Tag Archives: ???? ????

چرا باید در جنبش ساعت زمین شرکت کنیم؟

    ساعت 20:30 امروز، بسیاری از ایرانیان، مطابق رسمی که فقط هفت سال بیشتر از تولدش در دنیا نمی‌گذرد، می‌کوشند تا با خاموش کردن وسایل برقی و روشنایی‌های غیرضروری‌شان، نشان دهند که نه فقط عضوی مسئولیت‌پذیر از جامعه‌ی جهانی هستند؛ بلکه نسبت به روندی که سبب شده تا ایران به یکی از اصلی‌ترین قربانیان جریان شتابناک جهان‌گرمایی بدل شود؛ اعتراض کنند.

جنبش ساعت زمین را جدی بگیریم

نگارنده هرگز فراموش نمی‌کند که وقتی نخستین یادداشتش را در این خصوص، دهم فروردین 1387 منتشر کرد، فکر نمی‌کرد هموطنانش اینگونه پیش‌برنده و گسترده از این پویش جهانی استقبال کنند؛ به نحوی که اینک، نه فقط در اغلب کلان‌شهرهای ایران که در بسیاری از سکونتگاه‌های کوچک هم، ایرانیان از ماکو گرفته تا کاشان و از کاشان تا پارسیان و کنگان به این رسم سبز می‌پیوندند.
در این میان، گروهی چالش‌برانگیزانه می‌پرسند: در کشوری که بسیاری از رفتارهای مردم و دولتمردانش با آموزه‌های محیط زیستی فاصله‌ای ژرف دارد؛ در سرزمینی که بحران‌های مرگ‌آوری چون ازدحام زباله‌های سرگردان، ورود شیرابه‌های خطرناک به آب‌های آزاد و سفره‌های زیرزمینی، نرخ فزاینده‌ی فرسایش خاک، شکار بی‌رویه‌ی اندک زیستمندان باقیمانده در وطن، آلودگی هوا، ریزگردها، خشکی تالاب‌ها، نابودی زاگرس و … نفس‌مان را بند آورده، چگونه می‌خواهیم به چنین حرکت‌های نمایش‌گونه و بی‌اثری دلخوش کنیم؟! آیا با خاموش کردن چند لامپ یا تاریکی نسبی برج میلاد و گنبد سلطانیه و … ایران از خطر تغییر اقلیم درامان خواهد ماند؟ اصلاً مگر آنهایی که رسانه‌های قوی‌تر، پول بیشتر و مردم آگاه‌تری دارند، توانسته‌اند روند جهان‌گرمایی را مختل کنند که ما بتوانیم؟
پاسخ به همه‌ی این پرسش‌های پرسوز و گداز، فقط یک جمله است! اینکه قرار نیست ما سرنوشت جهان را تغییر دهیم؛ قرار نیست ما ردپایی ژرف بر گیتی برجای نهیم و قرار نیست ما اهالی زمین را متأثر سازیم! بلکه فقط می‌خواهیم نشان دهیم، در ایران شمار آنهایی که فقط یک لامپ را برای یک ساعت کمتر روشن می‌کنند، در حال افزایش است؛ هم آنهایی که بی شک بیشتر می‌کوشند تا هوای زمین و ساحل و آسمان و حیات وحش و گیاهان این سرزمین را داشته باشند.
خلاصه اینکه جنبش ساعت زمین را در ساعت 20:30 امشب – هشتم فروردین 1394 – پرشورتر از سال‌های ماضی برگزار خواهیم کرد؛ زیرا:
ما می‌خواهیم پیش از آنکه
پرها فرو ریزد
پرواز کنیم
و پیش از آنکه به پایان رسیم، آغاز …

در ساعت 20:30 امشب، ایرانیان رکورد هشت ساله را جا به جا خواهند کرد!

به استقبال ساعت زمین برویم …
   از ساعت 20:30 امشب – 9 فروردین 1393 – به مدت یک ساعت قرار است تا ایرانیان به یک پویش گسترده‌ی جهانی پیوسته و با خاموش کردن چراغ‌ها و دیگر وسایل الکتریکی غیرضروری خویش، نشان دهند که برای مقابله با خطر تغییرات آب و هوایی باید در مدیریت مصرف انرژی تجدید نظر کرد؛ حرکتی که ممکن است با یک رکوردشکنی هم همراه باشد … Continue reading

رخداد‌های سبزی که در تعطیلات نوروزی حرامش می‌کنیم!

یکی از بدشانسی‌های محیط زیستی‌های ایران این است که، روزشان همواره عزای عمومی است! دارم از روز جهانی محیط زیست، یعنی پنجم ژوئن حرف می‌زنم که برابر است با 15 خرداد! روزی که در جمهوری اسلامی ایران – به احترام رخداد 15 خرداد 1342 – به عنوان یک روز عزای ملّی در تقویم‌ها با رنگ قرمز مشخص شده و تعطیل است.
اینک امّا در نوشتار پیش رو که با عنوان: «وقتی روز طبیعت شب می‌شود»، در مردمک هم منتشر شده است، خواهید دید که بدشانسی‌ها فقط به 15 خرداد محدود نمی‌شود و انگار ناف محیط زیستی‌ها را در این سرزمین با بدشانسی بریده‌اند! نبریده‌اند؟

وقتی روز طبیعت شب می‌شود
«ما و مناسبت‌های جهانی»

در طول نیم‌قرن گذشته می‌توان به جرأت ادعا کرد که محیط زیست، همواره در شمار مظلوم‌ترین و بدشانس‌ترین حوزه‌های حیات اجتماعی مردم ایران قرار داشته است؛ مردم ما معمولاً حتا مجال ندارند تا به محیط زیست فکر کنند، چه رسد به این که بخواهند برایش دل بسوزانند و مانند یک سلحشور جان برکف از حقوق و منافع برحقش به دفاع برخیزند؛ همان گونه که در اصل 50 قانون اساسی ایران نیز بر آن تأکید شده و حفظ محیط زیست را در شمار وظایف شهروندی یکان یکان از ایرانیان معرفی کرده است.
در باره‌ی این که چرا مردمان ساکن در کشوری که برخوردار از یکی از 5 طبیعت و چشم‌انداز ممتاز جهان است، تا این اندازه باید نسبت به ملاحظات محیط زیستی بی‌تفاوت و سهل‌انگار باشند، تاکنون سخنان و تحلیل‌های فراوانی گفته شده و به رشته‌ی تحریر درآمده است. امّا شاید بتوان برآیند همه علت‌ها را در فقر دانایی دانست؛ فقری که از دو نارسایی عمده در کشور، یکی در حوزه‌ی فرهنگ و دیگری در حوزه‌ی مدیریت سرچشمه می‌گیرد و هم آنها را متأثر می‌کند.
اینک امّا نمی‌خواهم به چرایی این فقر بپردازم، بلکه مایلم تا به بهانه‌ی تعطیلات طولانی نوروزی که سرانجام به پایان رسید! به یکی دیگر از بدشانسی‌های طبیعت‌دوستان در ایران اشاره کنم؛ رخدادی که البته ریشه در وزن پایین و ناچیز گرایه‌های محیط زیستی در وطن دارد و آن هم ریشه در همان آفتی که پیش‌تر به آن اشاره کردم.
نخستین روز نوروز، روز اعتدال بهاری، بر بنیاد یک رسم دیرین که سابقه‌اش به سال 1969 میلادی باز می‌گردد، با عنوان روز جهانی زمین گرامی داشته شده و از سوی سازمان ملل متحد، به رسمیت شناخته می‌شود. ابتکاری که یک آمریکایی به نام جان مک کانلی  آن را بنیان نهاد و مورد استقبال دبیرکل وقت سازمان ملل متحد و کارشناسان یونسکو هم قرار گرفت. امّا در ایران، هرگز این روز جدی گرفته نشد. می‌دانید چرا؟ زیرا در نخستین روز فروردین کسی را نمی‌توانی پیداکنی که بخواهد برای برپایی و گرامیداشت یک آیین جهانی تدارک دیده و یا شرکت کند! بنابراین، این فرصت تاریخی عملاً از دست رفت و مثل خیلی فرصت‌های دیگر در این بوم و بر سوخت!
پس از آن، یعنی در دومین روز بهار، مصادف با 22 مارس، در حالی که مردمان 195 کشور عضو سازمان ملل متحد روز جهانی آب  را جشن می‌گیرند، در ایران به ندرت حتا می‌توانی مدیر مسئولی در حوزه‌ی آب یا محیط زیست یا منابع طبیعی را بیابی که بخواهد در مورد فواید آب و ضرورت پاسداشت بهینه‌ی این عنصر حیاتی زندگی و روز جهانی 22 مارس سخن رانده و مصاحبه کند. غم‌انگیز‌تر آن که رسانه‌های دیداری و شنیداری ما هم اغلب در خواب نوروزی به سربرده و دریغ از اندک اشاره‌ی مؤثری به چنین رویداد مهمی، به خصوص برای ایرانیانی که چند سال است در مرز تنش آبی به سر می‌برند و از نامدیریت‌های بخش آب کشور، آسیب‌های فراوانی دیده و می‌بینند. انگار وقتی روزنامه‌ها تعطیل هستند، صدا و سیما‌یی‌ها هم یه جورایی باید در بی‌خبری خیامی غوطه‌ور باشند!
و امّا سوّمین رویداد جهانی که برای چهارمین سال پیاپی در ایران شهید شد، ساعت زمین بود. ابتکاری که از سال 2007 در کشور استرالیا جرقه‌اش زده شد و امسال مردمان حدود  پنج هزار شهر در 125 کشور جهان از این ابتکار حمایت کرده و در اعتراض به روند شتابناک انتشار گازهای گلخانه‌ای و جهان‌گرمایی، از ساعت 20:30 به وقت محلی، چراغ‌های خود را خاموش کردند. این اتفاق باید در ساعت 8:30 بعداز ظهر روز شنبه، هفتم فروردین ماه (27 مارس) می‌افتاد، اما دریغ از کوچکترین همراهی بخش‌های دولتی و خبررسانی صدا و سیما برای پیوستن ایران به این آیین سبز ارزشمند در جهان. جالب اینجاست که وقتی به میزان صرفه‌جویی انرژی برق در کشورهایی نظیر چین، روسیه، فرانسه و حتا مصر و پرو و اندونزی پی می‌بریم و اخبار آن را تعقیب می‌کنیم، بیشتر افسوس می‌خوریم که چرا وزارت نیرو باید از چنین ابتکار سودمندی در ایران حمایت نکند؟
و بدین‌ترتیب، حدیث تکراری تعطیلات نوروزی با شهادت سه رخداد مهم زیست‌محیطی جهان در وطن به پایان رسید و تا روز جهانی محیط زیست که همه ساله با 15 خرداد (روز عزای ملّی) مصادف شده، طرفداران محیط زیست در ایران می‌توانند خوش باشند و دست‌کم خود را برای مراسم روز دوّم اردیبهشت (22 آوریل) یا روز زمین، آماده کنند.