در آستانهی روز جهانی مقابله با بیابانزایی – 27 خرداد – با آرزو میرزاخانی گفتگوی مفصلی در بارهی وضعیت کنونی ایران از منظر شاخصههای بیابانزایی داشتم که مشروح آن در خبرگزاری آنا آمده و در ادامه میتوانید آن را مطالعه فرمایید … ادامهی خواندن
بایگانی دسته: مناسبتها
شرط تحقق هفت میلیارد رؤیا در یک سیاره!
سازمان ملل متحد امسال از همهی آنهایی که به گرامیداشت پنجم ژوئن همت کرده و میکنند، خواسته تا با شعار «هفت میلیارد رؤیا، یک سیاره، با احتیاط مصرف کنیم»، وارد میدان شده و بکوشند تا مردم را از بزرگترین تهدیدی که آینده را به مخاطره انداخته، آگاه سازند. پیشتر البته در بارهی اهمیت حجم شگفتانگیز مواد غذایی که سالانه توسط بشر تولید و بدون مصرف نابود میشود؛ چند یادداشت نوشتهام. امروز اما میخواهم به ماجرای رؤیا بپردازم؛ رؤیایی که اگر تحقق مییافت شاید الان یگان اطفاء حریق ما در حسرت برخورداری از چند کانادایر برای مهار آتشسوزی مهیب در جنگلهای کبیرکوه و شلم ایلام نبود! بود؟ ادامهی خواندن
روزنامه فرهیختگان؛ یک کارت سبز! دو کارت قرمز!!
سال گذشته، روزنامه فرهیختگان در اقدامی ستایشبرانگیز تصمیم گرفت تا با اجرای یک نظرسنجی گسترده از بین مخاطبان خویش، محبوبترین چهرهها در هفت حوزهی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری، دانشگاهی، اجتماعی، ورزشی و محیط زیستی را انتخاب کند؛ اقدامی که به ویژه در حوزه محیط زیست با استقبال خوب دوستداران طبیعت ایران مواجه شده و سرانجام، استاد عبدالحسین وهابزاده با کسب 5369 امتیاز به عنوان فرهیخته ممتاز سال 1393 در حوزه محیط زیست انتخاب شدند. منتها به جای آنکه منتخبین طی مراسمیدرخور با حضور دوستدارانشان مورد تقدیر قرار گرفته و لوح سپاسی به آنها اهدا شود؛ قرار بر این شد تا برخی از صاحبنظران آن حوزه، چند خطی را در باره شخصیت فرد منتخب بنویسند تا در ویژهنامه نوروزی فرهیختگان منتشر شود. با این وجود و شگفتآور آنکه همین وعده هم انجام نشد و ظاهراً دلیلی که برایش ذکر شده بود، کمبود جا یا پرشدن صفحات با آگهیهای تجاری بوده است! سندی دیگر در مظلومیت محیط زیست ایران. غمانگیزتر آنکه خود آقای وهابزاده هم به رغم آنکه انسانی بسیار فروتن هستند، اما در گفتگو با نگارنده از چنین برخوردی ابراز ناخشنودی عمیق کردند.
امیدوارم در سال آینده فرهیختگان بتواند تعداد کارتهای سبزش را با کارتهای قرمزی که امسال گرفت، معاوضه کند. حضور چند ژورنالیست حرفهای دوستدار محیط زیست که اخیراً به کادر آن روزنامه وزین اضافه شده است، این امیدواری را در محمّد درویش دوچندان میسازد.
اینک توجه خوانندگان گرامی مهار بیابانزایی را به یادداشتی که به بهانهی انتخاب استاد وهابزاده به عنوان چهره محبوب سال 1393 نوشته بودم، جلب میکنم. باشد که قدر وهابزاده و وهابزادهها را بیشتر و شایستهتر بدانیم و خدماتشان را سزاوارانه ارج نهیم.
خدمات متقابل کتاب و محیط زیست
دوستداران طبیعت، عموماً برخوردار از تواناییای هستند که از آن با عنوان سواد محیط زیستی یا فهم بومشناختی (اکولوژیک) یاد میشود؛ فهمی که کسب و ارتقای پیوستهی آن نیازمند مطالعه و قرار گرفتن در معرض آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم است. با این وجود هستند فعالان محیط زیستیای که خیلی هم با کتاب و کتابخوانی قرابتی نداشته و بیشتر ترجیح میدهند از محیط زیست به عنوان ابزاری برای خالیکردن هیجانهای خویش یا اعتراضهای فرامتنی بهره برند. ادامهی خواندن
در استقبال از نامگذاری سال 1394، سال بهار سمنهای ایرانی!
رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزی خویش، سال 1394 را سال همزبانی و همدلی دولت و ملّت نام نهادند. ایشان ایرانیان را مستحق لمس و تحقق پنج آرزوی بزرگ در سال 1394 دانستند که پیش شرط تحققش، همراهی و تعامل واقعی بین ایرانیان و دولت متبوعشان است. عدالت قضایی و اقتصادی، جهش علمی، اقتدار و عزت منطقهای و فرامنطقهای، پیشرفت اقتصادی و ارتقای ارزشهای معنوی در شمار پنج آرزویی است که ایشان آنها را با صفت «دستیافتنی» توصیف کردند و گفتند: با توجه به ظرفیت سیاستهای نظام و نیز ظرفیتهای ملت بزرگ ایران، این امر میتواند در سال پیش رو محقق شود به شرط آنکه به معنای حقیقی کلمه، ملت به دولت اعتماد کند و البته دولت هم تواناییهای ملت را به رسمیت شناخته و عملاً نشان دهد که به آن ایمان دارد و میخواهد که بخشی از وظایف و مسئولیتهای خود را به مردم برونسپاری کند. ادامهی خواندن
چرا باید در جنبش ساعت زمین شرکت کنیم؟
ساعت 20:30 امروز، بسیاری از ایرانیان، مطابق رسمی که فقط هفت سال بیشتر از تولدش در دنیا نمیگذرد، میکوشند تا با خاموش کردن وسایل برقی و روشناییهای غیرضروریشان، نشان دهند که نه فقط عضوی مسئولیتپذیر از جامعهی جهانی هستند؛ بلکه نسبت به روندی که سبب شده تا ایران به یکی از اصلیترین قربانیان جریان شتابناک جهانگرمایی بدل شود؛ اعتراض کنند.
نگارنده هرگز فراموش نمیکند که وقتی نخستین یادداشتش را در این خصوص، دهم فروردین 1387 منتشر کرد، فکر نمیکرد هموطنانش اینگونه پیشبرنده و گسترده از این پویش جهانی استقبال کنند؛ به نحوی که اینک، نه فقط در اغلب کلانشهرهای ایران که در بسیاری از سکونتگاههای کوچک هم، ایرانیان از ماکو گرفته تا کاشان و از کاشان تا پارسیان و کنگان به این رسم سبز میپیوندند.
در این میان، گروهی چالشبرانگیزانه میپرسند: در کشوری که بسیاری از رفتارهای مردم و دولتمردانش با آموزههای محیط زیستی فاصلهای ژرف دارد؛ در سرزمینی که بحرانهای مرگآوری چون ازدحام زبالههای سرگردان، ورود شیرابههای خطرناک به آبهای آزاد و سفرههای زیرزمینی، نرخ فزایندهی فرسایش خاک، شکار بیرویهی اندک زیستمندان باقیمانده در وطن، آلودگی هوا، ریزگردها، خشکی تالابها، نابودی زاگرس و … نفسمان را بند آورده، چگونه میخواهیم به چنین حرکتهای نمایشگونه و بیاثری دلخوش کنیم؟! آیا با خاموش کردن چند لامپ یا تاریکی نسبی برج میلاد و گنبد سلطانیه و … ایران از خطر تغییر اقلیم درامان خواهد ماند؟ اصلاً مگر آنهایی که رسانههای قویتر، پول بیشتر و مردم آگاهتری دارند، توانستهاند روند جهانگرمایی را مختل کنند که ما بتوانیم؟
پاسخ به همهی این پرسشهای پرسوز و گداز، فقط یک جمله است! اینکه قرار نیست ما سرنوشت جهان را تغییر دهیم؛ قرار نیست ما ردپایی ژرف بر گیتی برجای نهیم و قرار نیست ما اهالی زمین را متأثر سازیم! بلکه فقط میخواهیم نشان دهیم، در ایران شمار آنهایی که فقط یک لامپ را برای یک ساعت کمتر روشن میکنند، در حال افزایش است؛ هم آنهایی که بی شک بیشتر میکوشند تا هوای زمین و ساحل و آسمان و حیات وحش و گیاهان این سرزمین را داشته باشند.
خلاصه اینکه جنبش ساعت زمین را در ساعت 20:30 امشب – هشتم فروردین 1394 – پرشورتر از سالهای ماضی برگزار خواهیم کرد؛ زیرا:
ما میخواهیم پیش از آنکه
پرها فرو ریزد
پرواز کنیم
و پیش از آنکه به پایان رسیم، آغاز …
حالا که دارد بهار میشود …
حالا که دارد بهار میشود، چرا بهار نمیشود؟! چرا هر چه که از روی کاغذ و از رد تقویمهای دیواری به بهار نزدیک میشویم، رنگی از بهار را در تقویمهای زندگی، در کوچه و خیابان نمیبینیم؟ اصلاً چرا بهار با ما بازیاش گرفته و قایمباشک راه انداخته … ادامهی خواندن
یک حاشیهی فراموشنشدنی از ملاقات دیروز با مقام رهبری!
سرانجام آن رخدادی که همهی دوستداران محیط زیست ایران منتظرش بودند، به وقوع پیوست و برای نخستین بار در طول حیات جمهوری اسلامی ایران، عالیترین مقام حکومت، گروهی را به حضور پذیرفتند که فقط یک ویژگی مشترک داشتند: جملگی اهل طبیعت و محیط زیست بودند؛ ملاقاتی که نخستین جرقهی شکلگیری آن، شاید به تابستان سال 1392 در خانه محیط زیست میدان انقلاب تهران برسد!
البته حق دارید بپرسید که چرا آنقدر دیر؟! چگونه است که رهبری نظام ایران، در طول 36 سال گذشته، تقریباً صاحبان همهی صنایع، گروههای مردمی، بسیج، ارتش، سپاه، اقوام و اقشاری از استانهای مختلف به تفکیک، دانشجویان، دانشآموزان، اساتید دانشگاه، سفرا، دیپلماتها، کارگران، اصناف، هلال احمر، استانداران، نمایندگان ادوار مجلس، خبرگان، عشایر، معلمان، هنرمندان، سینماگران، خطاطان، شعرا، ورزشکاران، فوتبالیستها، وزنهبرداران، اعضای بزرگداشت روز مهندس، مردم هشترود، مسئولین جهاد دانشگاهی، پرسنل سازمانها و وزارتخانههای مختلف و دهها و صدها گروه اختصاصی دیگر را به حضور پذیرفتند؛ اما تا 17 اسفند 1393 نوبت به محیطزیستیها نرسید! چرا؟
و البته پاسخ نگارنده به این پرسش تأملبرانگیز و منطقی، همان پاسخ سهراب سپهاری عزیز است!
اینکه
پشت سر باد نمیآید
پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است
پشت سر روی همه فرفرهها خاک نشسته است …
زندگی، آب تنی کردن در حوضچهی اکنون است! نیست؟
خلاصه اینکه دوستان من! مهم نیست که چرا تاکنون ما را آنگونه که باید ندیده بودند، مهم این است که سرانجام ما را دیدند و از قضا با پروژکتورهای پرتابل هم دیدند؛ آنقدر که نور خیرهکنندهاش از همان دیروز چشم برخی از طبیعتستیزان قدرتسالار را کور کرده و خبر میرسد که حتی برخی از جلسههای مرتبط با اجرای چندین طرح ضد محیط زیستی و کارگروههای وابسته به آنها در چند استان بدون اعلام قبلی لغو شد تا لابد بتوانند از شوک این سخنان تاریخی به درآمده و دوباره لشکر درختافکنان خود را سازماندهی مجدد کنند!
بگذریم … زیرا گفتنیها را امروز در روزنامه ایران نوشتهام.
بیشتر میخواهم از یک خاطره، از یک حاشیهی جذاب که برای نگارنده پیش آمد، سخن بگویم!
اینکه وقتی هشت صبح دیروز با اتوبوس از مقابل پارک پردیسان به سمت حسینیه امام خمینی (ره) راه افتادیم، برخی از مدیران محترم و مقامات سازمان حفاظت محیط زیست، نصایحی برادرانه به من کردند که خلاصهاش این بود که شما دیگر یک فعال محیط زیستی و یک ان جی اویی نیستی! حالا شما یک مقام دولتی و یک مدیرکل هستی و نباید به گونهای سخن بگویی که هزینههایش را در مجلس یا استانداریها، مجبور باشد سازمان یا برخی از ادارات کل ما بپردازد!
هرچند البته به آن دوستان متذکر شدم که اگر معصومه ابتکار در آبان 1392 درویش را دعوت به همکاری کرد، به دلیل آگاهی و اشرافش به همین ویژگی او بود و اگر مرا با چنین ویژگیای نخواهند، مسلماً در رفتن درنگ نخواهم کرد. اما پس از شنیدن سخنان رهبری نظام، پس از شنیدن حرفهایی از آیتالله خامنهای که تاکنون محمّد درویش هم با این صراحت مطرح نکرده بود؛ و پس از شنیدن انتقادهای تند ایشان به آنهایی که جنگلهای شمال کشور را به بهانهی تأسیس یک حوزهی علمیه پاک میتراشند، یا آن گروه از کوهخوارانی که مشغول تغییر کاربری اراضی در رویشگاههای زیبا و کوهستانی شمال شرق تهران یا مشهد هستند؛ دریافتند که شکستنیها شکسته! دیگر احتیاط لازم نیست! هست؟ به ویژه که مقام معظم رهبری آشکارا گفتند که هر بار به کوهستانهای تهران میروند، دلشان میلرزد و با نام آوردن از برخی نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات، آشکارا از مردم خواستند تا اجازه ندهند به هیچ بهانهای این مظاهر زیبای طبیعت تبدیل به برجهای آنچنانی شده و تخریب گردد.
از امروز من اگر جای 31 مدیرکل محیط زیست و منابع طبیعی در 31 استان کشور بودم، دستور میدادم تا هر چه زودتر، بنرهایی از سخنان دیروز معظماله تهیه و بر در و دیوار ادارات متبوع نقش بندد و نیز کلیپهایی حاوی سخنان ایشان تهیه کرده و برای طبیعتستیزان غافل در ادارات وابسته به وزارت نیرو، مسکن و راهسازی، وزارت صنایع و معادن، استانداریها، وزارت نفت، وزارت دفاع و … میفرستادم و بر روی این بستههای اهدایی به رنگ قرمز مینوشتم: تقدیم با عشق!
میماند یک خواهش!
به نظرم جا دارد تا چهرهی دوستداشتنی محیط زیست ایران، مادر مهربان همهی زیستمندان ایرانی، معصومه ابتکار عزیز هم در پاسخ به همراهی همهی دوستداران محیط زیست کشور و انتشار بیانیههای صریح در دفاع از تمامیت سازمان حفاظت محیط زیست در مقابل طرحی که 130 نماینده محترم مجلس شورای اسلامی با قید دوفوریت آن را ارایه کرده و خواستار تنزل جایگاه اداری سازمان حفاظت محیط زیست از معاون رییس جمهور به معاون وزیر شدند، پژواکی شایسته نشان داده و در آستانهی نوروز 1394، با لغو همیشگی تفاهمنامهی آشوراده، همه را خوشحال کرده و عیدی مقام معظم رهبری به دوستداران طبیعت ایران را کامل کنند.
آمین …
چرا از طلوع شمس در دولت یازدهم باید خرسند بود؟
هفته گذشته، همزمان با آیین اهدای جوایز منتخبین هفتمین جشنواره بینالمللی فارابی، تارنمای شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی (شمس)، توسط حسن روحانی، رسماً افتتاح شد. رخدادی که تا آنجا که ذهن یاری میکند، کمتر سابقه داشته تا یک رییسجمهور در مراسم رونمایی از درگاهی اطلاعاتی شرکت کند که از قضا بخش مهمی از آن به تحلیل رویدادهای محیط زیستی ایران و جهان میپردازد؛ واقعیتی که آشکارا دلیل بر اهمیت این پایگاه تحلیلی در فضای مجازی میتواند باشد.
نوشتار پیش رو، به همین مناسبت تهیه شده و از آنجا که نگارنده، مدیر حوزه سیاست محیط زیستی در این تارنما است، فرصت را مغتنم دانسته و از تمامی نخبگان عرصهی محیط زیست، آب، منابع طبیعی و دیگر حوزههای مرتبط دعوت میکند تا یادداشتهای خود را بر اساس معیارها و موضوعات هفتگانهی این تارنما ارسال کنند (نشانی ایمیل: [email protected]) تا پس از بررسی، نسبت به انتشار آنها اقدام شود. ادامهی خواندن
ماجرای یک ملاقات تاریخی در پردیسان!
در شامگاه سهشنبهای که گذشت – هفتم بهمن 1393 – یک ملاقات بیسابقه بین عالیترین مقام دولتی در حوزهی محیط زیست از یک سو و دو چهرهی سرشناس و محبوب طبیعت ایران – که در شمار نخستین کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست از نخستین روز تأسیس رسمی آن توسط اسکندر فیروز به شمار میآیند – صورت گرفت. در این ملاقات گرم، شفاف و صمیمانه که بیش از 80 دقیقه به طول انجامید، استاد بیژن فرهنگ درهشوری و استاد هوشنگ ضیایی از مهمترین دغدغهها و نگرانیهای خود برای پاسداری از آنچه که هنوز در طبیعت ایران وجود دارد، سخن گفتند و معصومه ابتکار هم ضمن تأیید آن نگرانیهای دلسوزانه، از این دو عزیز بزرگوار خواستند تا در هیبت نمایندگان ویژه رییس سازمان، از مناطق تحت مدیریت محیط زیست بازدید کرده و گزارشهای خویش را به او برسانند تا مورد توجه و اقدام قرار گیرد.
درهشوری تأکید کرد که فرصت اندکی داریم تا برخی از گوهرهای طبیعت ایران – از جمله سواحل مُکران – را در یک اقدام ضربتی از گزند توسعه ناپایدار محفوظ داریم و باید هرچه سریعتر، سازمان وارد عمل شده و اقدامی مؤثر انجام دهد. وی نسبت به بارگذاریهای بیرویه در بالادست رودخانههای منتهی به خلیج فارس در استان بوشهر – مانند دالکی و مُند – هشدار داد و تأکید کرد که اگر در برابر این شتاب آزمندانه نایستیم، فرصت جبران به سرعت از دست میرود. خانم ابتکار هم ضمن تأیید این واقعیت، از ایشان خواستند تا مهمترین مناطق و زیستمندان در خطر مد نظرشان که از ارزشهایی منحصربهفرد برخوردار هستند و هنوز نسبتاً سالم باقیماندهاند را طی گزارشی مستند به او اعلام کنند تا مورد بررسی و اقدامهای حفاظتی آنی قرار گیرد.
استاد درهشوری در این ملاقات به ذکر خاطرهای از مرحوم دکتر تقی ابتکار پرداختند که مربوط به نخستین روزهای پیروزی انقلاب میشد؛ آن زمان که پدر معصومه ابتکار همانجایی نشسته بود که اینک دخترش. وی گفت: به ما اطلاع دادند که آقای حسنی – امام جمعه وقت ارومیه – پیشنهاد داده تا در جزایر دریاچه ارومیه گلههای گوسفند را رها کنند تا به تولید کشور بیافزاید؛ پیشنهادی که ظاهراً مورد حمایت استاندار وقت آذربایجان غربی هم قرار گرفته بود. از این رو، مرحوم تقی ابتکار برای حل موضوع، تصمیم میگیرد با گروهی از کارشناسان سازمان، از جمله بیژن فرهنگ درهشوری به ملاقات ایتالله حسنی در ارومیه بروند تا بلکه ایشان را از این پیشنهاد منصرف کنند. سرانجام حاصل گفتگوی ایشان با امام جمعه ارومیه آن شد که استاندار حکمیت کند و چنانچه گروه بتوانند آقای استاندار را راضی کنند، جناب حسنی هم به رأی استاندار تمکین خواهد کرد و دیگر از ورود دام به جزایر دریاچه ارومیه حمایت نمیکند. مرحوم دکتر تقی ابتکار هم رو کرد به بیژن که آن زمان یک کارشناس جوان، پرانرژی و در عین حال باتجربه و میدانی بود و گفت: از اینجا به بعد وظیفهی توست! ببینم استاندار را چگونه مجاب میکنی!! درهشوری هم به همراه جناب استاندار به یکی از ارتفاعات جزیره کبودان میروند و در طول راه مدام از زیباییهای منحصربهفرد منطقه برای ایشان سخن میگویند … تا اینکه استاندار میگوید: مجاب شدم، مگر میشود این زیباییها را دید و بیتفاوت ماند؟ حالا تو برو پایین و اجازه بده من به تنهایی از این فراز مدتی منطقه را ببینم و لذت ببرم! مرحوم تقی ابتکار هم که در جزیره منتظر فرجام این گفتگو بود، وقتی که دید بیژن تنهایی برگشته، با حیرت گفت: پس استاندار کو؟ راضی شد؟! و درهشوری هم با لبخند به او اطمینان داد که دیگر خطری اکوسیستم جزایر دریاچه ارومیه را تهدید نمیکند! هرچند که سالها بعد با هجوم دیگر مظاهر کشاورزی بیرویه و ناپایدار به عرصهی 5.1 میلیون هکتاری آبخیز دریاچه ارومیه، سرانجام کاری که نباید صورت میگرفت، گرفت و دود از بستر دریاچهی سپید ارومیه به هوا برخاست.
استاد هوشنگ ضیایی هم ضمن تأیید سخنان درهشوری و ابراز نگرانی از وضعیت کنونی حاکم بر طبیعت ایران، از پیشنهاد دیگر ایشان در انتشار یک رسانه قوی محیط زیستی حمایت کردند. وی با اشاره به نخستین روزهای انتشار فصلنامه شکار و طبیعت، خواستار وجود رسانهای پویا و حرفهای برای محیط زیست ایران شدند؛ رسانهای که همهی محیط زیستیها آن را با رغبت بخوانند و از خودشان بدانند. خانم ابتکار هم قول دادند که در این مسیر حرکت کنند و مجله محیط زیست ایران، دوباره احیأ و با کیفیتی درخورتر و منظمتر منتشر شود. همچنین هوشنگ ضیایی با ذکر خاطرهای از حضور یگان حفاظت سازمان در ستاد جنگهای غیرمنظم به مسئولیت شهید مصطفی چمران و کارایی بالای آن زمان یگان، خواستار آن شدند تا دوباره به احیای آموزشهای حرفهای محیط بانها اقدام شود و آموزشهای کنونی که خوشبختانه دوباره شروع شده، با کیفیت بهتر ادامه یابد.
در مجموع به نظر میرسید دوطرف از حاصل این دیدار بسیار راضی بودند و به آیندهی همکاریهای مشترک و مؤثر به نفع طبیعت ایران، امیدوارتر.
راستش وقتی که استاد درهشوری گفت: تاکنون پایش را به پردیسان نگذاشته، برایم شگفتآور و البته غمانگیز بود که چرا این سرمایههای ارزشمند محیط زیست ایران، باید اینگونه با خانه و کاشانهی اصلیشان غریبه باشند؟ البته با استاد ضیایی چندی است که در هسته مشورتی آموزش محیطبانان همکاری میکنیم و از راهنماییهای ارزندهی این بزرگمرد فروتن برخوردارم … در مورد کمیت و کیفیت عشق هوشنگ ضیایی به محیط زیست همان بس که فقط یک سفر با او به دل طبیعت پانهید تا دریابید که چه عاشقانه همهی مظاهر این زیستبوم مقدس را دوست دارد و تا چه اندازه برایش مهم است که همچنان در زیستگاههای ارزشمند وطن، حال کل و بزها، قوچ و میشها، آهو و جبیرها، پلنگها و یوزها و خلاصه همهی زیستمندان وطن خوب باشد.
و البته این حس مقدس و این عشق پاک و بیآلایش را پیشتر در وجود بزرگانی دیگر چون اسکندر فیروز و هنریک مجنونیان هم میشود به راحتی رهگیری کرد؛ گفتنی آنکه در ملاقاتی که چندی پیش با استاد هنریک مجنونیان داشتم، در تلاشم تا مجموعه انتشارات ارزشمند ایشان را بتوانیم با بروزرسانیهای لازم در اختیار شمار علاقهمندان به طبیعت ایران قرار دهیم. خوشبختانه آخرین کتاب ایشان هم برندهی جایزهی نخست جشن کتاب سال محیط زیست در آبان ماه گذشته شد و امیدوارم این روال ادامه یافته و سازمان بتواند با همراهی همهی بزرگان طبیعت ایران، مسئولیت تاریخی خود را در این هنگامهی سرنوشتساز و حساس به درستی انجام دهد.
آمین …
حاشیهها:
– استاد درهشوری یادآور شد که وقتی برای رفتن به ارومیه سوار هواپیما شدند، دکتر تقی ابتکار، کنار پنجره نشستند و به من گفتند: بیا کنار من بنشین. اما من به او گفتم دوست دارم کنار پنجره بنشینم و بنابراین در ردیف پشت ایشان نشستم! خانم ابتکار هم گفتند: اتفاقاً من هم مانند پدر اگر در روز مسافرت کنم، حتماً صندلی کنار پنجره را ترجیح میدهم!
– درهشوری گفت: به اعتقاد من میراث طبیعی در شرایط امروز بیشتر از میراث فرهنگی و تاریخی کشور در معرض خطر و نابودی است؛ چرا که دستکم برخی از جلوههای میراث فرهنگی/تاریخی کشور دارد با بهترین کیفیت و بیشترین بازدیدکننده در بهترین موزههای جهان نگهداری میشوند! اما … در این لحظه خانم ابتکار گفتند: اصلاً کل موجودیت تمدن ایرانی اینک در معرض خطر قرار گرفته و باید همه به مسئولیتهای خود آگاه باشیم. در اینجا من هم یادآور شدم که مهمتر یا مقدمتر از آنها کیفیت منابع انسانی درون سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان مهمترین رکن حفاظت از محیط زیست کشور است که اینک به شدت از مشکلات معیشتی در رنج قرار دارند و باید به بهبود زندگی آنها بپردازیم.
– استاد درهشوری گفت: روزی از دکتر کیابی پرسیدم: تو چرا جذب محیط زیست شدی؟ گفت: مرا فصلنامه شکار و طبیعت به این روز درآورد!! و ایشان با ذکر این خاطره از خانم ابتکار خواست تا دوباره یک رسانه قدرتمند محیط زیستی را در کشور راه بیاندازند.
– استاد هوشنگ ضیایی خاطره جالبی از تجاوزهای متعدد به پارک طبیعت پردیسان نقل کردند که چه خون دلها خوردند تا پارک را از گزند طمعکاران در اوایل انقلاب نجات دهند و به سرعت در همان زمان جشن درختکاری برگزار کرده و آنجا را درخت کاشتند تا اجازه تصرف ندهند. وی گفت: اگر آن کارها را آن زمان انجام دادیم به دلیل برخورداری از یک یگان حفاظت قوی و باانگیزه بود که متأسفانه الان آن انگیزهها دیگر وجود ندارد. وگرنه نباید دستههای بزرگ قاچاق هوبره در گمرک کشور شناسایی شود! من هم تأکید کردم که مهمترین سرمایه سازمان حفاظت محیط زیست، همانا نیروی انسانی و به ویژه محیط بانان زحمتکش سازمان هستند که متأسفانه و به سرعت دارند بیانگیزه میشوند و باید هر چه زودتر برای بهبود وضعیت معیشتی آنها اقدامی عاجل انجام داد.
– خانم ابتکار پس از شنیدن چند خاطره جالب از اوایل پیروزی انقلاب از زبان استاد هوشنگ ضیایی و استاد درهشوری، از این دو عزیز خواستند تا تاریخ شفاهی شکلگیری سازمان حفاظت محیط زیست را به سرعت مستند کنند تا آیندگان بدانند که این سازمان به رغم چه مشکلاتی توانسته به حیات خود ادامه دهد.
– هنگامی که میخواستم از آن دو بزرگوار پیشکسوت جدا شوم، آقای درهشوری رو به من کرد و گفت: خانم ابتکار از خودمونه!
و این البته حقیقتی انکارناپذیر است. زیرا به جرأت میگویم: تمام وجود این بانوی سبزاندیش در اندیشهی کمک به ارتقای وضعیت محیط زیست ایران است. البته او بسیار تنهاست و همه باید کمکش کنیم. اگر امروز من و تو به بهانههای مختلف معصومه ابتکار را تنها بگذاریم، شاید هرگز خود را نبخشیم که چرا در برههای که همسوترین فرد در حاکمیت جمهوری اسلامی با گرایههای محیط زیستی در ساختمان پردیسان حضور داشت، قدر این فرصت را ندانسته و به کمک هم در برابر تفکرات طبیعتستیزانه، جانانه نایستادیم!
به امید فرارسیدن روزهایی سبزتر و شادتر برای زیستمندان سرزمینی که دوستشان داریم.
غارها که بمانند، گرد و خاکها کمتر میمانند!
دیروز – دوم بهمن 1393 – در جریان برگزاری آیین قدردانی از بزرگان حوزهی غار، غارنوردی و غارشناسی در ایران که با حضور معصومه ابتکار و جمعی از مدیران ارشد دو سازمان حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برگزار شد، به واقعیتی اشاره کردم که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است!
اینکه اگر غارها نبودند، بیشک بسیاری از زیستمندان، از جمله خفاشها هم نبودند و این خفاشها هستند که با کنترل بسیاری از حشرات و آفتها و نیز کمک به زادآوری گیاهان مقاومی چون کاکتوسها، توانستهاند از خسارتهای میلیارددلاری به بخش کشاورزی و مصرف بیش از حد سموم شیمیایی جلوگیری کرده و در تثبیت ناهمواریهای ماسهای، مؤثر باشند.
مراسم دیروز که به همت جواد نظام دوست و بروبچههای سختکوشش در انجمن غارشناسی ایران و حمایت سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شده بود، نخستین آیین از نوع خود بود که کوشید تا دستمریزادی باشد به همهی گمنامانی که در طول همهی این سالها، بیهیچ چشمداشتی کوشیده بودند تا غارهای ایرانی را بشناسند، پاک نگه دارند و این امانت گرانسنگ را به آیندگان بسپارند؛ ایندگانی که بیشک بیشتر از ما، قدر مروارید حیات در زمین را میدانند. در حقیقت اگر همان گونه که پیشتر و در مراسم روز جهانی کوهستان از نگینی 17 هزار هکتاری بر فراز سرزمین ایران سخن گفتم که در بلندای بیش از 4 هزار متر، نگهبان اب ایرانیان است؛ اینک میخواهم، از جان زمین، از غارهای ایرانی با عنوان مروارید نهفته در بطن قلمرو این بوم و بر سخن بگویم که باید بیشتر … خیلی بیشتر از امروز قدرش را بدانیم و برای حفظش بکوشیم.
آخرین مصوبهی واپسین نشست شورای عالی محیط زیست در بیست و نهمین روز از دی ماه 1393، شاید یکی از نخستین کارهایی است که باید به سرعت برای دست کم یکصد غار دیگر در ایران انجام دهیم. تبدیل غار درفک در استان گیلان به اثر طبیعی ملّی، آغاز این راه طولانی است که ایرانیان را به منزلگاهی سبز و امن نزدیکتر میسازد.
به بیانی روشنتر، اگر رییس جمهور جنگل ابر شاهرود را در واکنش به درخواست 151 نمایندهی محترم مجلس شورای اسلامی – که برایشان عبور یک جادهی محلی، بیشتر از ابر میارزید – منطقهی حفاظت شده اعلام کرد تا پاسخی سزاوارانه و امیدبخش را در تاریخ محیط زیست ایران به نام خود ثبت کند؛ اینک افزوده شدن غار درفک به سیاههی آثار طبیعی ملّی نشان میدهد که ما مسیر را درست انتخاب کردهایم؛ هرچند که میپذیریم هنوز در آغاز این راه پرپیچ و خم، ناهموار و دراز هستیم.
با امید به پاسداشت و حراست شایستهتر از نگین و مرواردید فلات ایران، در ادامه متن سخنرانی دیروزم در تالار همایشهای شهدای سازمان حفاظت محیط زیست را میتوانید مطالعه فرمایید. ادامهی خواندن
به جنگلانه بپیوندید!
جنگلانه، عنوان یک حرکت غیردولتی است برای احیای رویشگاههای جنگلی در استانهای فارس، کرمانشاه، لرستان، ایلام، کردستان، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان، تهران، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، مازندران و اصفهان. این حرکت مردمی و سبز که به همت خانه فرهنگ بومگردان پارس قرار است در 12 استان کشور رقم زده شود، نمونهی گویا و موفقی از جنگلیاری مشارکتی در کشوری است که آشکارا از کمبود حضور مؤثر مردم در عرصههای طبیعی تاکنون خسارتهایی جبرانناپذیر را تحمل کرده است. لطفاً شما هم در پنجمین روز از دی ماه 1393 به این حرکت پیوسته و همه با هم، بدون منت بکوشیم تا حال طبیعت وطنی که دوستش داریم را، بهتر کنیم.
همراهان جنگلانه تا یکم دی ماه 1393
استان فارس
1. خانه فرهنگ بوم گردان پارس
2. جمعیت سبز حافظان ارژن
3. فرمانداری پاسارگاد
4. کانون تبلیغات نگارگران
5. کانون سبز فارس
6. کانون سبز، دانشگاه شیراز
7. انجمن عکس شیراز
8. مدیریت عمران، توسعه و بهرهبرداری کاریزهای ارسنجان
9. موزه هنر مشکین فام
10. موسسه ۱۳ فروردین کازرون
11. موسسه آموزشی کوهنوردی دنا مهرنشان
12. هنرستان امیرکبیر (شیراز)
13. هیئت کوهنوردی استقلال فارس
14. هیئت کوهنوردی و صعودهای ورزشی شهرستان سپیدان
15. انجمن همگام با طبیعت (مرودشت)
16. انجمن پیشگامان خورشید (استهبان)
17. انجمن دوستداران طبیعت شهرستان فیروزآباد
18. انجمن دوستداران محیط زیست زرین دشت
19. انجمن سبزگستران پاقلات (لامرد)
20. انجمن قلات سبز ارسنجان
21. انجمن کمینوش پاسارگاد
22. انجمن میراث ماندگار بختگان
23. پاکسازان طبیعت فارس
24. رفتگران طبیعت فارس
25. سمن طبیعت و سلامت شهرستان کازرون
26. پیست اسکی پولاد کف
27. انجمن دوستداران طبیعت زاگرس
28. انجمن جوانان سپید پارس
29. انجمن حیات ایران
30. گروه کوهنوردی پاسارگاد (نورآباد ممسنی)
31. انجمن تالاب بینالمللی کمجان
32. انجمن خانه فرهنگ جاودان
33. انجمن دوستداران میراث فرهنگی
34. پوشش مقاوم کاهگلی ضد آب
35. روزنامه نیم نگاه
36. پایگاه خبری کشاورزی و منابع طبیعی
37. کانون تبلیغات طرح آفرین
38. باشگاه سوارکاری تیر و کمان آرش
39. کمیته کمانگیری روی اسب فارس
40. دانشگاه فسا
41. جمعیت هلال احمر استان فارس
42. اداره کل آموزش و پرورش استان فارس
43. اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس
44. اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس
45. سازمان بسیج سازندگی استان فارس
46. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان فارس
استان کرمانشاه
47. جمعیت حفظ و احیاء محیط کوهستان (پراو)
48. یاران سبز ژینگه کرمانشاه
49. حامیان منابع طبیعی و محیط زیست روانسر، کرمانشاه(یه له ور)
50. انجمن انسان و زمین، کرمانشاه
51. انجمن حامیان سیاره سبز کرمانشاه
52. انجمن حامیان طبیعت، چرو(جوانه) روانسر
53. شبکه محیط زیستی استان کرمانشاه
54. مرکز توسعه سازمانهای غیردولتی محیط زیستی ایران
55. اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کرمانشاه
56. انجمن زیست محیطی نسیم سراب آناهیتا
57. انجمن سبز لاوان جوانرود
58. ژين و ژينگه زاگرس، کرمانشاه
59. انجمن رز سفید
60. انجمن حمایت از حیوانات آشیانه
61. فرمانداری روانسر
62. استانداری کرمانشاه
63. اداره کل حفاظت محیط زیست استان کرمانشاه
64. سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه
استان لرستان
65. انجمن زیست محیطی بلوط لرستان
66. انجمن یاران سبز لرستان
67. اداره کل حفاظت محیط زیست استان لرستان
68. انجمن مردم نهاد زیست پویان زاگرس
69. اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان لرستان
کهگیلویه و بویر احمد
70. انجمن سبزیاران امیر چمران، شهر چرام
71. اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کهگیلویه و بویراحمد
72. اداره کل حفاظت محیط زیست استان کهگیلویه و بویر احمد
ایلام
73. اداره کل منابع و آبخیزداری استان ایلام
74. انجمن کوهنوردان ایلام
75. انجمن کوهنوردان زاگرس استان ایلام
76. انجمن یاوران محیط زیست زاگرس استان ایلام
77. انجمن دوستداران محیط زیست ایلام
کردستان
78. انجمن سبز چیا شهرستان مریوان
مازندران
79. انجمن همیاران اسبوکلا
سیستان و بلوچستان
80. بیراهه نوردان طبیعت ایران
آذربایجان غربی
81. درختکاران ماکو
82. اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان آذربایجان غربی
استان تهران
83. موسسه توسعه پایدار هرمد
84. دیده بان حقوق حیوانات
85. انجمن کوهنوردان ایران
86. باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند
پروژه زاگرس
87. طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی (استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری)
88. gef
89. UNDP
90. دهه تنوع زیستی