پریشان و ارژن تا همین 3 سال پیش، در شمار مهمترین و بزرگترین دریاچهها و تالابهای آب شیرین ایران محسوب میشدند که دست کم یکصد میلیون متر مکعب آب را در خود اندوخته داشتند و به قیمت سال 1387 بیش از 466 میلیارد تومان ارزش اقتصادی آنها محاسبه شده بود. اینک اما از آن شکوه و طراوت و شادابی نه تنها چیزی نمانده است، بلکه سفرههای آب زیرزمینی منطقه با چنان شتابی در حال فرواُفت هستند که منجر به نشست زمین به میزان 5 سانتیمتر در سال شده است.
نوروز امسال توفیق دیدار با مردم خونگرم کازرون را یافتم و به همراه عزیزانی چون علیاکبر کاظمینی، محمودرضا پولادی، محسن عباسپور و آقایان راسخی و هاشمی بسیاری از مناطق زیبا و کهنزادبومهای جنوب باختری استان فارس را به همراه خانواده و دوستانم درنوردیدیم.
سفری خاطرهانگیز و فراموشنشدنی که میدانم هرگز از یاد همسفرانم پاک نخواهد شد.
در این سفر البته هم تصاویر زیبا و هوشربا فراوان دیدیم و هم گاه مناظری که ترجیح میدادیم، هرگز نمیدیدیم که شاید یکی از تلخترین این مناظر، مشاهده بستر کاملاً خشک پریشان بود که آه از نهاد هر بازدیدکنندهای درمیآورد …
این که چگونه حفر حدود یک هزار حلقه چاه غیرمجاز در منطقه به بهانهی ارتزاق کمتر از 10 درصد از جمعیت حوضهی آبخیز پریشان از راه کشاورزی، سبب شده است تا این موهبت ناهمتا اینگونه پریشان حال شود؟!
و مشاهدهی این دیوار نوشته در اطراف پریشان، شاید تیر خلاصی بود که نشان میداد:
حتا صیادان منطقه هم باور کردهاند که دیگر پریشانی درکار نخواهد بود و بهتر است موتور قایقهای به خاک نشستهشان را بفروشند!
شما چه فکر میکنید؟ آیا صاحبان قایقهای فامور، چارهای جز فروش موتور قایقهاشان ندارند؟!
من که میگویم: کاش هرگز امید ِ هیچ ملتی را نشود فروخت! زیرا ممکن است، این آخرین سرمایهشان باشد …