اخیراً نام سیاههای از کشورها بر اساس سال تأسیس آنها بر روی ویکی پدیای انگلیسی با عنوان: List of countries by statehood قرار گرفته که در نگاه نخست میتواند برای هر ایرانی وطن دوستی، شوق آفرین و دلپذیر باشد. زیرا بر بنیاد این جدول، هیچ دولتی در جهان نمیتواند ادعا کند که قدمتی بیشتر از “دولت ایرانی” دارد؛ دولتی که عمرش به 3300 سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. کافی است این قدمت را با یونان، به عنوان کهنترین دولت اروپا مقایسه کنید که 2 هزار سال پس از ایران اعلام موجودیت کرده است و یا کشوری همچون فرانسه که قدمتش به سال 486 پس از میلاد میرسد.
ماجرا حتا هنگامی تأملبرانگیزتر میشود که دریابیم تقریباً همهی کشورهایی که هماکنون در جدولهای توسعهی انسانی رتبههایی به مراتب بیشتر از ایران دارند، عمر حکومتیشان به یک دهم دولت ایران هم نمیرسد!
با این پیشدرآمد، میخواستم از شما بپرسم: آیا تماشای این جدول و دانستن جایگاه تاریخی مدنیت در سرزمینی که در آن زیست میکنید؛ حالتان را خوش میکند یا ناخوش؟ و چرا؟
راستی چرا آن قدمت نتوانست آن گونه که کشورهایی همچون کره، چین و ژاپن را به سرآمدگی در جهان رساند، برای ما، مصریها، ارمنستانیها و اتیوپیهایی ها هم شوکت و افتخار و آقایی در هزارهی سوم به ارمغان آورد؟
ما کجای راه را اشتباه رفتیم دوستان؟
پیوست:
فرهاد عزیز بر این باور است که شاید این یادداشت، پاسخ پرسشم را بدهد! نظر شما چیست؟
اول یکی بود !؟
با موضوع قبلی مرتبط شد، نه؟
آقای درویش ، منو یاد حرف کسی انداختید که می گفت حقیقت اعمال ما آنچه که ما می پنداریم نیست
متشکرم
.
.
پاسخ:
درست مثل زندگی می ماند ، آیا همه چیز در اختیار توست؟ هیچ دقت کرده اید که حوادث اتفاقی تا چه اندازه مسیر زندگی هامان را تغییر داده و می دهد؟ دل نوشته های درویش هم همینگونه است … پر از رخدادهای ناغافلکی! نه؟
وای خدای من …
خیلی غم انگیز است
این هم یکی از آن چیزهایی است که ما را از تمدنمان دور می کند
باید دوباره عاشق شد
شکارچیها بویی از عشق نبرده اند . ومردمی هم که از شکار هر گونه استفاده ای که می کنند هم .
شکارچی نیستند آنها …
شکارکش هستند و چه خوب گفتی …
آنها هرگز عشق را نفهمیده اند … هرگز.
عکس و مطلبش واقعا تکان دهنده بود
آری و همین حوادث بودند که مرا به دل نوشته های شما رساند .
متشکرم
از اونجایی که فردوسی بزرگ گفت………
راستی منون.. عکس نقاشی ایمان ملکی هست .. چشم حتما حفظش می کنم
به همسایه:
می بینی …
حتا حوادث تلخ هم می تواند پیامد شیرین داشته باشد! دست کم برای من که داشته است …
درود.
.
.
به مهتا:
ممنون که حفظش می کنی … خیلی شبیه توست …
کاش یادمان بماند که:
زندگی را نخواهیم فهمید اگر از همه ی گلهای سرخ دنیا متنفر باشیم، فقط چون در کودکی وقتی می خواستیم گلسرخی را بچینیم، خاری در دستمان فرو رفته است؟
.
درود …
واي عكس اين خرسا چقدر نازن، يعني دلم ضعف رفت براشون. ادم دلش ميخواد لپشونو بكشه بگه گوگولي…
راستي عمو جون، گرفتاريهاي من همش رنگارنگن. يه جوري كه توو عمق گرفتاري، غرق يه رنگين كمونم.
برام دعا كنيد يه كمي بارون بياد، ديگه زيادي رنگين كمونيام.
ممنون كه اينقدر خوبين.
شما و دوستاني در همين حوالي.
گل براي همتون.
گلدون ديفن باخيا كه من خيلي دوسش دارم مال ِ شما.
آدم اين خرسا رو ميبينه ياد ِ كارتون جكي و جيل ميافته…
راستي دلم براي اروند و شيطنتهاش خيلي تنگ شده، ازش اينجا بنويسد خوب!
من اما یاد پاندا کونگفو می افتم! شاید به خاطر هارمونی هیکلم با اونا!!
اروند روزگار خوبی را می گذراند و دارد یواش یواش در تنیس روی میز هم رقیب من می شود. عصرها یکی از بهترین دلمشغولی هایم، رفتن به پارک مجاور منزل و چند ساعت پینگ پنگ بازی کردن به اتفاق هم است.
امیدوارم که اون بارونی رو که دوست داری، بر وجود رنگین کمانی ات تجربه کنی
یادت باشد که خداوند در شب بیداری ها باتوست و اشک هایت را با عشق خود پاک می کند …
درود بر برادرزاده عزیز و دوست داشتنی خودم …
چقدر ميچسبد به جانم اين برادرزاده نوشتنتان عموي محبوبم.
پايدار و پيروز باشيد.
به من هم همین طور … “عمو” گفتن به آدم هایی که برادر ندارند، نوستالژی غریبی را در آدم زنده می کند …
درود …
دیر رسیدم مهندس
لعنت به اون پارسایی که زودتر خبر دار شده و به من نگفته !@
نمیدونم این ایران دیگه ایران بشو می شه یا نه!
نمیدونم من بازم میتونم اسم دخترمو بذارم ایراندخت و مطمعن باشم اگه بره جای دیگه دنیا مسخرش میکنن یا نه !؟
تو هیچوقت دیر نمی رسی آرش جان!
از همین حالا روی ماه ایراندخت را ببوس که می دانم با وجود چنان مادر و چنین پدری، به راستی که یگانه دختر ایران خواهد شد …
درود.
با عرض سلام به طول 130% مجموع کل جدول دیده شده(زندگی بشر)به شما
ویکی اگر انگلیسی است و اگر هنوز پدر سوخته ،شاید شاید بویی حس کرده که اخیرآ…
به علیا مخدره میگوییم ببین چرخ تاریخ و لباس نو آماده کن !
این بیانیه فاقد نقطه است به امید خدا
آقاي درويش اينجا بحث جالبي راه انداختين و نظرات موردي دوستان هم خوندني بود.
از همه ي دوستان دعوت ميكنم به خوندن كتاب “جامعه شناسي خودماني” نوشته ي حسن نراقي- نشر اختران
كه بسيار زيبا و عميق به عيوب اجتماعي ما پرداخته. همين عيوب رو اگر در خودمون رفع كنيم و نسل آينده هم اگر اين عيوب رو نداشته باشن ميتونيم به آينده كشورمون اميدوار باشيم. هرچند با اين …. ننويسم بهتره اجازه بدين خودمو اميدوار نشون بدم…
سال 78 كتاب جامعه شناسي نخبه كشي اثر علي رضا قلي هم به چاپ رسيد.كه علت سقوط فرهنگي و سياسي و اجتماعي ايران رو بسيار زيبا وجامع در 200 سال اخير تجزيه تحليل كرده.
كه البته اين علل رو ميشه به تاريخ قبل از دويست سال ايران هم تسري داد.
من بعد از به چاپ رسيدن اين دوكتاب شايد به بيشتر از 40 نفر اين كتابها رو هديه دادم.
آقاي درويش
نميدونين چقدر خوش خوشانم شد كه هيچ عربي در اين ليست نبود. مصريها هم كه اصالتا عرب نيستن، مثل ما كه تا حدودي قرباني اعراب هستيم يه جورايي فرهنگشون توسط اعراب به باد رفت، حتي چون بزرگمردي مثل “فردوسي” نداشتن زبان رسمي شون رو هم از دست دادن!
در نگاه اول جدول خوش آب و رنگی است ف به دل آدم می نشیند اما خوبتر که نگاهش کنی آتش می افتد به دل آدم … آتش ، آقا!
و … این جمله تون خیلی به دلم نشست :
“آیا بهتر نیست به جای آنکه به خاطر وطن بمیریم، برای وطن زندگی کنیم و زندگی ببخشیم؟”
آمدید که نسازید ها
من عرب نیستم ولی ما در کشورمون عرب کم نداریم. این درست نیست که همه موضوعات را با هم قاطی کنیم
آقای درویش این هم یکی از مسائلی است که باعث شده از قاقله جهانی عقب بمانیم
اینکه فکر کنیم فلانی ترکه فلانی عربه فلانی اصفهانی فلانی لره
بابا ما ایرانی هستیم و عربها و ترکها و بقیه اقوام هم خیلی وفته کهدر ایران زندگی می کنند
فرق ما کشورهای پیشرفته چند ملیتی ( مثل استرالیا)در همینه انسان انسانه هر جایی که می خواد باشه از هر قوم و نژاد و مذهبی اگر خودمون و ایرانی و از نواده های کوروش می دونیم باید مثل اون فکر کنیم و به منشوری که در سازمان ملل از اوست ایمان داشته باشیم
ایران مال همه کسنی است که درآن زندگی می کنند. نفس می کشند و کار می کنند زحمت می کشند و بچه دار می شوند و می میرند
اگر می خواهیم ایرانی سربلند داشته باشیم من فکر می کنم که اول باید حب و بغض هایمان را کنار بگذاریم
به فلورا:
کتاب های مورد اشاره را خوانده ام؛ به ویژه کتاب دکتر رضاقلی، در خوب بزنگاهی هم منتشر شد! یادتان هست؟ خوش به حال دوستان تان که چنین کتاب هایی را هدیه گرفته اند. البته خود رضاقلی هم معترف به تعجیل در آماده سازی و انتشار کتاب هست و هرگز هم در چاپ های بعدی نکوشید یا نخواست و یا نخواستند که بخواد! تا کتاب را تکمیل تر و مستدل تر سازد.
اما دلیل خشم تان را از اعراب درنیافتم. اگر با حکومت های مستبد و شیوخ متمول حاشیه جنوبی خلیج فارس مشکل دارید، بهتر است جمع نبندیم. زیرا ما در کشوری زندگی می کنیم که افتخارش همین تنوع فرهنگی و قومیتی آن است و هموطنان عرب زبان ما در خوزستان و جزایر خلیج فارس هم در شمار محروم ترین هموطنان ما به شمار می روند. خوب است به این لینک و تصاویرش نگاهی دوباره بیاندازید.
سرفراز باشید.
.
.
به سروی:
ممنون از لطف شما.
.
.
به حسین هیچکاش:
130 درصد را خوووب اومدی رفیق بالیوودی من!
.
.
به تمامت تنهایی:
تذکر آیین نامه ای شما کاملاً وارد است.
درود …
خوب من اينجا دارم بعنوان يك پان ايرانيست صحبت نميكنم. كه به پان عربيستها بربخوره!
همه داريم بعنوان ايراني ولي با قوميتهاي فراوان و صد البته بدون تعصب حرف ميزنيم، اگر تعصبها رو كنار بگذاريم راه ديدن حقايق باز ميشه و همه خودمون رو بهتر ميشناسيم هم من، هم “تمامت تنهايي” عزيز هم دوستان ديگه!
اينكه تمدن مصري ها توسط اعراب از بين رفته يك حقيقته!
اينكه فرهنگ ما از اعراب آسيب ديده يك حقيقته!
اينكه فردوسي بزرگ زبان پارسي- نه فارسي- رو زنده نگه داشته و نگذاشته مثل زبان مصري از بين بره يك حقيقته!
هرچند حقيقت تلخيه!
اينكه بزرگترين فلاسفه و دانشمندان ايراني مجبور! بودن به زبان عربي بنويسن و فكر كنن يك حقيقته!
اينكه حالا بعد از قرنها هيچ عربي نيست كه اين مفاهيم رو به زبان فارسي يا همون انگليسي و فرانسه برگردونه يك حقيقته!
هر متني كه از دنشمندان ايراني بصورت زنده وجود داره نه توسط اعراب بلكه توسط فارسي زبانها يا خارجيها به دنيا نشون داده شده
اينكه ما ميتونيم ابن عربي بخونيم يا احمد سمعاني رو بفهميم نه بخاطر اينه كه اعراب براي شناسوندنش زحمت كشيدن به اين خاطره كه ويليام چيتيك شيفته ي عرفان اين دو عزيز شده!
اينكه بزرگترين دشمن دين خود دين هست يك حقيقته ميتونيم بخاطر آبروي دين از انحرافات همون دين صحبت نكنيم؟
“تمامت تنهايي” عزيز
اگر حقايق رو بشناسيم زيباتر به اصلاح بديها ميپردازيم
من افتخار ميكنم كه تمام بحور عروضي موجود در اشعار كلاسيك ما از زبان عربي اومده
من افتخار ميكنم كه مفاعيل مفاعيل مفاعيل رو از اعراب باديه نشيني وام گرفتيم كه به خاطر اينكه با شترها سفر ميكردن موزون بودن و موزون صحبت كردن رو در طول اعصار به همه ي اقوامي كه باهاشون محشور بود وام دادن
من افتخار ميكنم كه دوستدار زبان عربي هستم و نه بخاطر تماشاي فيلمهاي عربي بلكه بدليل خوندن متون عربي ميتونم كاملا عربي رو بفهمم
من افتخار ميكنم به شعرهاي زيباي محمود درويش به زبان عربي
من افتخار ميكنم به گوش دادن هميشگي اشعار نزار قباني به صداي زيباي عبدالحليم حافظ
دلم نمياد اينجا ننويسم: با اجازه آقاي درويش
جلست جلست
والخوف بعينها
قالت يا ولدي لا تحزن
الحب عليك هوالمكتوب يا ولدي
…
فبرغم الحزن الساكن فينا ليل و النهار
و برغم الريح و رغم الجو الماطر و الاعصار
ما اصعب ان تهوي امراه
يا ولدي ليس لها عنوان
… گفت پسرم عشق سرنوشت توست
به رغم اندوهي كه شب و روز بر ما سايه افكنده
به رغم باد و هواي باراني و توفان
فرزندم چه دشوارست زني را دوست داشته باشي كه نشاني ندارد
البته من با كمي تصرف ميخونم :
فرزندم چه دشوارست كسي را دوست داشته باشي كه نشاني ندارد!
یک لایک همراه با چشمهای بارونی سروی ، برای کامنت فلورا.
من هم دوستتون دارم سروي عزيز و تمامت تنهايي گرامي و….
ارادتمنديم درويش مهربان
امااا، خوشتون اومد برادر آشكار رو، ماه رمضوني، از خودتون برنجونين؟
ديگه كسي در نوشتن شعر به پاي ايشون نميرسه
درود …
امیدوارم با توضیح اخیر فلورای عزیز، سؤتفاهم ایجاد شده هم برطرف شده باشد.
.
.
در مورد اشکار هم زیاد امیدوار نباش که رنجیده باشه!!
چه سوال سختی…
خودم رو در اون حد نمی دانم که پاسخی بنویسم..فقط می دونم..همیشه به این که
گذشته ای داشتیم پر افتخار می بالیدم..همیشه..اما..واما مدتهاست
وقتی با پاسپورت ایرانی آن طرف آب می روی..برای دیدن..یا حتی تفریح…این حس خوب رو ندارم..نگاهها تغییر کرده…وصد البته…حرفها.!
با خودم میگم..چی شده؟چرا شده؟به کجا ..چنین شتابان می رویم!!
این بالیدن…شده..سر به زیر انداختن..شرم در مقابل بچه ها داشتن..نتوانستن.جواب دادن
وصد البته….مثل این هست از من بپرسید..حالا چکار باید کرد؟
درست مثل کوری میشوم.که در اتاق در بسته ای ..می خواهم در مورد اقتصاد کشورم..یا بهترین جاهایش صحبت کنم!!!؟
کلماتی نیست برای ..بیان کردن
جز اینکه…انسانم ..آرزوست
درود بر فرشته …
خیلی کامنت ناامیدانه ای بود! نبود؟
هوریس گریلی می گوید:
شهرت بخار است، محبوبیت یک تصادف است، ثروت و غنا رخت می بندد و به آسمان می روند، آنهایی که امروز شاد خندان هستند، فردا به گریه می نشینند، تنها یک چیز است که باقی می ماند: اعتماد به نفس.
سرفراز باشید.
وقتی یک ایمیل دور کره زمین شروع به چرخش می کند ممکن است چند بار از دوستان کاملن جدا و ناآشنا با هم دریافت کنی. پیوند این جدول را هفته ی پیش سه بار از سه نقطه ی دنیا دریافت کردم. بار اول که جدول را دیدم خیلی عصبانی شدم و پیش خودم گفتم: خوب که چی ؟ خودم می دونستم! مثل خیلی چیزای دیگه! باز ایرانی ها رفتن یه چیزی از آنسر دنیا پیدا کردند که از خودمان هست و به هم پزشو میدن! بی درنگ بستمش. دو بار دیگر که دریافت کردم ، با دکمه حذف از آنها پذیرایی شد.
شما هم که داغ دل ما را تازه کردی!
اصلن گاهی دلمو اینجوری خوش می کنم: اینها در سراسر دنیا که این همه پیشرفت کرده اند از نژاد ائیری ها هستند.
راستی می دانید ایرلند یعنی سرزمین ائیری ها و دکتر وحیدی می گوید واژه ی آریا درست نیست و درست آن ائیر است.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
بدون آقای عبادی اینجا چقدر سوت و کوره !!!!!!!
کلنل کجایی؟
بجز این جدول چیزهای غیر قابل افتخار دیگری هم داریم
برای نمونه قیمت گوشت گوسفند و گوساله
ببینم درویش خان و حضار محترم چرا در سریال های ایرانی تمام داستان در ازدواج و مسائل آن است و صحبتی از هزینه رهن و اجاره نیست؟
..ببینم چرا؟درویش خان
سلام
عجب نوشته ی جالبی بود
نمی شه کتمان کرد که بعضی اوقات بی نهایت…سرخورده..وشرمزده میشویم
از همه ی چیزهایی که هست..وخواهد بود
این نوشته ها ….داغ دل رو تازه می کند
اینکه می باید آنگونه بودیم که نیستیم!!؟
سلام. خوب هستین؟ بهتون تبریک میگم. واقعا وبلاگ بیستی دارین. اگر تمایل به تبادل لینک دارین تو قسمت نظرات وبلاگ من اطلاع بدین. ممنون سلامت باشید
http://adorable-love.blogfa.com
درویش خان
پیش از ایران تمدن سومر و موهنجودارد در پاکستان و دره رودخانه زرد در چین و تمدن بسیار کهن مصر بسیار شکوفا بودند دولت جدید یونان در سال 1829 ایجاد شد ولی تمدن دولت شهرهای یونانی و زجیره کرت و پس از آن دولت یونانی روم شرقی هم وجود داشتند.
…ارمنیان ملت زنده ای با وجود بلایای فروریخته بر سر انان می باشند کافی است به اسامی ارمنیان معروف در دوره شوروی دقت بفرمایید و مقایسه نمایید که تعداد آنها فزون تر بوده و یا معاریف ازبک و تاتار و قرقیز و قزاق و تاجیک دوره شوروی
سرکار بانو فلورا
بقول معروف :
نرود میخ آهنین در سنگ!!!!
دارم پی شعر روحوضی ویلون زن عینکی می گردم که در فیلم قیصر پخش شد .
خوب شد درویش خان در ان دوره گناه آلود سن و سالی نداشتند . و بزرگ شده دهه معنوی شصت می باشند .
دارم فکر می کنم اگر با درویش خان به کاستاریکا بروم باید ایشان را در سوئیت با اینترنت پر سرعت و کانال نشنال جئوگرافی سرگرم کنم و خودم تنها بم گلگشت بروم
پاسخ:
اشکار جان، اصلاً نگران مباش! تو منو ببر کاستاریکا، قول بهت می دم در همه ی گلگشت ها همراهت باشم و بمانم …
كامنت فرشته ي عزيز من رو هم برد به فاز رنج، آخه امروز 28 مرداده و يه روز تلخ براي تاريخ ايران… روزي كه مصدق بزرگ بخاطر جهالت مردم تنها موند…
ياد اون سالهايي افتادم كه جامعه شناسي نخبه كشي چاپ شده بود و همه به هم ميگفتيم اينبار ديگه هيچ نخبه اي رو تنها نميذاريم اينبار ديگه اشتباهات زمان امير كبير و قائم مقام رو تكرار نميكنيم… اما باز هم اشتباه كرديم… نميخوام خاتمي رو خدا كنم … خودش هم نميخواست… ولي اگر باز هم اشتباه نميكرديم از چاله به چاه نمي افتاديم… هيچ وقت يادم نميره اون روزي كه تو جلسه ي بچه هاي چلچراغ با خاتمي تو سالن حوزه هنري يكي از بچه ها اينقدر جسارت كرد كه به آقاي خاتمي گفت : آقاي خاتمي وقتي با شما حرف ميزنم به چشمهاي من نگاه كنيد… باو ر كنيد اشتباه ما از همون جسارتها شروع شد، نميدونم چرا اين جهالت دست از سر ما برنميداره
اون سالها همه ي ايرانيها در همه جاي دنيا احساس غرور و سربلندي ميكردن،اما حالا دوباره افكار عمومي دنيا نسبت به ايرانيها منفي شده… حق هم دارن، با اين ضرب المثلهايي كه “جناب” به كار ميبرن ديگه آبرويي براي ايران نمونده
آقاي درويش كاش يه پست دلگشا بذارين يه كم خوش بشيم… تو اين روز شوم
پاسخ:
از چه دلتنگ شدی؟ تا اشکار هست، پست دلگشا می خواهیم چه کنیم؟!
باید با ممدلی خان یک تور از سواحل اقیانوس اطلس تا کرانه های نیلگون اقیانوس آرام در کاستاریکا برگذار کنم .
الان در ایران تور برزیل شش میلیون تومان ناقابل می باشد . به به
سرکار بانو فلورا همان مردم نجیب و فهیمی که صبخ 28 مرداد می گفتند …از جان خود گذشتیم با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق در ظهر عربده می کشیدند ..بچه بخواب یک سرو دو گوش آمده مصدق پتو بدوش آمده!!!!
همین است که هست
وقتی می گویند ملت نجیب ایران باید بخاطر داشت لفظ نجیب را برای موجودات بی زبان و سواره ده بکار می برند
..پست دلگشا ؟…..آهنگ خوشگلا باید برقصند را دکلمه بگنیم شاید توفیری بکند!!!
یادتان است در روزهایی چند توله سگ لوس و بیمزه ننر به عنوان دکلمه حرکات ژیمناستیک اجرا می کردند…..
ببینم می دانستید در سریال ارتش سری مونیک در اصل خواننده آن کافه رستوران بود و زن علیل آلبرت را بنام خواهر بذرگش به ضرب هنل دوبله جا زدند و در اخر مونیک با یک سرباز کانادایی ازدواج کرد ؟
می دانستید چرا در کارتون سرندیپیتی و کنا چرا هیچوقت پری دریایی ملکه را نشان نمی دادند و تنها صدایش را می شنیدیم و چرا هیجوقت آخرین قسمت کارتون سندباد را نشان ندادند که شیلا از مینا تبدیل به یک دختر خانم جینگیل و پینگیل تبدیل شد؟
اون سالها همه ی ایرانیها در همه جای دنیا احساس غرور و سربلندی میکردن
..هوو هوو جانم هوو دل بی قرارم هوو اون زمونا که داشتیم چه روزگاری داشتیم یه قد داشتیم یه همچین حالا شده همچین همچین!!!!!
خوب آقاي آشكار من خوشحال شدم كه شما همچنان با پشتكار قصد ادامه رو حوضي خوندن رو دارين!
اما اون روز درويش رو خيلي عصبي كرده بودي برادر!
خوب اعتراف ميكنم كه حالم خيلي بهتر شد آقاي آشكار
اميدوارم آقاي درويش هم ديگه بهتون گير نده!
اما روي چه نكات قشنگي دست گذاشتين ها، خيلي هاش رو نميدونستم با تلنگري كه شما زدين قضيه جا افتاد!!!
سرکار بانو فلورا بقول عبید زاکانی رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز تا داد خود از کهتر و مهتر برسانی
…..درویش..درویش…درویش….گنجی است این درویش دل ریش
..یک پیشنهاد ..یک روز هماهنگ کنیم همه درویش دوستان افطاری سری به دولت سرا در سعادت آباد بزنیم و به حساب درویش خان یک پیتزای سیری نوش جان کنیم البته قبل از آن چای داغ دارچین و هل دار با زولبیای محصوص می چسبد در شهسوار زولبیای خوب کیلویی چهار هزار توان است تهران چقدر است؟
شما سریال میشل استروگف را بیادنمی آورید پس از پخش قسمت نخست آن چون گفتند بانوی ایفا کننده نقش نادیا بسیار زیبا است پخش آن را ممنوع کردند . حالا کجا هستند حضراتی که سریال های خانوادگی ایرانی را ببینند و غیرتی بشوند . بنظر من بهترین دوره سینمای ایران دهه شصت و اوایل دهه هفتاد بود .
..حالا هم که ویکتوریا و فری جولیتو زائقه آقایان ایرانی را تغغیر داده است
شما استعداد غريبي در تماشاي تلوزيون چه ايراني چه خارجي، داريد ها!
من زياد اهل تماشاي تلوزيون نيستم.
اخرين سريالي كه ديدم يه سريال تاريخي بود كه يه دختر بختياري بازي ميكرد به نام ماه تابان
اگر ناراحت نميشيد، فكر نميكردم سن تون به ميشل استروگف قد بده، من ميشل استروگف يادم نيست ولي يادمه كه برادرم تعريف ميكردن و از قطع شدنش ناراحت بودن!
من حالا تهران زندگي نميكنم محل زندگيم لاهيجانه، اما بد نيست تولد آقاي درويش همه ي دوستان جمع بشيم و براشون جشن بگيريم!
هرچند كو تا بهمن ماه!
البته هركسي هم دنگ خودش رو حساب كنه تا اينطور دورهم بودن ها تكرار بشه و قابليت تكرار داشته باشه، اين ارزشمنده! شما اينطور فكر نميكنين؟
************آقاي درويش لطفا اينجا رو نخونين***************
به فلورا:
دیدی جای نگرانی نبود فلورا جان!
(بقیه موارد را هم البته نخواندم؛ خیالت راحت!)
.
.
به اشکار:
تماشای سریال میشل استروگف یکی از بهترین خاطرات من از سال های پایانی دهه پنجاه است. هنوز هم گاه ترانه هایش را زمزمه می کنم …البته سرانجام مسئولین تلویزیون کوتاه آمده و در اثر درخواست مردم پخش آن سریال را ادامه دادند … زیرا آن زمان، رسانه ملی مصداق داشت! نداشت؟
.
.
به مینا:
چرا وبلاگ من بیسته؟!
.
.
به فرشته:
بله داغ دل را تازه می کند … اما نباید صورت مسأله را پاک کرد تا داغ نکنیم …
.
.
به پروانه:
اما نمی توانی دلت را آن گونه خوش کنی! زیرا کره، ژاپن و چین هم مانند ما دولت های پرقدمتی داشتند و با تکیه بر آن قدمت، هنوز هم جایگاهی بایسته در جهان دارند! چرا ما و مصر و ارمنستان و اتیوپی نتوانستیم مانند آنها رفتار کنیم؟!
جالب است که بدانی قدمت خودروسازی در کره جنوبی و ایران تقریباً با هم برابر است. آن زمان هویدا ضمن پاره کردن روبان قرمز ایران ناسیونال خیامی گفت: به امید آن که هر ایرانی صاحب یک پیکان شود.
اما کره ای ها گفتند: به امید روزی که بتوانیم یک خودرو صادر کنیم!
این تفاوت آرمان ها در ملت ها و دولت هاست که آنها را متمایز می کند پروانه عزیز.
درود …
به اشکار :
قیمت بامیه زولبیا در تهران بستگی به محله بالا و پایین دارد.توی محله ما (یه محله متوسط ) 3000 تومان است .
آخ گفتید از رهن و اجاره ها . خدا به داد مستاجرها برسه .
پاسخ:
پس هم درد هستيم! نه؟
سلام به همگی
از غیبت نه چندان طولانی عذر می خوام
فلورا جان
همه چیزهایی که گفتی حقیقته فکر نمی کنم که بر کسی پوشیده باشه
ولی الان هم حقیقه که فرهنگ رو گم کردیم
حقیقته که تاریخمون رو گم کردیم
حقیقته که بربر شدیم
حقیقته که تاریخمون رو برای قوت لایموت می فروشیم
ولی الان باید چه کار کنیم
امروز چه راهکاری داریم
ما عادت کردیم که همش تاریخ را رو به عقب بخوانیم
ما عادت کردیم که خودمان را با نفطه سفر بسنجیم
باید با اشراف به آنجه بودیم بپذیرم که که چه شدیم و تمام تلاش خود را به کار ببندیم که از این بدنامی به در آییم
نه تنها ما تمام دنیا می داند که ایران چه بوده ولی آیا دنیا امروز برای ما پشیزی ارزش قائل است؟
پاسخ:
نگاه افراطي و صفر و 100 ديدن از هر دو سو محل اشكال است. نه بايد تاريخ را يكسره به دور انداخت و نبايد در كاخ هاي تاريخ درجا زد …
درود بر تمامت تنهايي عزيز …
آره درویش چه جورم !
همسرم شدیدا تلاش می کنه لااقل امسالو جابه جا نشیم .که اینم بستگی به کرم صاحبخانه داره !
خوبه … چون من دست كم تا سال آينده خيالم راحته!
اميدوارم همسرتون در تلاشش موفق باشه …
به تمامت تنهايي عزيز
عزيز من، در اينكه ما حالا فرهنگمون سقوط كرده و در حد هيچ هستيم من هم با شما همداستانم
رنج عظيم اينه كه ما چيزي براي گفتن داشتيم و حالا نداريم، رنج عظيم تر اينه كه بايد نيش عربهاي متعصب همسايه رو هم نوش جان كنيم!
نميدونم شما به يك كشور عرب حوزه خليج فارس سفر كردين؟
اين كشورها از نظر محصولات فرهنگي تعداد روزنامه و هفته نامه و تعداد كتابفروشي و آمار كتابهاي در دست انتشار ، سالنهاي تئاتر و… نسبت به كشور ما -كه همه از كمبود امكانات فرهنگيش ميتاليم- بسيار بسيار فقير هستن. شايد اگر به 10 تا كتابفروشي مراجعه كنيد يك كتاب كودك پيدا نميكنين. هرچند هموطنان غيور ما ميرن اونجا كنسرت ميبينن و عطر و ادكلن و لباس و … ميخرن و شيفته ش ميشن!
ما با همه ي ضعفها ي فرهنگي كه داريم به دليل اصالت فرهنگمون هيچگاه در طول تاريخ جايگاهي نداشتيم كه مورد تمسخر اين قوم باشيم.
به كامنتهاي جناب آشكار درمورد سخنان دبير كل شوراي همكاري خليج فارس كه باز هم به نام خليج فارس دست اندازي كرده -تو خونه بغلي- توجه كردين؟
درد من اينه عزيزم!
درد من اينه كه چرا بايد آثار نقاشي و خوشنويسي و هنرهاي تجسمي ما نه تو حراجهاي كشور ما بلكه تو حراجهاي دوبي معامله بشه؟
درد من اينه كه ما براي اينكه آثارمون به مجمعهاي هنري جهاني راه پيداكنه بايد از كانالهاي اعرابي وارد بشيم كه روز روشن اصالت ايران و متعلقاتش رو به هيچ ميگيرن و براي خودشون و هنرمند هاشون اصل و نصب ميتراشن!
اصلا تو همين حراج اخير نقاشي هايي از هنرمندان مصري بود كه بدليل بازارگرمي هم كيشهاشون به قيمت هاي كلان خريداري شد و كلي بازار گرمي براشون كردن و آثار پرويز تناولي و احصائي عزيز بدليل نداشتن نماينده هاي قوي چندان در سطح حراج ندرخشيد!
درد اينجاست دوست خوبم!
درد ديدنِ فريب عظيم و جعل اصالت!
با تو هم درد هستیم فلورای گرامی …
بسپاریم
بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بی عرضه گانِ این برهه از
تاریخ ما بوده ایم……
خسرو گلسرخی
درود بر حميد رضاي عزيز …
جمله ي تكاندهنده اي از يك مرد تكان دهنده …
يادش گرامي.
جمله ی حمیدرضای عزیز اشکمو درآورد.
هروقت به خاطر شکوه یک بزرگمرد و زیبایی مرگ و حیاتش اشک میریزم مادرم خودش رو ملامت میکنه که وقتی من شیرخوار بودم به دادگاه خسرو گلسرخی تو تلوزیون نگاه میکرده و اشک میریخته و فکر میکنه من به همین دلیل بسیار حساس هستم و فوری اشکم در میاد ولی من به داشتن چنین مادری افتخار میکنم. مادری که به عظمت گلسرخی در اون زمانه پی برده بود درحالیکه که حتی حالا خیلی ها گلسرخی و بسیاری از بزرگمردان تاریخ ما وعظمت کارهاشون رو نمیشناسن.
پاسخ:
آن روزها كلاس سوم دبستان بودم؛ اما با جزييات باورنكردني آن دادگاه را به ياد دارم … زيرا مادرم هم پاي پخش تلويزيوني دادگاه مي نشست …
خداوند سايه سبز مادر را برايتان محفوظ دارد …