5 روز فراموش نشدنی با نیلوفر و علی و مامان و باباشون!
هفته گذشته 4 تا مهمون دوستداشتنی خونهی ما بودند که از راهی دور میاومدند. واسه همین نمیتونستند زود برگردند و این خیلی خوب بود! بعد از مدتها کلی با همسن و سالهای خودم بازی کردم و خوش گذروندم و بی خیال برنامه درسی و تفریحی تابستان شدم! کلی با کمان دامول که عمو هومان واسم […]