهار بیابان زایی پرسید ، خوشحالم که حداقل دوستان اینجا کسی موافق این موضوع نبوده.
اماچند سال پیش یادمه یه مطلب خونده بودم در باره ی مضرات تماشای tv. چکیده ش این بود : زمانی که ما به تماشای برنامه ای مشغول هستیم. مغز ما کمترین فعالیت رو -در حالت غیر خوابیدن- میکنه و این کاهش فعالیت ممتد به مدت بیشتر از یک ربع بسیار مضره.
هشدار میدادن به کسانیکه از نظر ژنتیکی مستعد آلزایمر هستن و خصوصا تاکید داشتن روی جلوگیری از تماشای بیش از حد تلوزیون توسط کودکان.
بماند که با این برنامه های آب دوغ خیاری سیمای ما دیگه انگیزه ای برای بزرگسالان نمونده.
اما من اعتراف میکنم اخیرا روزهای جمعه در ۳۷ و اندی سالگی به عشق “مخمل”، “خونه ی مادر بزرگه” تماشا میکنم و بسی لذت میبرم! اخه فقط یک ربع زمان می بره!
از دوستان خواهش میکنم اقلا بچه ها رو ازین سریالهای جفنگ دورکنین، به اندازه ی کافی تو اجتماع با غرابها هم نفس هستن، چه خوبه که تو خونه همنفسی با عندلیبان رو تجربه کنن! اون هم عندلیبی مثل آقای درویش!
این تصویر ما رو کشته … خروسه رو نگاه کنید که چه با افتخار تو این عکس خانوادگی به حالت داش مشتی وایساده… انگار داره می گه: حالا کجاشو دیدی؟!!!
به نیره:
هی من می خوام به این تصویر و پیام برانگیزاننده اش توجه نکنم! نمی ذاری ها! می ذاری؟
.
.
به فلورا:
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخاست** عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت* کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
.
خوشحالم که حس می کنی هنوز ذوق مستی هست و هنوز عندلیبانی پیدا می شوند که از شکفتن گل ها، پا به کوبند و نوشخند هدیه دهند …
با این وجود، ناچارم اعتراف کنم که:
این آدمکی که نشان می ده طرف از سرمستی، لپاش گل انداخته، کجاست؟!
.
.
درود …
محمدجان اوضاع اقتصادی مردم خیلی خراب تر از این هاست که کسی با این حرف های رئیس جمهور و وزیرش و این تهیه کننده های برنامه های تلویزیونی هوس کند!
اما هومان جان، آنهایی که به سبب ملاحظات اقتصادی، چنین هوسی را نمی کنند؛ خطرناک ترند! زیرا وقتی مصوبه یک میلیون تومان برای هر نوزاد صادر می شود، آنگاه بمب جمعیتی خواهد ترکید!
برای همین است که متناسب با کاهش ارزش عددی شاخص توسعه انسانی در استان های کشور، نرخ زاد و ولد هم افزایش می یابد!
درود …
http://photoashand.blogfa.com/
از شما دوستان عزیزی که این مطالب رو می بینید و می خونید ، اگر در توانتون هست به هر نحوی که امکان دارد کمک کنید ( مالی ، معرفی وکیل افتخاری یا وکیلی که مشاوره بدهد …) را به اقای فروزنده که ایشون با فروش کلیه خود الان بسیار مشکلاتی برایشون پیش اومده که در صورتی که مایل به بیشتر دانستن از ایشون و خانواده اش هستید و این شماره تماس ۰۹۱۷۸۸۷۹۱۹۹ بگیرید.
این آدم از عوارض همنفسی با غرابها، گاهی، فقط گاهی، مثل “نیچه” “به کوه زیتون خویش پناه میبره”.
بخاطر همین لپ هاش همیشه گل انداخته ست!!
از دست این اینترنت ، مطلب نوشته بودم اینترنت قطع شد و ثبت نشد
خلاصه بگم نوشته بودم که من فکر نمی کنم که این آقایان حرفی رو همینجوری بگویند. بنده خدا دکتر مرندی چقدر برای این مردم و بالا بردن سطح دانششان زحمت کشید. بچه بودم ولی یادم است که می آمد توی تلویزیون و آموزش بچه داری مبازره با بیماریهای واگیر آن زمان را شخصا جناب وزیر می دادند. اگر اشتباه نکنم ایشان عرضه رایگان قرصها و لوازم جلوگیری از بچه دار شدن را حتی در ایلات کوچ نشین قانونی کرد. حالا آقایان همه چیز را یک شبه خراب می کنند.
مثل وام ۱۰ میلیونی مسکن حالا کمک هزینه ۱ میلیونی بچه دار شدن راه انداختن . طبقه بالای جامعه که احتیاجی ندارند و خودشان در کار تعدد زوجین و تعدد اولاد هستند. طبقه پایین هم که بدون این حرفها …. طبقه متوسط مثل ما که یا یک میلیون تومان حساب و کتابش درست نمی شود.
پس این حرفها به کام پدر و مادرهایی که بچه می آورند که ۲-۳ میلیونی بفروشند و از این طریق دولت ۱ میلیون هم اضافه تر می دهد.
جدی باید این موضوع را از منظر دیگر بررسی کرد و دید آقای دولت و خانم وزیر که خودش متخصص زنان است چه سیاستی را دنبال می کنند. به قول مادر بزرگها چه کاسه ای زیر نیم کاسه است
تا وقتی تفکر غالب این باشد که …
خیلی سخت است که حرف بیخ گلوی آدم گیر کرده باشد و نتوانی بگویی.
کی بود حرف خودسانسوری زد؟
همین قدر بگویم که به صرف ازدیاد جمعیت خودی ها نمی توان حکم به چنین جنایتب در حق بشر داد.
خودی های گشنه ی بیسواد ِ بی فرهنگ ِ بی کار ِ بی آب ِ بی آیندهی روشن ، حتی اگر تعدادشان زیاد هم باشد نه تنها به دردمان نمی خورند بلکه وبال گردنمان هم می شوند.
حالا هی بنشینند بگویند تفکر “فرزند کمتر ، زندگی بهتر ” را کفار از خدا بیخبر انداخته اند توی سرمان!
یادم هست بچه که بودم پشت پفک ها هم این شعار را نوشته بودند. حالا نمی دانم چرا یهکو طرز فکر دولتمردانمان عوض شد!
ببخشید اگر تلخ نوشتم، خیلی نگران می شوم وقتی فکر می کنم بخشی از جامعه که شاید دانائی شان آنقدری نباشد که به خودشان اسیب نرسانند ، مشتری پچرو پاقرص این نوع سریال ها هستند.
با این جایزه های یک میلیونی ، ممکن است ….
بگذریم …
بگذریم …
به سروی:
بله متأسفانه تبعات این جوایز یک میلیون تومانی می تواند فاجعه برانگیز باشد. این آقایان اگر راست می گویند و واقعاً به فکر نسل آینده هستند. بیایند کیفیت آموزش و پرورش را افزایش دهند. بیایند آموزش متوسطه و عالی را برای خانواده های کم بضاعت مجانی کنند و بیایند نرخ بیمه درمانی را کاهش دهند.
.
.
به تمامت تنهایی:
متاسفانه این حرکتها بیشتر سیاسی بوده و مانند ماجرای سهام عدالت برای جمع کردن رای است و بس!
.
.
به فلورا:
درود …
آقای درویش گرامی
کاش برای جمع کردن رای بود
می ترسم جنگی در پیش داشته باشیم که جوانهایی در آن باید مفت مفت بمیرند برای همین از حالا باید ذخیره انسانی داشته باشیم.
خودشان هم میدانند دیگر کسی رای نمی دهد.
نه! خیالت راحت … بعید می دانم این ها افق ۲۰ ساله اصلاً بفهمند چی هست! حداکثر افق دید آنها همین چند سال آینده است … و امید دوباره به انتخاب شدن دوستان!
خیلی موافقم که معنای افق بیست ساله را نمی فهمند !
جماعت زیاد دردمندی می خواهند که آن قدر به فکر نان و آب است ؛
به چیزهای والا تر “نمی تواند” فکر کند !
یاد تئوری نیازهای سلسله مراتبی مزلو افتادم !
وقتی پله اول که نیازهای فیزیولوژیکی است تامین نمی شود وای به حال بقیه ی پله ها !
راست می گویی مسعود جان …
البته الان همه ی پله ها قر و قاطی شده و واسه همینه که طرف یه هو اون بالای پله ها، ناغافلکی فیلش یاد هندستون می کنه! نمی کنه؟
.
.
بر دودمان مزلو صلوات …
عکسهای این سایت را ببنید تا یه خورده روحتان پبه پرواز درآید . توضیحاتی ننوشته ولی فکر کنم همه اش مال سرزمین من خوزستان است
http://nazari.akkasee.com
ولی یادتان باشد در نظر به هر عکس فراموش نکنید
خوزستان که همه شهد و شکر است همه ثروت و مکنت است ولی
همه در فقر و بدبختی و بی آبی اند . زمین و کارون هم در حال خشک شدن
آسمان هم پر از خاک سرخ و بیماری دار صحراههای عربستان و یا شاید اندکی رادیو اکتیو جنگ عراق
همین است که شما می فرمایید استاد
بعضی وقتها هم انگار خودش را دستی دستی ، با کله می اندازد پایین!
راستی ! صلوات …
به سروی عزیز :
من یک کامنتی روی کامنت شما دارم ؛
نوشته اید تا وقتی تفکر غالب این باشد … و بعد خودسانسوری کرده اید.
من متوجه منظورتان نشدم ، نظرتان این است که تفکر غالبِ مردم ، تفکر ِ آن دوستان را قبول دارند آیا !؟
این عکس را حتما ببنید
http://nazari.akkasee.com/12838
و این یکی رو
http://nazari.akkasee.com/12879
ببخشید آقای درویش بحث و منحرف کردم
این عکسهای آقای نظری اینقدر قشنگ است که نمی توانم آنها را نشانتان ندهم
به تمامت تنهایی:
ممنون از معرفی فتوبلاگ ارزشمند جناب نظری . به زودی در باره اش خواهم نوشت.
درود …
.
.
به مسعود:
باز که گفتی “استاد”!
عزیز من ، استادمان کجا بود آخر؟
من فقط درویش هستم و بس.
چی فرمودین استاد !؟
😀
ها ها ها ! مهندس جان این عکسه خداس !
خداییش منو قاطی تیم اونری نکنین ولی من همینقدر بچه دلم میخواد!!!
😉
به آقا مسعود : راس میگن عزیز من @ مهندس استاد ما هستن ! حالا شما رو نیدونم!!@