به چه کسی رأی می‌دهم؟!

    این پرسشی است که این روزها بسیار تکرار می‌شود و در برابرش قرار می‌گیرم و می‌گیرید! نه؟

کلیک کنید

    به نظرم به عنوان یک فعال جامعه مدنی و دوستدار محیط زیست ایران، بدترین کار آن است که انفعال پیشه کرده و با رأی ندادن در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و نیز چهارمین دوره انتخابات شوراها، احتمال پیروزی و انتخاب کاندیداهایی که مرامنامه‌ی محیط زیستی دارند و یا آن که دست کم اعلام کرده‌اند که به محیط زیست در بین برنامه‌های خود بها می‌دهند را کاهش دهیم.

    متأسفانه شاهد آن هستم که هنوز شمار قابل توجهی از مخاطبان این تارنما با نمایشی خواندن ماجرای انتخابات، حاضر به شرکت در آن نیستند و منتخبین را از پیش تعیین شده می‌دانند.

    این اشتباه بزرگی است و ما باید بکوشیم تا اگر می‌خواهیم تا وزن مباحث محیط زیستی در کانون‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کشور افزایش یابد، حتمن در انتخابات پیش رو شرکت کرده و به کاندیداهایی رأی دهیم که آشکارا، اولویت نخست برنامه‌های خود را در دولت یا شورای شهر، محیط زیست اعلام کرده‌اند.

    چنین است که از بین کاندیداهای ریاست جمهوری، آقایان محسن رضایی، حسن روحانی و محمدباقر قالیباف، عملاً پایبندی خود را به موازین و ملاحظات محیط زیستی بیشتر از سایرین نشان داده‌اند؛ هرچند که می‌پذیریم برخی از ایشان در بیان مواضع محیط زیستی خود، یا انتخاب مشاورین‌شان و یا کارنامه گذشته‌شان دچار لغزش‌هایی هم شده‌اند.

شورای شهر

    در بین کاندیداهای شهر تهران هم، هرچند که متأسفانه بنیا‌ن‌گذار و رییس کمیته محیط زیست شورای شهر – معصومه ابتکار – رد صلاحیت شد، اما همچنان هستند داوطلبینی که با شعار حمایت از محیط زیست به میدان آمده‌اند و ما – فعالان و دوستداران محیط زیست ایران – همان طور که پیش‌تر هم تأکید کردم، به رغم اختلاف‌نظرها یا انتقادهایی که ممکن است به کارنامه فعالیت برخی از ایشان داشته باشیم، باید آنها را در سیاهه‌ی انتخاب‌های خود اولویت دهیم.

    از این رو، با نگاه به مرامنامه‌ی محیط زیستی موجود، باید از کاندیداهایی چون وحید نوروزی، عباس اکبرزاده، محمد حقاني، سيد مناف هاشمي، اسماعیل دوستی، عباس قدیری، مجتبی قاسمی، محمد مهدی خورسند‌نیا، مرتضی رحمان‌زاده و … که این مرامنامه را امضاء کرده‌اند، حمایت کنیم و بالاتر از هر نگاه سیاسی و خط بندی حزبی، حزب سبز خود را اعتلا بخشیم تا از طبیعتی بهره‌مند شویم که چون گذشته‌ای نه چندان دور، حسرت جهانیان را برای چشیدن درک حضور در آن، به همراه داشته باشد.

مرامنامه محیط زیستی

انشاالله.

 

18 فکر می‌کنند “به چه کسی رأی می‌دهم؟!

  1. am

    مطمئنا رییس جمهوری محیط زیستی در کشوری که وضعیت زیست محیطی ان از وضعیت اقتصادی برتر است مهم است ولی ما به جز این به یک حزب قوی زیست محیطی یا همان حزب سبز مثل کشور های توسعه یافته همچون المان که اسمش حزب اتحاد ۹۰/سبزها است در کنار دو حزب دیگر نیاز داریم. باید همانند خیلی از نهاد ها بانکی بزرگ زیرمجموعه محیط زیست داشته باشیم که از نظر اقتصادی قدرتمند تر شود

  2. محمد درویش نویسنده

    برای رسیدن به چنان افقی که ترسیم کرده اید، تلاش برای شناسایی کاندیداهایی که به مبانی محیط زیست التزام بیشتری دارند، ضرورت دارد! نه؟

  3. fatima

    واقعا خدا قوت جناب درویش .در این چند هفته خیلی تلاش نمودید.الله نگه دارتان :).

    پاسخ:

    زنده باشید فاطیما خانم … شما هم بسیار نستوه ظاهر شده و خستگی ناپذیر به پیش می تازید.

  4. محمدی بیدهندی

    سلام دوستان بنده هم رای می دهم چون احساس می کنم ایران من از رای ندادنمان ناراحت می شود. باید رای دهیم به کسی که حس می کنیم شاید کمی از دیگران دلسوز تر و وطن پرست تر است. باید رای دهیم.

    پاسخ:

    درود بر شما خانم بیدهندی عزیز.

  5. ماندانا

    درود
    آقای درویش درمورد همین شورای شهری که می گویید تا الآن شورای شهری های ما مثلا نگران محیط زیست بوده اند و فکر کنم در جریان مشکلات موجود بوده اند ولی واقعا چکار کرده اند؟شورای شهرها که واقعا منفعل هستند وهیچ کار مثبتی نمی کنند به مردم حق بدهید که ناامید باشند واصلا رای ندهند……..

    پاسخ:

    مردم را درک می کنم که به آینده ناامید باشند، اما آنها حق ندارند تا ارزشمندترین کالای این جهان – امید – را از خودشان بستانند و به حراج نهند.
    به راستی! کدام ناامیدی را سراغ دارید که حالش از پندار و قضاوت منفی نگرانه اش در مورد آینده، بهتر شده باشد؟
    کدام تیم فوتبالی را سراغ دارید که اعضایش به پیروزی شان، ناامید باشند و بازی را ببرند؟
    هرچند که البته می دانم: همه ی بازیکنان امیدوار هم در گروه تیم پیروز میدان قرار نخواهند داشت!

  6. پونه

    آقای درویش عزیز،
    با وجود اینکه تا به امروز ، بیشترِ ما (اقلیت های بومدوست!) در نهایت مجبور به پیشه کردنِ سکوت ،انزوا ، ناامیدی و دل بریدن در خفقان شده ایم…
    اما
    شما در شبکه 4 یک جمله ای گفتید که یقین دارم تا آخر عمرم فراموش نخواهم کرد:
    ————————————–
    که: “با وجود تمام آسیبها و ویرانی ها ، طبیعت هیچوقت ناامید نشد. ما باید طبیعت رو الگوی خودمون قرار بدیم.این ماهیت طبیعته. امیده که اونو زنده نگه میداره. و چون سرشت ما هم از طبیعته، ما باید ازش یاد بگیریم و نا امید نشیم.”
    ————————————-
    این اولین بار بود که “امید داشتن” را از ته قلبم پذیرفتم.

    اما صادقانه بگویم: هیچ امیدی برای احیای آیندۀ ایران در این بازار مکاره وجود ندارد.
    شاید که اگر هر روز اوضاع وخیم تر و وخیم تر شود و ویرانی منجر به مهـبانــگ شود ،.. آنوقت به آرامش بعد از توفان دست یابیم.
    این تنها امیدِ من است

  7. محمد درویش نویسنده

    پونه خانم گرامی:
    شناسه های متعددی در پیرامون ما وجود دارد که قاطعانه درستی پندار شما را بر نظریه ی خوشبینانه ی من تأیید می کند! بنابراین، قصد ندارم تا از این منظر برای شما ثابت کنم که تغییری مثبت در راه است و حال طبیعت ایران و به تبع آن، حال همه‌ی زیستمندانش از جمله ما آدم ها بهتر خواهد شد. بلکه می خواهم توجه شما را به پرواز دسته جمعی پرندگانی جلب کنم که سرخوشانه در آسمان اوج می گیرند و ناگهان با شنیدن صدای یک گلوله، از هم پراکنده می شوند … اما نکته ی مهم آن است که دوباره جمع شده و پرواز را ادامه می دهند! نمی دهند؟
    شرط سقوط نکردن یک دوچرخه سوار، حرکت است پونه خانم. وقتی بایستاد، دیگر تمام است! نه؟
    هرگز نایست و رو به جلو رکاب بزن و یادت باشد که این مهم است و نه مقصد که به قول اگزوپری، چیزی نیست، جز توهم مسافری در راه مانده.
    درود …

  8. مجتبی

    واقعا چه لذتی در دلم حس میکنم وقتی زیباترین تصویرسازیها را در قالب مفاهیمی چنین بلند به خوانندگانت ارزانی می‌کنی
    درود و هزاران درود

    خوانندگان دوست داشتنی محمد درویش باید بدانند که به هر جایی از این زمین بردبار و پهناور که سر بزنی یک حقیقت را با شکلهای گوناگون می‌توانی دریابی و آن اینکه هر برتری که از هر نوع در هر جامعه‌ای به چشم می‌خورد کسی از خارج برای آنها به ارمغان نیاورده بلکه روزی آن را نداشته‌اند و با امید و تلاش به چنگ‌اش آورده‌اند. مسیر رسیدن به محیط زیستی پایدار که زیستمندانش در آن احساس آرامش و داشتن حرمت می‌‌کنند از میانِ کوره راه توسعه فرهنگی می‌گذرد و این باید در مردم و در حاکمان هر دو اتقاق بیافتد.
    هزینه‌های هنگفتی که در انتخابات 88 و تبعات بعدی آن پرداخت شد هم مردم و هم حاکمیت را به نظرم گامهای زیادی به سمت درک متقابل یکدیگر «بخوانید توسعه فرهنگی» به پیش برده تا جایی که حرفهای مگوی سالهای پیش در قامت شعارهای انتخاباتی ظاهر شده.
    بنا بر چنین رهیافتی باید این رخداد را قدر دانست و به دور از جبهه بندیهای متعارف به کسی رای داد که احتمال پشت کردنش به شعارها و یا نتوانستن انجامشان در او کمتر باشد.

  9. محمد درویش نویسنده

    درود بر آقا مجتبی عزیز و مهربان که در این روزهای سخت دفاع از دانشنامه دکترا هم در دیار غربت، مهار بیابان زایی را از یاد نبرده است …
    به امید شنیدن خبرهایی خوش در سپیده دم 25 خرداد 1392 …

  10. پونه

    آقای درویش ،
    نگرش ، افکار ، مقالات و صحبتهای شما (در کل خود شما) در دیدگاه من ، همچون یک منبع انرژی صیقلی و لبریز هستید.
    شاید شما خبر نداشته باشید که من خیلی چیزها از شما آموختم.
    ممنون از اینکه “هسـتید”.

  11. محمد درویش نویسنده

    و شايد شما هم خبر نداشته باشيد كه محمد درويش دقيقن به همين دليل است كه خود را خوشبخت ترين آدم دنيا مي داند.
    زيرا هيچ چيز لذت بخش تر از درك اين حس نيست كه بداني حضورت در اين دنياي بزرگ مي تواند سب ب آفرينش شادي هاي كوچك براي هم نوعاني شود كه آنها را نديده اي و شايد هرگز هم نبيني.
    از كنار ساحل دوست داشتني خليج فارس به شما درود …

  12. کماسی

    سلام … لطفا این خبرو جدی تر کار کنید حسابی حالمونو گرفته

    مگس های قاتل جان 31 گوزن زرد ایرانی را گرفتند
    مديركل حفاظت محيط زيست خوزستان گفت: با ادامه شيوع بيماري مگس مياز در منطقه حفاظت شده كرخه، تلاش‌ها براي زنده‌گيري و نجات گوزن‌هاي زرد همچنان در حال انجام است.

    احمدرضا لاهيجان‌زاده اظهار كرد: بر اساس آخرين آمار دريافتي تا اين لحظه، تلفات گوزن‌هاي زرد جنگل‌هاي دز و كرخه كه مورد هجوم مگس‌هاي مهاجم قرار گرفته‌اند، به31 راس رسيده است.

    وي با اشاره به زنده‌گيري 6 گوزنو تلف شدن يكي از گوزن‌ها به دليل وخامت حال، افزود: روز گذشته سه تا چهار گوزن در آستانه زنده‌گيري بودند كه اين فرصت از دست رفت ولي تلاش‌ها همچنان ادامه دارد.

    مديركل حفاظت محيط زيست خوزستان ادامه ‌داد: در مواردي كه موفق به زنده‌گيري شديم، در بدن بيشتر گوزن‌ها آثار زخم و بيماريمشاهده مي‌شود كه اين امر نگران‌كننده است.

    لاهيجان‌زاده گفت: طبق آخرين سرشماري در اواخر سال گذشته تعداد اين گونه در حال انقراض در اين سايت حفاظت شدهحدود 70 راس تخمين زده شد.

    وي عنوان كرد: اميدواريم با زنده‌گيري گوزن‌ها و قرنطينه و درمان، به اين شرايط تلخ پايان دهيم.

    مديركل حفاظت محيط زيست خوزستان گفت: نيروهاي حفاظت محيط زيست استان به همراه دامپزشكان از زمان تلف شدن اولين گوزن به طور شبانه‌روزي در تلاش هستند تا با زنده‌گيري گوزن‌ها از اتلاف بيشتر آن‌ها جلوگيري شود ولي به دليل وسعت جنگل و پوشش گياهي منطقه، اين كار به سختي پيش مي‌رود.

    وي تصريح كرد: در صورتي كه كار زنده‌گيري در اين هفته به پايان برسد،سم‌پاشي و ضدعفوني جنگل آغاز خواهد شد.

    لاهيجان‌زاده افزود:اين مگس با تخم‌ريزي در جاهاي نرم بدن گوزن، سر و گردن حيوان را هدف قرار مي‌دهد و وارد بافت بدن مي‌شود؛ اين بيماري به درمان مستقيم نياز دارد.

    وي اظهار كرد: اين مگس در طول روز مي‌تواند 100 هزار تخم بر روي بدن گوزن بريزد كه بعد از اين كه اين تخم‌ها به كرم تبديل شد، چشم و گوش‌ها و در نهايت مغز گوزن را هدف قرار مي‌دهد و گوزن پس از چند روز تلف مي‌شود.

  13. کماسی

    البته شنیده ها هاکی از اینه که مقداری از جنگل کرخه رو آتیش زدن و آمارگوزن های کشته شده خیلی بیشتر از چیزیه که اعلام کردن و باید باز برای مظلومیت این گوزنها و محیط زیست ایران گریست….

    خدایا… اگر محیط زیست کشورم سرو سامان نمی یابد الاقل دلی سنگی به من ده تا این زخمهای پیکر گوزن زرد مرا ناراحت نکند….

  14. محمد درویش نویسنده

    درود بر محمد کماسی عزیز
    در این باره گفتگوی مفصلی با روزنامه خراسان انجام داده ام که به زودی منتشر می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.