سرانجام در چارچوب گزارشی که در پنج یادداشت تاکنون به آن پرداخته شده است، میتوان نتایج زیر را گرفت:
– سابقه بحث در زمينه آلودگي هوا حد اقل به سال 1345 بر مي گرددو از آن زمان تاكنون تنها دورهاي باطل جريان داشته اند،
– كنترل آلودگي هواي تهران حداقل از سال 1352 داراي برنامه بوده و بر اين مبنا به طور منظم بودجه اي را از دولت دريافت داشته است ،
– از دهه پنجاه به بعد دانش فني كافي درباره علل آلودگي هوا ونيز منابع و مواد آلاينده در كشور وجود داشته
است . علي رغم اين واقعيت ، هر از چندگاهي نيز از مشاورين خارجي دعوت به عمل آمده تا درباره آلودگي هواي تهران مطالعه نمايند. اين اقدام نيز بودجه اي را به خود اختصاص داده است كه حاصل آن اساسا” معلوم نيست و يا به قول شهر دار تهران ، نتايج آن در طي پانزده سال آينده مشخص خواهد شد . اين پرسش كه در اين فاصله چه بايد كرد ، بدون پاسخ باقي مي ماند ،
– طي سال هاي طولاني از سوي مسئولين طرح هاي متعددي جهت پاكسازي هواي تهران اعلام گرديده اند كه به قول رياست سازمان حفاظت محيط زيست ، برخي از آنها قابل تعميم به ساير شهر ها نيز مي باشند ،
– در كشور قوانين ، مقررات ، آيين نامه اجرايي، مصوبه ، ضوابط و استاندارهايي نيز براي كنترل آلودگي هوا تهيه و تدوين يافته است كه هيچيك نتوانسته به حل مشكل كمك نمايد.
ترديدي نيست كه مي توان اين دورباطل را همچنان ادامه داد؛ ازمشاوران داخلي وخارجي، كارشناسان حقيقي و حقوقي ، نهادهاي بين المللي دعوت به عمل آورد كه آنان نيز از طريق مطالعه وضعيت آلودگي هوا در تهران كسب تجربه نمايند . با اين وصف تجربه سي و اندي سال گذشته بي ثمر بودن اين روش را به اثبات رسانيده است .
واقعيت حكايت از آن دارد كه مسئولين امر هنوز به اهميت موضوع حفاظت از محيط زيست ايمان و اعتقاد كافي نيافته اند. تا زماني كه اين اعتقاد و ايمان به وجود نيامده است ، هيچ طرح و هيچ موسسه اي نيز نمي تواند به حل مسائل زيست محيطي كشور و از جمله آلودگي هوا در شهر ها كمك نمايد. هرگاه چنين اعتقادي به وجود آيد ، در آن صورت توان نيروهاي متخصين داخلي در حدي هست كه بتواند مسأله آلودگي هواي شهرها را حل نمايد. به ويژه آنكه مسائل زيست محيطي و از جمله مسأله آلودگي هوا همواره داراي دو بعد مي باشند : يكي اجتماعي و ديگري فرهنگي . در وهله نخست در ايران همواره درباره بعد فني مسأله صحبت شده و ابعاداجتماعي قضيه بيش و كم ناديده گرفته شده است . نكته دوم اينكه ، كارشناسان خارجي هرگز نمي توانند همانند همتايان ايراني خود به درك مسائل اجتماعي و فرهنگي اين سرزمين نايل آيند. عدم توجه به ابعاد اجتماعي و فرهنگي مسأله آلودگي هوا منجر به آن مي شود كه همواره نيمي از صورت مسأله نانوشته باقي بماند . در اين حالت بديهي است كه راه حل هاي يافته شده نيز همواره ناقص و فاقد كارايي باشند .
بنا بر آنچه كه گذشت ، مسأله در فقدان طرح و برنامه و ضعف نيروي كارشناسي نيست . مسأله اصلي عدم اعتقاد مسئولين به ضرورت حفاظت از محيط زيست است . پس نخست بايد به حل اين مسأله پرداخت .
در همین باره:
– آلودگی هوای پنج کلان شهر ایران ؛ پرونده ای که هنوز روی میز مانده است!
– موضوع آلودگی هوا در نظام برنامه ریزی کشور – 2
– برنامه هایی که خارج از نظام ملی برنامه ریزی تهیه و تدوین گردیده اند – 3
– نظري اجمالي بر مباني قانوني حفاظت از آلودگي هوا –4
– عملکرد مجموعه فعالیت های انجام شده در زمینه مقابله با آلودگی هوا –5
آقای درویش عزیز،
خلاصه کل مقالات و حقیقتی انکار ناپذیر را در پاراگراف آخر بخش ششم نوشتار شما میتوان یافت که منهم با آن کاملا موافقت دارم.
تنها یک مطلب را میخواهم به نوشته شما بیفزایم و آن اینستکه کارشناسان خارجی را نمیتوان و نباید بکل از صفحه پاک نمود زیرا : نخست امکاناتشان را نبایستی بیدلیل رد نمود و سپس تجاربشان را میتوان دریافت و با داده ها و امکانات خود مقایسه نمود.
اما اینکه کارها بکل به آنها واگذار گردند و ما همانند چند سده گذشته مان تنها نظاره گر باقی بمانیم، امری کاملا اشتباه میباشد.
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
درویش جان با تشکر.
بسیار مفیدبود.امابنده می خواستم از جنبه اقتصاد نیز به موضوع آلودگی هوای تهران اشاره کنم تا بتوان مسئولین را با این روش قانع کرد که در حل مسئله همت مضاعف از خود نشان دهند.همانطور که اشاره شداز اعلام نخستین برنامه مقابله با آلودگی هوای شهر تهران 37 سال (سی و هفت سال) می گذرد و در این مدت علی رغم این همه هزینه،سمینار ، همایش ، شعار و وعده های متعدد کیفیت هوای تهران مرتب رو به کاهش بوده است.باید گفت با رویکرد اقتصاد فعلی این روند ادامه دارد مگر اینکه رویکرد فعلی را کنار بگذاریم و به. رویکرد جایگزین یا اقتصاد زیست محیطی پناه ببریم. در رویکرد اقتصاد زیست محیطی درهر فعالیت یا اقدامی هزینه های خارجی یا منافع خارجی آن محاسبه می شود و تصمیم گیری بر اساس هزینه اجتماعی و منافع اجتماعی انجام می گردد. به عنوان مثال هزینه خارجی آلودگی هوای تهران چقدر است؟ چه کسی آن را ایجاد می کند؟و ایجاد کننده چگونه باید آن را جبران کند؟در رویکرد اقتصاد محیط زیست به این سئوالات پاسخ داده می شود.مطمئن باشید تا پاسخ این سئوالات را ندهیم ،آلودگی هوای تهران با همایش،توصیه اخلاقی و خواهش از مردم برای عدم استفاده از خودرو شخصی و برنامه های اشاره شده یا آتی حل نمی شود . مسئولین باید این نکته را بدانند که دوباره به کاه دان نزنند و ژولشان را در جهت غلط به این مشاور و آن مشاور ندهند مگر اینکه هر مشاوری در کنار بحث توجه به آموزش و سیستم های کنترل و نظارت به سئولات فوق جواب دهد.باید در کنار مسائل فوق سیستم قیمت ها نیز اصلاح شود.چون اقتصاد موتو محرکه مردم است و تا ندانیم فعالیت ما چه هزینه ای دارد و این هزینه را چه کسی باید جبران کند اتفاقی نمی افتد. بر اساس مطالعات اینجانب هر باک بنزین 40 لیتری در ایران به طور متوسط 960000 ریال یا حدود صد هزار تومان هزینه اجتماعی دارد که طبیعتا صاحبان خودرو های شخصی باید آن را بپردازند.در واقع نظام قیمت گذاری فعلی هزینه های بسیار سنگین احتراق بنزین در شهر تهران رادر نظر نمی گیرد و این امر مبنای آلودگی هوای تهران است. طبیعی است این رویکرد(پرداخت هزینه های اجتماعی بنزین توسط مصرف کنندگان به کمک مالیات ) باعث رونق بازار انرژی های تجدید پذیر، حمل و نقل عمومی ،دوچرخه و پیاده روی می شود.
البته شکی نیست که مسائل اقتصادی مثل زنجیر بهم مرتبط هستند و اصلاح قیمت بنزین باید در کنار توجه به اقتصاد کلان کشور یعنی سطح درآمد و کاهش قیمت خودرو که در ایران 3 تا 5 برابر قیمت جهانی است باید اتفاق بیفتد. می خواهم عرض کنم ابزار های اقتصادی بسیار موثر و کارآمدند اما ظریف و زنجیره وار هستند و متخصصین مجرب باید در استفاده از آنها مدیریت اجرایی را هدایت کنند.
یا در بخش جنگل و مرتع وقتی قیمت های بازاری ارزش یک درخت راش جنگل های هیرکانی را فقط بر مبنای چوب آن محاسبه می کنند شکی نیست که قطع درختان راش بر حفظ آنها پیشی می گیرد و احدی نمی تواند آن را متوقف کند. به شعارها و گزارش های حفاظت اعتمادی نیست . به قول یک ضرب المثل”چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است”.در سیستم قیمت گذاری فعلی ارز ش های اکولوژیکی درخت راش یعنی کنترل فرسایش خاک،تنظیم شرایط اقلیمی،تولید اکسیژن، جذب دی اکسید کربن و دهها خدمت دیگر اکولوژیکی درخت که بر خوانندگان معلوم است اصلا به حساب نمی آید. نتیجه این قیمت گذاری غلط چیزی جز تخریب بیش از پیش جنگل ها نیست که ترمزی هم برای آن وجود ندارد.اما رویکرد اقتصاد زیست محیطی سعی دارد با تصحیح قیمت ها ترمز را بکشد. به عنوان مثال ارزش سالانه هر هکتار جنگل خزری 9829731 ریال می باشد دقت کنید این عدد سالانه است یعنی هر سال این ارزش تکرار می شود و ارزش یک راش در طول زندگی اش 1030000000 ریال(یک میلیارد و سی میلیون ریال) است. به عبارت دیگرکسی که یک راش را قطع می کند باید بتواند معادل ارزش آن ارزش جایگزین ایجاد نماید که نظام اقتصادی موجود این ارزش فراوان را نادیده می گیرد و نتیجه آن افزایش خسارات سیل و …. در کشور است.
با سلام
از اینکه این موضوع را به اجمال مطرح کردید ممنون.
در بحث اجرائی شدن قانون کاهش الودگی هوااگر فقط صدا و سیما ائین نامه اجرائی می نوشت وبه ان عمل می کرد شاید معضل تا به این حد پیچیده نمی شد.ایکاش صدا و سیما ومسئولان از خود می پرسیدندچرا در روزهای الوده که تعدادان به بیش از 100روز در سال می رسد کسی به توصیه انها توجهی ندارد و علیرغم بیرون اوردن ماشین و فرزندانشان سیگار هم می کشند.چون باور ندارندو فکر میکنند پشت ان ممکن است دسیسه ای در کار باشد
حال انکه قانون صدا و سیما را موظف کرده برنامه های اگاه کننده بسازد وفقط به توصیه ماندن در خانه اکنفا نکند.
به فرهاد گرامی:
با نظرتان موافقم. ما باید بتوانیم از بیشینه دانایی جهان برای سامان امور خویش بهره بریم. منتها شرط این بهره گیری آن است که ناظرانی دانا به کار گمارده شوند که واجد تخصص لازم هم باشند.
.
.
به دکتر کریم زادگان عزیز:
ممنون از درج کامنت ارزشمندتان. بسیار خوشحال خواهم شد تا هزینه اجتماعی 100 هزار تومان برای هر باک بنزین را با جزییات بیشتری دانسته و احیاناً اگر موافق باشید آن مطالعه را در مهار بیابان زایی نیز باز انتشار دهم.
درود …
.
.
به خانم کاشفی بزرگوار:
کافی است سری به محوطه جام جم بزنید و از دیدن کوهی از ته سیگار در پای هر درخت و گیاهی شگفت زده شوید!
آری خواهر من … از ماست که برماست …
سرفراز باشید.
جهان را جهان دار خواهد خراب
….بهانه است جنگ رستم و افراسیاب
…درویش دل ریش من
عجب ناندانی و محل ارتزاق خوبی شده این آلودگی هوا
همه از قیبل آن به نان و بوقلمونی رسیدند
مراکز تخقیقاتی پژوهشکده ها دانشگاه ها سازمان ها همه و همه با هم از منافع ان بهرهمند هستند و گاهی هم برای حلال کردن بودجه از مشاوران خارجی استفاده می کنند
تازه مگر خارجی ها هم دل ندارند؟ انها هم ببینند که در اینجا آب گل آلود و هوا آلوده است تورشان را خوب پهن می کنند
مشکل آلودگی تهران ناشی از خودروها است . تجربه نشان داده که با ساخت پل و زیرگذر و … هیچ مشکلی حل نمی شود. برای ساخت تونل توحید ۴۰۰ میلیارد تومان هزینه شد و بجای کاهش بار ترافیکی پشت چراغ قرمز توحید امروز دو گره ترافیکی بوجود امده ( گره ترافیکی جدید و دوم در خروجی جنوبی است ). موضوع خیلی ساده است. با کاهش عبور و مرور خودرو آلودگی هوای تهران کم خواهد شد. کشورهای دیگه از چند راه مختلف غول ترافیک و آلودگی ناشی از آن را تحت کنترل گرفته اند.
اول : بالابردن هزینه داشتن و سوارشدن وسیله نقلیه شخصی
بنزین و سوخت گران – انواع مالیات
دوم : تقویت ناوگان حمل و نقل عمومی ( مخصوصا اتوبوسرانی ) . اتوبوس های تمیز ٫ تعداد کافی٫ ساعات حرکت منظم٫ امن٫ راحت
و اما مهندس چه زیبا نوشتند که :
واقعیت حکایت از آن دارد که مسئولین امر هنوز به اهمیت موضوع حفاظت از محیط زیست ایمان و اعتقاد کافی نیافته اند. تا زمانی که این اعتقاد و ایمان به وجود نیامده است ، هیچ طرح و هیچ موسسه ای نیز نمی تواند به حل مسائل زیست محیطی کشور و از جمله آلودگی هوا در شهر ها کمک نماید. هرگاه چنین اعتقادی به وجود آید ، در آن صورت توان نیروهای متخصین داخلی در حدی هست که بتواند مسأله آلودگی هوای شهرها را حل نماید.
به اشکار:
موافقم … خارجی هم دل دارند!
.
.
به محمد:
سالی 500 هزار خودرو جدید به تهران وارد می شود! آن هم بدون آن که از شهردار تهران بپرسند: آیا شما هم نظری در این باره دارید؟! به نظر من قبول مسدولیت در چنین شهر بی در و پیکری عین خودکشی سیاسی است!