بایگانی دسته: مناسبت‌ها

برای ناصر کرمی: تصویری که در ایران دیده نشد! شد؟

چرا چنین همراهی هایی در ایران رخ نداد؟!

      امروز در یکی از صفحات داخلی تارنمای روزنامه لس آنجلس تایمز  چشمم به این عکس افتاد که نشان از همراهی خانواده‌ای از اهالی زمین با فراخوان روز ساعت زمین داشت … عکس را که دیدم یاد ناصر کرمی عزیز افتادم که چشمش به پنجره‌های ساختمان بلندمرتبه و گران‌قیمت اسکان در میرداماد تهران خشک شده بود، اما نتوانسته بود حتا یک چراغ خاموش در ساعت 20:30 روز  8 فروردین 1388 پیدا کند؛ آن هم در بین آن بخش از ایرانیانی که – علی‌القاعده – دغدغه‌ی فقر ندارند و در دهک نخست قرار گرفته‌اند!
    چه می‌شود کرد؟ فقط می‌توان این امید را برای خود محفوظ داشت که همراهی ایرانیان با گرایه‌هایی که به پایداری زمین کمک می‌کند، هر روز با شتابی معنادار افزایش یابد.

   در همین باره:

  – ساعت زمين ؛ فرصتي براي يگانگي ساكنان زمين – فارغ از مرزهاي سياسي و مذهبي و نژادي

مسابقه ای براي آنها كه به اصلاح الگوي مصرف در بخش منابع طبيعي مي‌انديشند

انجمن اعضاي هيات علمي برگزار مي كند: مسابقه طلايي

    انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع اقدام به برگزاري يك مسابقه براي تبيين و معرفي مهم‌ترين راهبردها و راهكارهاي اجرايي و پژوهشي كشور در حوزه مديريت مصرف در بخش منابع طبيعي و محيط زيست كشور كرده است.
اين انجمن قصد دارد تا نه‌تنها اقدام به انتشار بهترين مقالات رسيده كند، بلكه جايزه‌ي نفيسي هم براي نفر اوّل اين مسابقه درنظر گرفته است.
    اطلاعات بيشتر را مي‌توانيد در تارنماي انجمن مطالعه فرماييد.

یک خبر خوش برای مردمان دیار زنده رود

     خبرهای رسیده ازپایگاه مقابله با خشکسالی اصفهان حکایت از آن دارد که هم‌اکنون حجم ورودی آب به سد زاینده‌رود از مرز 120 متر مکعب در ثانیه نیز گذر کرده است؛ این در حالی است که رقم مزبور در هفته‌ی گذشته 70 متر مکعب در ثانیه بود. به دیگر سخن، بارندگی‌های نخستین هفته‌ی اردیبهشت ماه در سراب زاینده رود – این خاطره‌انگیزترین رود مرکزی ایران – سبب شده تا به زودی شاهد سرریز سد بزرگ زاینده رود در چادگان باشیم. مشابه رخدادی که امروز در سنندج رخ داد و پس از مدت‌ها مردم کردستان به چشم خود شاهد سرریز آب از یکی از اصلی‌ترین سدهای تأمین‌کننده‌ی آب شرب و کشاورزی منطقه بودند.

رودخانه کرج - ساعت 18 روز پنج شنبه دهم اردیبهشت 88

     امروز همچنین پس از مدت‌ها، رودخانه‌ی کرج هم در تقاطع آزاد‌راه تهران قزوین (پل فردیس) خروشان بود و آب فراوانی از آن گذر می‌کرد. این در حالی است که هنوز سد کرج به ظرفیت مطلوب خود نرسیده و دریچه‌ها کاملاً بسته هستند. یعنی سیلاب امروز کرج متعلق به پایین دست حوضه‌ی آبخیز این رودخانه – پس از سد کرج – است.
    از دکتر مرتضی خداقلی عزیز که اخبار لحظه به لحظه‌ی خشکسالی و وضعیت اقلیمی کشور و اصفهان را در اختیار نگارنده قرار می‌دهد، سپاسگزارم.

2yki7sy

    مؤخره:
   طراوت امروز آسمان ایران همزمان بود با آیین‌های نکوداشت روز ملّی خلیج فارس. این آب‌پاشی سخاوتمندانه‌ی طبیعت را در چنین روزی به فال نیک گرفته و به همه‌ی ایرانیان تبریک می‌گویم. سیّد محمّد مجابی عزیز هم به همین مناسبت، پیشنهاد جالبی را در تارنمایش مطرح کرده است که به گمانم بسیار اجرایی و مؤثر می‌رسد.

لبیکی جانانه به فراخوان کاشت نهال اُرس در سیراچال

مصطفی خوشنویس - مشغول آموزش نحوه کاشت نهال ارس - 4 اردیبهشت 88 - سیراچال

گمان برم همه‌ی آنهایی که امروز خود را با اتوبوس، مینی‌بوس یا وسیله‌ی نقلیه‌ی شخصی به بالای سد کرج رسانده تا به فراخوان سبز مصطفی خوشنویس لبیک گویند، گمان نمی‌کردند که با چنین استقبال و جمعیت کم‌نظیری روبرو شوند. در حقیقت به جای یک دستگاه اتوبوسی که پیش‌بینی شده بود، 3 دستگاه اتوبوس و مینی‌بوس هم کفایت نکرد و بقیه‌ی عاشقان اُرس با بیش از 50 دستگاه اتومبیل سواری خود را به سیراچال رساندند تا به کوروش یزرگ ثابت کنند: هنوز فرزندانش در این آب و خاک حضور دارند و برای پاسداری از آرزوها و استمرار بخشیدن به فرامین سبزش می‌کوشند …

گفتم هر او که درختی بکارد
به دانایی پروردگار خواهد رسید
به درگاه دریا و آرامش آسمان خواهد رسید

در حقیقت امروز آنچه که کم بود، نه نیروی انسانی داوطلب، که بیل و کلنگ بود! از همین رو، بیل و کلنگ‌ها هم امروز برای خود آقایی کردند و کلی هواخواه داشتند!

آموزش نحوه کاشت در ابتدای صبح سیراچال - 4 اردیبهشت 88

کاش شما هم امروز در دامنه‌های زیبای سیراچال می‌بودید تا به چشم خود می‌دیدید که چگونه برخی از زنان و مردان حاضر در این حرکت اجتماعی شورآفرین در هنگام کاشت نهال‌های اُرس با پروردگار خویش راز و نیاز می‌کردند و دعا می‌خواندند … کاش کمال‌الدین ناصری عزیز امروز اینجا بود و می‌دید که چگونه مردم «برادرش» را حرمت می‌نهند و عزیز می‌دارند … و کاش آن طبیعت‌ستیزانی که بی‌مهابای فرداها فرمان نیستی سبزینه را صادر می‌کنند، می‌دیدند که در پیرامون هر نهال اُرسی که امروز کاشته شد، دعایی به آسمان رفت و اشک شوقی از دیده فرو ریخت.

همه بودند ...

درود بر همه‌ی آنهایی که امروز آمدند و آنهایی که نیامدند، امّا دلشان در سیراچال بود …

درود بر عباس محمدی و علیرضا آیینه‌چیان عزیز که با گروه همپای همیشگی‌شان به سیراچال آمده بودند و تا آخرین لحظه‌ها برای کاشت نهالی بیشتر از یکدیگر سبقت می‌گرفتند … درود بر همکاران عزیزم در مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور که بسیاری‌شان با خانواده آمده بودند … و درود بر مصطفی خوشنویس عزیز که ایستگاه تحقیقات سیراچال، بی‌شک به حضور اوست که اینچنین شاداب و پرطراوت بر دامنه‌های البرز میانی می‌درخشد. صمیمانه از پروردگار مهربان می‌خواهم این پدر اُرس ایران را در جفت پنج زندگی چنان شاداب و سرحا نگه دارد که بتواند این آیین سبز را تا جفت 9 زندگی‌اش دوام و قوام و استمرار بخشد.

امروز همه آمده بودند ... از پیر و جوان ...

– در حاشیه:
–  حضور زنان و نوجوانان در این مراسم کاملاً چشم‌گیر و نمایان بود.
– اروند هم روزی بیادماندنی را سپری کرد و تقریباً به نام و یاد هر یک از بابابزرگ‌ها و مامان بزرگ‌ها و عمه و دایی و … خانواده یک نهال اُرس را غرس کرد. روایت اروند از این روز را می‌توانید اینجا بخوانید.

جشن زمین به 40 سالگی خود نزدیک می‌شود؛ امّا …

روز جهانی زمین مبارک باد ...

         «روی زمين، اين سفينه‌ي فضايي، مسافری وجود ندارد؛ همه‌ي ما خدمه‌ي آن هستيم
مارشال مک‌ لوبان

     39 سال از زماني كه براي نخستين‌بار جهانيان به صرافت برگزاري جشني به بهانه‌ي پاسداری از یگانه بستر حیات – کره زمين – افتادند، مي‌گذرد. در 22 آوريل سال 1970، یک سناتور آمریکایی به نام گيلرد نيلسون پيشنهاد برپایی اولين اعتراض سراسري در كشور عليه آلودگي‌ها و تخريب محيط زيست را ارایه داد. وی هدف از این اقدام را « قرار دادن مسأله حفاظت از محيط زيست در اولویت كار سياستگذاران كشور» اعلام کرد. به دنبال اين پيشنهاد، در اجتماعی غافل‌گیر‌کننده، افزون بر 20 ميليون نفر از شهروندان ايالات متحده در سراسر كشور در طيفي گسترده به این فراخوان سبز لبیک گفته و خواهان توجه دولتمردان خود به مسأله حفاظت از محیط زیست شدند. آن اجتماع نه‌تنها توانست اعتباری یک‌شبه و سزاوارانه به دادخواست‌های زیست‌محیطی طرفداران طبیعت در آمریکا دهد، بلکه خود منجر به تغییر تاریخ و آفرینش مقام و منزلتی کم‌سابقه برای طرفداران محیط زیست در بسیاری از کشورهای جهان شد.

    چنین است که از آن پس هر ساله به مناسبت گرامي داشت تولد اين جنبش سبز در سراسر جهان مراسمي برگزار مي‌شود و اين روز از يك رويداد صرفاً ملّي به يك مناسبت فراملّی یا جهانی بدل شده است؛ مناسبتی که حتا در کشورهایی که ظاهراً رابطه‌ی دوستانه‌ای با غرب و آمریکا هم ندارند، گرامی‌داشته شده و دارای حرمت و اعتبار است.
    و این خود می‌تواند یکی از مزیت‌های گرایه‌های محیط زیستی باشد. گرایه‌هایی که آسان‌تر و پرشتاب‌تر از هر انگیزه‌ای می‌توانند دولت‌ها و ملت‌ها را در پشت یک میز گردآورده و آنها را مهیای مقابله با دشمنی مخرّب و خطرناک به نام فرسایش، آلودگی، جهان‌گر‌مایی و … کنند.

   یادمان باشد:
   تقریباً 4 دهه از اجتماع پرشور و 20 میلیونی طرفداران محیط زیست می‌گذرد، اما شاید دستاوردهای حاصل از این تلاش 40 ساله به هیچ‌وجه قابل مقایسه با دیگر دستاوردهای بشر در حوزه انفورماتیک، نانو فناوری، ماهواره، تلفن همراه و … نباشد. چه، در غیر اینصورت نباید امروز شاهد افت کیفیت زندگی و تخریب شتابناک عرصه‌های منابع طبیعی بر روی کره زمین باشیم.
   به راستی چرا هنوز که هنوز است، کسی روز زمین را آن گونه که سزاوار است، جدی نمی‌گیرد؟! و چرا کسی نمی‌پذیرد که همه‌ی ما خدمه‌ی این یگانه بستر حیات هستیم و نه مسافر آن.

   مؤخره:
   فکر کنم این تنها زمین باشد که زمینیان دو بار در سال برایش جشن می‌گیرند و البته – غالباً –  365 بار هم فراموشش می‌کنند!

   در همین باره:

  – نگوييم زمين پاك؛ همان گونه كه نمي‌گوييم: زن پاك … كودك پاك …

نگوييم زمين پاك؛ همان گونه كه نمي‌گوييم: زن پاك … كودك پاك …

در گراميداشت 22 آوريل - روز زمين

     من نمي‌دانم چرا روز زمين را در ايران – و فقط در ايران – روز «زمين پاك» مي‌نامند؟ مگر ما روز جهاني «زن» نداريم؟ مگر روز جهاني «كودك» نداريم؟ هيچ تا به حال انديشيده‌ايد كه چرا نمي‌گوييم: روز «زن خوب» يا «زن پاك» يا مثلاً روز «درخت خوب»؟! درخت، كودك، زن، معلم و … حرمتي دارند كه بايد گرامي داشته شوند و نبايد با دادن پسوند‌هايي اينچنين، آن حرمت‌ها را نيز شرطي كنيم و از اعتبار بياندازيم. زمين، به ذات خود داراي حرمت و اعتبار است؛ اگر نمي‌توانيم يا نتوانسته‌ايم تا اين زمين را پاك نگه داريم، مشكل از ماست، وگرنه مادر طبيعت بدون هيچ منتي دست و دلبازي خود را به ما و تمامي زيستمندان عالم بارها نشان داده و ثابت كرده است.

لوگوي امروز گوگل به مناسبت روز زمين

    در باره اين روز بيشتر خواهم نوشت … منتها تا آن موقع، از لوگوي امروز موتور جستجوگر گوگل لذت بريد.

    در همين باره:
   – من با این اسم تغییر یافته «زمین پاک» مشکل دارم!

آنچه که طرفداران محیط زیست از رییس‌جمهور آینده می‌طلبند!

دکتر مه لقا ملاح در همایش

سرانجام همایش بی‌سابقه‌ای که وعده داده شده بود، در شامگاه نخستین روز اردیبهشت ماه 1388 در تالار شهریاران جوان برگزار شد؛ همایشی که در آن افزون بر آقای تابش نماینده مجلس شورای اسلامی و رییس فراکسیون محیط زیست مجلس، نمایندگانی از شورای اسلامی شهر تهران، دانشگاه‌ها، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهادهای تحقیقاتی، تشکل‌های مردم‌نهاد و خبرنگاران رسانه‌های نوشتاری هم شرکت داشتند. اما به نظر من، شاید مورد احترامترین فردی که خود را به همایش رسانده بود، سرکار خانم دکتر مه‌لقا ملاح – بنیانگذار جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست – بود که به رغم کهولت سن (ایشان متولد 1296 هجری شمسی هستند)، نه‌تنها در تمام مدت سه ساعت برگزاری همایش در سالن حضور داشت، بلکه ترجیح داد سخنرانی کوتاه خود را نیز ایستاده بیان دارد. خانم ملاح گفت: متأسفانه کمتر می‌توانی دو مدیر را در این کشور بیابی که یکدیگر را قبول داشته و تن به مشورت بدهند. او گفت: تک‌روی و خودخواهی و نبود سامانه قوی مشارکت از جمله مهم‌ترین دلایل مصیبت امروز محیط زیست کشور است. از دیگر نکات جالب همایش باید به سخنرانی استاد اسماعیل کهرم و به ویژه شیوه سرودن اشعار فردوسی توسط ایشان اشاره کنم که حقیقتاً جذاب بود. به هر حال از آنجا که سید محمد مجابی عزیز قرار است گزارش مفصل این رویداد تاریخی را به همراه بیانیه‌ی پایانی‌اش در وبلاگش منتشر کند، صرفاً به انتشار سخنرانی خودم در این همایش اکتفا می کنم …

همایش امروز

چرا بايد مطالبه‌محوري در حوزه‌ي محيط زيست را جدي گرفت؟

به فهم آب رسیدن و گندم را گرامی داشتن،
این آیین من است.
پس هرکه رونده‌ای را بیازارد
جهان را آزرده است.
او که درختی را بیافکند،
بی اجاق خواهد مرد.
او که آب را بیالاید،
روان خویش را آلوده است.

افزون بر 2500 سال از آفرينش اين كلام ارزشمند كه ريشه در هويت انساني آزاده و «ايراني» دارد، مي‌گذرد. كوروش بزرگ، امّا به اين هم بسنده نكرد و در جايي ديگر به مردمانش، به فرزندانش و به من و تو گوشزد مي‌كند:

گفتم هر او که درختی بکارد
به دانایی پروردگار خواهد رسید
به درگاه دریا و آرامش آسمان خواهد رسید

خواستم بگويم: اگر نگاهي – حتا اجمالي – به روح قوانين موجود و فرامين و توصيه‌هاي رهبران ايران – از كوروش بزرگ تا امروز – بياندازيم، با شگفتي درخواهيم يافت: كمتر موضوعي را مي‌توان پيدا كرد كه مانند حفظ محيط زيست و پاسداري از طبيعت، چنين مورد حمايت قوانين رسمي، فرامين مذهبي و سخنان دولت‌سالاران كشور قرار گرفته باشد. به نحوي كه بر پايه‌ي منابع و مستندات تاريخی موثق، افتخار تعيين و نامگذاری نخستين منطقه‌ي حفاظت شده‌ي جهان به ايرانيان می¬رسد و قدمتی 2500 ساله دارد. در آن زمان، خشايارشاه (465-486 پيش از ميلاد) نسبت به حفاظت از جنگل‌ها و درختان علاقه‌ي زيادی داشت و در يکی از لشکرکشي‌های خود به آسيای صغير برای نخستين¬بار دستوری در مورد حفاظت از يک منطقه‌ي جنگلی «سرو» را صادر و بدين¬ترتيب نخستين منطقه‌ي حفاظت¬شده‌ي جهان را بنيان نهاد. در كلام بزرگان دين اسلام و كتاب آسماني قرآن نيز به كرات بر اهميت حفظ طبيعت و پاسداري از مواهب آن توصيه شده است. اين توصيه به حدي است كه در ميثاق‌نامه‌ي ملّي امروز ما، يعني قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، براي نخستين بار يك اصل (اصل پنجاهم) به اين موضوع مهم اختصاص يافته و نه‌تنها حفظ محيط زيست را وظيفه‌ي عمومي آحاد شهروندان ايراني قلمداد كرده است، بلكه به صراحت تأكيد شده كه لازمه‌ي حيات اجتماعي روبه رشد مردم ايران، در سايه‌ي حفظ محيط زيست است كه تحقق مي‌يابد.
و درست از همينجاست كه حيرت نگارنده افزون‌تر مي‌شود! چرا كه هر چه بيشتر در سرزمين پهناور ايران به مطالعه و سفر بپردازيم و هر چه دقيق‌تر به پايش و اندازه‌گيري شاخص‌هاي مؤيد پايداري سرزمين، همت گماريم، بيشتر درخواهيم يافت كه بين آن قوانين وضع شده‌ي اغلب مترقي و خطابه‌هاي پرشور و حكيمانه با وضعيت پيش روي محيط زيست و منابع طبيعي كشور، شكافي ژرف و ناسازه‌اي باورنكردني فاصله انداخته است. به نحوي كه كمتر مي‌تواني بازخوردی عيني و مصداقي سزاوارانه را بر آن همه تأكيد رهبران و توصيه‌ي دين و الزامات قانوني و حقوقي در زيست محيط وطن بيابي.
درعوض، آنچه كه مشاهده مي‌شود، روندي نگران‌كننده با شيبي منفي است كه با حركتي شتابناك در حال كاهش كارمايه‌ها و كارايي‌هاي سرزمين مادري است؛ حركتي كه نمود آن را در نرخ بالاي فرسايش آبي و بادي (شش برابر میانگین جهانی)، هجوم ماسه‌هاي روان، سيل‌خيزي، شوري‌زايي، جنگل‌زدايي، اُفت حاصلخيزي خاك، متروكه شدن روستاها، خشك‌شدن تالاب‌ها، افزايش غبارآلودگي هوا، اُفت سطح آب‌هاي زيرزميني، فرونشست زمين، ناپديد شدن گونه‌هاي اندميك گياهي و جانوري كشور و قرار گرفتن بخش قابل توجهي از زيستمندان اين بوم و بر در سياهه‌ي سرخ IUCN و در يك كلام: «بيابان‌زايي» مي‌توان آشكارا رديابي كرد و از اين همه غفلت و نابخردي در حق طبيعت ناب ايران‌زمين و پاسداري شايسته از «امانت» امروز وطن، آه كشيد و شرمسار شد.
چنين است كه شوربختانه امروز نام ايران به عنوان يكي از 12 كشوري در جهان آورده مي‌شود كه داراي ناپايدارترين شرايط بوم‌شناختي (اكولوژيكي) است.
اين كه چرا با وجود آن همه حمايت‌هاي قانوني، كلامي و نوشتاري، وضعيت پايداري زيست‌محيطي وطن، چنين نگران‌كننده شده است؛ اين كه چه مؤلفه‌هايي سبب شده تا جايگاه جستارهاي محيط زيستي، در ظرف مباحث كليدي كشور از منزلگاهي درخور برخوردار نبوده و اغلب در پاي مصلحت‌انديشي‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي كوتاه مدت ذبح شوند؛ و سرانجام اين كه چه بايد كرد تا وزن ملاحظات زيست‌محيطي، جايگاه سزاوارنه‌ي خود را در چيدمان اولويت‌هاي كلان كشور بيابد، همواره از دغدغه‌هاي جدي من و بسياري از دوستداران طبيعت وطن بوده است.
از همين روست كه به ابتكار و انديشه‌اي كه سبب‌ساز برپايي چنين همايش‌ها و هم‌انديشي‌هايي مي‌شود، درود مي‌فرستم و اميدوارم كه حضور جدي، مطالبه‌محور و خردمندانه‌ي نخبگان و طرفداران محيط زيست در بزنگاه‌هاي تاريخ‌سازي چون 22 خرداد 1388، بتواند سرانجام ارتباطي معقول و متناسب بين آن همه شعارها و كلام‌ها و قوانين سبز با سيماي امروز ايران‌زمين برقرار سازد و بتوانيم از فردي كه قرار است بر صندلي عالي‌ترين مقام اجرايي كشور تكيه زند، بخواهيم تا نه‌تنها برنامه‌هاي محيط زيستي دولت متبوعش را ارايه دهد؛ بلكه راهكارهاي التزام عملي به آن برنامه‌ها و شيوه‌ي پايش آنها را هم در معرض ديد و قضاوت رأي دهندگان ايراني قرار دهد.

يادمان باشد:
اگر مي‌خواهيم ايران را به سوي مهار و استحصال از كارمايه‌هاي خورشيدي و بادي پرتاب كرده و براي هميشه با كابوس خاموشي و خشكسالي خسارت‌بار بدرود گوييم؛ اگر خواهان دولتی هستیم که حفظ محیط‌زیست و منابع طبیعی را در شمار وظایف حاکمیتی خویش پنداشته و هرگز پژوهش در این حوزه را با ترکه‌ی «تجاری‌سازی یافته‌های تحقیقاتی» محک نمی‌زند؛ اگر به دنبال اعمال مبانی اقتصاد بوم‌شناختی و جایگزینی آن با اقتصاد بازای بوده و خواهان برقراری حسابداری سبز هستیم؛ اگر مي‌خواهيم نام وطن را به عنوان يكي از متنوع‌ترين زيستگاه‌هاي گياهان اندميك در مناطق خشك جهان تثبيت سازيم؛ اگر درصدد پاسداري از موجوديت ناهمتاي 22 تالاب بين‌المللي خود هستيم؛ اگر دلمان براي آب رفتن شتابان درياچه‌ي زيباي اروميه مي‌سوزد؛ اگر از نابخردي آب‌سالاران طبيعت‌ستيزي كه بختگان و كم‌جان را بي‌جان كردند، به درد مي‌آييم؛ اگر برايمان باوركردني نيست كه دكل مخابراتي را بر گور منحصربه‌فردترين كلوت جهان در شهداد نصب مي‌كنند و در شهر افسانه‌اي لوت رزمايش برگزار مي‌كنند و سرانجام اگر: مانگروهاي نايبند و لاك‌پشت‌هاي پريشان و مرغان زيباي هامون در سكوت تلخ ما مي‌خشكند و مي‌سوزند و نيست مي‌شوند؛ بايد از جا برخيزيم، بايد خود را فراموش كنيم، بايد بخواهيم و بخواهيم و بخواهيم تا آنچه را كه در كلام زيبا و شعار رهبران‌مان مي‌شنويم و مي‌خوانيم، روزي به شعور بدل شود و فرهنگي را بزايد كه برايش غم حفظ درخت و گل‌آلودنكردن آب و سيراب‌شدن سپيدار، همانقدر ارزش دارد كه غم نان و متعلقات دنيوي آن.
رخدادهاي تأسف‌باري چون فرونشست زمین در پايتخت، سيل قم‌رود، غبارآلودگي بي‌سابقه‌ي خوزستان و بوشهر، توفان گنو، فاجعه‌ي سرخ خليج فارس، درآمدن بوی تعفن کارون، شوري آب در آبادان – جايي كه تا همين ديروز به گوارايي آبش شهره بود – و خشكيدگي هورالعظيم و هامون و گاوخوني و ارژن نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه عدم تبعيت از آموزه‌هاي بنيادين محيط زيستي مي‌تواند مرگ‌آفرين و خانمان‌برانداز – حتا برای همان مردمان و مدیرانی باشد که غم نان را همواره دست بالا گرفته‌اند.
و آيا اين دلايل و حجت‌ها كافي نيست تا از داوطلبين ورود به ساختمان پاستور بخواهيم تا رویکرها و راهبردها و سیاست‌های محيط زيستي خود را ارايه دهند و از آن مهم‌تر، اعلام كنند كه چه فردي را و با چه ضوابطي قرار است سكاندار كشتي طوفان‌زده‌ي طبيعت رنجور ايران كنند؟

به خدا:

سرزمینی كه براي درختان و جانوران ناامن باشد، براي انسان هم ناامن خواهد بود.
همين.

اميد كه از اين پس، نه فقط در انتخابات رياست جمهوري كه در تمامي انتخابات كشور، توجه به وجود و كيفيت برنامه‌هاي محيط زيستي كانديداها، در شمار مهم‌ترين شناسه‌هاي ارزيابي داوطلبين ورود به صحنه‌هاي سياسي وطن باشد.

همايشي كه بايد قدر آن را بدانيم

همایش محیط زیست ایران در انتظار رییس جمهور آینده

     در نخستين روز از دومين ماه اولين فصل سال 88، در سالي كه آسمان ايران بار ديگر با ريزش‌هاي ممتد و كم‌نظيرش، كابوس خشكسالي را از سرزمين تشنه‌ي وطن مي‌زدايد؛ شاهد برگزاري همايشي استثنايي خواهيم بود كه بي‌شك تاكنون نظيري بر آن در تاريخ ايران‌زمين نمي‌توان يافت. همايشي كه قرار است به بهانه‌ي انتخابات سرنوشت‌ساز رياست جمهوري در 22 خرداد، سنت‌شكني كرده و براي نخستين‌بار نه براي يارگيري در حوزه‌ي سياسي و نه اقتصادي، ورزشي و … كه براي تبيين مطالبات طرفداران محيط زيست از رييس‌جمهور آينده برگزار شود.
    اگر بارها در همين خانه‌ي مجازي عنوان كرده‌ام كه براي حركت در مسير پايداري سرزمين، لازم است تا نخست بكوشيم تا وزن ملاحظات محيط زيستي را در بين اولويت‌هاي كلان كشور ارتقاء دهيم؛ اينك آن فرصت طلايي بوجود آمده تا خود گامي مؤثر براي نيل به اين آرمان مقدس برداريم.
همچنين، چنين حركتي مي‌تواند داوطلبين ورود به ساختمان رياست جمهوري را ترغيب كند تا به صورتي جدي‌تر به مقوله‌ي محيط زيست بپردازند و ملاحظات مبتني بر آن را عملاً در برنامه‌هاي تبليغاتي خويش وارد سازند.
خبرهايي كه از اردوگاه مير حسين موسوي مي‌رسد، نشان مي‌دهد كه ايشان در اين زمينه پيشگام بوده و مي‌كوشند تا در دل برنامه‌هاي خود، جايگاهي درخور هم به محيط زيست دهند.
اميد كه ديگر كانديداهاي موجود چه در مقام كسب صندلي رياست جمهوري و چه براي كسب كرسي نمايندگي مجلس و شوراي شهر نيز به اين صرافت بيافتند كه دفاع از آرمان‌هاي محيط زيستي، نه‌تنها مي‌تواند بر شمار آراي مدافعان بيافزايد، بلكه خيري اُخروي هم براي مردم و مملكت به دنبال داشته باشد.

     چنين است كه به سهم خود از تلاش‌هاي سيد محمّد مجابي عزيز، مركز بين‌المللي صلح و محيط زيست و كانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيط زيست ايران كه در مسير تحقق اين آموزه اقدام به برپايي همايش و صدور بيانيه كرده‌اند، قدرداني مي‌كنم.
      اميد كه سال 88 نه فقط براي رودها و آبخوان‌ها كه براي طرفداران راستين محيط زيست وطن نيز، سالي پرنشاط، تر و تازه و پويا باشد و براي يكبار هم كه شده، تفكر خشكسالي محيط زيستي از سبد اولويت‌هاي راهبردي وطن حذف شود!

      در همين باره:

      – با تلاش “مرکز صلح و محیط زیست” برگزار می شود

      – جایگاه محیط زیست در برنامه های دولت آینده کجاست؟

      – حفاظت از محیط زیست و ریاست چمهوری و کاندیداتوری یک زن

      – محیط زیست ایران در انتظار رئیس جمهور آینده لحظه شماری می کند!

      – وای به حال رییس جمهور آینده!

ساعت زمين ؛ فرصتي براي يگانگي ساكنان زمين

 

ساعت زمين را دريابيم!

تا چند ساعت ديگر، يعني دقيقاً 20:30 به وقت تهران، هموطنان عزيزم در جاي جاي وطن مي‌توانستند در اين فراخوان سبز شركت كرده و با كاهش مصرف برق و ايجاد خاموشي يكساعته، نشان دهند كه مي‌توانند همچون يك ميليارد انسان ديگر ساكن در بيش از دو هزار شهر جهان، از تماميت زيست‌محيطي كره زمين دفاع كنند. اما شوربختانه به دليل خواب‌زدگي كشور در تعطيلات نوروزي و بايكوت تقريباً كامل خبري رسانه ملي، بسياري از مردم نمي‌دانند كه ساعت 20:30 (به وقت محلی) ۲۸ مارس 2009 سومين سالگرد مناسبتي كم‌نظير براي اتحاد جهاني در مواجهه با خطر جهان گرمايي است.

افسوس كه فرصت‌ها را چه آسان از دست مي‌دهيم؛ فرصتي كه سبب مي‌شد تا همه مردم جهان – بي پرواي رنگ، نژاد، مذهب، مليت و طبقه اجتماعي – حول محوري يگانه و در پشت يك خاكريز مشترك در برابر دشمني واحد به نام «جهان‌گرمايي» صف ببندند.
كاش رسانه ملّي ما مقابله با جهان‌گرمايي را به اندازه بازي فوتبال بين عربستان و ايران جدي مي‌گرفت و اندكي از تبليغات مسلسل‌وار آن بازي و دعوت مردم براي حضور در ورزشگاه را (كه البته اصلاً كار بدي هم نيست) به اين تعامل و فراخوان جهاني اختصاص مي‌داد.
افسوس!

The Sky Tower in Auckland, New Zealand, switched off its usual floodlighting during the Earth Hour, and re-lit afterwards.

در همين باره و از همين نويسنده:
يك روز سبز ديگر براي طرفداران محيط زيست در جهان
تلاش «مهار بیابان‌زایی» در اجرای طرح «ساعت زمین»

مصاحبه سال گذشته محمد درويش با راديو زمانه در باره ساعت زمين

زمستان رفته‌ای … نوروزه حالا!

سه روزه رفته‌ای
سی روزه حالا
زمستان رفته‌ای
نوروزه حالا …
خودت گفتی سر وعده می‌آیم
شماره کن ببین چند روزه حالا …

    خطابم با توست … با تو که همه‌ی موجودیت و همه‌ی هویت و همه‌ی هستی‌ام را شکل داده‌ای … با تو که اگر نبودی، امروز نبودم یا نمی‌توانستم اینگونه با تو سخن بگویم …

    ایران من!
   دوستت دارم و می‌دانم که نتوانسته‌ام برای مصون ماندن تو از تخریب و ناپایداری کار چندانی انجام دهم … آیا شرمساری من می‌تواند اندکی از آلام تو کم کند؟!
   می‌دانم که رودخانه‌هایت یکی پس از دیگری در حال خشکیدن است و آنها که هنوز خشک نشده‌اند، از فرط آلودگی و تعفن دیگر نمی‌توانند پذیرای هیچ جانداری باشند …
   می‌دانم که آیه‌های وقارت – درختان کهنسالت – را به جرم مقدس بودن و به بهانه‌ی خرافه زدایی ایستاده اعدام می‌کنند …
    می‌دانم که تالاب‌های زیبا و روح‌نوازت به تلی از نمک و شن بدل گشته و می‌شوند …
   می‌دانم که شهر افسانه‌ای لوتت را با میدان کارزار اشتباه گرفته و به خمپاره و آرپی جی هفت بسته‌اند …
   می‌دانم که روزانه شمار بیشتری از گونه‌های گیاهی و جانوری‌ات در سیاهه‌ی سرخ موجودات در خطر انقراض جای می‌گیرند …
   می‌دانم که خلیج فارست دیگر نیلگون نیست و کشند قرمز، نفسش را بند آورده است …
   می‌دانم که مرجان‌های پری‌پیکرت در سواحل کیش از همیشه پژمان‌ترند …
   می‌دانم که رویشگاه‌های جنگلی‌ات را در بلوچستان به بهانه‌ی اشتغال‌زایی برای زنان معدوم می‌سازند …
   می‌دانم که درختان شناورت (مانگرو) را در نایبند مسموم ساخته‌اند …
   می‌دانم که هیچگاه تصور نمی‌کردی روزی دریاچه ارومیه به چنین حالی بیافتد …
   می‌دانم که زنده رودت – در سکوت و خموشی و بی‌تفاوتی ما – به مرده رود بدل شده است …
   می‌دانم که ساحل پرآب‌ترین رودت را با بیابان اشتباه گرفتند …
   می‌دانم که بسیاری از لاک‌پشت‌های قشم راه خود را گم کرده‌اند و بسیاری از لاک‌پشت‌های پریشان در پریشان‌حالی از جهنمی که برایشان ساخته‌ایم رها شدند و به آسمان‌ها پرکشیدند …
   می‌دانم که چندسالی است نتوانستی میزبان خوبی برای میلیون‌ها پرنده‌ی مهاجری باشی که هزاران سال است به میزبانی تو افتخار می‌کردند و از سیبری به سوی تو بال می‌گشودند …
   و می‌دانم که از این همه غفلت، از این همه بی‌مهری و از این همه نابخردی دلت به درد آمده است …

    حق داری ایران من!
   اما به همین ساعات مقدس و به همین لحظه‌های ناب قسمت می‌دهم که از گناهان ما درگذری … به همین ارزشمندترین و دیرینه‌ترین روز ایرانیان، نوروز باستانی از تو می‌خواهم تا یکبار دیگر نوشخند مهرآمیزت را به ما نشان دهی … زنده‌رودت را به خروشانی … کاکل سپید دماوند را به درخشانی … نیلی آب‌های خلیج فارس را به او بازگردانی و پرندگان مهاجر را در خود بپذیری …

باور کن نوروزه حالا …
خودت گفتی سر وعده می‌آیی
شماره کن ببین
چند روزه حالا …

نوروز - دیرینه ترین شادمانه ایرانی - مبارک ...

    در واپسین لحظه‌های سال کهنه، برای ایران و ایرانی و برای زمین و زمینیان … بهترین‌ها را آرزو دارم و امیدوارم که سال آینده شاهد جلوس آن کاندیدایی بر کرسی ریاست جمهوری ایران عزیز باشیم که در عمل و با برنامه‌هایش نشان دهد که می‌خواهد سرسبزی و شکوفایی و نشاط از دست رفته‌ی طبیعت این کهن بوم و بر مقدس را به او بازگرداند.

نوروز 1388 گوارای وجود …

ماجراي «ارتباط نزديك» به راند دوم كشيد!

  گويا بحث‌هاي چهارشنبه‌ي گذشته پيرامون چالش‌هاي موجود در مديريت منابع طبيعي كشور، به ويژه وضعيت بحراني جنگل‌هاي شمال ايران، آنقدر مورد توجه مخاطبين سيما و تهيه‌كنندگان برنامه «ارتباط نزديك» قرار گرفته كه آنها را واداشته تا با همان تركيب، قسمت دوم اين مناظره‌ي محيط زيستي را با حضور آقايان دكتر فرود شريفي، دكتر محمدباقر صدوق و نگارنده پي بگيرند.
    ساعت شروع اين برنامه، امروز – 24 اسفند 1387 –  بعد از اذان مغرب (حدود 18:40) از شبكه 4 سيما خواهد بود.

محيط زيست ايران در دهه گذشته : يك گام به پيش يا دو گام به عقب؟!

سخنراني محمد درويش در دانشگاه تهران - دانشكده محيط زيست

      در ششمين روز از هفته منابع طبيعي و به دعوت انجمن علمي گروه مديريت، برنامه‌ريزي و آموزش دانشكده محيط زيست دانشگاه تهران، رأس ساعت 10 صبح فردا – 20 اسفندماه 1387 – در تالار اجتماعات دانشكده محيط زيست به ايراد سخنراني خواهم پرداخت. موضوع اين سخنراني: «بررسي وضعيت محيط زيست ايران در دهه‌ي گذشته» است.
    اين كه آيا روند پايداري در محيط زيست ايران از شيبي كاهنده پيروي مي‌كند يا افزاينده؟ اين كه سهم دولت و نهادهاي مردم‌نهاد در بروز وضعيت كنوني محيط زيست چيست؟ اين كه تنگناهاي مديريتي، فرهنگي، اقليمي و اقتصادي چه سهمي از فشار بر محيط زيست امروز ايران را برعهده دارند؟ اين كه دورنماي محيط زيست ايران را چگونه بايد ديد و يا چگونه مي‌توان ديد و يا چگونه مي‌شد ديد؟! و اين كه …
    دريافت‌هاي مورد اشاره در شمار مهم‌ترين جستارهايي است كه در نشست فردا و به كمك دانشجويان و ديگر مخاطبان فرزانه‌ي خويش، خواهيم كوشيد تا به تحليل و مداقه در آن بپردازيم.