بایگانی دسته: محيط زيست

پستهاي مرتبط با اقتصاد و محيط زيست و حيات وحش و تنوع زيستي و مناطق حفاظت شده

فقط 157 روز انتظار برای تحقق یک ناممکن!

    سرانجام یوز ایرانی بر سینه‌ی فوتبالیست‌های وطن نقش بست … اتفاق فرخنده‌ای که ظاهراً در طول تاریخ برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال تاکنون رخ نداده و هرگز هیچ کشور دیگری موفق نشده تا بر روی پیراهن خود به معرفی نمادی محیط زیستی یا غیر آن، اقدام کند … و این نشان از قدرت دوستداران طبیعت در ایران و لطف پروردگار مهربان دارد … ادامه‌ی خواندن

بیمه دانا بهانه را از سگ‌های گله می‌گیرد!

    وقتی که بیمه دانا به کمک یوزپلنگ آسیایی می‌آید …
    و سرانجام، یک نهاد قدرتمند اقتصادی کشور تصمیم گرفت تا گامی عملی برای حفظ آخرین بازمانده‌های گونه‌ی یوزپلنگ آسیایی که فقط در خاک ایران حضور دارند، بردارد. باشد که زین پس صاحبان سگ‌های گله در سمنان و یزد و خراسان شمالی و … کمتر از توان یوزپلنگ‌گیری ایشان با افتخار یاد کنند … ادامه‌ی خواندن

یک خبر شگفت‌انگیز! انتشار دومین شماره از فصل نامه دانش‌نامه در ایران

    مگر می‌شود؟

    این نخستین پرسشی بود که امروز با تورق فصلنامه‌ی شگفت‌انگیز و پرمحتوای 192 صفحه‌ای دانش‌نامه ناخودآگاه با خود تکرار کردم! اینکه در جامعه‌ای که درگیر سخت‌ترین بحران‌های اقتصادی است و حتی بسیاری از سازمان‌ها و وزارتخانه‌های ثروتمند هم از خیر انتشار فصلنامه‌ها و ماهنامه‌های خود گذشته‌اند، همچنان می‌توان شاهد انتشار مجله‌ای چنین وزین، علمی و جذاب بود که آخرین یافته‌های دانش بشری را در حوزه‌های گوناگون از فیزیک و کیهان‌شناسی و آی تی گرفته تا تکامل و اکولوژی و محیط زیست بر روی دکه‌های روزنامه‌فروشی شهر ارایه کند. ادامه‌ی خواندن

در آستانه‌ی یک ملاقات بی‌سابقه با حسن روحانی!

فراخوان مشارکت سمن‌های محیط زیستی برای بیان مطالبات …
مرد شماره‌ی یک کابینه‌ی یازدهم می‌خواهد به زودی ملاقاتی رودررو با نمایندگانی از تمامی سمن‌های موجود در کشور داشته باشد تا از نزدیک در جریان درخواست‌ها و مطالبات ایشان قرار گیرد. در بخش نهادهای مدنی فعال در حوزه‌ی محیط زیست وظیفه‌ی جمع‌آوری نظرات بر عهده‌ی دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است. لطفاً همراهی فرمایید … ادامه‌ی خواندن

آخرین عکس از دهمین پلنگی که در سال 1392 جان خواهد داد!

    دهمین پلنگ ایرانی، دهمین هموطن ما در طول ده ماه گذشته امروز شاید آخرین روز زندگیش را تجربه کند؛ پلنگی که ظاهراً اینک بهترین خدمت به او برای پایان دادن به درد و رنج‌های فزاینده‌اش در طول چند ماه گذشته، تسریع در مرگ است … ادامه‌ی خواندن

آیا تصاویر خاکسپاری سید حسام حسینی را دیده‌اید؟

    پیکر پاک یکی دیگر از بلندپایگان خاک‌نشین و دوست‌داشتنی طبیعت، دیروز در شیراز تشییع و در زادگاهش ارسنجان به خاک سپرده شد، خادمی سلحشور که بی شک یک طبیعت مرد بود … ادامه‌ی خواندن

از استانداری که گورخرها را مصیبت می‌خواند تا استانداری که پلنگ‌ها را موهبت می‌داند!

    در 9 ماه گذشته، 9 پلنگ ایرانی، 9 هموطن خود را از دست داده‌ایم؛ همان پلنگ‌هایی که همسایه‌ی پرقدرت شمالی ما میلیون‌ها روبل برای انتقالشان از ایران و زادآوری‌اش هزینه کرد تا بتواند به عنوان پلنگ قفقاز در المپیک زمستانی 2014 از آن به عنوان نماد بازی‌ها رونمایی کند! ما برای حفاظت از این بزرگترین گربه‌سان خود چه کرده‌ایم؟ به نظر می‌رسد قاسم سلیمانی دشتکی می‌خواهد نخستین چراغ را روشن کند … ادامه‌ی خواندن

امروز در مسجد سلیمان: نفت، تراکتورسازی، علی کریمی و یوزپلنگ آسیایی!

    داشتم فکر می‌کردم که نام این حرکت مردم شریف مسجد سلیمان را چه می‌توان نهاد؟ مردمی در اوج محرومیت که پس از مدت‌ها در نخستین ورزشگاه مدرن فوتبال ایران، به استقبال علی کریمی، تراکتورسازان تبریزی و یوزپلنگ آسیایی می‌روند تا به همه ثابت کنند: هر جا که پول بیشتری باشد، لاجرم فهم بوم‌شناختی (اکولوژیک) بیشتری نیست! هست؟

    رأس ساعت 15 امروز – هشتم دی ماه 1392 – قرار است یک رویداد تاریخی/ ورزشی/محیط زیستی بی‌نظیر در شهرستان مسجد سلیمان رخ دهد؛ رویدادی که هزاران دوستدار فوتبال در آن دیار محروم مدتهاست که چشم انتظار وقوعش هستند و برای تحققش بسیار تلاش کرده‌اند.

ورزشگاه فوتبال مسجد سلیمان در روز شنبه هفتم دی ماه 1392 به استقبال یوزپلنگ آسیایی در ایران رفته است!

    در حقیقت قرار بود تا ابتدا بازی فوتبال بین دو تیم نفت مسجد سلیمان و تراکتورسازی تبریز در چارچوب مرحله‌ی یک‌هشتم نهایی جام حذفی در ورزشگاه غدیر اهواز برگزار شود؛ چرا که مسئولین برگزارکننده‌ی مسابقات بر این باور بودند که ورزشگاه بهنام محمدی مسجد سلیملن از استانداردهای لازم برای برگزاری یک مسابقه رسمی در چنین سطحی برخوردار نیست. اما سرانجام با تجهیز ورزشگاه و برطرف کردن ایرادهای موجود، اینک مردم محروم مسجد سلیمان در تدارک یک استقبال تاریخی از بازیکن محبوب و دوست‌داشتنی ایرانی‌ها، یعنی علی کریمی هستند که برای نخستین بار به مسجد سلیمان می‌رود.

ورزشگاه فوتبال مسجد سلیمان در روز شنبه هفتم دی ماه 1392 به استقبال یوزپلنگ آسیایی در ایران رفته است!

    اما آنچه که برای نگارنده از اهمیت بیشتری برخوردار است، این که قرار است همزمان با این بازی، دوستداران فوتبال در مسجد سلیمان از اندیشه‌ی حضور یوزپلنگ آسیایی در جام جهانی برزیل به عنوان نماد تیم ملّی فوتبال ایران حمایت کنند و همانگونه که در این تصاویر می‌بینید، ورزشگاه بهنام محمدی مسجد سلیمان از روز گذشته حال و هوایی متفاوت با هر ورزشگاه فوتبال دیگری در ایران و جهان یافته است؛ چرا که به جرأت می‌گویم: بنرهای بزرگی که دوستداران محیط زیست و فوتبال در این ورزشگاه نصب کرده‌اند، تاکنون در هیچ مکان ورزشی دیگری دیده و تجربه نشده است و این مسأله بار دیگر نشان می‌دهد که در مسجد سلیمان مردمی زیست می‌کنند که به رغم تحمل فشارهای جان‌فرسای اقتصادی، مصیبت‌های محیط زیستی و محرومیت‌ها و تبعیض‌های اجتماعی، همچنان عاشقانه به طبیعت و زیست‌بوم سرزمین‌شان عشق می‌ورزند.

ورزشگاه فوتبال مسجد سلیمان در روز شنبه هفتم دی ماه 1392 به استقبال یوزپلنگ آسیایی در ایران رفته است!

    درود بر این مردم فهیم و با این امید که تهرانی‌ها، تبریزی‌ها، اصفهانی‌ها، رشتی‌ها، قمی‌ها، کرمانی‌ها، اهوازی‌ها و دیگر مردم ساکن در شهرهایی که میزبان رقابت‌های فوتبال لیگ برتر هستند هم از مسجدسلیمانی‌ها الگو گرفته و همه با هم بکوشیم تا توجه مردم و مسئولین را نسبت به خطر انقراض این تیزپاترین و کشسان‌ترین جاندار عالم جلب کنیم.
آمین …

آقای رییس جمهور! لطفاً یارانه‌ ما را خرج محیط زیست کنید

از پویش نجات طبیعت ایران حمایت کنیم …
    گروهی از فرزانگان این دیار چون فرهاد توحیدی، رضا کیانیان، پرویز پورحسینی، رخشان بنی اعتماد، فریدون عموزاده خلیلی، ماشاالله شمس‌الواعظین، داریوش مهرجویی، رؤیا تیموریان، همایون شجریان، پگاه آهنگرانی، فاطمه راکعی، لیلی گلستان، علی میرزاخانی، فرزانه طاهری، احمد پورنجاتی، بابک احمدی و … تصمیم گرفته‌اند تا برای جبران بخشی از هزینه‌های ترمیم خراش‌های وارد بر پیکر طبیعتی که دوستش داریم، یارانه‌های نقدی و ماهانه‌ی خود را روانه‌ی صندوقی کنند که اندوخته‌هایش صرفاً برای حفاظت از محیط زیست ایران مصرف می‌شود.

    ضمن درخواست پیوستن به این پویش (کمپین) شورانگیز در نجات طبیعت ایران – که نشان از آگاهی و مسئولیت اجتماعی امضاءکنندگان این بیانیه دارد – لطفاً در صورت موافقت با مفاد این بیانیه، نام و نشان و ایمیل خود را در ذیل همین یادداشت مرقوم فرمایید و خبرش را با دوستانی که بیشتر دوستشان دارید، به اشتراک نهید.

از پویش نجات طبیعت ایران حمایت کنیم ...

به نام خالق زندگی و زیبایی

    «همه‌جای ایران سرای ماست» این گفته علاوه بر احساس تعلق به یک سرزمین، به معنای تاثیر هر رخدادی در هر گوشه آن در زندگی و آینده تک تک ما و نسل‌های آینده است. دریاچه ارومیه فقط متعلق به اهالی اورمیه نیست و تاثیر نابودی آن و پیامدهای فاجعه‌بارش در زندگی نه تنها تمام ایرانیان، که در بوم‌زیست زمین انکارناپذیر است. از بین رفتن جنگل‌ها، خشک شدن زاینده‌رود، بحران رود کارون، وضعیت ناگوار اقلیم خوزستان به‌ویژه آب و هوای اهواز و برخی استان‌های مرزی و غربی کشور همچون ایلام، بحران دریاچه هامون، آلودگی مرگبار هوای تهران، اصفهان، اراک و دیگر شهرهای بزرگ و… نه تنها نتیجه تغییرات آب و هوایی کره زمین و بی‌اعتنایی ما مردم به محیط زیست، که به ویژه پیامد طرح‌های نسنجیده دولت‌ها است.
وضعیت محیط زیست کشور، بنا بر گزارش نهادهای دولتی و مدنی، به مرز فاجعه رسیده و دیری است که زنگ خطر در حوزه‌های گوناگون آن به صدا درآمده است. نه فقط در ایران که در تمام جهان، مشارکت مردمی در اموری چون جلوگیری از تخریب محیط زیست و فجایع ناشی از آن امری است رایج و حتا واجب. بی‌تردید نهادهای دولتی نیز وظیفه دارند که با تمام امکانات خود به یاری حرکت‌های مدنی بیایند و از آن‌ها به طرق گوناگون در نیل به اهداف‌شان حمایت کنند.
درنگ جایز نیست. هر تاخیری در مبارزه با بحران زیست‌محیطی زیان‌های جبران‌ناپذیر و ماندگار بر پیکر سرزمین‌مان بر جای خواهد گذاشت. بیایید دست در دست هم بگذاریم و در عمل باورمان را به شعار همه‌جای ایران سرای ماست جامه عمل بپوشانیم.
ما امضاکنندگان – هنرمندان، روزنامه‌نگاران، نویسندگان و مترجمان – با درک این وضعیت بحرانی از مدتی پیش نگرانی جدی خویش و ضرورت اقدامات فوری را برای پیشبرد هدف‌های کوتاه‌مدت و درازمدت در حوزه فضای زیست سرزمین خود با مسوولان این حوزه درمیان گذاشته‌ایم.
اینک از تک تک شما هموطنان به‌ویژه از چهره‌های موجه و مورد احترام مردم و تشکل‌های مردم‌نهاد صنفی و اجتماعی می‌خواهیم از این فراخوان حمایت کنید.
پیشنهاد ما این است که در گام اول یارانه‌مان را که حق همه ما شهروندان ایرانی است به پیشبرد این هدف اختصاص دهیم.
گزارش برنامه‌ها و روند و شیوه مصرف کمک‌های شما با بهره‌گیری از نظر و نظارت کارشناسان معتمد و سازمان‌های مردم‌نهاد و مدنی به صورت شفاف به آگاهی همگان خواهد رسید.
در بیانیه بعد ساز و کار اجرایی این پیشنهاد را پس از پاسخ مسوولان به آگاهی شما خواهیم رساند.

     رونوشت: سرکار خانم ابتکار، معاون محترم رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست

   امضاء کنندگان نامه به ترتیب حروف الفبا
محمدرضا آریان- پگاه آهنگرانی – مهشید آهنگرانی – فریبا ابتهاج – پدرام ابراهیمی – امیرحسین اثباتی – بابک احمدی – همایون اسعدیان – عبدالله اسفندیاری – عبدالله اشتری- زیبااشراقی – زهرااشراقی – ابراهیم اصغرزاده – جواد اطاعت – مهنازافضلی – میترا الیاتی – شهربانو امانی – اسدالله امرائی – آیه امین پور- اسماعیل امینی – شینا انصاری – طاهره ایبد – فهیمه بخشی – محرم براتی – حسن برزیده – مرضیهبرومند – احترام برومند – محمدرضا بزرگ نیا – رخشان بنی اعتماد – محمدرضا بهاری – شیما بهره مند – سید محمد بهشتی – فتح الله بی نیاز – میترا بیات – ایمان پاک نهاد – کیومرث پوراحمد – احمد پور نجاتی – داریوش پیرنیاکان – غزل تاجبخش – کمال تبریزی – نسرین تخیری – ناصرتکمیل همایون – بهرنگ تنکابنی – زهره تنکابنی – مهدی توحید پور – فرهاد توحیدی – رویا تیموریان – علی اکبر ثقفی – معصومه جرنگی – محسن جعفری – مژگان جمشیدی – ژما جواهری پور – نرگس جودکی – مجید جوزانی – محمد چرمشیر – امیرحسین چهلتن – مازیار حبیبی نیا – مهدی حجوانی – رضا حداد – هادی حدادی – شیوا حریری – فرهاد حسن زاده – فاطمه حسنی – بزرگمهرحسین پور – محمد علی حسین نژاد – الیاس حضرتی – منیژه حکمت – هادی حیدری – فاطمه خرامان – مصطفی خرقه پوش – ابوتراب خسروی – مهروش خواجه وندی – امیرحسین خورشیدفر – رسول دادرس – ابوالحسن داوودی – علی درخشی – محمد درویش – احمدرضا درویش – مژده دقیقی – سعید دهقان – نیما دهقانی – خشایار دیهیمی – علیرضا رئیسیان – فاطمه راکعی- مسعود رایگان – نادررحمان – مصطفی رحماندوست – سید سعید رحمانی – امیرحسین رسائل – ابراهیم رستمیان مقدم – داود رشیدی – لیلی رشیدی – حسین رفیعی – محمدعلی رمضان پور – روزبه زرین کوب – آناهیتا زمانی – امیرمهدی ژوله – جمال ساداتیان – توفیق سبحانی – عباس سجادی – محمد علی سجادی – علی سرتیپی – محمد سریر – حسین سناپور – علی اکبر سهیلی – علی اصغر سید آبادی – غزل شاکری – محمد علی شامانی – محسن شاه ابراهیمی – سوشیانس شجاعی فرد – همایون شجریان – رضا شکراللهی- ماشاء الله شمس الواعظین – فریدون شهبازیان – سعید شهرتاش – حسین شیخ الاسلامی – علی صاعد- سروش صحت – تقی ضرابی – فرشته طائرپو – مسعود طالقانی – فرزانه طاهری – زیدالله طلوعی – حمیدرضا طهماسبی پور – هوشنگ ظریف – حمیدرضا عاطفی – پوریا عالمی – سعید عباسپور – جعفر عروجی – محمد مهدی عسگرپور – رضا عطاران – محمد عطاردیان – افشین علا – شهین علوی – فریدون عموزاده خلیلی – علیرضاغلامی – کامران فانی – فرهاد فخرالدینی – رعنا فرنود – لیلی فرهاد پور- داریوش فرهنگ – گیسو فغفوری – فرشته فقیه نصیری – محمد قائد – حسن قاضی مرادی – افسانه قبادوز – مهدی قدیمی – علیرضا قربانی – مهران کاشانی – مرتضی کاظمی – عبدالجبارکاکایی – بابک کایدان – عباس کوثری – اسماعیل کهرم – ایرج کی پور – محمد کیانوش راد – رضا کیانیان – علی اصغر گل سرخی – لیلی گلستان – داود گنجه ای – نرگس گنجی – فاطمه گوارایی – محمدرضا گوهری – فریبا لاهوتی – محمدحسین لطیفی – فریدون مجلسی – عباس محبر – داود محمدی – محمدرضا محمدی نیکو – سهیل محمودی – عبدالحسین مختاباد – علی مرادخانی – مینو مرتاضی – علی مسعودی نیا – ساعدمشکی – مهناز مظاهری اسدی – بابک مغازه ای – نازنین مفخم – پیمان مقدم – مه لقاملاح – بیوک ملکی – بیتامنصوری – پژمان موسوی – غلامرضاموسوی – علی مولوی – داریوش مهرجویی – بیژن میرباقری – علی میرزاخانی – مازیار میری- تهمینه میلانی – نصرالله ناصح پور – فریبا نباتی – منصورنریمان – عرفان نظرآهاری – سعید نمکی – سید کمال نوبختی – حمیدرضا نوربخش – کامبیز نوروزی – سمیه نوروزی – حسین نوری – مهدی نوید – محمد نیک بین- صالح نیکبخت – محسن هجری – حسن همایون – پیمان هوشمند زاده – مناف یحیی پور

آشنایی با دختری که روزی صندلی معصومه ابتکار را اشغال خواهد کرد!

    در آخرین روز از واپسین ماه فصل پاییز، به پنج مدرسه تهران در مناطق دو و پنج آموزش و پرورش سر زدم تا از چند دانش‌آموز دختر و پسر هموطنم که توانسته بودند سیمایی کامل از مشکلات محیط زیستی شهرشان ارایه دهند، قدردانی کنم. یادداشت پیش رو، قصه‌ی نگاه یکی از آن دانش‌آموزان خردسال به نام ریحانه وکیلی است که من امیدوارم روزی صندلی معصومه ابتکار را اشغال کند …

    در هفته‌ی کودک امسال (15 تا 21 مهرماه 1392)، فراخوانی در بین چند مدرسه تهران که دارای پرچم اکواسکول (مدارس سبز) هستند، مطرح و از دانش‌آموزان این مدارس دعوت شد تا مهم‌ترین درخواست‌های محیط زیستی‌شان را از عالی‌ترین مقام محیط زیست کشور – معصومه ابتکار – مطرح کنند. در لبیکی پرشور، بیش از 600 نامه به دست ما در دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست رسید که از بین آنها، دست‌نوشته‌های سبز 15 دانش‌آموز پسر و دختر تهرانی، واجد دریافت جایزه و لوح تقدیر از سوی سازمان حفاظت محیط زیست تشخیص داده شدند. از این رو، روز گذشته – 30 آذر 1392 – ضمن بازدید از 5 مدرسه، شخصاً در میان این دانش‌آموزان سبزاندیش مدارس فرهنگ سعادت، ربانی، هدی، سعادت 1 و شهید مطهری حاضر شدم تا از نزدیک مراتب قدردانی معصومه ابتکار را به ایشان ابلاغ کرده و جوایزشان را تقدیم دارم. روایت این روز را می‌توانید در خبرگزاری ایرنا و یا بر روی پرتال سازمان حفاظت محیط زیست با جزئیات بیشتری مطالعه فرمایید.

در حال اهدای لوح و جایزه به ریحانه وکیلی

    در این میان، محتوای نامه‌ی یکی از این دانش‌آموزان خردسال، یعنی: ریحانه وکیلی؛ به نظرم تأمل‌برانگیزتر می‌نمود. او گفت: سه نکته مرا نگران کرده است؛ اول موضوع دکل‌های فشار قوی انتقال برق است که بدون توجه به خطرات آن برای سلامتی شهروندان، خانه‌های مسکونی در اطراف آنها ساخته شده است. دوم این که به نظرم مراقبت لازم از حیوانات در باغ وحش ارم نمی‌شود و آنها حال و روز خوبی ندارند و خانم ابتکار باید دستور دهد تا به وضعیت آنها بیشتر و بهتر رسیدگی شود، چون فکر می‌کنم آنها از زندگی‌شان راضی نیستند! و دست آخر آن که ریحانه به موضوع فاضلاب شهری و مشکلات آن در منطقه‌ی سکونتگاهی‌اش واقع در پونک (غرب واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی) معترض بود و خواستار ساماندهی به آن شد.

گوشه‌ای از مراسم دیروز در یکی از مدارس منتخب تهران

    نگارنده بر این باور است که نگاه دقیق و تیزبین ریحانه واجد ارزش و تقدیر فراوان است و این امید را در دل روشن نگه می‌دارد که مدیران فردای این سرزمین، به مراتب مسئولیت‌پذیرتر و داناتر از همتایان امروزی‌شان به موضوع محیط زیست خواهند نگریست؛ چرا که به جرأت می‌گویم: آنچه امروز ریحانه وکیلی، دانش آموز ده ساله تهرانی می‌بیند، بسیاری از ما نمی‌بینیم! می‌بینیم؟
برای ریحانه‌ی وکیلی و دیگر ریحانه‌های معطر و پاکنهاد این سرزمین، آرزوی موفقیت بیشتر دارم و امیدوارم روزی یک ریحانه‌ی سبزاندیش دیگر، صندلی سبز معصومه ابتکار در پارک پردیسان را به شایستگی تصاحب کند.
آمین …

آنچه در ارومیه بدست آوردیم و آنچه که از دست دادیم!

     هفته‌ی گذشته کارگاهی مشورتی در تالار سرو سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد که هدفش تبیین نقش مراکز دانشگاهی و پ‍ژوهشی کشور بود در آنچه که با عنوان «استقرار رویکرد زیست بومی در مدیریت تالاب‌ها» از آن یاد می‌شود؛ نشستی که در یادداشت پیش رو به برخی از مهم‌ترین نکات مطرح شده در آن پرداخته شده است …

    «مجموع درآمد بخش کشاورزی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه به حدود 650 میلیون دلار می‌رسد – یعنی بخشی که به عنوان بزرگترین مصرف‌کننده‌ی آب، ظاهراً متهم شماره نخست در پدیدار شدن شرایط بحرانی در شمال باختری کشور است – این در حالی است که برخی از گونه‌های حیات وحش ما تا یکصدهزار دلار خریدار دارند.» عبارت پیش گفته، فرازی از سخنان احمدعلی کیخواه، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست کشور بود که آشکارا در جریان مذاکرات این کارگاه مشورتی، به سیاست‌های خودکفایی در بخش کشاورزی و جایگزین کردن اشتباه آن با سیاست تأمین امنیت غذایی حمله کرد و تدوام آن را یکی از اصلی‌ترین دلایل تشدید بحران در محیط‌های تالابی کشور، از جمله در ارومیه، بختگان، گاوخونی و پریشان خواند. در حقیقت، وی تأکید کرد که آنچه ما در ارومیه بدست آورده‌ایم در اثر توسعه اراضی کشاورزی و دامداری و احداث سدهای متعدد و حفر چاه‌های فراوان، در برابر آنچه که از دست داده‌ایم، یک قمار بزرگ و یک اشتباه تاریخی بوده؛ اشتباهی که منجر به معادله‌ای باخت – باخت هم برای مردم منطقه و هم طبیعت آن شده است.

کارگاه مشورتی نگرش زیست بومی ...

    از دیگر نکات تأمل‌برانگیز مطرح شده در این نشست تخصصی، می‌توان به سخنان دکتر عبدالرحیم صلوی تبار از کارشناسان مهاب قدس اشاره کرد که به لکنتی جدی در نظام ارزشگذاری عملکرد فرمانداری‌ها اشاره کرد و گفت: هر چه تعداد چاه حفر شده در حوزه یک فرمانداری بیشتر باشد، یک امتیاز مثبت برای آن فرماندار به حساب می‌آید و نشان کارآیی وی در نظام اداری حاکم بر وزارت کشور محسوب می‌شود. بنابراین، آشکار است که با چنین رویه‌ای، فرماندارها نه‌تنها از حفر چاه ممانعت به عمل نمی‌آوردند، بلکه از آن حمایت هم می‌کردند! وی این را هم گفت که در سال 1355 مجموع اراضی کشاورزی موجود در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه فقط 160 هزار هکتار بود، در حالی که به گفته مجری طرح تالاب‌ها – مهندس سلیمانی – اینک به حدود 450 هزار هکتار اراضی آبی، 170 هزار هکتار اراضی دیم و دست کم 100 هزار هکتار آیش (حدود 15 درصد مجموع اراضی کشاورزی موجود) افزایش یافته است. سلیمانی این را هم اضافه کرد که حق آبه‌ی سالانه‌ی تالاب شادگان، 1.6 میلیارد متر مکعب و رقم نظیر آن برای دریاچه پریشان: 250 میلیون متر مکعب و برای دریاچه ارومیه 3.1 میلیارد متر مکعب تعیین شده که البته هیچ کدام از آنها محقق نشده است. دکتر مُرید هم به هزینه‌ی نیروگاهی انتقال آب از دریای کاسپین به ارومیه اشاره کرد که نیاز به 800 مگاوات انرژی دارد؛ رقمی که برای انتقال آب ارس به ارومیه، 250 مگاوات در سال خواهد بود و ساخت چنین نیروگاه‌هایی برای هر دو از نظر اقتصادی توجیه ندارد. نکته‌ی دیگر مطرح شده در این کارگاه آن بود که میزان آب قابل استحصال از منابع آب زیرزمینی حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، 1.5 میلیارد متر مکعب است، در حالی که هم‌اکنون بیش از 2.5 میلیارد متر مکعب از این منابع در سال آب برداشت می‌شود.
واپسین نکته آن که مصرف آب هر تهرانی اینک به 370 لیتر در ثانیه رسیده است، در حالی که 50 سال پیش این رقم برای شهروندان تهرانی، یک هفتم میزان کنونی بود! واقعیتی که نشان می‌دهد فارغ از بحث‌های افزایش جمعیت، ایرانیان امروز چندین برابر پدران و مادران‌شان آب مصرف می‌کنند؛ ارثی که اگر متوجه خطرش نشویم، به فرزندان‌شان هم منتقل خواهد شد. و در آن صورت دیگر معلوم نیست که بتوان همچنان در خیابان‌های شهرهای پردود و کم آب مملکت شعار داد: فرزند بیشتر، زندگی شادتر!

از حسین‌آباد سربیشه عروسک بخرید تا بزها کم شوند و بیابان‌زایی مهار!

    چه کسی فکر می‌کرد که می‌توان بین عروسک و بیابان‌زایی، رابطه‌ای چنین معنی‌دار آفرید؟ نوشتار پیش رو، کوشیده است تا ابعاد این رابطه را در حسین‌آباد سربیشه – استان خراسان جنوبی – آشکار سازد … ادامه‌ی خواندن