اخیراً نام سیاههای از کشورها بر اساس سال تأسیس آنها بر روی ویکی پدیای انگلیسی با عنوان: List of countries by statehood قرار گرفته که در نگاه نخست میتواند برای هر ایرانی وطن دوستی، شوق آفرین و دلپذیر باشد. زیرا بر بنیاد این جدول، هیچ دولتی در جهان نمیتواند ادعا کند که قدمتی بیشتر از “دولت ایرانی” دارد؛ دولتی که عمرش به 3300 سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. کافی است این قدمت را با یونان، به عنوان کهنترین دولت اروپا مقایسه کنید که 2 هزار سال پس از ایران اعلام موجودیت کرده است و یا کشوری همچون فرانسه که قدمتش به سال 486 پس از میلاد میرسد.
ماجرا حتا هنگامی تأملبرانگیزتر میشود که دریابیم تقریباً همهی کشورهایی که هماکنون در جدولهای توسعهی انسانی رتبههایی به مراتب بیشتر از ایران دارند، عمر حکومتیشان به یک دهم دولت ایران هم نمیرسد!
با این پیشدرآمد، میخواستم از شما بپرسم: آیا تماشای این جدول و دانستن جایگاه تاریخی مدنیت در سرزمینی که در آن زیست میکنید؛ حالتان را خوش میکند یا ناخوش؟ و چرا؟
راستی چرا آن قدمت نتوانست آن گونه که کشورهایی همچون کره، چین و ژاپن را به سرآمدگی در جهان رساند، برای ما، مصریها، ارمنستانیها و اتیوپیهایی ها هم شوکت و افتخار و آقایی در هزارهی سوم به ارمغان آورد؟
ما کجای راه را اشتباه رفتیم دوستان؟
پیوست:
فرهاد عزیز بر این باور است که شاید این یادداشت، پاسخ پرسشم را بدهد! نظر شما چیست؟
سلام
موضوع بسیار جالبی بود. در پاسخ به پرسش انتهاییتان باید بگویم که از نظر من بتپرستی باعث همه این کجرویها بوده است. حوب شاید سر تکان دهید و در دل بخندید که ای بابا بتپرستی قرنها است ریشه کن شده است. اما پاسخ منفی است. ما ملتهای قدیمی هنوز بتپرستیم٬ آدم پرستیم٬ قدرت پرستیم. ما هنوز خیلی جاهای معمولی از زندگیمان خط قرمز دارد که جرات فکر کردن به آن را هم نداریم. ما تاریخ پرستیم.
مشکل اساسی ما این است که مقدسات از نوع مذهبی٬ غیر مذهبی٬ تاریخی٬ خانوادگی٬ ملی٬ فردی و غیره دور و برمان را گرفته است. ما غیرت داریم این هوا اما برای آنچه که اساسا به غیرت ما نیازی ندارد. ما غیرتمان را ٬ تعصبمان را٬ پرستشان را به جای اینکه صرف حفاظت از کرامت انسانی و ارتقای آن کنیم صرف توهماتی کردهایم این هوار و رگ گردنمان برای دفاع از آن باد میکند آن هوا و حاظریم برای این چرندیات خروار خروار کرامت آدمها را زیر پای هدف مقدس شدهای له کنیم.
مشکل ما زنجیرهایی است که زندگیمان را خوار و مردگیمان را آباد کرده است. پیشرفتمان مصنوعیو نفس ملتمان بد بو است از تعفن دروغ.
اشتباه ما فراموش کردن لوح کوروش و فرمان محمد است که ما را به راستگویی و کرامت انسانی تشویق کرده بودند. حالا هی برویم برای قبر این و مزار آن یکی سنگ به سینه بزنیم.
حالا به خاطر حرف های من وبلاگ شما را فیلتر نکنند!!!
درود بر شهرام عزيز و ممنون از كامنت زنهاردهنده ات.
موافقم … بت پرستي؛ آن هم در ابعادي پسا مدرن هنوز هم جريان دارد و شوربختانه اين فقط محدود به جامعه ما هم نمي شود! اصولاً بشر از نظر فلسفه تفكري خويش هنوز نتوانسته چيز زيادي به آموزه هاي افلاطون بيافزايد! نمونه آخرش همين جناب هشت پاي مشهور آلماني بود! نبود؟
سرفراز باشيد قربان.