گمان نبرم بتوان هموطنی را یافت که این شعر مشهور فردوسی بزرگ را دست کم یکبار نشنیده یا نخوانده باشد:
آنجا که در منظومه “رزم کاووس با شاه هاماوران” می سراید:
دریغ است ایران که ویران شود ؛ کنام پلنگان و شیران شود
اما امشب در آخرین یادداشت مهار بیابان زایی، می خواهم به همه ی هموطنان عزیزم بگویم:
فردوسی بزرگ اشتباه کرده است!
سرزمینی که نتواند زیستگاهی امن برای پلنگان و شیران خود فراهم آورد؛ سرزمینی که روند فروافت کارمایه های طبیعی اش به چنان آستانه خطرناکی سقوط کرده باشد که از عهده پذیرایی از یوزپلنگ و گورخر و مرال و … هم برنیاید؛
آن سرزمین است که دارد آرام آرام ویران می شود و پایداری بوم شناختی (اکولوژیکی اش) را از دست می دهد؛ نه سرزمینی که همچنان کنام پلنگان و شیران باشد.
نشانه مرگ یک سرزمین آن است که پلنگ هایش مجبور شوند برای گریز از مردن به دکل های برق فشار قوی پناه ببرند و نشانه مظلومیت محیط زیست یک کشور آن است که مهار بیابان زایی در آن اجازه انتشار آزادانه نداشته باشد!
خدا را شاهد می گیرم که فیلتر شدن مهار بیابان زایی، هرگز نخواهد توانست اندکی از عشق و علاقه آتشینم به طبیعت سرزمینی که عاشقانه دوستش دارم، کم کند؛ اما نمی توانم انکار کنم که امشب آنهایی که دستور چنین کاری را صادر کردند، دلم را شکستند …
چنین است رسم سرای سپنج ؛ گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج
سرانجام نیک و بدش بگذرد ؛ شکارست مرگش همی بشکرد
نخست آن كه
اميدوارم براي آن روز فراموش نكني؛ چون ظاهراً خيلي مونده تا بهش برسي! نه؟
.
دوم اين كه
من فكر مي كنم بلوغ بيشتر به انواع تجربياتى که داشتهايم و آنچه از آنها آموختهايم بستگى دارد تا به اين که چند بار جشن تولد گرفتهايم.
.
چه بسيار مردان و زناني كه از مرز ميانسالي – به شهادت شناسنامه هاشان – گذشته اند، اما گاه دنياي كوچكشان با اندك باراني به زير آب مي رود …
و برعكس، هستند جواناني چنان دريادل كه توفان لوار هم آنها را نمي لرزاند …
درود.
مرسي عمو جان، از شما زياد حرف زديم با هم…
كم بودن من را به بزرگي خودتون ببخشيد، اينقدددددددددددددددددددددررررر
كار دارم كه نگو…
كارهاي شركت هم روز به روز بيشتر دچار تورم ميشه…
هر روز اما يادتون هستم.
مي فهمم و شاد باشيد و بمانيد …
يادتان باشد:
شادترين آدم ها، لزوماً کسى که بهترين امكانات را دارد نيست، بلکه کسى است که از ابزارهايي که دارد بهترين استفاده را مىکند.
درود …
زتدگی با چه سرعتی در عبور است! همین چند وقت پیش بود تولدت را تبریک گفتیم؛ نه؟
باز هم تولدت مبارک رفیق شفیق …
معلومه داره بدجوری بهت خوش می گذره ها!
سلام
خیلی وقته مطلب جدیدی نگذاشته اید دلمان برای رنگ به رنگ شدن این اتاق لک زده.
درویش اینجا همونجایی بود که تو بدترین شرایط روحی منو نجات داد .
من سکوتتان را مانند سکوت معنی دار بین دو قطعه موسیقی می دانم لطفا دست از نواختن نکشید
منتظریم
درود بر همسایه گرامی و ممنون از تعبیر زیبایتان.
اما حقیقت داستان این است که اینجا “دل نوشته ها” بود … و در این زمانه دیگر مجال نوشتن از دل نیست!
شرمنده …
تولدتان مبارك با تأخير البته !.. آدمي كه كيك تولد دوست و همسايه را نخورد همين است ديگر .. يادش مي رود .. : “) .. اين شالاه حداقل 100 سال ديگر عمر كنيد و شاهد تغييراتي كه دوست داريد و دوست داريم باشيد .. راستي! كادو چي گيرتان آمد ؟..
حالا چرا اينجا را آپ نمي كنيد ؟.. اينجا كه ديگر فيلتر نيست .. تازه آن يكي هم كه فيلتر شده را مي توانستيم با هر بدبختي كه بود رؤيت كنيم يك طورهايي ديگر .. اين چه وضعش است ؟.. يك پستي .. نوشته اي .. چيزي .. قرار شد دل دشمنان شاد نشود هااا !.. يادتان رفته ؟.. دلم براي آن بحث و جدل ها تنگ شده .. حتي براي آن منفي هاي پي در پي اي كه پاي لطيفه هاي لوس و بيمزه اشكار مي گذاشتم .. يا آن شيطنتها و نيش و نوش ها و يكي به دو ها با دوستان و كنف كردن دشمنان در كنار آن همه بحث تخصصي و شيرين كه وادارم مي كرد بروم درسهاي گذشته را مرور كنم و به ياد بيآورم كه چقدر خوب تخصصم را ياد گرفته بودم هرچند سالها پيش دوست نداشتند كه از دانش و مهارت من استفاده كنند و جايم را كساني اشغال كردند كه به جايگاه كوچك و تنگ من بيش از خودم علاقه داشتند و من به اين خاطر خوشحالم .. حق مال كسيست كه برايش تلاش مي كند و من علاقه اي به تلاش براي چسبيدن به جايگاهي كه از آن بهتر بودم و ماندنم مستلزم از دست دادن ” خودم ” بود نداشتم ..
حالا نمي شود يك چيزي بنويسيد ؟.. : ) ..
تولدتون مبارک درویش خان
روی همچو ماه شما را می بویم و می بوسم.
آقای درویش
به خاطر تولدتان یک مطلب جدید بنویسید اینجا. فقط یکی. به جای کیک تولد. باشه؟
باور کنید جسابی همه خوشحال میشن.
سلام
مدتها بود گمت کرده بودم، بلاخره یافتمت. دلت به همین سادگی نشکند. می توانی بجای یک وبلاگ بسته شده، سه وبلاگ بسازی. مملکتی که هر روز بچه های خیابانی اش، معتادانش، بیکارانش زیادتر می شوند نمی تواند دل به پلنگان بسوزاند.
متاسفم که بلاگ شما را فیلتر کردند …
و این پلنگ زیبا بالای دکل فشار قوی چه میکند !! خدایااااا !!! :(((((
نونا جان پاسخ پرسشت را در باره آن پلنگ می توانی در اینجا بیابی.
درود …
راستش خلیل جان فکر کنم “به موقع” مرا نیافتی! شرمنده …
سیمین بانوی گرامی:
حتمن خواهم نوشت … بگذارید برسد. فکر کنم 11 ماه و 24 روز باقی مانده باشد! نه؟
اشکار جان:
تولد مردان را اینگونه تبریک می گویی؛ آنگاه تولد نامردان را چگونه تبریک می گویی؟!
فکر نمی کنی ممکنه از اینجا خانواده رد بشه رفیق؟!
روشنک خانوم:
ممنون از تبریک تأخیری تان. بسیار چسبید و البته پیامش کاملاً گویا بود!
دلیل این که اینجا را آپ نمی کنم؛ آن است که به مدیریت فیلترینگ دنیای مجازی اعتراض دارم و به نظرم این شیوه برخورد کاملا توهین آمیز بوده و اشتیاق به نوشتن و ثبت رویدادها را به کمینه می رساند. خطری که ممکن است تبعاتش همچون سونامی ویرانگر باشد.
راستش به قول خودت: گاه اصرار بر چیزی یا چسبیدن به جایی می تواند سبب از دست رفتن “خود” شود و من مطمئن هستم در آن صورت، آن “خود” هم دیگر تعریفی ندارد.
در عین حال، آخرین یادداشت ها، مصاحبه ها و برنامه هایم را می توانید در دیده بان طبیعت بختیاری، ایرن، سبزپرس، مردمک، تارنمای انجمن اعضای هیات علمی، گفتگوی داغ سبز، ایران صدا، جام جم، تهران امروز و … ببینید و بشنوید و بخوانید.
شمار این مطالب در ماه گذشته به بیش از 30 مورد می رسد.
همان طور که پیش تر هم نوشتم: فیلترکنندگان و دستوردهندگان شان باید بدانند که با چنین حرکت هایی نمی توانند عشق درویش را به طبیعت وطن عزیزش بکاهند؛ هرچند اگر دلش چنان شکسته شود که دل نوشته اش نیاید …
سرفراز باشید.
يك جورهايي دركتان مي كنم ..
اينجاها مي روم و ميخوانمتان اما خواندن شما در اين سايت يك چيز ديگري بود .. خب چه بايد كرد ؟ حرفتان راست و درست است و حرف حق را بايد پذيرفت ..
دل شما بايد به دوستانتان خوش باشد .. به اين راحتي ها كه نبايد بشكند !.. هر جا باشيد و بنويسيد ميخوانيمتان ..
موفق و سربلند باشيد مثل هميشه ..
شايد اين فقط منم كه گاه در خيال خود
برگ سبز ِ نقطه نقطه زرد را
مي نهم
در كنار برگ زرد ِ نقطه نقطه سبز
و مرور مي كنم
درس روزگار را –
لاجرم در اين قياس اشاره و نشانه اي ست
چشم مرد ِ هشيار را …
.
مفتون اميني
آدرس Bazgoo.com به قیمت 1 میلیون تومان به فروش می رسد.
در صورت تمایل به [email protected] ایمیل ارسال نمایید.
اي بابا …
خودمان هم فروشنده ايم برادر!
سلام
دارم گفتگوي هفته گذشته تون رو گوش مي كنم
ميگم “گاندو” ي شهر ما چيه؟
گاندوی شهر شما شاید همان ماهی هایی بود که دیگه کسی جرآت نداره در ماه شهر آنها را صید کنه! می دانید که چرا؟
درود …
فرهیخته گرامی
سلام علیکم
با احترام به استحضار می رساند انجمن جوانان وارث زمین با مشارکت فرهنگسرای ابن سینا در نظر دارد به منظور فرهنگسازی در زمینه ی راهکارهای داستیابی به روز پاک ، دومین همایش منطقه ای خود را با عنوان ” فراهمایی روز پاک ” در منطقه 2 تهران مورخ 14/11/89 برگزار نماید.
لذا ضمن از جنابعالی برای حضور در این فراهمایش ، دعوت بعمل می آوریم.امید داریم با شرکت در این برنامه بتوانیم دوشادوش هم گام موثری را در جهت داشتن روز پاک برداشته باشیم. قبلا از حسن توجه جنابعالی کمال تشکر و قدردانی را می نماییم./
مکان فراهمایی: شهرک غرب- فرهنگسرای ابن سینا
زمان: ساعت 10 الی 12 روز 5شنبه 14/11/89
سلام آقای درویش عزیز
امیدوارم که وسط سمینار مزاحمتان نشده باشم. خواستم سلامی گفته باشم تا مبادا که یاد ما در خاطر مبارک و فرهیخته تان کم فروغ شود.
در ضمن من هم از این که اندی پیش از من قدم به این جهان خاکی گذاشته اید بسیار خوشنود هستم و خدای را شکر می کنم که گرچه بی اختیار پس افتاده ایم ولی همچنان به اختیار به پیش می رویم.
سنگلاخ های راهتان برچیده باد
درود بر مرد متولد بهمن ماه که می دانم هرگز در گذشته توقف نمی کند و حسرت چیزی را با خود حمل نمی نماید. تولدت مبارک آرش جان.
تبریک دیر هنگام شاید بهانه ای است تا لبخندی بر لبانت بنشانم
دیدی محمد جان باز هم مدرسه ام دیر شد…
تبریک به آب و خاک وطنم که دقیقا 45 سال و 11 روز پیش چون تویی پای به این پاره ای از بهشت که ایران است گذاشتی
بهشت زمینی بر خلاف بهشت موعود آسمانی همه چیز در آن مهیا نیست و ملال و گزند نیز در آن فراوان است … باید که بود و ایستاد و آن را چنان که سزاوار است بنا کرد. کافی است یادمان نرود که روزی درباره این هدیه بزرگ که فرصت زیستن آن هم در چنین سرای مصفا و با چنان مردم خوبی باز خواهند پرسید — این که برای شکوفایی توانهای نهفته در آن و زدودن نازیباییها از آن چه کردید؟—
تبریک اگر به معنای درخواست برکت و برکت به معنای شکوفایی و زایش است آن را برای وجود نارنین تو و برای همه ساکنان ایران عریر صمیمانه درخواست می کنم
با امید تولدی دوباره برای تارنمای درویشکده…باشد که چون همیشه عدو سبب خیر شده و این دوره ی ننویسندگی فرصتی برای آفرینشی نو باشد..
سلام و با آرزوی سلامتی برای شما. غرض تبریک دیر وقته زادروز شماست.
4 بهمن تولد من هم هست و این رو به فال نیک میگیرم. امیدوارم صد سال دیگه سرزنده باشید.
درود بر حامد عزيز …
متولدين چهارم بهمن را معمولا با سه حرف خلاصه مي كنند: شوق!
اميدوارم در مورد تو صادق نباشد! وگرنه ظاهراً بايد بپذيريم كه همدرديم! نه؟
آقا مجتبي
تو اندكي ديرتر و من اندكي زودتر آن كار را مي كنم!
29 بهمن را مي گويم كه آغاز چهل و هفتمين بهار زندگيت خواهد بود رفيق …
هرچند حتا اگر آن كار را هم نكنيم، مهم نيست! هست؟
زيرا دوست بايد هميشه در دسترس باشد، بدون آن كه مزاحمش شوي و خلوتش را بشكني … و تو براي من هميشه دردسترس بوده اي … چه آن موقع كه در يك اتاق كار مي كرديم و چه مانند حالا كه در دو نيم كره مختلف جهان زندگي مي كنيم!
درود …
سلام/عكسي از كوير اروميه برايم فرستادند/اين روزها و اين وقتها همين كه هستيم خوبه/اون درياچه اي كه تو بچگي ازش خاطرات زيادي دارم ديگه نيست اما تو عكس شما بودين وسط كوير اروميه /همين خوبه/دلتون زنده و تنتون سالم هميشه!
از قضا اين روزها و اين وقت ها انگار از نبودن كمتر از هر زمان ديگري ضرر مي كنيم! نمي كنيم؟
درود و ممنون از لطفتان.
نظرجناب دکتر محسن جوادزاده پس از معاينه صبا كودك شيرازي( امروز1111 روز از تشخيص بيماري و 944 روز از زمان ايست قلبي صبا ميگذرد و همچنان نيازمند به دعاي شماعزيزان به درگاه پروردگار براي برگشت به زندگي طبيعي…. آمين) http://www.sabayepedar.net
http://www.sabayepedar.com
درویش عزیز
دچار خود تحریمی شدی
بابا بنویس
دلم واسه نوشته هات به خدا تنگ شده
لذتی داشت نوشته هات . رنگ مهربانی و سبزی طبیعت رو داشت .
مهار بیابان زدایی فیلتر شد ، درست
آپ نشدن اینجا مثل این می مونه که خودت دستی دستی در اینجا رو هم بستی
از آنجایی که من سمج و یک دنده هستم هر روز به اینجا می آیم و ساعت می زنم.
چقدر زود دير مي شود…تولدتان با كلي تاخير مبارك…
من قبل از تولدتان به فكرتان بودم و …البته جناب آقاي مهندس خاكپور هم شاهد است….به هر حال هر روز مي شود از نو متولد شد و هر روز مي شود به يكديگر تبريك گفت،نمي شود؟
پايدار باشيد و سلامت.
درویش خان
مبارز
قهرمان
دلاور
تکاور
رفیق فابریک کاکو مجتی
دلمون لک زده واصه اون صفحه زرد قناری مهار بیابان زایی
شما که نباشی اونوقت چغندر سلطان مرکبات میشه
دکتر کردوانی کم مانده مدعی همه چیز بشود
امضا کن برادر
امضا کن
ولی حالا بین خودمون باشه ها
از وقتی کع دیگه نمی نویسید چقدر شی ها زود می خوابید ، صیح برای اهل بیت نان تازه بربری می گیرید ، به مهمانی های زورکی می روید ، بیشتر پینگ پنگ بازی می کنید ، تازه حاج هم از شما راضی شده است
خوشحال هستید نه؟
نه!
به نيما:
مهار بيابان زايي قلب من بود رفيق … بدون قلب نوشتن چه لطفي داره آخه؟
.
به آرش:
تبريك مي گويم فيلترينگ وبلاگت را!
.
به محسن تيزهوش:
شاهد لازم نيست محسن جان. اميدوارم با ديده بان زاگرس بتواني به زودي جاي مهار بيابان زايي را پركني.
.
به اشكار:
چي را امضا كنم؟
ارزوی دوران کودکی……..
بله آقای درویش عزیز. الآن دیگر من و شما و آن پری چهره هایی که سعی می کنند از صفحه نمایش بیرون بپرند همگی در یک رده از مسدودیت قرار گرفته ایم.
سلام به شما دوست گرامی اگرمایل به ارتباط با وکیل محترم صبافروزنده جناب آقای محمدخلیل دوامی میباشيد میتوانيد از قسمت نظرات سایت http://www.sabayepedar.netبرای ایشان هرگونه نظر و پیشنهادی را ارسال نمائيد و درجریان روند پیگیری پرونده صبا قرار گیريد………با تشكر
آرش جان متاسفم كه در مصيبت ها و محدوديت ها و مسدوديت ها فقط مي توانيم احساس برابري و همذات پنداري داشته باشيم.
اميد كه روزي بتوانيم در آن سوي خط كشي هاي رايج، در طبيعتي پرنشاط و از معيار شادماني و رفاه و آزادي چنين حسي را تجربه كنيم.
درود …
سلام
چند تا از پست هاتون رو مطالعه کردم
خیلی خوبه که این همه به محیط زیست اهمیت میدید
** خسته نباشید **
اما انگار ظاهراً زیاد هم خوب نبوده وحیدجان! بوده؟
به محمد درويش عزيز:
شما هميشه نسبت به بنده لطف داشته ايد…
ديده بان زاگرس به زودي خواهد آمد…مي آيد تا بماند…
سر بلند باشيد…
ديده بان زاگرس اميدوار است در اولين يادداشت مهمان خويش ميزبان محمد درويش باشد…
بسیار خوشحالم که دیده بان زاگرس و دیده بان کرمان توسط دو جوان سبزاندیش علاقه مند به طبیعت وطن در همین روزها موتورش روشن شده است.
باشد که این موتور هرگز رو به خاموشی نرفته و سبب شود تا دیده بان های 30 استان دیگر هم به راه افتند.
درود بر محسن عزیز.