«ما بايد به کودکانِ جهان ، به آنها که آينده را در تملّک خويش دارند ، اطمينان دهيم: از طريق اقدامات خود دنيايي پيراسته از ذلّت و تحقيرِ حاصل از فقر ، تخريب محيط زيست و الگوهای توسعهي ناپايدار برایشان به ارث می گذاريم.»
بند سوّم از بيانيهي نهايي اجلاس زمين در ژوهانسبورگ (2002)
امروز امّا يادداشت اين بانوي ايراني از منظري ديگر نگاشته شده و كوشيده است تا يادمان اندازد، شايد بهتر باشد آدمكوچكهاي امروز زياد هم با غم بيگانه نباشند! چرا كه تنها كسي ميتواند درد همنوع خود را با تمام وجودش درك كند، كه دردمند باشد.
يادداشت خانم مقدم از منظر ديگري هم برايم سخت ارزشمند است، اين كه چنين خوانندگان پيگيري وجود دارند كه حتا دستنوشتههاي روزهاي دور مهار بيابانزايي را ميكاوند و گاه در رگ برخي از فرازهاي آن خيمه ميزنند … فرازهايي كه از خاطر خودم هم رفتهاند …
خواستم بگويم حال خوشي را كه از خواندن چنين نامههاي گاه و بي گاهي كسب ميكنم، وصف شدني نيست …
اميد كه لايق اين توجهها بوده و بمانم.
اينك توجه شما خوانندگان عزيز را به نامهي اين مادر فرزانهي ايراني جلب ميكنم:
در حاشيه مطلب اروند غم را نميداند
به مناسبت اول جون – روز جهاني کودک (1) – مطلب زير را به همهي کودکان محروم جهان با اميد به برخورداري همهي آنان از امکانات مناسب و يکسان رفاهي، آموزشي، تفريحي و درماني تقديم ميدارم.
در سراسر دنيا سازمانهايي با هدف مطالعهي خشونت، به جمعآوري اطلاعات در مورد فقر شايع و خشونت عليه کودکان پرداختهاند. نکته اينجاست که بعضي از کودکان ممکن است دربارهي رنجي كه ميكشند – به واسطهي فقر و خشونتي که با آن روبه رو هستند – هرگز نتوانند صحبت کنند و بسياري از آنان حتي از حقوق خود نيز بي اطلاع باشند. درتمام کشورهاي جهان و در هر فرهنگ و هر نژاد، در هر خانواده تحصيل کرده يا بي سواد، ثروتمند يا فقير، ممکن است مظاهر رنج، فقر و خشونت عليه کودکان ديده شود.
مثلاً تحصيل کودک محدود مي شود، يا داراي کيفيت نيست (ماده 28 و 29)؛ کودک مورد سوء استفاده قرار ميگيرد (ماده 19)؛ کودک درگير کار خطرناک مي شود (ماده 32)؛ کودک فرصتي براي استراحت، تفريح و سرگرمي ندارد (ماده 31)؛ ممکن است سلامت کودک به خطر بيافتد (ماده 24).
جناب مهندس درويش:
من هم مانند شما خدا را شاکرم که اروند ديکتهي درست کلمهي غم را نميداند؛ اما مطمئناً ميتواند مفهوم آن را به ويژه در ارتباط با همنوعان هم سن و سال خود به خوبي درک کند و با غم کودکان جهان خود آشنا شود. کودکان معنا و مفهوم غم را به درستي درک ميکنند. همان گونه که معنا و مفهوم عدالت را و هر مفهوم انتزاعي ديگر را. مهم نيست که ديکتهي درست کلمه غم را ندانند. اروند باهوش شما نيز حتماً با غم کودکان وطن و جهان خود آشناست. آيا تاکنون عکسهاي هنرمندانهاي را که از کودکان محروم وطنتان تهيه کرده و در وبلاگ وزين و ارزشمند مهار بيابانزايي نمايش دادهايد يا نوشتههايي را که در ارتباط با متنهايي با سر تيتر «نامش زينب است!» و «هر چي آرزوي خوبه مال تو» را که درسفرنامههاي مورخ 29 بهمن ماه 1384 و اوّل فروردين1386 در وبلاگتان تحرير و ثبت شده، به اروند نشان داده يا برايش خواندهايد؟ ما در جهانمان چند زينب و چند ليلا و چند ریحانه داريم؟ آنها فقط در حاشيهي روستاي قرقري، در كنار ساحل خشكيدهي هامون پوزك، در منتهااليه شرقي مرز ايران يا در پاي قلعه كره، استان كهكيلويه و بويراحمد و چهارمحال و بختياري نيستند. تماشاي تصاوير همهي آنها و خواندن مطالب برگزيده ذيل تصاويرشان هر انساني را با غم آشنا و روبرو ميکند. بگذاريد اروند با غم کودکان جهان خود آشنا شود تا بتواند براي رفع و يا کاهش بار اندوه آنان در هر کجاي جهان که هستند، بيانديشد. شايد روزي بتواند در زدودن تيرهگيهاي قلبهاي پر اندوهشان نقشي بيافريند. اميد به اين که کودکان امروز بتوانند زمينههاي مولد غم و اندوه را از دل کودکان فرداي جهان بزدايند.
در ضمن چه خوب است اگر آرشيو پيوندهاي روزانهي وبلاگتان قابليت بازيابي بهتر و آسانتري داشته باشد تا ديگر بار به دنبال جستجوي نابترين تصاوير و نوشتههايتان مانند مطلب “آن فرشته ساده است و خط خطي است” ساعتها وقت صرف نشود. اميد که اين گلچين نيز در آرشيو ديگري به نام محبوبترين تصاوير و ” به بهشت نميروم، اگر مادرم آنجا نباشد” در مجموعه مطالب عزيزترين نوشتهها گنجانده شود.
منابع:
1- برگی از تاريخ جهان،” انستيتوي بينالمللي تاريخ اجتماعي -آمستردامhttp://www.Shahrzadnews.com/ ( 11/3/88)
2- فاونتين، سوزان،” مصونيت در برابر خشونت حق ماست – فعاليتهايي براي يادگيري و اقدام ويژه کودکان و نوجوانان”، «اتحاديه بين المللي نجات كودكان» (ISCA)، يونيسف و «سازمان جهانی جنبش پيشاهنگی»
پاورقی:
(1) -«کنفرانس جهاني رفاه کودکان” که در سال 1925 در ژنو، برگزار شد منشأ بنيانگذاري روز جهاني کودک، بود. پس از کنفرانس، دولتهاي جهان يک روز را به روز کودک اختصاص دادند تا مسايل کودکان را در مرکز توجه قرار دهند. بسياري از کشورها، از جمله شوروي روز اول ژوئن را انتخاب کردند.»
سلام
خوشمان آمد!
این نشانگر این است که نوشته ها هماره مورد خوانش از سوی دوستداران است و می بایست سعی نمود که به گونه ای تقریر گردند که اینگونه مورد استفاده و استناد قرار گیرند .
جالب بود.
بدرود.
دوست عزیز؛تقریبا چهل دقیقه است که بین لینک ها و تصاویر وبلاگتان می گردم و گاه لبخند می زنم ؛گاهی چشمانم تر می شود ؛گاهی لب به دندان می گزم و گاه آه می کشم…
بی اغراق تمام نوشته های پیشین که دوباره به آنها اشاره کرده اید را خوانده بودم و این بار باز هم مثل ولع اولین بار خواندنشان کلمه کلمه شان را بلعیدم.
نوشته این مادر نازنین بغض فروخفته گلویم را فاش کرد…
تصاویر این دخترکان طناز بی بدیل و نوشته های مربوط به آنها دلم را لرزاند… .
پایدار باشید
درود بر ابوحنانه عزیز. درسته این می تواند نشانه همان چیزی باشد که نوشته ای.
سلام بر شقایق عزیز … 40 دقیقه وقت برای مرور یادداشتهای محمد درویش حقیقتا دل گرم کننده و انرژی بخش است. درود بر شما.
سلام به استاد درویش عزیز
و درود به این خانم عزیز ومهربان و فهیم
هر چند سعدی بزرگ می فرماید تو کز محنت دیگران بی غمی نشایند که نامت نهند آدمی
ولی باز هممن معتقدم کودکانمان باید با روحیه ایی عاری از غم بزرگ شوند و ما انسانها باید جهانی را بسازیم عاری از درد و رنج و غم و گرسنگی و نابرابری و تبعیض و فقر و سو’ تغذیه و هزار درد وبلای خانمانسوز که زندگی کودکان را در دنیا در برگرفته
شاید کار سختی باشد ولی باید روزی این مهم محقق شود
درود
درود بر محمدرضا پولادي عزيز. همواره بايد بكوشيم تا آرمان هاي مان چند گام جلوتر از دستاوردهاي مان باشد، وگرنه درجا خواهيم زد. با آرزوهاي زيبا و آرمان هاي آسماني و سپيدت همراه هستم.
با تحسین مادری که چنین زیبا می بیند؛ می کاود و می نگارد.
همیشه اول ماه شیرین است
مزه شکلاتی که پدر با حقوق ناچیزش به خانه میآورد
و مادر مثل همیشه می گوید:”باز ولخرجی کردی؟”
پدرم هرگز شلوارش اطو ندارد
مادرم هرگز روسری اش با لباسی ست نشده است
در خانه ما نفت سرمای سخت زمستان است
من ساکن کهن سرزمین ایرانم
سر زمینی به وسعت تمام صداقتم
و من با همه غم های دنیا آشنا
اما؛ اما خوشحالم که اروند شما نمیداند غم را چگونه بنویسد
برای تر شدن چشمان شما همین “من” کافیست
ستاره ها را شماره نکنید امشب آسمان ابری است.
سلام استاد عزیز
از نوشته هایتان لذت می برم
آمدم دیدم به روز نشدید گفتم سلامی کنم
باغ دهداران را می شناسید .پس با ما ب روستای دوان بیائید در خدمتم
درود
فکر میکنم آشنا بودن اروند با غم به او این امکان را میدهد که قدر شادی خود را بداند و آشنا نبودن او با غم باعث میشود او، به تفاوت میان شادی دل خودش و غم دل دیگران آشنا شود… او لذت شادی را تجربه میکند و به دیگران این شادی را هدیه می دهد. تا کسی شاد شاد شاد نباشد نمیتواند دیگران را خوشحال کند.
من هنوز هم خوشحالم که اروند نوشت قم…
من هم خوشحالم مریم بانوی عزیز. درود بر شما.
ممنونم
مطلب تاثیرگزاری بود. دو بار خواندمش!!!
خوشحالم که مورد پسندتان قرار گرفته است …