اگر هم اینک سری به درگاه مجازی مرکز آمار ایران بزنید و ساعت جمعیتی ایران را در گوشهی بالای سمت چپ سایت نظاره کنید، در مییابید که کمتر از 162 هزار نفر با مرز 75 میلیون فاصله داریم.
مفهوم سخن فوق این است که هماکنون سرانهی آب قابل دسترس برای هر ایرانی به 1733 متر مکعب در سال کاهش یافته است که این رقم یک چهارم میانگین جهانی آن است. و نشان میدهد که ایرانیان با مرز تنش آبی که 1710 متر در سال است، فاصلهای اندک دارند! ندارند؟
حال به نظر شما ورود توأمان به این دو مرز را باید تبریک گفت و خوشحال بود یا تسلیت گفت و نگران شد؟!
یادمان باشد که در سال 1335 هر ایرانی 7 هزار متر مکعب آب در اختیار داشت و در طول این نیمقرن، حتا اگر مدیریت حاکم بر اندوختههای آبی سرزمین، بینظیر هم بوده باشد که نبوده است، باز هم افزایش شمار جمعیت را باید به عنوان جدیترین تهدید و تحدید توسعه و افزایش شناسههای بیابانزایی در ایرانزمین مورد توجه قرار داد.
اگر اینک سخن از فرونشست زمین در سرزمین سبز سبلان به میان میآید؛ اگر حاصلخیزترین دشتهای ما در همدان و فارس و خراسان و تهران و قزوین و گلستان و … با اُفت بیسابقهی سفرههای آب زیرزمینی مواجه شده و آثار نشست زمین را تجربه میکنند؛ همه و همه گواه آن است که کفگیر به ته دیگ خورده است! نخورده است؟
با این وجود چگونه است که همچنان از زبان عالیترین مقام جمهور نظام میشنویم که آشکارا باید بر طبل افزایش جمعیت کوبید و توطئه غربی ها را در مهار رشد جمعیت به شکست کشانید؟!
دکتر احمدینژاد از این حیرت میکنند که چرا علمای دین نسبت به برنامه تنظیم خانواده و زدن افسار بر قوهی نامیهی ایرانیان اعتراض نکرده و سکوت میکنند!
و البته محمّد درویش هم به خود حق میدهد تا ابراز شگفتی کند که چرا هیچیک از نخبگان کشور در حوزهی دانش جمعیتشناسی آن گونه که سزاوار است به روشنگری در این بحث نمیپردازند و سکوت کردهاند؟!
هر چند سکوت نخبگان قابل درکتر است! نیست؟
در همین باره:
همه ي اين حرفهايي كه مي شنويم به دليل اون نگاه پوسيده ي چپ گراييه كه توي لايه هاي مديريتي ايران وجود داره. خيال باطليه كه فكر كنيم توسعه به سبك چين براي شرايط منطقه اي و فرهنگي و مديريت ضعيف منابع انساني كشور ما جواب مي ده. ساده ترين مثال نقض اين موضوع ، تفاوت فرهنگ مصرف در ايران و چينه.
اما حتا در کشوری مانند چین هم، سیاست های انقباضی افزایش جمعیت با شدت اعمال می شود احمد جان!
به نظرم در اینجا ملغمه ای از تفکرات و ایده ئولوژی های گوناگون وجود دارد که گاه بر یکدیگر می چربند؛ آن هم به صورتی کاملاً سلیقه ای و بدون رهگیری نظمی خاص و منطقی.
درود …
قضيه ي لوله كشي آب مراد آباد رو شنيدي؟
نه! ماجرایش چیست؟
likms مهندش جان این مطلالب رو داشتم/ می شه برام میل بزنید تا ایده ام رو بگم؟ یا اگر یک تک زنگ بزنید بلتفاصله باهاتون تماس می گیریم/
پاینده باشید
ایمیل زدم.
اشکال نداره الان زنگ بزنم؟ دیر وقت نیست …
نه! مگه ساعت چنده؟
بازهم از لطف و رهنمایی شما سپاسگزارم مهندس عزیز
زنده باشید …
جناب احمدی نژاد، افاضات زیاد میفرمایند. گویا اخیرا فرمایش فرموده اند که دم و بازدم 8 میلیون تهرانی برای آلوده بودن هوا کفایت میکند!
در همین راستا طنزهای تلخ و شیرینی به راه افتاده که برای اندکی شیرین شدن ِ تلخ کامی دوستداران طبیعت کفایت مینماید…
ما ایرانی ها همیشه در تلخ ترین دورانها طنازترین شخصیتها رو داشتیم؛ نداشتیم؟
درسته … یکی از هنرهای ما آن است که می دانیم چگونه در شرایط گریه آور، بخندیم و البته برعکس!
راستی سخنان اخیری را که اشاره فرموده اید، در جایی هم منتشر شده است؟
درود …
ایشون گفتن:
در بعضی از ایام سال که هوای سرد در بالا قرار میگیرد مانند این است که پوستهای بالای تهران بکشیم و تهران به یک محیط بسته تبدیل شود که نفس کشیدن در محیط بسته آلودگی تولید میکند و مشکل آفرین است.
http://aftabnews.ir/vdcb9sb8wrhb8gp.uiur.html
سه گروه بودن كه مسئوليت لوله كشي روستاي مراد آباد رو بر عهده داشتن. يه گروه، زمين رو مي كندن ،يه عده لوله رو جايگذاري مي كردن و گروه سوم هم دوباره چاله رو پر مي كردن. از قضا گروه دوم چند روز سر كار نيومدن. توي اون چند روز ، گروه اول زمين رو مي كند و گروه سوم زمين رو پر مي كرد! همه هم خوشحال از اينكه كار انجام مي شه.
حالا نقل برنامه ريزيهاي كلان ماست.
به نقل از همون مصاحبه:
احمدینژاد راه دیگر کاهش آلودگی هوای تهران را کاهش جمعیت در تهران بیان کرد و گفت: حتی اگر هیچ خودرویی هم در تهران حرکت نکند، ببینید بازدم 8 میلیون نفر چقدر مونوکسیدکربن و سایر گازها را منتشر میکند.
آقای درویش از تذکر ِ در خفایی که دادین ممنونم!
این نکته ای که از قول دکتر احمدی نژاد نوشته اید: “در بعضی از ایام سال که هوای سرد در بالا قرار میگیرد”
کاملاً اشتباه است. زیرا از قضا حالت طبیعی این است که هوای سرد بالا قرار گیرد و گرادیان حرارتی به صورت معمول عمل کند. مشکل اتفاقاً زمانی بروز می کند و پدیده وارونگی یا اینورژن رخ می دهد که هوا در مناطق نزدیک به سطح، سردتر از مناطق مرتفع تر شود و در این صورت جریان طبیعی هوا از حرکت بازمانده و بحران آلودگی و سکون تشدید می گردد.
.
در ضمن خواهش می کنم!
درود …
به احمد پازوکی:
آقا کلی خندیدن مان گرفت این نصف شبی!
به قول اروند: خواب خرمگس ببینی رفیق!
به روشنک:
من هم امیدوارم همه بدانند که آن دوران به سرآمده و باید در برابر ذبح واقعیت های علمی شجاعانه واکنش نشان داد.
درود …
دوراني كه سكوتت به نشانه اعتراض و گوشه نشيني و انزوايت به حساب عقل و دانشت گذاشته شود به سر آمده .
اكنون سكوت يعني رضايت به وضع موجود !
من از قول ش ننوشتم لینک سایت آفتاب رو براتون گذاشتم
برید افاضاتشون رو بخونید…
دکتر عمران با گرایش ترافیک حداقل 14 واحد فیریک محض پاس کرده، بعد مطلب نوشته شده در کتاب علوم راهنمایی رو نمیدونه…
چی میکنه این کردانیسم…
از اون جمله آخر خودم خيلي خوشم اومد گفتم دوباره بنويسمش !.. هه هه ..
به روشنک:
درسته … جمله زیبایی است؛ اما شک دارم که همه متوجه شده باشند که معنای سکوت در جامعه امروز تغییر کرده است!
.
کاش باور می کردیم که:
به جای ترسیدن از مرگ؛ از این بترسیم که وقتی زنده ایم، چیزی در درون مان مشغول جان دادن باشد …
در پاسخ به کامنتتان در وبلاگم باید بگویم که :
قبول مي كنم .. حرف راست را به هر حال بايد پذيرفت .. : ) .. چنان درگير ساير مسائل شده ام كه وقت براي اين يكي كم آورده ام ..
البته سعی کردم با لینک دادن به مطالب زیست محیطی از جمله مطالب شما کمی این رشته ادای دین کرده باشم .. حالا در ماه های آینده آنقدر درگیر ” محیط زیست ” خواهم شد که فکر نمی کنم وقتی برای سایر مسائل داشته باشم .
ولی یکی مثل من در هر صورت نسبت به وقایع اطرافش نمی تواند بی تفاوت بماند .. امیدوارم همه اینطور باشند ..
واکنش نشان دادن نسبت به مسائل زنان .. حقوق بشر .. حقوق و آزادی های شهروندی .. ادبیات و هنر نمی تواند مختص قشر خاصی باشد و ” اتوپیا ” یعنی همان شهری که مردمانش نسبت به همه این مسائل به اندازه لازم و شاید نه کافی و تخصصی که در عمر انسانهایی با هوش متوسط و حتی بالا هم نمی گنجد حساس هستند و واکنش درست نشان می دهند .
اتوپیا وجود ندارد اما به امید رسیدن به این خیال زیبا و کامل می توان شهری بهتر ساخت و شهروند بهتری شد ..
خبر بسیار خوبی است …
زیرا محیط زیست ایران در حوزه خاکریز فرهنگی و تولید محتوای علمی، سرباز سلحشور و عاشق و متخصص بسیار کم دارد …
درود.
سلام آقای درویش عزیز
همیشه سایت شما رو می خونم و ممنونم از از شما که که ما رو هم در حوزه زیست محیطی به قول معروف به روز نگه می دارید.
تشکر
زنده باشی علیرضا خان.
الان کجا هستی؟
دکترا تمام شد یا همچنان در آفریقای جنوبی روزگار می گذرانی؟
بله مخصوصن سربازاني كه مهره شطرنج كسي نباشند مگر وجدان ، انسانيت ، شرافت ، عدالت و آزادي .. : ) ..
آفرین …
به قول فردوسی بزرگ:
.
نمانی همی در سرای سپنج
چه یازی به تخت و چه نازی به گنج
اگر صد بمانی و گر بیست و پنج
بیایدت رفتن ز جای سپنج
مریزید خون از پی تاج و گنج
که بر کس نماند سرای سپنج
جهان را نمایش چو کردار نیست
نهانش جز از رنج و تیمار نیست
اگر تاج داری اگر گرم و رنج
همان بگذری زین سرای سپنج
آقای دکتر رئیس جمهور ما فقط یک اشتباه لپی کرد و منظورش از آلودگی هوای تهران بر اثر بازدم مردم همان تاثیر مخرب گاز معده چهارپایان بر لایه اوزون بود. چقدر سخت می گیرید شما!
درود
دعا بفرمایید که باران بیاد و بعد از باران یک دعایی هم بفرمایید که پولی پیدا بشه یا وامی بلاعوضی یا کم بهره ای یا … که بتونم با حداقل 10 میلیون تومنی تجهیزات و لوازم عکاسی از حیات وحش و محیط زیست رو فراهم کنم و به صورت تخصصی به این کار مشغول شوم.
مقام اول در بخش عکس ، محیط و رسانه وظیفه ام رو سنگینتر کرده و امیداست که جامه عمل پوشانیده شود.
بدورد اقای درویش
باز شما اومدین نسازین ها، استاد ؟
دکتر جون راست می گن !همون جوری که هر آنکس که دندان دهد نان دهد ، آب هم می دهد !خدا را چه دیدی ؟
تازه مردم تفریح که ندارن ، این “یه تفریح” رو هم می خواین ازشون بگیرین!؟ :D
من که کلاً اهل ساختن هستم رفیق! شاید منظورت سازش بوده! نه؟
که البته من نیستم.
درود …
به ابوطالب ندری:
واقعاً متاسفم که عکاس هنرمند و جسوری چون تو نتواند به آرزویش برسد.
از صمیم دل آرزو می کنم که آن تجهیزات را به زودی دراختیارت قرار دهند.
درود …
به آرش (RS232):
می بینم که کامنتت رکورد محبوبیت در این پست را شکسته است! نکند تو هم مهره مار داری رفیق! نداری؟
از قدیم الایام گفته اند که کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من! معمولا چند امتیاز بیشتر به خودم نمی دهم ولی چون الآن دروغهای خیلی بزرگ و شاخدار مد شده است من هم به خودم گفتم که شاید همه باور کنند که من به یکباره اینهمه امتیاز کسب کردم!
باز هم جای شکرش باقی است که در این وانفسای روزگار هنوز کودک درونم زنده است و گهگاهی هم شیطنت می کند.
روز خوبی داشته باشید دوست نادیده عزیز من.
صداقتت منو در این لحظه کشت!
واقعا هشدار تکان دهنده ای است واقعا نمی دانم کی از این خواب خرگوشی بیرون خواهیم آمد و بجای خود بزرگ بینی های احمقانه به مسایل خود بطور جدی نگاه خواهیم کرد . می ترسم آن زمان دیر شده باشد همانطور که برای دریاچه زیبای ارومیه دیر شد و اکنون می توان بدون برخورد با یک قطره آب از این سو به آن سویش رفت.نفرین طبیعت عاقبت پای ما را خواهد گرفت.
بله یقین دارم که خواهد گرفت …
درود.
شاید این روزها از برنامه های آقای رحیم مشاعی که بر طبل مخالفت با این ایده عجیب و غریب عالی ترین مقام اجرائی کشور هم بکوبد …
درود
فکر می کنم جمله ات نیاز به ویرایش دارد رفیق! ندارد؟
سلام آقاي درويش
راستش را بخواهيد بنده با تفكرات شما درخصوص حفاظت محيطزيست چندان موافق نيستم كه شايد دليلش تفاوت نگاه ما و اكسپريمنت متفاوتمان ازآن باشد اما به هر حال با اين قضيه افزايش جمعيت با حضرتعالي موافقم و شما تنها بحث آب را مطرح كرديد و اگر مي خواستيم وارد بقيه مقولات بشويم به قدر مثنوي هفتاد من جاي بحث داشت. اما تجربه سيو چند ساله سر وكله زدن با آقايان همان بيت حافظ را برايمان تداعي ميكند:
به جد و جهد چو كاري نمي رود ز پيش
به كردگار فرو گذارده به مصالح خويش
زماني كتابهاي آناتومي را جمع مي كردند كه اينها عكس مستهجن دارد. خيلي ها كلنجار رفتند اما كسي زيربار نرفت تا اينكه خودشان سرشان به سنگ خورد و هزاران مثال ديگر …متاسفانه بايستيصبر مان زياد باشد تا شاهد به سنگ خوردن كله آقايان در اين مقوله هم باشيم
عذر ميخواهم روده درازي كردم
با احترام مهران
درود بر مهران عزیز.
امیدوارم پیش از آن که صبرمان به انتها برسد، بصیرت آقایان نجات شان دهد و نجات مان دهد!
در ضمن شما با چگونه حفاظتی از طبیعت موافقید؟
امروز داشتم یه کتابی می خوندم که اشاره کرده بود به گزارشی در مورد کمبود آب مربوط به 1997. عنوان گزارش اینه و قابل دانلود:
Sustaining Water, Easing Scarcity: A Second Update
Revised Data for the Population Action International Report, Sustaining Water: Population and the Future of Renewable Water Supplies
Tom Gardner-Outlaw and Robert Engelman
اگر به صفحه ی شانزده گزارش برید و ایران رو پیدا کنید نشون میده که جمعیت ایران در سال 1995 حدود 68 میلیون بوده و در اون سال سرانه ی آب ایران به 1719 رسیده. البته پیش بینی هایی رو هم در مورد آینده می کنه که به نظرم به دلیل اینکه رشد جمعیت ایران رو خیلی بالا در نظر گرفته چندان درست نیستند. مثلا پیش بینی کرده که در پونزده سال آینده جمعیت ایران به 120 میلیون برسه. میگم نکنه ما سال ها است مرز تنش آبی رو رد کردیم و خودمون خبر نداریم.
درود بر بهروز عزیز.
به نظر می رسه در گزارش یادشده، توان سالانه آب قابل استحصال کشور را 120 میلیارد مترمکعب درنظر گرفته است که البته دست کم 10 میلیارد متر مکعب کمتر از میانگین دراز مدت آن است.
هر چند البته این عدد پیوسته در طول این سال ها در حال کاهش است. زیرا ما تا 160 میلیارد متر مکعب هم توان استحصال سالانه (در سال 1375) داشته بودیم.
برفراز باشی رفیق.
سالهاست خبرهای محیط زیست ایران فقط بده و من نامید و ناراحت میشم با خوندنش
یعنی هیچ نکته مثبتی نیست؟هیچ حرکت مثبتی صورت نمیگیره
این مسئولان چیکار دارن میکنن؟
برای کسی که وطنشو دوس داره مثل من این خبرها دیوانه کنندست
اینم وبلاگ منه
با سلام و سپاس
اگر برنامه افزایش جمعیت بر مبنای افودن مغزهای فکور و دست های تولیدکننده باشد قابل دفاع است نه افزایش دهان های باز!!
سلام اقای درویش عزیز
…