از ديگر مطالعاتي كه به هدف تعيين سهم عوامل بيابانزا در روند جريان پسرفت سرزمين، به انجام رسيده است، بايد به تحقيقات Wangati در سال 1997 اشاره كرد. او كار دانشمندان هموطن ديگرش، يعني Grumblatt و همكاران (1991) را پي گرفت و با بررسي برخي از شاخصهاي مؤثر در تخريب سرزمين، از جمله آب و هوا، فرسايش خاك، فرسايش بادي، پوشش گياهي، منابع آب، وضعيت مراتع و جنگلها و سرانجام وضعيت اقتصادي و اجتماعي كنيا، سرانجام موفق به تهيهي نقشهي خطرپذيري مناطق مختلف كشور كنيا نسبت به فرآيند تخريب سرزمين شد؛ كار ارزشمندي كه متأسفانه هنوز در ايران به ساماني بايسته نرسيده است! در حالي كه 11 سال از تاريخ تهيهي چنين نقشهاي در يك كشور آفريقايي مثل كنيا ميگذرد.
بگذريم!
مطابق اين نقشه، يك درصد خاك كنيا (170 كيلومترمربع) دچار تخريب خيلي شديد، 13 درصد (33598 كيلومترمربع) تخريب شديد، 53 درصد (142729 كيلومترمربع) تخريب متوسط و بالاخره 33 درصد باقيمانده، يعني 91807 كيلومترمربع، داراي تخريب با درجهي خفيف بدست آمده است.
شايان توجه آن كه نبايد از خاطر دور داشت، نخستين نقشه از اين نوع، در سال 1987، يعني 10 سال قبل از Wangati، به وسيلهي يك گروه تحقيقاتي به سرپرستي Mrost در كشور عراق، تهيه شده است! كشوري كه بعدها در اثر نابخردي رهبرانش دچار يكي از مهيبترين و بزرگترين تخريبهاي در حوزهي محيط طبيعياش روبرو شد و هماكنون نرخ فرسايش بادي و تعداد كانونهاي بحراني فرسايشي در هيچ كشوري به اندازهي عراق وجود نداشته و شمار روبه تزايدشان شتاب نگرفته است. گفتني است، تحقيق اين گروه براساس روش فائو و يونپ و مؤسسه تحقيقات بيابان تركمنستان به سامان رسيده است؛ تحقيقي كه در سال 1996 دست مايهي نگارنده را براي پرداختن جدي به آن در قالب دانشنامه كارشناسي ارشد مهيا ساخت.
ادامه دارد …