دو تصویر از سوریه امروز که کمتر دیده شده است!

    دو تصویری را که می‌بینید، دو پازل فراموش شده از روزگار امروز مردم حلب در سوریه را نشان می‌دهد که شگفتی برانگیز است! نیست؟ آنقدر که فکر می‌کنم دریغ است در آن تأمل نکنیم و دیدگاه‌های خویش را در موردش به اشتراک ننهیم. بهانه‌ای که سبب آفرینش نوشتار پیش رو شده است …

     «باران که می‌بارد، همه پرنده‌ها به دنبال سر پناهند؛ اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرها پرواز می‌کند. به قول فریدون مشیری: انگار این نگاه ماست که رنگ دگر دهد به جهان و تفاوت را خلق می‌کند! نه؟»

    همه‌ی خبرهایی که از سوریه امروز، به ویژه مناطق جنگ‌زده‌ای چون حلب می‌رسد، حاکی از غم و ترس و ویرانی و خون و اشک و … است. نگارنده به یاد دارد چند سال پیش، وقتی همکارش، آقای دکتر حسن روحی‌پور از شرکت در یک اجلاس بین‌المللی مربوط به کنوانسیون جهانی مقابله با بیابان‌زایی -UNCCD- در شهر حلب برگشته بود، از نظم، زیبایی، هوای پاک، چیدمان مبلمان شهری و اصالت این سکونتگاه تاریخی سرزمین شام با چه شور و شوقی سخن می‌گفت. امروز امّا به دشواری بتوان باور کرد تصاویر منتشر شده از حلب، حکایت از همان عروس زیبای دیروز در بین سواحل مدیترانه‌ی خاوری و کرانه‌های باختری سرشاخه‌ی پرآب رودخانه‌ی فرات دارد. ادامه‌ی خواندن

تصاویری که ثابت می‌کند: از زریوار تا انزلی هوا پس است!

    همان طور که در ماجرای بوسه‌ی مرگ در قائم شهر اشاره کردم، بحران زباله فقط محدود به یک یا چند استان یا منطقه‌ای خاص از کشور نیست. مرور سرنوشت غم‌انگیز و مشترک این قورباغه‌ی زریواری و آن حواصیل گیلکی در یادداشت پیش رو، تأییدی است بر این مدعا … ادامه‌ی خواندن

گیاهان ، این جاده بیابانی را در انارک بیشتر دوست دارند! چرا؟

    رفته بودم به چوپانان، آبادبومی در شمال شرق استان اصفهان و در حاشیه‌ی خاوری یکی از اسرارآمیزترین بیابان‌های ‌ایران به نام ریگ جن. در مسیر اردستان به زواره با این جاده متروکه در پیش از ورود به محور نایین به انارک روبرو شدم و صحنه‌ای دیدم که مرا میخکوب کرد! یادداشت پیش رو، به انگیزه‌ی به اشتراک نهادن چرایی این حیرت با شما خوانندگان نکته‌سنج و طبیعت دوست خبرآن لاین به رشته تحریر درآمده است … ادامه‌ی خواندن

این درختان عزیز ایرانی از بچه دره بجنورد تا تنگ ماغر بهبهان!

    برخی از ماندگاری‌ها و متفاوت‌بودن‌ها ناشی از استقرار در محلی است که تاب زندگی در آن بسیار دشوار و ادامه‌اش، یک جنگ واقعی است … شاید در دنیای آدم‌ها، نلسون ماندلا و سرگذشت دشواری که در سخت‌ترین و محدودکننده‌ترین رژیم آیارتاید جهان طی کرد، مصداقی از این معنا باشد و در دنیای درختان، شاید این دو نمونه‌ی عزیز ایرانی! نمونه‌هایی که جملگی به مرز جاودانگی و حرمتی واقعی در نزد تاریخ رسیده یا خواهند رسید … ادامه‌ی خواندن

نگاه اشک آلود درختی که سرش را بریده‌اند!

این روزها دوباره به دلیل قطع چند درخت چنار در تهران و سخنان حیرت انگیز یک مقام مسئول در شهرداری تهران، یاد این تابلوی هنرمندانه افتادم. ادامه‌ی خواندن

آنها هم عشق را می‌فهمند! مگر این بوسه را نمی‌بینید؟

    خواهر خوبم – خاطره حجازی – شاعره‌ی فرزانه و طبیعت دوست ایرانی که این روزها عمرش را برای نجات امپراتور دره شهبازان (سمندر لرستانی) مصروف می‌دارد، قطعه شعری سروده و آن را به شما خوبان روزگار، خوانندگان عزیز یادداشت‌های محمّد درویش تقدیم کرده است.

    به همین بهانه و با کمک شکار استثنایی یک هنرمند عکاس به نام حسن مقیمی، کوشیده‌ام تا در تازه‌ترین یادداشتم در خبرآن لاین، ارزش شکار را به یک ضد ارزش بدل سازم.

گزارش ملاقات گروهی از فعالان محیط زیست با محمّدرضا عارف

ملاقات با دکتر عارف

    این دومین بار بود که در طول دو ماه گذشته، مرد مهجور دیار یزد را می‌دیدم و دستش را به گرمی می‌فشردم. در نخستین دیدار، هنوز رقابت‌های انتخاباتی داغ نشده بود و یادم هست که به دکتر توفیقی (رییس ستاد تبلیغات ریاست جمهوری‌اش) گفتم که چرا اولویت شعارهای سه گانه محمد رضا عارف را باید از چپ به راست خواند و نه از راست به چپ!

     این بار اما ماجرای رقابت یازدهم به پایان رسیده بود و اینک نگارنده به همراه تنی چند از نمایندگان تشکل‌های مردم‌نهاد در حوزه محیط زیست و نیز شهرام کیادلیری (رییس شجاع باغ گیاه شناسی نوشهر) به دیدن مردی می‌رفتند که با دادن پاس طلایی منجر به زدن گل در دقیقه 90 توسط حسن روحانی شد تا بازی به وقت اضافی هم کشیده نشود …

     و البته چه کسی است که پاس دهنده‌ها را دوست نداشته باشد؟ آنها به واقع الگوی بازی جوانمردانه هستند چه در صحنه مستطیل سبز و چه در صحنه سیاست خاکستری! نه؟

    شرح مفصل و مصور این دیدار یک ساعته را می‌توانید در خبرآن لاین بخوانید …

    فقط تنها نکته‌ای را که آنجا نمی‌توانید بخوانید، پاسخ دکتر محمّد رضا عارف به پرسشی بود که مطرح کردم! آن را هم اینجا برای کسانی که دوست داشته باشند و از من بپرسند، خواهم گفت!