آنچه که در هفتهی گذشته در صحن بهارستان رخ داد، بیشک رویدادی دلگرمکننده و نویدبخش برای طبیعت ایران و یکان یکان از طرفداران محیط زیست وطن بود. نمایندگان مجلس، در حقیقت در ششمین روز از آذر 1389 بسیار بیشتر از انتظاری که از آنها میرفت، عمل کرده و محتوای سبز و بسیار طبیعتمدارانهای را به مواد محیط زیستی برنامه پنجم توسعه افزودند.
نگارنده پیشتر در سه یادداشت جداگانه، ناخشنودی خود را از محتوای پیشنهادی برنامه 5 ساله پنجم اعلام کرده بود که در ذیل همین پست، میتوانید آنها را مطالعه کنید. از همین رو، در ملاقات حضوری با رییس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی در 30 فروردین سال جاری، مراتب نگرانی خویش را به جناب محمدرضا تابش منتقل کرده و ایشان قول دادند تا با همفکری دیگر اعضای فراکسیون و نیز کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی بتوانند گرایههای طرفداران محیط زیست را در محتوای برنامه پنجم بگنجانند.
و اینک هنگامهی تشکر از ایشان و همهی 142 نمایندهای است که به ویژه به مادهی 173 قانون برنامه پنجم رأی مثبت دادند. قانونی که باید از آن به عنوان سپر حمایتی حکومت از تالابها یاد کرد.
زیرا به موجب مصوبهی مجلس، شهرداری شهرهای ساحلی و شهرهای حاشیهی تالابهای داخلی در راستای مدیریت پسماند شهری مؤظفند تا پایان سال چهارم برنامه پنجم توسعه، پسماندهای خود را با روشهای نوین و فناوریهای جدید «با اولویت روشهای ارگانیک از قبیل ورمی کمپوست» بازیافت کند. از سال پایانی برنامه پنجم توسعه، هرگونه دفن پسماندها در اینگونه شهرها مطلقاً ممنوع است. نمایندگان حتا به این هم بسنده نکرده و تصویب کردند که از سال دوم برنامه پنجم توسعه، هرگونه بهرهبرداری صنعتی و معدنی از تالابهای داخلی مطلقاً ممنوع شود.
بندی که مورد مخالفت نماینده مردم ارومیه – آقای قاضیپور – هم قرار گرفت و البته با این وجود، خوشبختانه رأی آورد.
آنها حتا از این هم جلوتر رفته و نگرانی طرفداران محیط زیست در مورد سدسازی و بهرهبرداری بیرویه بخش کشاورزی از حقآبهی طبیعی تالابها را هم مد نظر قرار داده و تصویب کردند با توجه به شرایط ویژه تالابهای کشور از منظر اقتصادی، کشاورزی، زیستبومی، تنوع زیستی و گردشگری و وجود مراتع و اراضی زراعی مطلوب در اطراف آنها و وجود چالشهای جدی در تخصیص منابع آب در این مناطق و به طورکلی، پیچیدگی و شکنندگی زیستبوم طبیعی این مناطق، دولت مکلف است در سال اول برنامه پنجم، با ساماندهی مجدد سازمانهای موجود در بخشهای آب، کشاورزی، منابع طبیعی، محیط زیست و گردشگری، نسبت به اعمال مدیریت یکپارچه با مشارکت بهرهبرداران در دشتهای اطراف این تالابها اقدام کند.
همچنین، نمایندگان در ماده 168 برنامه پنجم نهتنها به شورای عالی محیط زیست دوباره وجاهتی درخور و قانونی بخشیدند، بلکه وظایفی جدیتر هم برای آن قایل شدند تا دوباره کمیسیون زیربنایی دولت نتواند مصوبههای طبیعتستیزانهای نظیر مجوز استخراج نفت در پارک ملّی کویر را صادر کند.
در حقیقت نمایندگان مجلس، 4 مادهی پیشنهادی دولت را به 10 ماده افزایش دادند که 4 ماده آن عیناً از برنامه چهارم تنفیذ شده است. از جمله ماده 59 برنامه چهارم که همانگونه که بارها اشاره کردهام، به نظرم اگر به درستی اجرا شود، تحولی بزرگ در پایداری بومشناختی ایرانزمین رخ خواهد داد.
به دیگر سخن، نمایندگان مجلس بین 70 تا 75 درصد از پیشنهاد اولیه دولت را متحول کرده و ارتقاء دادند که جداً جای تشکر دارد.
و این تازه همه ی ماجرا نیست. زیرا علاوه بر مواد محیط زیستی برنامه پنجم، برخی از مواد دیگری که نمایندگان مجلس به تصویب رساندند، می تواند از منظر ملاحظات محیط زیستی بسیار مثبت ارزیابی شود؛ از جمله بر اساس ماده 126 مکرر 2 به دولت اجازه دادند که زمینه تولید تا پنج هزار مگاوات انرژی بادی و خورشیدی را فراهم کند. همچنین بر اساس ماده 127 وزارت نیرو باید 25 درصد تراز منفی سفرههای آب زیرزمینی را تا 5 سال آینده بهبود بخشد.
البته می دانیم که تشکر واقعی زمانی است که نمایندگان بتوانند پیگیر حسن اجرای مصوبات خود هم بشوند تا سرنوشت برنامه پنجم به سرنوشت برنامههای پیش از آن دچار نشود و یا مانند ماده 62 قانون برنامه چهارم روی زمین نماند!
در همین باره و از همین نویسنده:
1- آیا برنامه پنجم توسعه کشور انتظارها را برآورده می کند؟!
2- جای خالی محیط زیست در بندهای ۴ گانهی محیط زیستی لایحهی برنامه پنجم!
هزار وعده خوبان یکی عمل نکند
در این چند روز دو رخداد غریب روی داد .
جناب محمدی زاده پیش از سفر به دیار اروس فرمودند که آلودگی هوای تهران نسبت به سال گذشته کاهش یافته که تعطیلی چند روزه تهران پیشگویی آن سفر کرده به پتنل بورغ را باطل نمود .
دکتر آل سلجوق فرمودند که در پس برنامه خروج دامداران جنگلنشین ، مافیای دوستان بهره بردار وجود ندارد .
جناب آقای دکتر آل سلجوق ، ای دکتری از تبار آلب ارسلان
در اوایل دهه 1300 خورشیدی که دکتر جردن مدیر ن=دبیرستان البرز بود روزی دانش آموزی دیر به دبیرستان آمد و با دکتر در حیاط مواجه شد.
نخست گقت جنای آقای مدیر مادرم مریض بود و سپس شروع به قسم خوردن نمود .
دکتر سری تکان داد و گفت :
نخست که حرفت را زدی بدون بهانه قبول کردم ولی وقتی که قسم خوردی به حقانیتت شک کردم و تاکید سوگندت ، دروغگویی تورا بر من ثابت نمود .
وقتی ایشان همچین سوگندی می خورند ، یقین بدانید دوستان پیمانکار حصوصی و شبه دولتی پشت داستان بیرون کردن دامداران هستند .
واما والی سابق ایالت سرحدین خراسان جناب جلالت ماب ، حضرت مصططاب اجل اکرم محمدی زاده !
پس از آنکه دست هایی ایران را نجبور به هجوم بدون اعلان حنگ به روسیه در سال 1826 و شکست در دوره دوم جنگ با روس منحوس نمود . در سال 1828 روس ها کل آذربایجان را گرفته و بسوی زنجان حرکت نمودند .مردم تهران از ترس بسوی قم به حرکت درآمدند و دربار به لرزه درآمده بود که مک دونالد سفیر دولت بریتانیا برای هشدار به روس ها به منظور لغو پیشروی به مرکز ایران و تهدید هند در سرمای زمستان با گنیاز ژندال پاسکویچ فاتح ایروان ملاقات نمود و ضمن موافقت ایران با صلح خفتبار ، روس ها را تهدید به مداخله نظامی بریتانیا در صورت پیشروی بسوی تهران نمود .
رنود برای ساکت کردن مردم فوری خبری را در دهان ها انداختند که میش ملا اوروج علی پیشنماز دهکده ترکمنچای در همان شب انعقاد عهدنامه ترکمنچای بره ای دوسر زاییده که نشان دهنده صلح و پیوند دو کشور همسایه می باشد …….
امشب محمدی زاده در برنامه گفتگوی شبکه خبر سیما اعلام کرد: به رغم آن که در سال جاری بیش از یک میلیون و سیصد هزار خودروی جدید وارد ناوگان حمل و نقل کشور شده است، اما شاخص مجموع آلودگی هوا تغییر چندانی نکرده است.
و این البته حرف زیاد پرتی نیست.
درویش خان از باغ نوشهر چه خبر تازه دارید ؟آیا آنهم به محاق فراموشی سقوط کرد؟
خوشبختانه توطئه متجاوزین به باغ نوشهر در سفر رییس جمهور به ثمر ننشست و آنها نتوانستند مجوز احداث کمربندی بندرگاه را از دل باغ گیاه شناسی نوشهر بگیرند که هیچ؛ شاید به زودی خبرهایی مبنی بر برکناری برخی از مدیرانی که در این جنایت سهیم بودند هم بشنویم.
درود …
از دکتر بهزاد چه خبر ؟
درویش خان به نیابت از من اگر دست مجازی متجاوزان قطع شد ، یک جفت بوسه داغ و آبدار از دکتر پرهمت بگیرید .
فراموش نکنید ، بوسه ها باید آبدار و داغ باشد
چشم … به دایی جان امیر می گویم تا اوامرتان را اجرا کنند!
دهه ! دهه
نه تو رو به خدا!!
بفرمائبد هومان خان یک بوسه فرانسوی بگیرند!!!
بوسه مد نظر من آسمانی و لایت می باشد
حالا کی صحبت هومان را کرد؟!
آخه مشالله هزار ماشالله هومان خان از خطه دلاور پروری هستند.
کار را باید به کاردان سپرد.
شنیدن یک خبر خوب بین این همه خبر بد چسبید .
ای بابا زیاد هم دلخوش نباشید . چون ازاین بندها و مصوبات قانونی زیاد در برنامه های قبلی داشتیم اما کدومشون اجرا شدند که حالا این یکی بشه !
نبايد عادت كنيم به شنيدن و تحليل اخبار بد …
درود بر مسعود عزيز .
به ديده بان:
دلخوش نيستم … دست كم تو مي داني كه نيستم! هستم؟
اما به نظرم ما فعالان و طرفداران محيط زيست با وقوف به قوانين موجود كشور، بهتر و با استدلالي منطقي تر مي توانيم در مجامع گوناگون به دفاعي سزاوارانه تر از طبيعت برخيزيم. همچنين، نمايندگان مجلس هم درخواهند يافت كه طرفداران محيط زيست فقط اهل غر زدن نيستند و مزيت ها و گل را هم در پس خارها مي بينند …
درود …
چه عجب از این نمایندگان دکتر!ما که فکر میکردیم دیگه باید بگیم مارا به خیر تو امید نیست ،جیره مواجب مادام العمر حلالت .دست از سر کچلمون بردار!!!
مي بيني كه فكرت اشتباه بوده است رفيق! نبوده است؟
والا چی بگم :(
هيچي! گاه آدم بايد از اين كه اشتباه مي انديشيده، خوشحال هم باشد! نه؟
به هر حال بضاعت ما همين است و ما بايد بكوشيم با توان كنوني قانونگذاري خود در صحن بهارستان بيشتر امتياز را براي طبيعت مال خود كنيم.
درود …
اون که بعله
خداکنه هرچی ما فکر کردیم که اینا اونجورین اینجوری باشن .جماعتی رو شاد کنن !
آمين.
.
به نظرم هنگامي كه بتواني نقاط مثبت را ببيني و انتشار دهي، آنگاه هم راحت تر مي تواني به تحليل و نقدت ادامه دهي و هم گفتن انتقادها كمتر دافعه و انفعال ايجاد مي كند.
بله دکتر .ولی این در مواجهه با آدمای نرماله !نیست؟
یه وقتایی آدم مجبوره .می فهمی؟
سلام
متشکر از جمعبندی و مطالب مفیدتان
آقای قاضی پور قبلا ایده کوچک کردن دریاچه ارومیه را کرده بودند و این مخالفت هم در همین راستاست مگه نه !
به ایده ایشان برای نگهداری از تالاب و کلا محیط زیست باید آنقد کوچک باید گردند تا بتوان در جیب بهتر محافظت شوند !
من هم از مصوبه های اخیر مجلس متشکرم .
سلام
بالاخره یک خبر خوب شنیدیم.
روزهای گذشته که همش خبر بد بود.
آفرین به آقای درویش بخاطر انعکاس این خبر خوب.
من هم براشون کف می زنم.
و امیدوارم که این قوانین اجرا هم بشوند!(توسط ماها!)
به هر حال من هدیه تولدم را از شما گرفتم! همین خبر خوب!
خوشحالم که توانستم در روز تولدتان و در روزهایی که خبرهای خوش در مهار بیابان زایی کیمیا شده است، شما را خوشحال کنم …
آذرماه، ماه تولد انسان های بزرگی چون دکتر شریعتی، مارک تواین، وینستون چرچیل، والت دیزنی و بتهوون است و به نظرم در شخصیت شما رگه هایی از سلوک رفتاری همه ی این بزرگان را می شود ره گیری کرد. این را همه ی همکاران و کارمندان تان گواهی می دهند! نمی دهند؟
درود …
متشکرم
امروز تبریکات و هدایای مختلفی را دریافت کردم ولی باور کنید اوج خوشحالی امروز من موقعی بود که در های و هوی کار روزانه این صفحه را باز کردم و با رنگ سبز عکس بالا و متن شادکننده اش روبرو شدم و دلم باز شد و البته تا حالا فرصت نشد چیزی بنویسم.
ممنون به خاطر تبریک و ابراز لطفتون. دوستان من زیاد غلو می کنند. یک بار بهتون گفتم اینجا به یه شهری نزدیکه! البته خودتون هم انگار مدتی در همون شهر بوده اید از جملاتی که نوشتید و مقایسه ای که کردید فهمیدم!
بنده هر گونه ارتباط معرفتی! با سلوک رفتاری آن شهر را تکذیب می کنم …
.
.
درود …
سپاس
جهان را چو باران به بایستگی
روان را چو دانش به شایستگی
.
درود …
به جناب حسن زاده:
من بابت آقای قاضی پور به شما در ارومیه تبریک بگویم؟!
گفتید باران
کاش باران بیاد بزودی. هر چند باران پیش بینی نشده ولی کاش فردا هوا ابری بشه و بارون بیاد (آرزو کردن که اشکالی نداره!) اگه اینطور بشه بدونید که به خاطر قدوم مبارک! من است به این شهر آلوده. از حالا گفته باشم! البته آلودگی اینجا بیشتر از شهر ما نیست.
راستی گفتگوی سبز این هفته را امروز گوش کردم.
صحبت از معاینه فنی خورو بود.
تا آنجایی که من متوجه شدم برای معاینه فنی خودروها صرفا” پرداخت هزینه آن مهم است و اصلا” ندیدم خودرویی معاینه شود حداقل در بین اطرافیان من اینطور بوده است. یعنی بدون اینکه نگاهی به خودرو بیندازند فقط هزینه دریافت می شود.
من هم امیدوارم باران بیاید … هرچند که کار تهران از باران آمدن یا نیامدن دیگر گذشته است! پنج شنبه گذشته در بهشت زهرا بودم و غسالخانه را از همیشه شلوغ تر دیدم! حتا جای کافی برای خواندن نماز میت نبود!
انگار مردم عجله داشتند برای مردن!!
و اینها همه از برکات هوای آلوده و ذرات زیر 2 میکرون در هوای پایتخت است.
در مورد معاینه خودرو هم البته مانند هر چیز دیگری، نرخی دارد دیگر! ندارد؟
درود …
نمی تونم باور کنم که شلوغ بودن بهشت زهرا به آلودگی هوا ربط داشته باشد یعنی نمی خوام باور کنم!
اگه واقعیت داشته باشه چقدر باید مسئولین حمل و نقل عمومی (و نیز خودروسازی ها) عذاب وجدان داشته باشند! که در فرستادن مردم به بهشت زهرا طبق صحبت های آقای زارع (در گفتگوی سبز پنجشنبه گذشته) رتیه اول را دارند!
تهران شده یک پارکینگ بزرگ!
وقتی شب دیر وقت دوری در خیابان های پر تردد مرکزی و خصوصا” جنوبی تر بزنیم همینجوری خودروها بصورت ردیف و پشت سر هم جلوی خونه ها پارک شده اند و اصلا” جای پارک کردن توی خیابان و کوچه ها نیست. اونوقت همین خودروها فردا صبحش باید پشت سر هم راه بیفتند و حرکت کنند! و یک کمدی را به نمایش می گذارند واقعا” خنده داره و در عین حال گریه دار.
چه کسی مایل است تا این رخداد تلخ را باور کند؟ اما حقیقت آن است که چاره ای جز قبول این مرگ غم انگیز در تهران نداریم!
تهرانی ها، حتا اگر از آلودگی هوا نمیرند؛ سالی 200 میلیارد دقیقه از عمرشان را در ترافیک هلاک می کنند!